🌙 #شبتان_آرام
برف و شکوفه، در ابدیت برادرند
روح سپید صبح سر آغاز
در این دو جسم پاک، نهان است
اما، زمان هر دو، یکی نیست
این از حضور آن یک، چون دور مانده است
هرگز شکایتی ز غیابش نمیکند
آری شکوفه، برف بهاران است
بر گیسوان سبز درختان
برفی که آفتاب در او خیره میشود
اما ز فرط حیرت ، آبش نمیکند
باری، اگر شکوفه همان برف است
برف آن شکوفهای است که از حسرت بهار
در باغ بیفروغ زمستان دمیده است
آنجا که کس به دیدن رنگ سپید او
یک بار هم ، شکوفه خطابش نمیکند
برف و شکوفه، آیت توحیدند
این هر دو را، ز آفت بیگانگی چه باک؟
توحید ، در نبرد زمستان و نوبهار
حس برادرانهی برف و شکوفه است
حس وجود همنفسی پنهان
در انزوای باطنی ماست
حسی که مرگ نیز خرابش نمیکند
آه ای برادران
توحید، از دوگانگی آغاز میشود
آری، دوگانگی
یعنی به غیر خویش کسی را شناختن
خود را ز هر که جز او ، بیگانه ساختن
آنگه به او رسیدن ، در جاودانگی
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
برف و شکوفه، در ابدیت برادرند
روح سپید صبح سر آغاز
در این دو جسم پاک، نهان است
اما، زمان هر دو، یکی نیست
این از حضور آن یک، چون دور مانده است
هرگز شکایتی ز غیابش نمیکند
آری شکوفه، برف بهاران است
بر گیسوان سبز درختان
برفی که آفتاب در او خیره میشود
اما ز فرط حیرت ، آبش نمیکند
باری، اگر شکوفه همان برف است
برف آن شکوفهای است که از حسرت بهار
در باغ بیفروغ زمستان دمیده است
آنجا که کس به دیدن رنگ سپید او
یک بار هم ، شکوفه خطابش نمیکند
برف و شکوفه، آیت توحیدند
این هر دو را، ز آفت بیگانگی چه باک؟
توحید ، در نبرد زمستان و نوبهار
حس برادرانهی برف و شکوفه است
حس وجود همنفسی پنهان
در انزوای باطنی ماست
حسی که مرگ نیز خرابش نمیکند
آه ای برادران
توحید، از دوگانگی آغاز میشود
آری، دوگانگی
یعنی به غیر خویش کسی را شناختن
خود را ز هر که جز او ، بیگانه ساختن
آنگه به او رسیدن ، در جاودانگی
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
☀️ #صبحتان_بخیر
آه ای همیشه دورتر از خورشید!
در من طلوع کن،
در من چنان بتاب که آیینهام کنی
در من چنان بتاب که آب روان شوم
تا ناگهان، تو دست بلورین خویش را
در جستجوی پارهسنگی بهشکل دل
از آستین برآری و در سینهام کنی!
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آه ای همیشه دورتر از خورشید!
در من طلوع کن،
در من چنان بتاب که آیینهام کنی
در من چنان بتاب که آب روان شوم
تا ناگهان، تو دست بلورین خویش را
در جستجوی پارهسنگی بهشکل دل
از آستین برآری و در سینهام کنی!
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
☀️ #صبحتان_بخیر
آه ای همیشه دورتر از خورشید!
در من طلوع کن
در من چنان بتاب که آیینهام کنی
در من چنان بتاب که آب روان شوم
تا ناگهان، تو دست بلورین خویش را
در جستجوی پارهسنگی بهشکل دل
از آستین برآری و در سینهام کنی!
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آه ای همیشه دورتر از خورشید!
در من طلوع کن
در من چنان بتاب که آیینهام کنی
در من چنان بتاب که آب روان شوم
تا ناگهان، تو دست بلورین خویش را
در جستجوی پارهسنگی بهشکل دل
از آستین برآری و در سینهام کنی!
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
☀️ #صبحتان_بخیر
آه ای همیشه دورتر از خورشید !
در من طلوع کن
در من چنان بتاب که آیینهام کنی
در من چنان بتاب که آب روان شوم
تا ناگهان، تو دست بلورین خویش را
در جستجوی پارهسنگی بهشکل دل
از آستین برآری و در سینهام کنی !
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آه ای همیشه دورتر از خورشید !
در من طلوع کن
در من چنان بتاب که آیینهام کنی
در من چنان بتاب که آب روان شوم
تا ناگهان، تو دست بلورین خویش را
در جستجوی پارهسنگی بهشکل دل
از آستین برآری و در سینهام کنی !
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
برف و شکوفه، در ابدیت برادرند
روح سپید صبح سر آغاز
در این دو جسم پاک، نهان است
اما، زمان هر دو، یکی نیست
این از حضور آن یک، چون دور مانده است
هرگز شکایتی ز غیابش نمیکند
آری شکوفه، برف بهاران است
بر گیسوان سبز درختان
برفی که آفتاب در او خیره میشود
اما ز فرط حیرت ، آبش نمیکند
باری، اگر شکوفه همان برف است
برف آن شکوفهای است که از حسرت بهار
در باغ بیفروغ زمستان دمیده است
آنجا که کس به دیدن رنگ سپید او
یک بار هم ، شکوفه خطابش نمیکند
برف و شکوفه، آیت توحیدند
این هر دو را، ز آفت بیگانگی چه باک؟
توحید ، در نبرد زمستان و نوبهار
حس برادرانهی برف و شکوفه است
حس وجود همنفسی پنهان
در انزوای باطنی ماست
حسی که مرگ نیز خرابش نمیکند
آه ای برادران
توحید، از دوگانگی آغاز میشود
آری، دوگانگی
یعنی به غیر خویش کسی را شناختن
خود را ز هر که جز او ، بیگانه ساختن
آنگه به او رسیدن ، در جاودانگی
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
برف و شکوفه، در ابدیت برادرند
روح سپید صبح سر آغاز
در این دو جسم پاک، نهان است
اما، زمان هر دو، یکی نیست
این از حضور آن یک، چون دور مانده است
هرگز شکایتی ز غیابش نمیکند
آری شکوفه، برف بهاران است
بر گیسوان سبز درختان
برفی که آفتاب در او خیره میشود
اما ز فرط حیرت ، آبش نمیکند
باری، اگر شکوفه همان برف است
برف آن شکوفهای است که از حسرت بهار
در باغ بیفروغ زمستان دمیده است
آنجا که کس به دیدن رنگ سپید او
یک بار هم ، شکوفه خطابش نمیکند
برف و شکوفه، آیت توحیدند
این هر دو را، ز آفت بیگانگی چه باک؟
توحید ، در نبرد زمستان و نوبهار
حس برادرانهی برف و شکوفه است
حس وجود همنفسی پنهان
در انزوای باطنی ماست
حسی که مرگ نیز خرابش نمیکند
آه ای برادران
توحید، از دوگانگی آغاز میشود
آری، دوگانگی
یعنی به غیر خویش کسی را شناختن
خود را ز هر که جز او ، بیگانه ساختن
آنگه به او رسیدن ، در جاودانگی
📖 #نادر_نادرپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
آن کس که در من است،
آن کودکی که کارش پیوسته خفتن است،
میگوید : ای رفیق !
ما باد کاشتیم،
ما را به خود گذار که طوفان درو کنیم....
✍ #نادر_نادرپور
🗓 ۱۶ خرداد - زادروز
نادر نادرپور زادهی ۱۶ خرداد سال ۱۳۰۸ تهران ، شاعر، نویسنده و مترجم و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود که در ۲۹ بهمن سال ۱۳۷۸ در آمریکا درگذشت.
روحش شاد.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آن کس که در من است،
آن کودکی که کارش پیوسته خفتن است،
میگوید : ای رفیق !
ما باد کاشتیم،
ما را به خود گذار که طوفان درو کنیم....
✍ #نادر_نادرپور
🗓 ۱۶ خرداد - زادروز
نادر نادرپور زادهی ۱۶ خرداد سال ۱۳۰۸ تهران ، شاعر، نویسنده و مترجم و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود که در ۲۹ بهمن سال ۱۳۷۸ در آمریکا درگذشت.
روحش شاد.
🆔️ @Bahar_Narenj_99