بذرهای ماندگار
1.58K subscribers
2.22K photos
1.05K videos
152 files
3.64K links
به کانال تلگرام "چریک‌های فدایی خلق ایران" خوش آمدید.
"بذرهای ماندگار" کانال منعکس کننده نظرات چریک‌های فدایی خلق می‌باشد.

هم‌چنین سایت سیاهکل به آدرس زیر:
www.siahkal.com

آی‌دی زیر جهت ارتباط با آدمین و ارسال اخبار
👉 @PayameFadaei
@PayameFadaei 👈
Download Telegram
به مناسبت چاپ کتاب “شکل‌گیری چریک‌های فدایی خلق و نقد تاریخ جعلی”

فدایی واقعی، مبارز سرسخت، رفیق
#اشرف_دهقانی!

#رفیق! شما کتاب‌های زیادی نوشتەاید، همیشه فکر می‌کردم، که " #در_جدال_با_خاموشی ” نقش‌اش شباهت به #حماسه_مقاومت دارد. سر چشمه این فکر فروش کتاب در کتاب فروشی‌ها و گفت‌وگوهایی بود که راجع به این کتاب شنیده بودم.

اما اکنون باید اعتراف کرد که کتاب جدید شما آذرخش دیگری خواهد بود که در میان جنبش واقعی #کارگران و زحمت‌کشان همان نقش حماسه مقاومت را خواهد داشت. این کتاب نیز مانند #حماسه مقاومت، پردە از اسراری بر می‌دارد که سالیان زیادی در درون #جنبش_کمونیستی و #مبارزه_مسلحانه پرچم پر شکوه #چریکهای_فدایی_خلق را به دست گرفته و در زیر آن و با نام آن در سال ۵۷ نیروها و انرژی‌های رها شده را متاسفانه به سیلاب #اپورتونیسم راست طرفدار حزب توده کشاند.

برای نوشتن این #کتاب باید شما را صمیمانه تقدیر کرد.
مظفر

۵ مرداد ۱۴۰۰


متن کامل 👇
siahkal.com/به-مناسبت-چاپ-کتاب-شکل%E2%80%8Cگیری-چریک%E2%80%8Cهای/




اینستاگرام بذرهای ماندگار۲
@bazrhayemandegar2



تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران #بذرهای_ماندگار
@BazrhayeMandegar
بذرهای ماندگار
پس از سیاهکل بود که هویت چريک‌های فدایی خلق با جریان مبارزه مسلحانه در شهر، در قامت حماسه آفرینی‌ها و قهرمانی‌های کمونیست‌های انقلابی مسلح به تدریج برای توده‌ها شناخته شد. چریک‌های فدایی خلق با رزم‌های دلیرانه و شجاعانه و توام با فداکاری‌ها و ایثارگری‌های…
"رفیق جزنی وقتی واقعیت گروه جنگل را نفی می‌کند و به صرف این که برخی از رفقای تشکیل دهنده آن گروه قبلا به گروه جزنی تعلق داشتند سعی می‌کند این ادعای پوچ بدون پشتوانه را جا بیاندازد که این گروه جزنی بود که به پاسگاه سیاهکل حمله کرد، خواسته یا ناخواسته دست به جعل تاریخ می‌زند" ...

"واقعیت این است که گروه جزنی علی‌رغم اعتقاد به ضرورت آغاز مبارزه مسلحانه در ایران و علی‌رغم خواست و تلاش‌های مبارزین دست‌اندرکارش برای انجام این امر مهم اساسا پتانسیل تدارک و حرکت مسلحانه در جامعه را دارا نبود. صرف‌نظر از این که این گروه از فقدان یک تئوری مدون که مورد پذیرش افراد گروه قرار گرفته باشد در رنج بود و این باعث عدم انسجام فکری در میان افراد متشکل در آن گروه گشته و بی شک تاثیر خود را در عمل به جای می‌گذاشت، عوامل منفی دیگری نیز وجود داشتند." ...

"اگر وضعیت گروه جزنی را با گروه جنگل مقایسه کنیم تفاوت‌های آشکار بین این دو گروه را می‌توانیم تشخیص دهیم. یکی از تفاوت‌های بارز این است که اعضای گروه جزنی به راحتی نمی‌توانستند خود را از زندگی پیشین خود رها نموده و به صورت انقلابی حرفه‌ای که اولین شرط تشکیل یک گروه مسلح در شرایط جامعه ایران بود در آیند. اتفاقا در این مورد اذعان خود رفیق جزنی قابل توجه است. او در رابطه با "کمبودها" و " اشتباهات" گروه خود می‌نویسد: ضرورت جایگزین شدن اصول مبارزه چریکی و سازماندهی سیاسی - نظامی و ضرورت کامل حرفه‌ای شدن و بریدن رابطه افراد با زندگی عادی مسائلی بودند که گروه دائما با آنها سر و کار داشت. برخی کادرها حتی هنگامی که زندگی حرفه‌ای را پذیرفته بودند گرایش بازگشت به زندگی عادی داشتند و در مواردی ضعف‌های بزرگی از این حیث از خود نشان می‌دادند.
همچنین وی اعتراف می‌کند که "تربیت قبلی افراد در پروسه سیاسی و شرکت در فعالیت‌های علنی و نیمه علنی مشکلی در پذیرش آموزش و روحیه نظامی می‌شد" (نقل از ۱۹ بهمن تئوریک شماره چهار صفحه ۲۶).

"رفیق حمید اشرف نیز در "جمع‌بندی سه ساله" در توصیف گروه جزنی می‌گوید که: کادرهای این گروه از لحاظ سازماندهی عمل مسلحانه کاملا بی تجربه بودند ... افراد غالبا شاغل بوده و کادر حرفه‌ای در میان‌شان نبود ...

"واقعیت نشان داد که گروه جزنی ظرفیت آغاز مبارزه مسلحانه را نداشت و رسالت شروع این مبارزه با تاثیرات سراسری‌اش را تاریخ بر دوش گروه جنگل همراه با گروه پویان، مفتاحی، احمدزاده (به اختصار گروه احمدزاده) قرار داده بود که هر دو در نیمه دوم دهه چهل شکل گرفتند و به پشتوانه یک تئوری انقلابی، خود را با نام چريک‌های فدایی خلق به جامعه شناساندند."

به نقل از کتاب "شکل‌گیری چریک‌های فدایی خلق و نقد تاریخ جعلی"
نوشته رفیق اشرف دهقانی
صفحات ۱۰۰ و ۳۳ و ۵۶ و ۵۷ و ۲۷۶

https://t.me/BazrhayeMandegar/4020






سایت رفیق #اشرف_دهقانی
www.ashrafdehghani.com

#سایت_سیاهکل سایت چریک‌های فدایی خلق ایران
www.siahkal.com

به اینستاگرام بذرهای ماندگار۲ بپیوندید.👇
www.instagram.com/bazrhayemandegar2





به تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران بپیوندید و مطالب آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. 🌹👇
#بذرهای_ماندگار
https://t.me/joinchat/AAAAAD-bqnZovKrfzsU1Rw
بذرهای ماندگار
"رفیق جزنی وقتی واقعیت گروه جنگل را نفی می‌کند و به صرف این که برخی از رفقای تشکیل دهنده آن گروه قبلا به گروه جزنی تعلق داشتند سعی می‌کند این ادعای پوچ بدون پشتوانه را جا بیاندازد که این گروه جزنی بود که به پاسگاه سیاهکل حمله کرد، خواسته یا ناخواسته دست به…
خلاقیت و عزم قاطع گروه احمدزاده برای مبارزه در ایران

در تاریخ مبارزاتی مردم ایران در مقطعی از دهه چهل مبارزین وقتی از شناخته شدن خود توسط ساواک مطلع می‌شدند برای گریز از دست پلیس، راه چاره را در خروج از کشور و عمدتا در پیوستن به انقلابیون فلسطین جست‌وجو می‌کردند. تلاش ۵ تن از اعضای گروه جزنی برای خروج از کشور جهت پیوستن به آن انقلابیون نمونه بارز در این مورد می‌باشد.
همانطور که قبلا اشاره شد اسامی و مشخصات آن ۵ رفیق در پی ضربه به گروه‌شان برای پلیس آشکار شده بود و آنها که دیگر نمی‌توانستند همچون سابق به زندگی علنی‌شان ادامه دهند و قادر به تجدید سازمان گروه خود (همان گروه جزنی) نبودند راه چاره را در خروج از کشور یافته بودند.
در عین حال در شرایط یاد شده حتی مبارزینی هم که برای پلیس شناخته نشده بودند برای پیوستن به جنبش فلسطین که در آن زمان جنبشی انقلابی و مترقی بود و نیروهای چپ در آن قوی بودند، جهت کسب تجربه نظامی، آگاهانه از کشور خارج می‌شدند. نمونه برجسته در مورد اخیر تعدادی از افراد مبارز بودند که هنوز قدم عملی در این جهت بر نداشته در ارتباطی زنجیره‌ای با مبارزینی دیگر دستگیر شدند. از این عده به همراه ارتباطات‌شان در زندان به عنوان "گروه فلسطین" یاد شد. اما مبادرت به چنین اقدامی اگر چه در زمان خود ناشی از وجود جوهر انقلابی در آن مبارزین بود در هر حال راهی نبود که می‌بایست توسط جوانان مبارزی که خواهان تغییر در شرایط جامعه خود و انقلاب در آن بودند دنبال شود.
در آن مقطع به نظر می‌رسید که در شرایط اختناق و دیکتاتوری شدید حاکم در جامعه، راهی برای اختفا خود از پلیس و ادامه مبارزه وجود ندارد. ولی در هر حال می‌بایست برای تداوم مبارزه راه نوینی در پیش گرفته می‌شد. بی شک این راه نوین به الزامات و امکاناتی نیاز داشت که تهیه آنها از عهده هر نیرویی ساخته نبود و تنها یک گروه انقلابی منسجم و منضبط با تعداد اعضای قابل توجه می‌توانست پاسخگو باشد.

در اواخر سال ۱۳۴۸ که برنامه کار مطالعه و تحقیق در جامعه توسط رفقای گروه احمدزاده نتیجه داد و هنگامی که این گروه به تئوری انقلابی در ایران دست یافت، عزم قاطع و انقلابی آنان برای تحقق راه مبارزه مسلحانه‌ی مورد نظرشان به آنجا منجر شد که توانستند دست به ابتکاری نوین زده و با خلاقیت، راهی برای ماندن در ایران و پی‌گیری مبارزه در درون جامعه‌ی خود بیابند.
این راه نوین به مثابه یک کار گروهی از اهمیت خاصی برخوردار بود و آن روی‌آوری به زندگی مخفی و زندگی در خانه‌های تیمی در شرایط دیکتاتوری شدید و اختناق حاکم بر جامعه بود. این، تنها راه درست و ثمربخش برای تداوم مبارزه در مقطع مورد بحث بود. آری در میان رفقای گروه احمدزاده با توجه به تعداد قابل توجه اعضایش بود که این تجربه و پختگی به عنوان یک کار گروهی به وجود آمد که برای مقابله با پلیس سیاسی به جای خروج از کشور به گونه‌ای دیگر عمل کنند.
اسکان در خانه‌های تیمی و پیشبرد مبارزه از این طریق همان ابداعی بود که گروه پویان، مفتاحی، احمدزاده در جنبش کمونیستی ایران به مثابه راهی برای پیشبرد کار گروهی پایه گذاشتند.
در آن مقطع این گروه بر اساس سازماندهی خوشه‌ای خود از طریق اسکان در خانه‌های تیمی موفق به انجام عملیات مسلحانه علیه دشمن و در کل، پیشبرد مبارزه خود شد. پراتیک، کارآیی آن را ثابت نمود و نشان داد که خانه‌های تیمی علی‌رغم فقدان تجربه و سابقه کار در آن برای انجام وظایف انقلابی آن مقطع از جنبش کاملا مناسب بوده و کارهای مبارزاتی در رابطه با آن می‌تواند با موفقیت به پیش برود.

تردیدی نیست که پدیده خانه‌های تیمی تنها شکل کار و زندگی مبارزاتی در جامعه نبود و در جریان رشد مبارزه می‌بایست با اشکال دیگر تکمیل شود. اما این ابداع بعدها به دلیل عدم پیشبرد خط مشی مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک در سازمان چریک‌های فدایی خلق به تنها شکل اختفا از پلیس تبدیل شد. در حالی که بر اساس خط مشی انقلابی بنیان‌گذاران چريک‌های فدایی خلق می‌بایست در نقاط مختلف ایران کانون‌های چریکی ایجاد شود و صرفا به عملیات مسلحانه در شهر و در نتیجه صرفا به زندگی و کار در خانه‌های تیمی اکتفا نشود.

نقل از کتاب "شکل‌گیری چریک‌های فدایی خلق و نقد تاریخ جعلی" صفحات ۲۲۴ تا ۲۲۶
نوشته رفیق اشرف دهقانی

t.me/BazrhayeMandegar/4020






سایت رفیق #اشرف_دهقانی
www.ashrafdehghani.com

#سایت_سیاهکل سایت چریک‌های فدایی خلق ایران
www.siahkal.com

به اینستاگرام بذرهای ماندگار۲ بپیوندید.👇
www.instagram.com/bazrhayemandegar2





به تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران بپیوندید و مطالب آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. 🌹👇
#بذرهای_ماندگار
https://t.me/joinchat/AAAAAD-bqnZovKrfzsU1Rw
اکنون که صحنه را جلوی چشمانم مجسم می‌کنم، حسینی را می‌بینم که با آن رعشه‌های عصبی چهره‌اش بعد از این که همه ساکت شده بودند او هنوز به خود فشار می‌آورد تا انبُر را در گوشت تنم فرو برد.
دنبال نقطه ضعفی می‌گشتند.

صندوقچه‌ای آوردند که پر از مار بود. بعضی‌ها حالت ترس به خود گرفته بودند. بدن‌شان را جمع می‌کردند و می‌گفتند: "وای من اصلا نمی‌توانم صندوق را نگاه کنم". بعضی‌ها با جملاتی می‌خواستند مار را چیزی بسیار وحشتناک و هراس‌انگیز جلوه دهند. در صندوق را کمی باز کردند و خودشان به گوشه اتاق پریدند. می‌ترسیدند مارها بیرون بریزند.

یکی از آنها از فاصله دو متری با چوبی درش را کمی بیشتر باز کرد. ماری بیرون خزید و زیر میز رفت. همگی دور اتاق با وحشت این‌ور و آن‌ور می‌رفتند. نمایشی بود که بازیگرانش بسیار ناشی بودند. نگاه‌شان می‌کردم، به آن جانوران کثیف که شکل انسان بودند ولی ...

بخشی از #کتاب #حماسه_مقاومت نوشته‌ی رفیق #اشرف_دهقانی

🔺️ متن کامل در پست بعدی 👇


#سایت_سیاهکل
www.siahkal.com

اینستاگرام بذرهای ماندگار۲
www.instagram.com/bazrhayemandegar2

تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar
بذرهای ماندگار
اکنون که صحنه را جلوی چشمانم مجسم می‌کنم، حسینی را می‌بینم که با آن رعشه‌های عصبی چهره‌اش بعد از این که همه ساکت شده بودند او هنوز به خود فشار می‌آورد تا انبُر را در گوشت تنم فرو برد. دنبال نقطه ضعفی می‌گشتند. صندوقچه‌ای آوردند که پر از مار بود. بعضی‌ها حالت…
اکنون که صحنه را جلوی چشمانم مجسم می‌کنم، حسینی را می‌بینم که با آن رعشه‌های عصبی چهره‌اش بعد از این که همه ساکت شده بودند او هنوز به خود فشار می‌آورد تا انبُر را در گوشت تنم فرو برد.
دنبال نقطه ضعفی می‌گشتند.

صندوقچه‌ای آوردند که پر از مار بود. بعضی‌ها حالت ترس به خود گرفته بودند. بدن‌شان را جمع می‌کردند و می‌گفتند: "وای من اصلا نمی‌توانم صندوق را نگاه کنم". بعضی‌ها با جملاتی می‌خواستند مار را چیزی بسیار وحشتناک و هراس انگیز جلوه دهند. در صندوق را کمی باز کردند و خودشان به گوشه اتاق پریدند. می‌ترسیدند مارها بیرون بریزند. یکی از آنها از فاصله دو متری با چوبی درش را کمی بیشتر باز کرد. ماری بیرون خزید و زیر میز رفت. همگی دور اتاق با وحشت این‌ور و آن‌ور می‌رفتند. نمایشی بود که بازیگرانش بسیار ناشی بودند. نگاه‌شان می‌کردم، به آن جانوران کثیف که شکل #انسان بودند ولی از کمترین خوی انسانی بهره‌ای نداشتند. هستی‌شان زمین را می‌آلود. احساس می‌کردم چقدر پست و حقیرند. بالاخره یکی از آنها که در صندوق را باز کرده بود و خود را مارگیر معرفی می‌کرد، ماری را گرفت و پیش من آورد. سر آن‌را به گردنم نزدیک کرد. مار دور گردنم پیچید. آنها پی نقطه ضعفی می‌گشتند و من نمی‌خواستم عکس العملی نشان بدهم.

اگر تحلیل نمی‌کردم از میزان #حماقت و بلاهت آنها دچار شگفتی می‌شدم. حساب ساده‌ای بود و آنها از درک یک حساب ساده ناتوان بودند.
آخر یعنی چه؟ مار چه کاری می‌توانست با من بکند؟ پیش خود حساب کردم: این مارها یا زهر دارند و مرا می‌کشند و این چه اهمیتی دارد، من که خودم به دنبال وسیله‌ای برای خودکشی می‌گردم و یا بی زهرند که موضوع خود به خود منتفی است. یک جانور بی آزار با بدنم تماس می‌گیرد. آنها بی‌شک حساب کرده بودند که زن‌ها از جانوران می‌ترسند. زیرا زن را موجود ترسو و ضعیفی می‌پنداشتند. جز این چه تصوری می‌توانستند از #زن داشته باشند. هیچ!

بخشی از کتاب #حماسه_مقاومت نوشته‌ی رفیق #اشرف_دهقانی

https://t.me/BazrhayeMandegar/5146



🚩 #مرگ_بر_جمهوری_اسلامی!
🚩 #تشکل_تسلیح_اتحاد_مبارزه_پیروزی!
🚩 #جمهوری_اسلامی_دشمن_زحمتکشان_نوکر_غارتگران_نابود_باید_گردد!
🚩 #نان_مسکن_کار_آزادی_استقلال!
🚩 #مرگ_بر_دیکتاتور!
🚩 #مرگ_بر_خامنه_ای!
🚩 #مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر!
🚩 #نه_سلطنت_نه_رهبری_دموکراسی_برابری!



✔️ توییتر بذرهای ماندگار
www.twitter.com/BazrhayMandegar


✔️ اینستاگرام بذرهای ماندگار۲
www.instagram.com/bazrhayemandegar2


✔️ #سایت_سیاهکل
www.siahkal.com


✔️ سایت رفیق اشرف دهقانی
www.ashrafdehghani.com


✔️ تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو نمی‌دانی غریو یک عظمت
وقتی که در
#شکنجه یک شکست نمی‌نالد
چه کوهی‌ست!


[یادآوری برگی از تاریخ #جنایات_پهلوی به مناسبت تعرض طالبان سلطنت به تظاهرات‌ #آزادیخواهان در #خارج_کشور و تلاش برای تطهیر دژخیمان ساواک]

از #کتاب #حماسه_مقاومت نوشته‌ی رفیق #اشرف_دهقانی

در سال ۵۰ شهادت رفیق #بهروز_دهقانی در زیر شکنجه‌های #ساواک، امری غیر قابل کتمان بود؛ تا آن‌جا که در کتاب "#چریکهای_فدایی_خلق از اولین کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷"، از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز به این قتل #اعتراف شده است.

"رفیق بهروز فرزند رنج بود. زندگی‌اش با زندگی خلق گره خورده بود، با #زندگی دهقانانی که بیشتر عمرش را با آنان گذرانیده بود، با #کارگران و کلیه زحمت‌کشان.
او سرشار از عشق به #خلق بود و نفرتی وصف‌ناپذیر در درونش می‌جوشید. این را دشمن خوب می‌دانست و بی دلیل نبود که این چنین از او می‌ترسیدند.

در مورد رفیق بهروز ...

🔺متن کامل در پست بعدی👇


توییتر
BazrhayMandegar

اینستاگرام
bazrhayemandegar2

#سایت_سیاهکل
www.siahkal.com

سایت رفیق #اشرف_دهقانی
www.ashrafdehghani.com


تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar
بذرهای ماندگار
تو نمی‌دانی غریو یک عظمت وقتی که در #شکنجه یک شکست نمی‌نالد چه کوهی‌ست! [یادآوری برگی از تاریخ #جنایات_پهلوی به مناسبت تعرض طالبان سلطنت به تظاهرات‌ #آزادیخواهان در #خارج_کشور و تلاش برای تطهیر دژخیمان ساواک] از #کتاب #حماسه_مقاومت نوشته‌ی رفیق #اشرف_دهقانی…
تو نمی‌دانی غریو یک عظمت
وقتی که در شکنجه یک شکست نمی‌نالد
چه کوهی‌ست!


[یادآوری برگی از تاریخ #جنایات پهلوی به مناسبت تعرض طالبان سلطنت به تظاهرات‌ آزادیخواهان در خارج کشور و تلاش برای تطهیر دژخیمان ساواک]

در سال ۵۰ شهادت رفیق #بهروز_دهقانی در زیر شکنجه‌های ساواک، امری غیر قابل کتمان بود؛ تا آن‌جا که در کتاب "#چریکهای_فدایی_خلق از اولین کنش‌ها تا بهمن ۱۳۵۷"، از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیز به این قتل اعتراف شده است.

"رفیق بهروز فرزند رنج بود. زندگی‌اش با زندگی خلق گره خورده بود، با زندگی دهقانانی که بیشتر عمرش را با آنان گذرانیده بود، با #کارگران و کلیه زحمت‌کشان.
او سرشار از عشق به #خلق بود و نفرتی وصف‌ناپذیر در درونش می‌جوشید. این را دشمن خوب می‌دانست و بی دلیل نبود که این چنین از او می‌ترسیدند.

مزدوران آن شب به سگ‌های هار زنجیرگسیخته شباهت داشتند. صدای ضربات #شلاق که با شدت هرچه تمام‌تر فرود می‌آمد و با فریادهای بلند و خشمگین رفیق بهروز در هم می‌آمیخت، وحشیگری آنان را تشدید می‌کرد.
در مورد رفیق بهروز نمی‌دانم چه شکنجه‌هایی می‌کردند که فریادهای او حتی موقعی که شلاق قطع می‌شد همچنان بلند بود. فریادها، فریاد #اعتراض بود. اگر چه کلمات برایم مفهوم نبود ولی با شناختی که از او داشتم می‌دانستم چه می‌گوید: "ایشک گنده لرخلقین جانیننان نه ایستیرسوز" (مردیکه‌های نفهم از جان خلق چه می‌خواهید) جمله‌ای که هر وقت نسبت به مامورین #ساواک احساس نفرت می‌کرد، در حالی که می‌کوشید احساسش را ظاهر نکند تا بتواند در درون خود عمق آن را درک نماید، با تکان دادن سر بیان می‌کرد.
مزدوران در اتاق مرا باز گذاشته بودند که صدای شکنجه را بهتر بشنوم و خودشان دسته دسته آن‌گاه که از شکنجه او خسته می‌شدند و جای خود را با دسته دیگر عوض می‌کردند، به اتاق می‌آمدند. #آتش جنایت بدن حسین‌زاده را آن‌چنان می‌سوزاند که او لباس‌هایش را کنده بود و تنها یک پیراهن رکابی به تن داشت و پای برهنه چون دیوانه‌ای زنجیر گسیخته مدام از اتاق من به اتاقی که رفیق بهروز در آن #شکنجه می‌شد، می‌دوید. او و #مزدوران دیگر در اتاق به من فحش می‌دادند و روی صورتم تف می‌انداختند. از بوی مدفوع زیاد نمی‌توانستند در اتاق بمانند. به وضع من می‌خندیدند و مسخره‌ام می‌کردند ..."
از #کتاب #حماسه_مقاومت نوشته‌ی رفیق #اشرف_دهقانی

https://t.me/BazrhayeMandegar/5158


🚩 #تشکل_تسلیح_اتحاد_مبارزه_پیروزی!
🚩 #جمهوری_اسلامی_دشمن_زحمتکشان_نوکر_غارتگران_نابود_باید_گردد!
🚩 #نان_مسکن_کار_آزادی_استقلال!
🚩 #مرگ_بر_جمهوری_اسلامی!



✔️ توییتر بذرهای ماندگار
www.twitter.com/BazrhayMandegar


✔️ اینستاگرام بذرهای ماندگار۲
www.instagram.com/bazrhayemandegar2


✔️ #سایت_سیاهکل
www.siahkal.com


✔️ سایت رفیق #اشرف_دهقانی
www.ashrafdehghani.com


✔️ تلگرام #چریکهای_فدایی_خلق_ایران
#بذرهای_ماندگار
t.me/BazrhayeMandegar