🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
763 subscribers
8.51K photos
3.36K videos
12 files
123 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙 #علیرضا_یعقوب‌زاده

زمانش که برسد؛
خواسته‌هایت، داشته‌هایت شده‌اند و
آرزوها، جزئی از روزمرگی‌هایت...

#نرگس_صرافیان_طوفان

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙 #هلن_جواهردشتی

به داد هم برسیم!
هر کدام از رنج و اندوهی، کنجی خزیده و از درد به خود پیچیده و ظاهر را با سیلیِ روزگار سرخ نگاه داشته. هر کدام به دنبال شفائی و علاجی و درمانی و ناامیدانه به زیستنی اندوهناک، تن سپرده.
هر کدام رنجی به دامان و فقدان لبخندی و مهری و آغوشی بر دل...
چرا به داد هم نمی‌رسیم؟ چرا برای هم کاری نمی‌کنیم؟ با کلامی و آغوشی و لبخندی و مهربانی کوچکی حتی؟ چرا نجاتِ هم نمی‌شویم؟ شفای هم؟ و گریزگاهی برای رنج‌های هم؟
من اگر آغوش باز کنم، تو اگر آغوش باز کنی، ما اگر برای درمان هم قدمی برداریم، اگر کمی بیشتر با هم مهربان باشیم، اگر کمی بیشتر گوش شنوای هم باشیم و پناه خستگی‌های ناگزیر و بی‌کسی‌های هم، خیلی چیزها درست می‌شود، خیلی چیزها...

#نرگس_صرافیان_طوفان

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بغلم می‌کنی؟
بغلم می‌کنی وقتی اضطراب، محاصره‌ام کرده و دارم رنج می‌کشم؟ وقتی از درون متلاشی‌ام و از بیرون آرام؟ بغلم می‌کنی که دردهام بریزد و پاییز غمگینم بهار شود؟ دستانم را می‌گیری تا هزاران گنجشک غمگین درون سینه‌ی من آرام بگیرد؟ نگرانم می‌شوی؟ غصه‌ام را می‌خوری وقتی که زل می‌زنم به نقطه‌ای و آرام و بی‌صدا غصه می‌خورم؟
نهایت تلاشت را می‌کنی برای اینکه حال من خوب‌تر شود؟!
همیشه برای آدم‌های غمگین چای ریخته‌ام و این نهایت تلاش من برای آرام کردن‌شان بوده. نهایت تلاشم برای اینکه زمستانِ کسی را بهار کنم.
گاهی حجم دردها بیش از ظرف تحمل آدم‌هاست و آدم‌ها حق دارند غمگین باشند.
دردهایی هست که نمی‌توان از آن‌ها حرف زد، و رنج‌هایی هست که نمی‌توان آن‌ها را شرح داد. چیزی نپرس، فقط سستیِ شانه‌های سنگینم را ببین، سرت را به نشانه‌ی همدردی تکان بده و در آغوشم بگیر. که همین شانه‌های امن تو برای من کافی‌ست.
هوا سرد است
برایم چای می‌ریزی؟

#نرگس_صرافیان_طوفان
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
🍁 #آبان

آبان ؛ ماهِ با شکوه و خیال انگیزِ پاییزی ...
انگار که فرشته‌ی آب‌ها با گردونه‌ی زرین و اسب‌های سفید و افسانه‌ای‌اش "ابر و باران و برف و تگرگ" از آسمان‌های دور ، به قصرِ پاییزی‌اش بازگشته و به فرمانِ اهورا مزدا ، برف و باران و عشق را به روحِ خسته و ناامیدِ زمین و پیکرِ بی‌جانِ درختانِ خشک و بی‌بار و برگ ، می‌ریزد.
باید "آب" را ستایش کرد ، که زیستن بدونِ آن ، ممکن نیست، و زمین ، بدونِ بخششِ آسمان و خروشِ رود ، ویرانه‌ای متروکه خواهد بود!
به راستی که چه زیباست خداگونه مهربان بودن و خداگونه بخشیدن ؛ وقتی که دیگران با مهربانی‌ات ، جان و انگیزه‌ای دوباره می‌گیرند ، وقتی که با دستانِ بخشنده‌ات ؛ بانیِ لبخندِ دل‌های بی‌پناه می‌شوی.
آبان ، یاد آورِ زلالی و صداقتِ آب‌هاست.
یاد آورِ بارندگی و بالندگی ،
یاد آورِ اینکه هیچ سقوط و افتادنی ، پایانِ کار نیست !
که روزهایِ خوب ، در راهند ، که بهار ، خواهد آمد....

#نرگس_صرافیان_طوفان

با سپاس از آقای حمید نعمتی‌پور

🆔️ @Bahar_Narenj_99 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
من بالای آسمان این شهر
خدایی دیده‌ام
که هر غیرممکنی را ممکن می‌کند...

#نرگس_صرافیان_طوفان
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به داد هم برسیم!
هر کدام از رنج و اندوهی، کنجی خزیده و از درد به خود پیچیده و ظاهر را با سیلیِ روزگار سرخ نگاه داشته. هر کدام به دنبال شفائی و علاجی و درمانی و ناامیدانه به زیستنی اندوهناک، تن سپرده.
هر کدام رنجی به دامان و فقدان لبخندی و مهری و آغوشی بر دل...
چرا به داد هم نمی‌رسیم؟ چرا برای هم کاری نمی‌کنیم؟ با کلامی و آغوشی و لبخندی و مهربانی کوچکی حتی؟ چرا نجاتِ هم نمی‌شویم؟ شفای هم؟ و گریزگاهی برای رنج‌های هم؟
من اگر آغوش باز کنم، تو اگر آغوش باز کنی، ما اگر برای درمان هم قدمی برداریم، اگر کمی بیشتر با هم مهربان باشیم، اگر کمی بیشتر گوش شنوای هم باشیم و پناه خستگی‌های ناگزیر و بی‌کسی‌های هم، خیلی چیزها درست می‌شود، خیلی چیزها...

#نرگس_صرافیان_طوفان
🎙 #هلن_جواهردشتی

🆔️ @Bahar_Narenj_99