This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
پاییز
پنجرهی بازیست
به دیوانگی نقاش
به عاشقانههای یک شاعر
به رنگ نارنجی
و مستی داغ خورشید
پس از یک روز بارانی
وقتی!
پیراهن آذر
در باد
این سو و آن سو میرود
کابارهی رنگها
میرقصاند
عریانی لحظههایم را....
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
پاییز
پنجرهی بازیست
به دیوانگی نقاش
به عاشقانههای یک شاعر
به رنگ نارنجی
و مستی داغ خورشید
پس از یک روز بارانی
وقتی!
پیراهن آذر
در باد
این سو و آن سو میرود
کابارهی رنگها
میرقصاند
عریانی لحظههایم را....
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
گونهی زرد مرا هدیه به یلدا ببرید
موج غمهای مرا تا لب دریا ببرید
این خزان رفت و خزان از دل ما دور نشد
گِله از درد جدایی ، به ثریا ببرید
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
گونهی زرد مرا هدیه به یلدا ببرید
موج غمهای مرا تا لب دریا ببرید
این خزان رفت و خزان از دل ما دور نشد
گِله از درد جدایی ، به ثریا ببرید
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
امشب
شکلاتِ داغت را با لذت بنوش!
بیخیالِ فصلی که در راه است...
سیلی بزن
به تمامِ اندوهی که چون پیچکی
زمان را احاطه کرده
بی خیالِ ... یلدا
دیگر
با قلبِ خزان زده
زمستان چه میتواند بکند؟
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
امشب
شکلاتِ داغت را با لذت بنوش!
بیخیالِ فصلی که در راه است...
سیلی بزن
به تمامِ اندوهی که چون پیچکی
زمان را احاطه کرده
بی خیالِ ... یلدا
دیگر
با قلبِ خزان زده
زمستان چه میتواند بکند؟
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
آدم نبودم ؛ نیستم افسوس و صد افسوس که
در فرصت دنیاییام ؛ هم سنگِ حوا ماندهام
ماهی به من زل میزند؛ هر شب که روزی میرود
شاید ملامت میکند کز روشنی جا ماندهام!
باران نور و گرمی یک روز را تو دیدهای
پس درک کن حالِ مرا؛ در سوز و سرما ماندهام
گویند جای بهتری بوده مکان آدمی
من که ندانم راستش! دانم که تنها ماندهام
از دست خود ناراضیام، حاشا چرا؟ انگار که
از صحبتِ با حوریان با فعلِ خود جا ماندهام
هی پشتِ هم اما، اگر! پس کیِ شبیه آدمم؟
فردا همینم باز هم! در کار خود وا ماندهام
نوری رسید از پنجره صبحِ سحر نزدیک شد
صد وایِ من! شب رفت و من در قعر رویا ماندهام
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آدم نبودم ؛ نیستم افسوس و صد افسوس که
در فرصت دنیاییام ؛ هم سنگِ حوا ماندهام
ماهی به من زل میزند؛ هر شب که روزی میرود
شاید ملامت میکند کز روشنی جا ماندهام!
باران نور و گرمی یک روز را تو دیدهای
پس درک کن حالِ مرا؛ در سوز و سرما ماندهام
گویند جای بهتری بوده مکان آدمی
من که ندانم راستش! دانم که تنها ماندهام
از دست خود ناراضیام، حاشا چرا؟ انگار که
از صحبتِ با حوریان با فعلِ خود جا ماندهام
هی پشتِ هم اما، اگر! پس کیِ شبیه آدمم؟
فردا همینم باز هم! در کار خود وا ماندهام
نوری رسید از پنجره صبحِ سحر نزدیک شد
صد وایِ من! شب رفت و من در قعر رویا ماندهام
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
دو شعر سپید
آویزانم از هستی
شبیه ماهی در برکهای کوچک
که مدام میبوسد
حباب رهاییاش را
از زبان بوته می گویم
در پستترین ارتفاع تنهایی
زیر نارونی خسته
وقتی
دفینههای ریشه را جستجو میکنم
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آویزانم از هستی
شبیه ماهی در برکهای کوچک
که مدام میبوسد
حباب رهاییاش را
از زبان بوته می گویم
در پستترین ارتفاع تنهایی
زیر نارونی خسته
وقتی
دفینههای ریشه را جستجو میکنم
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
گیشههای احساس
بلیط دلهره میفروشند
در سرد راهِ انتظار....
به من بگویید!
با این روح مرحوم
که بر جسمی یخ زده تکیه داده است
تا کی میتوان
به سیاه بازی زندگی ادامه داد؟؟
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
گیشههای احساس
بلیط دلهره میفروشند
در سرد راهِ انتظار....
به من بگویید!
با این روح مرحوم
که بر جسمی یخ زده تکیه داده است
تا کی میتوان
به سیاه بازی زندگی ادامه داد؟؟
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
مرگ میآید و انگار مقدّر این است
دلِ من تنگ شود درد مکرر این است
رنگِ خورشید که قرمز شد و از نور افتاد!
ماه هم تکه شده قصهی اختر این است
اشک جاری شود از چشم، چو رودی پر خون
عاقبت خاک تو را خورد، مقرّر این است
بالِ من بسته و من لنگ زنان میآیم
زخمیِ چنگِ عقاب است، کبوتر این است
تنگتر میشود امشب دلِ من با یادت
شعر جاری شود و سنگر آخر این است
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
#پنجشنبه است و یاد رفتگان دل را به درد میآورد.
روح همه رفتگان شاد و در آرامش
🆔️ @Bahar_Narenj_99
مرگ میآید و انگار مقدّر این است
دلِ من تنگ شود درد مکرر این است
رنگِ خورشید که قرمز شد و از نور افتاد!
ماه هم تکه شده قصهی اختر این است
اشک جاری شود از چشم، چو رودی پر خون
عاقبت خاک تو را خورد، مقرّر این است
بالِ من بسته و من لنگ زنان میآیم
زخمیِ چنگِ عقاب است، کبوتر این است
تنگتر میشود امشب دلِ من با یادت
شعر جاری شود و سنگر آخر این است
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
#پنجشنبه است و یاد رفتگان دل را به درد میآورد.
روح همه رفتگان شاد و در آرامش
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
سایهها میشکنند
در انعکاس نگاهت
از چشم پنجره
وقتی که
با باران واژه
طوفان را
گره میزنی
بر گُردهی شعری مبهوت!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
سایهها میشکنند
در انعکاس نگاهت
از چشم پنجره
وقتی که
با باران واژه
طوفان را
گره میزنی
بر گُردهی شعری مبهوت!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
🍭 #آبنبات_دارچینی
چند روزی ست که آبنبات دارچینی را مزه مزه میکنم. دوست داشتنی و نوستالژیک است.
هر زمان که مزه مزهاش میکنم تلویزیون سیاه و سفید ؛ مهتابیهای بلند روی دیوار و لحافهای سنگین مادرم که هر آدم بیخوابی را به خواب اجباری میبرد ؛ یادم میآید.
روزهایی که موهای فرفریام را دور انگشتم میپیچیدم و مثل فنر رهایش می کردم.
همان روزها که یک هفته شیفت صبح به مدرسه میرفتم و هفتهی بعد؛ بعد از ظهرها.
همان روزها که مادرم برایم چای هل و دارچین درست میکرد و پدرم هر صبح نان تازه میخرید.
آب نبات دارچینی را دوست دارم. مثل کودکیهایم ؛ مرغ و خروسهای حیاط خانهیمان و غاز نر بدجنسی که منتظر بود به حیاط بروم و دنبالم کند.
آب نبات دارچینی را دوست دارم ؛ مثل سرمای پاهای کوچکم وقتی پیاده به مدرسه میرفتم و بخاری نفتیِ بیجانی که باید به آن میچسبیدم.
آب نبات دارچینی را دوست دارم مثل نباتهای زعفرانی که مادرم در دوران جنگ و کوپنی شدن قند و شکر برایمان درست می کرد.
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
▫️ #دل_نوشته
"آبنبات دارچینی" نام رمانی ست از مهرداد صدقی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
چند روزی ست که آبنبات دارچینی را مزه مزه میکنم. دوست داشتنی و نوستالژیک است.
هر زمان که مزه مزهاش میکنم تلویزیون سیاه و سفید ؛ مهتابیهای بلند روی دیوار و لحافهای سنگین مادرم که هر آدم بیخوابی را به خواب اجباری میبرد ؛ یادم میآید.
روزهایی که موهای فرفریام را دور انگشتم میپیچیدم و مثل فنر رهایش می کردم.
همان روزها که یک هفته شیفت صبح به مدرسه میرفتم و هفتهی بعد؛ بعد از ظهرها.
همان روزها که مادرم برایم چای هل و دارچین درست میکرد و پدرم هر صبح نان تازه میخرید.
آب نبات دارچینی را دوست دارم. مثل کودکیهایم ؛ مرغ و خروسهای حیاط خانهیمان و غاز نر بدجنسی که منتظر بود به حیاط بروم و دنبالم کند.
آب نبات دارچینی را دوست دارم ؛ مثل سرمای پاهای کوچکم وقتی پیاده به مدرسه میرفتم و بخاری نفتیِ بیجانی که باید به آن میچسبیدم.
آب نبات دارچینی را دوست دارم مثل نباتهای زعفرانی که مادرم در دوران جنگ و کوپنی شدن قند و شکر برایمان درست می کرد.
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
▫️ #دل_نوشته
"آبنبات دارچینی" نام رمانی ست از مهرداد صدقی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
بارانِ دل را
در چمدان ابرهای مسافر میریزم
به قطار بادها میسپارم
خیال سایههای کوچک آرزو را
من همان کودکی هستم
که در قلب مخفی خاطرات
به رنگین کمان عشق میورزید
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
بارانِ دل را
در چمدان ابرهای مسافر میریزم
به قطار بادها میسپارم
خیال سایههای کوچک آرزو را
من همان کودکی هستم
که در قلب مخفی خاطرات
به رنگین کمان عشق میورزید
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
چشمانِ ابریِ دلم باران ندارد
تاوان عشقت را ببین ؛ پایان ندارد
یک غده در بطن وجودم جا گرفته
تومور بدخیمی شده ، درمان ندارد
با یک قلم رسوا شده اندوههایم
بیماری روح و روان ؛ کتمان ندارد!
کوه دماوندی ، برایم قله هستی
آتشفشان واژهها ؛ وجدان ندارد!
سوزانده نای خستهام را شعرهایم
گویی هوا در حنجره جریان ندارد
صدبار گفتم عشق را بگذار و برگرد!
پایم به حرف عقلِ من ایمان ندارد
اشعار من در گوشهای کز کرده اینجا
بیتِ غزل بیعشقِ تو دیوان ندارد!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
چشمانِ ابریِ دلم باران ندارد
تاوان عشقت را ببین ؛ پایان ندارد
یک غده در بطن وجودم جا گرفته
تومور بدخیمی شده ، درمان ندارد
با یک قلم رسوا شده اندوههایم
بیماری روح و روان ؛ کتمان ندارد!
کوه دماوندی ، برایم قله هستی
آتشفشان واژهها ؛ وجدان ندارد!
سوزانده نای خستهام را شعرهایم
گویی هوا در حنجره جریان ندارد
صدبار گفتم عشق را بگذار و برگرد!
پایم به حرف عقلِ من ایمان ندارد
اشعار من در گوشهای کز کرده اینجا
بیتِ غزل بیعشقِ تو دیوان ندارد!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
نمیخواهم که شاعر باشم امروز
اسیر قافیه ؛ هر روز و هر روز
گمانم شاعری احساس درد است
که شعری میشود این درد جانسوز
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
#بداهه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
نمیخواهم که شاعر باشم امروز
اسیر قافیه ؛ هر روز و هر روز
گمانم شاعری احساس درد است
که شعری میشود این درد جانسوز
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
#بداهه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
من خستهترین عابر چشمانِ سیاهم
بیصبرترین آدمِ زندانیِ عشقم
پُر غصهترین قصهی دیوانِ جنونم
در زمزمهی وصل ؛ چو خاقانی عشقم
از بس که مرا پسزدهای دل شده از سنگ
از ضربت بیمهری تو کانیِ عشقم
از بسترِ تنهاییِ من ، رود گذر کرد
ابر است دلم ؛ گاه که بارانیِ عشقم
دیوارِ تمنا که فرو ریخت ؛ فروریخت!
ویران شدهام در خودم و فانیِ عشقم
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
#بداهه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
من خستهترین عابر چشمانِ سیاهم
بیصبرترین آدمِ زندانیِ عشقم
پُر غصهترین قصهی دیوانِ جنونم
در زمزمهی وصل ؛ چو خاقانی عشقم
از بس که مرا پسزدهای دل شده از سنگ
از ضربت بیمهری تو کانیِ عشقم
از بسترِ تنهاییِ من ، رود گذر کرد
ابر است دلم ؛ گاه که بارانیِ عشقم
دیوارِ تمنا که فرو ریخت ؛ فروریخت!
ویران شدهام در خودم و فانیِ عشقم
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
#بداهه
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
خندهی زمین
در بهار
رازها دارد
از تماشای کدام شکفتن
باز میگردی؟
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خندهی زمین
در بهار
رازها دارد
از تماشای کدام شکفتن
باز میگردی؟
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
من مثل سروی بر تن بستان ایرانم
در فصل سرد زندگی هم سبز میمانم
مثل سماموس با ابهت چون خزر صاف
خوشحالتر از دیگران ، چون اهل گیلانم
حالا که سایه ، شیون و گلچین ازینجاست
در دین خود هر سوره از یک بیت میخوانم!
اصلاً تو شیعه ؛ اهل دین ؛ یار امامان
خوشحالتر از تو منم! چون اهل عرفانم
انگار من هم کیشِ ابر و آسمان هستم
"نازک دلم احساسیام از جنس بارانم"
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
من مثل سروی بر تن بستان ایرانم
در فصل سرد زندگی هم سبز میمانم
مثل سماموس با ابهت چون خزر صاف
خوشحالتر از دیگران ، چون اهل گیلانم
حالا که سایه ، شیون و گلچین ازینجاست
در دین خود هر سوره از یک بیت میخوانم!
اصلاً تو شیعه ؛ اهل دین ؛ یار امامان
خوشحالتر از تو منم! چون اهل عرفانم
انگار من هم کیشِ ابر و آسمان هستم
"نازک دلم احساسیام از جنس بارانم"
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
قسم به شانههای شب
بکرترین ترانه
نجوای ستارگان است
در مهمانی مرداب
که در گوش نیلوفران
عاشقانه میخواند
طلوع شاعرانه ی ماه را
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
قسم به شانههای شب
بکرترین ترانه
نجوای ستارگان است
در مهمانی مرداب
که در گوش نیلوفران
عاشقانه میخواند
طلوع شاعرانه ی ماه را
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در اردیبهشت خیالم
لچک میبافم
از شکوفه
برای ایلمیلی
دختری با گونههای سبزه
که خشخش حاشیهی آبی دامنش
مدام در گوش موج میزند!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
در اردیبهشت خیالم
لچک میبافم
از شکوفه
برای ایلمیلی
دختری با گونههای سبزه
که خشخش حاشیهی آبی دامنش
مدام در گوش موج میزند!
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
پاورقی شعرهایم
مینویسم
هر قلم یک درخت است
ناگهان!
جنگلی سبز میشود.
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
روز قلم بر همهی اساتید و شاعران گروه مبارک.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
پاورقی شعرهایم
مینویسم
هر قلم یک درخت است
ناگهان!
جنگلی سبز میشود.
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
روز قلم بر همهی اساتید و شاعران گروه مبارک.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
از تردید سرخ میترسم
از لایههای روی هم افتادهی تفکر
که هیچ درهی سکوتی در آن نیست
از گردن کشیدن واژهها
در شعرهای نگفته میترسم
از رگهای برجستهی بغض!
من نیمرخی از فریادم
که در تنگنای حفرهی خود
دست و پا میزنم
اندیشه را
تا شعر نشود
و به تلاطم نیندازد
دنیای آبی سردی
که اقیانوس اقیانوس درد
در مرجانهای تلخ واقعه دفن کرده است
من!
تلخَکی تلخم
که شیرین میکنم
کام شعرهای گفته را
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99
از تردید سرخ میترسم
از لایههای روی هم افتادهی تفکر
که هیچ درهی سکوتی در آن نیست
از گردن کشیدن واژهها
در شعرهای نگفته میترسم
از رگهای برجستهی بغض!
من نیمرخی از فریادم
که در تنگنای حفرهی خود
دست و پا میزنم
اندیشه را
تا شعر نشود
و به تلاطم نیندازد
دنیای آبی سردی
که اقیانوس اقیانوس درد
در مرجانهای تلخ واقعه دفن کرده است
من!
تلخَکی تلخم
که شیرین میکنم
کام شعرهای گفته را
✍ #سودابه_احمدی_چابکی
#آرام
🆔️ @Bahar_Narenj_99