🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
762 subscribers
8.51K photos
3.36K videos
12 files
123 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به داد هم برسیم!
هر کدام از رنج و اندوهی، کنجی خزیده و از درد به خود پیچیده و ظاهر را با سیلیِ روزگار سرخ نگاه داشته. هر کدام به دنبال شفائی و علاجی و درمانی و ناامیدانه به زیستنی اندوهناک، تن سپرده.
هر کدام رنجی به دامان و فقدان لبخندی و مهری و آغوشی بر دل...
چرا به داد هم نمی‌رسیم؟ چرا برای هم کاری نمی‌کنیم؟ با کلامی و آغوشی و لبخندی و مهربانی کوچکی حتی؟ چرا نجاتِ هم نمی‌شویم؟ شفای هم؟ و گریزگاهی برای رنج‌های هم؟
من اگر آغوش باز کنم، تو اگر آغوش باز کنی، ما اگر برای درمان هم قدمی برداریم، اگر کمی بیشتر با هم مهربان باشیم، اگر کمی بیشتر گوش شنوای هم باشیم و پناه خستگی‌های ناگزیر و بی‌کسی‌های هم، خیلی چیزها درست می‌شود، خیلی چیزها...

#نرگس_صرافیان_طوفان
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
از در درآمدی و من از خود به درشدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عَیوق برشدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن، اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

📖 #حضرت_سعدی
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
جمعه مرد با احساسی‌ست،
که دلش معشوقه‌ای زیبا می‌خواهد
که دست‌های ظریفش را بگیرد و ببوسد
جمعه زنِ دل نازکی‌ست،
که دلش همزبان می‌خواهد،
با دست‌های قوی
و انگشت‌هایی آماده‌ی نوازشِ چند تار مو

جمعه وقتی این چیزها را ندارد،
عجیب دلش می‌گیرد.

#شیما_سبحانی
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💎 #گروه_اجرای_رویای_دوستی
🌸 #بوی_بهار
به قلم :
▫️ #لیلا_رضاوند_تمنا
🎙 با اجرای :
▫️ #افسون_غفایی
▫️ #مجتبی_برفره
▫️ #هلن_جواهردشتی
▫️ #حسین_مشرف
▫️ #رویا_خانلو
▫️ #حمیدرضا_یگانه
🔸️ تنظیم :
▫️ #آدمک (#میثم‌_قهرمانی)
🔸️ میکس :
▫️ #حمیدرضا_یگانه

با آرزوی سالی پر از امّید و آرامش، همراه با سلامتی و دل‌خوشی، وَ ایرانی آباد
سال نو مبارک
بهار ۱۴۰۳ خورشیدی

🆔 @royaie_doosti
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
بغض امروز من از گریه‌ی باران پیداست
حال شهر از نفس تنگ خیابان پیداست

ساعت از پرسه به جان آمد و گل‌ها خوابند
ریشه‌شان خشک شد، از حسرت گلدان پیداست

آسمان داغ دلش را به سرم ریخته باز
از وداع تو و از خشم زمستان پیداست

شهر گم کرده تو را ، حال عجیبی دارد
دیدم از شیشه‌ی این پنجره میدان پیداست

گربه‌ی خانه هم ، انگار مرا می‌فهمد
این که کز کرده هنوز آن سر ایوان پیداست

دیده‌ام فال خودم را  تو نخواهی آمد
از رد قهوه‌ی من در ته فنجان پیداست

بعداز این هم به تو وآمدنت ، نیست امید
این هم از نیمه‌ی خالی‌تر لیوان ، پیداست

#سیدجلیل_سیدهاشمی
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت
صد سخن سر کرد، اما یک سخن نشنید و رفت

هر که آمد در غم آباد جهان، چون گردباد
روزگاری خاک خورد، آخر به خود پیچید و رفت

وقت آن کس خوش که چون برق از گریبان وجود
سر برون آورد و بر وضع جهان خندید و رفت

ای کم از زن! فکر مرکب در طریق کعبه چیست
این بیابان را به پهلو رابعه غلطید و رفت

گریه می آید به منصورم که در دار فنا
گفت چندین حرف‌حق یک‌حرف‌حق نشنیدو رفت

سیر معراج فنا را قوتی در کار نیست
چون شرر می باید اندک همتی ورزید و رفت

صائب آمد در حریمت با دل امیدوار
شد به صد دل از امید خویشتن نومید و رفت

📖 #صائب_تبریزی
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99