#‏گوهر_عشقی مادر ‎#ستار_بهشتی تعریف میکرد که زمانی که برای گرفتن پیکر ستار رفته بود ازش خواستند که رضایت بده و بنویسه که هیچ شکایتی نداره وقتی مخالفت کرده بود حکم بازداشت دخترش سحر رو نشونش دادند و گفتند اگر رضایت ندی دخترت را هم بازداشت میکنیم.
‏گوهر عشقی آنشب برای آنکه سحرش را هم از دست ندهد و برای آنکه بتواند پیکر ستارش را به خاک بسپارد رضایت داد... بعد از آن شب اما شکایت را از طریق پدرش پیگیری کردند و مادرستار یک تنه صدای مظلومیت و دادخواهی فرزندش شد چنان فریادی شد بر سر قاتلان که تاریخ هیچ گاه فراموشش نخواهد کرد

از توئیتر جمال عاملی

#اعترافات_اجباری #بازجو_خبرنگاران



@Blackfishvoice

این ارقام همگی به دلار هستند. دلارهایی که انگلِ اقتصادی با قیمت ۴۲۰۰ تومانی (معروف به ارزِ جهانگیری) به نامِ #کارآفرینی و #اشتغال_زایی از دولت دریافت کرده و در بازار آزاد فروخته است؛ رقمی حول و حوش یک و نیم میلیارد دلار.
برادر اسدبیگی ۷۰۰میلیون دلار از این ارز را به کانادا منتقل کرده و احتمالا او نیز در آن سرزمین به عنوان #سرمایه‌_گذار و #مهاجر_موفق در حال #کارآفرینی است، منتهی پاسخ حاکمیت به چرائی ویران‌سازی تولید و فشردنِ گلوی طبقه‌ی کارگر فقط یک چیز است؛ تحریم هستیم.
تحریم هستند و در شرایط یک انگل می‌تواند ۷۰۰میلیون دلار از اموال متعلق به کارگران را به کانادا منتقل کند اما قادر نیستیم برای همین کارگر دو دوز واکسن خریداری کنیم. دستگاه عریض و طویل امنیتی می‌تواند با شکنجه‌ی کارگر به اقتدارِ خود مفتخر باشد اما نمی‌تواند یک انگلِ سرشناس را در حال انتقال اموال‌ عمومی بازداشت کند. (البته که می‌تواند اما نمی‌خواهد).

همین اسدبیگی در سن ۳۰ سالگی صدها هکتار از مرغوب‌ترین زمین‌های کشاورزی سراسر خوزستان را در ازایِ مفت به چنگ آورد، در کم‌تریم زمان ممکن بزرگ‌ترین مجتمع تولید شرکت در خاورمیانه را به روز سیاه نشاند، دستمزدهای کارگران را پرداخت نکرد و حتی با شکایت از کارگران معترض برای‌شان پرونده‌ی امنیتی ساخت؛ همکاری کاملِ دولت و ماشینِ سرکوب با بورژوازی انگل‌صفتی که به هیچ وجه در چرخه‌ی تولید حضور ندارد.
دولت، دستگاه قضایی و پروپاگاندای طبقه‌ی مسلط کارگران همین مجتمع را زندانی و شکنجه و یکی از سازمان‌‌دهندگان اعتراضات این مجموعه را به وادار به #اعترافات_اجباری کردند.
تنها با مرور جزئیات پرونده‌ی #هفت_تپه می‌توان تمامیت آن گزاره‌‌های جعلی و احمقانه که حاکمیت جمهوری اسلامی را ذیل گزاره‌ی 《محور مقاومت 》در دشمنیِ با 《امپریالیسم 》می‌بیند دود کرد و به هوا فرستاد؛ به‌ویژه وقتی به خاطر آوریم که علی خامنه‌ای پس از اعلام رأی دادگاهِ بَدوی مبنی بر 《خلع ید از کارفرمای هفت‌تپه 》در تلویزیون ظاهر و قاطعانه از 《خصوصی‌سازی 》دفاع کرد.



#سرمایه‌داری #نئولیبرالیسم #سرمایه‌داری_غارت #انباشت_به_مدد_غارت #سرمایه‌داری_مالی #شوک_ارزی #طبقه_کارگر #دشمن_کارگر


@Blackfishvoice

درسی از یک تجربه‌ی تلخ
گفتگوی تلویزیونی با ده تن از فریب خوردگان


این کتاب مجموعه‌ای از اعترافات اجباری از زندانیان سیاسی که در سال ۱۳۵۰ شمسی از رادیو و تلوزيون ملی ایران پخش شده‌اند.
سندی با اهمیت در این رابطه که بسیاری از رفتارهای شنیع با زندانیان در جمهوری اسلامی از دستگاه امنیتیِ پهلوی به ارث رسیده و تداوم یافته است.


پانوشت دریاره‌ی پرویز قلیچ‌خانی:

#پرویز_قلیچ‌خانی کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بود که در بهمن سال ۱۳۵۰ فه دلیل گرایش‌ به سازمان‌های انقلابی از حمله سازمان #چریک‌های_فدایی_خلق و مطالعه‌ی کتاب‌هاب ممنوعه‌ی مارکسیستی، در مقابل چشمان دو کودک خردسال‌اش بازداشت و مجبور شد تا در مصاحبه‌ی تلویزیونی با حضور سردبیرانِ چند نشریه ورزشی ابراز ندامت کند.

پانوشت دوم: آغاز اعترافات تلویزیونی در ایران معاصر به دوره محمد رضا شاه پهلوی و اوایل دهه ۵۰ برمی‌گردد. بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ عده ای از فعالان سیاسی، روشنفکران و نویسندگان مخالف رژیم سلطنتی به مقابل دوربین تلویزیون آمدند. #ساعدی و #براهنی از جمله مشهورترین نویسندگانی بودند در این دوره مجبور به #اعترافات_اجباری شدند.


#کتاب
@Blackfishvoice

به مناسبتِ سقط شدنِ داوود رحمانی

اعترافاتِ شکنجه‌شدگان
(زندان‌ها و ابرازِ ندامت‌هایِ علنی در ایرانِ نوین؛ از دوران پهلوی تا دوره‌ی جمهوری اسلامی)

نویسنده: یرواند آبراهامیان
برگردان : رضا شریفها



#شکنجه #اعترافات_اجباری #تواب_ها #شکنجه_سیستماتیک #صنعت_شکنجه #تواب_سازی #علیه_فراموشی #کتاب



@Blackfishvoice

شکنجه و پخش #اعترافات_اجباری از ویکرام روضاخانف خواننده‌ی جازِ در تلویزیون قزاقستان به علت شرکت در تظاهرات علیه آزادسازی قیمت بنزین و فساد رهبران این کشور


@Blackfishvoice

‏میثم آل مهدی کارگر سابق گروه ملی فولاد:

از من اعتراف تصویری گرفتند و اعتراف کردم به کار نکرده. الان این سوال در ذهن من ایجاد شده آیا اگر ان اعتراف ها قبل از اینکه آرا سیاسی مرا میشنیدید پخش میشدند.
مرا متهم به تروریست بودن میکردید؟

‏سوال‌هایی از من میشد و اسامی اشخاص را میگفتند و من در مورد تمام آنها باید توضیح میدادم و منکر بعضی از انها میشدم چون هیچ ارتباطی با آنها نداشتم و بعد از شنیدن صدای سپیده قلیان، مازیار سیدی و عسل محمدی مرتب در مورد حمله به رژه نظامی در اهواز از من میپرسید و از سپیده قلیان ‏هم پرسیدند نظر میثم در مورد حمله به رژه چیست ؟ در آنجا بود که حس کردم نگاه آنها به من به عنوان یک فعال کارگری نیست؛ اتهام اول که همیشه من آن را حمل میکردم عرب بودن است و با این پیش‌قضاوت به سراغم آمده بودند و بعد از آن مرا روبروی یک دوربین نشاندند و سوال هایی ازمن میپرسیدند ‏و جواب آنها را روی تابلوی سفید پشت دوربین می نوشتند که باید طبق آن جواب میدادم.
وقتی امتناع میکردم یک سری وسایل برقی نشان میداد و میگفت انتخاب با شماست. اصلا بعد از آن ضبط انتظار آزاد شدن نداشتم که گفتند اگر میخواهی هیچ جا این فیلم منتشر نشود باید فردا در اعتراضات کارگران‏ از آن‌ها بخواهی که به کارخانه برگردند و برای مذاکره در استانداری چند نماینده معرفی کنند
مرتب با من تماس میگرفتند و مثل جن هرجا میرفتم اطراف من ظاهر میشدند. حسابی تحت فشار بودم ولی ما هیچوقت مذاکره نکردیم. شاید تمام فشار ها هم به دلیل عدم مذاکره بود و یا شاید ‏طراحی سوخته ۲ هم در کار باشد. ولی نمیدانم این فیلم در چه زمانی و به چه بهانه ای منتشر خواهد شد.




پانوشت اول: قابل توجه افرادی‌که با استناد به #اعترافات_اجباری و تحت شکنجه، هم‌صدا با ماشین سرکوبِ جمهوری اسلامی متهمان سیاسی ( به‌ویژه متهمان عرب، کرد و بلوچ) را "تروریست" نامیده و زبونانه اعدامِ یا حبس‌های طولانی‌مدت آن‌ها را توجیه می‌کنند.

پانوشت دوم خطاب به میثم آل مهدی: رفیق گرامی هزار بار هم از این اعترافات پخش شود نه تنها کوچک‌ترین خدشه‌ای به اعتبارِ شما _ و دیگر فعالین شکنجه‌شده چون شما_ وارد نخواهد شد بلکه جمهوری اسلامی و باورمندانِ به آن _از هر نحله و مرامی_ بی‌آبروتر و منفورتر خواهند شد.


@Blackfishvoice

درباره‌‌ی پخش اعترافات اجباری فعالین حقوق زنان افغانستان از رسانه‌های طالبان

مریم سهیلی



بگذریم که این اعترافات زیر فشار و کاملن جبری و با هدف مشخصی گرفته و پخش شده، اینکه جایی صدای یکنفر را به خانم سیما ثمر ربط داده اند و یا خواستند همه چیز کاملن رنگ دیگری داشته باشد اما بخش هایی از آن بیانگر حقیقت هایی تکان دهنده و آموزنده برای آینده ی مبارزات زنان در افغانستان است؛
۱- هیچوقت به زنان دروغگو، پروژه بگیر و معلوم الحال اعتماد نکنید.
۲- هرگز بدون آگاهی و ایمان و برای خارج رفتن به خیابان نیایید.
۳- نتیجه ی کار پروژه ای که دو دهه در افغانستان حقوق زنان را تعیین می کرد و هیچ بنیاد ارزشی و اصولی نداشت بهتر از این نمی شود.
۴- باند بازی و گنگ های مختلف ساختن به منظور رسیدن به مزایا و برتری طلبی عاقبتش همین است.
و در پایان شما نمی توانید در نبود گروه های مستقل، آوانگارد، مومن و معتقد به برابری و آزادی که به قیمت جان به میدان می روند با افرادی که از مبارزه توقعات کاملن شخصی و مادی دارند به جنگ بنیادگرایی و مردسالاری بروید برای همین پیش از هر کاری نیازمند آموزش، آگاهی و تمرین برای مبارزه هستیم تا مثل تمنا زریاب پروانی به هیچ قیمتی ارزش و باورمان را زیر اندکی فشار یا شکنجه ای طاقت فرسا نفروشیم.
البته من به این زنان با این میزان از سواد و با این مطالبه و آگاهی و هرج و مرجی که چند بیسواد دیگه پشت پرده و در جایی امن عامل تحقق آن بودند حق می دهم که تاب و توانی برای حفظ ارزش و باور نداشته باشند.
نمیشه با گذاشتن کلوخ از روی آب گذشت.
نئولیبرالیسم، بیسوادی و فساد نسل ما و فروپاشی. به امید روزی که بتوان سربازانی از جنس دیگری ساخت و مستقلانه و با استراتیژی موفقی به جنگ این هیولاها رفت.
ناگفته نماند نامهایی که اینجا یاد شده در تمام مدت به خانواده ها به بهانه ی مذاکره و معامله با طالبان در ازای پول آمریکایی هایی که خود عامل این سیه روزی اند هزاران دروغ تحویل داده بودند و از پیگیری مستقیم آنها برای رهایی زنان ممانعت شده بود.
یعنی عشق شهرت، قدرت و کلان کاری بیجا تا این حد؟!


#زنان_افغانستان #اعترافات_اجباری #طالبان_تغییر_کرده #زن_ستیزی


@Blackfishvoice