Blackfishvoice (BFV)
7.5K subscribers
4.89K photos
3.79K videos
101 files
271 links
Download Telegram
Blackfishvoice (BFV)
Photo
امروز ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، #سهیل_عربی به #برازجان تبعید شده و باید فردا صبح خود را در مرکز آن شهر معرفی کند.

سهیل عربی، متولد سال ۱۳۶۴، وبلاگ‌نویس ایرانی است که نهادهای امنیتی او را در آبان ۱۳۹۲ به اتهام «اهانت به مقدسات اسلامی»، «سب‌النبی» و «توهین به رهبر و مقام‌های جمهوری اسلامی» دستگیر کردند.

او مدتی را در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کردند، شهریور ۱۳۹۳، در حالی‌ که حدود یک‌ سال از بازداشت سهیل عربی می‌گذشت، شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران این نویسنده زندانی را به اتهام «توهین به پیامبر اسلام» به اعدام محکوم کرد. این حکم در آذرماه همان سال در دیوان عالی کشور نیز تایید شد.
سهیل عربی در دادگاه تجدیدنظر از حکم اعدام رهایی یافت.
اما پس از آن، سهیل ، به مدت ۸ سال زندان تحمل کرد، و علاوه بر آن او باید با انواع بیماری‌های جسمی و شرایط نامساعد روحی برای تحمل دو سال تبعید تا فردا در برازجان باشد.

منبع: دادبان

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
طی یک‌دهه‌ی اخیر هیچ آزاری نبوده است که حکومت علیه #سهیل_عربی به کار نگرفته باشد. یک قلم آن ۸ سال زندان بدون یک مرخصی بوده است. از فردای آزادی از زندان نیز یک روز راحت‌اش نگذاشته‌اند: از بازداشت‌های مکرر و جلوگیری از ادامه‌ی درمان تا تبعید به #برازجان.
تمام این‌ها اما کوچک‌ترین خدشه‌ای به عزم و آرمان سهیل عربی وارد نکرده و او کماکان استخوانی در گلوی سرکوبگران است.
اکنون در تبعید است. ولی در تبعید چه می‌بینید: گل‌های آفتابگردان، نخلستان، رودخانه، کار، تلاش برای تدریس و ترجمه. سهیل به حق یکی از استوارترین آن آموزگارانِ عصری‌ست که حتی مبارزه به کالا تبدیل شده است.
آخرین نوشته‌ی او را از تبعید می‌خوانیم:


🔺️ از تاریکخانه لابراتوار چاپ عکس در خیابان گلبرگ تا مزرعه آفتابگردان در #برازجان
داستانش طولانی است، پر از شیرینی و تلخی ،پر از شکست و پیروزی.

عاشق عکاسی بودم. در سیزده سالگی، روزی که تصمیم گرفتم تمام وقت کار کنم، اولین مغازه‌ای که دیدم آگهی استخدام کارگر روی شیشه ویترینش زده، یک عکاسی بود. استخدام شدم و از عکاسی به لابراتوار چاپ عکس رفتم و سال‌ها در تاریکخانه عکس رنگی با آگراندیسمان چاپ کردم، تا مدیر فنی شدم و هنگام درو محصول سال‌ها پادویی و کارگری بازداشتم کردند و از یک ملیارد سال ۹۲، رسیدم به زیر صفر.
اما برخاستم و ...

کشاورزی هم یکی از کارهای مورد علاقه.ام است. همیشه چند شغله بودم، روزها عکس چاپ می‌کردم، بعد از ظهرها ویزیتوری، رانندگی، کارت‌پخش کنی.
حالا صبح زود به کلانتری می.روم ( برای اعلام حضور در محل محکومیت به اقامت اجباری #تبعید) و سپس به مزرعه می.روم، تا غروب کشاورزی و پس از استراحتی کوتاه، شغل دوم و سوم:
ترجمه و تدریس.

اشتباهاتم زیاد بوده، شکست‌هایم زیاد بوده، ولی وقتی می‌خواهم به خودم نمره بدهم با توجه به امکانات و حوادث و بحران‌هایی که داشتم، از صد نمره به خودم چهل نمره می‌دهم.


#مقاومت_زندگیست


@Blackfishvoice1