تقدیم به روح #پدر و #مادر عزیزم
یاد با تو بودنم،
میکند مدهوشم.
هست لالاییهایت
هنوز در گوشم.
صدایم کردی،
دعایم کردی
نشد حرفی فراموشم.
غمی نیست، کمی نیست
تو را کم دارم در آغوشم.
هنوز هم
بوی تنت را دوست دارم
مهر و محبتت را
صدای بیکلامت را
انتظارِ نگاهت را
دوست دارم.
منتظر ماندی همیشه
لیک با آن آشنایی
با وفای من،
بیوفا نبودهام من !
کجایی؟
با خدایی!؟
به وقت سحر یا شامگاهی
چرا نمیآیی؟
چرا هرگز نمیآیی؟
✍ #احمد_رمضانی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
یاد با تو بودنم،
میکند مدهوشم.
هست لالاییهایت
هنوز در گوشم.
صدایم کردی،
دعایم کردی
نشد حرفی فراموشم.
غمی نیست، کمی نیست
تو را کم دارم در آغوشم.
هنوز هم
بوی تنت را دوست دارم
مهر و محبتت را
صدای بیکلامت را
انتظارِ نگاهت را
دوست دارم.
منتظر ماندی همیشه
لیک با آن آشنایی
با وفای من،
بیوفا نبودهام من !
کجایی؟
با خدایی!؟
به وقت سحر یا شامگاهی
چرا نمیآیی؟
چرا هرگز نمیآیی؟
✍ #احمد_رمضانی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
👤 #پدر_چای_ایران
«محمد میرزا قوانلو» ملقب به «کاشفالسلطنه» در اول فروردین سال ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت حیدریه دیده به جهان گشود.
در سن ۱۶ سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و سپس عازم پاريس شد و در آنجا به تحصیل نیز پرداخت.
او بعد از مدتی به ایران بازگشت و به دعوت مظفرالدينشاه به سمت ژنرال كنسول ايران در هندوستان منصوب شد.
وی در سال ۱۲۷۹ مقدار زيادی تخم چای و بعلاوه ۳ هزار نهال چای از هند خريداری كرد و با خود به ايران آورد و در شهر لاهيجان و تنکابن، کشت چای را آغاز کرد و بدین ترتیب صنعت چای در ایران بومی شد، و محمدميرزا بعد از این موفقيت از سوی مظفرالدينشاه به «کاشفالسلطنه» ملقب گشت.
کاشفالسلطنه بعد از حدود ۳۰ سال فعالیت در زمینه چای، سرانجام در ۳۱ فروردین سال ۱۳۰۸ هنگام بازگشت از آخرین سفر کاریش و در مسير بوشهر به شيراز با اتومبيل به درهای موسوم به «كتل ملو» سقوط کرد و در اين حادثه كشته شد، و طبق وصيتش، خانوادهاش پیکر او را به لاهيجان انتقال دادند و در سر تپهای كه خود خريداری كرده بود تا بعد از مرگش آرامگاه ابدیاش باشد، به خاك سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
«محمد میرزا قوانلو» ملقب به «کاشفالسلطنه» در اول فروردین سال ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت حیدریه دیده به جهان گشود.
در سن ۱۶ سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و سپس عازم پاريس شد و در آنجا به تحصیل نیز پرداخت.
او بعد از مدتی به ایران بازگشت و به دعوت مظفرالدينشاه به سمت ژنرال كنسول ايران در هندوستان منصوب شد.
وی در سال ۱۲۷۹ مقدار زيادی تخم چای و بعلاوه ۳ هزار نهال چای از هند خريداری كرد و با خود به ايران آورد و در شهر لاهيجان و تنکابن، کشت چای را آغاز کرد و بدین ترتیب صنعت چای در ایران بومی شد، و محمدميرزا بعد از این موفقيت از سوی مظفرالدينشاه به «کاشفالسلطنه» ملقب گشت.
کاشفالسلطنه بعد از حدود ۳۰ سال فعالیت در زمینه چای، سرانجام در ۳۱ فروردین سال ۱۳۰۸ هنگام بازگشت از آخرین سفر کاریش و در مسير بوشهر به شيراز با اتومبيل به درهای موسوم به «كتل ملو» سقوط کرد و در اين حادثه كشته شد، و طبق وصيتش، خانوادهاش پیکر او را به لاهيجان انتقال دادند و در سر تپهای كه خود خريداری كرده بود تا بعد از مرگش آرامگاه ابدیاش باشد، به خاك سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
👤 #پدر_چای_ایران
🗓 ۱ فروردین ، زادروز
«محمد میرزا قوانلو» مشهور و ملقب به «کاشفالسلطنه» در اول فروردین سال ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت حیدریه دیده به جهان گشود.
در سن ۱۶ سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و سپس عازم پاريس شد و در آنجا به تحصیل نیز پرداخت.
او بعد از مدتی به ایران بازگشت و به دعوت مظفرالدينشاه به سمت ژنرال كنسول ايران در هندوستان منصوب شد.
وی در سال ۱۲۷۹ مقدار زيادی تخم چای و بعلاوه ۳ هزار نهال چای از هند خريداری كرد و با خود به ايران آورد و در شهر لاهيجان و تنکابن، کشت چای را آغاز کرد و بدین ترتیب صنعت چای در ایران بومی شد، و محمدميرزا بعد از این موفقيت از سوی مظفرالدينشاه به «کاشفالسلطنه» ملقب گشت.
کاشفالسلطنه بعد از حدود ۳۰ سال فعالیت در زمینه چای، سرانجام در ۳۱ فروردین سال ۱۳۰۸ هنگام بازگشت از آخرین سفر کاریش و در مسير بوشهر به شيراز با اتومبيل به درهای موسوم به «كتل ملو» سقوط کرد و در اين حادثه كشته شد، و طبق وصيتش، در سر تپهای در لاهیجان به خاك سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🗓 ۱ فروردین ، زادروز
«محمد میرزا قوانلو» مشهور و ملقب به «کاشفالسلطنه» در اول فروردین سال ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت حیدریه دیده به جهان گشود.
در سن ۱۶ سالگی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و سپس عازم پاريس شد و در آنجا به تحصیل نیز پرداخت.
او بعد از مدتی به ایران بازگشت و به دعوت مظفرالدينشاه به سمت ژنرال كنسول ايران در هندوستان منصوب شد.
وی در سال ۱۲۷۹ مقدار زيادی تخم چای و بعلاوه ۳ هزار نهال چای از هند خريداری كرد و با خود به ايران آورد و در شهر لاهيجان و تنکابن، کشت چای را آغاز کرد و بدین ترتیب صنعت چای در ایران بومی شد، و محمدميرزا بعد از این موفقيت از سوی مظفرالدينشاه به «کاشفالسلطنه» ملقب گشت.
کاشفالسلطنه بعد از حدود ۳۰ سال فعالیت در زمینه چای، سرانجام در ۳۱ فروردین سال ۱۳۰۸ هنگام بازگشت از آخرین سفر کاریش و در مسير بوشهر به شيراز با اتومبيل به درهای موسوم به «كتل ملو» سقوط کرد و در اين حادثه كشته شد، و طبق وصيتش، در سر تپهای در لاهیجان به خاك سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تقدیم به روح #پدر و #مادر عزیزم
یاد با تو بودنم،
میکند مدهوشم.
هست لالاییهایت
هنوز در گوشم.
صدایم کردی،
دعایم کردی
نشد حرفی فراموشم.
غمی نیست، کمی نیست
تو را کم دارم در آغوشم.
هنوز هم
بوی تنت را دوست دارم
مهر و محبتت را
صدای بیکلامت را
انتظارِ نگاهت را
دوست دارم.
منتظر ماندی همیشه
لیک با آن آشنایی
با وفای من،
بیوفا نبودهام من !
کجایی؟
با خدایی!؟
به وقت سحر یا شامگاهی
چرا نمیآیی؟
چرا هرگز نمیآیی؟
✍ #احمد_رمضانی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
یاد با تو بودنم،
میکند مدهوشم.
هست لالاییهایت
هنوز در گوشم.
صدایم کردی،
دعایم کردی
نشد حرفی فراموشم.
غمی نیست، کمی نیست
تو را کم دارم در آغوشم.
هنوز هم
بوی تنت را دوست دارم
مهر و محبتت را
صدای بیکلامت را
انتظارِ نگاهت را
دوست دارم.
منتظر ماندی همیشه
لیک با آن آشنایی
با وفای من،
بیوفا نبودهام من !
کجایی؟
با خدایی!؟
به وقت سحر یا شامگاهی
چرا نمیآیی؟
چرا هرگز نمیآیی؟
✍ #احمد_رمضانی_قاسمآبادی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙 #هلن_جواهردشتی
✍ #ایلیا_نوروزی
📖 #پدر_که_باشد...
زندهیاد «سهرابخان جواهردشتی» از حشمداران و نیکوکاران منطقه ییلاق جواهردشت و زاده سیاهکلرود بود که امروزه در مناطق جواهردشت، سیاهکلرود، قاسمآباد و اشکورات از او به نیکی یاد میکنند. سهرابخان دارای حسن خلق و مردمدار بود و طبع شعر نیز داشت که سرانجام در ۲۴ فروردین سال ۱۳۶۱ در سن شصت سالگی دیده از جهان فرو بست.
از وی شعر گیلکی در وصف ییلاق زیبای جواهردشت به یادگار مانده که در رادیو گیلان، بخش ترانههای محلی نیز پخش شده است.
روحش شاد و یادش گرامی.
سلام بی علیک یعنی سبب چی
در این فصل بهار قهر و غضب چی
عاشقی بگودیم کَسَن همره
خدا قسمت نگوت تقصیر من چی
اگر می یار بدی گوشه کنارا
بگو مره چر ه وعده دنی امروز و فردا
تره خواهش کنم مر نکن سرگردان
مر بدنام بگودی تی خانه آبادان
چنار دار مونم درم بیابان
نه آب جوب خورم نه آب باران
خداوندا هدی نم نم باران
غم من بیشتر از برگ داران
میشُم و پامچال و فاطمه کی
هر چی یاد بُمَه جوردشت کاکی
جوردشت آب و هوا نِدَره هیچ جای دنیا
هزار حیف جوردشت ندره ماشین راه
✍ #سهرابخان_جواهردشتی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
✍ #ایلیا_نوروزی
📖 #پدر_که_باشد...
زندهیاد «سهرابخان جواهردشتی» از حشمداران و نیکوکاران منطقه ییلاق جواهردشت و زاده سیاهکلرود بود که امروزه در مناطق جواهردشت، سیاهکلرود، قاسمآباد و اشکورات از او به نیکی یاد میکنند. سهرابخان دارای حسن خلق و مردمدار بود و طبع شعر نیز داشت که سرانجام در ۲۴ فروردین سال ۱۳۶۱ در سن شصت سالگی دیده از جهان فرو بست.
از وی شعر گیلکی در وصف ییلاق زیبای جواهردشت به یادگار مانده که در رادیو گیلان، بخش ترانههای محلی نیز پخش شده است.
روحش شاد و یادش گرامی.
سلام بی علیک یعنی سبب چی
در این فصل بهار قهر و غضب چی
عاشقی بگودیم کَسَن همره
خدا قسمت نگوت تقصیر من چی
اگر می یار بدی گوشه کنارا
بگو مره چر ه وعده دنی امروز و فردا
تره خواهش کنم مر نکن سرگردان
مر بدنام بگودی تی خانه آبادان
چنار دار مونم درم بیابان
نه آب جوب خورم نه آب باران
خداوندا هدی نم نم باران
غم من بیشتر از برگ داران
میشُم و پامچال و فاطمه کی
هر چی یاد بُمَه جوردشت کاکی
جوردشت آب و هوا نِدَره هیچ جای دنیا
هزار حیف جوردشت ندره ماشین راه
✍ #سهرابخان_جواهردشتی
🆔️ @Bahar_Narenj_99