بذرهای ماندگار
مرگ دژخیم قزلحصار در پایيز سال ۶۲ بود که "اختراع" و "ابداع" دیگری از شکنجه پدیدار شد که به عنوان "تخت"، "تابوت"، "جعبهھا" و "قيامت" از آن یاد میشود. اين نوع از شکنجه نمودار ننگ ديگری بر پيشانی رژيم جمهوری اسلامی میباشد که ابداع و اختراع آن را به نادرست…
"تختها"، "تابوتها" يا ...
به نقل از کتاب "#در_جدال_با_خاموشی"
(تحلیلی از زندانهای جمهوری اسلامی در دهه شصت)
نوشته رفیق #اشرف_دهقانی
دو سال و اندی پس از ھمه شکنجهھا و وحشتھایی که در زندان آفریده بودند مسئولين و مقامات دستاندرکار ھنوز برای در ھم شکستن مقاومت زندانيان سياسی مبارز و به تسليم کشاندن آنها خود را نيازمند پياده کردن طرحهای جدیدی از #شکنجه میدیدند.
در پایيز سال ۶۲ بود که "اختراع" و "ابداع" دیگری از شکنجه پدیدار شد که به عنوان "تخت"، "تابوت"، "جعبهھا" و "قيامت" از آن یاد میشود. اين نوع از شکنجه نمودار ننگ ديگری بر پيشانی رژيم جمهوری اسلامی میباشد که ابداع و اختراع آن را به نادرست به يکی از ھمپالگیھای لاجوردی به نام "حاج داود رحمانی" رئيس زندان وقت قزلحصار نسبت دادهاند در حالی که فرد مزبور پادویی بيش نبود.
این تجربه اگر در ايران جديد بود شبيه آن قبلا در ويتنام تحت عنوان "قفس" به کار رفته بود؛ از این رو به ھيچوجه بعيد نيست که دستاندرکاران جمهوری اسلامی در زندانها کليت آن طرح را در جريان انتقال تجارب ضد انقلابی از نيروھای امنيتی کشورھای دیگر آموخته باشند و یا توابينی که اطلاعات قبلی از آن نوع شکنجهها داشتند چنان طرحی را در اختيار دستاندرکاران جمهوری اسلامی در امور زندانها گذاشته باشند.
در ھر حال این ابداع در شکنجه دقيقا ھنگامی طرحريزی شد که آن دژخيمان علیرغم ھمه تلاشهایی که برای ارعاب و در ھم شکستن روحيه مبارزين زندانی به کار برده بودند، خود را با مقاومتهای تحسين برانگيز بسياری از آنان مواجه میديدند. مثلا به طور مشخص در بند ۸ زنان در قزلحصار این زندانيان کسانی بودند که حاضر به خواندن نماز، حضور در مراسمهای مختلف مذھبی-سياسی و غيره نبودند و در یک کلام خواھان دفاع از ھویت خود به عنوان #زندانی_سیاسی بودند.
آنها در ضمن اولين دسته از زندانيانی بودند که به "قيامت" برده شده و در "تابوت"ها قرار داده شدند. البته جریان نشاندن تعدادی از مبارزین زندانی زن چپ و مذھبی در تختها یا تابوتها (آنها را در دو مکان جدا از ھم نشاندند) درمدت کوتاھی مردان مبارز (چپ و غير چپ) را نيز شامل شد.
یکی از #زندانيان_سياسی زن از ميان اولين دسته که شکنجه مذکور را به مدت طولانی متحمل شده است در نوشته کوتاھی تحت عنوان "تک پنجرهای به زندگی"، شکنجه مزبور و محلی که "تخت"، "تابوت" و "قيامت" در آن برپا شده بود را این گونه توصيف میکند: رو به دیواری که کاشیھای سفيد داشت نشسته بودم. تا دیوار یک متر و نيم فاصله بود. در فاصله ۶۰ تا ۸۰ سانتيمتری دو طرفم دیوارھای چوبينی تعبيه شده بود که بلندیش به ۹۰ سانتيمتر میرسيد. این دیوارھا از جنس چوب تختخواب سربازان و زندانيان بود.
در پشت محفظهی من تالار بزرگی قرار داشت و ... دور تا دور تالار محفظهھای چوبينی مشابه محفظه من چيده شده بود که ھر یک زیستگاه یک زن زندانی بود. به این محفظهھا، "تخت" یا "تابوت" میگفتند ... به آنها دستگاه ھم میگفتند. کار این دستگاهها گرفتن اطلاعات و کشف شبکهی تشکيلاتھا نبود؛ در ھم شکستن انسانها، تهی کردنشان از ھویت و شخصيت انسانی بود. له کردن و مبدل ساختنشان به موجودات از خود بيگانه، مهرههای بی اختيار و ابزار سرکوب دیگر زندانيان بود ... حاجی داوود ایستاده بود. از صبح زود به احضار کردن زندانيان "قيامت" مشغول بود. چک میکرد و میخواست بفهمد چه کسی آمادهی فرو ریختن است و چه کسی در آستانه ترک برداشتن ...*
در این نوشته همانطور که ملاحظه شد به نظر میرسد که واژه "قيامت" به کل محوطه آن شکنجهگاه اطلاق میشود. چنانچه آمده است: در "قيامت" بيدار باش به معنای ترک حالت درازکش و برخاستن و به حالت نشستن بود. سی چهل زن و دختر جوان، در حالت نشسته، در سکوت کامل و بدون کوچکترین حرکتی خارج از مدار تنگ "تخت"ها شروع به جمع کردن پتوھایشان کردند. چادرھا را بر سرشان ميزان و چشم بندھا را بر چشمهایشان محکم کردند ...**
متن کامل #کتاب با فرمت pdf 👇
www.siahkal.com/wp-content/uploads/2021/10/BOOK_FOR-PRINT_JEDAL.pdf
به تنها صفحهی اینستاگرامی چریکهای فدایی خلق ایران، بذرهای ماندگار۲ بپیوندید.
www.instagram.com/bazrhayemandegar2
#سایت_سیاهکل سایت چریکهای فدایی خلق ایران
www.siahkal.com
سایت رفیق اشرف دهقانی
www.ashrafdehghani.com
به تنها کانال تلگرامی #چریکهای_فدایی_خلق_ایران بپیوندید و مطالب آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. 🌹👇
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar
به نقل از کتاب "#در_جدال_با_خاموشی"
(تحلیلی از زندانهای جمهوری اسلامی در دهه شصت)
نوشته رفیق #اشرف_دهقانی
دو سال و اندی پس از ھمه شکنجهھا و وحشتھایی که در زندان آفریده بودند مسئولين و مقامات دستاندرکار ھنوز برای در ھم شکستن مقاومت زندانيان سياسی مبارز و به تسليم کشاندن آنها خود را نيازمند پياده کردن طرحهای جدیدی از #شکنجه میدیدند.
در پایيز سال ۶۲ بود که "اختراع" و "ابداع" دیگری از شکنجه پدیدار شد که به عنوان "تخت"، "تابوت"، "جعبهھا" و "قيامت" از آن یاد میشود. اين نوع از شکنجه نمودار ننگ ديگری بر پيشانی رژيم جمهوری اسلامی میباشد که ابداع و اختراع آن را به نادرست به يکی از ھمپالگیھای لاجوردی به نام "حاج داود رحمانی" رئيس زندان وقت قزلحصار نسبت دادهاند در حالی که فرد مزبور پادویی بيش نبود.
این تجربه اگر در ايران جديد بود شبيه آن قبلا در ويتنام تحت عنوان "قفس" به کار رفته بود؛ از این رو به ھيچوجه بعيد نيست که دستاندرکاران جمهوری اسلامی در زندانها کليت آن طرح را در جريان انتقال تجارب ضد انقلابی از نيروھای امنيتی کشورھای دیگر آموخته باشند و یا توابينی که اطلاعات قبلی از آن نوع شکنجهها داشتند چنان طرحی را در اختيار دستاندرکاران جمهوری اسلامی در امور زندانها گذاشته باشند.
در ھر حال این ابداع در شکنجه دقيقا ھنگامی طرحريزی شد که آن دژخيمان علیرغم ھمه تلاشهایی که برای ارعاب و در ھم شکستن روحيه مبارزين زندانی به کار برده بودند، خود را با مقاومتهای تحسين برانگيز بسياری از آنان مواجه میديدند. مثلا به طور مشخص در بند ۸ زنان در قزلحصار این زندانيان کسانی بودند که حاضر به خواندن نماز، حضور در مراسمهای مختلف مذھبی-سياسی و غيره نبودند و در یک کلام خواھان دفاع از ھویت خود به عنوان #زندانی_سیاسی بودند.
آنها در ضمن اولين دسته از زندانيانی بودند که به "قيامت" برده شده و در "تابوت"ها قرار داده شدند. البته جریان نشاندن تعدادی از مبارزین زندانی زن چپ و مذھبی در تختها یا تابوتها (آنها را در دو مکان جدا از ھم نشاندند) درمدت کوتاھی مردان مبارز (چپ و غير چپ) را نيز شامل شد.
یکی از #زندانيان_سياسی زن از ميان اولين دسته که شکنجه مذکور را به مدت طولانی متحمل شده است در نوشته کوتاھی تحت عنوان "تک پنجرهای به زندگی"، شکنجه مزبور و محلی که "تخت"، "تابوت" و "قيامت" در آن برپا شده بود را این گونه توصيف میکند: رو به دیواری که کاشیھای سفيد داشت نشسته بودم. تا دیوار یک متر و نيم فاصله بود. در فاصله ۶۰ تا ۸۰ سانتيمتری دو طرفم دیوارھای چوبينی تعبيه شده بود که بلندیش به ۹۰ سانتيمتر میرسيد. این دیوارھا از جنس چوب تختخواب سربازان و زندانيان بود.
در پشت محفظهی من تالار بزرگی قرار داشت و ... دور تا دور تالار محفظهھای چوبينی مشابه محفظه من چيده شده بود که ھر یک زیستگاه یک زن زندانی بود. به این محفظهھا، "تخت" یا "تابوت" میگفتند ... به آنها دستگاه ھم میگفتند. کار این دستگاهها گرفتن اطلاعات و کشف شبکهی تشکيلاتھا نبود؛ در ھم شکستن انسانها، تهی کردنشان از ھویت و شخصيت انسانی بود. له کردن و مبدل ساختنشان به موجودات از خود بيگانه، مهرههای بی اختيار و ابزار سرکوب دیگر زندانيان بود ... حاجی داوود ایستاده بود. از صبح زود به احضار کردن زندانيان "قيامت" مشغول بود. چک میکرد و میخواست بفهمد چه کسی آمادهی فرو ریختن است و چه کسی در آستانه ترک برداشتن ...*
در این نوشته همانطور که ملاحظه شد به نظر میرسد که واژه "قيامت" به کل محوطه آن شکنجهگاه اطلاق میشود. چنانچه آمده است: در "قيامت" بيدار باش به معنای ترک حالت درازکش و برخاستن و به حالت نشستن بود. سی چهل زن و دختر جوان، در حالت نشسته، در سکوت کامل و بدون کوچکترین حرکتی خارج از مدار تنگ "تخت"ها شروع به جمع کردن پتوھایشان کردند. چادرھا را بر سرشان ميزان و چشم بندھا را بر چشمهایشان محکم کردند ...**
متن کامل #کتاب با فرمت pdf 👇
www.siahkal.com/wp-content/uploads/2021/10/BOOK_FOR-PRINT_JEDAL.pdf
به تنها صفحهی اینستاگرامی چریکهای فدایی خلق ایران، بذرهای ماندگار۲ بپیوندید.
www.instagram.com/bazrhayemandegar2
#سایت_سیاهکل سایت چریکهای فدایی خلق ایران
www.siahkal.com
سایت رفیق اشرف دهقانی
www.ashrafdehghani.com
به تنها کانال تلگرامی #چریکهای_فدایی_خلق_ایران بپیوندید و مطالب آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. 🌹👇
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar
Forwarded from بذرهای ماندگار
"تختها"، "تابوتها" يا ...
به نقل از کتاب "#در_جدال_با_خاموشی"
(تحلیلی از زندانهای جمهوری اسلامی در دهه شصت)
نوشته رفیق #اشرف_دهقانی
دو سال و اندی پس از ھمه شکنجهھا و وحشتھایی که در زندان آفریده بودند مسئولين و مقامات دستاندرکار ھنوز برای در ھم شکستن مقاومت زندانيان سياسی مبارز و به تسليم کشاندن آنها خود را نيازمند پياده کردن طرحهای جدیدی از #شکنجه میدیدند.
در پایيز سال ۶۲ بود که "اختراع" و "ابداع" دیگری از شکنجه پدیدار شد که به عنوان "تخت"، "تابوت"، "جعبهھا" و "قيامت" از آن یاد میشود. اين نوع از شکنجه نمودار ننگ ديگری بر پيشانی رژيم جمهوری اسلامی میباشد که ابداع و اختراع آن را به نادرست به يکی از ھمپالگیھای لاجوردی به نام "حاج داود رحمانی" رئيس زندان وقت قزلحصار نسبت دادهاند در حالی که فرد مزبور پادویی بيش نبود.
این تجربه اگر در ايران جديد بود شبيه آن قبلا در ويتنام تحت عنوان "قفس" به کار رفته بود؛ از این رو به ھيچوجه بعيد نيست که دستاندرکاران جمهوری اسلامی در زندانها کليت آن طرح را در جريان انتقال تجارب ضد انقلابی از نيروھای امنيتی کشورھای دیگر آموخته باشند و یا توابينی که اطلاعات قبلی از آن نوع شکنجهها داشتند چنان طرحی را در اختيار دستاندرکاران جمهوری اسلامی در امور زندانها گذاشته باشند.
در ھر حال این ابداع در شکنجه دقيقا ھنگامی طرحريزی شد که آن دژخيمان علیرغم ھمه تلاشهایی که برای ارعاب و در ھم شکستن روحيه مبارزين زندانی به کار برده بودند، خود را با مقاومتهای تحسين برانگيز بسياری از آنان مواجه میديدند. مثلا به طور مشخص در بند ۸ زنان در قزلحصار این زندانيان کسانی بودند که حاضر به خواندن نماز، حضور در مراسمهای مختلف مذھبی-سياسی و غيره نبودند و در یک کلام خواھان دفاع از ھویت خود به عنوان #زندانی_سیاسی بودند.
آنها در ضمن اولين دسته از زندانيانی بودند که به "قيامت" برده شده و در "تابوت"ها قرار داده شدند. البته جریان نشاندن تعدادی از مبارزین زندانی زن چپ و مذھبی در تختها یا تابوتها (آنها را در دو مکان جدا از ھم نشاندند) درمدت کوتاھی مردان مبارز (چپ و غير چپ) را نيز شامل شد.
یکی از #زندانيان_سياسی زن از ميان اولين دسته که شکنجه مذکور را به مدت طولانی متحمل شده است در نوشته کوتاھی تحت عنوان "تک پنجرهای به زندگی"، شکنجه مزبور و محلی که "تخت"، "تابوت" و "قيامت" در آن برپا شده بود را این گونه توصيف میکند: رو به دیواری که کاشیھای سفيد داشت نشسته بودم. تا دیوار یک متر و نيم فاصله بود. در فاصله ۶۰ تا ۸۰ سانتيمتری دو طرفم دیوارھای چوبينی تعبيه شده بود که بلندیش به ۹۰ سانتيمتر میرسيد. این دیوارھا از جنس چوب تختخواب سربازان و زندانيان بود.
در پشت محفظهی من تالار بزرگی قرار داشت و ... دور تا دور تالار محفظهھای چوبينی مشابه محفظه من چيده شده بود که ھر یک زیستگاه یک زن زندانی بود. به این محفظهھا، "تخت" یا "تابوت" میگفتند ... به آنها دستگاه ھم میگفتند. کار این دستگاهها گرفتن اطلاعات و کشف شبکهی تشکيلاتھا نبود؛ در ھم شکستن انسانها، تهی کردنشان از ھویت و شخصيت انسانی بود. له کردن و مبدل ساختنشان به موجودات از خود بيگانه، مهرههای بی اختيار و ابزار سرکوب دیگر زندانيان بود ... حاجی داوود ایستاده بود. از صبح زود به احضار کردن زندانيان "قيامت" مشغول بود. چک میکرد و میخواست بفهمد چه کسی آمادهی فرو ریختن است و چه کسی در آستانه ترک برداشتن ...*
در این نوشته همانطور که ملاحظه شد به نظر میرسد که واژه "قيامت" به کل محوطه آن شکنجهگاه اطلاق میشود. چنانچه آمده است: در "قيامت" بيدار باش به معنای ترک حالت درازکش و برخاستن و به حالت نشستن بود. سی چهل زن و دختر جوان، در حالت نشسته، در سکوت کامل و بدون کوچکترین حرکتی خارج از مدار تنگ "تخت"ها شروع به جمع کردن پتوھایشان کردند. چادرھا را بر سرشان ميزان و چشم بندھا را بر چشمهایشان محکم کردند ...**
متن کامل #کتاب با فرمت pdf 👇
www.siahkal.com/wp-content/uploads/2021/10/BOOK_FOR-PRINT_JEDAL.pdf
به تنها صفحهی اینستاگرامی چریکهای فدایی خلق ایران، بذرهای ماندگار۲ بپیوندید.
www.instagram.com/bazrhayemandegar2
#سایت_سیاهکل سایت چریکهای فدایی خلق ایران
www.siahkal.com
سایت رفیق اشرف دهقانی
www.ashrafdehghani.com
به تنها کانال تلگرامی #چریکهای_فدایی_خلق_ایران بپیوندید و مطالب آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. 🌹👇
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar
به نقل از کتاب "#در_جدال_با_خاموشی"
(تحلیلی از زندانهای جمهوری اسلامی در دهه شصت)
نوشته رفیق #اشرف_دهقانی
دو سال و اندی پس از ھمه شکنجهھا و وحشتھایی که در زندان آفریده بودند مسئولين و مقامات دستاندرکار ھنوز برای در ھم شکستن مقاومت زندانيان سياسی مبارز و به تسليم کشاندن آنها خود را نيازمند پياده کردن طرحهای جدیدی از #شکنجه میدیدند.
در پایيز سال ۶۲ بود که "اختراع" و "ابداع" دیگری از شکنجه پدیدار شد که به عنوان "تخت"، "تابوت"، "جعبهھا" و "قيامت" از آن یاد میشود. اين نوع از شکنجه نمودار ننگ ديگری بر پيشانی رژيم جمهوری اسلامی میباشد که ابداع و اختراع آن را به نادرست به يکی از ھمپالگیھای لاجوردی به نام "حاج داود رحمانی" رئيس زندان وقت قزلحصار نسبت دادهاند در حالی که فرد مزبور پادویی بيش نبود.
این تجربه اگر در ايران جديد بود شبيه آن قبلا در ويتنام تحت عنوان "قفس" به کار رفته بود؛ از این رو به ھيچوجه بعيد نيست که دستاندرکاران جمهوری اسلامی در زندانها کليت آن طرح را در جريان انتقال تجارب ضد انقلابی از نيروھای امنيتی کشورھای دیگر آموخته باشند و یا توابينی که اطلاعات قبلی از آن نوع شکنجهها داشتند چنان طرحی را در اختيار دستاندرکاران جمهوری اسلامی در امور زندانها گذاشته باشند.
در ھر حال این ابداع در شکنجه دقيقا ھنگامی طرحريزی شد که آن دژخيمان علیرغم ھمه تلاشهایی که برای ارعاب و در ھم شکستن روحيه مبارزين زندانی به کار برده بودند، خود را با مقاومتهای تحسين برانگيز بسياری از آنان مواجه میديدند. مثلا به طور مشخص در بند ۸ زنان در قزلحصار این زندانيان کسانی بودند که حاضر به خواندن نماز، حضور در مراسمهای مختلف مذھبی-سياسی و غيره نبودند و در یک کلام خواھان دفاع از ھویت خود به عنوان #زندانی_سیاسی بودند.
آنها در ضمن اولين دسته از زندانيانی بودند که به "قيامت" برده شده و در "تابوت"ها قرار داده شدند. البته جریان نشاندن تعدادی از مبارزین زندانی زن چپ و مذھبی در تختها یا تابوتها (آنها را در دو مکان جدا از ھم نشاندند) درمدت کوتاھی مردان مبارز (چپ و غير چپ) را نيز شامل شد.
یکی از #زندانيان_سياسی زن از ميان اولين دسته که شکنجه مذکور را به مدت طولانی متحمل شده است در نوشته کوتاھی تحت عنوان "تک پنجرهای به زندگی"، شکنجه مزبور و محلی که "تخت"، "تابوت" و "قيامت" در آن برپا شده بود را این گونه توصيف میکند: رو به دیواری که کاشیھای سفيد داشت نشسته بودم. تا دیوار یک متر و نيم فاصله بود. در فاصله ۶۰ تا ۸۰ سانتيمتری دو طرفم دیوارھای چوبينی تعبيه شده بود که بلندیش به ۹۰ سانتيمتر میرسيد. این دیوارھا از جنس چوب تختخواب سربازان و زندانيان بود.
در پشت محفظهی من تالار بزرگی قرار داشت و ... دور تا دور تالار محفظهھای چوبينی مشابه محفظه من چيده شده بود که ھر یک زیستگاه یک زن زندانی بود. به این محفظهھا، "تخت" یا "تابوت" میگفتند ... به آنها دستگاه ھم میگفتند. کار این دستگاهها گرفتن اطلاعات و کشف شبکهی تشکيلاتھا نبود؛ در ھم شکستن انسانها، تهی کردنشان از ھویت و شخصيت انسانی بود. له کردن و مبدل ساختنشان به موجودات از خود بيگانه، مهرههای بی اختيار و ابزار سرکوب دیگر زندانيان بود ... حاجی داوود ایستاده بود. از صبح زود به احضار کردن زندانيان "قيامت" مشغول بود. چک میکرد و میخواست بفهمد چه کسی آمادهی فرو ریختن است و چه کسی در آستانه ترک برداشتن ...*
در این نوشته همانطور که ملاحظه شد به نظر میرسد که واژه "قيامت" به کل محوطه آن شکنجهگاه اطلاق میشود. چنانچه آمده است: در "قيامت" بيدار باش به معنای ترک حالت درازکش و برخاستن و به حالت نشستن بود. سی چهل زن و دختر جوان، در حالت نشسته، در سکوت کامل و بدون کوچکترین حرکتی خارج از مدار تنگ "تخت"ها شروع به جمع کردن پتوھایشان کردند. چادرھا را بر سرشان ميزان و چشم بندھا را بر چشمهایشان محکم کردند ...**
متن کامل #کتاب با فرمت pdf 👇
www.siahkal.com/wp-content/uploads/2021/10/BOOK_FOR-PRINT_JEDAL.pdf
به تنها صفحهی اینستاگرامی چریکهای فدایی خلق ایران، بذرهای ماندگار۲ بپیوندید.
www.instagram.com/bazrhayemandegar2
#سایت_سیاهکل سایت چریکهای فدایی خلق ایران
www.siahkal.com
سایت رفیق اشرف دهقانی
www.ashrafdehghani.com
به تنها کانال تلگرامی #چریکهای_فدایی_خلق_ایران بپیوندید و مطالب آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. 🌹👇
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar