🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
763 subscribers
8.51K photos
3.36K videos
12 files
124 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 #آدینه‌تان_بخیر

به رهی دیدم برگ خزان
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود

ای برگ ستمدیده پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هم آغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی

ای عاشق شیدا دلداده رسوا
گویمت چرا فسرده‌ام
در گل نه صفایی باشد نه وفایی
جز ستم ز دل نبرده‌ام

آه بار غمش در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شود نوگل گلشن و دیده شود
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست

من ماندم و صد خار ستم
این پیکر بی‌جان...

#ببژن_ترقی
🎼 #پرویز_یاحقی
🎙 #ایرج_بسطامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
شعری سپید با گویش محلی

جلدره
کورفی شون
دارچکل نیشتناسئن
مئزداره بونه گرزه شانِ
تُب بَت

چِندی وِنی
دار ریشه بونه ره
کورفیهَ بپئن

آه....
آی روزگار....!!


برگردان به فارسی:

جغدهای جل‌دره
روی تنه و شاخه‌های درخت نشستند
و موش‌های زیر درخت مازو
ماتم زده‌اند
تا کی باید موش‌ها از زیر ریشه‌ها
جعدها را تعقیب کنند؟

جل‌دره : نام منطقه‌ای درمسیر جاده ییلاق جواهرده که به علت گودی زیاد و فاصله نزدیک دو کوه ، بیشترین ساعات روز ، سایه است و جغدهای آن منطقه تقریباً به سیاهی می‌زنند.

#قاسم_شهبازی_چابکسری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
‌.
 از تو می‌گفتند
 برگ‌هایی که به قدم‌هایت متبرک نمودی
 به نجوای تو می‌رقصیدند
 میخکان مرده
 تویی مسیح خاطرات سرنگون
 تویی دلیل دیوانگی این خیل مردگان
 پاییز بهانه است
 به خس خس آهنگ قدمت می‌نوازند
 درختان ، بودنت را
 و تو احترام نا تمام این جنونی....

#حنان_مؤذن_قاسم‌آبادی
      #راستین

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در سرم
هزار واژه قفل است
صندوق اسراری
که کلید می‌شود
بر نظم و نثر
و احساس به زور قلم
زیر پا می‌گذارد
قافیه‌هایش را
وقتی شانه‌های هق هق
با گردن دلتنگی
زاویه‌ای حاده
از غصه می‌سازد...

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دختر  پاییزم و چشمِ دلم شیدای اشک
فصل فصل سینه آشفته‌ام نجوای اشک

باغ  مست تاک دل شد شوره زاری پر عطش
سوز سرد بی‌امانی خفته در رویای اشک

از  هراس مرگ برگ و درد زخم  بال باد
ساحل چشمان من با موج خون دریای اشک

تکه‌ای بغضم اسیر قاب خیس خاطره
با تب دلواپسی تا نشکند مینای اشک

در پی‌ات زخمی شده دنیایم از خاشاک و خار
گر تو مجنونم شوی "زیبا" شود لیلای اشک

یوسفم! با خنده‌ای زخم  زلیخا چاره کن
کی دهد حال جنون عاشقی فتوای اشک؟

#زیبا_حسینی_جیرندهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به غربت چشم‌های تو آمده‌ام
آنجا که نفس‌ها
راز بودند
پنجره را ببند
من گوشواره فصل‌ها را دزدیده‌ام
دستت را به من بده
تا سطرهای ناتمام را تمام کنم
گناه من را،
عشق ممنوع،
غم پاییز را
و شعری بیافرینیم
در این حوالی
نه در دور دست‌ها

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دلم، مثل برگی‌ست پاییزی
به اشاره‌ نسیمی‌ می‌لرزد‌
به تلنگری‌ زرد و سرخ‌ می‌شود!
دلم... رنگ پاییز گرفته
عاشقی می‌کند برای خودش
می‌چرخد....‌ می‌رقصد....
با باد هم سفر می‌شود
با باران‌ جاری می‌شود در نهرها
دلم عاشق‌ شده:
عاشقِ پاییز 🍁

#مریم_شریفی_هادی‌کیاشری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
"سرگردان باد،
برگ درخت گردو،
مغز گردو به چه می‌اندیشد"
اندیشید به پائیز،
به بی‌تابی برگ‌ها برای تغییر،
به رقص برگ‌های زیبا که می‌دانند در زیر پای عابران
شکسته خواهند شد اما
امیدوار از طنین خش خش زیبایشان که گوش
شنوندگان را بیدارخواهند کرد...
و شاید هم اندیشه پرستوهای عاشق را
که فصل جداییشان فرا رسیده...
کاش این جدایی باز به وصال بیانجامد.
کاش اهرمن رنگ برگ‌های زرد را با قرمزی قلب پرستوها تعییر ندهد.
کاش بهار نوای این عاشقان بیدل کوچک را به ما بازگرداند.
کاش پائیز بی‌مهری پایان یابد!!

#مریم_جوادی_فکجور

🆔️ @Bahar_Narenj_99
👤 #سلمان_هراتی

«سلمان هراتی» با نام اصلی «سلمان قنبر هراتی» ، در اول فروردین سال ۱۳۳۸ در روستای مزردشت تنکابن مازندران متولد شد. درس‌های ابتدایی تا پایان دوران متوسطه را در زادگاهش خواند. سپس در دانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشتهٔ هنر، مدرک فوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دور شهر لنگرود مشغول تدریس شد.
او در نهم آبان سال ۱۳۶۵ و زمانی که فقط ۲۷ سال سن داشت، هنگام عزیمت به لنگرود در یک سانحهٔ رانندگی درگذشت.
تخلصش، «آذرباد» بود و سه مجموعه‌ی شعر از وی بر جای مانده است:
▫️«آسمان سبز» چاپ سال ۱۳۶۴
▫️«دری به خانه خورشید» چاپ سال ۱۳۶۷
▫️«از این ستاره تا آن ستاره» در حوزه شعر نوجوان

آرامگاه سلمان هراتی در حوالی شهر تنکابن واقع شده‌ است، و بر سنگ مزارش، این بیت نوشته شده‌ است:

آه از پاییز سرد، ای کاش من
از تو باغی در بهاران  داشتم

روحش شاد و یادش گرامی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
پیام روز (۱۰۲)

گاهی با خودت زمزمه می‌کنی ، چرا در جهانی که در آن به دنیا آمدی ، می‌‌بینی کسانی به نان شب نیازمندند و کسانی هم به خاطر نداشتن پول وقتی‌ به بیماری دچار می‌شوند، هیچ بیمارستانی او را پذيرش نمی‌کند و یا وقتی حقی از کسی پای مال می‌گردد و بی‌گناهی جانش را از دست می‌دهد ، يک باره دلت می‌‌گیرد و چشمانت تر می‌‌شود  که نمی‌توانی کاری کنی به این فکر می‌افتی که چرا دنیا این گونه است و از تو کاری بر نمی‌آید؟
یک باره علت را به راحتی می‌فهمی که ریشه همه این بدبختی‌های بشر، نادانی اوست که جهان را به ویرانه‌ای تبدیل کرده و اشرف مخلوقات را به این روز نشانده است. سرانجام به این نتیجه می‌رسی که برای نجات خود و دیگران باید اول خودت دانا شوی و سپس بتوانی قدمی برای نجات مردم از بیماری نادانی برداری.

#رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
ایران گاهواره فرهنگ انسانی (۱۱۹)

اقتصاد برپایه کشاورزی بود و محصولات کاشته و تجارت شده شامل جو ، عدس ، لوبیا ، انجیر ، انگور ، کنجد و تخم کتان می‌شد. تجارت به طور تقریبی شامل مرزهای هند ، سواحل ترکیه، شام و مصر می‌شد. در زمان داريوش اول شبکه‌هایی از مسيرها ساخته شدند که تجارت را آسان ساختند. داريوش اول در سال ۵۰۰ قبل از میلاد، کانالی را در مصر احداث کرد که رود نیل را به دریای سرخ وصل می‌کرد. تعدادی از مورخان یونانی ادعا می‌کنند که این کانال هرگز کامل نشد.
ملت‌های تابع امپراتوری ایران می‌توانستند با نظارت دولت واحد با يکديگر تجارت عادلانه داشته باشند. مقياس‌های اندازه‌گیری استاندارد و محافظت در مقابل راه‌زنان را تضمین می‌کرد. داريوش اول همچنين دریک را به عنوان پول رایج در تمامی امپراتوری مقرر ساخت. ملت‌های تابع خود سکه‌های خود را ضرب می‌کردند و از سیستم مالی خود استفاده می‌کردند. اما این سیستم مالی می‌بایست با ارزش‌ دریک پول رایج مطابقت می‌داشتند. نکته جالب‌تر از همه این بود که تاجران و بازرگانان کاملاً احساس امنیت می‌‌کردند.

#رمضان_زین‌العابدینی_قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️ #ابيا (گبر Gabar)
▫️ نام علمی: Scolopax rusticola

"گَـبر" يا "ابيا" پرنده‌ای است جنگلی و تك‌زی با طولی حدود ۳۴ سانتی‌متر (بالغ) كه بدن‌ چاقی داشته و پرهای سياه و قهوه‌ای نقشداری كه قابليت همرنگ شدن با محيط و پنهان شدن در پشت بوته‌ها را به پرنده می‌دهد آن را پوشانده‌ است. چشم‌ها در دو طرف سر واقع شده‌اند و ميدان ديدی ۳۶۰ درجه را به این موجود می‌دهد.
منقار ابیاها، بلند و باريك بوده و نوك آن در آرواره بالای بر خلاف ديگر پرندگان انعطاف‌پذير است.
تنها دو گونه از ابياها را می‌توان در نقاط مختلفی از جهان ديد و بقيهٔ آنها بومی هستند.
در ايران ابياهای مهاجر فصل زمستان را در شمال كشور و بويژه در زمين‌های پست و مرطوب ناحيهٔ دريای کاسپین می‌گذرانند و گاهی در مناطق جنوبی‌تری همچون فارس، خوزستان و بلوچستان نيز ديده می‌شوند.
اين پرندگان به هنگام غروب و شروع شب به دنبال غذا رفته و با منقارهای بلندشان زمين‌های نرم را برای يافتن بی‌مهرگان جستجو می‌كنند.
آنها طول روز را به استراحت می‌پردازند و پرهای نقشدارشان آنها را از ديد ديگران پنهان می‌سازد.

🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شب‌تان_آرام

عطسه‌هایم عرصه‌ى پاییز را پر کرده است

حرف رفتن می‌زنی هی صبر می‌آید فقط!

#فرامرز_عرب‌عامری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
🍁 #آدینه‌تان_بخیر

‌صبح ما خیر است ای یاران  ز پیغام شما

جان ما مست است دائم از  میِ جام شما

کام ما هر صبح شیرین گردد از پیغامتان

چون عسل شیرین کند یزدان ما کام شما

📖 #اقبال_لاهوری
🗓 ۱۸ آبان - زادروز

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
بیهوده پاییز را
برگ‌ریزان آرزوها می‌دانند
شکوه رویایی رنگ‌هاست این فصل

بی‌تو
بی‌من
بی‌ما
پاییز، بی‌رنگ است
که سکوت درختان
به آغوش زمستان می‌سپاردمان
و زمستان میوه‌ی تلخ شب است از حاصل باغ خشک
باید بهار را از پنجره صدا زد
 تا سبز شوند شاخه‌های بی‌برگ

#حسن_عباسی_چابکسری

🆔️ @Bahar_Narenj_99
رفته بر بادم 🍁

آسمانم را گرفت ، دیجوره در آغوش
ابر ، با آن صور سرد غمناکش
دل بی‌رنگ من تنهاست
با سکوت و آه و نفرینش
زندگی‌ام سازی‌ست
به بدآهنگی کنسرت زمین
جامه‌ام خرقه خلاق پریزاد غمین
پالیزانم خاک نقصان زده نوامیدی‌ست
فارغ از روئیدن
مرا کشت و رهید
اشک شوریده من
خروش شط شیطانی لبخند شکوهمند غم است
در سکوت سیل اجسادم من
فارغ از یادم ، یارم ، نامم من
ناشادم
شوم رخدادم من
همان رفته بر بادم من

#ایمان_احمدی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
پاییزم
سرخ، در خیابانی
که مرا می‌بارد باران
برگ برگ

و چشمانم
چینه‌دانی پر از پرنده
با شانه‌هایی
که خالی از این همه گندم است

با ارغوانی‌ی کدامین غروب
آن همه آفتاب سوخت
که سالهاست
صبح‌ام
سیما سیم‌
ساز بارانش را می‌نوازد
و چنگ می‌‌زند بر پوست شب

#زیبا_حسینی_جیرندهی‌

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دور ازچشم نور
چمباتمه که می‌زنند
سایه‌ها
دخترک سکوت
باران  می‌دزدد
از چتر شب
برای ابری چشمانش!
پا روی پا می‌اندازد خستگی
با دردی دهان بسته
دشت را می‌نگرد
که سر خوش
علف‌های هرز را
می‌پرورد در دامن وحشی‌اش
آه..
افسوس که گربه‌های هرزه
مردمک‌هایشان درشب دریده‌تر
از همیشه است!

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
گیسوانت رنگِ شب، چشم‌ِ خمارت کارِ کیست؟
با نگاهت، دل زِ کف دادم ، بگو تکلیف‌ چیست؟

یا بمان یا مُردنم را قبلِ رفتن چاره کن
رفتنت باور بکن با مُردنِ قلبم یکیست

کاش در زندانِ قلبم تا ابد محکوم بود
آنکه با خلقِ جهان درگیر و با من گیر نیست

این چه دردی بود در جانم نشاندی بی‌خبر؟
جرمِ چشمانِ سیاه و نافذَت ، عاشق‌کُشی‌ست

#شقایق_دوستار_قاسم‌آبادی
📖  از مجموعه شعر #ناگفته

🆔️ @Bahar_Narenj_99