صبح امروز یکشنبه دوازدهم شهریور، #سعید_ماسوری، #افشین_بایمانی، #حمزه_سواری_لفته، #حسین_گچلو، #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد، #لقمان_امین_پور، #سامان_یاسین، #محمد_شافعی و #مطلب_احمدیان زندانیان سیاسی محبوس در #زندان_اوین، با اعمال خشونت از سوی زندانبانان از این زندان خارج و به مکانی نامعلوم منتقل شدهاند.
#علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
#علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
🔺️زندانیان سیاسی تبعیدی به #زندان_قزلحصار از روز یکشنبه ۱۲ شهریور از دریافت غذای زندان خودداری کردهاند.
در تاریخ مذکور این زندانیان بدون اطلاع قبلی و با فریبکاری از #زندان_اوین به قزلحصار تبعید شدند. انتقال زندانیان با خشونت، تحقیر و دستبند و پابند صورت گرفت.
🔺️هنوز اسامی آنها در آمار قزلحصار ثبت نشده و همگی، در بندی که مخصوص تنبیه زندانیان است محبوس شدهاند. به دلیل فقدان امنیت حداقلی در این بند، زندانیان تبعیدی ناچارند جهت جلوگیری از بسته و مسدود شدن درب سلول, به صورت شبانهروزی، کشیک دهند.
🔺️این بند فاقد امکانات اولیه همچون آب اشامیدنی و اب گرم برای استحمام است.
تبعیدشدگان از امکان هواخوری برخوردار نبوده و به صورت بیست و چهار ساعته در یک محیط بسته و بدون تهویه نگهداری میشوند.
این بند فاقد هرگونه امکانات پختوپز و فروشگاه برای خرید میباشد.
زندانیان تبعیدی از امکان تلفن به صورت عادی محروم بوده و امکانات حداقلی برای درمان و بهداشت نیز از انها دریغ شده است.
🔺️ زندانیان تبعیدی به نشانه اعتراض از پذیرش غذای زندان از روز اول انتقال خودداری کرده و با توجه به عدم امکان پختوپز عملا در طول چند روز گذشته، خوراک این زندانیان به چای و بیسکویت محدود شده است.
خواست اصلی زندانیان تبعیدی، بازگشت به زندان اوین و همچنین پایان فوری پروندهسازی امنیتی اخیر علیه آنهاست و تاکید دارند که در صورت عدم تحقق مطالبات بحق خود، همچنان از دریافت هرگونه غذای زندان خودداری خواهند کرد.
#جعفرابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #سعید_ماسوری، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته، #احمدرضا_حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
در تاریخ مذکور این زندانیان بدون اطلاع قبلی و با فریبکاری از #زندان_اوین به قزلحصار تبعید شدند. انتقال زندانیان با خشونت، تحقیر و دستبند و پابند صورت گرفت.
🔺️هنوز اسامی آنها در آمار قزلحصار ثبت نشده و همگی، در بندی که مخصوص تنبیه زندانیان است محبوس شدهاند. به دلیل فقدان امنیت حداقلی در این بند، زندانیان تبعیدی ناچارند جهت جلوگیری از بسته و مسدود شدن درب سلول, به صورت شبانهروزی، کشیک دهند.
🔺️این بند فاقد امکانات اولیه همچون آب اشامیدنی و اب گرم برای استحمام است.
تبعیدشدگان از امکان هواخوری برخوردار نبوده و به صورت بیست و چهار ساعته در یک محیط بسته و بدون تهویه نگهداری میشوند.
این بند فاقد هرگونه امکانات پختوپز و فروشگاه برای خرید میباشد.
زندانیان تبعیدی از امکان تلفن به صورت عادی محروم بوده و امکانات حداقلی برای درمان و بهداشت نیز از انها دریغ شده است.
🔺️ زندانیان تبعیدی به نشانه اعتراض از پذیرش غذای زندان از روز اول انتقال خودداری کرده و با توجه به عدم امکان پختوپز عملا در طول چند روز گذشته، خوراک این زندانیان به چای و بیسکویت محدود شده است.
خواست اصلی زندانیان تبعیدی، بازگشت به زندان اوین و همچنین پایان فوری پروندهسازی امنیتی اخیر علیه آنهاست و تاکید دارند که در صورت عدم تحقق مطالبات بحق خود، همچنان از دریافت هرگونه غذای زندان خودداری خواهند کرد.
#جعفرابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #سعید_ماسوری، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته، #احمدرضا_حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
یکشنبه ۱۹ شهریور در دفاع از زندانیان سیاسی که برای آزار و سرکوب مضاعف به #زندان_قزلحصار تبعید شدهاند، خواهیم نوشت.
ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران
هشتگ: #زندان_قزلحصار
#جعفرابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #سعید_ماسوری، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته، #احمدرضا_حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران
هشتگ: #زندان_قزلحصار
#جعفرابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #سعید_ماسوری، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته، #احمدرضا_حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
#سعید_ماسوری، #جعفر_ابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته ، #احمدرضا_حائری حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
به گزارش هرانا به نقل از منبع مطلع، " این افراد امروز ساعتی پیش، از زندان قزلحصار کرج خارج شده و اطلاعی از محل نگهداری آنها حاصل نشده است".
این زندانیان سیاسی در تاریخ ۱۱ شهریور در اقدامی ناگهانی از #زندان_اوین به #زندان_قزلحصار تبعید شده و در بدترین شرایط ممکن نگهداری میشدند.
تمام این زندانیان از تاریخ ۲۵ شهریور در همبستگی با قیام #زن_زندگی_آزادی و مبارزات مردم، به مدت ۳ روز در اعتصاب عذا بودند ولی این اقدام آنها از سوی رسانههای جریان اصلی بایکوت شد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_بی_تفاوتی
#حکومت_اوباش
@Blackfishvoice1
به گزارش هرانا به نقل از منبع مطلع، " این افراد امروز ساعتی پیش، از زندان قزلحصار کرج خارج شده و اطلاعی از محل نگهداری آنها حاصل نشده است".
این زندانیان سیاسی در تاریخ ۱۱ شهریور در اقدامی ناگهانی از #زندان_اوین به #زندان_قزلحصار تبعید شده و در بدترین شرایط ممکن نگهداری میشدند.
تمام این زندانیان از تاریخ ۲۵ شهریور در همبستگی با قیام #زن_زندگی_آزادی و مبارزات مردم، به مدت ۳ روز در اعتصاب عذا بودند ولی این اقدام آنها از سوی رسانههای جریان اصلی بایکوت شد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_بی_تفاوتی
#حکومت_اوباش
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
رفقا و دوستان عزیز، بندیان زندان قزلحصار
از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کردهایم. این را درک میکنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیلهای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد. اما راه مبارزه برای آزادی و برابری راهی بس طولانیست و در پیچ و خم این راههای طولانی شما باید مشعلها را حمل کنید.
شما که به ضرورت دگرگونی این جهان پی بردهاید، و ایمان به آینده، ایمان به قدرت انسان برای ساختن این آینده را در قلب انسانها زنده نگاه میدارید و در میان بسیارانی که نسبت به رنج دیگران، نسبت به رنج انسان بی توجه شدهاند، پرومتهوار این "بار امانت " را به دوش میکشید، باید زنده بمانید، زیرا جانهای عزیز شما پشتوانه تداوم این مبارزه است.
از این رو من به نام زندگی، از جانب خود و همه همرزمان، دوستان و رفقای شما، مصرانه از شما و سروناز عزیز که از شما جدا مانده درخواست میکنم که با پایان دادن به اعتصاب غذای خود، برای مراحل بعدی مبارزه خود آماده شوید.
پیش از این روز و روزگاری دیگر بود و پس از این نیز روز و روزگاری دیگر خواهد بود.
ناصر زرافشان
#سروناز_احمدی
#سعید_ماسوری، #جعفر_ابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته ، #احمدرضا_حائری حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_بی_تفاوتی #زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کردهایم. این را درک میکنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیلهای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد. اما راه مبارزه برای آزادی و برابری راهی بس طولانیست و در پیچ و خم این راههای طولانی شما باید مشعلها را حمل کنید.
شما که به ضرورت دگرگونی این جهان پی بردهاید، و ایمان به آینده، ایمان به قدرت انسان برای ساختن این آینده را در قلب انسانها زنده نگاه میدارید و در میان بسیارانی که نسبت به رنج دیگران، نسبت به رنج انسان بی توجه شدهاند، پرومتهوار این "بار امانت " را به دوش میکشید، باید زنده بمانید، زیرا جانهای عزیز شما پشتوانه تداوم این مبارزه است.
از این رو من به نام زندگی، از جانب خود و همه همرزمان، دوستان و رفقای شما، مصرانه از شما و سروناز عزیز که از شما جدا مانده درخواست میکنم که با پایان دادن به اعتصاب غذای خود، برای مراحل بعدی مبارزه خود آماده شوید.
پیش از این روز و روزگاری دیگر بود و پس از این نیز روز و روزگاری دیگر خواهد بود.
ناصر زرافشان
#سروناز_احمدی
#سعید_ماسوری، #جعفر_ابراهیمی، #کامیار_فکور، #لقمان_امین_پور، #افشین_بایمانی، #سپهر_امام_جمعه، #زرتشت_احمدی_راغب، #محمد_شافعی، #سامان_یاسین، #حمزه_سواری_لفته ، #احمدرضا_حائری حائری، #رضا_سلمان_زاده و #مسعودرضا_ابراهیمی_نژاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_بی_تفاوتی #زن_زندگی_آزادی
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
« نوبت اعدام خود را انتظار میکشم و بخاطر بچههایم ملاقات نمیگیرم»
اولین باری که همدیگر را دیدیم برقی را در چشمانش دیدم گویی گمشدهایی را یافته و یا رایحه و بوی شهرش و خویشان و دوستانش را استشمام میکرد و من به منزله همه خاطرات زندهای برای او بودم که دیگر قرار نیست هیچگاه آنها را ببیند و استشمام کند.
فرهاد سلیمی را میگویم.
اردیبهشت امسال ( ۱۴۰۲ ) در زندان گوهردشت( رجایی شهر ) برای اولین بار همدیگر را دیدیم ... از همان لحظه که بعد از حدود ۱۴ سال زندان واسارت مرا بعنوان یکی از اقوام خود میدید، سرشار از شعف و خوشحالی، مرا در آغوش میکشید و همین احساس هم مرا واداشت که او را به گرمی بغل کرده و میبوسیدم.
مادرم همیشه سراغ او را ازمن میگرفت و گمان میکرد میتوانم او را ببینم لذا همیشه به قول خودش در این زندانگردیهایم سراغ او را میگرفت و نگران او بود. آخه فرهاد از نزدیکان مادرم بود.
هر روز همدیگر را میدیدیم از خاطرات دوستان و آشنایان مشترکمان میگفتیم و میخندیدیم.
یک بار از او پرسیدم: کی میتوانی ملاقاتی بگیری که باهمدیگر هماهنگ کنیم که خانوادههایمان با همدیگر از سقز بیایند؟ او گفت من دوسه سال اخیر به بهانههای مختلف مانع از این شدم که همسر و بچههایم و حتی مادرم به ملاقاتم بیایند چون از اینکه مرا اعدام میکنند مطمئنم و به همین خاطر میخواهم خانوادهام و بچههایم به نبود من عادت کرده و فشار روحی کمتری را تحمل کنند.
پیشاپیش خودش را برای شهادت آماده کرده بود اما با وجودی که میدانست اعدام میشود روحیهاش فوق العاده و ستودنی بود. هر روز غروب در هواخوری ورزش میکرد و در زمینههای مختلف جمعی و یا تنهایی فعالیت و مطالعه میکرد.
همیشه مواظب بچههای بند بود پمپاژ روحیه برای همه آنها بود و با صحبت و انتقال تجربه و ... و این را به دیگران هم توصیه میکرد که هوای فلانی را داشته باشید.
در چند ماه اخیر با جابجایی ما از گوهر دشت به قزلحصار بندهایمان از هم جدا شد و یکی دو بار بیشتر نتوانستم ببینمش. در این روزها که ضحاک انگار از خون و مغز جوانانمان سیر شدنی نیست و یکی پس از دیگری هم پرونده ای های فرهاد را به پای چوبه دار میبردند و شمارش معکوس برای فرهاد شروع شده بود بیشتر نگران او بودم که در این روزها چه میکشد. هر اذان صبح یکبار با او میمردم و با هر غروبی با او در انتظار مرگ فردا. انگار طلوع خورشید در این سرزمین اشغال شده ناقوس مرگ است نه زندگی.
این بار نوبت به فرهاد هم رسید بامداد سهشنبه در قزل اُخدود ( قزل حصار ) بوی خون همه جا را گرفته و صدای ناله و ضجه مادران عرش را هم به لرزه در آورده بود.
خبر اعدام محمد قبادلو هم پیچید و هر لحظه که میگذشت نگرانی ما بیشتر میشد. نکته آنکه آن شب این دو قهرمان با همدیگر به پای چوبه دار رفتند و تنها نبودند. ئی داخی گرانم ( اصطلاح کوردی)
عطری که در اولین دیدارمان به من هدیه داد، تنها یادگاری از اوست که رایحه آن بوی او را تداعی میکند.
حال که چهل روز از سربدار شدن این دو قهرمان گذشته، جمهوری اسلامی، وقیحانه برای نمایش انتخابات دزدان مجلسش راَی ندادن را حرام دانسته است
آخر چه حرام و چه حلال
ای گَشتگان از اهل ضَلال
غیرخونتان نمیبینم حلال
و باید هم بداند زمان انتخاب نیست زمان انقلاب است.
گرامیداشت یاد فرهاد و محمد و تک تک سربداران زمانی رقم خواهد خورد که انتقام خونشان را از ضحاک مار دوش بگیریم و خشم و نفرت خود را جمع کنیم و بیت خامنهای و تک تک مزدورانش را به آتش بکشیم.
خون پاک آنها در رگان تاریخ و تک تک ما جاری است.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو...
یادداشتی از #لقمان_امین_پور زندانی سیاسی #زندان_قزلحصار اسفند ۱۴۰۲
به مناسبت چهلم #فرهاد_سلیمی و #محمد_قبادلو
@Blackfishvoice1
اولین باری که همدیگر را دیدیم برقی را در چشمانش دیدم گویی گمشدهایی را یافته و یا رایحه و بوی شهرش و خویشان و دوستانش را استشمام میکرد و من به منزله همه خاطرات زندهای برای او بودم که دیگر قرار نیست هیچگاه آنها را ببیند و استشمام کند.
فرهاد سلیمی را میگویم.
اردیبهشت امسال ( ۱۴۰۲ ) در زندان گوهردشت( رجایی شهر ) برای اولین بار همدیگر را دیدیم ... از همان لحظه که بعد از حدود ۱۴ سال زندان واسارت مرا بعنوان یکی از اقوام خود میدید، سرشار از شعف و خوشحالی، مرا در آغوش میکشید و همین احساس هم مرا واداشت که او را به گرمی بغل کرده و میبوسیدم.
مادرم همیشه سراغ او را ازمن میگرفت و گمان میکرد میتوانم او را ببینم لذا همیشه به قول خودش در این زندانگردیهایم سراغ او را میگرفت و نگران او بود. آخه فرهاد از نزدیکان مادرم بود.
هر روز همدیگر را میدیدیم از خاطرات دوستان و آشنایان مشترکمان میگفتیم و میخندیدیم.
یک بار از او پرسیدم: کی میتوانی ملاقاتی بگیری که باهمدیگر هماهنگ کنیم که خانوادههایمان با همدیگر از سقز بیایند؟ او گفت من دوسه سال اخیر به بهانههای مختلف مانع از این شدم که همسر و بچههایم و حتی مادرم به ملاقاتم بیایند چون از اینکه مرا اعدام میکنند مطمئنم و به همین خاطر میخواهم خانوادهام و بچههایم به نبود من عادت کرده و فشار روحی کمتری را تحمل کنند.
پیشاپیش خودش را برای شهادت آماده کرده بود اما با وجودی که میدانست اعدام میشود روحیهاش فوق العاده و ستودنی بود. هر روز غروب در هواخوری ورزش میکرد و در زمینههای مختلف جمعی و یا تنهایی فعالیت و مطالعه میکرد.
همیشه مواظب بچههای بند بود پمپاژ روحیه برای همه آنها بود و با صحبت و انتقال تجربه و ... و این را به دیگران هم توصیه میکرد که هوای فلانی را داشته باشید.
در چند ماه اخیر با جابجایی ما از گوهر دشت به قزلحصار بندهایمان از هم جدا شد و یکی دو بار بیشتر نتوانستم ببینمش. در این روزها که ضحاک انگار از خون و مغز جوانانمان سیر شدنی نیست و یکی پس از دیگری هم پرونده ای های فرهاد را به پای چوبه دار میبردند و شمارش معکوس برای فرهاد شروع شده بود بیشتر نگران او بودم که در این روزها چه میکشد. هر اذان صبح یکبار با او میمردم و با هر غروبی با او در انتظار مرگ فردا. انگار طلوع خورشید در این سرزمین اشغال شده ناقوس مرگ است نه زندگی.
این بار نوبت به فرهاد هم رسید بامداد سهشنبه در قزل اُخدود ( قزل حصار ) بوی خون همه جا را گرفته و صدای ناله و ضجه مادران عرش را هم به لرزه در آورده بود.
خبر اعدام محمد قبادلو هم پیچید و هر لحظه که میگذشت نگرانی ما بیشتر میشد. نکته آنکه آن شب این دو قهرمان با همدیگر به پای چوبه دار رفتند و تنها نبودند. ئی داخی گرانم ( اصطلاح کوردی)
عطری که در اولین دیدارمان به من هدیه داد، تنها یادگاری از اوست که رایحه آن بوی او را تداعی میکند.
حال که چهل روز از سربدار شدن این دو قهرمان گذشته، جمهوری اسلامی، وقیحانه برای نمایش انتخابات دزدان مجلسش راَی ندادن را حرام دانسته است
آخر چه حرام و چه حلال
ای گَشتگان از اهل ضَلال
غیرخونتان نمیبینم حلال
و باید هم بداند زمان انتخاب نیست زمان انقلاب است.
گرامیداشت یاد فرهاد و محمد و تک تک سربداران زمانی رقم خواهد خورد که انتقام خونشان را از ضحاک مار دوش بگیریم و خشم و نفرت خود را جمع کنیم و بیت خامنهای و تک تک مزدورانش را به آتش بکشیم.
خون پاک آنها در رگان تاریخ و تک تک ما جاری است.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو...
یادداشتی از #لقمان_امین_پور زندانی سیاسی #زندان_قزلحصار اسفند ۱۴۰۲
به مناسبت چهلم #فرهاد_سلیمی و #محمد_قبادلو
@Blackfishvoice1
Blackfishvoice (BFV)
Photo
از طرف زندانیان سیاسی #سعید_ماسوری #لقمان_امین_پور، #سپهر_امام_جمعه، #میثم_دهبان_زاده
"خطاب به مادر و خانواده #رضا_رسایی
مادرِ عزیز و داغدار
ما فرزندانِ نادیدهی شما هم بارها توسط جلادان تهدید به اعدام شدهایم و شاید سعادت و شایستگی جاودانه شدن را همچون فرزند دلبند شما نداشتیم.
آتشی که بر جان و جگر شما انداختند، قطعا برای هیچکس قابل درک نیست، هر چند داغی است که بر دل تک تک ایرانیان نهادند تا در آستانه سالگرد قیام شهریور از همه جوانان زهر چشم بگیرند. ولی هیهات اگر اعدام و کشتار عزیزانمان، ما و شما را مرعوب جنایت کند؛
عزادار میکند ولی مرعوب و تسلیم هرگز.
مادر، ما به هیچوجه توان تسلی دادن شما را نداریم و تنها به خودمان و شما یادآوری میکنیم که:
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
و داستان مولانا را درباره مادری چون شما که حرامیان حکومتی فرزندش را در آتش به قتل میرسانند، بازگو میکنیم.
مولانا از زبان آن شهید خطاب به مادرش میگوید: انی لَم اَمُت (من نمردهام)؛ و اساسا زندگی و حیات در این مرگ است. نترسید و خود را در آتش افکنید که این نترسیدنِ ما از آتش مرگ، تنها راه نجات مردم و جوانان دیگر است.
زمانیکه به شیوه فرزند شما (رضا) ما هم نترسیم و به استقبال آتش رویم این حربهی اعدام هم بیاثر میماند.
اعدامها دیگر ترس تولید نمیکند بلکه "رضا" و خشنودی میآورد با "رساترین" پیام.
یادش گرامی و راهش پر رهرو که خون این سربداران ضامن آزادی ایران است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_بی_تفاوتی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
"خطاب به مادر و خانواده #رضا_رسایی
مادرِ عزیز و داغدار
ما فرزندانِ نادیدهی شما هم بارها توسط جلادان تهدید به اعدام شدهایم و شاید سعادت و شایستگی جاودانه شدن را همچون فرزند دلبند شما نداشتیم.
آتشی که بر جان و جگر شما انداختند، قطعا برای هیچکس قابل درک نیست، هر چند داغی است که بر دل تک تک ایرانیان نهادند تا در آستانه سالگرد قیام شهریور از همه جوانان زهر چشم بگیرند. ولی هیهات اگر اعدام و کشتار عزیزانمان، ما و شما را مرعوب جنایت کند؛
عزادار میکند ولی مرعوب و تسلیم هرگز.
مادر، ما به هیچوجه توان تسلی دادن شما را نداریم و تنها به خودمان و شما یادآوری میکنیم که:
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
و داستان مولانا را درباره مادری چون شما که حرامیان حکومتی فرزندش را در آتش به قتل میرسانند، بازگو میکنیم.
مولانا از زبان آن شهید خطاب به مادرش میگوید: انی لَم اَمُت (من نمردهام)؛ و اساسا زندگی و حیات در این مرگ است. نترسید و خود را در آتش افکنید که این نترسیدنِ ما از آتش مرگ، تنها راه نجات مردم و جوانان دیگر است.
زمانیکه به شیوه فرزند شما (رضا) ما هم نترسیم و به استقبال آتش رویم این حربهی اعدام هم بیاثر میماند.
اعدامها دیگر ترس تولید نمیکند بلکه "رضا" و خشنودی میآورد با "رساترین" پیام.
یادش گرامی و راهش پر رهرو که خون این سربداران ضامن آزادی ایران است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_بی_تفاوتی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1