پرسه‌ی خیال

مرا به پرسه‌ی جنگل، به کلبه‌ی چوبی
به چای هیزمی و رقص و تار دعوت کن
به شب نشینیِ لب‌های غرق در شعرت
به عاشقانه‌ی دور از حصار دعوت کن

به دورِ کلبه بچرخانم و نگاهم را
ببر به نم نم باران همین حوالی‌ها
برای چند دقیقه بیا کمی بِدَویم
بیا جوانه شویم از میانِ شالی‌ها

انار دانه کن و زیر کُرسیِ گرمت
به دست و پای دلی یخ زده پناه بده
"شراب و شعر و هوس را خودت تعارف کن"
پریده عقلِ من امشب به من گناه بده

به گوشه‌ای که دلم را بدست می‌گیری
ببر مرا به تماشای طاق ابروهات
به جنگ تن به تنِ بوسه با تبِ آغوش
"به مستی شبِ یلدایِ مانده در موهات"

پرانده خواب مرا برقِ نابِ چشمانت
چقدر دلهره‌هایم کنار تو پوچند
همیشه توی دلم حِسِّ سوءظن دارم
به لک‌لکان سفیدی که عاشق کوچند

ببین که سهم من از تو چقدر ناچیز است
خیال خوب منی بعد اولین دیدار
همین که چشم ببندم، همین که باز کنم
فقط به قدر همین لحظه دل به من بسپار...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
به من آنقدر شبیهی که شدی همزادم

تا  تو  را  دید  دلم  یاد خودم افتادم

نشد از  هیچ  نگاهی نفسم  بند  ولی

غمت انگار قرار  است  دهد  بر  بادم

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
چشمان  تو  می‌دهد  شبی بر  بادم

بر چال دو  گونه‌ی   تو  بد  معتادم

رد شد دلم از چشم تو... و خندیدی

از  چاله  درآمده  به   چاه   افتادم

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
چند تا شعر نیمه کاره‌ی تلخ
چند تا بوسه از سرِ اجبار
سوءظن بر سر تفاهمِ گنگ
برو دست از سرِ دلم بردار !

چمدان بسته‌ام ولی انگار
پای لنگم حریف رفتن نیست
گفته‌ای چشم هات مضطربند
یخ زدم گرچه ماه بهمن نیست

سدِّ راه منی و با تب و تاب
راوی قصه‌ای غم انگیزی
می‌نشینم که همدمت باشم
زیر پایم ترانه می‌ریزی

لب که وا می‌کنی دهان مرا
اول هر گلایه می‌بندی
تا بغل می‌کنی نگاهم را
وسطِ بغض‌هات، می‌خندی

 لا به لای تمام دلهره‌هام
تو بگو با خودت چکار کنم
هر دوتامان شبیه پاییزیم
من چگونه تو را بهار کنم

کاش دستانم آنقدر جان داشت
تا کمی هم تو را بغل بُکُنم
می‌دهم تکیه شانه‌هایت کو
قسمتم شد کمی خطر بکُنم...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

ترانه

باز نمی‌کنم پای هیچکس به تنهایی‌هام
جز خودم محاله که چیزی رو از کسی بخوام
نباید به کنج آغوش کسی دلخوش بود
سر رو زانوم می‌زارم، همین که می‌لرزه صدام

من حواسم به همه پرت‌ُ ، به تو پَرت تره
تو حوالی ط ُ ، انگاری هوا سردتره
زنی که با تنهائیش ، درداشو قسمت می‌کنه
از تموم مردای دُرو و بَرِش ، مَردتره....

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
مزه‌ی عشق و جنون را که فقط حوا  چشید !!!

آن زمان که قحط آدم بود و یارش بی‌رقیب !!!

ما که از چشمانمان معشوقه رد شد ،  گم شد و

ما  پریشان   نگاه   خیره  ،   او  دنبال  سیب.‌‌..

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
جمعه‌ها حالت بدی دارم
در دلم رختِ چِرک می‌شورند

مثل بارانِ سرکشِ رشتم
چشمهایم به گریه مجبورند...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
رو به آیینه می‌نشینم و باز
خیره‌ام به بتی که ساخته‌ام
صورتش را به دست می‌گیرم
به نگاهش همیشه باخته‌ام

موج موهاش تا سر شانه
مثل یک آبشار افشان است
می‌برم دست تا ببندمشان
لایشان دستهات پنهان است

رج به رج دردهای تلخش را
لای شعر و سکوت گنجاندم
کشتمش تا صدای قلبش را
به زمین و زمانه فهماندم

چشم‌های بدون لبخندش
وسط عکس‌های پوشالی
چهره‌اش برخلاف احساسش
خشک و تلخ و عبوس و جنجالی

از کسانی که دوستش دارند
بیشتر از همیشه رنجیده
دشمنانش که جای خود دارند
از رفیقان خویش بد دیده

قلبش اندازه‌ی کف دستش
دستش اندازه‌ی تمام دلش
چشم‌هایش به وسعت دریاست
ناب بوده، جنس آب و گِلش

زنِ همزادِ توی آیینه
من توام، یا تو خود، شبیه منی
مثلِ سرسختیه غم از پاییز
نشد از چشمهام دل بِکنی...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🗓 به مناسبت ۸ مارس
🔸️ روز جهانی زن

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
به بارانی که می‌بارد بگویید
کمی آیینه‌هاتان را بشویید
که از پشت غبار شیشه پیداست
یکی چشم انتظار ماه مانده

و شب خوابیده پشت پلک‌هایش
مترسک زل زده بر مِلک‌هایش
شده پیراهنش بازیچه‌ی باد
دلش در گوشه‌ی آن چاه مانده

به یاد قصه‌ی آن مرد آمد
تمام قلبش از نو درد آمد
برای بغض خود پاسخ ندارد
زنی که مرد آن در راه مانده

بگوییدش که دیگر هی نبارد
گل امید در چشمش نکارد
که از لیلای دور افتاده اینجا
فقط در آینه یک آه مانده...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
چشمان  تو  می‌دهد  شبی بر  بادم

بر چال دو  گونه‌ی   تو  بد  معتادم

رد شد دلم از چشم تو... و خندیدی

از  چاله  درآمده  به   چاه   افتادم

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
خواستم از خودم فرار کنم
هیچ راهی نبود، بعد از تو
من به بن‌بست بی‌ تو برخوردم
بین بود و نبود، بعد از تو

به تو وصلم، شبیه شیشه به سنگ
چون دری تکیه داده بر دیوار
بی تو معنای هیچ در هیچم
غمِ تکراری...! به توانِ هزاار

فاصله از تو مرگِ تدریجی ست
دور باشم تو هم نمی‌مانی!
این مرض، مُسری است، جانِ دلم!
عشق، این اعتیادِ پنهانی!

من توام! با منِ شبیه خودت
مهربان باش و عشق را بپذید
راه را کج نکن، که برگردی
به من‌و، قلبِ خسته خورده نگیر

تو منی! و نباید از خودِ من
سمتِ یک ناکجا فرار کنم
من دچارم به تو، بدون غرور
تو بگو با خودت چه کار کنم؟

با خودت که تمامِ جانِ مرا
بسته‌ای به نگاهِ جادویت
سر و سامان گرفته زندگی‌ام
با اشاراتِ چشم و ابرویت...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

.
چشمان  تو  می‌دهد  شبی بر  بادم

بر چال دو  گونه‌ی   تو   بد  معتادم

رد شد دلم از چشم تو... و خندیدی

از  چاله  در آمده  به   چاه   افتادم

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99

پرسه‌ی خیال

مرا به پرسه‌ی جنگل، به کلبه‌ی چوبی
به چای هیزمی و رقص و تار دعوت کن
به شب نشینیِ لب‌های غرق در شعرت
به عاشقانه‌ی دور از حصار دعوت کن

به دورِ کلبه بچرخانم و نگاهم را
ببر به نم نم باران همین حوالی‌ها
برای چند دقیقه بیا کمی بِدَویم
بیا جوانه شویم از میانِ شالی‌ها

انار دانه کن و زیر کُرسیِ گرمت
به دست و پای دلی یخ زده پناه بده
"شراب و شعر و هوس را خودت تعارف کن"
پریده عقلِ من امشب به من گناه بده

به گوشه‌ای که دلم را بدست می‌گیری
ببر مرا به تماشای طاق ابروهات
به جنگ تن به تنِ بوسه با تبِ آغوش
"به مستی شبِ یلدایِ مانده در موهات"

پرانده خواب مرا برقِ نابِ چشمانت
چقدر دلهره‌هایم کنار تو پوچند
همیشه توی دلم حِسِّ سوءظن دارم
به لک‌لکان سفیدی که عاشق کوچند

ببین که سهم من از تو چقدر ناچیز است
خیال خوب منی بعد اولین دیدار
همین که چشم ببندم، همین که باز کنم
فقط به قدر همین لحظه دل به من بسپار...

✍ #پریسا_هادی‌پور
      #گیلدا

🆔️ @Bahar_Narenj_99