📃 قدرت سیاسی و کنش اقتصادی
✍🏻 موسی غنی نژاد
🗞 روزنامه #دنیای_اقتصاد ۹۹/۰۳/۱۱
🔸 در شرایط بحرانی و حوادث غیرمترقبه، گرایش صاحبان قدرت سیاسی به مداخله در اقتصاد و کنترل بازار بیشتر میشود. این گرایش عمومی و طبیعی است؛ عمومی است یعنی در همه جوامع اعم از پیشرفته یا غیر آن هم اتفاق میافتد و هم طبیعی است؛ چون صاحبان قدرت سیاسی طبیعتا گرایش به این دارند تا خود را مسلط بر همه امور جامعه از جمله اقتصاد معرفی کنند.
واقعیت این است که این مداخلات در اغلب موارد ناکارآمد از آب درمیآید؛ ولی این ناکارآمدی مانع از تکرار آن نمیشود. تاریخ اقتصاد مملو از این تجربههای شکستخورده است. از زمانیکه تفکر علمی اقتصاد شکل گرفته و مدون شده تا کنون این چالش میان اقتصاددانان و دارندگان قدرت سیاسی در جریان بوده است.
🔸 علت اینکه اغلب سیاستگذاریهای دولتی در عرصه اقتصاد ناکام میشوند یا حتی نتایج معکوس میدهند، همین تنش و تضاد میان دو منطق متفاوت است. تا زمانیکه صاحبان قدرت سیاسی علم اقتصاد را به جد نگیرند، هیچ توفیقی نصیب سیاستهای اقتصادی مورد نظر آنها نخواهد شد. تکرار و تاکید بر اینکه «درشرایط حساس کنونی» یا «در وضعیت غیر عادی و نامتعارف» قوانین علم اقتصاد صدق نمیکند و باید تمهیدات دیگری اندیشید، نشانه بارز جدی نگرفتن علم اقتصاد است.
👈🏻متن کامل این یادداشت را می توانید در سایت بومرنگ مطالعه نمائید
🆔@ghaninejad_mousa
✔️@BoomrangInstitute
#اقتصاد_ایران #علم_اقتصاد
✍🏻 موسی غنی نژاد
🗞 روزنامه #دنیای_اقتصاد ۹۹/۰۳/۱۱
🔸 در شرایط بحرانی و حوادث غیرمترقبه، گرایش صاحبان قدرت سیاسی به مداخله در اقتصاد و کنترل بازار بیشتر میشود. این گرایش عمومی و طبیعی است؛ عمومی است یعنی در همه جوامع اعم از پیشرفته یا غیر آن هم اتفاق میافتد و هم طبیعی است؛ چون صاحبان قدرت سیاسی طبیعتا گرایش به این دارند تا خود را مسلط بر همه امور جامعه از جمله اقتصاد معرفی کنند.
واقعیت این است که این مداخلات در اغلب موارد ناکارآمد از آب درمیآید؛ ولی این ناکارآمدی مانع از تکرار آن نمیشود. تاریخ اقتصاد مملو از این تجربههای شکستخورده است. از زمانیکه تفکر علمی اقتصاد شکل گرفته و مدون شده تا کنون این چالش میان اقتصاددانان و دارندگان قدرت سیاسی در جریان بوده است.
🔸 علت اینکه اغلب سیاستگذاریهای دولتی در عرصه اقتصاد ناکام میشوند یا حتی نتایج معکوس میدهند، همین تنش و تضاد میان دو منطق متفاوت است. تا زمانیکه صاحبان قدرت سیاسی علم اقتصاد را به جد نگیرند، هیچ توفیقی نصیب سیاستهای اقتصادی مورد نظر آنها نخواهد شد. تکرار و تاکید بر اینکه «درشرایط حساس کنونی» یا «در وضعیت غیر عادی و نامتعارف» قوانین علم اقتصاد صدق نمیکند و باید تمهیدات دیگری اندیشید، نشانه بارز جدی نگرفتن علم اقتصاد است.
👈🏻متن کامل این یادداشت را می توانید در سایت بومرنگ مطالعه نمائید
🆔@ghaninejad_mousa
✔️@BoomrangInstitute
#اقتصاد_ایران #علم_اقتصاد
www.boomrang.org
قدرت سیاسی و کنش اقتصادی | بومرنگ
در شرایط بحرانی و حوادث غیرمترقبه، گرایش صاحبان قدرت سیاسی به مداخله در اقتصاد و کنترل بازار بیشتر میشود.
✔️@BoomrangInstitute
🔴 فرازی از کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی، گفتار در شرایط امتناع»
✍️ جواد طباطبایی
تأسیس علم اقتصاد جدید به دنبال تحولی که در مبانی دانش غربی صورت گرفت، امکانپذیر شد. پیش از این گفته شد که با بازیابی تدریجی مجموعهٔ نوشتههای ارسطو در سدههای دوازدهم و سیزدهم میلادی، که نخست از طریق ترجمهٔ آثار فیلسوفان دوره اسلامی صورت گرفت، و بازگشت به دانش و منطق ارسطویی، تحولی در تاریخ اندیشه در اروپا آغاز شد. تماس قدیس، متأله سدهٔ سیزدهم، تمایزی میان آنچه که اهل الهیات sacra doctrina یا الهیات به معنای دقیق کلمه مینامید و «الهیات طبیعی» وارد کرد و بدین سان، متألهان مسیحی بر آن شدند که عقل را نیز در درک امور مربوط به حُسن و قُبح مجالی است و میتواند در استقلال خود حُسن و قُبح را دریابد. البته، بازگشت به منطق ارسطویی تنها آغاز آن تحول فکری شگرف در اروپای سدههای میانه بود که ساختار فئودالی جامعه را متزلزل کرد، زیرا این امکان را به ذهن انسانی میداد که بتواند به طور مستقل از شرع به اندیشهٔ انتزاعی بپردازد. در درون این نظاماندیشگی، و بر پایهٔ منطق و دانش ارسطویی، دریافتی از پدیدارهای اقتصادی نیز تدوین شد که آن را نخستین گام در تاریخ استدلال اقتصادی (economic reasoning) نامیدهاند. بدیهی است که این دریافت، که بر پایهٔ نظریهٔ تماس قدیس تدوین شد، نخستین گام در استدلال اقتصادی بود و چنانکه کارل پریبرام توضیح داده است، تحولی اساسیتر با الهیات متاخرین یا via moderna و بويژه با ویلیام اُکامی و مکتب اصالت تسمیه او صورت گرفت و همین مکتب اصالت تسمیه بود که با مبنای متفاوت در بحث از کلیات، که از عمدهترین مباحث فلسفهٔ سدههای میانه بود، مبانی دانش و منطق ارسطویی و بسط آن در الهیات تماس قدیس را مورد تردید قرار داد و بدین سان، شالودهای استوار برای تحولی در فلسفه و علوم اجتماعی جدید فراهم آورد که در سدههای آتی، با بیکن و دکارت، به طور اساسی و بازگشتناپذیر تثبیت شد.
#معرفی_کتاب
#علم_اقتصاد
#فلسفه
#علوم_اجتماعی
.
🔴 فرازی از کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی، گفتار در شرایط امتناع»
✍️ جواد طباطبایی
تأسیس علم اقتصاد جدید به دنبال تحولی که در مبانی دانش غربی صورت گرفت، امکانپذیر شد. پیش از این گفته شد که با بازیابی تدریجی مجموعهٔ نوشتههای ارسطو در سدههای دوازدهم و سیزدهم میلادی، که نخست از طریق ترجمهٔ آثار فیلسوفان دوره اسلامی صورت گرفت، و بازگشت به دانش و منطق ارسطویی، تحولی در تاریخ اندیشه در اروپا آغاز شد. تماس قدیس، متأله سدهٔ سیزدهم، تمایزی میان آنچه که اهل الهیات sacra doctrina یا الهیات به معنای دقیق کلمه مینامید و «الهیات طبیعی» وارد کرد و بدین سان، متألهان مسیحی بر آن شدند که عقل را نیز در درک امور مربوط به حُسن و قُبح مجالی است و میتواند در استقلال خود حُسن و قُبح را دریابد. البته، بازگشت به منطق ارسطویی تنها آغاز آن تحول فکری شگرف در اروپای سدههای میانه بود که ساختار فئودالی جامعه را متزلزل کرد، زیرا این امکان را به ذهن انسانی میداد که بتواند به طور مستقل از شرع به اندیشهٔ انتزاعی بپردازد. در درون این نظاماندیشگی، و بر پایهٔ منطق و دانش ارسطویی، دریافتی از پدیدارهای اقتصادی نیز تدوین شد که آن را نخستین گام در تاریخ استدلال اقتصادی (economic reasoning) نامیدهاند. بدیهی است که این دریافت، که بر پایهٔ نظریهٔ تماس قدیس تدوین شد، نخستین گام در استدلال اقتصادی بود و چنانکه کارل پریبرام توضیح داده است، تحولی اساسیتر با الهیات متاخرین یا via moderna و بويژه با ویلیام اُکامی و مکتب اصالت تسمیه او صورت گرفت و همین مکتب اصالت تسمیه بود که با مبنای متفاوت در بحث از کلیات، که از عمدهترین مباحث فلسفهٔ سدههای میانه بود، مبانی دانش و منطق ارسطویی و بسط آن در الهیات تماس قدیس را مورد تردید قرار داد و بدین سان، شالودهای استوار برای تحولی در فلسفه و علوم اجتماعی جدید فراهم آورد که در سدههای آتی، با بیکن و دکارت، به طور اساسی و بازگشتناپذیر تثبیت شد.
#معرفی_کتاب
#علم_اقتصاد
#فلسفه
#علوم_اجتماعی
.
Telegram
attach 📎