Forwarded from بایرام مجلهسی
بخشیان و بیتیکچیان
🔹▫️🔹 ▫️بایرام مجلهسینین ۹۲.جی نمرهسی (نمره ۱۰- مسلسل ۹۲) 154صفحه ده نشره حاضر اولوب. https://t.me/Bayramzn
▫️🔹▫️
▪️فهرست مطالب فصلنامه بایرام شماره 10 (مسلسل 92)
▪️محل چاپ و نشر: زنجان
#فهرستمطالب
🔻یورد:
▫️اتيمولوژی دو کلمه- آرپا و اربط / محمد اردم
▫️ بررسی احوال شاعر قزلباش محمدبيگ بايبوردلو «اماني»/ علی ابوالقاسمی
▫️ خاندان صولي ديوانسالاران ترکتبار ايرانی در دولت عباسی/ علي طارمی
▫️ مقدمه مقاليد الترکيه سپانلو / مصطفی رزاقی
▫️ليوارلی ملا باقر/ رضا همراز
▫️امپراطوری عثماني در انديشه اقوام و دولتهای آسيای مرکزی / غلامرضا ميرانی، سجاد حسينی
🔻حکایه:
▫️خاطيره بوشلوغو / ابوذر جعفری
▫️قوجا راکون خوش گلدين /ترجمه اسدالله شمائی
▫️اؤلمک / رافيق تقی
▫️ساری قرهچوخا/ مصطفی نادری
🔻شعر و يادداشت:
محسن نجفی- دومان بختياری - روح الله معصومی (آراز انگورانلی)- ابوالفضل ايمانی (ارسلان زنگانلی)-ثريا بخشی آيلار- رضوان حاجی قاسملو «جانای» - پرويز سودی- اصغر علمی- سرهنگ حسين سليمانی«حسرت»- حسين رزمی- باقر رشادتی- ا.د. ائلمان- رضا قاسمپور«ياشار زنگانلی» -اسد سلطانی «اسدخان»-احمد صادقی- دوکتور يونس قاسمی «تاريملی اينجه کؤنول»- حسين نجاری- علیرضا بازرگان- حامد رحمتی - جواد چراغی- عليرضا سلطانی- شابان آباک - آتيلا ايلهان- کاراجا اوغلان - محمد رزاقی- اسميرا فؤاد
🔻کتابخانا:
▫️زندگانی سه تن از دودمان تروتا / جواد امانلو
▫️ليلی و مجنون و «عشق ولايتی» / مصطفی رزاقی
▫️ييلديز ساراييینين کتابخانا ساييميندان خاطرهلر/ دوکتور محمد رزاقی
🔻گاوازنگ (زنجان شناسی):
▫️جهانسوز ميرزانين خاطراتی/ دوکتور بؤيوک ملايی
▫️گؤلجوک کندينده بايات و اوغوز اوجاغی/ اکبر بيات«ايمان اوغلو»
▫️نگاهی به چند توپونيم ترکی در شهرستان ايجرود زنجان / رضاعلی کريمی
https://t.me/Bayramzn
▪️فهرست مطالب فصلنامه بایرام شماره 10 (مسلسل 92)
▪️محل چاپ و نشر: زنجان
#فهرستمطالب
🔻یورد:
▫️اتيمولوژی دو کلمه- آرپا و اربط / محمد اردم
▫️ بررسی احوال شاعر قزلباش محمدبيگ بايبوردلو «اماني»/ علی ابوالقاسمی
▫️ خاندان صولي ديوانسالاران ترکتبار ايرانی در دولت عباسی/ علي طارمی
▫️ مقدمه مقاليد الترکيه سپانلو / مصطفی رزاقی
▫️ليوارلی ملا باقر/ رضا همراز
▫️امپراطوری عثماني در انديشه اقوام و دولتهای آسيای مرکزی / غلامرضا ميرانی، سجاد حسينی
🔻حکایه:
▫️خاطيره بوشلوغو / ابوذر جعفری
▫️قوجا راکون خوش گلدين /ترجمه اسدالله شمائی
▫️اؤلمک / رافيق تقی
▫️ساری قرهچوخا/ مصطفی نادری
🔻شعر و يادداشت:
محسن نجفی- دومان بختياری - روح الله معصومی (آراز انگورانلی)- ابوالفضل ايمانی (ارسلان زنگانلی)-ثريا بخشی آيلار- رضوان حاجی قاسملو «جانای» - پرويز سودی- اصغر علمی- سرهنگ حسين سليمانی«حسرت»- حسين رزمی- باقر رشادتی- ا.د. ائلمان- رضا قاسمپور«ياشار زنگانلی» -اسد سلطانی «اسدخان»-احمد صادقی- دوکتور يونس قاسمی «تاريملی اينجه کؤنول»- حسين نجاری- علیرضا بازرگان- حامد رحمتی - جواد چراغی- عليرضا سلطانی- شابان آباک - آتيلا ايلهان- کاراجا اوغلان - محمد رزاقی- اسميرا فؤاد
🔻کتابخانا:
▫️زندگانی سه تن از دودمان تروتا / جواد امانلو
▫️ليلی و مجنون و «عشق ولايتی» / مصطفی رزاقی
▫️ييلديز ساراييینين کتابخانا ساييميندان خاطرهلر/ دوکتور محمد رزاقی
🔻گاوازنگ (زنجان شناسی):
▫️جهانسوز ميرزانين خاطراتی/ دوکتور بؤيوک ملايی
▫️گؤلجوک کندينده بايات و اوغوز اوجاغی/ اکبر بيات«ايمان اوغلو»
▫️نگاهی به چند توپونيم ترکی در شهرستان ايجرود زنجان / رضاعلی کريمی
https://t.me/Bayramzn
بخشیان و بیتیکچیان
▫️🔹▫️ ▪️فهرست مطالب فصلنامه بایرام شماره 10 (مسلسل 92) ▪️محل چاپ و نشر: زنجان #فهرستمطالب 🔻یورد: ▫️اتيمولوژی دو کلمه- آرپا و اربط / محمد اردم ▫️ بررسی احوال شاعر قزلباش محمدبيگ بايبوردلو «اماني»/ علی ابوالقاسمی ▫️ خاندان صولي ديوانسالاران ترکتبار…
مقاله اینجانب در شماره 92 فصلنامه بایرام با عنوان "خاندان صولی؛ دیوانسالاران ترکتبار ایرانی در دولت عباسی" چاپ شده است. در این مقاله به سرگذشت خاندان صولی پرداخته شده است. صول نام عمومی شاهان ترکتبار منطقه گرگان بوده است. چنانکه نوشته اند اصل آنها از هونهاست و مستمرا با دولت ساسانی و پس از سقوط ساسانیان با دولت محلی طبرستان و اعراب درگیر بوده اند. صول تکین (مقتول به سال 102ه.ق) اولین صولی است که مسلمان شده است. اولاد او در زمان بنی امیه به داعیان عباسی پیوسته و پس از برپایی خلافت عباسی حدود 200 سال جزو دیوانسالاران، منشیان، نویسندگان و شاعران دربار عباسی بوده اند. عبدالله و برادرش ابراهیم صولی در زمان مامون عباسی از مقربان امام رضا (ع) شده و پس از آن، خاندان صولی به تشیع گرایش یافته اند. واپسین شخصی که از این خاندان میشناسیم ابوعلی صولی (متوفی 353ه.ق) است که استاد شیخ مفید بوده است.
@Bakhshies
@Bakhshies
صفحاتی از نسبنامه ملوک_ نسخه سلطان احمد سوم به شماره 2937.
این کتاب خلاصه ای از جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی است و گویا این تلخیص توسط خود وی انجام شده است. این نسخه بار اول در ایران توسط مجتبی مینوی معرفی شد. از خصوصیات این نسخه این است که در شجره امرای ایلخانی نامها به دو خط عربی و اویغوری ثبت شده است.
زبان مغولی و ترکی و خط اویغوری در دیوانسالاری دوره ایلخانی نقش مهمی داشت و بقول جوینی "در این روزگار خود فضل و کفایت این است". نوشته اند جلال الدین سمنانی وزیر ارغون و صدرالدین زنجانی وزیر گیخاتو و غازان، مغولی میدانسته اند و سعدالدوله ابهری وزیر دیگر ارغون مسلط به ترکی و مغولی بوده اند.
رشیدالدین فضل الله وزیر نیز به عربی و فارسی و ترکی و مغولی و عبری مسلط بوده و گویا چینی هم میدانسته است. رشیدالدین چنانکه خود نوشته است رساله هایی به مغولی هم نوشته بود که چیزی از آنها به زمان ما نرسیده است. نسبنامه ملوک تنها یادگار رشیدالدین است که نشانی از خط اویغوری دارد. نسخه دیگری از نسبنامه هم در آکادمی علوم ازبکستان موجود است که باز در قسمت ایلخانی آن، اسامی به دو خط عربی و اویغوری ثبت شده اند.
@Bakhshies
این کتاب خلاصه ای از جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی است و گویا این تلخیص توسط خود وی انجام شده است. این نسخه بار اول در ایران توسط مجتبی مینوی معرفی شد. از خصوصیات این نسخه این است که در شجره امرای ایلخانی نامها به دو خط عربی و اویغوری ثبت شده است.
زبان مغولی و ترکی و خط اویغوری در دیوانسالاری دوره ایلخانی نقش مهمی داشت و بقول جوینی "در این روزگار خود فضل و کفایت این است". نوشته اند جلال الدین سمنانی وزیر ارغون و صدرالدین زنجانی وزیر گیخاتو و غازان، مغولی میدانسته اند و سعدالدوله ابهری وزیر دیگر ارغون مسلط به ترکی و مغولی بوده اند.
رشیدالدین فضل الله وزیر نیز به عربی و فارسی و ترکی و مغولی و عبری مسلط بوده و گویا چینی هم میدانسته است. رشیدالدین چنانکه خود نوشته است رساله هایی به مغولی هم نوشته بود که چیزی از آنها به زمان ما نرسیده است. نسبنامه ملوک تنها یادگار رشیدالدین است که نشانی از خط اویغوری دارد. نسخه دیگری از نسبنامه هم در آکادمی علوم ازبکستان موجود است که باز در قسمت ایلخانی آن، اسامی به دو خط عربی و اویغوری ثبت شده اند.
@Bakhshies
A 2937 Nesebname-i Müluk.rar
454 MB
نسبنامه ملوک
رشیدالدین فضل الله همدانی
نسخه خطی توپقاپی_ مجموعه سلطان احمد سوم_ شماره 2937
با تشکر از آقای حمزه اوسلو برای ارسال فایل
@Bakhshies
رشیدالدین فضل الله همدانی
نسخه خطی توپقاپی_ مجموعه سلطان احمد سوم_ شماره 2937
با تشکر از آقای حمزه اوسلو برای ارسال فایل
@Bakhshies
درباره شطحیات ترکی براق بابا (شیخ/شمن مدفون در چلبی اوغلوی سلطانیه)
مقدمه:
میدانیم که یکی از بناهای تاریخی موجود در شهر سلطانیه زنجان مقبره و خانقاهی است که محلی ها آن را چلبی اوغلو و احتمالا بخاطر شباهت گنبد بنای آن کئچه بؤرک (کلاه نمدی) مینامند. زمانی نه چندان دور، هویت راستین شخص مدفون در مقبره و خانقاه چلبی اوغلو کئچه بؤرکی مشخص نبود ولی اکنون برای محققان تاریخ زنجان مسجل شده است که شخص مدفون در این بنا، براق بابا یا شیخ براق است. با وجود کتیبه ای که به سال 733ه.ق در همین بنا کنده شده و نام "شیخ براق" در آن به صراحت آمده است، مدتها بخاطر شرح سفر اولو عارف چلبی نواده مولانا جلال الدین رومی به سلطانیه و خانقاه آن مسطور در مناقب العارفین افلاکی گمان برده میشد خانقاه توسط اولوعارف چلبی ساخته شده و شاید مقبره او باشد. باری بخاطرعدم ارتباط مطالعاتی میان محققان ایران و ترکیه، گرهی که میتوانست خیلی زودتر باز شود مدتها به تعویق افتاد. چرا که برای محققان ایرانی شخصیت براق بابا مدتها مجهول بوده است، از طرفی دیگر درباره شخصیت و زندگی و اثر ترکی براق بابا صد سال است در ترکیه تحقیق میشود ولی اغلب محققان آنجا هم هنوز نمیدانند مقبره و خانقاه او در سلطانیه پا برجاست. باری با مقاله کوتاه ولی نسبتا جامع حامد الگار درباره براق بابا که در دائره المعارف ایرانیکا و دانشنامه جهان اسلام ذیل مدخل براق بابا چاپ شد، مسئله در ایران تا حدودی باز شد و پس از آن محققان دیگری در این باب دست به کار تحقیق شدند. راقم سطور نیز در حد یک یادداشت تلگرامی به معرفی اجمالی براق بابا و اثر ترکی او میپردازد. برای پرهیز از اطناب، منابع و مآخذ ذکر نخواهد شد.
براق بابا، شیخ/ شمن دوره ایلخانی:
درباره براق بابا/ باراق بابا و زندگی او چند نوع منبع وجود دارد: منابع متصوفه و تاریخ ترکی، منابع تاریخی عرب و منابع تاریخی ایرانی. نام یا لقب او در منابع مختلف، براق رومی، شیخ براق، براق قریمی (کریمه ای) و براق بابا آمده است. سال تولد او را در 655 ه.ق در شهر توقات نوشته اند. برخی او را فرزند عزالدین کیکاوس از سلاطین سلجوقیان روم دانسته اند و برخی او را فرزند حاکم شهر توقات. اکثر منابع تبار او را متعلق به طبقه اشراف دانسته اند گرچه از همان نوجوانی جذب آیین درویشی شده و زندگی فقیرانه ای داشته و حتی عمدا البسه درویشانه و محقر میپوشیده است. او مرید ساری سلتوق /صاری سلطوق از صوفیان منطقه روم بوده است و در شطحیات خود نیز به نام مرشدش اشاره ای دارد. چندی بعد عازم قلمرو ایلخانی شده و مورد توجه غازان خان قرار میگیرد. پس از مرگ غازان خان نیز از مقربان ایلخان بعدی سلطان اولجایتو (محمد خدابنده) بوده است. در زمان اولجایتو به همراه مریدانش عازم زیارت بیت المقدس میشود که در آن زمان در قلمرو ممالیک بود. اغلب مورخان عرب از قبیل صفدی و بدرالدین عینی و ابن حجر عسقلانی و… شرح ورود او به دمشق و زیارت او از قدس را نقل کرده اند. در این گزارشها او و مریدانش با شمایل و هیئتی نظیر شمنان ظاهر شده اند. ریش تراشیده و شارب طویل، البسه ای ژنده، کلاهی به شکل شاخ گاومیش در سر، چوبها و استخوانها و زنگوله هایی آویزان در لباس، گردنبندی زنگدار در گردن، طبل زنان و رقصان و… شمایلی که برای اهالی دمشق تازگی داشت و شاعر عرب سراج المحار در ضمن قصیده ای نسبتا مطول توأم با تحقیر و تقبیح آن را شرح داده است. با وجود این مورخان عرب به اتفاق نوشته اند او ملتزم به آداب شریعت اسلام بوده و حتی محتسبی در میان مریدان او بود که تارک نماز را مجازات میکرده است. گفتنی است این نوع شمایل در قلمرو ایلخانی شمایل معمولی محسوب میشده است چرا که اکثر سلاطین ایلخانی در محاصره قام ها (شمنها) و جادوگران و راهبان بودایی و شیوخ مسلمان صوفیه بوده اند ولی از آنجا که در قلمرو ممالیک مخصوصا تحت تاثیر آرا و فتاوای ابن تیمیه، جایی برای شمن/ جادوگران وجود نداشت و حتی تصوف تقبیح میشد، مایه بدبینی به براق را ایجاد کرده حتی در دوره های بعدی او را به الحاد و علی اللهی بودن متهم کرده اند. سیاستمداران دولت ممالیک هم ورود براق به دمشق و فلسطین را در قالب رابطه خصمانه ممالیک و دولت ایلخانی تحلیل کرده و او را جاسوس دانسته اند. نقل است از ورود او به مصر جلوگیری شد.
باری آخرین خبر از وی در تاریخ اولجایتو کاشانی آمده است. کاشانی در ذیل حوادث 706 ه.ق مینویسد اولجایتو او را راهی گیلان نمود. گویا علت سفارت او برای تبلیغ تشیع در گیلان و مذاکره برای آزادی فرمانده ایلخانی بود که توسط اهالی گیلان اسیر شده بود. شورشیان گیلان او را "شیخ تاتار" نامیدند و کشته و مثله کردند. برخی مریدان بعدا استخوانهای او را به سلطانیه _ پایتخت اولجایتو_ منتقل کرده و دفن کردند. اولجایتو دستور داد قبه ای بر سر مدفن او ساختند و مبلغی برای مریدان او اختصاص داد.
ادامه در پست بعدی
@Bakhshies
مقدمه:
میدانیم که یکی از بناهای تاریخی موجود در شهر سلطانیه زنجان مقبره و خانقاهی است که محلی ها آن را چلبی اوغلو و احتمالا بخاطر شباهت گنبد بنای آن کئچه بؤرک (کلاه نمدی) مینامند. زمانی نه چندان دور، هویت راستین شخص مدفون در مقبره و خانقاه چلبی اوغلو کئچه بؤرکی مشخص نبود ولی اکنون برای محققان تاریخ زنجان مسجل شده است که شخص مدفون در این بنا، براق بابا یا شیخ براق است. با وجود کتیبه ای که به سال 733ه.ق در همین بنا کنده شده و نام "شیخ براق" در آن به صراحت آمده است، مدتها بخاطر شرح سفر اولو عارف چلبی نواده مولانا جلال الدین رومی به سلطانیه و خانقاه آن مسطور در مناقب العارفین افلاکی گمان برده میشد خانقاه توسط اولوعارف چلبی ساخته شده و شاید مقبره او باشد. باری بخاطرعدم ارتباط مطالعاتی میان محققان ایران و ترکیه، گرهی که میتوانست خیلی زودتر باز شود مدتها به تعویق افتاد. چرا که برای محققان ایرانی شخصیت براق بابا مدتها مجهول بوده است، از طرفی دیگر درباره شخصیت و زندگی و اثر ترکی براق بابا صد سال است در ترکیه تحقیق میشود ولی اغلب محققان آنجا هم هنوز نمیدانند مقبره و خانقاه او در سلطانیه پا برجاست. باری با مقاله کوتاه ولی نسبتا جامع حامد الگار درباره براق بابا که در دائره المعارف ایرانیکا و دانشنامه جهان اسلام ذیل مدخل براق بابا چاپ شد، مسئله در ایران تا حدودی باز شد و پس از آن محققان دیگری در این باب دست به کار تحقیق شدند. راقم سطور نیز در حد یک یادداشت تلگرامی به معرفی اجمالی براق بابا و اثر ترکی او میپردازد. برای پرهیز از اطناب، منابع و مآخذ ذکر نخواهد شد.
براق بابا، شیخ/ شمن دوره ایلخانی:
درباره براق بابا/ باراق بابا و زندگی او چند نوع منبع وجود دارد: منابع متصوفه و تاریخ ترکی، منابع تاریخی عرب و منابع تاریخی ایرانی. نام یا لقب او در منابع مختلف، براق رومی، شیخ براق، براق قریمی (کریمه ای) و براق بابا آمده است. سال تولد او را در 655 ه.ق در شهر توقات نوشته اند. برخی او را فرزند عزالدین کیکاوس از سلاطین سلجوقیان روم دانسته اند و برخی او را فرزند حاکم شهر توقات. اکثر منابع تبار او را متعلق به طبقه اشراف دانسته اند گرچه از همان نوجوانی جذب آیین درویشی شده و زندگی فقیرانه ای داشته و حتی عمدا البسه درویشانه و محقر میپوشیده است. او مرید ساری سلتوق /صاری سلطوق از صوفیان منطقه روم بوده است و در شطحیات خود نیز به نام مرشدش اشاره ای دارد. چندی بعد عازم قلمرو ایلخانی شده و مورد توجه غازان خان قرار میگیرد. پس از مرگ غازان خان نیز از مقربان ایلخان بعدی سلطان اولجایتو (محمد خدابنده) بوده است. در زمان اولجایتو به همراه مریدانش عازم زیارت بیت المقدس میشود که در آن زمان در قلمرو ممالیک بود. اغلب مورخان عرب از قبیل صفدی و بدرالدین عینی و ابن حجر عسقلانی و… شرح ورود او به دمشق و زیارت او از قدس را نقل کرده اند. در این گزارشها او و مریدانش با شمایل و هیئتی نظیر شمنان ظاهر شده اند. ریش تراشیده و شارب طویل، البسه ای ژنده، کلاهی به شکل شاخ گاومیش در سر، چوبها و استخوانها و زنگوله هایی آویزان در لباس، گردنبندی زنگدار در گردن، طبل زنان و رقصان و… شمایلی که برای اهالی دمشق تازگی داشت و شاعر عرب سراج المحار در ضمن قصیده ای نسبتا مطول توأم با تحقیر و تقبیح آن را شرح داده است. با وجود این مورخان عرب به اتفاق نوشته اند او ملتزم به آداب شریعت اسلام بوده و حتی محتسبی در میان مریدان او بود که تارک نماز را مجازات میکرده است. گفتنی است این نوع شمایل در قلمرو ایلخانی شمایل معمولی محسوب میشده است چرا که اکثر سلاطین ایلخانی در محاصره قام ها (شمنها) و جادوگران و راهبان بودایی و شیوخ مسلمان صوفیه بوده اند ولی از آنجا که در قلمرو ممالیک مخصوصا تحت تاثیر آرا و فتاوای ابن تیمیه، جایی برای شمن/ جادوگران وجود نداشت و حتی تصوف تقبیح میشد، مایه بدبینی به براق را ایجاد کرده حتی در دوره های بعدی او را به الحاد و علی اللهی بودن متهم کرده اند. سیاستمداران دولت ممالیک هم ورود براق به دمشق و فلسطین را در قالب رابطه خصمانه ممالیک و دولت ایلخانی تحلیل کرده و او را جاسوس دانسته اند. نقل است از ورود او به مصر جلوگیری شد.
باری آخرین خبر از وی در تاریخ اولجایتو کاشانی آمده است. کاشانی در ذیل حوادث 706 ه.ق مینویسد اولجایتو او را راهی گیلان نمود. گویا علت سفارت او برای تبلیغ تشیع در گیلان و مذاکره برای آزادی فرمانده ایلخانی بود که توسط اهالی گیلان اسیر شده بود. شورشیان گیلان او را "شیخ تاتار" نامیدند و کشته و مثله کردند. برخی مریدان بعدا استخوانهای او را به سلطانیه _ پایتخت اولجایتو_ منتقل کرده و دفن کردند. اولجایتو دستور داد قبه ای بر سر مدفن او ساختند و مبلغی برای مریدان او اختصاص داد.
ادامه در پست بعدی
@Bakhshies
قسمت دوم پایانی:
این مقبره همان است که امروزه چلبی اوغلو کئچه بؤرکی میگویند و بنا به متن کتیبه اش در سال 733 در زمان ابوسعید بهادرخان، خانقاه یا دارالمساکینی نیز به آن علاوه کرده اند که هر دو بنا تا کنون باقی است.
مناقب نویسان متصوفه، براق بابا را از شیوخ طریقت بکتاشیه و بابائیه و خود وی را مؤسس طریقت براقیه میدانند. مشخص است طریقت او مدتی در سلطانیه ادامه داشته است این را میشود از استقبال "حیران امیرجی" خلیفه براق بابا از اولو عارف چلبی فهمید.
شطحیات ترکی شیخ براق و شروح آن:
از براق بابا مجموعه جملاتی به ترکی باقی مانده است که نامفهوم و به اصطلاح صوفیان شطحیات و کلمات اوست. جملات حدود 30 جمله است و شامل سه بند است که هر یک با بسم الله شروع میشود. محققان، زبان این جملات را متعلق به ترکی شرقی، ایلخانی و گاه قپچاقی دانسته اند که در طی زمان شرحی ابتدا به فارسی و سپس به ترکی غربی به این جملات نوشته شده است که "شرح کلمات شیخ براق" نامیده میشوند. تحقیق در باب این رساله نخستین بار در سال 1922 با مقاله ای از محمدفؤاد کؤپرولو آغاز شد. او رساله شرح کلمات شیخ براق نسخه وین را معرفی کرد. حلیم ضیاء در سال 1923 نسخه آماسیه و زین الدین فخری در سال 1927 نسخه خطی دیگری از همین رساله را معرفی نمودند. عبدالباقی گؤلپینارلی در سال 1936 نسخه ای از این رساله را منتشر نمود. سپس حیدرعلی دیری اؤز قدیمی ترین نسخه بر جای مانده از این رساله را معرفی نمود و …
سر جمع تا کنون 6 نسخه خطی از این رساله کشف شده است. یک نسخه در کتابخانه ایاصوفیه. دو نسخه در کتابخانه حاجی بکتاش که اینک به کتابخانه قونیه منتقل شده است. یک نسخه در کتابخانه وین اتریش. یک نسخه در آماسیه و یک نسخه در طاهر آقا تکیه سی. قدیمی ترین نسخه متعلق به کتابخانه ایاصوفیه است که به سال 756ه.ق یعنی 50 سال پس از قتل براق بابا توسط شخصی به نام "قطب العلوی" نوشته شده است که هویت شارح تا کنون مجهول مانده است. در این نسخه ابتدا اصل ترکی شطحیات آمده و سپس برای هر جمله، شرحی به فارسی با ارجاع به آیات قرآن و احادیث و اشعار عربی و فارسی نوشته شده است. نسخه آماسیه به سال 853 ه.ق کتابت شده و نسخه طاهرآقا که به سال 1337ه.ق استنساخ شده هر دو باز به فارسی است و در واقع محتوای آن همان مطالب نسخه ایاصوفیه است. مابقی نسخه ها به ترکی است که برخی عینا از روی شرح فارسی ترجمه شده اند و برخی با اندکی حذف و اضافه نوشته شده اند. قدیمی ترین نسخه ترجمه ترکی شروح به سال 890 ه.ق برمیگردد که توسط خضر بن الیاس ترجمه شده است. شروح فارسی بر کلمات شیخ براق گویا تا کنون چاپ نشده اند. در تمامی نسخه های شرح فارسی و ترکی، اصل ترکی شطحیات ترکی براق بابا آمده است و دکتر مصطفی کوچ/ قوچ با تطبیق و مقابله نسخه ها آن را در ضمن مقاله ای تصحیح کرده است. برای ارائه نمونه ای از شطحیات بند اول آن را با املای قدیمی ترین نسخه (ایاصوفیه) می آوریم:
"بسم الله، دم هر دم بدم دم دم دم بو دم. یفعل الله مایشاء و یحکم ما یرید.الو تنکیریدین فَرماندین فُرماندین. تینکیز تیل لار، سوت کول لار، بال ایرماقلار.خانلار وزیرلار بیکلار قاضی لار دانشمندلار مشایخ لار اخی لار اولولار عزیزلار. یتی تیکیز یتی تیکیز اورتاسیندا بیر ایدین گوهر. اول آیدینک گوهرینک یوراسیندا ایتمیش مینک داغ. اول داغدا ارسلان لار قبلان لار ایمالار کییک لار بورولار آیولار جقال لار. هیهات هیهات سالتوق ایا مسکین براق. ایران لار ایدور: بیز یورور ایکان توش کوراراوز توشیمیزنی نیا یوراروز یوما یوراروز قابا؟ عرفه لار اولو اولو بیرام لار اولام اولام لونپای لونپ"
تلفظ برخی کلمات در متن شطحیات در ترکی آذربایجانی کنونی:
تنکری: تانری_ تاری. الله
الو: اولو، اولوغ_ بؤیوک
تینکیز/ تیکیز: دنیز
توش: یوخو_ اوهام و کابوس
قبلان: قافلان
کول: گؤل
تیل: دیل
مینک: مین
ایران: ارن_ واصل، قدیس
بورو: قورد
جقال: چاققال
کوراروز: گؤروروک
ایرماق: چای_ رود
یتی: یئددی
ایکان: ایکن
آیو: آیی_ خرس
تمت
علی طارمی_ 21 شهریور 1403
@Bakhshies
این مقبره همان است که امروزه چلبی اوغلو کئچه بؤرکی میگویند و بنا به متن کتیبه اش در سال 733 در زمان ابوسعید بهادرخان، خانقاه یا دارالمساکینی نیز به آن علاوه کرده اند که هر دو بنا تا کنون باقی است.
مناقب نویسان متصوفه، براق بابا را از شیوخ طریقت بکتاشیه و بابائیه و خود وی را مؤسس طریقت براقیه میدانند. مشخص است طریقت او مدتی در سلطانیه ادامه داشته است این را میشود از استقبال "حیران امیرجی" خلیفه براق بابا از اولو عارف چلبی فهمید.
شطحیات ترکی شیخ براق و شروح آن:
از براق بابا مجموعه جملاتی به ترکی باقی مانده است که نامفهوم و به اصطلاح صوفیان شطحیات و کلمات اوست. جملات حدود 30 جمله است و شامل سه بند است که هر یک با بسم الله شروع میشود. محققان، زبان این جملات را متعلق به ترکی شرقی، ایلخانی و گاه قپچاقی دانسته اند که در طی زمان شرحی ابتدا به فارسی و سپس به ترکی غربی به این جملات نوشته شده است که "شرح کلمات شیخ براق" نامیده میشوند. تحقیق در باب این رساله نخستین بار در سال 1922 با مقاله ای از محمدفؤاد کؤپرولو آغاز شد. او رساله شرح کلمات شیخ براق نسخه وین را معرفی کرد. حلیم ضیاء در سال 1923 نسخه آماسیه و زین الدین فخری در سال 1927 نسخه خطی دیگری از همین رساله را معرفی نمودند. عبدالباقی گؤلپینارلی در سال 1936 نسخه ای از این رساله را منتشر نمود. سپس حیدرعلی دیری اؤز قدیمی ترین نسخه بر جای مانده از این رساله را معرفی نمود و …
سر جمع تا کنون 6 نسخه خطی از این رساله کشف شده است. یک نسخه در کتابخانه ایاصوفیه. دو نسخه در کتابخانه حاجی بکتاش که اینک به کتابخانه قونیه منتقل شده است. یک نسخه در کتابخانه وین اتریش. یک نسخه در آماسیه و یک نسخه در طاهر آقا تکیه سی. قدیمی ترین نسخه متعلق به کتابخانه ایاصوفیه است که به سال 756ه.ق یعنی 50 سال پس از قتل براق بابا توسط شخصی به نام "قطب العلوی" نوشته شده است که هویت شارح تا کنون مجهول مانده است. در این نسخه ابتدا اصل ترکی شطحیات آمده و سپس برای هر جمله، شرحی به فارسی با ارجاع به آیات قرآن و احادیث و اشعار عربی و فارسی نوشته شده است. نسخه آماسیه به سال 853 ه.ق کتابت شده و نسخه طاهرآقا که به سال 1337ه.ق استنساخ شده هر دو باز به فارسی است و در واقع محتوای آن همان مطالب نسخه ایاصوفیه است. مابقی نسخه ها به ترکی است که برخی عینا از روی شرح فارسی ترجمه شده اند و برخی با اندکی حذف و اضافه نوشته شده اند. قدیمی ترین نسخه ترجمه ترکی شروح به سال 890 ه.ق برمیگردد که توسط خضر بن الیاس ترجمه شده است. شروح فارسی بر کلمات شیخ براق گویا تا کنون چاپ نشده اند. در تمامی نسخه های شرح فارسی و ترکی، اصل ترکی شطحیات ترکی براق بابا آمده است و دکتر مصطفی کوچ/ قوچ با تطبیق و مقابله نسخه ها آن را در ضمن مقاله ای تصحیح کرده است. برای ارائه نمونه ای از شطحیات بند اول آن را با املای قدیمی ترین نسخه (ایاصوفیه) می آوریم:
"بسم الله، دم هر دم بدم دم دم دم بو دم. یفعل الله مایشاء و یحکم ما یرید.الو تنکیریدین فَرماندین فُرماندین. تینکیز تیل لار، سوت کول لار، بال ایرماقلار.خانلار وزیرلار بیکلار قاضی لار دانشمندلار مشایخ لار اخی لار اولولار عزیزلار. یتی تیکیز یتی تیکیز اورتاسیندا بیر ایدین گوهر. اول آیدینک گوهرینک یوراسیندا ایتمیش مینک داغ. اول داغدا ارسلان لار قبلان لار ایمالار کییک لار بورولار آیولار جقال لار. هیهات هیهات سالتوق ایا مسکین براق. ایران لار ایدور: بیز یورور ایکان توش کوراراوز توشیمیزنی نیا یوراروز یوما یوراروز قابا؟ عرفه لار اولو اولو بیرام لار اولام اولام لونپای لونپ"
تلفظ برخی کلمات در متن شطحیات در ترکی آذربایجانی کنونی:
تنکری: تانری_ تاری. الله
الو: اولو، اولوغ_ بؤیوک
تینکیز/ تیکیز: دنیز
توش: یوخو_ اوهام و کابوس
قبلان: قافلان
کول: گؤل
تیل: دیل
مینک: مین
ایران: ارن_ واصل، قدیس
بورو: قورد
جقال: چاققال
کوراروز: گؤروروک
ایرماق: چای_ رود
یتی: یئددی
ایکان: ایکن
آیو: آیی_ خرس
تمت
علی طارمی_ 21 شهریور 1403
@Bakhshies
Forwarded from بایرام مجلهسی
Forwarded from بایرام مجلهسی
دو متن اویغوری در #مجمع_العجایب:
مجمع العجایب مجموعه ای از مرقعات زیبای عربی و فارسی و ترکی است که نسخه خطی آن به شماره nekfy01423 در دانشگاه استانبول قرار دارد. قسمتی از اوراق این مجموعه متعلق به دوره تیموری است که گویا به طریقی به عثمانی منتقل شده است و در آنجا نیز مرقعات دیگری به آن الحاق شده است.در این مجموعه دو مرقع ترکی به خط اویغوری موجود است. ( بنگرید به تصاویر فوق)
یکی متن کوتاه وصیتنامه قوبیلای قاآن است که به دو خط فاگسپا و اویغوری در کنار هم نوشته شده است. متنی که به خط فاگسپا (دوربلجین/ دولبرجین/ چهارگوش) نوشته شده به زبان مغولی است و متنی که به خط اویغوری است به ترکی بوده و ترجمه همان متن مغولی است. در این دو متن، قوبیلای قاآن به جانشینانش وصیت میکند که اذهان مردم را به خود جلب کنند تا جسم و جان آنها نیز در اختیار آنها باشد. این صفحه سابقا توسط محمد اؤلمز و همکارش در ضمن مقاله ای معرفی و خوانده شده بود.
اما متن دوم مرقعی است از اشعار "مخزن الاسرار" میرحیدر خوارزمی مشهور به تیلبه/ مجذوب یا ترکی گو. خطاط آن در زیر مرقع خود را زین العابدین حسینی معرفی کرده است. این زین العابدین همان کاتب نسخه اویغوری عتبه الحقایق نیز میباشد که در سمرقند به سال 848ه.ق استنساخ شده است، پس وی در دوره تیموری میزیسته است. قسمت عمده متن به خط اویغوری است و در حاشیه ها دارای چند بیت فارسی و چند آیه قرآن و حدیث از امام علی (ع) به خط عربی است که احتمالا به خط کسانی دیگری است.
متن اویغوری این مرقع گویا تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است.راقم سطور با مختصر آشنایی که به خط اویغوری دارد قسمتی از شعر را قرائت کرد و با تطبیق با اشعار مخزن الاسرار میرحیدر میتوان کل متن را خواند. این شعر در واقع بخش سبب سرایش و تقدیمیه منظومه است.
میدانیم که میرحیدر این منظومه را به اسکندر بن عمرشیخ بن تیمور (حاکم فارس که خود ادیب بوده و به فارسی و ترکی اشعاری داشته است) تقدیم کرده است. میرحیدر در بخش سبب سرایش، نظامی گنجوی را ستوده و اثرش را مدیون نظامی میداند.
در مرقع چهار بیت بصورت درشت نوشته شده و برخی کلمات آن که در صفحه جا نشده است در زیر ابیات بصورت کوچکتر نوشته شده اند. مابقی اشعار با خط کوچک در هشت کادر میان این اشعار کتابت شده است.
اینک بخشی از ابیات این مرقع با تطبیق متن چاپ شده مخزن الاسرار آورده میشود:
چهار بیت با خط درشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
من مقالات مخزن الاسرار
آندا کی بو عزم ایله یوندوم قلم
شاه دعاسی بیلا اوردوم رقم
آچتیم آنینک مدحینه بو یاخشی فال
فاتحه سی خاتمه غه کیلدی دال
بولدو معانیده کؤنول نقش بند
جان تیلی گلبانگنی قیلدی بلند
نامیه سرچشمه سینه توشدی جوش
بلبل محبوس قوباردی خروش
شعر قسمت منتخب از مرقع که به خط ریز نوشته شده است:(تصویر زوم شده):
تورک ظهوری دور اوجوندا بو گون
باشلا اولوغ/ اوروغ ییر بیله تورکانه اون
راست قیل آهنگ نوا و حجاز
توز یاتوغان بیرله شودورغونی ساز
تورک سرودینی توزوک بیرله توز
یاخشی آیالغو بیله کؤکلا قوپوز
سؤزدا منینک طوروم ایرور دلپسند
طبع غه گولقند بیکین سودمند
🔹 لغتها:
شعر به ترکی جغتایی و شرقی است و برخی لغتهای این شعر مختصر تفاوتی با گویش غربی دارد مثلا:
اوردوم: ووردوم
کیلدی: گلدی
تیل: دیل
توز: دوز_ düz
توزوک:دوزوک_ düzük
بولدو: اولدو
نوا و حجاز: موسیقی نغمه لریندن
یاتوغان: سنتورا بنزر بیر موسیقی سازی
شودورغو: موسیقی سازلاریندان_ عود
آیالغو: تحریر_ تحریر و چهچهه ایله اوخوماق
اۆن/ün: اونله_ اونله مک
ییر: آهنگ اوخوماق
اوروغ: ائل_ ملت
بیکین: کیمین_ بنزر
ایرور: اولور
با تشکر از دوست گرامی آقای مصطفی رزاقی که به یاری واسطه ای در دانشگاه استانبول تصویر با کیفیتی از این صفحه تهیه کرده و ارسال داشت. همین علاقه و کنجکاوی ایشان به این مرقع موجب نگارش این یادداشت شد.
علی طارمی_ 9 مرداد 1402
https://t.me/Bayramzn
مجمع العجایب مجموعه ای از مرقعات زیبای عربی و فارسی و ترکی است که نسخه خطی آن به شماره nekfy01423 در دانشگاه استانبول قرار دارد. قسمتی از اوراق این مجموعه متعلق به دوره تیموری است که گویا به طریقی به عثمانی منتقل شده است و در آنجا نیز مرقعات دیگری به آن الحاق شده است.در این مجموعه دو مرقع ترکی به خط اویغوری موجود است. ( بنگرید به تصاویر فوق)
یکی متن کوتاه وصیتنامه قوبیلای قاآن است که به دو خط فاگسپا و اویغوری در کنار هم نوشته شده است. متنی که به خط فاگسپا (دوربلجین/ دولبرجین/ چهارگوش) نوشته شده به زبان مغولی است و متنی که به خط اویغوری است به ترکی بوده و ترجمه همان متن مغولی است. در این دو متن، قوبیلای قاآن به جانشینانش وصیت میکند که اذهان مردم را به خود جلب کنند تا جسم و جان آنها نیز در اختیار آنها باشد. این صفحه سابقا توسط محمد اؤلمز و همکارش در ضمن مقاله ای معرفی و خوانده شده بود.
اما متن دوم مرقعی است از اشعار "مخزن الاسرار" میرحیدر خوارزمی مشهور به تیلبه/ مجذوب یا ترکی گو. خطاط آن در زیر مرقع خود را زین العابدین حسینی معرفی کرده است. این زین العابدین همان کاتب نسخه اویغوری عتبه الحقایق نیز میباشد که در سمرقند به سال 848ه.ق استنساخ شده است، پس وی در دوره تیموری میزیسته است. قسمت عمده متن به خط اویغوری است و در حاشیه ها دارای چند بیت فارسی و چند آیه قرآن و حدیث از امام علی (ع) به خط عربی است که احتمالا به خط کسانی دیگری است.
متن اویغوری این مرقع گویا تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است.راقم سطور با مختصر آشنایی که به خط اویغوری دارد قسمتی از شعر را قرائت کرد و با تطبیق با اشعار مخزن الاسرار میرحیدر میتوان کل متن را خواند. این شعر در واقع بخش سبب سرایش و تقدیمیه منظومه است.
میدانیم که میرحیدر این منظومه را به اسکندر بن عمرشیخ بن تیمور (حاکم فارس که خود ادیب بوده و به فارسی و ترکی اشعاری داشته است) تقدیم کرده است. میرحیدر در بخش سبب سرایش، نظامی گنجوی را ستوده و اثرش را مدیون نظامی میداند.
در مرقع چهار بیت بصورت درشت نوشته شده و برخی کلمات آن که در صفحه جا نشده است در زیر ابیات بصورت کوچکتر نوشته شده اند. مابقی اشعار با خط کوچک در هشت کادر میان این اشعار کتابت شده است.
اینک بخشی از ابیات این مرقع با تطبیق متن چاپ شده مخزن الاسرار آورده میشود:
چهار بیت با خط درشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
من مقالات مخزن الاسرار
آندا کی بو عزم ایله یوندوم قلم
شاه دعاسی بیلا اوردوم رقم
آچتیم آنینک مدحینه بو یاخشی فال
فاتحه سی خاتمه غه کیلدی دال
بولدو معانیده کؤنول نقش بند
جان تیلی گلبانگنی قیلدی بلند
نامیه سرچشمه سینه توشدی جوش
بلبل محبوس قوباردی خروش
شعر قسمت منتخب از مرقع که به خط ریز نوشته شده است:(تصویر زوم شده):
تورک ظهوری دور اوجوندا بو گون
باشلا اولوغ/ اوروغ ییر بیله تورکانه اون
راست قیل آهنگ نوا و حجاز
توز یاتوغان بیرله شودورغونی ساز
تورک سرودینی توزوک بیرله توز
یاخشی آیالغو بیله کؤکلا قوپوز
سؤزدا منینک طوروم ایرور دلپسند
طبع غه گولقند بیکین سودمند
🔹 لغتها:
شعر به ترکی جغتایی و شرقی است و برخی لغتهای این شعر مختصر تفاوتی با گویش غربی دارد مثلا:
اوردوم: ووردوم
کیلدی: گلدی
تیل: دیل
توز: دوز_ düz
توزوک:دوزوک_ düzük
بولدو: اولدو
نوا و حجاز: موسیقی نغمه لریندن
یاتوغان: سنتورا بنزر بیر موسیقی سازی
شودورغو: موسیقی سازلاریندان_ عود
آیالغو: تحریر_ تحریر و چهچهه ایله اوخوماق
اۆن/ün: اونله_ اونله مک
ییر: آهنگ اوخوماق
اوروغ: ائل_ ملت
بیکین: کیمین_ بنزر
ایرور: اولور
با تشکر از دوست گرامی آقای مصطفی رزاقی که به یاری واسطه ای در دانشگاه استانبول تصویر با کیفیتی از این صفحه تهیه کرده و ارسال داشت. همین علاقه و کنجکاوی ایشان به این مرقع موجب نگارش این یادداشت شد.
علی طارمی_ 9 مرداد 1402
https://t.me/Bayramzn
Telegram
بایرام مجلهسی
ارتباط با ادمین
@Amb1353
@Amb1353
Forwarded from انتشارات آیدین خزر (علی محمدبیانی)
📚📚
📕بخشیان و بیتیکچیان (درباره منشیان ترکی نویس عصر ایلخانی و تیموری)
✍ علی طارمی زنجانی
▪️موضوع: تاریخ
▪️ناشر:حکیم نظامی
▪️قطع: وزیری
▪️چاپ: ۱۴۰۲
▪️صفحه: ۲۳۲
▪️قیمت: ۳۰۰ مین
نویسنده در این کتاب، دیوانی، اداری، و کاربردی بودن زبان ترکی در دربارهای ایلخانی و تیموری را به وضوح و با اسناد و فکت و شواهد نشان میدهد. این دیدگاه اثباتی نویسنده، کلیشههای مرسوم ذهنی بسیاری را میشکند.
#تاریخ
#انتشارات_حکیم_نظامی
ارتباط با ادمین
@Amb135
https://t.me/Aydinkhazarpub
📕بخشیان و بیتیکچیان (درباره منشیان ترکی نویس عصر ایلخانی و تیموری)
✍ علی طارمی زنجانی
▪️موضوع: تاریخ
▪️ناشر:حکیم نظامی
▪️قطع: وزیری
▪️چاپ: ۱۴۰۲
▪️صفحه: ۲۳۲
▪️قیمت: ۳۰۰ مین
نویسنده در این کتاب، دیوانی، اداری، و کاربردی بودن زبان ترکی در دربارهای ایلخانی و تیموری را به وضوح و با اسناد و فکت و شواهد نشان میدهد. این دیدگاه اثباتی نویسنده، کلیشههای مرسوم ذهنی بسیاری را میشکند.
#تاریخ
#انتشارات_حکیم_نظامی
ارتباط با ادمین
@Amb135
https://t.me/Aydinkhazarpub