.
اواسط فروردین ۱۴۰۰ صدای ماهی سیاه به نام #محسن_محمدپور آغاز به کار کرد. در اولین متن صفحه نوشتیم:
" به نام محسن محمدپور از تمام امیدهای کاذب دل بریده‌ایم و امید به تغییرات بزرگ را در گرو نااميدی کامل از وضع وجود و تمامی نمایندگان‌اش می‌دانیم. چرا که همین سوژه‌های نومید، بی‌چهره‌ و بی‌نامِ دی و آبان بودند که با دست خالی بیت خامنه‌ای، پایگاه‌های سرکوب‌گران و برج‌های غارتگران در شمال تهران، اتاق فکرهای کاسبانِ جزیره ثبات، صنعتِ حقوق بشر و انقلاب مخملی در لندن و واشینگتن را به لرزه انداختند."
هرآن‌چه می‌دانستیم _یا فقط فکر می‌کردیم که می‌دانیم_ تمام ادراکات و مفروضات سیاسی‌مان به قبل و بعد از محسن تقسیم شد، نه! دود شد و به هوا رفت؛ با دیدن پیکر نحیفِ کودکِ کار شهیدِ خرمشهری که تلاقی‌گاهِ و تجلی‌گاه ستمِ طبقاتی بود.
محسن از ما صورت‌زدایی کرد، نام‌زدایی کرد و گفت:
انقلاب تهیدستان و بی‌چهره‌گان، "چهره" نمی‌خواهد که رزمنده می‌خواهد. همین رزمندگانی که از دی ۹۶ در باغملک و قهدریجان شروع کردند و حالا در پاییز ۱۴۰۱ در جای‌جای ایران پیشروی می‌کنند؛ چونان موشِ کور که به تعبیر دانیل بن‌سعید " اگر پس‌روی می‌کند، برای فرو رفتن در خواب زمستانی نیست بلکه از آن رو است که می‌خواهد حفره دیگری بکند. چرخش‌ها و برگشت‌هایش به او امکان می‌دهد که محل مناسب سربرآوردن دوباره‌اش را بیابد. او هرگز ناپدید نمی‌شود. او تنها به زیر زمین می‌رود."

سماجت انقلابی محسن‌ها دی را به آبان، آبان را به تیر پیوند زد و سرانجام با "اسم رمز ژینا" چنان تکثیریافته از حفره‌های غیرقابل پیش‌بینی بیرون زد که حاکم را گیج و منگ کرده و تاریخ این سرزمین را به نقطه‌ای غیرقابل بازگشت رسانده است‌؛ جایی‌که تمام اشکال ستم حول شعار یگانه‌ی "ژن ژیان ئازادی" مفصل‌بنده شده و قدرتی مهیب از خود ساطع می‌کند؛ قدرت مهیبی که زن را به کانون انقلاب کشاند، صدای کرد را غران کرد، بلوچ را صورت داد و معنایِ دانشگاه، مدرسه، کارخانه و خیابان را از غاصبان بازپس گرفت.

گرچه این راه کماکان بسیار طولانی‌ست ( امید بدون خوش‌بینی) ولی در افق _دیگر نه چندان بعید و انتزاعی_ ما، محسن محمدپور و #نیکا_شاکرمی دست در دست هم مبارزه را تا با خاک یکسان کردنِ آخرین دژهای غارت و ارتجاع ادامه می‌دهند و زمزمه می‌کنند:

جسم و جان بی‌پناهم آماج تیغ ظالمان
مغرور و سربلندم و می‌بالم بر انقلاب‌مان
سوگند به عاشقان ایران سوگند به شور زاهدان
از راه رفته برنگردم تا روز کوچ غاصبان


@Blackfishvoice1

.
پاسخ #آتش_شاکرمی خاله‌ی #نیکا_شاکرمی به اظهارات فرصت‌طلبانه‌ی یک #جسدمعاش

یکم

نیکا زنده نیست.
و این یعنی که نمی‌تواند با زبان خودش حقیقت را بگوید.
پس وظیفه ما، در جایگاه خانواده‌ی اوست که حقیقت را بیان کنیم.
.
دوم:
"او یک نوجوان بود!"
یک نوجوان شانزده ساله.
و یک نوجوان هنوز در ابتدای تجربه‌های زیستی و کشف هویت جنسی‌اش است.

از شما خانم امین سوال می‌کنم:
چگونه است که وقتی کسی در سنی زیر ۱۸ سال کشته می‌شود به عنوان یک کودک از او یاد می‌شود و به عنوان یک کودکِ کشته شده ثبت می‌شود اما وقتی پای زندگی جنسی‌اش به میان میاید با او در جایگاه یک کودک برخورد نمی‌شود؟
از شما که کار حقوقی می‌کنید و به حقوق انسانی و بین‌المللی آگاهید می‌پرسم:

آیا می شود روی دوستی دو نوجوان ِ پانزده و شانزده ساله، یکی در آلمان و دیگری در ایران، با قطعیت نظر داد. رابطه‌ای منهای رابطه‌ی تنانه؟

.
سوم

نیکا زنده نیست‌.
اما خانواده‌اش زنده هستند.
لازم نبود شما با خانواده‌اش تماس بگیرید و در این‌مورد سوال کنید تا شفاف‌سازی شود؟
قطعن می‌دانید مصادره کردن نیکا برای شما می‌تواند علاوه بر عواقب اجتماعی، عواقب حقوقی هم داشته باشد.

هرگونه افشاگری درمورد زندگی خصوصی یک فرد پس از مرگ او به لحاظ اخلاقی و حقوقی نادرست است.
و درمورد نیکا علاوه بر زنده نبودن‌اش، زیر سن قانونی هم‌ بوده.

افشاگری، آن‌هم نه افشای حقیقت که انتشار چیزی که حقیقت ندارد نه تنها بی‌مسئولیتی که بی‌قانونی و تجاوز به حریم فرد و خانواده‌ی اوست.

کار شما مصادره‌ی نیکا برای اهداف شخصی و مطرح کردن خودتان در مجامع بین المللی ست.
.
چهارم

ما، خانواده‌ی نیکا، انسان‌ها را همان‌طور که خودشان را هویت‌یابی جنسی می‌کنند به رسمیت می‌شناسیم و حق برابری و آزادی برای تمام اقلیت‌های جنسی قائلیم.
با احترام به جامعه کوییر، با قطعیت اعلام می‌کنیم که گرایش جنسی نیکا دگرجنسگرا بوده.

و این‌را هم اضافه می‌کنیم که گرایش جنسی نیکا فقط و فقط به خودش مربوط می‌شود و حتا به ما که افراد خانواده‌ی او هستیم مربوط نمی‌شود.
تمام ابعاد زندگی او نزد ما حرمت دارد.

و این‌را فقط درجهت بیان حقیقت و شفاف‌سازی اعلام می‌کنیم.



پانوشت از #صدای_ماهی_سیاه
روزنامه‌نگاری که مدعی کشف گرایشات جنسی نیکا شده است قبلا به ایران سفر کرده و مقالات متعددی برای ماله‌کشی به جنایات جمهوری اسلامی منتشر کرده است.
فکر می‌کنیم منظور مشخص و شفاف باشد.

#جسد_معاشان #لاشخورهای_سیاسی #صنعت_اپوزیسیون #صنعت_حقوق_بشر #اینفلوئنسرهای_سیاسی

دست زالوها از شهدای ما کوتاه

@Blackfishvoice1

‏"که پرورده‌ دامنِ یک زنم"

این اثر توسط شاعر، آهنگساز و تمامی دانشجویان به مادران آزاده‌ای که فرزندان دلیری چون نیکا، سیاوش، حدیث، حمیدرضا، کیان و... پروریده‌اند تقدیم شده است.

#هنر_برای_انقلاب #علیه_سکوت #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی

@Blackfishvoice1

این نمایش مشمئزکننده‌، تلاش طبقه‌ی هژمون برای خلعِ سلاحِ مطلقِ تهیدستان است. همه‌‌چیز دارند؛ پول، شهرت، رفاه و هژمونی فرهنگی. مطمئن هستند که عصر انقلاب‌های کلاسیک سپری شده و در عصر خیزش‌های مخملی و رنگی، انقلابی‌ها به دلقک‌هایی نظیر خوان گوایدو استحاله شده‌اند.
تا همین چند هفته قبل آن‌ها در قله بودند. فقط آن‌ها دیده می‌شدند. الگوی موفقیت بودند.
اما زمین سخت واقعیت جر می‌خورد و خشمِ انباشت‌شده‌ی جمعیتی از ستم‌دیدگان چنان فوران می‌‌کند که نام #ژینا_امینی جای انگیزشی‌ها را می‌گیرد.
کسی برای #قورباغه_ات_را_قورت_بده تره خرد نمی‌کند!
"من" به فنا رفته و روزگارِ رستگاری جمعی فرا رسیده است.
بازار ابتذال کساد می‌شود. کپشن "تو اون‌جا تیر می‌خوری و من این‌جا می‌میرم" فقط هوش از سر تعدادی از گله‌شده‌ها می‌برد و آن‌طور که شایسته است ارزش افزوده خلق نمی‌کند.
به ناگه تصاویر زنان انقلابی کردستان صفحات شبکه‌های اجتماعی را درمی‌نوردد. ویدئوهای دختران نوجوان که در برابر گلوله سینه سپر کرده‌اند وایرال می‌شود.
مردم از خود می‌پرسند: اوه! عصر انقلاب‌ها به سر نیامده. رزمنده‌ها را ببین! رزمنده‌ها! آن‌ها الگو می‌شوند. روی دیوارها اسم #نیکا_شاکرمی نوشته می‌شود.

یکهو بیچاره‌ها قهرمان می‌شوند و بی‌چهره‌ها میدان‌دار؛ البته با خون‌شان، با درد زیر شکنجه، با مقاومت روزمره. با اعتصاب غذا به عنوان آخرین سنگرشان در برابر حاکم.

هژمونی طبقه‌ی مسلط نباید مخدوش شود! دلالت‌های رزمندگی باید استحاله شوند.
اعتصاب را به مسابقه تبدیل می‌کنند. "هر کی بتونه رکورد #بابی_ساندز و #عباس_سماکار رو برنه قهرمانه".

اما چه کنیم که کسی روی دست‌مان بلند نشود؟
سقف نذار! ددلاین نده! مبادا بگویی ۳روز اعتصاب در هم‌بستگی با زندانیان سیاسی. بگو "تا آزادی"؛ یعنی آماده‌ای تا چند سال هم اگر لازم شد غذا نخوری.! تو اصلا ترمیناتوی!
یک تیر و دو نشان!
هم تو قهرمان می‌شوی هم یکی دیگر از ابزارهای مبارزه مبتذل می‌شود.

بِبَلع! بِبَلع! اشتهای سیری‌ناپذیرت به دیده شدن را انکار نکن. همه‌جا باش. فقط دیده شو. حتی آخرین توانِ بی‌چهره‌ها و بی‌صدایان را کالا کن، رمزارز کن و بریز به حسابت.
آها! حالا شد! #مهسا_امینی و #صدف_طاهریان😍



"ذات راستین کالا را فقط هنگامی می‌توان درک کرد که خودِ کالا مقوله‌ی عام کلِ هستی اجتماعی شده باشد. فقط در چنین زمینه‌یی است که شی‌وارگیِ زاده‌ی مناسبات کالایی، هم‌ تحولِ عینی جامعه و هم برای برخوردِ انسان‌ها با آن، اهمیتی تعیین کننده می‌یابد."

تاریخ و آگاهی طبقاتی
پژوهشی در دیالکتیک مارکسیستی
#جورج_لوکاچ

#صنعت_اپوزیسیون

@Blackfishvoice1

علیه سکوت
نویسنده: یک کارگر پروژه‌‌ای نفت

در تاریخ و جغرافیایی هستیم که در مقابل ظلم و استبداد حاکم هیچ کلمه و جمله‌ای بیانگر این حجم از ستم نیست.

از جوان ایذه‌ای که بعداز چند روز بازداشت با لباس شخصی در مکان دور از زادگاهش به خاک سپرده شده بود تا نیکای عزیز که زیر شکنجه به قتل رسید و چنان سناریوی کودکانه‌تی برایش ساخته شد و یا کیان، که خدای رنگین‌کمان  اگر وجود دارد باید برای مظلومیتش خون گریه کند. و خدانور ....

در طول این هفتاد روز جنایاتی که صورت گرفته هر کدام هولناک‌تر و وحشتناک‌تر از دیگر بوده است.

اما وظیفه چیست و آیا کار ما فقط به هشتک و استوری ختم می شود؟؟

پاسخ خونها در فضای مجازی نیست
پاسخ ظلم و استبداد در کف خیابان و با مشت‌های گره کرده است.
اینک بقا به قیمت بردگی ارزشی ندارد آزادگی رسم و روش ماست.

زندگی با طعم ظلم ارزش ندارد از تو می‌پرسم آیا در این دوران آزادگی را انتخاب و به جمع یاران در خیابان قدم میگذاری؟
و یا سر را در برف فرو برده و ظلم را هر روز احساس میکنی و دم نمی‌زنی؟

انتخاب اینجاست که معنا پیدا میکند فاصله بین باشرف بودن و بی شرف بودن تنها در یک حرف است.

هموطن بپاخیز ترس را دور بینداز در آینه نگاه کن وبه خود نهیب بزن

زندگی در این دوران اصلا دلچسب و راضی کننده نیست اگر این را حس نکردی بدان که تو انسان نیستی و هیچوقت خود را انسان خطاب نکن.

پایدار باد آزادی
زن زندگی آزادی


#طبقه_کارگر #کارگران_پروژه‌ای_نفت #مبارزه_طبقاتی #اعتصاب_کارگری #اعتصابات_سراسری #کیان_پیرفلک #نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#کارگر_نفت_ما_رهبر_سر_سخت_ما


@Blackfishvoice1

آن‌کس که تو را کُشت
تو را کِشت مرا زاد

امروز تصویری دیده شد از اعتراضات دانش‌آموزان یک مدرسه در #سنندج و دختری که حجاب را می‌سوزاند. به محض دیدن این عکس، تصویر #نیکا_شاکرمی زنده شد. گفتیم: جوانه می‌‌زنیم و تکثیر می‌شویم شعار نیست عینِ واقعیت است.


#زن_زندگی_آزادی
#شهید_نمیمیرد #هر_یه_نفر_کشته_شه_هزار_نفر_پشتشه


@Blackfishvoice1

#نیکا_شاکرمی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#جمهوری_کودک_کش_اسلامی
#حکومت_کودک_کش


@Blackfishvoice1

ویدئوهای چند ثانیه‌ای باقی‌مانده از #نیکا_شاکرمی، نوشته‌های #سارینا_اسماعیل_زاده در کانال تلگرام‌اش، ویدئوهای باقی‌مانده از مبارزات دانش‌آموزان دختر در روزهای اوجِ خیزش انقلابی و یا
همین ویدئوی کوتاه از #آرمیتا_عباسی را که بازبینی کنیم، به خوبی درمی‌یابیم که آن‌چه جمهوری اسلامی را با خیزش #زن_زندگی_آزادی به هراس انداخت، مشاهده‌ی شکستِ کاملِ چهار دهه‌ زن‌ستیزی سیستماتیک بود.
شکستنِ پیله‌ی انقیاد، عبور از ایفایِ نقش قربانی و سوژگیِ دخترانِ کودک و نوجوان، حقیقتا برای حاکمیتِ تا مغز استخوان ارتجاعی و ضدِ زن جمهوری اسلامی و نیز برای بخش‌های مرتجعِ اپوزیسیونِ مرد، میهن، آبادی، هولناک و غیرقابل تحمل است.

با اطلاع پیدا کردن از میزان آگاهی و حساسیت جنسیتی و اجتماعی این دختران جوان، بیش از پیش اطمینان پیدا می‌کنیم که مبارزات تاریخیِ زنان این کشور طی دهه‌ها استیلای رژیم‌های ضدِ زن، نه تنها متوقف و سرکوب نشده بلکه اعتلا یافته و به ثمر نشسته است.
آرمیتا عباسی احتمالا یکی از مهم‌ترین چهره‌های مورد تهاجم قرار گرفته توسط نظامِ سلطه‌ی ضد زن است. ضربات سهمگین به تن و روانِ آرمیتا می‌توانست به یک ترومایِ فلج‌کننده برای زنان رزمنده تبدیل شود، اما هم‌او با اعلام اعتصاب غذای خشک در زندان و مقاومت بی‌نظیرش اثبات کرد که دوره‌ی جلب ترحم، قربانی‌بودگی و قربانی‌ستایی به سر آمده و علیرغم همه‌ی آموزش‌های ایدئولوژیک و تحمیلِ مشق تبعیض در مدرسه‌ها، دختران نوجوان برای ساختن آینده خود عاملیت دارند.
نمایندگان فصلی نو در تاریخ مبارزات زنان ایران، آرمیتا و تمام دختران مبارز گمنامِ خیزش #زن_زندگی_آزادی هستند و نه آن‌هایی که از لندن و آلمان و لس‌آنجلس میهمان میزگردهای شبکه‌های اپوزیسیون هستند.


#زن_زندگی_آزادی

@Blackfishvoice1

این کامنت‌ها را سه کاربر زیر پست خبر آزادی #آرمیتا_عباسی در صفحه‌ی اینستاگرام صدای ماهی سیاه درج کرده‌اند. کلید‌واژه‌های "کاشت ناخن" و "موی رنگی" را همراه با نام آرمیتا در توئیتر سرچ کردیم. از اینکه تعداد بسیار زیادی توئیت با همین محتوا منتشر شده حیرت کردیم!
این مازادِ فرهنگِ سیاسی‌ای است که در این صفحه‌ی #جسدمعاشی خوانده می‌شود. بارتابِ فعالیتِ #سلبریتی_اکتیویستها که بقا، رشد و محبوبیت‌شان در گروِ جایگزینی قربانی با رزمنده است؛ کسانی‌که با خبر شکنجه و تجاوز به زنان زندانی سیاسی ذوق‌مرگ و با مشاهده‌ی آزادی و مقاومت‌شان افسرده می‌شوند؛ ابژه‌ برای بیزنس با خون و رنج کاسته می‌شود.
#نیکا_شاکرمی را به خاطر دارید؟ خبرنگارِ بی‌حیثیتی به نام "داریوش معمار" بدون سند یا اظهار نظری از سوی خانواده‌ی شاکرمی، مدعی شد "به دفعات به او تجاوز شده است" و وقتی مادر نیکا چنین ادعایی را رد کرد، گفت "منابع" اشتباه کرده‌اند. به همین راحتی ده‌هاهزار فالوئر جذب کرد و تمام. تنِ بی‌جانِ نیکا برای او به میانجیِ رشد و موفقیت تبدیل شد.

نیکایِ قربانی برای #صنعت_حقوق_بشر کالایی‌ست که فراوان مشتری دارد ولی نیکای رزمنده خیر. آیا دیده‌اید یکی از این سلبریتی‌های سیاسی و رسانه‌‌ای حتی یک‌بار نام #زینب_جلالیان را _که ۱۴ سال بدون مرخصی، حسرت شکسته شدن را به دل حاکم گذاشته است_ بیاورند؟
محال است. این‌ها با افزایش کشته‌شدگان، سور برپا می‌کنند و چس‌ناله‌های‌شان چیزی جز تاکتیک‌ِ بازارگرمی نیست.
بازتاب رایج‌ شدن چنین رذایلی را در افکار عمومی در کامنت‌های نفرت‌انگیزی از این‌دست می‌بینیم. آرمیتا بدون تردید یکی از مهم‌ترین فیگورهای مقاومت در جنبش زنان است. او از زیر حجمی مهیب از رنج‌های غیرقابل تصور کمر راست کرد و حتی در اعتراض به شرایط خود اعتصاب غذای خشک پیشه ساخت.
آرمیتای مبارز برای #صنعت_حقوق_بشر واجد جاذبه نیست. زنِ رزمنده‌ی دارای عاملیت کالایی‌سازی نمی‌شود.
از همین‌روست که فردی از خانه‌ی گرم و نرم خود گستاخانه می‌گوید: آرمیتا حقیقی نیست!
آرمیتا اگر مرده بود یا ... حقیقتی بود؟
چرا؟ چون زندان زن‌ستیزانِ شریعت‌‌مدار، مانع از رنگی بودن موها و ناخن‌‌های‌اش نشده؟ چون انقلابی مدِ نظر شما فیگورهای فیک و بی‌ریشه‌ای نظیر بنیادی و شرکا هستند؟

از کنار چنین نظراتی به راحتی عبور نکنید. تا به خودتان بجنبید، رذائل فردی به فضائل جمعی تبدیل می‌شوند!

#زن_زندگی_آزادی #مقاومت_زندگیست

@Blackfishvoice1