اینکه هیچکس نمیدونه داره چی کار میکنه تو زندگیشو فهمیدی؟
حالا اینو باش:
هیچکس حتی نمیدونه چی میگه تو زندگیش. پس برای حرفای آدمام کاری نکن. همه درک درستی از واژه هایی که استفاده میکنن و تاثری که باهاش روی بقیه میذارن، ندارن.
گوش و دروازه و ... آره!
حالا اینو باش:
هیچکس حتی نمیدونه چی میگه تو زندگیش. پس برای حرفای آدمام کاری نکن. همه درک درستی از واژه هایی که استفاده میکنن و تاثری که باهاش روی بقیه میذارن، ندارن.
گوش و دروازه و ... آره!
قبلا گفتم بازم میگم:
از آدما بت نسازید که بعد خرابش کنید. همه آدمیم. اشتباه میکنیم و کلی راز و خجالت داریم. هیچکس از هیچکس خونش قرمزتر نیست_ البته بیمارهای آدمها با هم دیگه فرق داره هاها_.
از آدما بت نسازید که بعد خرابش کنید. همه آدمیم. اشتباه میکنیم و کلی راز و خجالت داریم. هیچکس از هیچکس خونش قرمزتر نیست_ البته بیمارهای آدمها با هم دیگه فرق داره هاها_.
میترسم به این واقعیت اعتراف کنم که احتمالا وقتی برم توی خونه خودم یه یه ماهی از توش در نیام. شایدم بیشتر.
در طی یک سال و چند ماه و چند روز گذشته و احتمالا آینده من اینقد آدم دیدم، اینقدر بودم، اینقدر شنیدم، اینقدر دیدم در عین اینکه یه انرژی دائمی توم بود که نمیخواست توی جمع باشه، نمیخواست معاشرت کنه، نمیخواست حرف بزنه. یه روزایی بود حتی دلم نمیخواست خودمو تو آینه ببینم. حتی نمیخواستم حرف بزنم.
خیلی سعی کردم یاد بگیرم التیماتوم آینده ندم. ولی حدسم اینکه وقتی برم تو خونه احتمالا دو سه روز اول فقط دراز میکشم و در سکوت به سقف خیره میشم.
در طی یک سال و چند ماه و چند روز گذشته و احتمالا آینده من اینقد آدم دیدم، اینقدر بودم، اینقدر شنیدم، اینقدر دیدم در عین اینکه یه انرژی دائمی توم بود که نمیخواست توی جمع باشه، نمیخواست معاشرت کنه، نمیخواست حرف بزنه. یه روزایی بود حتی دلم نمیخواست خودمو تو آینه ببینم. حتی نمیخواستم حرف بزنم.
خیلی سعی کردم یاد بگیرم التیماتوم آینده ندم. ولی حدسم اینکه وقتی برم تو خونه احتمالا دو سه روز اول فقط دراز میکشم و در سکوت به سقف خیره میشم.