شهید

آن زمان که دریافتند
قلبِ تو قایقِ عشق است و
برای رسیدن به بندرِ دوستی
دریای سرما و یخبندان می‌شکافی،

آمدند و سینه‌ات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند
قلبِ تو پلی است گسترده
رو به سوی دل تاریخ جهان،
دست کوهستان را گرفته
در اعماق مرگ و خون
به سمت آغوشِ زندگی می‌کشانی‌اش
و پردەی فصلِ سرما می‌دَری

آمدند و سینەات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند
آتشفشان‌های خاموش را می‌خروشانی
و زلزلەهای به خواب رفته
در خونِ تو در جریانند،
نقشه‌ی دنیا را از هم می‌پاشی،
مرزها زیر پایت ذوب می‌شوند،
و چونان زبانەی سرخ آتش
در دل تاریکی می‌درخشی

آمدند و سینەات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند
اسم تو دیگر
قشنگ‌ترین واژه‌ی عشق است،
دل عشّاق را می‌لرزانی،
صدایت باریکەی نور است،
شبِ نازیبا را بر هم می‌زنی،
شانه زیرِ غمِ سرزمینت گذاشتەای
و چشمِ تهی‌دستان را از اشک، پاک می‌کنی...

آمدند و سینەات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند،
کوهستان را لانه کرده،
با "شمشالِ" لوله تفنگ
عاشقان را به میعادگاهِ کوە می‌خوانی

آمدند و سینەات را شکافتند!


"شەهید"

کاتێ زانیان
دڵت پاپۆڕی ئەوینە و
بۆ گەیشتن بە بەندەری خۆشەویستی
دەریای شەختە و سەهۆڵ ئەبڕی

هاتن سینگتیان هەڵدڕی!

کاتێ زانیان
دڵت پردێکە پان و پۆڕ
بەرەو ناخی مێژووی جیهان
دەستی کۆیستانت گرتووە و
لە قووڵایی مەرگ و خوێنا
ئەیبەی بەرەو کۆشی ژیان
پەردەی وەرزی زریان ئەدڕی

هاتن سینگتیان هەڵدڕی!

کاتێ زانیان
بورکانە دامرکاوەکان ئەخرۆشێنی
بوومەلەرزە خنکاوەکان
لە ناو خوێنتا ئەجوێنەوە
نەخشەی جیهان ئەشێوێنی
سنوورەکان لە ژێر پێتا ئەتوێنەوە
وەک بڵێسەی کڵپەی ئاگر
لەناو شەوەزەنگا ئەگڕی

هاتن سینگتیان هەڵدڕی

کاتێ زانیان
ناوت بووە بە جوانترین وشەی ئەوین
دڵدارەکان ئەبزوێنی
دەنگت بووە بە چەپکە تیشک
شەوی چڵکن ئەشڵەقێنی
شانت داوە بە ژێر خەمی نیشتمانا و
فرمێسک لە چاو هەژار ئەسڕی

هاتن سینگتیان هەڵدڕی

کاتێ زانیان،
کوێستانت کردووە هێلانە
بە شمشاڵی لوولەی تفەنگ
دڵدارەکان بۆ جێژوانی چیا ئەچڕی

هاتن سینگتیان هەڵدڕی
هاتن سینگتیان هەڵدڕی

جەلال مەلەكشا

جلال ملکشاه
مترجم: باور معروفی

تصویری از #زانیار_ابوبکری شهید روز ۵ آبان در #مهاباد
#شهید_نمیمیرد #ژینا_امینی #ژن_ژیان_ئازادی

@Blackfishvoice1

دریافتی از #مهاباد
مراسم گرامیداشت چهلمین روز شهادت ۶ تن از رزمندگان مهاباد

#کبری_شیخه_سقا #مسعود_احمدزاده
#زانیار_ابوبکری #شاهو_خضری
#فرشته_احمدی #سمکو_مولودی


#شهید_نمیمیرد
#کوردستان_کوردستان_گورستان_فاشیستان

#ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی


@Blackfishvoice1

‌‎#زانیار_ابوبکری، قرار بود ۲۵ آبان ۱۴۰۱ با دختری که سال‌ها دوست داشت ازدواج کند. زانیار و نامزدش، پنجم آبان، از بالای بلند‌ی‌ای در حال تماشای مراسم چهلم کشته‌شدگان اعتراضات در ‎#مهاباد بودند که صدای شلیک گلوله آمد و پهبادها از بالای سرشان رد شدند.

زانیار از نامزدش جدا شد و به همراه مادرش به سمت جمعیت رفت. مادرش که دید نیروهای جمهوری‌اسلامی در حال تیراندازی شدید به سمت مردم هستند خواست او را از جمعیت دور کند. زانیار از روی زمین سنگی برداشت و به مادرش گفت: «بذار همین یک دونه رو بزنم به این بیشرفا بعد بریم.»
و بعد زانیار دست مادرش را گرفت و فریاد زد فرار کن. اولین قدم را با مادرش برداشتند که ناگهان مادرش دید زانیار بر روی زمین افتاده و میگوید: آخ مادرجان… مادرش فکر کرد پای پسرش به جایی گیر کرده. می‌خواست کمکش کند بلند شود که دید تمام تن زانیار خون است. گلوله به شکمش خورده بود.
زانیار ابوبکری ۲۱ ساله در آغوش مادرش، درحالیکه چند قدم آنطرف‌تر نامزدش داشت نگاهش می‌کرد تا برگردد با گلوله‌ی نیروهای جمهوری‌اسلامی مجروح شد و چند ساعت بعد از شدت خونریزی جان باخت.

از حساب توئیتر "رزگار روشنی"

#جانفشانان
#جمهوری_کشتار #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #علیه_فراموشی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #از_یاد_مبر_خون_را


@Blackfishvoice1

#زانیار_ابوبکری قرار بود در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ با زنی که سال‌ها عاشق هم بودند، ازدواج کند.
زانیار در تاریخ پنجم آبان همراه با مادرش برای حضور در اعتراضاتی به مناسبت چهلمین روز قتل #ژینا_امینی به خیابان‌های #مهاباد رفت.
وقتی جنایت‌کاران جمعیت را به رگبار بستند، زانیار همراه با مادرش و سایرین، عقب‌نشینی کردند. در حین دویدن‌، زانیار به زمین افتاد‌.
مادر به سمت او رفت و بدن فرزند را غرق در خون دید. گلوله‌ها به شکم زانیار اصابت کرده بودند. او از شدت خونریزی در آغوش مادر، در سن ۲۱سالگی به شهادت رسید.

🌷شهید

آن زمان که دریافتند
قلبِ تو قایقِ عشق است و
برای رسیدن به بندرِ دوستی
دریای سرما و یخبندان می‌شکافی،

آمدند و سینه‌ات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند
قلبِ تو پلی است گسترده
رو به سوی دل تاریخ جهان،
دست کوهستان را گرفته
در اعماق مرگ و خون
به سمت آغوشِ زندگی می‌کشانی‌اش
و پردەی فصلِ سرما می‌دَری

آمدند و سینەات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند
آتشفشان‌های خاموش را می‌خروشانی
و زلزلەهای به خواب رفته
در خونِ تو در جریانند،
نقشه‌ی دنیا را از هم می‌پاشی،
مرزها زیر پایت ذوب می‌شوند،
و چونان زبانەی سرخ آتش
در دل تاریکی می‌درخشی

آمدند و سینەات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند
اسم تو دیگر
قشنگ‌ترین واژه‌ی عشق است،
دل عشّاق را می‌لرزانی،
صدایت باریکەی نور است،
شبِ نازیبا را بر هم می‌زنی،
شانه زیرِ غمِ سرزمینت گذاشتەای
و چشمِ تهی‌دستان را از اشک، پاک می‌کنی...

آمدند و سینەات را شکافتند!

آن زمان که دریافتند،
کوهستان را لانه کرده،
با "شمشالِ" لوله تفنگ
عاشقان را به میعادگاهِ کوە می‌خوانی

آمدند و سینەات را شکافتند!

#جلال_ملکشاه
مترجم: باور معروفی

#جانفشانان #شهید_نمیمیرد
#جمهوری_کشتار #ژن_ژیان_ئازادی #ژینا_امینی #علیه_فراموشی #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #از_یاد_مبر_خون_را
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان



@Blackfishvoice1