Blackfishvoice (BFV)
Photo
میلیونها تهیدست در ایرانِ امروز به "چیزی" در حدِ شمارههای خالکوبیشده روی بدنِ زندانیانِ #آشویتز تبدیل شدهاند: بدنهای مطرودی که زیرِ پلها، درونِ جویها، در گورستانها یا در کانیکسهای حاشیهی شهرها میخوابند و بیدار میشوند و به شنیعترین وجهی میمیرند.
اما همتبارانِ همین بدنها در سرزمینی بهنامِ #بلوچستان، بعضا حتی شناسنامه یا همان شمارههای خالکوبیشده را نیز ندارند. در شمارگانِ جمعیتِ زنده محسوب نمیشوند.
چنین است که دولتِ مرکزی در قبالِ ارائهی عادیترین و پیش پا افتادهترین خدمات به آنها مسئولیتی به عهده نمیگیرد. آنها مانند انسانهای دورانِ پیشاتاریخ، در کپرهای از ضایعات ساختهشده، در بیابانها زندگی میکنند، برق، آب لولهکشی، فاضلاب، درمانگاه، مدرسه و راه ندارند و فرزندانشان در راهِ کشیدن آب از چالههای عفونی، توسط تمساح بلعیده میشوند.
برای صرفِ بقا گالنهای سوختِ را بر دوش میگیرند که سودِ آن نیز به جیبِ واسطههای مرتبط با نیروهای امنیتی-نظامی میرود و در این راه هر روز به طرق مختلف کشته میشوند: تازه اینجاست که انسانِ صاحب امتیازِ مرکز، به بدنِ خاکسترشدهی او نامی میدهد: #قاچاقچی.
قاچاقچی، اسمِ رمزِ آشویتزی است که در ایران برای #کولبر، #سوخت_بر، #شوتی و امثالهم اختراع شده تا ضمنِ توجیهِ محرومیت از پایهایترین امتیازاتِ یک جامعه، از خشونت دولتی سهم ببرند.
به بدنِ بیجانِ سوختبرِ بلوچ که طعمهی سیل شده است نگاه کنید. چه تفاوتی میان این تصویر با تصاویر منتشرشده از تلِ اجسادِ قربانیان فاشیسم در دهها سال قبل پیدا میکنید؟
تعداد زیادی از همقطاران او برای همیشه مفقود شدند. آنها حتی به تیترهای فرعیِ اخبار راه پیدا نمیکنند و بهمراتب از قربانیان آشوتیز نگونبختتر هستند چراکه هیچ تلاش بالادستی برای یافتن اجسادشان نیز صورت نخواهد گرفت و هرگز برایشان یادمان ساخته نخواهد شد.
در نهایت در نظر بگیرید که سرزمینِ آنها گنجینهی ذخایر طلای* این کشور است و هزاران معدن کشفشده و نشدهی کرومیت، آهن، منگنز، گرانیت را زیر پاهای خود لمس میکنند که محصولاتشان یه هرجایی به جز بلوچستان آبادانی عرضه میکند.
در تاریخ و جغرافیا، چنین جایی مستمعره یا منطقهی اشغالی، خوانده نمیشود؟
* فقط در معدن طلای تفتان ۲۴تن ذخیرهی اثبات شده طلا موجود است.
#تبعیض_طبقاتی #تبعیض_سیستماتیک #فراتر_از_استثمار #جغرافیای_اشغال #حیات_برهنه #بدن_های_مازاد #محذوفین #مطرودین #بلوچ_کشی #سوختبران_بلوچ
#پیرکور #رودخانه_نهنگ
@Blackfishvoice1
اما همتبارانِ همین بدنها در سرزمینی بهنامِ #بلوچستان، بعضا حتی شناسنامه یا همان شمارههای خالکوبیشده را نیز ندارند. در شمارگانِ جمعیتِ زنده محسوب نمیشوند.
چنین است که دولتِ مرکزی در قبالِ ارائهی عادیترین و پیش پا افتادهترین خدمات به آنها مسئولیتی به عهده نمیگیرد. آنها مانند انسانهای دورانِ پیشاتاریخ، در کپرهای از ضایعات ساختهشده، در بیابانها زندگی میکنند، برق، آب لولهکشی، فاضلاب، درمانگاه، مدرسه و راه ندارند و فرزندانشان در راهِ کشیدن آب از چالههای عفونی، توسط تمساح بلعیده میشوند.
برای صرفِ بقا گالنهای سوختِ را بر دوش میگیرند که سودِ آن نیز به جیبِ واسطههای مرتبط با نیروهای امنیتی-نظامی میرود و در این راه هر روز به طرق مختلف کشته میشوند: تازه اینجاست که انسانِ صاحب امتیازِ مرکز، به بدنِ خاکسترشدهی او نامی میدهد: #قاچاقچی.
قاچاقچی، اسمِ رمزِ آشویتزی است که در ایران برای #کولبر، #سوخت_بر، #شوتی و امثالهم اختراع شده تا ضمنِ توجیهِ محرومیت از پایهایترین امتیازاتِ یک جامعه، از خشونت دولتی سهم ببرند.
به بدنِ بیجانِ سوختبرِ بلوچ که طعمهی سیل شده است نگاه کنید. چه تفاوتی میان این تصویر با تصاویر منتشرشده از تلِ اجسادِ قربانیان فاشیسم در دهها سال قبل پیدا میکنید؟
تعداد زیادی از همقطاران او برای همیشه مفقود شدند. آنها حتی به تیترهای فرعیِ اخبار راه پیدا نمیکنند و بهمراتب از قربانیان آشوتیز نگونبختتر هستند چراکه هیچ تلاش بالادستی برای یافتن اجسادشان نیز صورت نخواهد گرفت و هرگز برایشان یادمان ساخته نخواهد شد.
در نهایت در نظر بگیرید که سرزمینِ آنها گنجینهی ذخایر طلای* این کشور است و هزاران معدن کشفشده و نشدهی کرومیت، آهن، منگنز، گرانیت را زیر پاهای خود لمس میکنند که محصولاتشان یه هرجایی به جز بلوچستان آبادانی عرضه میکند.
در تاریخ و جغرافیا، چنین جایی مستمعره یا منطقهی اشغالی، خوانده نمیشود؟
* فقط در معدن طلای تفتان ۲۴تن ذخیرهی اثبات شده طلا موجود است.
#تبعیض_طبقاتی #تبعیض_سیستماتیک #فراتر_از_استثمار #جغرافیای_اشغال #حیات_برهنه #بدن_های_مازاد #محذوفین #مطرودین #بلوچ_کشی #سوختبران_بلوچ
#پیرکور #رودخانه_نهنگ
@Blackfishvoice1
در جریان سیل #پیرکور دد بلوچستان، دستکم ۷ سوختبر بلوچ مفقود شدند.
یکی از آنها کودک کارگر ۱۶ ساله به نام #بالانچ_اربابی است که برای کمک به معیشت خانواده بهعنوان شاگرد مشغول به کار بود که امواج سیل او را بلعید.
#بلوچستان #تهیدستان #طبقه_کارگر #تبعیض_سیستماتیک #کودکان_کار #کودکان_کولبر #کار_کودک #کودکان_کارگر #فراتر_از_استثمار
@Blackfishvoice1
یکی از آنها کودک کارگر ۱۶ ساله به نام #بالانچ_اربابی است که برای کمک به معیشت خانواده بهعنوان شاگرد مشغول به کار بود که امواج سیل او را بلعید.
#بلوچستان #تهیدستان #طبقه_کارگر #تبعیض_سیستماتیک #کودکان_کار #کودکان_کولبر #کار_کودک #کودکان_کارگر #فراتر_از_استثمار
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Video
روز یکشنبه ۸ مرداد گزارشهای پراکنده در شبکههای اجتماعی خبر از تیراندازی نیروهای یگان ویژه به سوی افراد جویای کار در روستای «آقدره وسطی» از توابع #تکاب منتشر شد.
با وجود معادن طلای عظیم در این منطقه، جوانان کُردِ بسیاری بیکار هستند و از فقر رنج میبرند. آنها خواستهای جز تأمین شغل نداشتند.
با این وجود بیش از ۱۰۰ نیروی سرکوبگر به روستا هجوم برده و اقدام به تیراندازی میکنند. علاوه بر مجروح شدن سه نفر به نامهای ناصر بهرامیان، حجت مومنزاده و آرمین نیکزاد، سرکوبگران ۴۰ نفر از معترضان را ربودند.
اما حملهی اوباش به اینجا ختم نشد و روز ۹ مرداد مجددا به روستا حمله کردند تا تعداد بیشتری از اهالی رو دستگیر کنند. آنها به تعداد زیادی از اتومبیلها آسیب زدند، خساراتی را به منازل مردم وارد کردند و ده تن دیگر را نیز ربودند.
اوباش خامنهای برای سرکوب با خیال آسوده، حتی خطوط تلفن و انترنت در روستای آقدره تکاب کاملاً قطع کردند.
ابعاد توحش پاسداران خامنهای به حدی بود که روز دوشنبه خبرگزاری هنگاو با انتشار یک ویدئوی تکاندهنده اطلاع داد، دهها تن از اهالی #آقدره از ترس ربوده شدن به کوهها میگریزند.
سرکوبگران _که از تکاب اعزام شده بودند_ در نهایت عصر روز سهشنبه آقدره را ترک کردند.
آقدره دارای یکی از عظیمترین ذخایر کشور است ولی چنانکه مشاهده میکنید سهم آنها فقر، بیکاری و آلودگی زیستمحیطی است و در صورت اعتراض، گلوله و شکنجه.
لازم به یادآوری است که در سال ۱۳۸۳ با به بهرهبرداری رسیدنِ معدن، زمینهای کشاورزی اکثر اهالی نابود شد و اغلب آنها بهجز از کار در معدن منبع درآمد دیگری نواشتند.
اعتراضات کارگری در آقدره از سال ۱۳۹۳ شروع شد که شرکت پیمانکاری معدن طلا، ۳۵۰ کارگر فصلی معدن را اخراج کرد.
در سال ۱۳۹۵، هفده کارگر معترض این معدن علاوه بر اخراج از کار، هر یک ۵۰ضربه شلاق دریافت کردند.
#تبعیض_سیستماتیک #تهیدستان #طبقه_کارگر_ایران #طبقه_کارگر #سفره_غارت
@Blackfishvoice1
با وجود معادن طلای عظیم در این منطقه، جوانان کُردِ بسیاری بیکار هستند و از فقر رنج میبرند. آنها خواستهای جز تأمین شغل نداشتند.
با این وجود بیش از ۱۰۰ نیروی سرکوبگر به روستا هجوم برده و اقدام به تیراندازی میکنند. علاوه بر مجروح شدن سه نفر به نامهای ناصر بهرامیان، حجت مومنزاده و آرمین نیکزاد، سرکوبگران ۴۰ نفر از معترضان را ربودند.
اما حملهی اوباش به اینجا ختم نشد و روز ۹ مرداد مجددا به روستا حمله کردند تا تعداد بیشتری از اهالی رو دستگیر کنند. آنها به تعداد زیادی از اتومبیلها آسیب زدند، خساراتی را به منازل مردم وارد کردند و ده تن دیگر را نیز ربودند.
اوباش خامنهای برای سرکوب با خیال آسوده، حتی خطوط تلفن و انترنت در روستای آقدره تکاب کاملاً قطع کردند.
ابعاد توحش پاسداران خامنهای به حدی بود که روز دوشنبه خبرگزاری هنگاو با انتشار یک ویدئوی تکاندهنده اطلاع داد، دهها تن از اهالی #آقدره از ترس ربوده شدن به کوهها میگریزند.
سرکوبگران _که از تکاب اعزام شده بودند_ در نهایت عصر روز سهشنبه آقدره را ترک کردند.
آقدره دارای یکی از عظیمترین ذخایر کشور است ولی چنانکه مشاهده میکنید سهم آنها فقر، بیکاری و آلودگی زیستمحیطی است و در صورت اعتراض، گلوله و شکنجه.
لازم به یادآوری است که در سال ۱۳۸۳ با به بهرهبرداری رسیدنِ معدن، زمینهای کشاورزی اکثر اهالی نابود شد و اغلب آنها بهجز از کار در معدن منبع درآمد دیگری نواشتند.
اعتراضات کارگری در آقدره از سال ۱۳۹۳ شروع شد که شرکت پیمانکاری معدن طلا، ۳۵۰ کارگر فصلی معدن را اخراج کرد.
در سال ۱۳۹۵، هفده کارگر معترض این معدن علاوه بر اخراج از کار، هر یک ۵۰ضربه شلاق دریافت کردند.
#تبعیض_سیستماتیک #تهیدستان #طبقه_کارگر_ایران #طبقه_کارگر #سفره_غارت
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
اتفاقاتی که در مراکز نگهداری معلولان میافتد نتیجه منطقی و طبیعی و برآیند معلولیتستیزی حاد جامعه و قدرت گفتاری و نهادی پزشکی در جامعه است که در ترکیب با سیاستهای نولیبرالی است.
یکی از اولین حوزههای مورد مرحمت خصوصیسازی بهزیستی بود. تا اوایل دهه نود تقریباً ۹۰ درصد فعالیتهای بهزیستی برونسپاری شده بود. چند سالی هم هست که بهزیستی حتی بخش عمده کار نظارت هم برونسپاری کرده است.
اقدامات مرتبط با بهزیستی، قرار بود قبل از انقلاب در وزارت رفاه و بهزیستی سازمان یابد. وزارت خانه تاسیس نشده، منحل شد با این استدلال که وزارت بهداری در همه جا مرکز دارد و تجربه کار محلی. پزشکان و سیاستگذاران حکومت پهلوی، امور را کشیدند زیر بیرق پزشکی.
تا بعد از انقلاب که همه نهادهای اجتماعی غیردولتی مربوط با معلولان را با نهادهای حکومتی مانند سازمان خدمات اجتماعی، تحت عنوان سازمان بهزیستی ادغام کردند و ذیل وزارت بهداری یک سازمان تشکیل دادند.
حتی از سال ۸۵ هم که سازمان بهزیستی از وزارت بهداشت جدا شد و به وزارت رفاه داده شد و بعد هم وزارت رفاه با کار ادغام شد، باز هم مدیریت از دست پزشکان خارج نشد.
علوم توانبخشی همگی در دانشگاههای علوم پزشکی تدریس میشوند. تنها روانشناسی در وزارت علوم است که آنهم توسط رویکردهای بالینی و مرضی قبضه شده است.
حوزه مدنی هم تحت سیطره خیریهچیها و نهادهای والدین است و صدای نهادهایی که خود معلولان در راس آن باشند و نمایندگی اجتماعی داشته باشند کمتر شنیده میشود.
در بحثها درباره بدیلها نیز هنوز جایی برای پرداخت به وضعیت معلولان وجود ندارد. در منشورها کلمهای به مسائل آنها پرداخته نشد. حتی مترقیترین جریانهای سیاسی و فکری در کشور هنوز ضرورت و اهمیت پرداختن به مسائل معلولان را درک نکردهاند و بدتر، خود نیز به معلولیتهراسی دامن میزنند. برخی از فمینیستها در پیگیری حق بر بدن، که حقی اساسی است، اشتباها جامعه را از تولد نوزاد معلول میترسانند. نهادهای کارگری مفهوم رفاه و حق را به کار پیوند میزنند و اصل هرکس به اندازه توان، هرکس به اندازه نیاز فراموش شده است.
اپوزوسیون راست و جمهوری اسلامی هم که نیازی به توضیح نیست چه جرثومههایی هستند. اولی هنوز به دنبال پاکسازی نژادی است و حتی زبان متفاوت را تحمل نمیکند چه برسد به معلولیت را. ج.ا هم که در نهایت وقاحت در همه این سالها از رسیدگی به معلولان بازار ساخته و آن را به بخش خصوصی واگذار کرده است. همین سه سال پیش بود که ویدئویی منتشر شد که مأمور پلیس مردی معلول را با دستبند روی زمین خوابانده بود و جرم معلول این بود که سعی کرده بود با سیمان سطح شیبدار کوچکی در خیابان محل رفت و آمدش درست کند.
متنِ دریافتی.
#معلول_ستیزی #خصوصی_سازی #بهزیستی #عدالت_اجتماعی #تبعیض_سیستماتیک
@Blackfishvoice1
یکی از اولین حوزههای مورد مرحمت خصوصیسازی بهزیستی بود. تا اوایل دهه نود تقریباً ۹۰ درصد فعالیتهای بهزیستی برونسپاری شده بود. چند سالی هم هست که بهزیستی حتی بخش عمده کار نظارت هم برونسپاری کرده است.
اقدامات مرتبط با بهزیستی، قرار بود قبل از انقلاب در وزارت رفاه و بهزیستی سازمان یابد. وزارت خانه تاسیس نشده، منحل شد با این استدلال که وزارت بهداری در همه جا مرکز دارد و تجربه کار محلی. پزشکان و سیاستگذاران حکومت پهلوی، امور را کشیدند زیر بیرق پزشکی.
تا بعد از انقلاب که همه نهادهای اجتماعی غیردولتی مربوط با معلولان را با نهادهای حکومتی مانند سازمان خدمات اجتماعی، تحت عنوان سازمان بهزیستی ادغام کردند و ذیل وزارت بهداری یک سازمان تشکیل دادند.
حتی از سال ۸۵ هم که سازمان بهزیستی از وزارت بهداشت جدا شد و به وزارت رفاه داده شد و بعد هم وزارت رفاه با کار ادغام شد، باز هم مدیریت از دست پزشکان خارج نشد.
علوم توانبخشی همگی در دانشگاههای علوم پزشکی تدریس میشوند. تنها روانشناسی در وزارت علوم است که آنهم توسط رویکردهای بالینی و مرضی قبضه شده است.
حوزه مدنی هم تحت سیطره خیریهچیها و نهادهای والدین است و صدای نهادهایی که خود معلولان در راس آن باشند و نمایندگی اجتماعی داشته باشند کمتر شنیده میشود.
در بحثها درباره بدیلها نیز هنوز جایی برای پرداخت به وضعیت معلولان وجود ندارد. در منشورها کلمهای به مسائل آنها پرداخته نشد. حتی مترقیترین جریانهای سیاسی و فکری در کشور هنوز ضرورت و اهمیت پرداختن به مسائل معلولان را درک نکردهاند و بدتر، خود نیز به معلولیتهراسی دامن میزنند. برخی از فمینیستها در پیگیری حق بر بدن، که حقی اساسی است، اشتباها جامعه را از تولد نوزاد معلول میترسانند. نهادهای کارگری مفهوم رفاه و حق را به کار پیوند میزنند و اصل هرکس به اندازه توان، هرکس به اندازه نیاز فراموش شده است.
اپوزوسیون راست و جمهوری اسلامی هم که نیازی به توضیح نیست چه جرثومههایی هستند. اولی هنوز به دنبال پاکسازی نژادی است و حتی زبان متفاوت را تحمل نمیکند چه برسد به معلولیت را. ج.ا هم که در نهایت وقاحت در همه این سالها از رسیدگی به معلولان بازار ساخته و آن را به بخش خصوصی واگذار کرده است. همین سه سال پیش بود که ویدئویی منتشر شد که مأمور پلیس مردی معلول را با دستبند روی زمین خوابانده بود و جرم معلول این بود که سعی کرده بود با سیمان سطح شیبدار کوچکی در خیابان محل رفت و آمدش درست کند.
متنِ دریافتی.
#معلول_ستیزی #خصوصی_سازی #بهزیستی #عدالت_اجتماعی #تبعیض_سیستماتیک
@Blackfishvoice1
بعد از ظهر روز یکشنبه ۱۵ مرداد، یک #کودک_کار ۱۵ ساله بلوچ که در روز شنبه ۱۴ مردادماه، بر اثر تصادف و آتشسوزی مجروح شده بود بر اثر جراحات وارده جان خود را از دست داده است.
کودک سوختبر "حمیدرضا درکزهی" ۱۵ ساله دانشآموز مقطع دهم اهل و ساکن روستای چاه احمد از توابع شهرستان #تفتان بوده است.
حمیدرضا در روز های تعطیل بهعلت فقر خانواده برای تامین کمک مخارج زندگی با موتور سیکلت به منطقه کلهگان رفته و به سوختبری مشغول بوده، و روز شنبه با یک خودرو برخورد کرده و از آنجایی که گالن بنزین همراه داشته دچار آتشسوزی و سوختگی شده و پس از انتقال به بیمارستان یک روز بعد بدلیل شدت جراحات ناشی از سوختگی جان خود را از دست داده است.
منبع خبر: حالوش
#طبقه_کارگر #کودکان_کار #کودکان_کارگر #کار_کودک #فراتر_از_استثمار #تبعیض_سیستماتیک #حیات_برهنه #بلوچستان
@Blackfishvoice1
کودک سوختبر "حمیدرضا درکزهی" ۱۵ ساله دانشآموز مقطع دهم اهل و ساکن روستای چاه احمد از توابع شهرستان #تفتان بوده است.
حمیدرضا در روز های تعطیل بهعلت فقر خانواده برای تامین کمک مخارج زندگی با موتور سیکلت به منطقه کلهگان رفته و به سوختبری مشغول بوده، و روز شنبه با یک خودرو برخورد کرده و از آنجایی که گالن بنزین همراه داشته دچار آتشسوزی و سوختگی شده و پس از انتقال به بیمارستان یک روز بعد بدلیل شدت جراحات ناشی از سوختگی جان خود را از دست داده است.
منبع خبر: حالوش
#طبقه_کارگر #کودکان_کار #کودکان_کارگر #کار_کودک #فراتر_از_استثمار #تبعیض_سیستماتیک #حیات_برهنه #بلوچستان
@Blackfishvoice1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز پنجشنبه ۱۹ مرداد در پی انفجار کپسول گاز در خانهای واقع در #لالب #باغملک ۶ عضو یک خانواده کشته شدند.
مینویسند، کشته شدند شما بخوانید به قتل رسیدند. اینکه در سال ۱۴۰۲ مناطقی در این کشور به لولهکشی گاز دسترسی ندارند، یعنی #تبعیض_سیستماتیک و مرگ بر پایهی این تبعیض یعنی قتل.
در کشوری که دومین دارندهی ذخایر گازی کرهی زمین است، جمعیتی از تهیدستان هنوز باید در پی تعویض کپسولهای فرسودهی گاز باشند؟
اينکه از دههی چهل شمسی اولین تلاشها برای لولهکشی گاز شهری در ایران آغاز شد و با گذشت نیم قرن هنوز در خودِ خوزستان جمعیت لُر به گاز دسترسی ندارند، به جز ارادهی از بالا برای اعمال محرومیت چه معنایی دارد؟
#تهیدستان #فقر_مطلق #باغملک #ایذه
@Blackfishvoice1
مینویسند، کشته شدند شما بخوانید به قتل رسیدند. اینکه در سال ۱۴۰۲ مناطقی در این کشور به لولهکشی گاز دسترسی ندارند، یعنی #تبعیض_سیستماتیک و مرگ بر پایهی این تبعیض یعنی قتل.
در کشوری که دومین دارندهی ذخایر گازی کرهی زمین است، جمعیتی از تهیدستان هنوز باید در پی تعویض کپسولهای فرسودهی گاز باشند؟
اينکه از دههی چهل شمسی اولین تلاشها برای لولهکشی گاز شهری در ایران آغاز شد و با گذشت نیم قرن هنوز در خودِ خوزستان جمعیت لُر به گاز دسترسی ندارند، به جز ارادهی از بالا برای اعمال محرومیت چه معنایی دارد؟
#تهیدستان #فقر_مطلق #باغملک #ایذه
@Blackfishvoice1
در راستای سیاست #تبعیض_سیستماتیک و سرکوب تهیدستان، امروز یکشنبه نیز مانند هر روز، بهروی دستهای از #کولبران آتش گشوده شد.
کولبرنیوز، با انتشار تصویر فوق گزارش کرده است که در جریان تیراندازی امروز، نیروهای مرزبانی ایران، یک کولبر ۲۹ ساله اهل #سردشت بهنامِ #ارسلان_رسولی را به قتل رساندند.
🔺️هیچ انسانی علاقمند نیست که برای شامِ شب خود دهها کیلو بار را بهدوش گرفته و از مسیرهای صعبالعبور کوهستانی عبور و مرور کند. کولبری گرفتنِ جان بر کف دست برای نانِ شرافتمندانه است. کولبری مازاد تبعیض سیستماتیک و فقدان امکانی دیگر برای امرار معاش و بقاست. با اینحال همان کسانیکه چنین محرومیتی را بر کردستان تحمیل کردهاند، از کشتار کولبران نیز دریغ نمیکنند تا نزد برخی اذهان کپکزده، نمایشِ اقتدار ملی برپا کرده باشند.
#کولبرکشی #تهیدستان #طبقه_کارگر #فراتر_از_استثمار
@Blackfishvoice1
کولبرنیوز، با انتشار تصویر فوق گزارش کرده است که در جریان تیراندازی امروز، نیروهای مرزبانی ایران، یک کولبر ۲۹ ساله اهل #سردشت بهنامِ #ارسلان_رسولی را به قتل رساندند.
🔺️هیچ انسانی علاقمند نیست که برای شامِ شب خود دهها کیلو بار را بهدوش گرفته و از مسیرهای صعبالعبور کوهستانی عبور و مرور کند. کولبری گرفتنِ جان بر کف دست برای نانِ شرافتمندانه است. کولبری مازاد تبعیض سیستماتیک و فقدان امکانی دیگر برای امرار معاش و بقاست. با اینحال همان کسانیکه چنین محرومیتی را بر کردستان تحمیل کردهاند، از کشتار کولبران نیز دریغ نمیکنند تا نزد برخی اذهان کپکزده، نمایشِ اقتدار ملی برپا کرده باشند.
#کولبرکشی #تهیدستان #طبقه_کارگر #فراتر_از_استثمار
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
#کومار_درافتاده اگر توسط پاسداران خامنهای به قتل نمیرسید امروز ۱۷ساله میشد. کومار، کودک کارگری بود که در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۱ در #پیرانشهر به شهادت رسید. کومار بهمعنای "اجتماع" است. حسن درافتاده در مراسم خاکسپاری فرزندش گفت: "پسرم در بچگی شهید شد، بالغ…
روز ۸ آبان ۱۴۰۱، پاسداران خامنهای سوار بر دو خودروی سمند سبز و سفید بدون پلاک، مقابل کومار و دوستانش توقف کردند.
سلاحهای خود را بیرون کشیدند و از فاصلهی کمتر از ۳ متر، آنها را به رگبار بستند.
کومار تنها ۱۶ سال داشت. کودک کار بود. امید خانوادهاش بود. شورِ اعتراض علیه فقر و فساد و #تبعیض_سیستماتیک او را به خیابانهای #پیرانشهر کشانده بود. از ثروتهای نفتی، دهها گلولهی ساچمهای نصیباش شد.
تصاویر پیکر او اسنادی هستند غیرقابل چون و چرا دربارهی سبعیتِ #حکومت_اوباش که فقط و فقط به پشتوانهی قتلعام و کشتار پابرجاست.
همین حالا که این پست را میبینید، تمام اعضای خانوادهی درافتاده، توسط سرکوبگران ربوده شدهاند. چرا؟ امروز تولد ۱۷ سالگی کومار است و بزدلهای #محور_کذایی_مقاومت وظیفه داشتند مانع از حضور آنها بر مزار جگرگوشهشان شوند. همینقدر رذل و بیمقدار.
#جمهوری_کودک_کش_اسلامی #حکومت_کودک_کش
#علیه_سکوت #علیه_فراموشی #از_یاد_مبر_خون_را #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #کومار_درافتاده #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی
@Blackfishvoice1
سلاحهای خود را بیرون کشیدند و از فاصلهی کمتر از ۳ متر، آنها را به رگبار بستند.
کومار تنها ۱۶ سال داشت. کودک کار بود. امید خانوادهاش بود. شورِ اعتراض علیه فقر و فساد و #تبعیض_سیستماتیک او را به خیابانهای #پیرانشهر کشانده بود. از ثروتهای نفتی، دهها گلولهی ساچمهای نصیباش شد.
تصاویر پیکر او اسنادی هستند غیرقابل چون و چرا دربارهی سبعیتِ #حکومت_اوباش که فقط و فقط به پشتوانهی قتلعام و کشتار پابرجاست.
همین حالا که این پست را میبینید، تمام اعضای خانوادهی درافتاده، توسط سرکوبگران ربوده شدهاند. چرا؟ امروز تولد ۱۷ سالگی کومار است و بزدلهای #محور_کذایی_مقاومت وظیفه داشتند مانع از حضور آنها بر مزار جگرگوشهشان شوند. همینقدر رذل و بیمقدار.
#جمهوری_کودک_کش_اسلامی #حکومت_کودک_کش
#علیه_سکوت #علیه_فراموشی #از_یاد_مبر_خون_را #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #کومار_درافتاده #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
ایرانیانِ عزیز گروهی دارند بهنام "کولبر کانادا" که در آنجا امورات مربوط به خردهبیزنسها و درآمدهای جانبی خود را رتق و فتق میکنند.
مبدأ همهی بزرگواران هم نیاوران، کامرانیه، زعفرانیه و ... است. ولی خب میدانید که ایرانی همانقدر که در شبکههای اجتماعی از قانون و قانونمداری و اهمیت اخذ مالیات در ممالک غریی دادِ سخن میدهد، در زندگی شخصیِ خود دور زدن قانون و اجتناب از پرداخت مالیات به همان دولتها را "زرنگی" تلقی میکند. بگذریم چون اینجا مسأله چیز دیگریست:
مسأله نام گروه است.
#کولبر در جامعهی ایران، بر گروهی از زحمتکشان دلالت دارد که حتی از #طبقه_کارگر اخراج شدهاند و از همین حیث در قعرِ هرمِ ستمدیدگان قرار دارند. روزی نیست که یک یا چند کولبر در کردستان در راهِ نان، به ضرب گلولهی مرزبانان زخمی و کشته نشوند. جالب اینجاست که همان هموطنِ دارای فتیش قانون، کولبر را به تبعیت از جمهوری اسلامی، قاچاقچی مینامد و گمان میکند جمعیتی در کردستان هستند که از میان هزاران فرصت شغلی و ... آگاهانه کولبری را انتخاب میکنند تا با دور زدن مالیات و ... سریعتر به ثروتی بیشتر دست پیدا کنند!
کولبر محکوم است به کولبری؛ زدن به کوهستان با دهها کیلو بار بر دوش، آخرین امکانِ بقای او و خانوادهاش است.
حالا ببینید که ایرانیِ ساکن ثروتمندترین محلات این کشور، جابهجایی لباسهای برند، ارز، موبایل و .. را زیر نام کولبر انجام میدهد.
از نظر ما این یعنی نهایتِ حرص و آز: حرص و آز طبقهای که حتی از مصادره کردنِ نامِ مترادف با رنج، برای پوشش گذاشتن بر عفونتِ فرهنگیِ خود دریغ نمیکند.
کسانیکه خود از استقرار وضع موجود منفعت میبرند، نیاوران و تورنتو و دنیا و آخرت را باهم دارند، نامِ فیگورهای سلب مالکیتشدگی و تبعیض سیستماتیک را نیز بالا میکشند و چنین است که به بازتولیدِ نابرابری یاری میرسانند.
پس تا یادمان نرفته یادداشت کنیم که صدها نظیر خاوری و آلآقا که با دهها و صدها میلیون دلار از اموال عمومی فلنگ را به کانادا بستند، چه کولبران زحمتکشی بودند.
دیاسپورای ایرانی، سرزمینِ غریبی است!
#دیاسپورا #کولبران_کورد #کولبری #طبقه_کارگر #تبعیض_سیستماتیک #فراتر_از_استثمار #ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
@Blackfishvoice1
مبدأ همهی بزرگواران هم نیاوران، کامرانیه، زعفرانیه و ... است. ولی خب میدانید که ایرانی همانقدر که در شبکههای اجتماعی از قانون و قانونمداری و اهمیت اخذ مالیات در ممالک غریی دادِ سخن میدهد، در زندگی شخصیِ خود دور زدن قانون و اجتناب از پرداخت مالیات به همان دولتها را "زرنگی" تلقی میکند. بگذریم چون اینجا مسأله چیز دیگریست:
مسأله نام گروه است.
#کولبر در جامعهی ایران، بر گروهی از زحمتکشان دلالت دارد که حتی از #طبقه_کارگر اخراج شدهاند و از همین حیث در قعرِ هرمِ ستمدیدگان قرار دارند. روزی نیست که یک یا چند کولبر در کردستان در راهِ نان، به ضرب گلولهی مرزبانان زخمی و کشته نشوند. جالب اینجاست که همان هموطنِ دارای فتیش قانون، کولبر را به تبعیت از جمهوری اسلامی، قاچاقچی مینامد و گمان میکند جمعیتی در کردستان هستند که از میان هزاران فرصت شغلی و ... آگاهانه کولبری را انتخاب میکنند تا با دور زدن مالیات و ... سریعتر به ثروتی بیشتر دست پیدا کنند!
کولبر محکوم است به کولبری؛ زدن به کوهستان با دهها کیلو بار بر دوش، آخرین امکانِ بقای او و خانوادهاش است.
حالا ببینید که ایرانیِ ساکن ثروتمندترین محلات این کشور، جابهجایی لباسهای برند، ارز، موبایل و .. را زیر نام کولبر انجام میدهد.
از نظر ما این یعنی نهایتِ حرص و آز: حرص و آز طبقهای که حتی از مصادره کردنِ نامِ مترادف با رنج، برای پوشش گذاشتن بر عفونتِ فرهنگیِ خود دریغ نمیکند.
کسانیکه خود از استقرار وضع موجود منفعت میبرند، نیاوران و تورنتو و دنیا و آخرت را باهم دارند، نامِ فیگورهای سلب مالکیتشدگی و تبعیض سیستماتیک را نیز بالا میکشند و چنین است که به بازتولیدِ نابرابری یاری میرسانند.
پس تا یادمان نرفته یادداشت کنیم که صدها نظیر خاوری و آلآقا که با دهها و صدها میلیون دلار از اموال عمومی فلنگ را به کانادا بستند، چه کولبران زحمتکشی بودند.
دیاسپورای ایرانی، سرزمینِ غریبی است!
#دیاسپورا #کولبران_کورد #کولبری #طبقه_کارگر #تبعیض_سیستماتیک #فراتر_از_استثمار #ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
@Blackfishvoice1
چند اسکناسِ آغشته به خون، تمام دارایی #محمداقبال_نایب_زهی بود که وقتی در روز ۸ مهر ۱۴۰۱ کشته شد، در لباسهایش یافتند:
کودکی ۱۶ ساله که از ۹سالگی به کارگری پرداخت.
روز ۸ مهر برای اینکه پولی کمتر از دسترنجاش خرج شود، مسیر ۱۲کیلومتری خانه تا مصلی #زاهدان را پیاده رفت، تصمیم داشت پسانداز کند تا گوشی موبایل بخرد.
محمداقبال همان روز به ضرب گلولهی پاسداران خامنهای به شهادت رسید ولی صدهاهزار همچون محمداقبال هستند که بهمیانجیِ #تبعیض_سیستماتیک، هیچ از کودکی و نوجوانی درنمییابند. محمداقبالها قربانیان #هولوکاست_معیشتی هستند که بطئی ولی مستمر تهیدستان را از هستی ساقط میکند.
همسالانِ محمداقبال در شمالِ کلانشهرهای ایران، تا وقتی در قید حیات هستند "کودکی" میکنند و از زیستن در بهشتِ سرمایهداران لذت میبرند.
#کودکان_کار #کودکان_کارگر #کار_کودک #انرژی_مثبت #نفس_عمیق #جان_جانان #خواستم_شد #نیمه_خالی_را_نبینید #منفی_نباشیم #مثبت_اندیش_باشید #قورباغه_ات_را_قورت_بده #حال_خوب #زندگی_هنوز_خوشگلیاشو_داره
#ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
@Blackfishvoice1
کودکی ۱۶ ساله که از ۹سالگی به کارگری پرداخت.
روز ۸ مهر برای اینکه پولی کمتر از دسترنجاش خرج شود، مسیر ۱۲کیلومتری خانه تا مصلی #زاهدان را پیاده رفت، تصمیم داشت پسانداز کند تا گوشی موبایل بخرد.
محمداقبال همان روز به ضرب گلولهی پاسداران خامنهای به شهادت رسید ولی صدهاهزار همچون محمداقبال هستند که بهمیانجیِ #تبعیض_سیستماتیک، هیچ از کودکی و نوجوانی درنمییابند. محمداقبالها قربانیان #هولوکاست_معیشتی هستند که بطئی ولی مستمر تهیدستان را از هستی ساقط میکند.
همسالانِ محمداقبال در شمالِ کلانشهرهای ایران، تا وقتی در قید حیات هستند "کودکی" میکنند و از زیستن در بهشتِ سرمایهداران لذت میبرند.
#کودکان_کار #کودکان_کارگر #کار_کودک #انرژی_مثبت #نفس_عمیق #جان_جانان #خواستم_شد #نیمه_خالی_را_نبینید #منفی_نباشیم #مثبت_اندیش_باشید #قورباغه_ات_را_قورت_بده #حال_خوب #زندگی_هنوز_خوشگلیاشو_داره
#ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
@Blackfishvoice1