🍊 کانال ادبی و هنری بهار نارنج قاسم‌ آباد
756 subscribers
8.35K photos
3.29K videos
12 files
109 links
به نام خالقِ ابر و مه و باد
خداوندِ جهان و قاسم‌آباد

🍊 این کانال، به منظور انعکاس فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مردمان زادگاهمان 💚 ایجاد شده است.

ارتباط با ادمین : @B_N_13_99
Download Telegram
.
خواب تو را می‌بینم
در پاییزی‌ترین شهریور
زمستانی‌ترین خاطره
و عمیق‌ترین با تو بودن‌ها را در بیداریم
دوره می‌کنم
آشفتگی کلمات
از رسیدن تا نرسیدن
قدم می‌زند من با من
در وحشتناک‌ترین بیداری
گنجشک‌ها در دستان تو لانە دارند
 و من
مثل خیابانی با دستان دراز راه افتادە‌ام
تا آفتاب بی‌رمق شهریور را
 کە درون چشم‌های تو طلوع می‌کند
 با جان بخرم
گاهی ترجیح می‌دهم
ترجمە خواب را سکوت کنم
برای دلخوشی
شاید روزی بیشتر
در حجمی بیش‌تر
تنهایی‌مان را 
«نە»
با هم بودن را آغوش گرفتیم
حرف می‌زنیم
حرف می‌زنم
من با من
کجا بایستم
که عقربه‌های دلگیر این خواب را نبینم
کجا؟

#ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #در_همسایگی_چنارها_صنوبرها

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
گاهی با تو قدم می‌زند
و اندکی بعدتر
تمام اندوه خود را
می‌ریزد
لعنتی به هیچ قاعده‌ای
نظم نمی‌گیرد
شعر می‌شود
عصیان می‌کند
عاشق می‌شود و
در فصل برگ‌های خشکیده
درختی را می‌شناسم
چشمک زده است.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به تو فکر می‌کنم
یعنی خوبم
باران می‌بارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن بست نمی‌رسد

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به غربت چشم‌های تو آمده‌ام
آنجا که نفس‌ها
راز بودند
پنجره را ببند
من گوشواره فصل‌ها را دزدیده‌ام
دستت را به من بده
تا سطرهای ناتمام را تمام کنم
گناه من را،
عشق ممنوع،
غم پاییز را
و شعری بیافرینیم
در این حوالی
نه در دور دست‌ها

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
تو مثل دیگران نیستی
که تا باران ببارد
فصل عاشقی‌هایش شکوفه دهد
هر بار که نگاه می‌کنی
درخت از زمین؛
هوا از آسمان؛
و چشم های من؛
از ایستگاهی که نخستین بار دیدمت
دلتنگ می‌شود.
راستش را بخواهی
دفتر شعرهای من
چند سالی گم شده بود
که با اشاره‌های کلام تو
باریدن گرفت.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
آسمان ، چشمت را
و شعرها ، رقص عاشقانه حرفم را می‌فهمند
وجود تو در محاصره کلمات من است
و ضمیر یاد من با ورد نام تو بهار می‌شود.
وقتی نفست به میهمانی سطرهای بی‌کلام می‌آید
زبان حضور ناتمامیست با تو

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به تو فکر می‌کنم
یعنی خوبم
باران می‌بارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن بست نمی‌رسد

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
این عقربه‌های ساعت لعنتی
چه زود در پی هم می‌دوند
مثل تمام مردمان این دیار
که هر روز می‌دوند و
نمی‌رسند.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
تو مثل دیگران نیستی
که تا باران ببارد
فصل عاشقی‌هایش شکوفه دهد
هر بار که نگاه می‌کنی
درخت از زمین؛
هوا از آسمان؛
و چشم های من؛
از ایستگاهی که نخستین بار دیدمت
دلتنگ می‌شود.
راستش را بخواهی
دفتر شعرهای من
چند سالی گم شده بود
که با اشاره‌های کلام تو
باریدن گرفت.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖  #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در این هوای بارانی
دلم
با آفتاب قرار دارد !
میان این همه اندوه سیاه
با سرسبزی دوست
قرار دارد
باران می‌بارد بر گونه‌هایم
در سقوط شهر از آشوب
ذهن مرا آب گرفته است !

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دیروزها را مرور می‌کنم
در حوالی انعکاس
آب و آیینه
در مجاورت شمعدانی و پیچک
وقتی دستان باغچه می‌شکفد
انگار مادام العمر
در حافظه‌ی تقویم‌ها
ستاره‌ای می سوزد
به ارتفاع خیال تو !

#ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #در_همسایگی_چنارها_و_صنوبرها

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
می‌ایستد با همان ژست همیشگی
عینک ته استکانی را بالا می‌اندازد
و دریا در نمایش چشم‌هایش بالا می‌رود
فکر می‌کند
و هیچ کس نمی‌داند
بارش کدام قصه،
ارتفاع این موج‌ها را
به ساحل می‌برد

پنجره را محکم می‌بندد
تا صدایی را نشنود
کمی آنطرف‌تر
دخترانی تازه بلوغ رسیده می‌رقصند
و از هیبت امواج غره‌اند...
تصویر ثبت می‌شود
سیگار را به لب‌هایش می‌گذارد
و به کوچه می‌رود
تمام ذهن کوچه آبستن تردید
می‌رود بدون هیچ سخنی
و می‌رود و می‌رود و
تمام کافه را می‌بلعد
ولو شده
در انتهای آلاچیق...
خواب می‌بیند
ماهی، درون درختی زاییده است.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به غربت چشم‌های تو آمده‌ام
آنجا که نفس‌ها
راز بودند
پنجره را ببند
من گوشواره فصل‌ها را دزدیده‌ام
دستت را به من بده
تا سطرهای ناتمام را تمام کنم
گناه من را،
عشق ممنوع،
غم پاییز را
و شعری بیافرینیم
در این حوالی
نه در دور دست‌ها

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
این عقربه‌های ساعت لعنتی
چه زود در پی هم می‌دوند
مثل تمام مردمان این دیار
که هر روز می‌دوند و
نمی‌رسند.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به تو فکر می‌کنم
یعنی خوبم
باران می‌بارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن‌بست نمی‌رسد

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی

🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در ازدحام اتفاق‌های نارس
بی‌آنکه صدایت کنم
آمده بودی
و من از دور تماشای
تو بودم
پلیس فتا می‌داند
که تنها جرم من
دیدن چندباره
صفحه مجازی توست.

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖  #دیدنت_فعل‌ها_را_عوض_می‌کند
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در این هوای بارانی
دلم
با آفتاب قرار دارد!
میان این همه اندوه سیاه
با سرسبزی دوست
قرار دارد
باران می‌بارد بر گونه‌هایم
در سقوط شهر از آشوب
ذهن مرا آب گرفته است!

✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🆔️ @Bahar_Narenj_99