.
خواب تو را میبینم
در پاییزیترین شهریور
زمستانیترین خاطره
و عمیقترین با تو بودنها را در بیداریم
دوره میکنم
آشفتگی کلمات
از رسیدن تا نرسیدن
قدم میزند من با من
در وحشتناکترین بیداری
گنجشکها در دستان تو لانە دارند
و من
مثل خیابانی با دستان دراز راه افتادەام
تا آفتاب بیرمق شهریور را
کە درون چشمهای تو طلوع میکند
با جان بخرم
گاهی ترجیح میدهم
ترجمە خواب را سکوت کنم
برای دلخوشی
شاید روزی بیشتر
در حجمی بیشتر
تنهاییمان را
«نە»
با هم بودن را آغوش گرفتیم
حرف میزنیم
حرف میزنم
من با من
کجا بایستم
که عقربههای دلگیر این خواب را نبینم
کجا؟
✍ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #در_همسایگی_چنارها_صنوبرها
🆔️ @Bahar_Narenj_99
خواب تو را میبینم
در پاییزیترین شهریور
زمستانیترین خاطره
و عمیقترین با تو بودنها را در بیداریم
دوره میکنم
آشفتگی کلمات
از رسیدن تا نرسیدن
قدم میزند من با من
در وحشتناکترین بیداری
گنجشکها در دستان تو لانە دارند
و من
مثل خیابانی با دستان دراز راه افتادەام
تا آفتاب بیرمق شهریور را
کە درون چشمهای تو طلوع میکند
با جان بخرم
گاهی ترجیح میدهم
ترجمە خواب را سکوت کنم
برای دلخوشی
شاید روزی بیشتر
در حجمی بیشتر
تنهاییمان را
«نە»
با هم بودن را آغوش گرفتیم
حرف میزنیم
حرف میزنم
من با من
کجا بایستم
که عقربههای دلگیر این خواب را نبینم
کجا؟
✍ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #در_همسایگی_چنارها_صنوبرها
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
گاهی با تو قدم میزند
و اندکی بعدتر
تمام اندوه خود را
میریزد
لعنتی به هیچ قاعدهای
نظم نمیگیرد
شعر میشود
عصیان میکند
عاشق میشود و
در فصل برگهای خشکیده
درختی را میشناسم
چشمک زده است.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
گاهی با تو قدم میزند
و اندکی بعدتر
تمام اندوه خود را
میریزد
لعنتی به هیچ قاعدهای
نظم نمیگیرد
شعر میشود
عصیان میکند
عاشق میشود و
در فصل برگهای خشکیده
درختی را میشناسم
چشمک زده است.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به تو فکر میکنم
یعنی خوبم
باران میبارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن بست نمیرسد
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
به تو فکر میکنم
یعنی خوبم
باران میبارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن بست نمیرسد
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به غربت چشمهای تو آمدهام
آنجا که نفسها
راز بودند
پنجره را ببند
من گوشواره فصلها را دزدیدهام
دستت را به من بده
تا سطرهای ناتمام را تمام کنم
گناه من را،
عشق ممنوع،
غم پاییز را
و شعری بیافرینیم
در این حوالی
نه در دور دستها
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
به غربت چشمهای تو آمدهام
آنجا که نفسها
راز بودند
پنجره را ببند
من گوشواره فصلها را دزدیدهام
دستت را به من بده
تا سطرهای ناتمام را تمام کنم
گناه من را،
عشق ممنوع،
غم پاییز را
و شعری بیافرینیم
در این حوالی
نه در دور دستها
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند.
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
تو مثل دیگران نیستی
که تا باران ببارد
فصل عاشقیهایش شکوفه دهد
هر بار که نگاه میکنی
درخت از زمین؛
هوا از آسمان؛
و چشم های من؛
از ایستگاهی که نخستین بار دیدمت
دلتنگ میشود.
راستش را بخواهی
دفتر شعرهای من
چند سالی گم شده بود
که با اشارههای کلام تو
باریدن گرفت.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تو مثل دیگران نیستی
که تا باران ببارد
فصل عاشقیهایش شکوفه دهد
هر بار که نگاه میکنی
درخت از زمین؛
هوا از آسمان؛
و چشم های من؛
از ایستگاهی که نخستین بار دیدمت
دلتنگ میشود.
راستش را بخواهی
دفتر شعرهای من
چند سالی گم شده بود
که با اشارههای کلام تو
باریدن گرفت.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
آسمان ، چشمت را
و شعرها ، رقص عاشقانه حرفم را میفهمند
وجود تو در محاصره کلمات من است
و ضمیر یاد من با ورد نام تو بهار میشود.
وقتی نفست به میهمانی سطرهای بیکلام میآید
زبان حضور ناتمامیست با تو
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
آسمان ، چشمت را
و شعرها ، رقص عاشقانه حرفم را میفهمند
وجود تو در محاصره کلمات من است
و ضمیر یاد من با ورد نام تو بهار میشود.
وقتی نفست به میهمانی سطرهای بیکلام میآید
زبان حضور ناتمامیست با تو
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
به تو فکر میکنم
یعنی خوبم
باران میبارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن بست نمیرسد
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
به تو فکر میکنم
یعنی خوبم
باران میبارد
جنگل سبز است
خیابان در آغوش آفتاب
و کوچه به بن بست نمیرسد
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
این عقربههای ساعت لعنتی
چه زود در پی هم میدوند
مثل تمام مردمان این دیار
که هر روز میدوند و
نمیرسند.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
این عقربههای ساعت لعنتی
چه زود در پی هم میدوند
مثل تمام مردمان این دیار
که هر روز میدوند و
نمیرسند.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
تو مثل دیگران نیستی
که تا باران ببارد
فصل عاشقیهایش شکوفه دهد
هر بار که نگاه میکنی
درخت از زمین؛
هوا از آسمان؛
و چشم های من؛
از ایستگاهی که نخستین بار دیدمت
دلتنگ میشود.
راستش را بخواهی
دفتر شعرهای من
چند سالی گم شده بود
که با اشارههای کلام تو
باریدن گرفت.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
تو مثل دیگران نیستی
که تا باران ببارد
فصل عاشقیهایش شکوفه دهد
هر بار که نگاه میکنی
درخت از زمین؛
هوا از آسمان؛
و چشم های من؛
از ایستگاهی که نخستین بار دیدمت
دلتنگ میشود.
راستش را بخواهی
دفتر شعرهای من
چند سالی گم شده بود
که با اشارههای کلام تو
باریدن گرفت.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
در این هوای بارانی
دلم
با آفتاب قرار دارد !
میان این همه اندوه سیاه
با سرسبزی دوست
قرار دارد
باران میبارد بر گونههایم
در سقوط شهر از آشوب
ذهن مرا آب گرفته است !
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
در این هوای بارانی
دلم
با آفتاب قرار دارد !
میان این همه اندوه سیاه
با سرسبزی دوست
قرار دارد
باران میبارد بر گونههایم
در سقوط شهر از آشوب
ذهن مرا آب گرفته است !
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
دیروزها را مرور میکنم
در حوالی انعکاس
آب و آیینه
در مجاورت شمعدانی و پیچک
وقتی دستان باغچه میشکفد
انگار مادام العمر
در حافظهی تقویمها
ستارهای می سوزد
به ارتفاع خیال تو !
✍ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #در_همسایگی_چنارها_و_صنوبرها
🆔️ @Bahar_Narenj_99
دیروزها را مرور میکنم
در حوالی انعکاس
آب و آیینه
در مجاورت شمعدانی و پیچک
وقتی دستان باغچه میشکفد
انگار مادام العمر
در حافظهی تقویمها
ستارهای می سوزد
به ارتفاع خیال تو !
✍ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #در_همسایگی_چنارها_و_صنوبرها
🆔️ @Bahar_Narenj_99
.
میایستد با همان ژست همیشگی
عینک ته استکانی را بالا میاندازد
و دریا در نمایش چشمهایش بالا میرود
فکر میکند
و هیچ کس نمیداند
بارش کدام قصه،
ارتفاع این موجها را
به ساحل میبرد
پنجره را محکم میبندد
تا صدایی را نشنود
کمی آنطرفتر
دخترانی تازه بلوغ رسیده میرقصند
و از هیبت امواج غرهاند...
تصویر ثبت میشود
سیگار را به لبهایش میگذارد
و به کوچه میرود
تمام ذهن کوچه آبستن تردید
میرود بدون هیچ سخنی
و میرود و میرود و
تمام کافه را میبلعد
ولو شده
در انتهای آلاچیق...
خواب میبیند
ماهی، درون درختی زاییده است.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99
میایستد با همان ژست همیشگی
عینک ته استکانی را بالا میاندازد
و دریا در نمایش چشمهایش بالا میرود
فکر میکند
و هیچ کس نمیداند
بارش کدام قصه،
ارتفاع این موجها را
به ساحل میبرد
پنجره را محکم میبندد
تا صدایی را نشنود
کمی آنطرفتر
دخترانی تازه بلوغ رسیده میرقصند
و از هیبت امواج غرهاند...
تصویر ثبت میشود
سیگار را به لبهایش میگذارد
و به کوچه میرود
تمام ذهن کوچه آبستن تردید
میرود بدون هیچ سخنی
و میرود و میرود و
تمام کافه را میبلعد
ولو شده
در انتهای آلاچیق...
خواب میبیند
ماهی، درون درختی زاییده است.
✍️ #ابوالفضل_رضایی_جوردهی
📖 #دیدنت_فعلها_را_عوض_میکند
🆔️ @Bahar_Narenj_99