🌙 #شبتان_آرام
من زنم....
در گلوی زمین گیر کردهام
قدری حرف میخواهم
و کمی آزادی!
دوباره سیب بچین حوا
من خستهام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
✍ #سیمین_دانشور
🗓 ۱۸ اسفند ، درگذشت
🆔️ @Bahar_Narenj_99
من زنم....
در گلوی زمین گیر کردهام
قدری حرف میخواهم
و کمی آزادی!
دوباره سیب بچین حوا
من خستهام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
✍ #سیمین_دانشور
🗓 ۱۸ اسفند ، درگذشت
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
این همه نقش که بر صحنۀ گیتی پیداست
سینماییست که از دیدهی اختر گذرد
📖 #ایرج_میرزا
ایرج میرزا زاده مهرماه ۱۲۵۳ در تبریز و درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران، ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران مشهور ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
روحش شاد
🆔️ @Bahar_Narenj_99
این همه نقش که بر صحنۀ گیتی پیداست
سینماییست که از دیدهی اختر گذرد
📖 #ایرج_میرزا
ایرج میرزا زاده مهرماه ۱۲۵۳ در تبریز و درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران، ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران مشهور ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
روحش شاد
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
حق با بهار بود، با همان ساقههای لخت.
بر این پهنهی خاک چیزی هست
که به رغم ما ادامه میدهد.
خوب است که جلوههای بودن را
به غم و شادی ما نبستهاند.
✍ #هوشنگ_گلشیری
هوشنگ گلشیری زاده ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ اصفهان ، نویسندهٔ ایرانی و سردبیر مجلهٔ کارنامه بود. مورّخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستاننویسان معاصر زبان فارسی دانستهاند و «شازده احتجاب» از مهمترین آثار اوست. وی در ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در تهران درگذشت.
روحش شاد
🆔️ @Bahar_Narenj_99
حق با بهار بود، با همان ساقههای لخت.
بر این پهنهی خاک چیزی هست
که به رغم ما ادامه میدهد.
خوب است که جلوههای بودن را
به غم و شادی ما نبستهاند.
✍ #هوشنگ_گلشیری
هوشنگ گلشیری زاده ۲۵ اسفند ۱۳۱۶ اصفهان ، نویسندهٔ ایرانی و سردبیر مجلهٔ کارنامه بود. مورّخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستاننویسان معاصر زبان فارسی دانستهاند و «شازده احتجاب» از مهمترین آثار اوست. وی در ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در تهران درگذشت.
روحش شاد
🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شبتان_آرام
اگه یه روز بری سفر
بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم
دوباره باز تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه
به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری
چرا می ری تنهام می ذاری
اگه فراموشم کنی
ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم
تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خواموش بمونه
میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری
که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم…
اگه بازم دلت میخواد یار یک دیگر باشیم
مثال ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره … دوباره آهنگی بگیره
🎙 #فرامرز_اصلانی
▫️ روحش شاد
🆔️ @Bahar_Narenj_99
اگه یه روز بری سفر
بری زپیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم
دوباره باز تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه
به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری
چرا می ری تنهام می ذاری
اگه فراموشم کنی
ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم
تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خواموش بمونه
میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری
که توش من رو تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم…
اگه بازم دلت میخواد یار یک دیگر باشیم
مثال ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره … دوباره آهنگی بگیره
🎙 #فرامرز_اصلانی
▫️ روحش شاد
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
هوا هوای بهار است و باده بادهی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست
كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب
فرشته روی من ، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم سادهی ما ، ای چراغ ماه بتاب
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیاو یك نفس ایچشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاك ره این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب
📖 #فریدون_مشیری
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
هوا هوای بهار است و باده بادهی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست
كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب
فرشته روی من ، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم سادهی ما ، ای چراغ ماه بتاب
گُل امید من امشب شكفته در بر من
بیاو یك نفس ایچشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاك ره این خرابه باید شد؟
بیا كه كام بگیریم از این جهان خراب
📖 #فریدون_مشیری
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
خاک را زنده کند تربیت باد بهار
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
📖 #سعدی
📸 شرح تصویر
درس سیزدهبدر ، فارسی کلاس دوم ، سال ۱۳۴۳
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خاک را زنده کند تربیت باد بهار
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
📖 #سعدی
📸 شرح تصویر
درس سیزدهبدر ، فارسی کلاس دوم ، سال ۱۳۴۳
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
باد بهاری وزید ، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید ، ناله هر مرغِ زار
سرو شد افراخته ، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته ، بر سر بید و چنار
خیز و غنیمت شمار ، جنبش باد ربیع
ناله موزون مرغ ، بوی خوش لالهزار
هر گل و برگی که هست ، یاد خدا میکند
بلبل و قمری چه خواند ، یاد خداوندگار
برگ درختان سبز ، پیش خداوند هوش
هر ورقی دفتریست ، معرفت کردگار
وقت بهارست خیز ، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست ، تا دگر آید بهار
📖 #سعدی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
باد بهاری وزید ، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید ، ناله هر مرغِ زار
سرو شد افراخته ، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته ، بر سر بید و چنار
خیز و غنیمت شمار ، جنبش باد ربیع
ناله موزون مرغ ، بوی خوش لالهزار
هر گل و برگی که هست ، یاد خدا میکند
بلبل و قمری چه خواند ، یاد خداوندگار
برگ درختان سبز ، پیش خداوند هوش
هر ورقی دفتریست ، معرفت کردگار
وقت بهارست خیز ، تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست ، تا دگر آید بهار
📖 #سعدی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شبتان_آرام
ترانهی «هوهو» از سرودههای زیبای زندهیاد محمدولی مظفری است که زائیده اندیشه پُربار و خلاق این شاعر و محقق بزرگ سرزمینمان میباشد.
در این ترانه تصویری از یک خانه روستایی را در اوایل فصل کشاورزی ارائه میدهد که همهی اعضاء خانواده برای کار به شالیزار رفتهاند و تنها یک دخترک هفت هشت ساله از خانه، باغ و حیوانات نگهداری میکند.
کودک پس از هجوم عقاب برای شکار جوجهها با هراسی وحشتبار گاهی با آوای اعتراض و گاهی با نفرین و زاری و با فریاد "هوهو" عقاب را میتاراند.
هوهو ، هوهو
آلو بومأی هوهو
آلو بومأ کولؤشکن جوجکانه بیگیره
بهار دیمه تلاکون امیده خأ هگیره
می لاکو غوصه جی ده خأ، جلف روخؤن دمیره
چندی مگر تؤنه بگؤی هوهو، هوهو
می لاکو گؤی:
ایلاهی آلؤی تی جیگر فیریزه
غوصه خو جوهره تی دیل بریزه
ایلاهی افتؤ تی پرأ بسوجه
اجل خو تیرأ به تی دیل بدوجه
غم همیشک تی دیل میئن بموجه
لوئاس خؤنای تو ببی کوکو، هوهو...
🎤 #فریدون_پوررضا
✍️ #محمدولی_مظفری
🎼 #هوهو
🆔️ @GILEZAKAN
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ترانهی «هوهو» از سرودههای زیبای زندهیاد محمدولی مظفری است که زائیده اندیشه پُربار و خلاق این شاعر و محقق بزرگ سرزمینمان میباشد.
در این ترانه تصویری از یک خانه روستایی را در اوایل فصل کشاورزی ارائه میدهد که همهی اعضاء خانواده برای کار به شالیزار رفتهاند و تنها یک دخترک هفت هشت ساله از خانه، باغ و حیوانات نگهداری میکند.
کودک پس از هجوم عقاب برای شکار جوجهها با هراسی وحشتبار گاهی با آوای اعتراض و گاهی با نفرین و زاری و با فریاد "هوهو" عقاب را میتاراند.
هوهو ، هوهو
آلو بومأی هوهو
آلو بومأ کولؤشکن جوجکانه بیگیره
بهار دیمه تلاکون امیده خأ هگیره
می لاکو غوصه جی ده خأ، جلف روخؤن دمیره
چندی مگر تؤنه بگؤی هوهو، هوهو
می لاکو گؤی:
ایلاهی آلؤی تی جیگر فیریزه
غوصه خو جوهره تی دیل بریزه
ایلاهی افتؤ تی پرأ بسوجه
اجل خو تیرأ به تی دیل بدوجه
غم همیشک تی دیل میئن بموجه
لوئاس خؤنای تو ببی کوکو، هوهو...
🎤 #فریدون_پوررضا
✍️ #محمدولی_مظفری
🎼 #هوهو
🆔️ @GILEZAKAN
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
ما با امید صبح وصال تو زندهایم
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار
📖 #هوشنگ_ابتهاج
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ما با امید صبح وصال تو زندهایم
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار
📖 #هوشنگ_ابتهاج
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار
این همه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
نام نیکو گر بماند زآدمی
به کاز او ماند سرای زرنگار
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار
گنج خواهی، در طلب رنجی ببر
خرمنی میبایدت، تخمی بکار
چون خداوندت بزرگی داد و حکم
خرده از خردان مسکین در گذار
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت پایدار
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت بر آرد کردگار
با غریبان لطف بیاندازه کن
تا رود نامت به نیکی در دیار
از درون خستگان اندیشه کن
وز دعای مردم پرهیزگار
با بدان بد باش و با نیکان نکو
جای گل گل باش و جای خار خار
دیو با مردم نیامیزد مترس
بل بترس از مردمان دیوسار
با بدان چندان که نیکویی کنی
قتل مار افسا نباشد جز به مار
ای که داری چشم عقل و گوش هوش
پند من در گوش کن چون گوشوار
سعدیا چندان که میدانی بگوی
حق نباید گفتن الا آشکار
📖 #سعدی
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار
این همه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
نام نیکو گر بماند زآدمی
به کاز او ماند سرای زرنگار
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار
گنج خواهی، در طلب رنجی ببر
خرمنی میبایدت، تخمی بکار
چون خداوندت بزرگی داد و حکم
خرده از خردان مسکین در گذار
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت پایدار
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت بر آرد کردگار
با غریبان لطف بیاندازه کن
تا رود نامت به نیکی در دیار
از درون خستگان اندیشه کن
وز دعای مردم پرهیزگار
با بدان بد باش و با نیکان نکو
جای گل گل باش و جای خار خار
دیو با مردم نیامیزد مترس
بل بترس از مردمان دیوسار
با بدان چندان که نیکویی کنی
قتل مار افسا نباشد جز به مار
ای که داری چشم عقل و گوش هوش
پند من در گوش کن چون گوشوار
سعدیا چندان که میدانی بگوی
حق نباید گفتن الا آشکار
📖 #سعدی
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طَرَب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
📖 #خیام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طَرَب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
📖 #خیام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
زین گلستان عاقبت چون باد میباید گذشت
بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا ؟
📖 #صائب_تبریزی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
زین گلستان عاقبت چون باد میباید گذشت
بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا ؟
📖 #صائب_تبریزی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت که بیدار نباشد
📖 #سعدی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت که بیدار نباشد
📖 #سعدی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
با افتخار گیلانیام
چو کردگار مددکار و یادگار من است
فروغ کار من از لطف کردگار من است
گر اعتبار کسان مکنت است و مال و منال
کمال و دانش و فرهنگ اعتبار من است
دیار غرب ز خورشید شرق نورانی است
دیار علم درخشنده از دیار من است
مراست کشور ایران به سان جان عزیز
به ویژه خطهی گیلان که لالهزار من است
چگونه ترک کنم سرزمین گیلان را
که زادگاه من و این و هم تبار من است
به خاک پاک تو سوگند ای دیار عزیز
که نام تو شرف و عزّ و افتخار من است
✍ #سرور_لاهیجی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
با افتخار گیلانیام
چو کردگار مددکار و یادگار من است
فروغ کار من از لطف کردگار من است
گر اعتبار کسان مکنت است و مال و منال
کمال و دانش و فرهنگ اعتبار من است
دیار غرب ز خورشید شرق نورانی است
دیار علم درخشنده از دیار من است
مراست کشور ایران به سان جان عزیز
به ویژه خطهی گیلان که لالهزار من است
چگونه ترک کنم سرزمین گیلان را
که زادگاه من و این و هم تبار من است
به خاک پاک تو سوگند ای دیار عزیز
که نام تو شرف و عزّ و افتخار من است
✍ #سرور_لاهیجی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههایِ تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود
نسیمِ گل چو دل اندر پیِ هوایِ تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پایِ تو بست؟
📖 #حافظ
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههایِ تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود
نسیمِ گل چو دل اندر پیِ هوایِ تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پایِ تو بست؟
📖 #حافظ
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههایِ تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود
نسیمِ گل چو دل اندر پیِ هوایِ تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پایِ تو بست؟
📖 #حافظ
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست
گشادِ کارِ من اندر کرشمههایِ تو بست
مرا و سروِ چمن را به خاکِ راه نشاند
زمانه تا قَصَبِ نرگسِ قبای تو بست
ز کارِ ما و دلِ غنچه صد گره بگشود
نسیمِ گل چو دل اندر پیِ هوایِ تو بست
مرا به بندِ تو دورانِ چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دلِ مسکینِ من گره مَفِکن
که عهد با سرِ زلفِ گرهگشایِ تو بست
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیمِ وصال
خطا نِگر که دل امید در وفایِ تو بست
ز دستِ جورِ تو گفتم زِ شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو، که پایِ تو بست؟
📖 #حافظ
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
آنچه میگویم به قدر فهم توست
مُـردم انـدر حـسـرتِ فهم درست
صـورت زیبا نمیآید به کار
حرفی از معنی اگر داری بیار
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ
موی بشکافی بهعیب دیگران
ور بپرسم عیب تو کوری در آن
هرکسی گر عـیـب خـود دیدی به پـیش
کی بُدی فارغ وی از اصلاح خویش
نیمِ عمرت در پریشانی رود
نـیـمِ دیـگر در پشیمانی شود
📖 #مولانا
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آنچه میگویم به قدر فهم توست
مُـردم انـدر حـسـرتِ فهم درست
صـورت زیبا نمیآید به کار
حرفی از معنی اگر داری بیار
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ
موی بشکافی بهعیب دیگران
ور بپرسم عیب تو کوری در آن
هرکسی گر عـیـب خـود دیدی به پـیش
کی بُدی فارغ وی از اصلاح خویش
نیمِ عمرت در پریشانی رود
نـیـمِ دیـگر در پشیمانی شود
📖 #مولانا
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🌙 #شبتان_آرام
ما گاهی فراموش میکنیم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، این همه راه آمدهایم.
ما به ضیافت هستی دعوت نشدهایم تا با خود جمع کنیم و ببریم، بلکه آمدهایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمدهایم تا عشق را، امید را، دوستی را و نان را با دیگران تقسیم کنیم. آمدهایم تا خلأیی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!...
✍ #اوشو
📚 از کتاب عشق پرندهای آزاد است.
با سپاس از آقای حمید نعمتیپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
ما گاهی فراموش میکنیم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، این همه راه آمدهایم.
ما به ضیافت هستی دعوت نشدهایم تا با خود جمع کنیم و ببریم، بلکه آمدهایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمدهایم تا عشق را، امید را، دوستی را و نان را با دیگران تقسیم کنیم. آمدهایم تا خلأیی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!...
✍ #اوشو
📚 از کتاب عشق پرندهای آزاد است.
با سپاس از آقای حمید نعمتیپور
🆔️ @Bahar_Narenj_99
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌙 #شبتان_آرام
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
📖 #سعدی
🎙 #محمدرضا_شجریان
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
📖 #سعدی
🎙 #محمدرضا_شجریان
با سپاس از آقای کیومرث پورملک
🆔️ @Bahar_Narenj_99