کوچ کیست و کوچینگ چیست؟
تصاحب يك عمارت باشكوه به يك شرط
تصور کنید که به یک خانه باشکوه وارد شدهاید و به شما این نوید داده شده است که در صورتی که لایق آن باشید اجازه سکونت در آنجا را برای همیشه خواهید داشت. خانهای مجلل با سالن های پذیرایی بزرگ، اتاقهای مهمان، آشپزخانه و مطبخ مجهز، پلکان زیبا، حمام و سرویس های بهداشتی تمیز، اتاق بیلیارد، باشگاه ورزشی، استخر، بالکن و غیره.
اما نکتهای وجود دارد؛ شما در ابتدا فقط اجازه استفاده از سالن اصلی خانه را خواهید داشت و باید برای تصاحب بقیه اتاق ها شایستگی خود را اثبات کنید و بتوانید کلید اتاق هایی را که درب آنها در روز اول بسته است را به مرور پیدا کرده تا بتوانید به آنها وارد شده و آن ها را تصاحب کنید. پذیرش این امر ممکن است در ابتدای کار برای شما دشوار باشد و به این فکر کنید که تصاحب تمام اتاق های خانه ای به این وسعت قطعاً سالها زمان خواهد خواست و با محاسبه ای ساده متوجه می شوید که آن زمان دیگر شما در سنين میانسالی قرار دارید.
پيشنهاد هيجان انگيز
ناگهان گزینهای هیجان انگیز به شما پیشنهاد می شود؛ شما می توانید برای پیدا کردن سریع تر کلید ها از شخصی که به همه زوایای این خانه آگاه است استفاده کنید. کسی که به معماری این خانه اشراف کامل دارد و تمام زوایا و خفایاي آن را میشناسد. اگر او را در کنار خود داشته باشید با سرعتی چندین برابر از قبل قادر خواهید بود تا کلید هر اتاقی را پیدا کنید و کم کم صاحب کل این خانه شوید.
از شما سوالی دارم: شما کدام موقعیت را انتخاب می کنید؟ خودتان تنها به جستجو برای یافتن کلید می پردازید و سالها عمر و وقت خود را برای یافتن تک تك کلیدها صرف می کنید؟ یا به آن فرد خبره اعتماد كرده و همراه با توصیه های او پیش رفته و عمل میکنید و در نهایت در زمان کوتاه تری به کلیدها دست خواهید یافت؟
قطعا اگر بخواهیم به سوال بالا جواب عاقلانه ای بدهیم گزینه دوم را انتخاب خواهیم کرد. چراکه بودن فردی در کنارمان که تجربه موقعیت مشابه ما را داشته، نسبت به معماری خانه آگاه بوده و قبلاً تعداد زیادی از افراد را در همین زمینه یاری كرده و آنها را به سر منزل مقصود رسانده است، به ما احساس آرامش و امنيت خاطر میدهد.
بازار؛ يك عمارت باشكوه
بیایید این مثال را به ابعاد مختلفی از زندگی از جمله کسب و کار تعميم دهیم. اگر ما در کسب و کار خود بتوانیم از توصیه ها و راهنمایی های فردی متخصص بهره ببریم قطعاً جایگاه بهتری را نسبت به رقبای خود در بازار خواهیم داشت، به چالشهای پیش رو آگاه و واقف خواهیم بود. در نتیجه از اتفاقات پیش رو شگفت زده نخواهیم شد و ثبات بیشتری در شرایط بحرانی بازار خواهیم داشت. حتی در شرایط مساعد و معمول نیز رشد بیشتری داشته و طبعاً سهم بیشتری از بازار خواهیم داشت.
مفهوم كوچ و كوچينگ
ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که خوب پیدا کردن شخصی که تمام ویژگی های گفته شده را داشته باشد کار آسانی نیست درست است. تعداد افرادی که در حقیقت و در عمل بتوانند راهنمای خوبی برای ما باشند اندک است و پیدا کردن این افراد اندک دشوار. حتی گاهی با وجود یافتن چنین افرادي آنها اصلاً زمان آزاد برای همراهی کردن ما در این مسیر را ندارند. بنابراین باید از قبل برای داشتن چنین شخصی در کنار خود برنامهریزی و هماهنگی داشت. ما در اصطلاح به چنین شخصی که در زمینه ای خاص مثلاً کسب و کار، بسیار مهارت داشته باشد، سرد و گرم بازار را چشیده باشد، خود دارای جایگاه خوبی در کسب و کارش باشد، ما را در مسیر شغلی مان همراهی و هدایت کند و توصیه های گرانبهایش را در اختیار ما قرار دهد، مربی یا کوچ می گوییم و همراهی این شخص با ما در زمینه مد نظرمان و دادن توصیه و مشاوره و راهکار کوچینگ گفته میشود.
در مثال سکونت در خانه باشکوه و یافتن تدریجی کلیدها ممکن است کلید یک اتاق در روزنه ای کوچک در انتهای دیوار انبار گذاشته شده باشد و شما برای یافتن تنها يك کلید سالها زمان و انرژی صرف کرده باشید در حالی که اگر یک کوچ شما را همراهی میکرد که به زیر و بم این خانه و ظریف ترین و کوچکترین اجزایش آگاه بود، قطعاً یافتن این کلید زمان بسیار کمتری از شما می گرفت و شما به همین ترتیب یک به یک اتاق ها را تصاحب کرده و صاحب کل خانه می شدید. در حقیقت كوچينگ نیز چیزی جز ارائه و نشان دادن میانبرها، گزینههای درست، جلوگیری از رفتن به بیراهه و نشان دادن نقاط کوری که از دید شما پنهان مانده نیست. و به شخصی که در این مسیر شما را همراهی میکند کوچ گفته میشود. در واقع كوچ هیچ کاری جز هدایت و همراهی شما در مسیر انجام نمیدهد اما این هدایت و همراهی موجب به هدر نرفتن سالها عمر و سرمایه شما خواهد شد.
#کوچ #کوچینگ #مربی #مربیگری
تصاحب يك عمارت باشكوه به يك شرط
تصور کنید که به یک خانه باشکوه وارد شدهاید و به شما این نوید داده شده است که در صورتی که لایق آن باشید اجازه سکونت در آنجا را برای همیشه خواهید داشت. خانهای مجلل با سالن های پذیرایی بزرگ، اتاقهای مهمان، آشپزخانه و مطبخ مجهز، پلکان زیبا، حمام و سرویس های بهداشتی تمیز، اتاق بیلیارد، باشگاه ورزشی، استخر، بالکن و غیره.
اما نکتهای وجود دارد؛ شما در ابتدا فقط اجازه استفاده از سالن اصلی خانه را خواهید داشت و باید برای تصاحب بقیه اتاق ها شایستگی خود را اثبات کنید و بتوانید کلید اتاق هایی را که درب آنها در روز اول بسته است را به مرور پیدا کرده تا بتوانید به آنها وارد شده و آن ها را تصاحب کنید. پذیرش این امر ممکن است در ابتدای کار برای شما دشوار باشد و به این فکر کنید که تصاحب تمام اتاق های خانه ای به این وسعت قطعاً سالها زمان خواهد خواست و با محاسبه ای ساده متوجه می شوید که آن زمان دیگر شما در سنين میانسالی قرار دارید.
پيشنهاد هيجان انگيز
ناگهان گزینهای هیجان انگیز به شما پیشنهاد می شود؛ شما می توانید برای پیدا کردن سریع تر کلید ها از شخصی که به همه زوایای این خانه آگاه است استفاده کنید. کسی که به معماری این خانه اشراف کامل دارد و تمام زوایا و خفایاي آن را میشناسد. اگر او را در کنار خود داشته باشید با سرعتی چندین برابر از قبل قادر خواهید بود تا کلید هر اتاقی را پیدا کنید و کم کم صاحب کل این خانه شوید.
از شما سوالی دارم: شما کدام موقعیت را انتخاب می کنید؟ خودتان تنها به جستجو برای یافتن کلید می پردازید و سالها عمر و وقت خود را برای یافتن تک تك کلیدها صرف می کنید؟ یا به آن فرد خبره اعتماد كرده و همراه با توصیه های او پیش رفته و عمل میکنید و در نهایت در زمان کوتاه تری به کلیدها دست خواهید یافت؟
قطعا اگر بخواهیم به سوال بالا جواب عاقلانه ای بدهیم گزینه دوم را انتخاب خواهیم کرد. چراکه بودن فردی در کنارمان که تجربه موقعیت مشابه ما را داشته، نسبت به معماری خانه آگاه بوده و قبلاً تعداد زیادی از افراد را در همین زمینه یاری كرده و آنها را به سر منزل مقصود رسانده است، به ما احساس آرامش و امنيت خاطر میدهد.
بازار؛ يك عمارت باشكوه
بیایید این مثال را به ابعاد مختلفی از زندگی از جمله کسب و کار تعميم دهیم. اگر ما در کسب و کار خود بتوانیم از توصیه ها و راهنمایی های فردی متخصص بهره ببریم قطعاً جایگاه بهتری را نسبت به رقبای خود در بازار خواهیم داشت، به چالشهای پیش رو آگاه و واقف خواهیم بود. در نتیجه از اتفاقات پیش رو شگفت زده نخواهیم شد و ثبات بیشتری در شرایط بحرانی بازار خواهیم داشت. حتی در شرایط مساعد و معمول نیز رشد بیشتری داشته و طبعاً سهم بیشتری از بازار خواهیم داشت.
مفهوم كوچ و كوچينگ
ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که خوب پیدا کردن شخصی که تمام ویژگی های گفته شده را داشته باشد کار آسانی نیست درست است. تعداد افرادی که در حقیقت و در عمل بتوانند راهنمای خوبی برای ما باشند اندک است و پیدا کردن این افراد اندک دشوار. حتی گاهی با وجود یافتن چنین افرادي آنها اصلاً زمان آزاد برای همراهی کردن ما در این مسیر را ندارند. بنابراین باید از قبل برای داشتن چنین شخصی در کنار خود برنامهریزی و هماهنگی داشت. ما در اصطلاح به چنین شخصی که در زمینه ای خاص مثلاً کسب و کار، بسیار مهارت داشته باشد، سرد و گرم بازار را چشیده باشد، خود دارای جایگاه خوبی در کسب و کارش باشد، ما را در مسیر شغلی مان همراهی و هدایت کند و توصیه های گرانبهایش را در اختیار ما قرار دهد، مربی یا کوچ می گوییم و همراهی این شخص با ما در زمینه مد نظرمان و دادن توصیه و مشاوره و راهکار کوچینگ گفته میشود.
در مثال سکونت در خانه باشکوه و یافتن تدریجی کلیدها ممکن است کلید یک اتاق در روزنه ای کوچک در انتهای دیوار انبار گذاشته شده باشد و شما برای یافتن تنها يك کلید سالها زمان و انرژی صرف کرده باشید در حالی که اگر یک کوچ شما را همراهی میکرد که به زیر و بم این خانه و ظریف ترین و کوچکترین اجزایش آگاه بود، قطعاً یافتن این کلید زمان بسیار کمتری از شما می گرفت و شما به همین ترتیب یک به یک اتاق ها را تصاحب کرده و صاحب کل خانه می شدید. در حقیقت كوچينگ نیز چیزی جز ارائه و نشان دادن میانبرها، گزینههای درست، جلوگیری از رفتن به بیراهه و نشان دادن نقاط کوری که از دید شما پنهان مانده نیست. و به شخصی که در این مسیر شما را همراهی میکند کوچ گفته میشود. در واقع كوچ هیچ کاری جز هدایت و همراهی شما در مسیر انجام نمیدهد اما این هدایت و همراهی موجب به هدر نرفتن سالها عمر و سرمایه شما خواهد شد.
#کوچ #کوچینگ #مربی #مربیگری
افتخار بودن در كنار شما
ما در اینجا به توضیحی مختصر و کوتاه برای مفهوم کوچ و کوچینگ بسنده کرديم، اما پیشنهاد میکنیم اگر به این بحث علاقه دارید به کتاب شكوفايي توانايي هاي رواني زندگي (کوچینگ بر اساس رویکرد پذیرش و تعهد در روانشناسي) نوشته دکتر مرتضی محمدی نژاد مراجعه کنید تا به صورت واضح و جزئی با تمام ابعاد کوچینگ آشنا شوید. شما می توانید این کتاب را از دو روش تهیه کرده و درب منزل خود دریافت نمایید؛
1. از طریق تکمیل فرم خرید کتاب
2. از طریق شماره واتساپ 09050871272
همچنین پروژه هاي كوچينگ زيادي توسط دکتر محمدی نژاد اجرا شده است و شما نیز می توانید جهت بهره مندی از خدمات کوچینگ و داشتن یک کوچ متخصص و قابل اعتماد در کنار خود فرم درخواست کوچینگ را تکمیل کرده و یا از طریق شماره واتساپ به شماره 09050871272 با ما در ارتباط باشید.
#کوچ #کوچینگ #مربی #مربیگری
ما در اینجا به توضیحی مختصر و کوتاه برای مفهوم کوچ و کوچینگ بسنده کرديم، اما پیشنهاد میکنیم اگر به این بحث علاقه دارید به کتاب شكوفايي توانايي هاي رواني زندگي (کوچینگ بر اساس رویکرد پذیرش و تعهد در روانشناسي) نوشته دکتر مرتضی محمدی نژاد مراجعه کنید تا به صورت واضح و جزئی با تمام ابعاد کوچینگ آشنا شوید. شما می توانید این کتاب را از دو روش تهیه کرده و درب منزل خود دریافت نمایید؛
1. از طریق تکمیل فرم خرید کتاب
2. از طریق شماره واتساپ 09050871272
همچنین پروژه هاي كوچينگ زيادي توسط دکتر محمدی نژاد اجرا شده است و شما نیز می توانید جهت بهره مندی از خدمات کوچینگ و داشتن یک کوچ متخصص و قابل اعتماد در کنار خود فرم درخواست کوچینگ را تکمیل کرده و یا از طریق شماره واتساپ به شماره 09050871272 با ما در ارتباط باشید.
#کوچ #کوچینگ #مربی #مربیگری
انسانیت در کسب و کار
اتفاق غيرمنتظره
اتفاق غیرمنتظره ای که در سال ۲۰۱۹ در جهان افتاد و در مدت کوتاهی به یک پانادمی تبدیل شد، ظهور ویروس جدیدی به نام کرونا بود. فارغ از مشکلاتی که این ویروس برای تمام دنیا به وجود آورد و علاوه بر مرگ و میر هزاران انسان و داغدار کردن هزاران خانواده، باعث از بین رفتن صدها کسب و کار کوچک، ورشکستگی بنگاه های اقتصادی متعدد، تعدیل نیروی کارخانه ها و در پی آن بیکار شدن صدها نفر از انسانها شد. به دنبال آن مردم دنیا به ویژه مردم ایران علاوه بر تورم و فشارهای اقتصادی پیشین، متحمل فشارهای جدید دیگری از جانب این ویروس شدند.
ما در اینجا قصد نداریم تا تبعاتی را که ویروس کرونا برای مردم ایجاد کرد سخن بگوییم. اگر به اين موضوع علاقه داريد می توانید برای مطالعه بیشتر به مقاله دوران کرونا و پسا كرونا مراجعه کنید. در این مقاله میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم که کرونا چه درسی را در زمینه انسانیت و انسان بودن به ما داد.
شما هم احتمالاً درباره دست ساز بودن یا طبیعی بودن این ویروس بحثهایی را شنیدهاید. از همین جا شروع می کنیم؛ بیایید بپذیریم که اگر تنها با درصد کمی احتمال، این ویروس دست ساز بوده باشد، با چه هدفی ساخته شده است؟ قطعاً اگر هزاران دلیل هم برای ساخت این ویروس آورده شود شما نخواهید پذیرفت. چرا؟ چون کاری غیر انسانی و ضد بشر دوستانه بوده است. قطعاً اگر این ویروس موجب مرگ و میر و نابودی کسب و کارهای زیادی شده، از سوی دیگر باعث سودهای هنگفت و طلایی عدهای ديگر نیز شده است. احتکار ماسک و احتکار مواد ضدعفونی کننده یک مثال بارز از این حرکت غیر انسانی است که در اكثر نقاط دنیا شاهد آن بودیم. اگر شما با این حرف موافق باشید پس قبول دارید که انجام هر کار دیگری که در نهایت با انسانیت تضاد داشته باشد -حتی در ابعاد کوچک- غیر قابل پذیرش و قابل سرزنش است.
اگر شما جاي احتكار كنندگان ماسك و موادضدعفوني كننده بوديد چه ميكرديد؟
بیایید مثال ویروس کرونا را به کسب و کارهایمان تعمیم دهیم. شرایطی را در نظر بگیرید که شما میتوانید سودهای کلانی را به دست آورید اما در مقابل حقوق عدهای از کارکنان شما یا مشتریان ضایع خواهد شد. حال با توجه به مثال ویروس کرونا و درک این شرایط آیا حاضر به کسب سود در این شرایط هستید؟
تولید یا فروش محصول بیکیفیت و ارائه آن به عنوان محصول درجه يك، قیمتگذاری ناعادلانه، عدم پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان بر طبق قانون و مطابق با مسئولیت و وظیفه آنها، عدم پرداخت پاداش به کارکنان زمانی که زحمات آنها برای شما سودهای کلانی ساخته است، عدم توجه به نیازها و درخواست های کارمندان و مشتریان، اندیشیدن فقط به سود مالی در شرایط بحرانی کشور و دهها نمونه دیگر که در محیط کار یا بازار با آنها مواجه شده ایم نیز ابعاد کوچکتری از عدم انسان دوستی و اقدامات ضد انسانی می باشد.
اگر ما بتوانیم در محیط کاری خود با همکاران، کارمندان، کارفرمایان و مشتریان در کمال انصاف، شرافت و انسانیت برخورد کنیم، در جایگاههای بالاتر نیز همینگونه خواهیم بود. اما در صورتی که خود را فريب دهيم كه چند تومان حقوق یک کارگر ارزش این حرفها را ندارد و یا مشتری قادر به تشخیص محصولِ های کپی از اورجینال نيست، قطعاً نمی توانیم انتظار داشته باشیم دیگران در جایگاهی بالاتر از ما با انسانیت تمام رفتار کرده و دچار هیچ خطایی نشوند؛ چرا که خود ما نیز یکی از آنها هستیم و اگر در موقعیت آنها قرار بگیریم کاری جز همان فعل فعلی آنها انجام نخواهیم داد.
انسانيت يك اصل است
علاوه بر همه اینها قطعاً گذشت زمان انسانهای شریف را به دیگران ثابت خواهد کرد و شما علاوه بر وجدانی آسوده، از نیکنامی و اعتبار نزد همگان برخوردار خواهید بود. قطعاً اگر ما صفت همزاد پنداری را در خود تقویت کنیم، انسانیت رنگ بیشتری در زندگی و کسب و کار ما خواهد گرفت. در هر شرایطی خود را به جای شخص مقابلمان قرار داده و رفتاری را با دیگران انجام دهیم که انتظار داریم آن رفتار با خود ما صورت بگیرد. مثال معروف برکس نپسند آنچه تو را نیست پسند به خوبی گویای این منظور است.
انسانیت مربوط به گروه خاصی نیست. انسانیت مربوط به نژاد یا طبقه منحصر به فردی نیست. انسانیت مرز نمی شناسد. همه ما انسان هستیم و وظیفه ما انسان بودن است.
#انسانیت #انسان #انسانیت_در_کسب_و_کار
#وظیفه
https://www.linkedin.com/pulse/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%83%D8%B3%D8%A8-%D9%88-%D9%83%D8%A7%D8%B1-morteza-mohammadinejad/?published=t
اتفاق غيرمنتظره
اتفاق غیرمنتظره ای که در سال ۲۰۱۹ در جهان افتاد و در مدت کوتاهی به یک پانادمی تبدیل شد، ظهور ویروس جدیدی به نام کرونا بود. فارغ از مشکلاتی که این ویروس برای تمام دنیا به وجود آورد و علاوه بر مرگ و میر هزاران انسان و داغدار کردن هزاران خانواده، باعث از بین رفتن صدها کسب و کار کوچک، ورشکستگی بنگاه های اقتصادی متعدد، تعدیل نیروی کارخانه ها و در پی آن بیکار شدن صدها نفر از انسانها شد. به دنبال آن مردم دنیا به ویژه مردم ایران علاوه بر تورم و فشارهای اقتصادی پیشین، متحمل فشارهای جدید دیگری از جانب این ویروس شدند.
ما در اینجا قصد نداریم تا تبعاتی را که ویروس کرونا برای مردم ایجاد کرد سخن بگوییم. اگر به اين موضوع علاقه داريد می توانید برای مطالعه بیشتر به مقاله دوران کرونا و پسا كرونا مراجعه کنید. در این مقاله میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم که کرونا چه درسی را در زمینه انسانیت و انسان بودن به ما داد.
شما هم احتمالاً درباره دست ساز بودن یا طبیعی بودن این ویروس بحثهایی را شنیدهاید. از همین جا شروع می کنیم؛ بیایید بپذیریم که اگر تنها با درصد کمی احتمال، این ویروس دست ساز بوده باشد، با چه هدفی ساخته شده است؟ قطعاً اگر هزاران دلیل هم برای ساخت این ویروس آورده شود شما نخواهید پذیرفت. چرا؟ چون کاری غیر انسانی و ضد بشر دوستانه بوده است. قطعاً اگر این ویروس موجب مرگ و میر و نابودی کسب و کارهای زیادی شده، از سوی دیگر باعث سودهای هنگفت و طلایی عدهای ديگر نیز شده است. احتکار ماسک و احتکار مواد ضدعفونی کننده یک مثال بارز از این حرکت غیر انسانی است که در اكثر نقاط دنیا شاهد آن بودیم. اگر شما با این حرف موافق باشید پس قبول دارید که انجام هر کار دیگری که در نهایت با انسانیت تضاد داشته باشد -حتی در ابعاد کوچک- غیر قابل پذیرش و قابل سرزنش است.
اگر شما جاي احتكار كنندگان ماسك و موادضدعفوني كننده بوديد چه ميكرديد؟
بیایید مثال ویروس کرونا را به کسب و کارهایمان تعمیم دهیم. شرایطی را در نظر بگیرید که شما میتوانید سودهای کلانی را به دست آورید اما در مقابل حقوق عدهای از کارکنان شما یا مشتریان ضایع خواهد شد. حال با توجه به مثال ویروس کرونا و درک این شرایط آیا حاضر به کسب سود در این شرایط هستید؟
تولید یا فروش محصول بیکیفیت و ارائه آن به عنوان محصول درجه يك، قیمتگذاری ناعادلانه، عدم پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان بر طبق قانون و مطابق با مسئولیت و وظیفه آنها، عدم پرداخت پاداش به کارکنان زمانی که زحمات آنها برای شما سودهای کلانی ساخته است، عدم توجه به نیازها و درخواست های کارمندان و مشتریان، اندیشیدن فقط به سود مالی در شرایط بحرانی کشور و دهها نمونه دیگر که در محیط کار یا بازار با آنها مواجه شده ایم نیز ابعاد کوچکتری از عدم انسان دوستی و اقدامات ضد انسانی می باشد.
اگر ما بتوانیم در محیط کاری خود با همکاران، کارمندان، کارفرمایان و مشتریان در کمال انصاف، شرافت و انسانیت برخورد کنیم، در جایگاههای بالاتر نیز همینگونه خواهیم بود. اما در صورتی که خود را فريب دهيم كه چند تومان حقوق یک کارگر ارزش این حرفها را ندارد و یا مشتری قادر به تشخیص محصولِ های کپی از اورجینال نيست، قطعاً نمی توانیم انتظار داشته باشیم دیگران در جایگاهی بالاتر از ما با انسانیت تمام رفتار کرده و دچار هیچ خطایی نشوند؛ چرا که خود ما نیز یکی از آنها هستیم و اگر در موقعیت آنها قرار بگیریم کاری جز همان فعل فعلی آنها انجام نخواهیم داد.
انسانيت يك اصل است
علاوه بر همه اینها قطعاً گذشت زمان انسانهای شریف را به دیگران ثابت خواهد کرد و شما علاوه بر وجدانی آسوده، از نیکنامی و اعتبار نزد همگان برخوردار خواهید بود. قطعاً اگر ما صفت همزاد پنداری را در خود تقویت کنیم، انسانیت رنگ بیشتری در زندگی و کسب و کار ما خواهد گرفت. در هر شرایطی خود را به جای شخص مقابلمان قرار داده و رفتاری را با دیگران انجام دهیم که انتظار داریم آن رفتار با خود ما صورت بگیرد. مثال معروف برکس نپسند آنچه تو را نیست پسند به خوبی گویای این منظور است.
انسانیت مربوط به گروه خاصی نیست. انسانیت مربوط به نژاد یا طبقه منحصر به فردی نیست. انسانیت مرز نمی شناسد. همه ما انسان هستیم و وظیفه ما انسان بودن است.
#انسانیت #انسان #انسانیت_در_کسب_و_کار
#وظیفه
https://www.linkedin.com/pulse/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%83%D8%B3%D8%A8-%D9%88-%D9%83%D8%A7%D8%B1-morteza-mohammadinejad/?published=t
LinkedIn
انسانيت در كسب و كار
اتفاق غيرمنتظره اتفاق غیرمنتظره ای که در سال ۲۰۱۹ در جهان افتاد و در مدت کوتاهی به یک پانادمی تبدیل شد، ظهور ویروس جدیدی به نام کرونا بود. فارغ از مشکلاتی که این ویروس برای تمام دنیا به وجود آورد و علاوه بر مرگ و میر هزاران انسان و داغدار کردن هزاران خانواده،…
💎#مرتضی_نوشت : یادداشتهای توئیتری دکتر مرتضی محمدی نژاد:
✏️ @morteza_nevesht
🗓 فرهنگ، با رفتار خشن و پلیسی فراموش شدنی نیست! حتی تعطیل بردار و توقف پذیر نیست، تنها مثل درخت ریشه دار، اگر شاخه هایش قطع شود به صورت نامرتب و گاه زشت رشد می کند.
♦️به هردلیل، خواستیم آیین باستانی #چهارشنبه_سوری را به فراموشی بسپاریم, حذف نشد فقط به #چهارشنبه_سوزی رسید.
🔗 https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1371732639472816131?s=20
✏️ @morteza_nevesht
🗓 فرهنگ، با رفتار خشن و پلیسی فراموش شدنی نیست! حتی تعطیل بردار و توقف پذیر نیست، تنها مثل درخت ریشه دار، اگر شاخه هایش قطع شود به صورت نامرتب و گاه زشت رشد می کند.
♦️به هردلیل، خواستیم آیین باستانی #چهارشنبه_سوری را به فراموشی بسپاریم, حذف نشد فقط به #چهارشنبه_سوزی رسید.
🔗 https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1371732639472816131?s=20
Twitter
مرتضی محمدی نژاد
فرهنگ، با رفتار خشن و پلیسی فراموش شدنی نیست! حتی تعطیل بردار و توقف پذیر نیست، تنها مثل درخت ریشه دار، اگر شاخه هایش قطع شود به صورت نامرتب و گاه زشت رشد می کند. به هردلیل، خواستیم آیین باستانی #چهارشنبه_سوری را به فراموشی بسپاریم, حذف نشد فقط به #چهارشنبه_سوزی…
اصول حرفهای در کسب و کار (1)
همه ما میدانیم که هر مکانی اصولی دارد که باید آنها را رعایت کنیم. محل کار جایی است که بعد از خانه بیشترین زمانمان در روز را در آنجا سپری میکنیم. و در تمام زمان حضورمان در محل کار مستلزم رعایت یک سری اصول اخلاقی و حرفهای هستیم. در این مقاله قصد داریم تا با هم در مورد رفتارهای حرفهای در کسب و کار سخن بگوییم؛
ما رفتار حرفهای در کسب و کار را به دو دسته تقسیم بندی می کنیم:
1. رفتارهای حرفهای تخصصی کسب و کار (که در این مقاله به توضیح آن خواهیم پرداخت)
2. رفتارهای حرفهای اجتماعی و معاشرتی در کسب و کار (که در مقاله رفتار حرفهای در کسب و کار2 در مورد آن صحبت خواهیم کرد)
در رفتارهای حرفهای مربوط به شغل عناوین زیادی قرار میگیرد که ما در این مقاله چند نمونه از آنها را بیان میکنیم:
1. آشنایی کامل و جامع با زیر و بم شغلتان: شما باید همه چیز را در مورد شغل تان بدانید. از ريزترين جزئيات تا كلي ترين مسائل بايد تحت تسلط شما باشد. درباره شغلتان اطلاعات داشته باشید و به اصطلاح به زیر و بم آن کار آگاه باشید.
2. بررسی برترین های شغلی تان: ببینید نفر اول ها در کار شما چه خدماتی به مشتری ارائه میدهند و چه کاری انجام دادهاند تا اکنون به یک نمونه مثالزدنی تبدیل شده اند. به بررسی نقاط قوت آنها بپردازید و سعی کنید تا آنها را در کار خود به کار ببندید.
3. درس گرفتن از اشتباهات دیگران: لازم نيست تا همه ي راه ها را خودمان برويم و همه چيز را خودمان تجربه كنيم. به دقت اگر بنگريم ميتوانيم نمونه هايي را ببينيم كه راهي را رفته و موفق شده و يا شكست خورده اند. ما ميتوانيم به بررسي اشتباهات ديگران پرداخته تا خودمان آنها را تكرار نكنيم.
4. ایده داشته باشید: تنها کپی کردن و به دیگران نگاه کردن چاره کار شما نیست. شما باید خلاقیت داشته باشید. ذهن خلاق شما ضامن پیشرفت های متعددی برای شما خواهد بود.
5. دانش خود را به روز نگه دارید: دائماً در حال یادگیری باشید. مطالعه، شرکت در کلاس های آموزشی، شرکت در دورههای آموزشی، استفاده از سی دی های آموزشی و غیره مثال های از کارهایی هستند که می توانید برای به روز نگه داشته شدن دانش خود در کسب و کارتان انجام دهید. ما در تیم متفاوط باشید به منظور پیشرفت سطح آگاهی صاحبان کسب و کار هر ساله دوره های آموزشی کسب و کاری متعددی را برگزار میکنیم که دوره الماس های کسب و کار یکی از قدرتمندترین این دوره ها می باشد. شما می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد دورههای الماس های کسب و کار روی الماس های کسب و کار کلیک کرده و یا با واتساپ شماره 09050871272 در ارتباط باشید.
6. تيم تشکیل دهید: علاوه بر اینکه شما برای خودتان یک تیم دارید و در قالب یک گروه کار می کنید می توانید با رقبای تان تشکیل یک تیم دیگر داده و به صورت قدرتمندتری کار کنید. از آن ها ایده بگیرید و راههای جدیدی را پیش روی تان بگشایید.
7. برای مشتری شناخته شده باشید: ثبت برند و نام تجاری باعث میشود تا به مرور و با پیشرفت و بزرگ شدن کسب و کار شما مشتریان آن حوزه شغلی را به نام شما بشناسند و این افتخار بزرگی برای شما خواهد بود. پس ثبت برند را جدی بگیرید.
8. کارکنان و کارمندان تان را عزیز بداريد: کارمندان شما هستند که در نبود شما چرخه ی کسب و کار شما را می چرخانند. علاوه بر یادآوری های مکرر، به صورت عملی نیز به آنها نشان دهید که پیشرفت مجموعه به سود آنها خواهد بود. پاداش های مالی، ترفیع، برگزاری مراسم تقدیر و تجلیل و غیره نمونه هایی از کارهایی هستند که می توانید جهت قدردانی از کارمندان تان انجام دهید.
9. جهت بازار را بشناسید: این کار ممکن است در ابتدا برای هر کسب و کار نوپا، کاری سخت باشد. اما با گذشت سالیان شما متوجه خواهید شد که در چه برهه هایی از زمان بازار بیشتر به شما نیاز دارد و باید بیشتر در معرض دید مشتری باشید.
10. برنامهریزی داشته باشید: حتماً از ابتدای سال مالی خود با تشکیل جلسه با همکاران و معتمدان تان برای سال آینده خود برنامه ریزی کنید. تعیین اهداف، بازارهای هدف جدید، مقدار سود مورد انتظار، جایگاه مجموعه تان در سال آتی و تمام مسائل دیگری که هم از لحاظ مالی و هم ارزشی مد نظرتان است را مکتوب کرده و همگان را موظف به اجرای وظایف محوله کنید تا در پایان سال بتوانید به تمام اهداف مشخص شده رسیده باشید.
اینها نمونههایی چند از رفتارهایی بودند که شما به عنوان صاحب یک کسب و کار باید آنها را دانسته و در بطن کسب و کار خود به کار ببندید. موارد متعدد دیگری وجود دارد که دانستن آنها می تواند دریچه ای جدید به دنیای پر سود کسب و کار برای شما بگشاید. ما در دوره الماس های کسب و کار به بیان جز به جز مواردی که یک صاحب کسب و کار باید آنها را بداند پرداخته ايم. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره قدرتمند الماس های کسب و کار
همه ما میدانیم که هر مکانی اصولی دارد که باید آنها را رعایت کنیم. محل کار جایی است که بعد از خانه بیشترین زمانمان در روز را در آنجا سپری میکنیم. و در تمام زمان حضورمان در محل کار مستلزم رعایت یک سری اصول اخلاقی و حرفهای هستیم. در این مقاله قصد داریم تا با هم در مورد رفتارهای حرفهای در کسب و کار سخن بگوییم؛
ما رفتار حرفهای در کسب و کار را به دو دسته تقسیم بندی می کنیم:
1. رفتارهای حرفهای تخصصی کسب و کار (که در این مقاله به توضیح آن خواهیم پرداخت)
2. رفتارهای حرفهای اجتماعی و معاشرتی در کسب و کار (که در مقاله رفتار حرفهای در کسب و کار2 در مورد آن صحبت خواهیم کرد)
در رفتارهای حرفهای مربوط به شغل عناوین زیادی قرار میگیرد که ما در این مقاله چند نمونه از آنها را بیان میکنیم:
1. آشنایی کامل و جامع با زیر و بم شغلتان: شما باید همه چیز را در مورد شغل تان بدانید. از ريزترين جزئيات تا كلي ترين مسائل بايد تحت تسلط شما باشد. درباره شغلتان اطلاعات داشته باشید و به اصطلاح به زیر و بم آن کار آگاه باشید.
2. بررسی برترین های شغلی تان: ببینید نفر اول ها در کار شما چه خدماتی به مشتری ارائه میدهند و چه کاری انجام دادهاند تا اکنون به یک نمونه مثالزدنی تبدیل شده اند. به بررسی نقاط قوت آنها بپردازید و سعی کنید تا آنها را در کار خود به کار ببندید.
3. درس گرفتن از اشتباهات دیگران: لازم نيست تا همه ي راه ها را خودمان برويم و همه چيز را خودمان تجربه كنيم. به دقت اگر بنگريم ميتوانيم نمونه هايي را ببينيم كه راهي را رفته و موفق شده و يا شكست خورده اند. ما ميتوانيم به بررسي اشتباهات ديگران پرداخته تا خودمان آنها را تكرار نكنيم.
4. ایده داشته باشید: تنها کپی کردن و به دیگران نگاه کردن چاره کار شما نیست. شما باید خلاقیت داشته باشید. ذهن خلاق شما ضامن پیشرفت های متعددی برای شما خواهد بود.
5. دانش خود را به روز نگه دارید: دائماً در حال یادگیری باشید. مطالعه، شرکت در کلاس های آموزشی، شرکت در دورههای آموزشی، استفاده از سی دی های آموزشی و غیره مثال های از کارهایی هستند که می توانید برای به روز نگه داشته شدن دانش خود در کسب و کارتان انجام دهید. ما در تیم متفاوط باشید به منظور پیشرفت سطح آگاهی صاحبان کسب و کار هر ساله دوره های آموزشی کسب و کاری متعددی را برگزار میکنیم که دوره الماس های کسب و کار یکی از قدرتمندترین این دوره ها می باشد. شما می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد دورههای الماس های کسب و کار روی الماس های کسب و کار کلیک کرده و یا با واتساپ شماره 09050871272 در ارتباط باشید.
6. تيم تشکیل دهید: علاوه بر اینکه شما برای خودتان یک تیم دارید و در قالب یک گروه کار می کنید می توانید با رقبای تان تشکیل یک تیم دیگر داده و به صورت قدرتمندتری کار کنید. از آن ها ایده بگیرید و راههای جدیدی را پیش روی تان بگشایید.
7. برای مشتری شناخته شده باشید: ثبت برند و نام تجاری باعث میشود تا به مرور و با پیشرفت و بزرگ شدن کسب و کار شما مشتریان آن حوزه شغلی را به نام شما بشناسند و این افتخار بزرگی برای شما خواهد بود. پس ثبت برند را جدی بگیرید.
8. کارکنان و کارمندان تان را عزیز بداريد: کارمندان شما هستند که در نبود شما چرخه ی کسب و کار شما را می چرخانند. علاوه بر یادآوری های مکرر، به صورت عملی نیز به آنها نشان دهید که پیشرفت مجموعه به سود آنها خواهد بود. پاداش های مالی، ترفیع، برگزاری مراسم تقدیر و تجلیل و غیره نمونه هایی از کارهایی هستند که می توانید جهت قدردانی از کارمندان تان انجام دهید.
9. جهت بازار را بشناسید: این کار ممکن است در ابتدا برای هر کسب و کار نوپا، کاری سخت باشد. اما با گذشت سالیان شما متوجه خواهید شد که در چه برهه هایی از زمان بازار بیشتر به شما نیاز دارد و باید بیشتر در معرض دید مشتری باشید.
10. برنامهریزی داشته باشید: حتماً از ابتدای سال مالی خود با تشکیل جلسه با همکاران و معتمدان تان برای سال آینده خود برنامه ریزی کنید. تعیین اهداف، بازارهای هدف جدید، مقدار سود مورد انتظار، جایگاه مجموعه تان در سال آتی و تمام مسائل دیگری که هم از لحاظ مالی و هم ارزشی مد نظرتان است را مکتوب کرده و همگان را موظف به اجرای وظایف محوله کنید تا در پایان سال بتوانید به تمام اهداف مشخص شده رسیده باشید.
اینها نمونههایی چند از رفتارهایی بودند که شما به عنوان صاحب یک کسب و کار باید آنها را دانسته و در بطن کسب و کار خود به کار ببندید. موارد متعدد دیگری وجود دارد که دانستن آنها می تواند دریچه ای جدید به دنیای پر سود کسب و کار برای شما بگشاید. ما در دوره الماس های کسب و کار به بیان جز به جز مواردی که یک صاحب کسب و کار باید آنها را بداند پرداخته ايم. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره قدرتمند الماس های کسب و کار
💎#مرتضی_نوشت : یادداشتهای توئیتری دکتر مرتضی محمدی نژاد:
✏️ @morteza_nevesht
🗓به عنوان کارفرما معتقدم حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده، فشار مضاعف بر صاحبان کسب و کار ست که بسیاری توان تامین همین حقوق هم ندارند،در مقابل حتی حقوق 10 میلیون تومان هم برای پرسنل کم و ناچیزست.
♦️افزایش حقوق و درآمد راهگشا نیست، مشکل اصلی، سقوط لحظه به لحظه #قدرت_خرید مردم ست.همین.
🔗 https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1372460365443960833?s=20
✏️ @morteza_nevesht
🗓به عنوان کارفرما معتقدم حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده، فشار مضاعف بر صاحبان کسب و کار ست که بسیاری توان تامین همین حقوق هم ندارند،در مقابل حتی حقوق 10 میلیون تومان هم برای پرسنل کم و ناچیزست.
♦️افزایش حقوق و درآمد راهگشا نیست، مشکل اصلی، سقوط لحظه به لحظه #قدرت_خرید مردم ست.همین.
🔗 https://twitter.com/morteza_nevesht/status/1372460365443960833?s=20
Twitter
مرتضی محمدی نژاد
به عنوان کارفرما معتقدم حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده، فشار مضاعف بر صاحبان کسب و کار ست که بسیاری توان تامین همین حقوق هم ندارند،در مقابل حتی حقوق 10 میلیون تومان هم برای پرسنل کم و ناچیزست. افزایش حقوق و درآمد راهگشا نیست، مشکل اصلی، سقوط لحظه به لحظه #قدرت_خرید…
خود واقعی-خود تصنعی
شاید شما هم جمله ي خودتان باشید را زیاد شنیده باشید اما به آسانی و بدون توجه از کنار آن گذشته و به آن اعتنائی نکرده باشید. ریشه بسیاری از ناراحتی ها، افسردگی ها و عدم رضایت از خودمان، همين خود نبودن ما است. برای اینکه خودمان باشیم نیاز است تا بدانیم که در واقع ما چه كسي هستيم؟
به راستی ما کیستیم؟
برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید نیاز است تا با ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی خود آشنا شويد. دفتری بردارید و روی آن جدولی بکشید. سمت راست را به ویژگی های مثبت و سمت چپ را به ویژگیهای منفی تان اختصاص دهید و در هر ستون ویژگی هایی را که دارید -بسته به خوب بودن یا خوب نبودن شان- در سمت راست و چپ جدول بنویسید. برای این کار زمان بگذارید. با حوصله و دقت و در کمال آرامش این کار را انجام دهید. از ریزترین خصوصیتهای اخلاقی تان تا بارزترین آنها را در جدول بگنجانید. سپس آن را مطالعه کنید. این زاویه دیدی است که شما به خود دارید و فکر می کنید که شما شخصیتی هستید که ویژگیهای روی کاغذ را دارد. حال سعی کنید روی نقاط قوت و ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید. خصوصیاتی که چندان خوب نیستند را به مرور از خود دور کنید. قدم اول دانستن خصوصیات شخصیتیتان بود. قدم دوم پذیرش آنها و در قدم سوم بعد از پذیرش شما میتوانید به تقویت یا تضعیف هر کدام از صفات خود اقدام کنید.
هنجارها
آیا معنای هنجار را میدانید؟ به مجموعهای از بایدها و نبایدهایی که ما موظف به رعایت آنها هستیم هنجار گفته میشود. این هنجارها میتواند در بعد اجتماع به صورت رعایت حقوق دیگران، پاکیزه نگه داشتن مکانهای عمومی، رعايت صف و غیره تجلی یابد. هنجارهای خانوادگی بسته به فرهنگ هاي مختلف در هر خانوادهای متفاوت است. اما هنجارهای شخصی شما چیست؟ چه باید ها و نباید های معینی دارید که خود را موظف به رعایت آنها می دانید؟ در دفتری که تهیه کردهاید مجموعهای از هنجارهای خود را نیز بنویسید و روی آنها تامل کنید.
ارزش ها
وقتی از انجام کاری حال خوبی به شما دست می دهد و روحتان را سیراب میکند به این معناست که آن کار برای شما یک ارزش است. برگزاری یک سمینار علمی، کسب رتبه ای بالا در یک آزمون مهم، بوسيدن دست پدر و مادرتان، کمک به دیگران و یا هر کار کوچک و بزرگ دیگری که حال درونی شما را خوب کند یک ارزش تلقی میشود. و در نقطه مقابل ضد ارزش ها قرار دارند؛ کارهایی که انجام آنها خط قرمز شما در زندگی به حساب میآیند. تهمت، دل شکستن، دزدی و یا هر کاری که غيرانساني بوده و باعث برانگیخته شدن احساسات منفی در شما می شود و همانطور که بالاتر گفتیم به نحوی خط قرمز شما در زندگی است را ضد ارزش می نامند. در دفتر خود جدولی از ارزش ها و ضد ارزش های خود تهیه کنید. ببینید که در واقع ارزش های شما در زندگی چه چیزهایی هستند و باید بیشتر روی آنها تمرکز کنید و ضد ارزش های تان چیستند که باید از آنها دوری کنید.
آيا این اصطلاح که هیچ یک از پنج انگشت به هم شبیه نیستند را شنیدهاید؟ انگشتان را به آدمهای روی این کره خاکی تعمیم دهید. هیچ کدام از ما به یکدیگر شبیه نیستیم. در ریزترین جزئیات ظاهری و باطنی تفاوت های پیدا و پنهان بسیاری با یکدیگر داریم. پذیرش این امر که این تفاوتها طبیعی هستند به پذیرش خود واقعی ما کمک میکند. آیا شما کسی را می شناسید که کامل و بی عیب و نقص باشد؟ بهترین انسانی را که میشناسید در نظر آورید. آیا انسان کاملی است؟ قطعاً خیر. ممکن است از جهاتی بسیار عالی باشد اما قطعاً بدون عیب نیست. این که شما او را به عنوان انسان شایستهای پذیرفته اید به این معناست که قبل از شما خود او به باور شایسته بودن رسیده است.
اگر قد ما کوتاه است، اگر موهای کم پشتی داریم، اگر در خانوادهای کم بضاعت به دنیا آمدهایم و هزاران اگر دیگر که چندان برای ما خوشایند نیستند، زمانی که ما آنها را پذیرفتیم به یک مسئله حل شده برای ما تبدیل خواهد شد که دیگر وقت و انرژی ما را به خودش اختصاص نخواهد داد. اغلب ناراحتیها و عدم پذیرش های ما نیز از مسائلی است که خودمان در آنها نقشی نداشتهایم. همان مثال هايي كه بالاتر مطرح شد؛ قد کوتاه، موی کم پشت، معلولیت و غیره از جمله شرایطی است که وجود آنها به خواست ما مرتبط نبوده است. پس بهترین راهکار پذیرش آنها و تمرکز بر چیزهایی است که توانایی تغییر آنها را داریم.
روابط
زمانی که از مرحله پذیرش خودتان به عنوان یک فرد منحصر به فرد نیز عبور کردید دیگر قضاوت های دیگران باعث آزار شما نخواهد شد. کسی نمیتواند با حرفی شما را برنجاند و شما را از خود واقعیتان ناامید کند. دیگر نیازی نیست تا دائماً نقابی بر صورت داشته باشید تا مبادا مورد قضاوت یا نقد قرار بگیرید. زمانی که خودتان را پذیرفتید متوجه خواهید شد که دوستان واقعی شما نیز همان خود واقعی شما را پذیرفتهاند و کسانی که خود واقعی شما را نمی خواستن
شاید شما هم جمله ي خودتان باشید را زیاد شنیده باشید اما به آسانی و بدون توجه از کنار آن گذشته و به آن اعتنائی نکرده باشید. ریشه بسیاری از ناراحتی ها، افسردگی ها و عدم رضایت از خودمان، همين خود نبودن ما است. برای اینکه خودمان باشیم نیاز است تا بدانیم که در واقع ما چه كسي هستيم؟
به راستی ما کیستیم؟
برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید نیاز است تا با ویژگیهای شخصیتی مثبت و منفی خود آشنا شويد. دفتری بردارید و روی آن جدولی بکشید. سمت راست را به ویژگی های مثبت و سمت چپ را به ویژگیهای منفی تان اختصاص دهید و در هر ستون ویژگی هایی را که دارید -بسته به خوب بودن یا خوب نبودن شان- در سمت راست و چپ جدول بنویسید. برای این کار زمان بگذارید. با حوصله و دقت و در کمال آرامش این کار را انجام دهید. از ریزترین خصوصیتهای اخلاقی تان تا بارزترین آنها را در جدول بگنجانید. سپس آن را مطالعه کنید. این زاویه دیدی است که شما به خود دارید و فکر می کنید که شما شخصیتی هستید که ویژگیهای روی کاغذ را دارد. حال سعی کنید روی نقاط قوت و ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید. خصوصیاتی که چندان خوب نیستند را به مرور از خود دور کنید. قدم اول دانستن خصوصیات شخصیتیتان بود. قدم دوم پذیرش آنها و در قدم سوم بعد از پذیرش شما میتوانید به تقویت یا تضعیف هر کدام از صفات خود اقدام کنید.
هنجارها
آیا معنای هنجار را میدانید؟ به مجموعهای از بایدها و نبایدهایی که ما موظف به رعایت آنها هستیم هنجار گفته میشود. این هنجارها میتواند در بعد اجتماع به صورت رعایت حقوق دیگران، پاکیزه نگه داشتن مکانهای عمومی، رعايت صف و غیره تجلی یابد. هنجارهای خانوادگی بسته به فرهنگ هاي مختلف در هر خانوادهای متفاوت است. اما هنجارهای شخصی شما چیست؟ چه باید ها و نباید های معینی دارید که خود را موظف به رعایت آنها می دانید؟ در دفتری که تهیه کردهاید مجموعهای از هنجارهای خود را نیز بنویسید و روی آنها تامل کنید.
ارزش ها
وقتی از انجام کاری حال خوبی به شما دست می دهد و روحتان را سیراب میکند به این معناست که آن کار برای شما یک ارزش است. برگزاری یک سمینار علمی، کسب رتبه ای بالا در یک آزمون مهم، بوسيدن دست پدر و مادرتان، کمک به دیگران و یا هر کار کوچک و بزرگ دیگری که حال درونی شما را خوب کند یک ارزش تلقی میشود. و در نقطه مقابل ضد ارزش ها قرار دارند؛ کارهایی که انجام آنها خط قرمز شما در زندگی به حساب میآیند. تهمت، دل شکستن، دزدی و یا هر کاری که غيرانساني بوده و باعث برانگیخته شدن احساسات منفی در شما می شود و همانطور که بالاتر گفتیم به نحوی خط قرمز شما در زندگی است را ضد ارزش می نامند. در دفتر خود جدولی از ارزش ها و ضد ارزش های خود تهیه کنید. ببینید که در واقع ارزش های شما در زندگی چه چیزهایی هستند و باید بیشتر روی آنها تمرکز کنید و ضد ارزش های تان چیستند که باید از آنها دوری کنید.
آيا این اصطلاح که هیچ یک از پنج انگشت به هم شبیه نیستند را شنیدهاید؟ انگشتان را به آدمهای روی این کره خاکی تعمیم دهید. هیچ کدام از ما به یکدیگر شبیه نیستیم. در ریزترین جزئیات ظاهری و باطنی تفاوت های پیدا و پنهان بسیاری با یکدیگر داریم. پذیرش این امر که این تفاوتها طبیعی هستند به پذیرش خود واقعی ما کمک میکند. آیا شما کسی را می شناسید که کامل و بی عیب و نقص باشد؟ بهترین انسانی را که میشناسید در نظر آورید. آیا انسان کاملی است؟ قطعاً خیر. ممکن است از جهاتی بسیار عالی باشد اما قطعاً بدون عیب نیست. این که شما او را به عنوان انسان شایستهای پذیرفته اید به این معناست که قبل از شما خود او به باور شایسته بودن رسیده است.
اگر قد ما کوتاه است، اگر موهای کم پشتی داریم، اگر در خانوادهای کم بضاعت به دنیا آمدهایم و هزاران اگر دیگر که چندان برای ما خوشایند نیستند، زمانی که ما آنها را پذیرفتیم به یک مسئله حل شده برای ما تبدیل خواهد شد که دیگر وقت و انرژی ما را به خودش اختصاص نخواهد داد. اغلب ناراحتیها و عدم پذیرش های ما نیز از مسائلی است که خودمان در آنها نقشی نداشتهایم. همان مثال هايي كه بالاتر مطرح شد؛ قد کوتاه، موی کم پشت، معلولیت و غیره از جمله شرایطی است که وجود آنها به خواست ما مرتبط نبوده است. پس بهترین راهکار پذیرش آنها و تمرکز بر چیزهایی است که توانایی تغییر آنها را داریم.
روابط
زمانی که از مرحله پذیرش خودتان به عنوان یک فرد منحصر به فرد نیز عبور کردید دیگر قضاوت های دیگران باعث آزار شما نخواهد شد. کسی نمیتواند با حرفی شما را برنجاند و شما را از خود واقعیتان ناامید کند. دیگر نیازی نیست تا دائماً نقابی بر صورت داشته باشید تا مبادا مورد قضاوت یا نقد قرار بگیرید. زمانی که خودتان را پذیرفتید متوجه خواهید شد که دوستان واقعی شما نیز همان خود واقعی شما را پذیرفتهاند و کسانی که خود واقعی شما را نمی خواستن
د کم کم از دایره روابط تان به خودی خود حذف خواهند شد.
کلام آخر
برای این که بتوانید قدمی به جلو بردارید یک پیش نیاز بر سر راه شما وجود دارد و آن شناختن و پذیرش خود واقعیتان است. زمانی که خودتان را شناختید و پذیرفتید که واقعاً چه کسی هستید برای پیشرفت خود نیز تلاش خواهید کرد، دیگر نیازی به تایید دیگران نخواهید داشت، دیگر نیازی نیست تا به چیزی که نیستید تظاهر کنید، صورتک بر چهره داشته باشید و تصنعی باشید. چرا که شما خود واقعی تان را پذیرفته اید و دوست دارید.
ما در دوره متفاوط شو به شما كمك ميكنيم تا با خود واقعيتان بيشتر آشنا شده و آن را بپذيريد.
#خودمان_باشیم #خود_واقعی #خود_تصنعی
کلام آخر
برای این که بتوانید قدمی به جلو بردارید یک پیش نیاز بر سر راه شما وجود دارد و آن شناختن و پذیرش خود واقعیتان است. زمانی که خودتان را شناختید و پذیرفتید که واقعاً چه کسی هستید برای پیشرفت خود نیز تلاش خواهید کرد، دیگر نیازی به تایید دیگران نخواهید داشت، دیگر نیازی نیست تا به چیزی که نیستید تظاهر کنید، صورتک بر چهره داشته باشید و تصنعی باشید. چرا که شما خود واقعی تان را پذیرفته اید و دوست دارید.
ما در دوره متفاوط شو به شما كمك ميكنيم تا با خود واقعيتان بيشتر آشنا شده و آن را بپذيريد.
#خودمان_باشیم #خود_واقعی #خود_تصنعی
اولویت بندی
هر کسی در هر جایگاه فردی و اجتماعی برای اینکه بتواند به وظایف خود به درستی رسیدگی کند باید در کارهایش نظم داشته باشد. این نظم زمانی ایجاد میشود که کارها و وظایف اولویت بندی شوند. اما به نظر شما اولویت بندی یعنی چه؟
الویت بندی یعنی چه؟
از نظر من به مرتب کردن کارها از شماره ۱ تا n به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها اولویتبندی گفته میشود. شاید شما با ماتریس آیزنهاور که با نامهای ماتریس اهمیت و فوریت یا ماتریس استیون کاوی نیز شناخته می شود آشنا باشید. بر طبق این ماتریس شما باید کارها و وظایف تان بر طبق دو فاکتور اهمیت و فوریت دسته بندی کرده و سپس به انجام آن ها بپردازید. شکل بالا به درک بهتر این مطلب به شما کمک میکند.
برای اینکه بتوانید با مفهوم عملی اولویتبندی بهتر آشنا شوید راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد می کنیم؛
* کارهای تان را دسته بندی کنید: چند دسته بندی که با آنها سر و کار دارید را ایجاد کنید. مثلاً دسته کسب و کار، دسته فعالیتهای شخصی، دسته مطالعه، دسته خانواده، دسته ورزشی و غیره. در هر کدام از این دسته بندی ها، فعالیت های مربوط به آن را به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها بنویسید. می توانید در ابتدا کل فعالیت های آن دسته را بنویسید و سپس آنها را طبق دو فاکتور بالا اولویتبندی کرده تا نظم بیشتری به خود بگیرند.
* تهیه یک چارچوب زمانی: در همه مراحل دو فاکتور اصلی و مهم اهمیت و فوریت را باید لحاظ کنید و بر طبق این دو فاکتور زمان های مناسب را به آنها اختصاص دهید. کارهای پر اهمیت را برای زمانهایی از روز که انرژی بیشتری دارید بگذارید و در زمان هایی که ممکن است خسته یا کم انرژی باشید کارهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را انجام دهید. خودتان را موظف به انجام کارها در زمانهای برنامهریزی شده کنید.
استثنا
ممکن است شرایطی پیش بیاید که از قبل برای آن برنامهریزی نکرده بودید و به بیانی یک اتفاق پیشبینی نشده رخ دهد که مقداری از زمان شما را که به کار خاصی اختصاص داده بودید به خود مشغول کند. این گونه شرایط جزء استثنائات هستند. در این موارد خاص مجدداً طبق ماتریس آیزنهاور برای ادامه روز خود اولویت بندی کنید و سعی کنید کارهایی را حذف کنید یا به تعویق بیندازید که از اهمیت و فوریت کمتری برخوردارند. اما به صورت کلی در صورتی که توان کنترل شرایط را دارید اجازه ندهید که هیچ عاملی مانع انجام کارهای شما طبق برنامهریزی قبلی و اولویتبندی تان شود.
پیشنهاد
در راستای این مقاله ما يك كتاب را به شما پيشنهاد ميكنيم. در صورتی که شما از جمله کسانی هستید که اولویت بندی برایتان سخت است و یا در عملی کردن آن دچار مشکل میشوید و قصد دارید تا این مشکل را از طریق کسب آگاهی بیشتر رفع کنید ما به شما کتاب اصل گرایی نوشته گرک مک کيون را معرفی میکنیم. در این کتاب شما می آموزید که چه چیزی را در اولویت قرار داده و موارد مهم را فدای حاشیه ها نسازید.
#اولویت_بندی
هر کسی در هر جایگاه فردی و اجتماعی برای اینکه بتواند به وظایف خود به درستی رسیدگی کند باید در کارهایش نظم داشته باشد. این نظم زمانی ایجاد میشود که کارها و وظایف اولویت بندی شوند. اما به نظر شما اولویت بندی یعنی چه؟
الویت بندی یعنی چه؟
از نظر من به مرتب کردن کارها از شماره ۱ تا n به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها اولویتبندی گفته میشود. شاید شما با ماتریس آیزنهاور که با نامهای ماتریس اهمیت و فوریت یا ماتریس استیون کاوی نیز شناخته می شود آشنا باشید. بر طبق این ماتریس شما باید کارها و وظایف تان بر طبق دو فاکتور اهمیت و فوریت دسته بندی کرده و سپس به انجام آن ها بپردازید. شکل بالا به درک بهتر این مطلب به شما کمک میکند.
برای اینکه بتوانید با مفهوم عملی اولویتبندی بهتر آشنا شوید راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد می کنیم؛
* کارهای تان را دسته بندی کنید: چند دسته بندی که با آنها سر و کار دارید را ایجاد کنید. مثلاً دسته کسب و کار، دسته فعالیتهای شخصی، دسته مطالعه، دسته خانواده، دسته ورزشی و غیره. در هر کدام از این دسته بندی ها، فعالیت های مربوط به آن را به ترتیب اهمیت و فوریت آن ها بنویسید. می توانید در ابتدا کل فعالیت های آن دسته را بنویسید و سپس آنها را طبق دو فاکتور بالا اولویتبندی کرده تا نظم بیشتری به خود بگیرند.
* تهیه یک چارچوب زمانی: در همه مراحل دو فاکتور اصلی و مهم اهمیت و فوریت را باید لحاظ کنید و بر طبق این دو فاکتور زمان های مناسب را به آنها اختصاص دهید. کارهای پر اهمیت را برای زمانهایی از روز که انرژی بیشتری دارید بگذارید و در زمان هایی که ممکن است خسته یا کم انرژی باشید کارهایی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را انجام دهید. خودتان را موظف به انجام کارها در زمانهای برنامهریزی شده کنید.
استثنا
ممکن است شرایطی پیش بیاید که از قبل برای آن برنامهریزی نکرده بودید و به بیانی یک اتفاق پیشبینی نشده رخ دهد که مقداری از زمان شما را که به کار خاصی اختصاص داده بودید به خود مشغول کند. این گونه شرایط جزء استثنائات هستند. در این موارد خاص مجدداً طبق ماتریس آیزنهاور برای ادامه روز خود اولویت بندی کنید و سعی کنید کارهایی را حذف کنید یا به تعویق بیندازید که از اهمیت و فوریت کمتری برخوردارند. اما به صورت کلی در صورتی که توان کنترل شرایط را دارید اجازه ندهید که هیچ عاملی مانع انجام کارهای شما طبق برنامهریزی قبلی و اولویتبندی تان شود.
پیشنهاد
در راستای این مقاله ما يك كتاب را به شما پيشنهاد ميكنيم. در صورتی که شما از جمله کسانی هستید که اولویت بندی برایتان سخت است و یا در عملی کردن آن دچار مشکل میشوید و قصد دارید تا این مشکل را از طریق کسب آگاهی بیشتر رفع کنید ما به شما کتاب اصل گرایی نوشته گرک مک کيون را معرفی میکنیم. در این کتاب شما می آموزید که چه چیزی را در اولویت قرار داده و موارد مهم را فدای حاشیه ها نسازید.
#اولویت_بندی
آیا ذهن خزنده را میشناسید؟
ذهن خزنده به قسمتی از مغز گفته میشود که در خزندگان و انسانها بخش مشترکی به حساب می آید و وظیفه اصلی آن حفظ بقا است. فعالیت های ناخودآگاه، تولیدمثل، قدرت فیزیکی و حفظ قوانین گذشته از جمله فعالیت هایی است که در این قسمت از مغز صورت میگیرد. با توجه به این مقدمه کوتاهی که گفته شد میتوان فهمید که زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داریم اما در قدم اول برایمان بسیار سخت و دشوار است و به صورت ناخودآگاه برای انجام آن مقاومت میکنیم، پای ذهن خزنده ما در میان است. چراکه بر طبق وظیفه خود هر عامل جدیدی را که برایش ناشناخته باشد، برای بقای خود یک تهدید به حساب آورده و با آن مقابله میکند.
بعنوان مثال اگر شما بخواهید عادت کتابخوانی را در خود به وجود بیاورید، ذهن خزنده شما در روزهای اول مقاومت میکند. اما شما برای نهادینه کردن این عادت باید طبق دستورات ذهن میانی و متفکر خود عمل کرده و به رفتارجدید خود که در اینجا کتابخوانی است در روزهای آتی ادامه دهید. بعد از گذشت چند روز که ذهن خزنده متوجه شد رفتار جدید یک رفتار تهدید کننده برایش به حساب نمی آید و بقای آن را به خطر نمی اندازد، کم کم به آن خو گرفته و دیگر در مقابل آن مقاومت نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عادت ها فقط در ابتدا سخت هستند و بعد از گذشت مدتی دیگر به یک عادت تبدیل شده و انجام آنها برای ما آسان است.
#ذهن_خزنده
ذهن خزنده به قسمتی از مغز گفته میشود که در خزندگان و انسانها بخش مشترکی به حساب می آید و وظیفه اصلی آن حفظ بقا است. فعالیت های ناخودآگاه، تولیدمثل، قدرت فیزیکی و حفظ قوانین گذشته از جمله فعالیت هایی است که در این قسمت از مغز صورت میگیرد. با توجه به این مقدمه کوتاهی که گفته شد میتوان فهمید که زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داریم اما در قدم اول برایمان بسیار سخت و دشوار است و به صورت ناخودآگاه برای انجام آن مقاومت میکنیم، پای ذهن خزنده ما در میان است. چراکه بر طبق وظیفه خود هر عامل جدیدی را که برایش ناشناخته باشد، برای بقای خود یک تهدید به حساب آورده و با آن مقابله میکند.
بعنوان مثال اگر شما بخواهید عادت کتابخوانی را در خود به وجود بیاورید، ذهن خزنده شما در روزهای اول مقاومت میکند. اما شما برای نهادینه کردن این عادت باید طبق دستورات ذهن میانی و متفکر خود عمل کرده و به رفتارجدید خود که در اینجا کتابخوانی است در روزهای آتی ادامه دهید. بعد از گذشت چند روز که ذهن خزنده متوجه شد رفتار جدید یک رفتار تهدید کننده برایش به حساب نمی آید و بقای آن را به خطر نمی اندازد، کم کم به آن خو گرفته و دیگر در مقابل آن مقاومت نخواهد کرد.
به همین دلیل است که عادت ها فقط در ابتدا سخت هستند و بعد از گذشت مدتی دیگر به یک عادت تبدیل شده و انجام آنها برای ما آسان است.
#ذهن_خزنده
مسولیت پذیری
همه ما به واسطه نقش هایی که در زندگی خود می پذیریم مسئولیتهایی را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متوجه حال خود می کنیم. در اینجا زمانی که از مسئولیت سخن گفته میشود دیگر بحث علاقه ما در میان نیست. چرا که زمانی که مسئولیتی بر عهده ما است دیگر هیچ توجیهی برای انجام ندادن آن وجود ندارد و همه بهانه ها و توضیحات مربوط به قبل از پذیرش مسئولیت می باشد.
مسئولیت پذیری یعنی چه؟
ما به عنوان فرزند، همسر، کارفرما، کارمند، همکار، شهروند، دوست و غیره مسئولیتهایی را برعهده داریم که با گرفتن این نقش ها، موظف به عمل متعهدانه به این مسئولیت ها هستیم.
در حقیقت تعریف مسئولیت پذيري نیز چیزی جز انجام متعهدانه وظایف به نحو احسن نیست.
مسئولیت در نقشهای مختلف
زمانی که شما به عنوان همسر یا پدر نقش می پذیرید و همزمان در محل کارتان به عنوان یک مدیر فروش مشغول به کار هستید، اتفاقات محل کار یا مشغله کاری نمیتواند توجیه خوبی برای عدم مسئولیتپذیری شما در انجام وظایف همسری یا پدری باشد. همسر و فرزند شما مسئول اتفاقات محیط کار شما نیستند. این شما هستید که باید این نقشها و مسئولیتهای مربوط به آنها را تفکیک کرده و هر یک از مسئولیتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.
اگر شما بخواهید که صفت مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنید و خودتان را یک فرد مسئولیت پذیر بدانید باید نکاتی را رعایت کنید ما در اینجا به چند نکته برای مسئولیت پذیری بیشتر اشاره میکنیم؛
1. منظم باشید؛ همه کارهایتان را از قبل برنامه ریزی کنید و سعی کنید طبق برنامه پیش بروید. در این صورت شما زمان کافی برای انجام تمام مسئولیتهای خود خواهید داشت.
2. متعهد باشید؛ خود را ملزم و موظف به انجام مسئولیت خود به بهترین نحو ممکن بدانید. اجازه ندهید هیچ عاملی مانع از انجام مسئولیت شما شود.
3. بهانه نیاورید؛ اگر شما مسئول انجام کاری هستید؛ یعنی تنها و فقط شما مسئول انجام شدن یا نشدن آن درست در سر زمان معین و به نحو احسن هستید. اگر برای توجیه عدم مسئولیتپذیری خود به بهانههای مختلف متوسل می شوید این را بدانید که ممکن است افراد در ظاهر بهانه های شما را بپذیرند اما در حقیقت نزد خود شما را فردی مسئولیت ناپذیر میدانند.
4. اگر ميدانید که از انجام کاری بر نمی آید آن را نپذیرید؛ گاهی مسئولیت هایی بر عهده ما گذاشته میشود و ما آنها را میپذیریم که از همان ابتدا میدانیم که بنابر دلایلی از انجام آن ها بر نخواهیم آمد. بهتر است در این گونه مواقع به صورت کاملا محترمانه و مودبانه از پذیرفتن آن مسئولیت اجتناب کرده تا بعداً با برچسب مسئولیت ناپذیر شناخته نشویم.
در نهایت تمام تلاش خود را به کار ببرید تا اگر مسئولیتی را پذیرفتید به بهترین شکل ممکن همانگونه که از شما انتظار دارند و خودتان از خودتان انتظار دارید انجام دهید. مسئولیت پذیری شما را به آدمی قابل اعتماد تبدیل میکند و این را بدانید که همیشه عدم مسئولیتپذیری عواقبی دارد که خوشایند نیست و ممکن است زحمات چندین ساله شما را بر باد دهد.
#مسولیت_پذیری
همه ما به واسطه نقش هایی که در زندگی خود می پذیریم مسئولیتهایی را به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه متوجه حال خود می کنیم. در اینجا زمانی که از مسئولیت سخن گفته میشود دیگر بحث علاقه ما در میان نیست. چرا که زمانی که مسئولیتی بر عهده ما است دیگر هیچ توجیهی برای انجام ندادن آن وجود ندارد و همه بهانه ها و توضیحات مربوط به قبل از پذیرش مسئولیت می باشد.
مسئولیت پذیری یعنی چه؟
ما به عنوان فرزند، همسر، کارفرما، کارمند، همکار، شهروند، دوست و غیره مسئولیتهایی را برعهده داریم که با گرفتن این نقش ها، موظف به عمل متعهدانه به این مسئولیت ها هستیم.
در حقیقت تعریف مسئولیت پذيري نیز چیزی جز انجام متعهدانه وظایف به نحو احسن نیست.
مسئولیت در نقشهای مختلف
زمانی که شما به عنوان همسر یا پدر نقش می پذیرید و همزمان در محل کارتان به عنوان یک مدیر فروش مشغول به کار هستید، اتفاقات محل کار یا مشغله کاری نمیتواند توجیه خوبی برای عدم مسئولیتپذیری شما در انجام وظایف همسری یا پدری باشد. همسر و فرزند شما مسئول اتفاقات محیط کار شما نیستند. این شما هستید که باید این نقشها و مسئولیتهای مربوط به آنها را تفکیک کرده و هر یک از مسئولیتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهید.
اگر شما بخواهید که صفت مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنید و خودتان را یک فرد مسئولیت پذیر بدانید باید نکاتی را رعایت کنید ما در اینجا به چند نکته برای مسئولیت پذیری بیشتر اشاره میکنیم؛
1. منظم باشید؛ همه کارهایتان را از قبل برنامه ریزی کنید و سعی کنید طبق برنامه پیش بروید. در این صورت شما زمان کافی برای انجام تمام مسئولیتهای خود خواهید داشت.
2. متعهد باشید؛ خود را ملزم و موظف به انجام مسئولیت خود به بهترین نحو ممکن بدانید. اجازه ندهید هیچ عاملی مانع از انجام مسئولیت شما شود.
3. بهانه نیاورید؛ اگر شما مسئول انجام کاری هستید؛ یعنی تنها و فقط شما مسئول انجام شدن یا نشدن آن درست در سر زمان معین و به نحو احسن هستید. اگر برای توجیه عدم مسئولیتپذیری خود به بهانههای مختلف متوسل می شوید این را بدانید که ممکن است افراد در ظاهر بهانه های شما را بپذیرند اما در حقیقت نزد خود شما را فردی مسئولیت ناپذیر میدانند.
4. اگر ميدانید که از انجام کاری بر نمی آید آن را نپذیرید؛ گاهی مسئولیت هایی بر عهده ما گذاشته میشود و ما آنها را میپذیریم که از همان ابتدا میدانیم که بنابر دلایلی از انجام آن ها بر نخواهیم آمد. بهتر است در این گونه مواقع به صورت کاملا محترمانه و مودبانه از پذیرفتن آن مسئولیت اجتناب کرده تا بعداً با برچسب مسئولیت ناپذیر شناخته نشویم.
در نهایت تمام تلاش خود را به کار ببرید تا اگر مسئولیتی را پذیرفتید به بهترین شکل ممکن همانگونه که از شما انتظار دارند و خودتان از خودتان انتظار دارید انجام دهید. مسئولیت پذیری شما را به آدمی قابل اعتماد تبدیل میکند و این را بدانید که همیشه عدم مسئولیتپذیری عواقبی دارد که خوشایند نیست و ممکن است زحمات چندین ساله شما را بر باد دهد.
#مسولیت_پذیری
دوام در بحران
گاه شرایطی به وجود میآید که برای کسب و کارها و مشاغل، گذران روزها را بسیار سخت می کند. به زبان ساده به این شرایط پیش بینی نشده که باعث کم رونق شدن کسب و کارها و در پی آن، تعدیل نیرو، کم شدن درآمد و دهها مشکل دیگر می شود بحران گفته می شود. از آنجا که عموماً بحرانها پیشبینی نشده هستند و عواقبی که بحران های پیش بینی نشده به وجود میآورند به مراتب بیشتر و عمیق تر از بحران هایی است که احتمال وقوع آنها را می دادهایم، دانستن دستورالعمل های مواجهه با بروز آن ها و دوام آوردن در آن شرایط نیز اهمیت ویژه ای می یابد. اگر برای یک سازمان بحران اتفاق بیفتد خبر بد این است که به تمام آن اعضا آسیب وارد میشود و تمام آن از اعضا آسیب وارد می شود و هر کس به سهم خود متوجه این عواقب خواهد بود. پس مهم است که تمام افراد سازمان ابتدا از بروز بحران جلوگیری کنند و یا در هنگام وقوع بحران های پیش بینی نشده آمادگی و توانایی رویارویی با آن را داشته باشند. اگرچه بروز بحران در ابتدا باعث ترس، تضعیف روحیه و هجوم افکار منفی می گردد، اما مدیریت کردن بحران و برخورد صحیح در این شرایط است که سرنوشت سازمان را تعیین کرده و باعث بقا یا انحلال آن می شود.
بحرانی که اخیراً همه مردم دنیا با آن درگیر شده و هر شخص حقیقی یا حقوقی کم یا زیاد از آن آسیب دید پیدایش ویروس کرونا بود. داروین در نظریه انتخاب طبیعی بیان می دارد که طبیعت به صورت خودکار تنها به قدرتمندان اجازه بقا و حیات را خواهد داد و ضعیف ها را حذف خواهد کرد. مصداق بارز این نظریه را در زمان پیدایش این ویروس شاهد بودیم. كسب و کارهای بی بنیان و ضعیف بسیاری به خاطر این ویروس از بین رفتند و به دنبال آن افراد و خانوادههای زیادی نیز از جهت مالی آسیب دیدند. ناگفته نماند که اکثر کسب و کارهای بزرگ نیز از گزند این ویروس در امان نماندند. اما آنچه که اهمیت داشت مدیریت صاحبان کسب و کارهای بزرگ بود که توانست آنها را نجات داده و از این منجلاب برهاند. در حقیقت انتخاب طبیعی داروین عینیت یافت. ویروس کرونا تنها بحران پیش بینی نشده ای نبوده و نخواهد بود که برای ما اتفاق افتاده است و یا خواهد افتاد. ممکن است دهها بحران این چنینی دیگر و حتی سخت تر نیز به وقوع بپیوندد و در این شرایط تنها دانش و مدیریت ماست که ضامن دوام کسب و کارمان در بحران خواهد بود.
#دوام_در_بحران
گاه شرایطی به وجود میآید که برای کسب و کارها و مشاغل، گذران روزها را بسیار سخت می کند. به زبان ساده به این شرایط پیش بینی نشده که باعث کم رونق شدن کسب و کارها و در پی آن، تعدیل نیرو، کم شدن درآمد و دهها مشکل دیگر می شود بحران گفته می شود. از آنجا که عموماً بحرانها پیشبینی نشده هستند و عواقبی که بحران های پیش بینی نشده به وجود میآورند به مراتب بیشتر و عمیق تر از بحران هایی است که احتمال وقوع آنها را می دادهایم، دانستن دستورالعمل های مواجهه با بروز آن ها و دوام آوردن در آن شرایط نیز اهمیت ویژه ای می یابد. اگر برای یک سازمان بحران اتفاق بیفتد خبر بد این است که به تمام آن اعضا آسیب وارد میشود و تمام آن از اعضا آسیب وارد می شود و هر کس به سهم خود متوجه این عواقب خواهد بود. پس مهم است که تمام افراد سازمان ابتدا از بروز بحران جلوگیری کنند و یا در هنگام وقوع بحران های پیش بینی نشده آمادگی و توانایی رویارویی با آن را داشته باشند. اگرچه بروز بحران در ابتدا باعث ترس، تضعیف روحیه و هجوم افکار منفی می گردد، اما مدیریت کردن بحران و برخورد صحیح در این شرایط است که سرنوشت سازمان را تعیین کرده و باعث بقا یا انحلال آن می شود.
بحرانی که اخیراً همه مردم دنیا با آن درگیر شده و هر شخص حقیقی یا حقوقی کم یا زیاد از آن آسیب دید پیدایش ویروس کرونا بود. داروین در نظریه انتخاب طبیعی بیان می دارد که طبیعت به صورت خودکار تنها به قدرتمندان اجازه بقا و حیات را خواهد داد و ضعیف ها را حذف خواهد کرد. مصداق بارز این نظریه را در زمان پیدایش این ویروس شاهد بودیم. كسب و کارهای بی بنیان و ضعیف بسیاری به خاطر این ویروس از بین رفتند و به دنبال آن افراد و خانوادههای زیادی نیز از جهت مالی آسیب دیدند. ناگفته نماند که اکثر کسب و کارهای بزرگ نیز از گزند این ویروس در امان نماندند. اما آنچه که اهمیت داشت مدیریت صاحبان کسب و کارهای بزرگ بود که توانست آنها را نجات داده و از این منجلاب برهاند. در حقیقت انتخاب طبیعی داروین عینیت یافت. ویروس کرونا تنها بحران پیش بینی نشده ای نبوده و نخواهد بود که برای ما اتفاق افتاده است و یا خواهد افتاد. ممکن است دهها بحران این چنینی دیگر و حتی سخت تر نیز به وقوع بپیوندد و در این شرایط تنها دانش و مدیریت ماست که ضامن دوام کسب و کارمان در بحران خواهد بود.
#دوام_در_بحران
در اینجا ما به چند نکته برای دوام کسب و کارها در شرایط بروز بحران اشاره می کنیم؛
1. داشتن زیرساختهای صحیح؛ قبل از وقوع بحران در صورتی که برند شما برند خوشنامي باشد و محصولاتی که ارائه می کنید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، کادر فروش و بازاریابی حرفهای داشته باشید، بازارهای هدف تان را درست شناسایی کرده باشید و قیمتگذاری منصفانه ای داشته باشید، مطمئن باشید که مشتری های خود را حتی در زمانهای بحران اقتصادی خواهید داشت و کمتر از دیگران از این شرایط آسیب خواهید دید و شانس شما برای عبور سالم از بحران بالا خواهد بود.
2. کاهش قیمت در صورت امکان؛ اگر شرایط به شما اجازه کاهش قیمت و کمتر کردن سود را میدهد پیشنهاد میکنیم در شرایطی که کسب و کارتان دچار بحران شده حتماً این کار را انجام دهید. با این کار علاوه بر حفظ مشتریان قبلی خود، گروه جدیدی از مشتریان را جذب خواهید کرد. می توانید این کاهش را در قالب جشنواره ها و تخفیفات ارائه دهید.
3. پرداخت های شرایطی؛ اگر امکان خرید مواد اولیه شرایطی برای تان فراهم است فروش به صورت شرایطی را نیز در برنامه خود قرار دهید. مردم این روزها تمایل بیشتری برای خریدهای اقساطی نشان میدهند و این میتواند تاثیر خوبی در میزان فروشتان داشته باشد.
4. ارائه خدمات جانبی؛ اگر شما یک تولید کننده هستید میتوانید خدمات مربوط به محصولتان را نیز خودتان ارائه دهید. امروزه ارسال های رایگان و خدمات پس از فروش از جمله خدمات رایجی هستند که توسط خود تولید کننده ها ارائه می گردند.
5. وفاداری به کارمندان؛ در شرایط سخت و بحرانی از اولین راهکارهایی که به ذهن هر کارفرمایی می رسد تعدیل نیرو می باشد. اما گزینه های دیگری نیز وجود دارند. شما می توانید ساعات کاری کارمندان تان را کم کنید تا هنگام پرداخت حقوق هزینه کمتری را متحمل شوید. یا می توانید آنها را به جای اخراج کردن به مرخصی بفرستید. قطعاً اگر شما وفاداری خود به کارمندانتان را ثابت کنید آنها نیز در روزهای سخت حامی و وفادار شما خواهند بود.
6. تبلیغات؛ درست است که میگوییم در شرایط بحرانی باید از هزینه های اضافی و جانبی کاسته شود اما پیشنهاد می کنیم که آخرین بودجه ای که قطع میکنید بودجه تبلیغات باشد. تبلیغات را درست و حساب شده انجام دهید تا حتی در شرایط بحرانی نیز تاثیرات شگفت انگیزش را ببینید.
به صورت کلی شرط دوام در بحران، انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خود با شرایطی است که برخلاف میل ما به وجود آمده است. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما جزئی از هویت شماست که باید برای بقای آن متحمل هزینه هایی شده و بجنگید.
#دوام_در_بحران
1. داشتن زیرساختهای صحیح؛ قبل از وقوع بحران در صورتی که برند شما برند خوشنامي باشد و محصولاتی که ارائه می کنید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، کادر فروش و بازاریابی حرفهای داشته باشید، بازارهای هدف تان را درست شناسایی کرده باشید و قیمتگذاری منصفانه ای داشته باشید، مطمئن باشید که مشتری های خود را حتی در زمانهای بحران اقتصادی خواهید داشت و کمتر از دیگران از این شرایط آسیب خواهید دید و شانس شما برای عبور سالم از بحران بالا خواهد بود.
2. کاهش قیمت در صورت امکان؛ اگر شرایط به شما اجازه کاهش قیمت و کمتر کردن سود را میدهد پیشنهاد میکنیم در شرایطی که کسب و کارتان دچار بحران شده حتماً این کار را انجام دهید. با این کار علاوه بر حفظ مشتریان قبلی خود، گروه جدیدی از مشتریان را جذب خواهید کرد. می توانید این کاهش را در قالب جشنواره ها و تخفیفات ارائه دهید.
3. پرداخت های شرایطی؛ اگر امکان خرید مواد اولیه شرایطی برای تان فراهم است فروش به صورت شرایطی را نیز در برنامه خود قرار دهید. مردم این روزها تمایل بیشتری برای خریدهای اقساطی نشان میدهند و این میتواند تاثیر خوبی در میزان فروشتان داشته باشد.
4. ارائه خدمات جانبی؛ اگر شما یک تولید کننده هستید میتوانید خدمات مربوط به محصولتان را نیز خودتان ارائه دهید. امروزه ارسال های رایگان و خدمات پس از فروش از جمله خدمات رایجی هستند که توسط خود تولید کننده ها ارائه می گردند.
5. وفاداری به کارمندان؛ در شرایط سخت و بحرانی از اولین راهکارهایی که به ذهن هر کارفرمایی می رسد تعدیل نیرو می باشد. اما گزینه های دیگری نیز وجود دارند. شما می توانید ساعات کاری کارمندان تان را کم کنید تا هنگام پرداخت حقوق هزینه کمتری را متحمل شوید. یا می توانید آنها را به جای اخراج کردن به مرخصی بفرستید. قطعاً اگر شما وفاداری خود به کارمندانتان را ثابت کنید آنها نیز در روزهای سخت حامی و وفادار شما خواهند بود.
6. تبلیغات؛ درست است که میگوییم در شرایط بحرانی باید از هزینه های اضافی و جانبی کاسته شود اما پیشنهاد می کنیم که آخرین بودجه ای که قطع میکنید بودجه تبلیغات باشد. تبلیغات را درست و حساب شده انجام دهید تا حتی در شرایط بحرانی نیز تاثیرات شگفت انگیزش را ببینید.
به صورت کلی شرط دوام در بحران، انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خود با شرایطی است که برخلاف میل ما به وجود آمده است. به یاد داشته باشید که کسب و کار شما جزئی از هویت شماست که باید برای بقای آن متحمل هزینه هایی شده و بجنگید.
#دوام_در_بحران
تصمیم گیری
تصمیم گیری ابعاد مختلف زیادی دارد. همه ما هر روز تعداد زیادی تصمیم می گیریم که از جزئی ترین مسائل و پیش پا افتاده ترین آنها تا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم ها را شامل می شود. تصمیمات میتوانند در جنبههای مختلفی از زندگی اتفاق بیفتند. در زندگی شخصی و فردی، در شغل، در خانواده و صدها تصمیم کوچک و بزرگ دیگر در ابعاد مختلف زندگی مان. تصمیمگیری در هر کدام از از آنها اصول خاص خودش را دارد که مقالات زیادی نیز در ژورنال های معتبر جهانی درباره آنها نوشته شده و تعداد زیادی از آنها نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. اما این مقالات به صورت کاملاً تخصصی تمام ابعاد یک تصمیم را بررسی می کنند و به صورت جامع و مفصل راهکارهایی را ارائه می دهند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به ساده ترین زبان و در عین حال کاربردی ترین راهکارها به شما بگوییم چطور می توانید در شرایطی که ناچار به تصمیم گیری هستید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید؛
همه ما با مفهوم تصمیم گیری آشنا هستیم. در واقع به یک بیان ساده تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از بین دو یا چند گزینه مختلف. این مفهوم یعنی نه گفتن به سایر گزینه ها.
در هنگام تصميم گيري بايد به نكات زير توجه كرد؛
بلوغ فكري
تصمیم گیری قبل از هرچیز به بلوغ فکری در آن زمینه نیاز دارد. اگر مادر به نوزاد یا کودک خود در زمستان لباس گرم می پوشاند بدین معناست که کودک هنوز قوه تشخیص کامل و بالغی برای انتخاب لباس مناسب برای فصل را ندارد. پس اگر اخذ تصمیمی بر عهده ما بود فرض بر این بوده که ما از بلوغ فکری برای تصمیمگیری در آن زمینه برخوردار هستیم. در غیر این صورت این کار بر عهده ما گذاشته نمی شد. از همین رو برای اخذ تصمیمات بزرگ باید بلوغ و شایستگی خود را اثبات کنید.
ممكن است گزينه درست يا غلطي وجود نداشته باشد
اگر من دو انتخاب برای گذران وقت در عصر امروزم را داشته باشم و آن دو گزینه شامل سینما و کتابخانه باشد، من قطعاً کتابخانه را انتخاب خواهم کرد. اما ممکن است صمیمیترین دوست من تصمیمی متفاوت از تصمیم من اتخاذ کند. هیچکدام از این تصمیم ها هیچ ایرادی ندارد. گاه در شرایط مشابه این موقعیت گزینههای روبروی ما صحیح و غلط ندارند. فقط به روحیات و خلق و خوی شخص وابسته هستند که در این شرایط نیاز است تا فرد شناخت نسبی از خود داشته باشد. مثال دیگر در هنگام انتخاب رشته و یا انتخاب شغل است. ممکن است به شخصی پیشنهاد یک کار دولتی رده بالا شود در حالی که خود آن شخص صاحب کسب و کار موفق خویش است. در اینجا همان شناخت فرد از خود اهمیت می یابد که بتواند با آگاهی از شخصیت خود تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
#تصمیم_گیری
تصمیم گیری ابعاد مختلف زیادی دارد. همه ما هر روز تعداد زیادی تصمیم می گیریم که از جزئی ترین مسائل و پیش پا افتاده ترین آنها تا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم ها را شامل می شود. تصمیمات میتوانند در جنبههای مختلفی از زندگی اتفاق بیفتند. در زندگی شخصی و فردی، در شغل، در خانواده و صدها تصمیم کوچک و بزرگ دیگر در ابعاد مختلف زندگی مان. تصمیمگیری در هر کدام از از آنها اصول خاص خودش را دارد که مقالات زیادی نیز در ژورنال های معتبر جهانی درباره آنها نوشته شده و تعداد زیادی از آنها نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. اما این مقالات به صورت کاملاً تخصصی تمام ابعاد یک تصمیم را بررسی می کنند و به صورت جامع و مفصل راهکارهایی را ارائه می دهند.
ما در این مقاله قصد داریم تا به ساده ترین زبان و در عین حال کاربردی ترین راهکارها به شما بگوییم چطور می توانید در شرایطی که ناچار به تصمیم گیری هستید بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کنید؛
همه ما با مفهوم تصمیم گیری آشنا هستیم. در واقع به یک بیان ساده تصمیم گیری یعنی انتخاب یک راه از بین دو یا چند گزینه مختلف. این مفهوم یعنی نه گفتن به سایر گزینه ها.
در هنگام تصميم گيري بايد به نكات زير توجه كرد؛
بلوغ فكري
تصمیم گیری قبل از هرچیز به بلوغ فکری در آن زمینه نیاز دارد. اگر مادر به نوزاد یا کودک خود در زمستان لباس گرم می پوشاند بدین معناست که کودک هنوز قوه تشخیص کامل و بالغی برای انتخاب لباس مناسب برای فصل را ندارد. پس اگر اخذ تصمیمی بر عهده ما بود فرض بر این بوده که ما از بلوغ فکری برای تصمیمگیری در آن زمینه برخوردار هستیم. در غیر این صورت این کار بر عهده ما گذاشته نمی شد. از همین رو برای اخذ تصمیمات بزرگ باید بلوغ و شایستگی خود را اثبات کنید.
ممكن است گزينه درست يا غلطي وجود نداشته باشد
اگر من دو انتخاب برای گذران وقت در عصر امروزم را داشته باشم و آن دو گزینه شامل سینما و کتابخانه باشد، من قطعاً کتابخانه را انتخاب خواهم کرد. اما ممکن است صمیمیترین دوست من تصمیمی متفاوت از تصمیم من اتخاذ کند. هیچکدام از این تصمیم ها هیچ ایرادی ندارد. گاه در شرایط مشابه این موقعیت گزینههای روبروی ما صحیح و غلط ندارند. فقط به روحیات و خلق و خوی شخص وابسته هستند که در این شرایط نیاز است تا فرد شناخت نسبی از خود داشته باشد. مثال دیگر در هنگام انتخاب رشته و یا انتخاب شغل است. ممکن است به شخصی پیشنهاد یک کار دولتی رده بالا شود در حالی که خود آن شخص صاحب کسب و کار موفق خویش است. در اینجا همان شناخت فرد از خود اهمیت می یابد که بتواند با آگاهی از شخصیت خود تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
#تصمیم_گیری