✔️@BoomrangInstitute
🔴 راه سومی وجود ندارد
🎙بررسی ورود حوزه علمیه به اقتصاد در گفتوگوی تجارت فردا با موسی غنینژاد
۲۰ آبان ۱۳۹۶
▪️گزیده گفتگو:
مساله اسلامی کردن علم اقتصاد موضوع جدیدی نیست. وقتی در ایران انقلاب شد، یک عده مدعی بودند به تبعیت از شعار نه شرقی نه غربی –یعنی نه سوسیالیسم و نه سرمایهداری- میشود اقتصاد جدیدی تعریف کرد. از همان زمان میگفتند این اقتصاد جدید بر اساس اصول اسلام باید باشد. آنها معتقد بودند میتوان جدای از سوسیالیسم و سرمایهداری، علم اقتصاد مستقلی تحت عنوان علم اقتصاد اسلامی درست کرد. عدهای منابع مالی بسیاری گرفتند تا روی این موضوع کار کنند. الان نزدیک چهل سال از انقلاب میگذرد و آقایان همچنان داعیه اسلامی کردن اقتصاد وتدوین علم اقتصاد اسلامی را دارند.
هنوز تنها اثر قابل اعتنا کتاب محمدباقر صدر است که در سالهای قبل از انقلاب اسلامی نوشته شده است. ایشان در کتاب «اقتصاد ما» که اتفاقا به روش جدید و امروزی نوشته شده به این مساله پرداخته است. در این کتاب شما اثری از علم اقتصاد اسلامی نمیبینید. ادعا و حرف اصلی آقای صدر این است که ما در اسلام بینش و فلسفه اقتصادی داریم اما علم اقتصاد نداریم. منظور از بینش اقتصادی که صدر مطرح میکند این است که دولت در سیاستها و تصمیمگیریهای اقتصادی اصول اسلامی را رعایت کند و این اصول را نقض نکند. منظور از بینش اسلامی این است نه آنکه مثلا نوعی سیاست اقتصادی پولی اسلامی وجود دارد.
در صدر انقلاب وقتی شعار نه غربی نه شرقی را سردادند، دنبال راه سوم برای اقتصاد گشتند و خواستند خودشان راه سومی را درست کنند. این ایدئولوژی راه سوم در غرب هم وجود دارد. طرفداران این ایدئولوژی در غرب هم میگویند نه نظام سوسیالیسم خوب است و نه سرمایهداری. ایدئولوژی سوسیالیسم مارکسی شکست خورده اما از سوی دیگر به نظام سرمایهداری هم ایراداتی وارد است. این است که یک عده به دنبال راه سوم هستند. اینجا هم عدهای دنبال همان راه سوم بودند منتها برخی این راه سوم را میخواستند به اصطلاح با مبانی اسلامی بسازند.
موضوع علم اقتصاد، توضیح چگونگی کارکرد بازار است. یا به عبارت دیگر، چگونگی تخصیص بهینه منابع در جامعه مبتنی بر مالکیت خصوصی است. سوسیالیستها میگویند بازار به سرمایهداری منتهی میشود و نتایج خوبی ندارد. پس باید سرمایهداری را کنار بگذاریم و با محو مالکیت خصوصی به سوسیالیسم متوسل شویم. از نظر مارکس سوسیالیسم علم اقتصاد جدیدی نیست بلکه نفی این علم است چرا که میخواهد اقتصاد بازار مبتنی بر مالکیت خصوصی را نابود کند و بر ویرانه های آن سوسیالیسم را بنا نهد.
راه سوم از سده نوزدهم مطرح بود. کسانی که منتقد مارکس و در عین حال سرمایهداری بودند راه سوم را مطرح ساختند. اگر به اقتصاد اسلامی برگردیم باید بگویم راه سوم مفهومی غیرعلمی است. اقتصاد اسلامی را هم روی همان مدل ایجاد کردند. معلوم است که این تفکر به جایی نمیرسد. کسانی که معتقد به راه حلهای علم اقتصاد هستند ادعا نمیکنند که بازار همه مسائل را حل میکند و بدون ایراد است. اما معتقدند بهترین شیوه تخصیص منابع آنی است که از مکانیزم بازار استفاده میکند.
این دوستان حرفهایی در مورد ایدئولوژی انقلاب زده بودند اما منشا آن را خودشان هم نمیدانستند. من در کتاب «اقتصاد و دولت در ایران» توضیح دادم ایدئولوژی ابتدای انقلاب برگرفته از «راه رشد غیرسرمایهداری» اولیانوفسکی، اقتصاددان مارکسیست روسی بود. اگر قانون اساسی ما را نگاه کنید اغلب بحثهای ما در همین جهت است. یعنی زمانی که خواستند در مسیر راه سوم حرکت کنند ایده ضدسرمایهداری را دنبال کردند و تحت تاثیر گرایشهای چپ و مارکسیستی بودند. تئوریسینهای انقلاب اسلامی دکتر علی شریعتی، شهید بهشتی و شهید مطهری و طالقانی بودند. همه این بزرگواران به شدت تحت تاثیر اندیشههای چپ قرار داشتند. به صورت ایجابی شاید خواستار سوسیالیسم نبودند اما نقد آنها به صورت سلبی از اقتصاد بازار نقد مارکسیستی بود.
سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی در حقیقت اصلاح همان راه سوم بود که میگفت هر چه به بازار و بخش خصوصی مربوط میشود بد است و باید تحت کنترل دولت باشد. اسم سوسیالیسم را نمیآوردند اما میگفتند ما باید به طرف اقتصاد عادلانه و به اصطلاح اسلامی برویم. عملا همین کار را انجام دادند. به نظر من هیچ قاعده و قانون و رویکردی را به طور کلی در اقتصاد بازار رقابتی نمیتوان پیدا کرد که در تضاد با اصول اسلامی باشد چون بحث معاملات در فقه اسلامی اساسا مبتنی بر مالکیت خصوصی و آزادی و اختیار در تجارت است. اما رویکرد سوسیالیستی در موارد بسیاری با اسلام به تضاد میرسد که مهم ترین آنها نفی مالکیت خصوصی و آزادی تجارت است.
#راه_سوم
#اقتصاد_اسلامی
#سوسیالیسم
#اقتصاد_بازار
🔴 راه سومی وجود ندارد
🎙بررسی ورود حوزه علمیه به اقتصاد در گفتوگوی تجارت فردا با موسی غنینژاد
۲۰ آبان ۱۳۹۶
▪️گزیده گفتگو:
مساله اسلامی کردن علم اقتصاد موضوع جدیدی نیست. وقتی در ایران انقلاب شد، یک عده مدعی بودند به تبعیت از شعار نه شرقی نه غربی –یعنی نه سوسیالیسم و نه سرمایهداری- میشود اقتصاد جدیدی تعریف کرد. از همان زمان میگفتند این اقتصاد جدید بر اساس اصول اسلام باید باشد. آنها معتقد بودند میتوان جدای از سوسیالیسم و سرمایهداری، علم اقتصاد مستقلی تحت عنوان علم اقتصاد اسلامی درست کرد. عدهای منابع مالی بسیاری گرفتند تا روی این موضوع کار کنند. الان نزدیک چهل سال از انقلاب میگذرد و آقایان همچنان داعیه اسلامی کردن اقتصاد وتدوین علم اقتصاد اسلامی را دارند.
هنوز تنها اثر قابل اعتنا کتاب محمدباقر صدر است که در سالهای قبل از انقلاب اسلامی نوشته شده است. ایشان در کتاب «اقتصاد ما» که اتفاقا به روش جدید و امروزی نوشته شده به این مساله پرداخته است. در این کتاب شما اثری از علم اقتصاد اسلامی نمیبینید. ادعا و حرف اصلی آقای صدر این است که ما در اسلام بینش و فلسفه اقتصادی داریم اما علم اقتصاد نداریم. منظور از بینش اقتصادی که صدر مطرح میکند این است که دولت در سیاستها و تصمیمگیریهای اقتصادی اصول اسلامی را رعایت کند و این اصول را نقض نکند. منظور از بینش اسلامی این است نه آنکه مثلا نوعی سیاست اقتصادی پولی اسلامی وجود دارد.
در صدر انقلاب وقتی شعار نه غربی نه شرقی را سردادند، دنبال راه سوم برای اقتصاد گشتند و خواستند خودشان راه سومی را درست کنند. این ایدئولوژی راه سوم در غرب هم وجود دارد. طرفداران این ایدئولوژی در غرب هم میگویند نه نظام سوسیالیسم خوب است و نه سرمایهداری. ایدئولوژی سوسیالیسم مارکسی شکست خورده اما از سوی دیگر به نظام سرمایهداری هم ایراداتی وارد است. این است که یک عده به دنبال راه سوم هستند. اینجا هم عدهای دنبال همان راه سوم بودند منتها برخی این راه سوم را میخواستند به اصطلاح با مبانی اسلامی بسازند.
موضوع علم اقتصاد، توضیح چگونگی کارکرد بازار است. یا به عبارت دیگر، چگونگی تخصیص بهینه منابع در جامعه مبتنی بر مالکیت خصوصی است. سوسیالیستها میگویند بازار به سرمایهداری منتهی میشود و نتایج خوبی ندارد. پس باید سرمایهداری را کنار بگذاریم و با محو مالکیت خصوصی به سوسیالیسم متوسل شویم. از نظر مارکس سوسیالیسم علم اقتصاد جدیدی نیست بلکه نفی این علم است چرا که میخواهد اقتصاد بازار مبتنی بر مالکیت خصوصی را نابود کند و بر ویرانه های آن سوسیالیسم را بنا نهد.
راه سوم از سده نوزدهم مطرح بود. کسانی که منتقد مارکس و در عین حال سرمایهداری بودند راه سوم را مطرح ساختند. اگر به اقتصاد اسلامی برگردیم باید بگویم راه سوم مفهومی غیرعلمی است. اقتصاد اسلامی را هم روی همان مدل ایجاد کردند. معلوم است که این تفکر به جایی نمیرسد. کسانی که معتقد به راه حلهای علم اقتصاد هستند ادعا نمیکنند که بازار همه مسائل را حل میکند و بدون ایراد است. اما معتقدند بهترین شیوه تخصیص منابع آنی است که از مکانیزم بازار استفاده میکند.
این دوستان حرفهایی در مورد ایدئولوژی انقلاب زده بودند اما منشا آن را خودشان هم نمیدانستند. من در کتاب «اقتصاد و دولت در ایران» توضیح دادم ایدئولوژی ابتدای انقلاب برگرفته از «راه رشد غیرسرمایهداری» اولیانوفسکی، اقتصاددان مارکسیست روسی بود. اگر قانون اساسی ما را نگاه کنید اغلب بحثهای ما در همین جهت است. یعنی زمانی که خواستند در مسیر راه سوم حرکت کنند ایده ضدسرمایهداری را دنبال کردند و تحت تاثیر گرایشهای چپ و مارکسیستی بودند. تئوریسینهای انقلاب اسلامی دکتر علی شریعتی، شهید بهشتی و شهید مطهری و طالقانی بودند. همه این بزرگواران به شدت تحت تاثیر اندیشههای چپ قرار داشتند. به صورت ایجابی شاید خواستار سوسیالیسم نبودند اما نقد آنها به صورت سلبی از اقتصاد بازار نقد مارکسیستی بود.
سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی در حقیقت اصلاح همان راه سوم بود که میگفت هر چه به بازار و بخش خصوصی مربوط میشود بد است و باید تحت کنترل دولت باشد. اسم سوسیالیسم را نمیآوردند اما میگفتند ما باید به طرف اقتصاد عادلانه و به اصطلاح اسلامی برویم. عملا همین کار را انجام دادند. به نظر من هیچ قاعده و قانون و رویکردی را به طور کلی در اقتصاد بازار رقابتی نمیتوان پیدا کرد که در تضاد با اصول اسلامی باشد چون بحث معاملات در فقه اسلامی اساسا مبتنی بر مالکیت خصوصی و آزادی و اختیار در تجارت است. اما رویکرد سوسیالیستی در موارد بسیاری با اسلام به تضاد میرسد که مهم ترین آنها نفی مالکیت خصوصی و آزادی تجارت است.
#راه_سوم
#اقتصاد_اسلامی
#سوسیالیسم
#اقتصاد_بازار