📖 شعر با گویش محلی تنکابنی

برگردان شعر به فارسی:

هر جا به زمین افتادی دستهایت را می‌گرفت
برایت اسپند دود می‌کرد ، فالَت را می‌گرفت

به چشم و دماغ انگشت می‌زدی (از ناتوانی)
مورچه و مگس را از اطرافت دور می‌کرد

یک دانه جو را به خوشه‌ای پُربار تبدیل کرد
جایی را برای تو در گوشه قلبش قرار داد

لقمه لقمه از سهم غذای خود کم کرد
تا برای تو لباس مناسبی تهیه کند

با چشمهای قرمز از خستگی با تو راه می‌آمد
گریه می‌کردی، برایت آواز  لالایی می‌خواند

محیط منزل مانند یک زندان بهشتی بود
بیمار می‌شدی از تو پرستاری می‌کرد

به  این امید که روزی عصای دستش شوی
وقتی کمرش از کهولت خم‌ شد ، یاورش باشی

وقتی سربالایی‌ عمر طی و به‌سرازیری‌ رسید
مایه خوشی و شیرینی زندگیش شوی

🔸️ تقدیم به مادران آسمانی
🎙 #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی
📸 #امیر_راد
📸 تصاویر مادران قاسم‌آبادی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
گاهی وقتا با خودم خاطره‌بازی می‌کنم.
غرق تو گذشته‌ها کلامو قاضی می‌کنم.

آخه عمریه دارم غمها رو روهم می‌چینم.
وقت خوابم که میشه خوابای مبهم می‌بینم،

می‌شینم ستاره‌ها رو دونه دونه می‌شمرم.
خودمو به دست رویای جوونی می‌سپرم.

مث اون بچه که خونه توی ساحل می‌سازه.
نمیدونه که میخاد به موج دریا ببازه.

پایه‌های زندگیمو روی آب ساخته بودم.
به قشنگی‌های دنیا دلمو باخته بودم.

حالا حسرت و پشیمونی شده وبال دل.
شبیه یه کشتی که نشسته باشه توی گل.

شب و روزا رو دارم با دلهره سر می‌کنم.
با نَمِ آهِه دلم دو چشممو تر می‌کنم.

چجوری اینهمه غم رو باخودم بچرخونم.
چِقَدِه این دل نازک دلمو بلرزونم.

دل وامونده داره سر به سر من می‌ذاره.
کشتی شکسته که طاقت موجو نداره.

نمی‌خام غصه رو شونه‌های من سوار باشه.
نمی‌خام بامن تنها کوه غمها یار باشه.

دل میگه بِرَم به دریا پیش اونکه یارمه.
اونکه دلواپسمه هرجا می‌رم کنارمه.

واسه اینکه دلمو بهش بِدَم راهی می‌شم.
‏توی سیلابه غما به عشق اون ماهی می‌شم.

✍ #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

شعر با گویش محلی

سینه کوله تی دانی چاک  آکوردوم
تی خاطری  خو ره  هلاک   آکوردم

گلو   بوخشته   خودی  خشک‌ غاره
می چشمِ  ابری  تره   راک  آکوردم

می دور و ور هر که به غیر تو دوبو
گرباز   همره  وره  خاک  آکوردوم...

✍ #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

به یاد مادران آسمانی

زندگی را در هوای عشق او سر می‌کنم
فال حافظ را به یادش خوانده از بر می‌کنم

قایقی می‌سازم از جنسی خیالی هر کجا
روی بال آرزو ، دل را شناور می‌کنم

خسته و دلتنگم از روز و شب این حادثه
شِکوه از بی‌تابی و دوری ز دلبر می‌کنم

گرچه او رفت و خیالش در خیالم مانده است
رفتن این‌گونه‌اش را سخت باور می‌کنم

تکیه‌گاه زندگی همپای عشق و خاطره
تکیه بر نقشی که از او مانده در سر می‌کنم

بعد از این هر شب به یادش تا سحر با قلب خود
در دیار خفتگان یادی ز مادر می‌کنم

✍ #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🎙 #صادق_کشاورز
✍ #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی
🎼 نیا بارون

🆔️ @Bahar_Narenj_99

باهار
تنکابن بهار بُومَه گُل دَکِتِه سرخِ هُلو تیتِه بَزَه.
زمسسانِ گُلِه دَنَه قورتِ گَلِه  پیتِه بَزَه.
کوه تُوکُولِه جنگلِ دل چشمه رِوانِه وَکِتِه.
وقتِ نشاس و کأشتِنِ گندم و دانه وَکِته.
نَهَر بُوخار چکمه داکُن بیلِ بگیر وقت مَحَل.
بالو بَزِن خَسسِه نُوبی گب خوبه هَمرَه بُو عمل.
دَس آسسینِه جٰارْ بَزَه پَس بُوشوردِه جو رِه کل بیار.
دَشتِ  دِلِه کم دأری آبْ دیمی بکأر یک به هزار.
زِنانِه وَرچاشتِ زمان تَش بوره منقل داکُنِه.
دارْسایِه بُن کیتری دِلِه آب یه سَره پَلْ هاکُنِه.
وَرِسْ بَرَر  راه بُومانِس این پا و اون پا ناکُنی.
هَندَه زمسسان رِسِنِه ایمروز و فردا ناکُنی.

✍ #سید_اسحق_فاطمی‌_تنکابنی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🎙 #صادق_کشاورز
✍ #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی
🎼 تی‌داغ نی‌‌نوم ( محلی شهسواری)

🔸️ زبان مادری را زنده نگه داریم.

🆔️ @keshavarz_moshaver...
🆔️ @Bahar_Narenj_99

🎙 #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی
📖 شعر محلی کُشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

شعر با گویش محلی

سینه کوله تی دانی چاک آکوردوم
تی خاطری خو ره هلاک آکوردم

گلو بوخشته خودی خشک‌ غاره
می چشمِ ابری تره راک آکوردم

می دور و ور هر که به غیر تو دوبو
گرباز  همره وره خاک آکوردوم...

✍ #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی

🆔️ @Bahar_Narenj_99

🎙 #سید_اسحق_فاطمی_تنکابنی
📖 شعر "قلم"

🆔️ @Bahar_Narenj_99