Blackfishvoice (BFV)
7.44K subscribers
4.89K photos
3.79K videos
101 files
271 links
Download Telegram
Blackfishvoice (BFV)
Photo
#مسعود_علیزاده –١٣ سال پیش،شب سوم جهنمی به نام بازداشتگاه کهریزک،جایی که خدا هم در آنجا حضور نداشت،بطور اتفاقی آن شب من هم به همراه سامان مهامی و احمد بلوچی برای شکنجه انتخاب شدم.تنها جرمم این بود که جای خوابم را به یک نفر دیگر داده بودم که ساعت‌ها نخوابیده بود.
تشنه‌ بودم، به سوی آبخوری رفتم که در مقابل توالت بود،همان توالت‌هایی که در هم نداشتند و آبی که بوی لجن و تعفن می‌داد،در همان حال وکیل بند محمد کرمی معروف به (محمد طیفیل) به دستور استوار خمس آبادی به داخل قرنطینه آمد، از بدشانسی که داشتم مرا برای شکنجه انتخاب کرد تا درس عبرتی
برای دیگران شوم.
قرار بود افسر نگهبان ما را شکنجه و از پا آویزان کند. ابتدا به او توجهی نکردم و در لابلای جمعیت مخفی شدم؛ تصور می‌کردم اگر بین جمعیت بچه‌های زندانی پنهان شوم او مرا فراموش می‌کند! ولی او بار دیگر وارد قرنطینه شد و به سراغم آمد تا مرا برای شکنجه از قرنطینه خارج کند؛ نمی‌خواستم بی‌گناه شکنجه شوم، با او کمی درگیر شدم و تقلا کردم که مرا به بیرون نبَرد. در همان حال محمد کرمی به زمین خورد و یکباره مثل یک حیوان وحشی با دو نفر دیگر از زندانی‌های سابقه‌دار مرا با کتک به بیرون درِ قرنطینه بردند. خمس‌آبادی متوجه شد من با میل خودم بیرون نيامدم.
شروع کرد با لوله پی‌وی‌سی نزدیک به بیست دقیقه مرا به باد کتک گرفت.بخاطر اینکه ضربه لوله‌ها به صورتم نخورد با مچ و ساعدم جلوی ضربه‌ها را می‌گرفتم. دستم داشت می‌شکست،ساعدم کبود شد،بعد از کتک خوردن با لوله پی‌وی‌سی پابندها را به پاهایم زدند و از پا مرا آویزان کردند.سرم پايين بود و زبانم خشک شده بود،پابندها آنقدر تیز بود که دور پاهایم را زخم کرده بود،شکنجه‌گرها با لوله‌های پی‌وی‌سی با شدت تمام مرا کتک می‌زدند.اینبار استوار گنج‌بخش به کمک استوار خمس آبادی آمد تا او هم خود را با شکنجه کردن من ارضا کند.صلوات هم‌بندی‌هایم و زندانی‌های ديگر هم كارساز نبود و آنها مرا محکم‌تر کتک می‌زدند.
بعد از حدود بیست دقیقه مرا به پایین آوردند،بر روی پاهایم نمی‌توانستم بایستم، دوستانم زیر بغلم را گرفتند و به توالت بردند تا به سر و صورتم آب بزنند که هم زخم‌هایم شسته شود و هم از شوک خارج شوم.در همان زمان محمد طیفیل به دستور استوار خمس‌آبادی داخل قرنطینه آمد، با قفل کتابی بر دست.شنیده بودم که گفته بود «مرا آنقدر بزند تا بمیرم»،من در خیال خودم فکر می‌کردم به سراغم آمده تا از من معذرت‌خواهی کند ولی تا دیدم نزدیکم شد شروع کرد با همان قفل بر سر و صورتم کوبید،سرم شکست، لب‌هایم پاره شد، داخل چشمهايم قرمز شد و از گوشم خون
بیرون آمد و چشم‌هایم سیاهی رفت. در حالی که با قفل به سر و صورتم می‌کوبید مرا به سمت درِ قرنطینه برد و مرتب از شلوارم می‌گرفت و مرا بلند می‌کرد و به شدت به کف زمین می‌کوبید. در آن لحظه تنها آرزویم مرگ بود و بس!
صدای هم‌بندی‌هایم در گوشم بود كه التماس ميكردند تا مرا رها كند در همان
لحظه شلوارم پاره شد و لخت مادر زاد جلوی همه بر زمین افتادم، حتی شورت هم به پا نداشتم. نه من،هیچکدام از ما نداشتیم!روز اول ما را مقابل یکدیگر لخت کردند.درد اینکه جلوی همه لخت و عریان بودم، از درد شکنجه‌ها برایم بیشتر بود.با پاهایش بر روی گردنم رفت تا مرا خفه کند و بكشد.نفسم بالا
نمی‌آمد،هر کاری کردم پاهایش را از روی گردنم بر دارد تا نفس بکشم نتوانستم،پوست گردنم را در آن لحظه چنگ می‌زدم، در حالت خفگی دست و پا می‌زدم و با چشم‌هایم به او التماس می‌کردم که بگذارد نفس بکشم.یکی از همبندی‌هایم که از نزدیک شاهد خفگی من بود بعدها به من گفت که صورتم کبود و سیاه
شده بود،در همان حال به چهره محمد کرمی نگاه می‌کردم،چهره‌اش پر از خشونت بود و انگار خون مقابل چشم‌هایش را گرفته بود.دست‌هایش را به میله‌ای گرفته بود تا بیشتر بتواند بر گلوی من فشار بیاورد تا خفه شوم.چند دقیقه‌ای گذشت و متوجه شدم نفس کشیدن برایم راحت‌تر شده،گویا انگار از این دنیا رفته بودم، محمد کرمی فکر کرده بود من مرده‌ام،پاهایش را از روی گردنم برداشته بود؛حدود یک دقیقه که گذشت،انگار معجزه‌ای شد تا دوباره بتوانم نفس بکشم و به دنیا برگردم،چقدر حس خوبی بود که می‌توانستم از دوباره نفس بکشم،آن شب تا  صبح در شوک بودم. نمی‌دانم چطور آن شب را سپری کردم.
خیلی دوست داشتم همه آن درد و شکنجه‌هایم خواب ‌بودند.مخصوصاً زماني که مقابل حدود ۱۶۰ نفر دیگر عریان شده بودم. ولی متاسفانه خواب نبود و همه این اتفاقات واقعیت داشتند.

وقتي ‎#محسن_شکاری و ‎#مجیدرضا_رهنورد را اعدام كردند فکر كردم كه من هم آن روز داشتم خفه می‌شدم.


#علیه_فراموشی


@Blackfishvoice1
#آنیشا_اسداللهی، معلم و فعال حقوق کارگران، پیشتر از ابلاغ حکم ۵ سال و ۸ ماه حبس تعزیری خود در سامانه ثنا خبر داده بود، حکمی که به‌صورت کتبی نیز از سوی وکیل، دریافت کرده است.

این حکم در راستای بازداشت و پرونده‌سازی نهادهای امنیتی در بازداشت‌های گسترده‌ی فعالان کارگری و معلمان در اردیبهشت ۱۴۰۱ است.

آنیشا اسداللهی طی این پرونده به اتهام اجتماع و‌ تبانی به ۵ سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۸ ماه حبس، محکوم شده که در مجموع، ۵ سال آن قابل اجرا خواهد بود. قابل ذکر است که قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، در حکم نهایی، مصداق تبلیغ علیه نظام وی را مخالفت با اعدام #محسن_شکاری و #مجیدرضا_رهنورد در یک پست در فضای مجازی اعلام کرده است.

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_سکوت


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
ميليون‌ها "انسان" از توکیو تا تگزاس از مانیل تا سانتیاگو در اعتراض به نسل‌کشیِ #رژیم_آپارتاید در #غزه تظاهرات کرده‌اند. اوباش پهلوی‌گرا از معدود گروه‌هایی بودند که تجمعات ۵-۶ نفره‌ی صهیونیست‌های اروپا را به ۲۰-۳۰ نفره تبدیل کردند. اسرائیل با وجود در اختیار داشتن قاطبه‌ی رسانه‌های جریان اصلی، قافیه را چنان به افکار عمومی باخته و بی‌آبرو شده که خبرنگاران‌اش در روزهای تظاهرات دربه‌در دنبال پرچم‌های شیر و خورشید هستند تا از این تفاله‌ها قدردانی کنند.
اسرائیل در افکار عمومی تنهاست و صرفا زالوهایی نظیر یاسمین پهلوی می‌توانند با پرچم دشمنِ ستم‌دیدگان خاورمیانه، رقصِ جنوساید برگزار کنند:
مگر در اوج کشتارها و اعدام‌های ۱۴۰۱ به اسرائیل سفر نکرد و باباکرم نرقصید؟
جان ستم‌دیدگان جغرافیای ایران برای این زالوها پشیزی ارزش ندارد و فقط در فصولِ قیام با چرتکه انداختن روی بدن‌های شهیدان‌، فاکتور می‌زنند. جسدمعاشان‌اند دیگر. حاضرند برای منافع‌شان، نان‌ را در خون کودکان خاورمیانه خیس کنند. وقتی سپاه، کودکان را در ایران می‌کشت، این خانواده به "همین سپاهی‌ها، همین بسیجی‌ها، همین آخوندها" پیام دوستی و صلح می‌فرستادند و حالا چکمه‌ی سرباز اسرائیلی را می‌لیسند. (به‌هرحال از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ را مدیون چکمه‌های کودتاچیان آمریکا هستند)

به‌خاطر داریم یاسمین پهلوی حتی نمی‌دانست #محسن_شکاری کیست. حتی نرفته بود "یک سرچ ساده اینترنتی" بزند تا ببینند جوانِ اعدام‌شده چه شکلی داشته. چنین بود که عکسی از یک فوتبالیست با نام خانوادگی شکاری را به‌جای عکس محسن در اینستاگرام‌اش منتشر کرد.
یعنی این‌ها از ترس خراب شدن خواب و پوست‌شان حتی حاضر نیستند اخبار ایران را دنبال کنند. خودش اصلا گفته بود:
"وظيفه‌ی خانه‌داری را بر عهده گرفتم تا مراقب باشم فرزندانم از اخبار بد دور باشند".
زیبا نیست؟ بچه‌های عزیز دردانه‌شان را از اخبار فقر و فلاکت و کشتار دور می‌کنند،  حتی زبان فارسی به آن‌ها نمی‌آموزند ولی از کفِ آمریکا خودِ بی‌مقدارشان را مالک شش دانگ مملکت می‌دانند؛ آنهم چه مالکی؟ مالکی که با در دست گرفتنِ پرچم یک کشور اشغال‌گر، متجاوز و منفور در چهارگوشه‌ی جهان، خرکیف می‌شود. کاری که آن خاندان قاجار نگون‌بخت را از حیث استقلال رای و ایستادگی در برابر دشمن خارجی پیش این خانواده، روسفید می‌کند.

آدم‌خوارِ صهیونیست با دیدن همین بی‌مایگی و فقدان عزت نفس، از فرصت استفاده می‌کند و در حالیکه در ۳۰ روز، چراغ زندگی قریب به ۵۰۰۰ کودک را خاموش کرده، به خود اجازه می‌دهد نام #کیان_پیرفلک دستمایه‌ی زیباسازی ماشین نسل‌کشی کند.



@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک‌سال پیش در چنین روزی مبارزِ ۲۲ساله #محسن_شکاری توسط پاسداران خامنه‌ای در زندان به قتل رسید.
در روزهای بعد از اعدامِ محسن، گروهی از هنرمندان گمنام داخلِ کشور،
قطعه‌‌ی "سرود پائیز" "را ساخته و منتشر کردند.

#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #جمهوری_اعدام #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی


@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
.
🔺روز چهارشنبه ۶ دی‌ماه، زنان زندانی سیاسی محبوس در #زندان_اوین، در اعتراض به ورود مقامات قوه قضاییه به بند، با شعار #مرگ_بر_جمهوری_اسلامی سرودخوانی و فریاد نام #محسن_شکاری به‌عنوان اولین زندانی اعدام شده در جریان قیام #زن_زندگی_آزادی ، دست به اعتراض زدند.
زندانبانان و محافظان مقام‌های قضایی با بستن درهای بندها مانع از درگیری‌ و رویارویی زنان معترض با قاضیان شدند.

🔺بنیاد نوفدی وابسته به نئونازی‌های جریان #فرشگرد، تبلیغات مربوط به برگزاری یک مهمانی را منتشر کرده است. سوگلی مهمانی کسی نیست مگر تفاله‌ی سلطنت: برای ورود به این مهمانی باید ۲۵۰۰ دلار بپردازید و اگر مایلید دور همان میز محلِ جلوسِ تفاله‌ی سلطنت بنشينيد باید مبلغ ۵۰۰۰دلار پرداخت کنید: ناقابل ۲۵۰ میلیون تومان. برود در کنار صدهاهزار دلاری که این دله‌دزدها به اسم صندوق اعتصاب جمع کرده و خرج سفرهای توریستی همایونی و خریدِ لمپن‌های حکومتی کردند.

🔺 #گوهر_عشقی برای بی‌خانمان‌های جنوب تهران ساندویچ درست می‌کند.

🔺دیوارهای سیمانی، سیم‌های خاردار و سرکوب ۲۴ساعته، مانع از استمرارِ مقاومت و مبارزه درون زندان نشده است و زنان زندانی حسرت تسلیم شدن را بر دلِ #حکومت_اوباش گذاشته‌اند. اما آن‌طرف، شکم‌سیرهای خود-رهبرپندار و زالوهایِ اعتراضات داخل کشور، بلعیدن چلوکباب ایرونی در خاک آمریکا همراه با آن طفلِ ۶۲ساله را مبارزه جا می‌زنند. رسانه‌ها مقاومت سلحشورانه‌ی زندانیان را بایکوت می‌کنند و در قبال دریافت پول، اراذلِ مفت‌خور را به‌عنوان مبارز معرفی می‌کنند: امری که فقط و فقط در راستای منافع طبقه‌ی حاکم ایران و ابقای نظام سلطه و غارت است.

🔺با توجه به ضرباتِ سهمگینِ #اینفلوئنسرهای_سیاسی به قیام ۱۴۰۱، عبور نکردن از این جماعت و جلبِ توجه سرکوب‌شدگان به استمرار مقاومت در داخل ایران و زیر سایه‌ی حاکمیت کشتار، عین خیانت به خونِ شهیدان آزادی و برابری است.


@Blackfishvoice1