به گزارش #کانون_صنفی_معلمان_ایران ساعتی پیش #محمد_حبیبی سخنگوی کانون در منزل خود بازداشت شد.
چهار نیروی امنیتی که خود را از اطلاعات غرب تهران معرفی کردند؛ با حمله به منزل شخصی این معلم و فحاشی رکیک به محمد حبیبی و همسرش؛ او را بازداشت کردند.
#سرکوب_معلمان
@Blackfishvoice1
چهار نیروی امنیتی که خود را از اطلاعات غرب تهران معرفی کردند؛ با حمله به منزل شخصی این معلم و فحاشی رکیک به محمد حبیبی و همسرش؛ او را بازداشت کردند.
#سرکوب_معلمان
@Blackfishvoice1
#کانون_صنفی_معلمان_ایران و فعالینِ تشکیلاتیِ داخل کشور
در مقابلِ
#سلبریتی_اکتیویستها #صنعت_اپوزیسیون
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#محمد_حبیبی
@Blackfishvoice1
در مقابلِ
#سلبریتی_اکتیویستها #صنعت_اپوزیسیون
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#محمد_حبیبی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
سال گذشته، همین روزها بود که حملات در فضای مجازی از جانب به اصطلاح براندازان معروف به «ابتذال شر» علیه #جنبش_معلمان و شخصِ #محمد_حبیبی آغاز شد؛ و پس از چند روز خبر آمد که محمد حبیبی را بازداشت کردهاند. امسال نیز درست همان سناریو یک بار دیگر تکرار شد این بار اما سلطنت طلبان بودند که از چند روز قبل از بازداشت محمد حبیبی حمله در فضای مجازی را به جنبش معلمان آغاز کردند.
آن روز کسانی به حمله به وی پرداختند که در واقع خود را تنها نیروی قابل اتکا در تقابل با شرّ حاکمیت میپنداشتند و هر شکلی از تردید و پرسش، در ارتباط با این دو قطبیسازی را محکوم به حذف میدانستند. مدتی کوتاه نیز پس از آنکه این حملات تحت عناوینی چون: اعتراض مجاز، مصرف خیابان ؛ اوج گرفت؛ با بازداشت گستردهی بیش از ۲۰۰ فعال صنفی در اردیبهشتماه سال گذشته فروکش کرد.
این بار نیز پس از گذشت چند روز از آن که حملاتی هدفمند از جانب سلطنتطلبان علیه تمامیت فعالیت صنفی شکل گرفت؛ محمد حبیبی بازداشت شد.
در روزهایی که معلمان، کارگران، دانشجویان و سایر نیروهای مستقل با محوریت مسأله #تشکل_یابی در حال تسخیر خیابان بودند؛ سلطنتطلبان و ابتذال شریها که به سختی میتوان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد؛ با تحلیلی خوشبینانه در این مدت، بدل به «تسهیلگران سرکوب» شدند.
محمد حبیبی، تنها نمونهای است از خیل کسانی که به همگرایی نیروهای مترقی حول محور تشکلیابی باور دارند و با وجود سرکوب حاکمیت، بایکوت رسانهای و پروندهسازی و تخریبهای این چنینی به باور خود پایبند مانده و هزینهی آن را میپردازند.
امروز، پیشروی معترضین، ما را به نقطهی عطفی تاریخی در تقابل با حاکمیت رسانده که از هر نظر حساس و تعیین کننده است. شناخت ستم داخلی، مداخله و استعمار خارجی و تقابلی مستمر، بدون لکنت و فارغ از هر گونه مصلحتاندیشی با فردگرایان، لاجرم رویکردی مترقی مبتنی بر صورت بندی مشخص را میطلبد.
این، تقابلی است بین باورمندان به متشکل کردن نیروها با مؤمنان به کیش شخصیت. اکنون مسأله، تقابل با هر شکلی از ارتجاع بین پوزیسیون و اپوزیسیون است.
#سلبریتی_اکتیویستها
#صنعت_اپوزیسیون
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
@Blackfishvoice1
آن روز کسانی به حمله به وی پرداختند که در واقع خود را تنها نیروی قابل اتکا در تقابل با شرّ حاکمیت میپنداشتند و هر شکلی از تردید و پرسش، در ارتباط با این دو قطبیسازی را محکوم به حذف میدانستند. مدتی کوتاه نیز پس از آنکه این حملات تحت عناوینی چون: اعتراض مجاز، مصرف خیابان ؛ اوج گرفت؛ با بازداشت گستردهی بیش از ۲۰۰ فعال صنفی در اردیبهشتماه سال گذشته فروکش کرد.
این بار نیز پس از گذشت چند روز از آن که حملاتی هدفمند از جانب سلطنتطلبان علیه تمامیت فعالیت صنفی شکل گرفت؛ محمد حبیبی بازداشت شد.
در روزهایی که معلمان، کارگران، دانشجویان و سایر نیروهای مستقل با محوریت مسأله #تشکل_یابی در حال تسخیر خیابان بودند؛ سلطنتطلبان و ابتذال شریها که به سختی میتوان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد؛ با تحلیلی خوشبینانه در این مدت، بدل به «تسهیلگران سرکوب» شدند.
محمد حبیبی، تنها نمونهای است از خیل کسانی که به همگرایی نیروهای مترقی حول محور تشکلیابی باور دارند و با وجود سرکوب حاکمیت، بایکوت رسانهای و پروندهسازی و تخریبهای این چنینی به باور خود پایبند مانده و هزینهی آن را میپردازند.
امروز، پیشروی معترضین، ما را به نقطهی عطفی تاریخی در تقابل با حاکمیت رسانده که از هر نظر حساس و تعیین کننده است. شناخت ستم داخلی، مداخله و استعمار خارجی و تقابلی مستمر، بدون لکنت و فارغ از هر گونه مصلحتاندیشی با فردگرایان، لاجرم رویکردی مترقی مبتنی بر صورت بندی مشخص را میطلبد.
این، تقابلی است بین باورمندان به متشکل کردن نیروها با مؤمنان به کیش شخصیت. اکنون مسأله، تقابل با هر شکلی از ارتجاع بین پوزیسیون و اپوزیسیون است.
#سلبریتی_اکتیویستها
#صنعت_اپوزیسیون
#کانون_صنفی_معلمان_ایران
@Blackfishvoice1
ماموران امنیتی با یورش به خانه #محمد_حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، جمعی از معلمین و فعالین کارگری را بازداشت کردند
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان: «روز جمعه، هشتم اردیبهشتماه، ماموران امنیتی با یورش به خانه محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، تعدادی از معلمان حاضر در این دیدار نیز تعدادی از فعالان صنفی و مدنی مدافع حقوق کارگران را با خشونت بازداشت کردند.
در جریان این بازداشت یکی از زنان معلم دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان بستری گردیده است.
#ریحانه_انصاری_نژاد، #عسل_محمدی، #هیراد_پیربداقی، #آنیشا_اسدالهی، #سروناز_احمدی، #کامیار_فکور، #حسن_ابراهیمی، #ژاله_روحزاد و #الدوز_هاشمی تعدادی از فعالینی هستند که به دست ماموران امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شدهاند.»
#روز_جهانی_کارگر #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان: «روز جمعه، هشتم اردیبهشتماه، ماموران امنیتی با یورش به خانه محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، تعدادی از معلمان حاضر در این دیدار نیز تعدادی از فعالان صنفی و مدنی مدافع حقوق کارگران را با خشونت بازداشت کردند.
در جریان این بازداشت یکی از زنان معلم دچار حمله قلبی شد و در بیمارستان بستری گردیده است.
#ریحانه_انصاری_نژاد، #عسل_محمدی، #هیراد_پیربداقی، #آنیشا_اسدالهی، #سروناز_احمدی، #کامیار_فکور، #حسن_ابراهیمی، #ژاله_روحزاد و #الدوز_هاشمی تعدادی از فعالینی هستند که به دست ماموران امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شدهاند.»
#روز_جهانی_کارگر #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
در حالیکه بیست و سه روز از بازداشت همسرم محمد حبیبی توسط وزارت اطلاعات میگذرد همکاران، فعالین صنفی و مدنی و دوستان بسیاری در این مدت به منزل ما آمده و ضمن همدردی از مواضع و فعالیت های صنفی همسرم حمایت کردهاند
روز جمعه هشتم اردیبهشت ۱۴۰٢، نیز شماری از دوستان و همکاران عزیز، برای دیداری دوستانه به منزل شخصی ما آمدند. در همان دقایق اولیه حضور میهمانان بیش از ۱۵ نفر از ماموران وزارت اطلاعات با پتک و با ایجاد رعب و وحشت وارد منزل شدند موجب آزار و تشویش و آشفتگی دوستان عزیزمان شدند؛ به طوری که دو نفر از دوستان حاضر در جمع به شدت بدحال گردیدند، وخامت حال یکی از آنها به حدی بود که بیهوش شد و علیرغم اصرار و درخواست دوستان از ماموران برای تماس با اورژانس، هیچگونه تماسی گرفته نشد.
پس از انجام کمکهای اولیه، توسط دو نفر از دوستان حاضر، ایشان کمی به هوش آمدند. باز با وجود وضعیت وخیم این دوست عزیز، توسط ماموران به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار برده شد اما در پی وخامت مجدد حال ایشان به بیمارستان امام سجاد شهریار منتقل شدند. سایر دوستان حاضر نیز پس از ضبط تلفنهای همراهشان توسط ماموران، به مکانی که به گفته ماموران دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار بود؛ منتقل گردیدند.
پس از حدود یک ساعت تفتیش، بازرسی و بهم ریختن نقطه به نقطهی خانه از جمله لوازم شخصی و خصوصی، توسط ماموران، و نیز ضبط لپتاپ و گوشی همراه اینجانب، من را نیز به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار انتقال دادند.
در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات شهریار، پس از چندین ساعت بازجویی در خصوص این دیدار از من و سایر دوستان بازداشت شده، سرانجام نزدیک به ساعت ۱ بامداد روز ۹ ازدیبهشت؛ من به همراه تعداد زیادی از دوستان آزاد شدیم. اما متاسفانه ۹ نفر دیگر از دوستان به بند ۲۰۹ اوین فرستاده شدند و تا این لحظه همچنان در انفرادی بهسر میبرند.
علیرغم اینکه در این سالها همواره حریم خصوصی و شخصی زندگی اینجانب و همسرم #محمد_حبیبی، بارها مورد تعرض نیروهای امنیتی واقع شده است؛ آنچه که در روز جمعه اتفاق افتاد و من را وادار به نوشتن این چند سطر نموده است این است که اینبار تنها من و همسرم نبودیم که مورد تعرض و آزار دستگاه امنیتی واقع میشدیم بلکه متاسفانه نیروهای امنیتی این بار پا را از پیش فراتر گذاشته و با ورود رعبآور خویش و ایجاد جو و فشار روانی میهمانان و دوستان عزیز ما را مورد ظلم و تعدی قرار داده و با بهانههای واهی و نخنمای همیشگی از یک دیدار صرفا دوستانه، با نام تجمع و جلسه یاد کردند؛ میهمانان ما را با بازداشت و چندین ساعت بازجوییهای بیاساس، مورد فشار جسمی و روانی قرار داده و اضطراب زیادی بر خانوادههایشان وارد کردند.
بدون تردید این برخورد توهینآمیز، خشونتبار و ستمگرانه ماموران امنیتی با چنین جمعی فرهیخته که موجب به درد آمدن هر وجدان بیداری میشود، نشان از نوعی استیصال و عدم عقلانیت کافی از سوی دستگاه امنیتی است که دیدن حمایتهای دوستانه و همدلانهها را تاب نمیآورد. اما حاصل این مکانیسمهای تنشزای کور، ناخواسته، بر استواری اراده و عزم مشترک هرچه بیشتر صنف زحمتکش و شریف معلمی و کارگری میافزاید.
اینجانب، ضمن ابراز تاسف بسیار از اتفاق پیش آمده برای همراهان همیشگی به ویژه دوستانی که همچنان در بازداشت و بلاتکلیفی به سر میبرند و نیز خانوادههای ارجمندشان، مراتب قدردانی، سپاس صمیمانه و خالصانه خود و محمد حبیبی را از تمامی این عزیزان و دیگر بزرگوارانی که در این سالها همواره همراه و پشتیبان ما بودهاند ابراز میدارم و نیک میدانم که اتفاق روز جمعه و مقاومت برحق شما؛ برگ زرین دیگری بر افتخارات انسانهای آزاده و شریفی چون شما همراهان همیشگی تمامی معلمان دربند و خانوادههایشان افزوده است.
به امیدی آزادی و برابری برای همه مردم ایران
با احترام خدیجه پاک ضمیر
دهم اردیبهشت ماه هزار و چهارصد و دو
اسامی افرادی که در بند ۲۰۹، انفرادی، اوین محبوس شدهاند:
#ژاله_روحزاد
#احمد_حیدری
#الدوز_هاشمی
#ریحانه_انصاری_نژاد
#عسل_محمدی
#هیراد_پیربداقی
#آنیشا_اسداللهی
#سروناز_احمدی
#کامیار_فکور
#حسن_چرتابی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
روز جمعه هشتم اردیبهشت ۱۴۰٢، نیز شماری از دوستان و همکاران عزیز، برای دیداری دوستانه به منزل شخصی ما آمدند. در همان دقایق اولیه حضور میهمانان بیش از ۱۵ نفر از ماموران وزارت اطلاعات با پتک و با ایجاد رعب و وحشت وارد منزل شدند موجب آزار و تشویش و آشفتگی دوستان عزیزمان شدند؛ به طوری که دو نفر از دوستان حاضر در جمع به شدت بدحال گردیدند، وخامت حال یکی از آنها به حدی بود که بیهوش شد و علیرغم اصرار و درخواست دوستان از ماموران برای تماس با اورژانس، هیچگونه تماسی گرفته نشد.
پس از انجام کمکهای اولیه، توسط دو نفر از دوستان حاضر، ایشان کمی به هوش آمدند. باز با وجود وضعیت وخیم این دوست عزیز، توسط ماموران به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار برده شد اما در پی وخامت مجدد حال ایشان به بیمارستان امام سجاد شهریار منتقل شدند. سایر دوستان حاضر نیز پس از ضبط تلفنهای همراهشان توسط ماموران، به مکانی که به گفته ماموران دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار بود؛ منتقل گردیدند.
پس از حدود یک ساعت تفتیش، بازرسی و بهم ریختن نقطه به نقطهی خانه از جمله لوازم شخصی و خصوصی، توسط ماموران، و نیز ضبط لپتاپ و گوشی همراه اینجانب، من را نیز به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در شهریار انتقال دادند.
در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات شهریار، پس از چندین ساعت بازجویی در خصوص این دیدار از من و سایر دوستان بازداشت شده، سرانجام نزدیک به ساعت ۱ بامداد روز ۹ ازدیبهشت؛ من به همراه تعداد زیادی از دوستان آزاد شدیم. اما متاسفانه ۹ نفر دیگر از دوستان به بند ۲۰۹ اوین فرستاده شدند و تا این لحظه همچنان در انفرادی بهسر میبرند.
علیرغم اینکه در این سالها همواره حریم خصوصی و شخصی زندگی اینجانب و همسرم #محمد_حبیبی، بارها مورد تعرض نیروهای امنیتی واقع شده است؛ آنچه که در روز جمعه اتفاق افتاد و من را وادار به نوشتن این چند سطر نموده است این است که اینبار تنها من و همسرم نبودیم که مورد تعرض و آزار دستگاه امنیتی واقع میشدیم بلکه متاسفانه نیروهای امنیتی این بار پا را از پیش فراتر گذاشته و با ورود رعبآور خویش و ایجاد جو و فشار روانی میهمانان و دوستان عزیز ما را مورد ظلم و تعدی قرار داده و با بهانههای واهی و نخنمای همیشگی از یک دیدار صرفا دوستانه، با نام تجمع و جلسه یاد کردند؛ میهمانان ما را با بازداشت و چندین ساعت بازجوییهای بیاساس، مورد فشار جسمی و روانی قرار داده و اضطراب زیادی بر خانوادههایشان وارد کردند.
بدون تردید این برخورد توهینآمیز، خشونتبار و ستمگرانه ماموران امنیتی با چنین جمعی فرهیخته که موجب به درد آمدن هر وجدان بیداری میشود، نشان از نوعی استیصال و عدم عقلانیت کافی از سوی دستگاه امنیتی است که دیدن حمایتهای دوستانه و همدلانهها را تاب نمیآورد. اما حاصل این مکانیسمهای تنشزای کور، ناخواسته، بر استواری اراده و عزم مشترک هرچه بیشتر صنف زحمتکش و شریف معلمی و کارگری میافزاید.
اینجانب، ضمن ابراز تاسف بسیار از اتفاق پیش آمده برای همراهان همیشگی به ویژه دوستانی که همچنان در بازداشت و بلاتکلیفی به سر میبرند و نیز خانوادههای ارجمندشان، مراتب قدردانی، سپاس صمیمانه و خالصانه خود و محمد حبیبی را از تمامی این عزیزان و دیگر بزرگوارانی که در این سالها همواره همراه و پشتیبان ما بودهاند ابراز میدارم و نیک میدانم که اتفاق روز جمعه و مقاومت برحق شما؛ برگ زرین دیگری بر افتخارات انسانهای آزاده و شریفی چون شما همراهان همیشگی تمامی معلمان دربند و خانوادههایشان افزوده است.
به امیدی آزادی و برابری برای همه مردم ایران
با احترام خدیجه پاک ضمیر
دهم اردیبهشت ماه هزار و چهارصد و دو
اسامی افرادی که در بند ۲۰۹، انفرادی، اوین محبوس شدهاند:
#ژاله_روحزاد
#احمد_حیدری
#الدوز_هاشمی
#ریحانه_انصاری_نژاد
#عسل_محمدی
#هیراد_پیربداقی
#آنیشا_اسداللهی
#سروناز_احمدی
#کامیار_فکور
#حسن_چرتابی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
پرونده #سروناز_احمدی و #کامیار_فکور که در روز هشت اردیبهشت به همراه شمار دیگری از فعالان اجتماعی و کارگری در منزل #محمد_حبیبی، معلم زندانی، دستگیر شده بودند به شعبه اجرای زندان اوین رفته و آزادی آنها با قید وثیقه منتفی شده است.
سروناز احمدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ به همراه همسرش دستگیر شد و یکماه بعد با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد. او سپس در دادگاه به تحمل ششسال و نیم زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال و نیم زندان کاهش یافت.
کامیار فکور، روزنامه نگار محیط زیست، نیز که پس از دستگیری در آبان ۱۴۰۱، برای گذراندن محکومیت یکساله قبلی خود به بند عمومی زندان اوین انتقال یافته بود، در بهمنماه و در جریان عفو قوه قضاییه از زندان آزاد شد. او پس از آزادی مجددا در پرونده مرتبط با بازداشت مجددش، به یکسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۸ ماه کاهش یافت.
براساس گزارش کمیتهی پیگیری وضعیت بازداشتشدگان، پس از آزادی سایر دستگیرشدگان روز ۸ اردیبهشت، این دو فعال اجتماعی، میبایست برای گذراندن دوران محکومیتشان در زندان بمانند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
سروناز احمدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۱ به همراه همسرش دستگیر شد و یکماه بعد با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیونی از زندان آزاد شد. او سپس در دادگاه به تحمل ششسال و نیم زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال و نیم زندان کاهش یافت.
کامیار فکور، روزنامه نگار محیط زیست، نیز که پس از دستگیری در آبان ۱۴۰۱، برای گذراندن محکومیت یکساله قبلی خود به بند عمومی زندان اوین انتقال یافته بود، در بهمنماه و در جریان عفو قوه قضاییه از زندان آزاد شد. او پس از آزادی مجددا در پرونده مرتبط با بازداشت مجددش، به یکسال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۸ ماه کاهش یافت.
براساس گزارش کمیتهی پیگیری وضعیت بازداشتشدگان، پس از آزادی سایر دستگیرشدگان روز ۸ اردیبهشت، این دو فعال اجتماعی، میبایست برای گذراندن دوران محکومیتشان در زندان بمانند.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺همزمان با اول مهر، روز بازگشایی مدارس، #محمد_حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران، برای همیشه از شغل معلمی اخراج شد.
حبیبی بابت دفاع از حقوق معلمان و دانشآموزان، نقد خصوصیسازی و کالاییسازی آموزش و تلاش برای سرپا نگاه داشتنِ تشکلهای معلمان بارها زندانی شده است و حالا با ۲۱ سال سابقهی کار از شغل خود نیز محروم شده است.
🔺معلمان تاوان مبارزه با تبعیض و نابرابری به میانجیِ فعالیتِ تشکیلاتی را پس میدهند؛ فعالیتی که برای جمهوری اسلامی از هر گونه تهدید نظامی و هارت و پورتِ مجازیِ خود-رهبرپندارانِ سیاسی، خطرناکتر تلقی میشود.
بدون کمترین تردید، سازمانیابی، مهمترین هراس طبقهی حاکم بوده و هست، چنانکه از ابتدای استقرار ضد انقلاب تا امروز، نابود کردن هرگونه تلاشِ معنادار در جهت تحقق سازمانهای مدافع حقوق زحمتکشان، در دستور کار هستهی سخت قدرت بوده است.
ترس از سازمانیابی نیروهای اجتماعی، محل هراس اپوزیسیون راستِ برانداز نیز هست:
چراکه بهمعنای پایان بخشیدن به مصادرهگری و انتظارِ ستمدیدگان برای ظهور ناجی از آنسوی اقیانوسهاست. از همینروست که همپا با جمهوری اسلامی، راستِ برانداز هرگز از پروندهسازی برای فعالین صنفی دریغ نکرده است. این پروندهسازیها همراه با بایکوت رسانهای و برجسته کردنِ یاوههای #سلبریتی_اکتیویستها ( نظیر تزِ بیشرمانهی مجید توکلی مبنی بر "مخالف مجاز" نامیدن فعالین معلمان) باعث شده تا افکار عمومی بعضا مجموعهی معلمان را به بیتفاوتی سیاسی متهم کند. حال آنکه شاید کمتر کسی بداند تنها در ۹ ماه اخیر ۴۷ معلم در ایران بازداشت شدهاند. برخی از این معلمان با احکام سنگین در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند و برخی نیز از کار اخراج شدهاند.
#سرکوب_معلمان #کانون_صنفی_معلمان #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
حبیبی بابت دفاع از حقوق معلمان و دانشآموزان، نقد خصوصیسازی و کالاییسازی آموزش و تلاش برای سرپا نگاه داشتنِ تشکلهای معلمان بارها زندانی شده است و حالا با ۲۱ سال سابقهی کار از شغل خود نیز محروم شده است.
🔺معلمان تاوان مبارزه با تبعیض و نابرابری به میانجیِ فعالیتِ تشکیلاتی را پس میدهند؛ فعالیتی که برای جمهوری اسلامی از هر گونه تهدید نظامی و هارت و پورتِ مجازیِ خود-رهبرپندارانِ سیاسی، خطرناکتر تلقی میشود.
بدون کمترین تردید، سازمانیابی، مهمترین هراس طبقهی حاکم بوده و هست، چنانکه از ابتدای استقرار ضد انقلاب تا امروز، نابود کردن هرگونه تلاشِ معنادار در جهت تحقق سازمانهای مدافع حقوق زحمتکشان، در دستور کار هستهی سخت قدرت بوده است.
ترس از سازمانیابی نیروهای اجتماعی، محل هراس اپوزیسیون راستِ برانداز نیز هست:
چراکه بهمعنای پایان بخشیدن به مصادرهگری و انتظارِ ستمدیدگان برای ظهور ناجی از آنسوی اقیانوسهاست. از همینروست که همپا با جمهوری اسلامی، راستِ برانداز هرگز از پروندهسازی برای فعالین صنفی دریغ نکرده است. این پروندهسازیها همراه با بایکوت رسانهای و برجسته کردنِ یاوههای #سلبریتی_اکتیویستها ( نظیر تزِ بیشرمانهی مجید توکلی مبنی بر "مخالف مجاز" نامیدن فعالین معلمان) باعث شده تا افکار عمومی بعضا مجموعهی معلمان را به بیتفاوتی سیاسی متهم کند. حال آنکه شاید کمتر کسی بداند تنها در ۹ ماه اخیر ۴۷ معلم در ایران بازداشت شدهاند. برخی از این معلمان با احکام سنگین در حال سپری کردن دوران محکومیت خود هستند و برخی نیز از کار اخراج شدهاند.
#سرکوب_معلمان #کانون_صنفی_معلمان #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
.
#علیه_فراموشی
#آنیشا_اسداللهی، نویسنده، مترجم و فعال کارگری است. آثار وی در حوزه #فمینیسم، حقوق زنان، حقوق کارگران و نقد سیستم #سرمایه_داری هستند.
در#روز_جهانی_کارگر سال ۱۳۹۸، در جریان تجمع اعتراضی کارگران و فعالان کارگری، آنیشا بههمراه دهها معترض دیگر در مقابل مجلس شورای اسلامی دستگیر، و به #زندان_قرچک منتقل شد. آنیشا اسداللهی پس از مدت کوتاهی به قید وثیقه از زندان آزاد شد؛ اما در تاریخ ۲۸ خرداد همان سال مجدداً دستگیر شد.
خانوادهٔ وی در هفتههای اول اطلاعی از وضعیت و محل نگهداری او نداشتند و بعداً مشخص شد برای ۴۰ روز در انفرادی محبوس بودهاست و تحت فشار شدید برای اعتراف اجباری قرار داشتهاست. در آذر ماه سال ۱۳۹۸ که شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری، آنیشا اسداللهی را به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد
در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱، آنیشا اسداللهی و همسرش #کیوان_مهتدی توسط مأموران امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر میشوند.
قرارگاه سایبری عمار #رضا_شهابی عضو #سندیکای_اتوبوسرانی_شرکت_واحد و آنیشا اسداللهی را متهم کرد که قصد «تشکیل هسته ضد امنیتی با هدف تحریک کارگران، معلمان و مردم برای ایجاد آشوب» در کشور را داشتهاند.
در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، در آستانه روز جهانی کارگر، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی آنیشا اسداللهی و چند فعال صنفی و کارگری را که به خانه #محمد_حبیبی فعال معلمان زندانی، رفتهبودند، به شکل خشونتبار بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲، دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، آنیشا اسداللهی را به اتهام «اجتماع و تبانی» علیه جمهوری اسلامی به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به هشت ماه حبس تعزیری محکوم کردهاست.
در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۲، #علی_اسداللهی، برادر آنیشا اسداللهی، در یک توئیت اعلام کرد که خواهرش برای اجرای حکم ۵ سال و ۶ ماه حبس، که ۵ سال آن قابل اجرا است، به زندان اوین رفته است. آنیشا اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت ۵ساله است.
@Blackfishvoice1
#علیه_فراموشی
#آنیشا_اسداللهی، نویسنده، مترجم و فعال کارگری است. آثار وی در حوزه #فمینیسم، حقوق زنان، حقوق کارگران و نقد سیستم #سرمایه_داری هستند.
در#روز_جهانی_کارگر سال ۱۳۹۸، در جریان تجمع اعتراضی کارگران و فعالان کارگری، آنیشا بههمراه دهها معترض دیگر در مقابل مجلس شورای اسلامی دستگیر، و به #زندان_قرچک منتقل شد. آنیشا اسداللهی پس از مدت کوتاهی به قید وثیقه از زندان آزاد شد؛ اما در تاریخ ۲۸ خرداد همان سال مجدداً دستگیر شد.
خانوادهٔ وی در هفتههای اول اطلاعی از وضعیت و محل نگهداری او نداشتند و بعداً مشخص شد برای ۴۰ روز در انفرادی محبوس بودهاست و تحت فشار شدید برای اعتراف اجباری قرار داشتهاست. در آذر ماه سال ۱۳۹۸ که شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری، آنیشا اسداللهی را به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد
در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱، آنیشا اسداللهی و همسرش #کیوان_مهتدی توسط مأموران امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر میشوند.
قرارگاه سایبری عمار #رضا_شهابی عضو #سندیکای_اتوبوسرانی_شرکت_واحد و آنیشا اسداللهی را متهم کرد که قصد «تشکیل هسته ضد امنیتی با هدف تحریک کارگران، معلمان و مردم برای ایجاد آشوب» در کشور را داشتهاند.
در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، در آستانه روز جهانی کارگر، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی آنیشا اسداللهی و چند فعال صنفی و کارگری را که به خانه #محمد_حبیبی فعال معلمان زندانی، رفتهبودند، به شکل خشونتبار بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند.
در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲، دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، آنیشا اسداللهی را به اتهام «اجتماع و تبانی» علیه جمهوری اسلامی به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به هشت ماه حبس تعزیری محکوم کردهاست.
در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۲، #علی_اسداللهی، برادر آنیشا اسداللهی، در یک توئیت اعلام کرد که خواهرش برای اجرای حکم ۵ سال و ۶ ماه حبس، که ۵ سال آن قابل اجرا است، به زندان اوین رفته است. آنیشا اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت ۵ساله است.
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
.
" طبق آماری که ما در شورای هماهنگی به آن رسیدهایم، در فاصله ۱۴۰۱ تا پایان ۱۴۰۲، دست کم ۸۰ معلم از رتبهبندی محروم شدهاند. ۱۳ نفر از معلمان اخراج و یا بازخرید شدهاند. ۲۳ نفر منفصل از خدمت هستند. ۳۲ معلم دچار تقلیل گروه شدهاند. ۳۰ نفر بازنشستگی اجباری دریافت کردهاند.
۶۱ معلم دارای پرونده باز قضایی هستند. ۱۰ نفر با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدهاند و تعدادی از اعضای ارشد کانونها صنفی همچون #رسول_بداقی، #عزیر_قاسم_زاده و #محمود_ملاکی هنوز در زنداناند.
اینها آمارهای کسانی است که رسانه ای شدهاند
آمار اخراج ها در آموزش و پرورش خیلی بیش از اینهاست."
از حساب توئیتر #محمد_حبیبی سخنگوی #کانون_صنفی_معلمان_تهران
پانوشت: رسانههای جریان اصلی نه از مبارزات روزمرهی معلمان سخنی میگویند و نه از سرکوب سیستماتیکشان. چنین میشود که #کنشگر_فصلی همواره طلبکار است که چرا صدایی از معلم و بازنشسته و .... درنمیآید؟
یا وقتیکه از به #جسدمعاشان و #سلبریتی_اکتیویستها انتقاد میکنیم، باز فریاد میزنند که "پس شما کی را قبول دارید"؟ ما همین مبارزان بینام و بیچهره را قبول داریم که چشم در چشم استبداد آرام ولی مستمر در حال سازماندهی خود حول خواستهای انضمامی هستند و نیز میدانیم که تشکلیابی و سازمانیابی ، بزرگترین هراس جمهوری اسلامی است نه دلقکهای خود-رهبرپندارِ آن سوی اقیانوسها.
#سرکوب_معلمان #مقاومت_روزمره #طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی #ماتم_نگیرید_سازماندهی_کنید
@Blackfishvoice1
" طبق آماری که ما در شورای هماهنگی به آن رسیدهایم، در فاصله ۱۴۰۱ تا پایان ۱۴۰۲، دست کم ۸۰ معلم از رتبهبندی محروم شدهاند. ۱۳ نفر از معلمان اخراج و یا بازخرید شدهاند. ۲۳ نفر منفصل از خدمت هستند. ۳۲ معلم دچار تقلیل گروه شدهاند. ۳۰ نفر بازنشستگی اجباری دریافت کردهاند.
۶۱ معلم دارای پرونده باز قضایی هستند. ۱۰ نفر با پابند الکترونیک از زندان آزاد شدهاند و تعدادی از اعضای ارشد کانونها صنفی همچون #رسول_بداقی، #عزیر_قاسم_زاده و #محمود_ملاکی هنوز در زنداناند.
اینها آمارهای کسانی است که رسانه ای شدهاند
آمار اخراج ها در آموزش و پرورش خیلی بیش از اینهاست."
از حساب توئیتر #محمد_حبیبی سخنگوی #کانون_صنفی_معلمان_تهران
پانوشت: رسانههای جریان اصلی نه از مبارزات روزمرهی معلمان سخنی میگویند و نه از سرکوب سیستماتیکشان. چنین میشود که #کنشگر_فصلی همواره طلبکار است که چرا صدایی از معلم و بازنشسته و .... درنمیآید؟
یا وقتیکه از به #جسدمعاشان و #سلبریتی_اکتیویستها انتقاد میکنیم، باز فریاد میزنند که "پس شما کی را قبول دارید"؟ ما همین مبارزان بینام و بیچهره را قبول داریم که چشم در چشم استبداد آرام ولی مستمر در حال سازماندهی خود حول خواستهای انضمامی هستند و نیز میدانیم که تشکلیابی و سازمانیابی ، بزرگترین هراس جمهوری اسلامی است نه دلقکهای خود-رهبرپندارِ آن سوی اقیانوسها.
#سرکوب_معلمان #مقاومت_روزمره #طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی #ماتم_نگیرید_سازماندهی_کنید
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺در بهارِ ۱۴۰۱ موجِ جدیدی از اعتصابات معلمان آغاز شد. در آنروزها #لیبرال_فاشیستها که سالها بر طبلِ رهبرسازی در خارج از کشور، مداخلهی خارجی و سلبریتیمحوری کوبیده بودند، نه تنها با معلمان همصدا نشدند بلکه دست در دستِ دستگاه سرکوب، در شبکههای اجتماعی مشغول پروندهسازی شدند. کار بهجایی رسید که برخی از آنها در نهایتِ وقاحت، اعتصابِ معلمان در چهارگوشهی ایران را "مصرفِ خیابان" و "اعتراض مجاز" نامیدند.
🔺حاکمیتِ جمهوری اسلامی که منتظرِ خیزشی از جنسِ دی و آبان بود، برای جلوگیری از امکانِ سازمانیابیِ اعترضات، به منازلِ اعضای شوراهای صنفی معلمان یورش برد و بهسرعت در رسانههای خود سناريوهای نخنماشده را کلید زد.
🔺با آغاز اعتراضات #زن_زندگی_آزادی اکثریت نفراتِ شوراهای معلمان در زندانها محبوس بودند و با رسیدنِ دامنهی اعتراضات به مدارس، سرکوب هارتر شد و موجی از احکامِ فلهای برای اخراج معلمانِ معترض صادر گردید.
🔺در همان روزها که معلمانِ سازمانده در زندان بودند، راستِ برانداز از واشنگتن و تورنتو و ... طلبکارانه فغان میزد که "پس معلمان چرا به اعتراضات ملحق نمیشوند؟" "چرا اعتصاب سراسری شکل نمیدهند؟"
از اینکه آنها سازماندهی اجتماعی را با تدارکِ هیئت طفلان مسلم اشتباه گرفتهاند و الفبای تشکلسازی را نمیدانند که بگذریم، میرسیم به اینکه آنها حتی سرکوبِ هدفمند معلمان پیش از آغاز قیام را سانسور میکردند تا چنان شود که انگلهایی نظیر بچهی شاهِ شاهِ مخلوع مدعی شوند: "مشعل مبارزه چهل است که در دست من است". زکی!
🔺بر همین مدار است که هرگاه گعدههای جسدمعاش را نقد میکنیم، برخی سوال میکنند: "پس چرا کسی را قبول ندارید؟" تو گویی اولا: برای پیشراندنِ امرِ مبارزه الزاما باید با یکی یا چند عدد از دلقکهای خارجه بیعت کرد و ب: گویی "همه" آنها هستند نه فعالینی که داخل کشور ایستاده و چشم در چشم استبداد از جوانی و زندگی خود هزینه میکنند برای روشن نگاه داشتنِ چراغ مبارزه. اسامیای که در زیر درج میشوند، تعدادی از پرشمارِ معلمانی هستند که علاوه بر تحملِ زندان و شکنجه، از ادامهی کار منع شدهاند تا حتی امکانِ معیشتشان ( معیشت حداقلی با دستمزد معلمی) مسدود شود. برخی از این معلمان بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت مدنی هستند.
از مخاطبین و مریدانِ "اتحاد توئیتریِ جرجتاون" سوال کنید که نام چند تن را شنیدهاند و دربارهی فعالیتهای آنها میدانند:
#رسول_بداقی
#محمد_حبیبی
#محمد_دارکش
#حسن_نظریان
#جعفر_ابراهیمی
#عزیز_قاسم_زاده
#فریبا_انامی
#سارا_سیاهپور
#شیوا_عاملی_راد
#عاتکه_رجبی
#محمد_سعیدی_ابواسحاقی
#حمید_جعفری
#تحسین_مصطفی
#شهربانو_امانی
#روح_الله_مردانی
#محمدعلی_زحمتکش
#ایرج_رهنما
#مژگان_باقری
#اصغر_امیرزادگان
#محسن_عمرانی
#هاشم_خواستار
#محمدرضا_رمضان_زاده
#حسین_رمضان_پور
#طبقه_کارگر #سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
🔺حاکمیتِ جمهوری اسلامی که منتظرِ خیزشی از جنسِ دی و آبان بود، برای جلوگیری از امکانِ سازمانیابیِ اعترضات، به منازلِ اعضای شوراهای صنفی معلمان یورش برد و بهسرعت در رسانههای خود سناريوهای نخنماشده را کلید زد.
🔺با آغاز اعتراضات #زن_زندگی_آزادی اکثریت نفراتِ شوراهای معلمان در زندانها محبوس بودند و با رسیدنِ دامنهی اعتراضات به مدارس، سرکوب هارتر شد و موجی از احکامِ فلهای برای اخراج معلمانِ معترض صادر گردید.
🔺در همان روزها که معلمانِ سازمانده در زندان بودند، راستِ برانداز از واشنگتن و تورنتو و ... طلبکارانه فغان میزد که "پس معلمان چرا به اعتراضات ملحق نمیشوند؟" "چرا اعتصاب سراسری شکل نمیدهند؟"
از اینکه آنها سازماندهی اجتماعی را با تدارکِ هیئت طفلان مسلم اشتباه گرفتهاند و الفبای تشکلسازی را نمیدانند که بگذریم، میرسیم به اینکه آنها حتی سرکوبِ هدفمند معلمان پیش از آغاز قیام را سانسور میکردند تا چنان شود که انگلهایی نظیر بچهی شاهِ شاهِ مخلوع مدعی شوند: "مشعل مبارزه چهل است که در دست من است". زکی!
🔺بر همین مدار است که هرگاه گعدههای جسدمعاش را نقد میکنیم، برخی سوال میکنند: "پس چرا کسی را قبول ندارید؟" تو گویی اولا: برای پیشراندنِ امرِ مبارزه الزاما باید با یکی یا چند عدد از دلقکهای خارجه بیعت کرد و ب: گویی "همه" آنها هستند نه فعالینی که داخل کشور ایستاده و چشم در چشم استبداد از جوانی و زندگی خود هزینه میکنند برای روشن نگاه داشتنِ چراغ مبارزه. اسامیای که در زیر درج میشوند، تعدادی از پرشمارِ معلمانی هستند که علاوه بر تحملِ زندان و شکنجه، از ادامهی کار منع شدهاند تا حتی امکانِ معیشتشان ( معیشت حداقلی با دستمزد معلمی) مسدود شود. برخی از این معلمان بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت مدنی هستند.
از مخاطبین و مریدانِ "اتحاد توئیتریِ جرجتاون" سوال کنید که نام چند تن را شنیدهاند و دربارهی فعالیتهای آنها میدانند:
#رسول_بداقی
#محمد_حبیبی
#محمد_دارکش
#حسن_نظریان
#جعفر_ابراهیمی
#عزیز_قاسم_زاده
#فریبا_انامی
#سارا_سیاهپور
#شیوا_عاملی_راد
#عاتکه_رجبی
#محمد_سعیدی_ابواسحاقی
#حمید_جعفری
#تحسین_مصطفی
#شهربانو_امانی
#روح_الله_مردانی
#محمدعلی_زحمتکش
#ایرج_رهنما
#مژگان_باقری
#اصغر_امیرزادگان
#محسن_عمرانی
#هاشم_خواستار
#محمدرضا_رمضان_زاده
#حسین_رمضان_پور
#طبقه_کارگر #سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
یازده سال از آن روزی که فکر میکردم #حسن_روحانی نمیآورد و متنی در اینباره نوشتیم، میگذرد.
حس تلخی بود. سختتر اینکه چشماندازی نبود.جماعتی دلبسته امیدی بودند که به کذب بودنش باور داشتم. چاره ای نبود. این حس تنهایی را گره زدم به کار جمعی. با بدبینی مطلق، اما رفتهرفته کورسوی امیدی هم هویدا شد. سالها گذشت و بیآنکه بدانم، کنشگریام شد همهی معنای زندگیام .
حالا که به عقب برمیگردم ، سالهای سختی بود. برای همهمان. چه آنها که در اقلیت به نظاره نشسته بودند و چه آنها که در اکثریت، به امید کاذبی دل بسته بودند.
برای من خلاصه شد در کار صنفی. خلاصه شد در بازداشت و زندان و تحقیر و اخراج [ از شغلِ معلمی].
دیگرانی روزگار سختتری را گذراندند. آنها که جگرگوشههایشان را راهی گورستان کردند.
برخی دیگر همه زندگیشان را گذاشتند و روانه غربت شدند. برای همه ما چیزهایی از دست رفت که برگشتناپذیر است.
هرکس به گونهای .
حالا دیگر، این اقلیت به اکثریت مطلق تبدیل شده است، اما من همچنان بدبینم.
🔺وقتی می گویم اکثریت مطلق، مجموع کسانی را میگویم که کنششان معطوف به رویای آزادی و عدالت و دمکراسی است. حتی آنها که با چنین سودایی، قرار است در این نمایش حکومتی شرکت کنند.
تجربه همنشینیهای مختلف در زندان به من آموخت که کسانی، می توانند رویای مشترکی با من داشته باشند، اما راه متفاوتی را برگزینند. به من یاد داد که که حساب آنها را از آن سیاستبازان منفعتطلب ( اصلاحطلبان حکومتی) جدا کنم.
همچنان باور دارم که مسیر غلطی را برگزیدهاند، اما امروز دیگر نگاهم همچون گذشته نیست. نگاهی نه از سر جدایی که سرشار از همدلی. اما همچنان بدبینم.
🔺 من یادگرفتهام که در این سرزمین، امید نیازمند حس عمیق بدبینی است. خوب میدانم که اینجا، هر تغییری برگشتپذیر است مگر به مراقبت دائمی.
و نیک میدانم که دل بستن به اکثریتی منفرد، سرابی تو خالی است. اما همچنان کور سوی امیدی دارم.
🔺اینکه رؤیافروشیِ سیاستبازانِ منفعتطلب شکست میخورد، امیدوار کننده است.
اینکه بازی بد و بدتر دیگر رونقی ندارد، امیدوارکننده است.
اینکه مردمانی حتی با سکوتشان، نه بزرگی میگویند امیدوارکننده است.
اما بزرگترین امیدها، خیلی زود جای خود را به ناامیدی میدهند، اگر رنگِ کار جمعی به خود نگیرد. چنین رنگی نیازمند همبستگی است.
همبستگی میان همهی آنها که رویای مشترک دارند، اما مسیری متفاوت را میپیمایند.
گام اول برای مراقبت از این امید جمعی پذیرش این تفاوتها است.
🔺حالا دیگر ما اکثریتیم و من همچنان بدبینم، اما امیدوار.
برگرفته از حساب توئیتر #محمد_حبیبی
@Blackfishvoice1
حس تلخی بود. سختتر اینکه چشماندازی نبود.جماعتی دلبسته امیدی بودند که به کذب بودنش باور داشتم. چاره ای نبود. این حس تنهایی را گره زدم به کار جمعی. با بدبینی مطلق، اما رفتهرفته کورسوی امیدی هم هویدا شد. سالها گذشت و بیآنکه بدانم، کنشگریام شد همهی معنای زندگیام .
حالا که به عقب برمیگردم ، سالهای سختی بود. برای همهمان. چه آنها که در اقلیت به نظاره نشسته بودند و چه آنها که در اکثریت، به امید کاذبی دل بسته بودند.
برای من خلاصه شد در کار صنفی. خلاصه شد در بازداشت و زندان و تحقیر و اخراج [ از شغلِ معلمی].
دیگرانی روزگار سختتری را گذراندند. آنها که جگرگوشههایشان را راهی گورستان کردند.
برخی دیگر همه زندگیشان را گذاشتند و روانه غربت شدند. برای همه ما چیزهایی از دست رفت که برگشتناپذیر است.
هرکس به گونهای .
حالا دیگر، این اقلیت به اکثریت مطلق تبدیل شده است، اما من همچنان بدبینم.
🔺وقتی می گویم اکثریت مطلق، مجموع کسانی را میگویم که کنششان معطوف به رویای آزادی و عدالت و دمکراسی است. حتی آنها که با چنین سودایی، قرار است در این نمایش حکومتی شرکت کنند.
تجربه همنشینیهای مختلف در زندان به من آموخت که کسانی، می توانند رویای مشترکی با من داشته باشند، اما راه متفاوتی را برگزینند. به من یاد داد که که حساب آنها را از آن سیاستبازان منفعتطلب ( اصلاحطلبان حکومتی) جدا کنم.
همچنان باور دارم که مسیر غلطی را برگزیدهاند، اما امروز دیگر نگاهم همچون گذشته نیست. نگاهی نه از سر جدایی که سرشار از همدلی. اما همچنان بدبینم.
🔺 من یادگرفتهام که در این سرزمین، امید نیازمند حس عمیق بدبینی است. خوب میدانم که اینجا، هر تغییری برگشتپذیر است مگر به مراقبت دائمی.
و نیک میدانم که دل بستن به اکثریتی منفرد، سرابی تو خالی است. اما همچنان کور سوی امیدی دارم.
🔺اینکه رؤیافروشیِ سیاستبازانِ منفعتطلب شکست میخورد، امیدوار کننده است.
اینکه بازی بد و بدتر دیگر رونقی ندارد، امیدوارکننده است.
اینکه مردمانی حتی با سکوتشان، نه بزرگی میگویند امیدوارکننده است.
اما بزرگترین امیدها، خیلی زود جای خود را به ناامیدی میدهند، اگر رنگِ کار جمعی به خود نگیرد. چنین رنگی نیازمند همبستگی است.
همبستگی میان همهی آنها که رویای مشترک دارند، اما مسیری متفاوت را میپیمایند.
گام اول برای مراقبت از این امید جمعی پذیرش این تفاوتها است.
🔺حالا دیگر ما اکثریتیم و من همچنان بدبینم، اما امیدوار.
برگرفته از حساب توئیتر #محمد_حبیبی
@Blackfishvoice1