🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
765 subscribers
8.52K photos
3.36K videos
12 files
125 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
.
در زبان گیلکی دگرگونی‌های زیادی روی واژگان صورت می‌گیرد تا جایی که حتی بین دو یا چند روستا یا منطقه علیرغم نزدیکی به هم، شیوه تلفظِ کلمه‌ها در زنجیره گفتاری آنها نسبت به هم متفاوت‌اند؛  واژه‌هایی که مصوتِ بلند "الف" دارند گاه به مصوتِ کوتاهِ "----ِ---" تبدیل می‌شوند و گاه حتی برخی از حروفشان به خاطر شرایطِ ویژه زبانی حذف می‌شوند یا به صورتِ مخفف بیان می‌شوند، در اینجا  چند فعل گیلکی را که با پیشوندِ نفیِ "ن" آغاز می‌شوند، آورده‌ام؛ البته از نظر ساختاری در زمانهایِ متفاوت کاربرد دارند:

۱- نی‌یَلَم : نمی‌گذارم
۲- نَخَنه : نمی‌خواهد
۳- نوشُنَه : نمی‌رود
۴- نوبُنه : نمی‌شود
۵- نودُنه : نمی‌داند
۶- نَشَنَه : نمی‌شود
۷- نَرَسَنَه : نمی‌رسد
۸- نَوُنَه : نمی‌خواد
۹- نَوَرَه : نبارد
۱۰- نَوَرَنَه : نمی‌بارد
۱۱- نوگُنَه : نمی‌گوید
۱۲-نِ‌هِنه : نمی‌خرد
۱۳- نَزَنَه : نمی‌زند
۱۴- نوخُتَن : نخوابیدند
۱۵- نسُتَن : نسوختند
۱۶- نِبین : نبُر (از مصدر بریدن)
۱۷- نُدوج : ندوز (از مصدر دوختن)
۱۸- نُپوتن : نپختند (از مصدر پختن)
۱۹- نِبیشتن : سرخ نشدن
۲۰- نوسوتِه : نسوخته است

✍️ #حبیب_محمدحسینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به یکباره گم می‌شوم
از میانِ کوچه باغ‌هایی که
شادی‌هایِ کودکانه‌مان را در خود داشت
انگار همه مهربانی‌ها را به یغما برده‌اند
آسمان هم دچار تردید شده است
ببارد یا بتابد؟ 
بی هوا ببار باران
به آوازِ پرندگان سوگند؛
ببار که زمین، سخت سرگردان است
دلتنگِ آمدنِ توام باران.

۱۹ اسفند ۱۳۹۹

✍️ #حبیب_محمدحسینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
از میانِ این همه گستردگیِ باران ؛ از نزدیکی‌هایِ همین جنگلِ مِه گرفته ؛ از کنار این موج‌های ناآرام رودها و جوی‌ها ؛ و در دل کوچه باغ‌های گِل‌آلود ؛ باز در پی ترانه‌هایِ از یاد رفته‌ایم:

" اِی خودا آفتاب بَنی ، مَنگَه مَنگَه تاب بَنی"

در غربت‌ترین لحظات زندگی که لرز لرزان و بغض‌آلود ، هزاران سخنِ ناگفته در صحرای خشکیده‌یِ دل‌مان ناسروده مانده است ؛ باز در انتظار خورشید بهاری زمزمه می‌کنیم :

" اِی خودا آفتاب بَنی ، مَنگَه مَنگَه تاب بنی" ؛

با نگاه حُزن‌آمیز خود در آینه‌یِ امید ، تمام دلتنگی‌های خویش را به فریاد فرا می‌خوانیم ؛ باز نغمه‌هایِ دلنشین را به یاد می‌آوریم:

" اِی خودا آفتاب بَنی ، مَنگَه مَنگَه تاب بَنی"

و اینک از فرسنگ‌ها فاصله به انتظارت نشسته‌ایم تا کشتیِ مهربانی‌ات ، بر ساحلِ سلامتی لنگر بیندازد و حیاتِ حیرت‌زدگان را زنده کند و ما باز از پنجره‌یِ کودکی‌مان ، تابندگی‌ات را به تماشا بنشینیم و باز از میان شکوفه‌هایِ نارسیده درختان نارنج صدایت کنیم:

" اِی خودا آفتاب بَنی ، مَنگَه مَنگَه تاب بَنی"...

#حبیب_محمدحسینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99