🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
760 subscribers
8.27K photos
3.27K videos
12 files
104 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
.
چشمانِ ابریِ دلم باران ندارد
تاوان عشقت را ببین ؛ پایان ندارد

یک غده در بطن وجودم جا گرفته
تومور بدخیمی شده ، درمان ندارد

با یک قلم رسوا شده اندوه‌هایم
بیماری روح و روان ؛ کتمان ندارد!

کوه دماوندی ، برایم قله هستی
آتشفشان واژه‌ها ؛ وجدان ندارد!

سوزانده نای خسته‌ام را شعرهایم
گویی هوا در حنجره جریان ندارد

صدبار گفتم عشق را بگذار و برگرد!
پایم به حرف عقلِ من ایمان ندارد

اشعار من در گوشه‌ای کز کرده اینجا
بیتِ غزل بی‌عشقِ تو دیوان ندارد!

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
نمی‌خواهم که شاعر باشم امروز

اسیر قافیه ؛ هر روز و هر روز

گمانم شاعری احساس درد است

که شعری می‌شود این درد جانسوز

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
عمری‌ست که هم‌صحبت پنهانی عشقم
پژمرده‌ی یک غیبت طولانی عشقم

جانم به تمنای تو در راز و نیاز است
دیوانه‌ی این ‌حالت عرفانی عشقم

هرچند که چون ساحل آرام یقینم
در جان و دلم، طعمه‌ی طوفانی عشقم

دیوار تمنای تماشات فرو ریخت
ویران شده‌ی حادثه‌ی آنی عشقم

درمانده‌ترین عابر چشم نگرانم
مغموم‌ترین شاعر گیلانی عشقم

گفتند که در دایره‌ی عشق نگنجی
من حاصل بارانم و قربانی عشقم

#حسن_عباسی_چابکی

پ.ن: سه بیت از این غزل را پس از خواندن سروده‌ی شاعر همشهری‌ام خانم #سودابه_احمدی در یک گروه تلگرامی بداهه گفتم. سعی کردم از قافیه‌های شعر ایشان استفاده نکنم.

🆔 @hasan_abbasi1
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
من خسته‌ترین عابر چشمانِ سیاهم
بی‌صبرترین آدمِ زندانیِ عشقم

پُر غصه‌ترین قصه‌ی دیوانِ جنونم
در زمزمه‌ی وصل ؛ چو خاقانی عشقم

از بس که مرا پس‌زده‌ای دل شده از سنگ
از ضربت بی‌مهری تو کانیِ عشقم

از بسترِ تنهاییِ من ، رود گذر کرد
ابر است دلم ؛ گاه که بارانیِ عشقم

دیوارِ تمنا که فرو ریخت ؛ فروریخت!
ویران شده‌ام در خودم و فانیِ عشقم

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام
      #بداهه

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
خنده‌ی زمین
در بهار
رازها دارد

از تماشای کدام شکفتن
باز می‌گردی؟

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
از رَحِم درد فارغ شدم
در حالیکه بند آدم
به نافم بسته بودند
نمی‌دانم!
این چه صیغه‌ای ست
که هرچه انسان‌تر
زجرِ آن مبالغه‌تر

#سودابه_احمدی
      #بداهه‌

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در شجاعت همه گویند شبیه پسرم
جنسِ زن هستم و در اصلِ خودم مثلِ زرم

شکر می‌گویم ازین مهر که در من جاریست
این قَدَر مردی خود چوب نکن فرقِ سرَم

مثلِ شعر است تولد ، خود هستی تا مرگ
هر طرف می‌نگرم باز زِ تو شعرترم

مادرم ؛ قدرتِ اعجازِ طبیعت هستم
دخترم ؛ باعث آرامش روح پدرم

مثلِ امضای خدا واقعی اما پر راز
غزل زندگی‌ام ؛ عشق شده همسفرم

اهلِ عرفان که شدم نیمه‌ی من کامل شد
جنس مردان شده یکسان همه‌شان در نظرم

#سودابه_احمدی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
من مثل سروی بر تن بستان ایرانم
در فصل سرد زندگی هم سبز می‌مانم

مثل سماموس با ابهت چون خزر صاف
خوشحال‌تر از دیگران ، چون اهل گیلانم

حالا که سایه ، شیون و گلچین ازین‌جاست
در دین خود هر سوره از یک بیت می‌خوانم!

اصلاً تو شیعه ؛ اهل دین ؛ یار امامان
خوشحال‌تر از تو منم! چون اهل عرفانم

انگار من هم کیشِ ابر و آسمان هستم
"نازک دلم احساسی‌ام از جنس بارانم"

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
قسم به شانه‌های شب
بکرترین ترانه
نجوای ستارگان است
در مهمانی مرداب
که در گوش نیلوفران
عاشقانه می‌خواند
طلوع شاعرانه ی ماه را

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
اسب وحشی شده ؛ کوبنده به سینه این دل
بده افسارِ خرد دستِ من و یالِ دلم

سبزه‌زارِ طرب و لذت و شهوت شده دل
شک ندارم که بهشتی شده احوال دلم

مثل مجنون شده آواره‌ی شب‌های سکوت
لیلی عشق شده عامل تبخالِ دلم

سال و ماهم شده یکسان به تبِ راجع عشق
هجری شمسی و غیره نشد امسالِ دلم

بر بلندی شعف برده مرا حالت عشق
مرغکی شاد که افتاده به دنبال دلم

مرغ عشقِ دلِ من لذت نجوا را بُرد
حال! ساکت شده از شدت جنجالِ دلم

خلوتی خواهم از امشب که شوم شاعرِ عشق
بنویسم غزل از  دردِ دلِ کالِ دلم

#سودابه_احمدی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در اردی‌بهشت خیالم
لچک می‌بافم
از شکوفه
برای ایل‌میلی
دختری با گونه‌های سبزه
که خش‌خش حاشیه‌ی آبی دامنش
مدام در گوش موج می‌زند!

#سودابه_احمدی_چابکی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
از خورشید خاطره می‌بافم
برای روزهای به خون نشسته
برای درختانِ سربریده‌ی سرخ
برای آبادی‌های دور
برای پیرزنی
که سوی چشمانش
غروب کرده است
از خورشید خاطره می‌بافم
بر صندلی شعر
وقتی که واژه‌ها
در تاریکی راه گم کرده‌اند

#سودابه_احمدی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در گوشه‌ی خود نشسته‌ام
در زاویه‌ی تردید
وقتی دستانم تهی است
و بوم تکرار افتاده
از چهار پایه‌ی یقین
در گوشه‌ی خود نشسته‌ام
بی چشمک زنی
در چهار راه زندگی!
این .... منم
آن خیابانی
که از نفس افتاده
و به بن‌بست رسانیده
کوچه‌های شعرش را...‌

#سودابه_احمدی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در نجوای آرام سایه‌ها
سکوت بغض را شنیدم
وقتی که خسته از شب
سر بر دیوار نهاده
و از خرمن نور
خوشه می‌چیدند
و در کویر تنهایی
سراب خورشید را به خواب می‌دیدند
دلتنگیِ آشنایی
که مرا
در ساحل زمان
به خاطره نشاند.

#سودابه_احمدی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دیگر
سنگ پشت نمی‌شوم
در لاک رویا!
شاید پرنده‌ای
پر بدهم از عریانی خود
تا... آسمان سراسیمه‌ی آرامش
تا بخت سیاه نشده‌ی ابر
تا اشکی
که بعید است
باران شود
دیگر از سر شوق...

#سودابه_احمدی
      #آرام

🆔️ @Bahar_Narenj_99