Blackfishvoice (BFV)
7.49K subscribers
4.72K photos
3.71K videos
101 files
259 links
تماس با ادمین:
@ADBFV1
Download Telegram
Blackfishvoice (BFV)
Photo
در شرایطی که بی‌صدایان و ستم‌دیدگان در برابر گلوله‌های استبداد می‌ایستند و پرپر می‌شوند، پوپولیست‌هایی نظیر غنی‌نژاد علیه دولت مصدق یاوه می‌سرایند، به کودتای آمریکایی و ریشه‌کن‌سازی اولین جوانه‌های دولت دموکراتیک در ایران، ماله می‌کشند، کنار شعبان بی‌مخ‌ها می‌ایستند، رضاخان را بابای مدرن‌شان می‌نامند، آخر هم چند لگد به چپ حواله می‌کنند و افکار عمومی، همین آدم و شرکای‌اش را پیر دانا و روشنفکر قلمداد می‌کنند.
غافل از آن‌که روشنفکرانِ ارکانیگِ طبقه‌ی حاکم در این فصول با لاطائلات تاریخی و کلیشه‌های جعلی و شبه‌تاریخی، سرمایه‌ی اجتماعی جمع می‌کنند تا در مقاطعی از این‌دست نقش اصلی خود را ایفا نمایند.

پوپولیست‌های واقعی همین‌ها هستند که در وقتِ نبرد خیابانی تهیدستان با ماشین کشتار، از طریقِ تحقیرِ افق‌های آلترناتیو، دوشادوشِ رضا پهلوی‌ها، می‌گویند "چه ایرانی داشتیم که نداریم"، نقش ترمزِ قیام‌ها را ایفا می‌کنند و در روزهای انتخابات‌ با جمله‌ی "نگذاریم ایران‌مان ویران شود" نقشِ گرم‌کننده‌ی سیرک را بر عهده می‌گیرند.


در روزهای اعتراضات ۱۴۰۱، وقتی غنی‌نژاد به‌جای نقدِ سپاه پاسداران، خامنه‌ای و قاتلین رزمندگانِ خیابان، علیه چپ‌گرایان و انقلابیون چهچه می‌زد، چنان هوش از سر پهلوی‌گرایان برده بود که لمپن‌پانو #یاسمین_پهلوی ترهات وی را "برای ایزان" بازنشر می‌کرد.
طرفه آن‌که این‌روزها بسیجی‌های محورمقاومتی "برای ایران و دفع خطرِ لیبی شدن" به جلیلی رأی می‌دهند و #لیبرال_فاشیستها هم "برای ایران و دفع خطرِ کره‌ی شمالی شدن".


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
یک‌دوجین از پناهندگان سیاسی که حتی جرأت سفر به ایران را ندارند، از برلین و گوتنبرگ و مونترال در حال پیشانی سائیدن به پوتین‌های اوباشِ پایداری‌چی و تفاله‌های مکتب #مصباح_یزدی هستند‌. زبان از وصف پلشتی این زالوها قاصر است، لیکن کوتاه به یکی از مغلطه‌‌های‌شان پاسخ می‌دهیم.



🔺ماهیت اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی، نئولیبرالی است و عمرِ دوگانه‌‌هایی نظیر رفسنجانی/خامنه‌ای، روحانی/جلیلی
سال‌هاست که سرآمده.
گرچه به تعبیر " نعمانی و بهداد" دورانِ درون‌تابی اقتصاد در ایرانِ پساانقلاب با ورد به عصرِ موسوم به سازندگی وارد مرحله‌ی برون‌تابی شد ( عبور از شعار خودکفایی و تقویت تولید داخلی به سویِ بازار آزاد)، اما متعاقبا تمامیت طبقه‌ی حاکم ایران، این برون‌تابی را درونی کرد و شخص خامنه‌ای با ابلاغ سیاست‌های اصل ۴۴، فرمانِ نولیبرالیزه‌سازی اقتصاد را در دسامبر گرفت.

خامنه‌ای شخصا، به تمامی آرمان‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی وفادار است و کلیه‌ی فرایند برون‌سپاری صنایع ملی، کوچک‌سازی دولت و فقیرسازی زحمت‌کشان ایران تحتِ امر وی انجام شده/می‌شود.


دولت‌ها در حاکمیت جمهوری اسلامی، از عصر رفسنجانی به‌این‌سو جملگی مجریانِ این اصول بوده‌اند؛ کمااینکه بخشی از مهیب‌ترین برون‌سپاری‌های اقتصاد ایران در دورانِ احمدی‌نژادی انجام شد که داعیه‌ی تبعیت از مدل‌های آمریکای لاتین و به‌طور ویژه مدل بولیواری را داشت.


خامنه‌ای به دفعات علیه سنگ‌اندازی در برابر خصوصی‌سازی‌ها هشدار داده است و در نطق تاریخیِ ( از منظر دشمنی با طبقه‌ی کارگر) تاکید کرده است که فقره‌ی خلع ید از مالکین هفت‌تپه نباید به بدعت تبدیل شود. ( رخدادی که دستاورد که ماه‌ها اعتصاب و ایستادگی کارگران #هفت_تپه تحت انواع و اقسام سرکوب و شکنجه و اخراج بود).

در رابطه با آزادسازی قیمت بنزین و آرد که منجر به شورش‌های تهیدستان با صدها شهید شد، چراغ سبز از جایی جز بیت خامنه‌ای نشان داده نشد. او هم رهبرِ اجرای برنامه بود و هم رهبرِ سرکوبِ خونین تهیدستان.

وفاداری خامنه‌ای به این آرمان‌ها تا جایی‌ست که اخیرا بابت کلید نزدن خصوصی‌سازی و کوچک‌سازی دولت از همان فردای پیروزی انقلاب، ابزار تأسف کرد.

از این منظر:

الف: راست برانداز ایرانی که ساخت اقتصادی جمهوری اسلامی را بی‌ارتباط با نئولیبرالیسم می‌داند، اگر احمق نباشد، قطعا شارلاتان است. او نمی‌خواهد اعتراف کند که دست‌کم در فقره‌ی اقتصاد سیاسی و شیوه‌ی غارت/انباشت هیچ زاویه‌ای حاکمان فعلی ندارد و مهم‌ترین دردش، بی‌بهره بودن از سفره‌ی چپاول است. بنابراین با شیادیِ خاصِ خود، مدعی می‌شود که اقتصاد در ایران، دولتی و چه‌بسا سوسیالیستی است.

ب: خرده-تبهکارانی که به‌نام محورمقاومتی، پشت سعید جلیلی بسیج شده‌اند، با نشخوار کردن رتوریک‌هایی نظیر "علیه نولیبرال‌هایِ اطراف پزشکیان" سرسپردگی-مزدوریِ فرقه‌ای خود به لجن‌ترین و مرتجع‌ترین و ضدزن‌ترین باندهای سیاسی جمهوری اسلامی را شکیل‌ می‌کنند.

یکی از کارآمدترین و رادیکال‌ترین طرح‌های اقتصادی تمام تاریخ ایران علیه بورژوازی مستغلات، مسکن مهر بود که با دستورات صریح صندوق بین‌المللی پول و پذیرش آن توسط هسته‌ی سخت قدرت، به شکست انجامید؛ همان دولتی که در صدد ساخت مسکن اجتماعی بود، مجری حذف یارانه‌ها شد. کسانی‌که معتقدند دلقک‌های امام صادقی قرار است، این شالوده‌‌ی اقتصادی را ویران کنند و از دلِ تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه، عدالت اجتماعی خلق کنند، هم‌چون همان دسته‌ی برانداز، یا احمق‌اند یا شارلاتان؛ گرچه اوباشی که با چنگ زدن به رتوریک‌های مارکسيست‌ها، پشتِ قاتل هزارانِ نیروی ضدامپریالیست و دشمنان قسم‌خورده‌ی شاه و شیخ، اقامه‌ی نماز می‌کنند مرزهایی از تبهکاری را پشت‌سر گذاشته‌اند که شاید بسیجی چماق به دست فقط با ارتکاب چند فقره قتل بتواند به آن‌ها برسد.

ج: می‌خواهید تشریف ببرید رأی بدهید یا تحریم کنید، خود دانید. اما لطف کرده و سیاست‌هایی را که مجری آن‌ها جلیلی باشد یا پزشکیان، خونِ مزدبیگران این کشور را مکیده و به حلق کاسبان تحریم در باستلی‌هیلز و وابستگان بیت خامنه‌ای می‌ریزد، به جنگ‌های زرگری تقلیل ندهید.‌ این سیاست‌ها اگر برای شما براندازان و محورمقاومتی‌‌ها، کلماتی زیبا برای توییت‌نویسی و عربده‌کشی له/علیه یکدیگر است، اما در زمین واقعیت، استخوان‌های ده‌ها میلیون انسان را خرد کرده است. محترمانه و بدون نیاز به گنده‌گویی، برای سهم‌خواهی بزنید و سر یکدیگر را بشکنید. چون فردای روز که تهیدستان علیه نتایج این سیاست‌ها بار دیگر سر به شورش بردارند، همه‌ی شما متفقا، روغن‌کارِ ماشین سرکوب و دفاع از منافعِ مشترک طبقاتی‌تان خواهید بود.‌


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
در حالی‌که تحریم گسترده و قاطع نمایش انتخابات حکومتی توسط مردم ایران پتک محکمی بر تابوت استبداد حاکم بود، و باندها و جناح های حکومتی از اصلاح‌طلبان تا اصول‌گرایان با بکارگیری کلیه امکانات نتوانستند مردم آگاه ایران را به پای صندوق‌های رأی بکشانند، در مقابل آن مردم شریف ایران در همراهی با زندانیان سیاسی، خانوادهای دادخواه، معلمان، کارگران، زنان و دیگر اقشار تحت‌ستم در جبهه خلق نقش  تعیین کننده‌ای را ایفا کردند. بی گمان حکومت با شکست در نمایش انتخابات و در بحران مشروعیت برای صف بستن در مقابل قیام محتمل به سمت انقباض بیشتر متمایل می‌شود  و خطر آن می‌رود که  آمار سرکوب و اعدام  افزایش یابد. احکام ضد انسانی"بغی" دستکم برای ۱۵ زندانی سیاسی در هفته گذشته شاهد این ادعا می‌باشد.

کارزار "سه‌شنبه‌های سیاه نه به اعدام" در حالی وارد بیست‌وسومین هفته خود شده است که در یک هفته اخیر نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در یک پرونده برای هشت زندانی سیاسی از جمله: #نسیم_غلامی‌سیمیاری، #حمیدرضا_سهل‌آبادی، #احسان_روازژیان، #امین_سخنور، #علی_هراتی‌مختاری، #حسین_محمدحسینی، #حسین_اردستانی، #امیر_شاه‌ولایتی و در پرونده‌ای دیگر برای هفت زندانی سیاسی از جمله: #وحید_بنی‌عامریان، #پویا_قبادی، #محمد_تقوی، #مجتبی_تقوی، #بابک_علیپور، #ابوالحسن_منتظر، #اصغر_دانشفر، کیفرخواست با اتهام "بغی" صادر کرده‌است؛ اتهامی که می‌تواند برای این شهروندان و زندانیان سیاسی حکم قرون وسطایی اعدام در پی داشته باشد.

کارزار زندانیان اعتصابی "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در زندان اوین (بند زنان، بند ۸، بند ۶ و بند ۴)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد ۴)، زندان تبریز (بند‌زنان)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم‌آباد، زندان خوی، زندان نقده ، زندان سقز و زندان مشهد در بیست‌وسومین هفته اعتصاب غذای خود شاهد پیوستن شماری از زندانیان سیاسی در زندان تبریز به این کارزار علیه اعدام بود. بنا بر گزارش‌های منتشر شده #آرمیتا_پاویر و #مریم_بایرامیان، از جمله زندانیان سیاسی زندان تبریز بودند که با صدور بیانیه‌ای پیوستن خود به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" را اعلام کردند. با پیوستن این زندانیان سیاسی تاکنون زندانیان سیاسی در ۹ زندان کشور از کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" حمایت کرده و امروز سه‌شنبه‌ ۱۲ تیرماه ۱۴۰۳ در این ۹ زندان علیه صدور و اجرای حکم غیرانسانی اعدام توسط جمهوری اسلامی و دستگاه‌های قضایی و امنیتی آن در اعتصاب غذا به سر می‌برند.

کارزار #سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
سه‌شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است

@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Video
🔺تاریخ پهلوی را بدونِ فهمِ جایگاهِ لمپن‌‌ها نمی‌توان به‌درستی شناخت. از لحظه‌ی قدرت گرفتن رضاخان، شهریور ۱۳۲۰، کودتای ۲۸ مرداد، وقایع ۱۵ خرداد تا پیروزی انقلاب و حتی تا همین حالا که تفاله‌ی سلطنت در اوهام، خود را "شاه قانونی ایران" تصور می‌کند. اما اکنون پترودلارهای سعودی، حمایت صهیوفاشیسم و تعریف شدن آن‌ها درون یکی از پروژه‌های امنیتی جمهوری اسلامی، این فرقه را به منحط‌ترین و فوقانی‌ترین لایه در آن‌چه تبدیل کرده است که ما #جنبش_نئونازی_ایرانی می‌نامیم.


🔺دهه‌هاست که گروه‌های مختلف از مخالفان جمهوری اسلامی (اکثریت قریب به اتفاق، چپ‌گرایان و مجاهدین) در مقابل شعب رای‌گیری خارج از کشور تجمعاتی شکل می‌دهند و از حق آزادی بیان خود برای اعتراض استفاده می‌کنند. تجمعات امسال اما به واسطه‌ی حضور پهلوی‌گرایان، صحنه‌های چرک و زننده‌ای را به‌خود دید؛ توهین و تحقیرِ سالمندان، آزار جنسی و خشونت فیزیکی علیه زنان، فحاشی‌های جنسی و زن‌ستیزانه، گوشه‌هایی از منجلابِ فرهنگی #جنبش_نئونازی_ایرانی بودند که در معرض دید عموم قرار گرفتند. ضروری‌ست تأکید شود که این اوباش، علاوه بر رأی‌دهندگان، مخالفانِ جمهوری اسلامی را نیز هدف حملات خود قرار دادند. یک نمونه در اسلاید

🔺در میان تمام فحاشی‌ها و وحشی‌گری‌های پهلوی‌گرایان در روز انتخابات‌، یک مورد از سایرین برجسته‌تر بود؛ جایی‌که یکی از اوباش به‌‌نام‌ "بهار ماهرو" در حین عربده‌کشی و ذکر "من فرزند رضاخانم" روسری یکی از زنان رای‌دهنده را در لندن از سر وی کشید. روزنامه‌ی دیلی‌میل ضمن پوشش این افتضاح آن‌را "لحظه‌ای شوکه‌کننده" نامید و حساب پلیس لندن در توئیتر، در پاسخ به ویدئوی ماهرو نوشت که "لندن جای این کارها نیست." با شدت گرفتن انتقادها از این وحشی‌گری، ظن آن می‌رفت که ماهرو بازداشت شود‌. اما اتفاق فوق‌العاده‌ای رخ داد:
ماهرو لندن را به مقصد اسرائیل ترک کرد.


🔺۶۰ درصد از واجدین شرایط رأی با عدم حضور در انتخابات، نارضايتی و مخالفت خود را نشان دادند تا در اتفاقی بی‌سابقه علی خامنه‌ای برای اولین در دوران رهبری خود، بعد از انتخابات پیام تشکر از "آحاد ملت ایران" صادر نکند. با این‌وجود وحوش پهلوی‌گرا، با رفتارهای غیرانسانی خود توانستد ماشین پروپاگاندای جمهوری اسلامی را بیکار نگذراند. پهلوی‌گرایان هم‌چون روزهای قیام #زن_زندگی_آزادی این‌بار نیز در راستای تبلیغات حکومت اسلامی، سنگ تمام گذاشتند و یک‌بار دیگر ضربه‌ی تبلیغاتی سنگینی به خواست‌های مترقی #زن_زندگی_آزادی وارد آورند.

🔺فرار بهار_ماهرو به اسرائیل اتفاقی نمادین است. او نشان داد که غایت قاطبه‌ی زامبی‌های ضدِ بشریت، جایی امن‌تر از اسرائیل ندارند و از ترس اعمال قانون می‌توانند به آغوش جنایت‌کاران جنگی پناه ببرند. او یکی از همان ایرانیان دیاسپوراست که برای نسل‌کشی فلسطینی‌ها هلهله می‌کنند و در روزهای سلاخی کردن کودکان غزه و رفح، پرچم‌ نکبت‌شان را با پرچم‌ نازیسم گره می‌زنند. فرزندان رضاخان، امروز به شاخص‌ترین لایه در جنبش نئونازی ایرانی تبدیل شده‌اند که تمام رذائل بشری را یک‌جا در خود جمع کرده‌اند و در عین تعلق به عصر جاهلیت، خود را متمدن‌ترین‌های غرب آسیا معرفی می‌کنند.


🔺در میان پهلوی‌گرایان کم نیستند افرادی‌که برای تقویت کیس‌های پناهندگی، از رهبران لات و فاشیستِ فرقه تبعیت می‌کنند. در حالی‌که همین حالا خانواده‌ی الدنگ و مفت‌خور پهلوی با اموال دزدیده‌شده از جیب ملت ایران، در ویلاهای جنوب فرانسه مشغول جشن و سرور هستند،‌ اوباشِ اجاره‌ای‌شان مشغول زدنِ تیر خلاص به ته‌مانده‌ی آبرویِ تبعیدیان هستند؛ تبعیدیانی که با حفظ شرافت و نفروختن خود به باندها و فاندها، چراغ مبارزه در خارج از کشور را _ولو کم‌جان و کم‌سو_ روشن نگاه داشتند.
فرار ماهرو به اسرائیل نشان می‌دهد صهیونیست‌ها علاوه بر فرستادن جاسوس در میان نیروهای جمهوری اسلامی، روی دلقک‌های صادراتی نیز حساب ويژه‌‌ای باز کرده‌اند تا صدای ضعیفِ نیروهای ضد جمهوری اسلامی_ضد اسرائیل_ضدجنگ را خاموش کند. گرچه طالبانِ سلطنت نمایان‌ترین لایه از فاشیست‌های پرواسرائیل هستند، اما هم‌دلی قاطبه‌ی راست برانداز ایران با اسرائیل چنین بستری را مهیا کرده است. تک به تک چهره‌های سیرکِ جرج‌تاون که پهلوی را برجسته کردند و اکنون نیز دل در گروی اسرائیل و چه‌بسا رؤیای حمله‌ی ‌نظامی به ایران را دارند، در افتضاح روز انتخابات و تقویت صدای نازی‌ها، نقش و مسئولیت مستقیم دارند. از اسرائیل و پهلوی ( به‌عنوان فیگورِ دنائت_دریوزگی) برائت بجوئید، بلکه بتوانید نام "اپوزيسيون" را یدک بکشید، در غیر این‌صورت جمعیت مستأصل داخل کشور حق دارد، تباه‌ترین جریانات سیاسی داخلی را به صدر تا ذیلِ شما ترجیح دهد.


@Blackfishvoice1