✔️@BoomrangInstitute
🔴 بریدهای از مقدمه مترجمان در کتاب «دیدگاههای پولی میزس»
✍️ گری نورث
🌀 ترجمه محمد جوادی و امیررضا عبدلی
میزس نشان داد تخصیص دولتی و متمرکز منابع، گسلی خطرناک است که هر لحظه ممکن است فعال شود. نباید اقتصاد را روی چنین گسلی بنا کرد؛ و نباید خود را گول زد که تخصیص ثروتها و سرمایههای فیزیکی با تخصیص پول و اعتبارات و منابع مالی تفاوت دارد. اما کسی به این پیشبینی اعتنا نکرد. شوروی که روی گسل تخصیص متمرکز کالاهای سرمایهای بنا شده بود، ویران شد. آمریکا و غرب که روی گسل تخصیص متمرکز پول و اعتبارات بنا شدهاند، تاکنون دو زلزله مهیب را از سر گذراندهاند. و نشانه عبرت نگرفتن از این فاجعههای قابل اجتناب این است که هنوز هم مرغ اقتصاد دانشگاهی بر یک پا داشتن اصرار دارد و خود را بهعنوان علم تخصیص بهینه منابع تعریف میکند! این در حالی است که ادعای تخصیص بهینه علمی و کارشناسی منابع، هم در نظریه مردود است و هم توسط تاریخ به آزمون گذاشته شده و پیامدهای مصیبتبار خود را بهوضوح هر چه تمامتر نشان داده است.
کوتاه سخن آنکه بیاعتنایی به هشدارهای میزس و دلخوش داشتن به هدفگذاری تورم و استقلال بانک مرکزی، بهمنزله آن است که بگوییم گسلی زیر پول مدرن وجود ندارد یا آنکه بگوییم یک اقتصاد پیچیده امروزی را جای دیگری غیر از روی همین گسل پولی نمیتوان بنا نهاد؛ زلزله دیگری در راه نیست و اگر هم باشد مثل موارد قبل از آن جان بهدر خواهیم برد.
اما گری نورث به اقتفای میزس هارمونی ارکستر جریان اصلی علم اقتصاد را برنمیتابد و سازی مخالف کوک میکند: به حکم عقل سلیم نمیتوان روی گسل خانه ساخت و ایمن بود. بازگشت به استاندارد طلا یا تمرکززدایی از بازار پول و اعتبارات نه غیرعلمی است و نه غیرعملی.
البته ذهن آدمی معمولا در انکار حقایق ضد منافع و نقیض عادتها و خلاف مشهورات زمانه تخصص مییابد و تا آخرین لحظات مثل سنگ در برابر میخ آهنین استدلال مقاومت میکند. همچنانکه سرنوشت شوروی نیز سرانجام تسلیم شدن در برابر واقعیت ورشکستگی و اتمام منابع بود نه پذیرش منطق نظریه امکانناپذیری محاسبات سوسیالیستی. بر همین قیاس احتمالا پایان کار بدلیل کاپیتالیستی کمونیسم یعنی بانکداری مرکزی نیز قبول ضعف و نارسایی علمی در مباحثه با یک نظریه مستحکم پول و اعتبار نیست، بلکه فاجعهای است چون فروپاشی مالی بینالمللی، یا شاید درماندگی در رقابت با ارزهای خصوصی غیرمتمرکز.▪️
در بومرنگ بخوانید 👈 مبانی پول از دیدگاه میزس
✔️ بومرنگ:
آیا پیدایش بلاکچین و کریپتوکارنسیها، آغازی است بر آنچه که میزس یک قرن پیشتر در خصوص فروپاشی نظام متمرکز پولی مطرح کرده است؟
#تخصیص_متمرکز_منابع
#بانکداری_مرکزی
#ارز_خصوصی_غیرمتمرکز
#بلاکچین
#کریپتوکارنسی
🔴 بریدهای از مقدمه مترجمان در کتاب «دیدگاههای پولی میزس»
✍️ گری نورث
🌀 ترجمه محمد جوادی و امیررضا عبدلی
میزس نشان داد تخصیص دولتی و متمرکز منابع، گسلی خطرناک است که هر لحظه ممکن است فعال شود. نباید اقتصاد را روی چنین گسلی بنا کرد؛ و نباید خود را گول زد که تخصیص ثروتها و سرمایههای فیزیکی با تخصیص پول و اعتبارات و منابع مالی تفاوت دارد. اما کسی به این پیشبینی اعتنا نکرد. شوروی که روی گسل تخصیص متمرکز کالاهای سرمایهای بنا شده بود، ویران شد. آمریکا و غرب که روی گسل تخصیص متمرکز پول و اعتبارات بنا شدهاند، تاکنون دو زلزله مهیب را از سر گذراندهاند. و نشانه عبرت نگرفتن از این فاجعههای قابل اجتناب این است که هنوز هم مرغ اقتصاد دانشگاهی بر یک پا داشتن اصرار دارد و خود را بهعنوان علم تخصیص بهینه منابع تعریف میکند! این در حالی است که ادعای تخصیص بهینه علمی و کارشناسی منابع، هم در نظریه مردود است و هم توسط تاریخ به آزمون گذاشته شده و پیامدهای مصیبتبار خود را بهوضوح هر چه تمامتر نشان داده است.
کوتاه سخن آنکه بیاعتنایی به هشدارهای میزس و دلخوش داشتن به هدفگذاری تورم و استقلال بانک مرکزی، بهمنزله آن است که بگوییم گسلی زیر پول مدرن وجود ندارد یا آنکه بگوییم یک اقتصاد پیچیده امروزی را جای دیگری غیر از روی همین گسل پولی نمیتوان بنا نهاد؛ زلزله دیگری در راه نیست و اگر هم باشد مثل موارد قبل از آن جان بهدر خواهیم برد.
اما گری نورث به اقتفای میزس هارمونی ارکستر جریان اصلی علم اقتصاد را برنمیتابد و سازی مخالف کوک میکند: به حکم عقل سلیم نمیتوان روی گسل خانه ساخت و ایمن بود. بازگشت به استاندارد طلا یا تمرکززدایی از بازار پول و اعتبارات نه غیرعلمی است و نه غیرعملی.
البته ذهن آدمی معمولا در انکار حقایق ضد منافع و نقیض عادتها و خلاف مشهورات زمانه تخصص مییابد و تا آخرین لحظات مثل سنگ در برابر میخ آهنین استدلال مقاومت میکند. همچنانکه سرنوشت شوروی نیز سرانجام تسلیم شدن در برابر واقعیت ورشکستگی و اتمام منابع بود نه پذیرش منطق نظریه امکانناپذیری محاسبات سوسیالیستی. بر همین قیاس احتمالا پایان کار بدلیل کاپیتالیستی کمونیسم یعنی بانکداری مرکزی نیز قبول ضعف و نارسایی علمی در مباحثه با یک نظریه مستحکم پول و اعتبار نیست، بلکه فاجعهای است چون فروپاشی مالی بینالمللی، یا شاید درماندگی در رقابت با ارزهای خصوصی غیرمتمرکز.▪️
در بومرنگ بخوانید 👈 مبانی پول از دیدگاه میزس
✔️ بومرنگ:
آیا پیدایش بلاکچین و کریپتوکارنسیها، آغازی است بر آنچه که میزس یک قرن پیشتر در خصوص فروپاشی نظام متمرکز پولی مطرح کرده است؟
#تخصیص_متمرکز_منابع
#بانکداری_مرکزی
#ارز_خصوصی_غیرمتمرکز
#بلاکچین
#کریپتوکارنسی
Telegram
attach 📎