کانال رسمی هزار باده فرهنگ
594 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
.

بنام خداوند هستی و نیستی

#خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است


ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی چو خرم بهشت" گُردی است که با یاری آناهیتا، (ایزدبانوی آب) دیو رشک آفریده را برای همیشه روزگاران در بلندای بامِ قدسی خویش، البرزِ سپند و بی‌گزند به بند آگاهی و شناخت کشیده‌است...

ادامه متن کامل را در شش صفحه بعدی بخوانید ...👇


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان


https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.

بنام خداوند هستی و نیستی

#خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است


ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی چو خرم بهشت" گُردی است که با یاری آناهیتا، (ایزدبانوی آب) دیو رشک آفریده را برای همیشه روزگاران در بلندای بامِ قدسی خویش، البرزِ سپند و بی‌گزند به بند آگاهی و شناخت کشیده‌است. خاکی است که یکی از دُرّدانه‌های نیکِ اهورایی، سپندارمذِ گران‌بار از تواضع و فروتنی، بردباری و خرد، پاکی وعشق به نگاهبانی و بالندگی این بهشت نکاستنی گمارده شده‌است. بر بنیادِ این بازگفت‌های آسمانی است که فرزانگانِ شرقی، ایران را "دل زمین" دانسته‌اند، و کشور "خونیرث" را مرکزِ جهانِ هستی پنداشته‌اند. به چرایی این همه ارج و بزرگی‌هاست که رشک و آزِ دُژ‌منشانِ دیو آفریده‌ی گیتی را بر‌انگیخته‌است، و آنان به آرزوی خام و سستِ خویش، چیرگی و پریشندگی بر این مرز و بوم خدایی کام‌یاب نشده‌اند. و هرگز به‌رغمِ تازش‌های پی‌درپی به خواست ریژ‌آلود و پلیدِ خویش نرسیده‌اند. و هماره‌ی روزگاران شکست خورده و سر‌افکنده به سرزمین خود پای پس کشیده‌اند. چرا که آناهیتا بزرگ نگاهبانِ ایران، خواست و آرزوی هیچ بیگانه‌ای را بر‌آورده نمی‌سازد.
چند‌گاهی است که در تازشی بس زشت و بی‌بنیاد زمزمه‌ی تغییر نامِ "خلیج فارس" ایرانی به نامِ بهم‌بربسته و نا‌استوار و بدونِ هر‌گونه بُن و ریشه‌‌ی تاریخی به "خلیج عربی" در روزنامه‌های برون‌مرزی و گفت‌و‌گوی دشمنان این مرز خدایی به چشم می خورد. بر بنیادِ پشتوانه‌های روشن و بی چون و چرا و بدون هیچ خدشه‌ی سه هزار ساله از یونانی، رومی، ایرانی و تازی، نام سپندِ "پارس" هماره‌ی روزگاران بر تارک بلندِ این دریای "خلیج" سپند می درخشد. در روزگاری که حضورِ سیاسی- نظامی و به ویژه فرهنگی ایرانیان از سند تا نیلِ مصر را در سایه‌ و پرتو خویش قرار داد بود، این شاخابه (خلیج) به نام "دریای پارس" خوانده می‌شده‌است. داریوش بزرگ در یکی از سنگ نبشته‌های گرانِ خویش از این دریا به نام دریایارس نام می‌برد. این خود سندی گویا و روشن و بدون هیچ شک و برو برگردی در خصوص نامِ این دریای سپندِ ایرانی است: "چنین گوید داریوش شاه، من پارسی‌ام، از پارس مصر را گرفتم، من فرمانِ کندن این جوی (ترکه) را دادم، از رودی به نام پیراوه (نیل) که در مصر روان است، به دریایی که از پارس آید، سپس این جوی کنده شد چنان‌که فرمان دادم، و ناوها آیند از مصر از میان این جوی به پارس، چنان‌که مرا کام بود."
مردمان روزگارانِ کهن و به ویژه آریاییان به هر سرزمینی که وارد می‌شدند، بنابر رسم و آیینی کهن نام خویش را بر پدیده‌های طبیعی آن سرزمین (کوه، دریا، رود، دشت و...) می‌نهادند. به این شوند است که گیتا نویسانِ کهن هماره از این قانون و شیوه پیروی کرده‌اند. و نام هر پدیده‌ی طبیعی آن سرزمین را به نامِ مردمش نامیده‌اند ( دریای هند، دریای چین، دریای پارس )

ص(1)👇
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.
هرودت تاریخ‌نگارِ یونانی که دشمنی‌اش با ایرانیان در نوشته‌هایش بسی آشکاراست، درهنگام گزارشِ دیوار و باروی بابل از این شاخابه به نامِ نژاده‌اش نام می برد: «فرات رودی است بزرگ و عمیق که با جریانی سریع به دریای اریتره (دریای پارس) می‌‌ریزد.» چراکه نام‌واژا‌ی "اریتره" را مردم باستان به اقیانوس هند و دریاهای جدا شده‌ی آن داده‌اند، و از شرح هردوت به روشنی آشکار می‌‌شود، اریتره همان خلیج پارس است، چرا که فرات به خلیج فارس می‌ریزد. "راولینسون" در کتابِ "پنج امپراطوری عظیم" از گفته‌ی هردوت در پیوند با نامِ خلیج پارس به روشنی چنین نگاشته است: «داریوش شخصا به دریای فارس سفر کرد، و این موضوع پیروزی بر هندی‌ها و سبب ایجادِ روابط بازرگانی با بومیان گشت، و به صورت یک تجارتِ منظم در آمد.» "ادوارد می‌یر انگلیسی" در یک داوری دادمندانه، سخنش را که به راستی بر گرفته از یک سنگ نبشته‌ی داریوش هخامنشی است، خلیج فارس و سرزمین‌های اطراف آن را ایرانی بر می‌شمارد: «اهورا مزدا بغِ بزرگی است، او بزرگ‌تر از همه‌ی بغانست، اوست که آسمان و زمین را آفرید، او بشر را که روی آن (زمین) ساکن است، مورد الطافِ خود قرار داده‌است. اوست که داریوش شاه را بر این سرزمین وسیع تسلط بخشیده، سرزمینی که شامل چندین کشور است، از جمله: پارس، ماد و ملل دیگر با زبان‌های مختلف، کوه‌ها، دشت‌ها، از این جانب دریا و از آن جانبِ صحرا.» این سکه شناسِ و نویسنده‌ی انگلیسی در یک آمیغ آشکارِ دیگر بر ایرانی بودن کناره‌های خلیج پارس و نام این شاخابه صحه می‌گذارد: «سواحل خلیج فارس در دو طرف شمالی و جنوبی سرتاسر نواحی ایرانی بوده است، و در زمانِ سفرِ پیریپلوس تحت سلطه‌ و فرمان‌روایی ایرانیان بوده است.» "پاولی وویسوا" در دایره المعارف خویش آن‌گاه که از نبرد نومینوس سلوکی، فرماندار آنتیوخوس در"مسنه" (میشان امروزی) با پارسیان سخن می‌دارد، به روشنی از خلیج فارس نام می‌برد، و کرمانیه را از سواحلِ آن بر می‌شمارد، و از چیرگی پارسیان بر عمان سخن می‌گوید: «ناوماخه، تپه‌های ساحلِ شرقیِ عربستان خوش‌بخت (یمن) در باریک‌ترین موضع خلیجِ فارس با پنجاه میل فاصله از سواحل کرمانیه است.» همین نویسنده هنگامی که که از پیروزی‌های آنتیوخوس سلوکی یاد می‌کند، دوباره از برنام خلیج فارس استفاده می‌کند: «شاه از طریق دریا عملیات خود راضّد "گرّه‌ای‌ها" که قومی تجارت پیشه و ثروت‌مند بودند، در طرف عرب نشین خلیج فارس آغاز نمود.» در بیش‌تر نگاشته‌های یونانی نامِ این شاخابه (خلیج) "پرسیکوس سینوس = pereivsisinus" و یا "پرسیکوم ماره =persicumrare" آمده است. باید گفت که نخستین بار بطلمیوس یونانی، خلیج پارس را پرسیکوس سینوس نامیده است. و این نام واژه به بیش‌تر زبان‌های دیگرِ جهان به معنی "خلیج فارس" ترجمه شده‌است. در متون رومی نام خلیج پارس به ریختِ "آب‌گیر پارس" خود نمایی می‌کند. استانِ پارس به شوندِ ورود قوم پارسه‌ی آریایی به این سرزمین، پارس نامیده شده است. یونانیان این سرزمین را پرسید =persis " می‌نامیدند، و بر بنیاد این برنام یونانی است، که اروپاییان، ایران را " پرسیا =persia " می‌خوانند. بنابراین در متون غربی، پرسیکوس و پرسیکوم، دریایی است که در پیوند با استانِ پارس، و یا در سخنی گسترده‌تر همان "پرسیس" یونانی است. در بیش‌تر این متون آمده است: «استیلای ایرانی‌ها بر سواحل خلیج فارس، لااقل از قرن اول قبل از میلاد مسیح می‌باشد.» "ایزیدور خاراکسی" در قسمتی از نگاشته‌هایش آن‌گاه که از فرمان روایی اشکانیانِ پارتی سخن می‌دارد، از خلیج پارس با نامِ دریای پارس یاد می‌کند: «بنابراین منطقه‌ای شامل پارس، کارمانیا، ساحلِ جنوبی دریای پارس و عمان تحت سلطه‌ی ایرانیان بوده است.»

ص(2)👇
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.
باید گفت خوش‌بختانه در تمامِ متونِ به جا مانده‌ی تازی از سده‌های نخستین اسلامی، ایرانی بودن این دریا روشن و آشکاراست. این دریا از روزگاران دیرین بین تازیان به "بحر الفارسی و الخلیج فارسی" شهرت داشته است. "ابن خردادبه" در اثرِ مشهورش "مسالک و الممالک" به روشنی این آب‌گیر را دریای پارس می نامد: «سپس رود دجله از میان شهر بغداد می‌گذرد، سپس از آن بیرون می‌رود، و دو شاخه می‌گردد، شاخه‌ای به سوی بصره و شاخه‌ای به سوی المذار می‌رود، و سرانجام هردو به دریای پارس می‌ریزد.» (نقل از سرگذشت کشتی‌رانی ایرانیان) ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، کارنامه‌نویس و گیتا شناس (جغرافی‌دان ) بزرگ اسلامی در سده‌ی سوم هجری، در تاریخش، شهره به "مروج الذهب" به درستی در اثرش از دو نام دیرین ایرانی این شاخابه نام می‌برد: «این دریا همان خلیج فارس است و بنام دریای فارس معروف است که سواحل آن ‌را از بحرین و فارس و بصره و کرمان و عمان تا تحت رأس الجمجمه برشمردیم.» ابن واضح احمد بن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر، کارنامه‌ نگار و گیتا شناس سده‌ی سوم‌ فرا رفت، دارنده‌ی "تاریخ یعقوبی" در کارنامه‌ی گران‌قدرش، هنگامی که به نام این دریا می‌رسد، درست‌ نامِ دیرینه‌ای راکه داریوش هخامنشی در کتیبه‌ی کانال سوئز به کار گرفته است، در نوشته‌هایش سود می‌برد: «اول دریای فارس است که باید از "سیراف" در کشتی نشست و آخرش "رأس جُمجُمه " است.» : «شمس‌الدین ابو عبدالله محمد صوفی دمشقی، شهره به "شیخ ربوه" گیتا شناس تازی (متولد ۶۵۴ ق) در کتابش "نُخبه الدهر فی عجایب البَرّ و البَحر" این دریا را ایرانی می‌داند: «در آن‌جا کوهی سیاه و بلند و کشیده به نام جُمحه قرار دارد که مرز دریای فارس به شمار می‌آید. دریای جنوب از آغاز این دریای فارس که به اقیانوس پیوسته است، و خود دریایی جداگانه است، می‌گذرد، و تا بصره، سلمابادان، خوزستان، فارس، کرمان، مکران و طوران که پایان مرز‌های دریای فارس است، می‌رسد.» در متون کهن پارسی پس‌از اسلام هم، خلیج پارس را دریایی ایرانی بر شمرده‌اند. نویسنده‌ی ناشناخته‌ی "حدود العالم من المشرق الی المغرب" که اثرش را در سالِ ۳۷۲ هجری به نگارش در آورده‌است، و به آوری استوار کهن‌ترین کتابِ گیتا شناسی به زبان فارسی است، در جُستارِ دریاها و خلیج‌ها، نام این دریا را خلیج پارس خوانده‌است: «و چهارم خلیج پارس خوانند که حد از پارس برگیرد با پهنای اندک تا به حدود سند رسد.» دراین متن ایرانی به روشنی از خلیج عربی (خلیج قلزم) که در تمام آثار گیتا شناسان گیتی از آن دریای سرخ (بحرِ احمر) اراده می‌گردد، به روشنی یاد شده است، و تمایز آن با خلیج پارس بسی آشکار است: «و این دریا را پنج خلیج است: یکی از آن، خلیجی است از حد حبشه و به سوی مغرب بکشد برابر سودان، آن را خلیج بربری می‌خوانند. و خلیجی دیگر هم بدین پیوسته برود، و به ناحیه شمال فرود آید تا حدود مصر و باریک گردد، و تا آن‌جا که پهنای او یک میل گردد، آن را خلیج عربی خوانند، و خلیج ایله نیز خوانند و خلیج قلزم نیز خوانند.» "حمزه ی اصفهانی" در کارنامه‌ی سترگش از دریای جنوب و کرانه‌ی خوزستان به نام کهنش «زراه کامسیر» یاد می‌کند، و شوندِ این نام‌گذاری را یادمانی از پیروزی‌های داریوش هخامنشی بر می‌شمارد. (نقل از سرگذشت کشتی‌رانی ایرانیان) چرا که در اوستای سپند، واژه‌ی "زرایه= zrayah " به مانک (معنی) دریاست، این واژه‌ در پهلوی پازند به گونه‌ی "زره" آمده است. واژه‌ی "زره = zreh" در زبان پهلوی به معنای دریاست. در بیش‌تر واژه‌ نامه‌های فارسی، واژه‌ی اوستایی "زراه" به معنی دریاست: « زراه بر وزن تباه، مطلق دریا را گویند، و به عربی بحر خوانند.» شادروان دکتر محمد معین در حاشیه‌ی برهان قاطع، واژه‌ی دریا را به درستی ریشه یابی نموده‌اند: «دریا: معروف است و به عربی بحر خوانند. دریاب در پهلوی drayap از drai + ap جزو اول از پارسی باستان drayah و در اوستا zrayah است.»

ص(3)👇
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.
نویسنده‌ی ناشناخته‌‌ی کتابِ دیرینه‌سال "مجمل التواریخ و القصص" که در سال ۵۲۰ فرا رفت (هجری) به نگارش در آمده‌ است، به شیوایی و روشنی هرچه تمام‌تر نام این دریای ایرانی را خلیج پارس خوانده‌است: «و یکی دیگر هم به پارس کشد، و آن را خلیج پارس خوانند.» و در چند رویه‌ی پس ازاین در باوری بس دیرین، ایران را مرکز و دلِ جهان بر شمرده و به ‌درستی نامِ کهن و باستانی دریای پارس را به کار برده است: «حد زمین ایران که میان جهان است از میان رود بلخ است از کنار جیحون تا آذربادگان و آرمینه تا به قادسیه و فرات و بحر یمن و دریای پارس.» "محمود بن احمد توسی" دارنده‌ی کتابِ "عجایب الملاقات و غرایب الموجودات" که در سده‌ی ششم فرارفت به نگارش در آمده‌ است، به درستی از نامِ ایرانی دریای پارس در نوشته‌های خویش سود برده است: «زنگبار- زنج خوانند، شهرهاست بزرگ و زمینی است خشک و نعمتی اندک و کم عمارت بر کنارِ دریای فارس.» "شمس الدین محمد بن قیس رازی در المعجم فی معاییر اشعار العجم" در آغازِ سده‌ی هفتم فرا‌رفت (هجری) هنگامی که از قلمروِ فرمان‌روایی اتابک ابوبکر بن سعد زنگی، سخن به میان می‌آورد، نام راستینِ خلیج فارس را به کار می‌گیرد، و به روشنی به ایرانی بودن جزایر دریای پارس انگشت می‌نهد: «مملکت کیش و مکافات آن از زمین عرب و بودی و حجاز چون بلاد بحرین و ظاهرا و باطنه‌ی عمان و قلهات و تمامی بندر‌گاه‌های خلیج پارس و قلاع و قصباتی که به آن سمت است و سایر جزایر دربار، در سلکِ ملکِ فارس منتظم شد.» ابن البلخی در "فارس نامه" (نگارش آغاز سده‌ی ششم) در جزو صفت دریاها و شهرهای سرزمین پارس به ایرانی بودن خلیج فارس پای می‌فشارد: «بحر پارس، این دریای پارس طیلسانی است از دریای بزرگ کی آن را بحر اخضر خوانند و نیز بحر محیط گویند، و بلاد صین و سند و عمان و عدن و زنگبار و بصره و دیگر اعمال بر ساحل این دریاست، و هر طیلسانی کی از این دریا در زمین ولایتی آمده است آن را بدان ولایت باز خوانند، چون دریای پارس و دریای عمان و دریای بصره و مانند این، و از این جهت این طیلسان را دریای پارس گویند.» این همان آسا و قانونی است که در آغاز این نوشتار از آن سخن گفتیم.


ص(4)👇
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.
پژوهندگان و اندیش‌مندان سده‌ی کنونی نیز بدون هیچ تردیدی به یک‌زبانی و سازگاری دیدگاه‌ها به ایرانی بودن دریای پارسی خستو و گردن نهاده‌اند. اندیش‌مندِ نکته بینِ بزرگی همچون "رومن گیرشمن" ایران شناس بزرگ، در اثرِ پر آوازه‌اش "ایران از آغاز تا اسلام" در جای‌جای کتابش از این دریا به نام خلیج فارس نام می‌برد. روشن است که اگر این دانشمندِ تیزبین به نکته‌ای جز نام خلیج فارس در سرچشمه‌هایش (منابعش) بر می‌خورد، بی‌گمان از آن یاد می‌کرد. برای نمونه از فصل اول یک مورد آورده می‌شود: «عیلامیان - از جبالی که دشت سوزیانا (شوش) را از شمال و مشرق احاطه کرده - فرود آمده بودند، و در ربع اول هزاره‌ی سوم ق .م . سلسله‌ای تشکیل داده ‌بودند که بر ناحیه‌ی وسیعی از دشت‌ها و جبال - شامل بخشی مهم از سواحل خلیج فارس و بوشهر حکومت می‌کرد.» دیاکونوف در کتابِ ارزش‌‌مندش "تاریخ ماد" هنگامی که از ویژگی‌های گیتا شناسی (جغرافیایی) نجد ایران گفت‌و‌گو می‌کند، از خلیج فارس به عنوان یک دریای ایرانی نام می‌برد: «کشور کوهستانی پارس (پرسید) باستانی که اکنون فارس خوانده می‌شود، و تا خلیج فارس گسترده است.» و پسین‌تر آن‌گاه که در شناسایی ساتراپ‌های مادی سخن می‌گوید، درنگیانه را ساتراپ چهاردهم بر می‌شمارد، و حدود آن را سواحل کارمانیا (کرمان) و جزایر خلیج فارس می‌داند. گای لسترنج ایران شناس انگلیسی، در کتاب "سرزمین‌های خلافت شرقی" نام خلیج فارس را برانگیخته شده از نام استان پارس می‌داند، و به باور نگارنده از گزارش‌های فارس نامه در این دیدگاهِ راستین بسی سود برده است: « یک دریا گاهی چند اسم مختلف دارد که از شهر‌های بزرگ و کشورهایی که در ساحل آن قرار گرفته‌اند، اقتباس گردیده، مثل دریای خزر که چون طایفه‌ی خزر در قرون وسطی در شمال آن بود به این نام خوانده‌می‌شد، دریای قزوین و دریای طبرستان و دریای گیلان و دریای جرجان و دریای باکو هم به آن می گفتند. دریای آرال به دریای خوارزم و خلیج فارس به دریای پارس معروف بود.» باید گفت چنان‌چه مدارکی در دست‌رسِ گای لسترنج اروپایی، نشان دهنده بر عربی بودنِ نام خلیج فارس می‌بود، بی‌گمان در اثر خویش به آن اشاره می‌کرد. این نویسنده و پژوهش‌گر انگلیسی، پسین‌تر در ادامه‌ی سخنش می‌افزاید: «تمامی جزایر خلیج فارس در منابعِ جغرافی نویسان اسلامی از توابع ایالت فارس و ایالت اردشیر خُره به حساب آمده‌اند، و بیش‌تر دارای نام‌های ایرانی یا معرب شده هستند: کیش = قیس، کشم = قشم.» "ماکس مالووان" یکی از استادانِ تاریخ ایران (از مجموعه تاریخ کمبریج) هنگامی که از سیاست پیوستنِ استان‌های پشتِ کناره‌های جنوبی دریای ایران در روزگار کوروش هخامنشی سخن می‌راند، از برنام ِ خلیج فارس یاد می‌کند، و دانسته‌های تازه‌ای از نام‌های سرزمین‌های کناره‌های جنوبی دریای پارس می‌دهد: «و سرزمین موسوم به "ماکا" که احتمالآ "ماکان" قدیمی بوده که احتمالآ در این دوره به سرزمین‌های آن سوی خلیج فارس از جمله عمان اطلاق می‌شده.» "استاد جان مانوئل کوک" نیز از همین گروه پژوهندگان تاریخ کمبریج، آن‌گاه که از پیروزی و تسخیر بابل، توسط کوروش هخامنشی سخن می‌گوید، از خلیج فارس یاد می‌کند: «همراه با تسخیر بابل، نه تنها دشت بزرگ فرات و دجله از خلیج فارس تا کوه‌های ارمنستان به تصرف کوروش در آمد،...» بربنیاد این همه گواهان بی چون وچرای هزاره‌هاست که تمامِ اسنادِ سیاسی- نظامی و فرهنگی تازیانِ جای گرفته در کناره‌های این شاخابه در روزگار کنونی به ایرانی بودن این خلیج و نامِ آن "بحر الفارسی" خستو (معترف) و صراحت دارند. اگر نگاهی به قعطنامه‌های سازمان ملل و اسناد به اصطلاح تاریخی شیخ نشین‌های کناره‌‌ی این دریا بیفکنیم، هماره دراین منابع به روشنی از نام خلیج فارس استفاده شده است. شگفتا که رهبران کناره‌‌ی دریای پارس با تاریخ سازی دروغینی که عمرشان از دویست سال بیش نیست، ادعای جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی را دارند، درحالی که دستِ کم هفت‌ سده‌ی پیش قیس رازی از ایرانی بودن آنان در اثرش "المعجم فی معاییر اشعار العجم" به روشنی گفت‌و‌گو می‌کند. بر پایه‌ی این باز‌گفت‌های چند هزاره‌ی استوار و بدون خدشه باید با آوری راستین و آورمند اعلام نمود، نام این دریا، همیشه‌ی روزگاران پیوسته به استان فارس و قوم ایرانی پارسه بوده است. و این تازش تازه اهریمنی جز رسوایی و کین‌توزی آنانی را که با سند سازی های دروغین در برابراسناد سه هزار ساله که خوش‌بختانه از دست‌بُرد رویداد‌های خُرد و کلانِ روزگاران در امان مانده است، در بر نخواهد داشت. این سخن یزش گون و ایزدی داریوش پارسی، هماره چون چشم آویز (حِرز)، پشتیبان و نگاهبان و بهره‌ی این مرزِ اهورایی و مردمش باد: «اهورا مزدا این کشور ومردمش را از سه چیز بپاید: دروغ، خشک‌سالی و دشمن».
ایدون باد و ایدون‌تر باد.

۹/ ۱۰ ا ۱۳۸۵ خورشیدی
#مهدی_رحمانی_قوچانی

ص(5)👇
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند هستی و نیستی #خلیج_فارس_دریای_همیشه_پارسی_است ایران سرزمینی است سپند و اهورایی، مرزی است که یگانه‌ی هستی گستر بدیده‌ی عشق و مهر بر او می‌نگرد. جای‌گاهی است که هرگز زشتی و پتیاره را بر او دستی نیست، و به گفتِ حکیمِ دل‌آگاه توس: "یکی مرز بینی…
.

#یاری_نامه_ها:

۱- اومستد، تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، به کوشش دکتر محمد مقدم، انتشارات امیرکبیر، چ سوم، ۱۳۷۲

۲- پرفسور هادی حسن، سرگذشت کشتی رانی ایرانیان، به کوشش امید اقتداری، انتشارات به نشر، چ اول، ۱۳۷۱

۳- رومن‌گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، به کوشش دکتر محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، چ یازدهم، ۱۳۷۵

۴- دیاکونوف، ایگور، تاریخ ماد، به کوشش کریم کشاورز، انتشارات علمی و فرهنگی، چ چهارم، ۱۳۷۷

۵- آلفرد فن کوتشمید، تاریخ ایران، به کوشش کی‌کاوس جهانداری، انتشارات علمی، بدون تاریخ

۶- دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، به کوشش، دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، انتشارات دانشگاه تهران، ج ۷ و ۹، چ دوم، ۱۳۷۷

۷- حدود العالم، نویسنده ناشناس، به کوشش، دکتر مریم میراحمدی و دکتر غلامرضا ورهرام، ناشر دانشگاه الزهرا، چ اول، ۱۳۷۲

۸- دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک پهلوی، به کوشش دکتر مهشید میر فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چ دوم، ۱۳۷۹

۹- ابن خلف تبریزی، محمد حسین، برهان قاطع، به کوشش دکتر محمد معین، انتشارات امیرکبیر کبیر، چ ششم، ۱۳۷۶

۱۰ - مجمل التواریخ و القصص، نویسنده ناشناس، به کوشش ملک الشعرای بهار، دنیای کتاب، چ اول، ۱۳۸۳

۱۱- محمد بن محمود توسی، عجایب المخلوقات، و غرایب الموجودات، به کوشش دکتر منوچهر ستوده، ۱۳۴۵

۱۲- گی لسترنج، سرزمین خلافت‌های شرقی، به کوشش محمود عرفان، انتشارات علمی و فرهنگی، چ سوم، ۱۳۷۷

۱۳- ابن البلخی، فارس‌نامه، به کوشش گای لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، دنیای کتاب، چ دوم ۱۳۶۳

۱۴- ابن واضح احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، به کوشش ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، ۱۳۸۲

۱۵- قیس رازی، شمس، المعجم فی معاییر اشعار العجم، به کوشش علامه قزوینی و مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۸

۱۶- ایلیا گرشویچ، تاریخ ایران (دوره‌ی هخامنشیان)، به کوشش مرتضی ثاقب‌فر، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ اول، ۱۳۸۵

۱۷- تاریخ هردوت، به کوشش هادی هدایتی، انتشارات دانشگاه تهران، چ دوم، ۱۳۸۳

۱۸- شمس‌الدین محمدبن آبی طالب انصاری دمشقی، نُخبه الدهر فی عجایب آلبر و البحر، به کوشش دکتر سید حمید طبیبیان، انتشارات اساطیر، چ اول، ۱۳۸۲

۱۹- مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، به کوشش ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هفتم، ۱۳۸۲

۲۰- پور داود، ابراهیم، یشت‌ها، به کوشش بهرام فره‌وشی، انتشارات دانشگاه تهران، چ‌سوم، 1۳۵۶

ص(6) پایان


بازنشر
این مطلب با ذکر منبع «#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان» بلامانع خواهد بود.


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان


https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Photo
.
#شاهد_افلاکی

دهم اردیبهشت‌ماه زادروز
#رهی_معیری

محمّدحسن بیوک معیّری متخلص به رهی از شاعران غزل‌سرای بنام، متولد ۱۲۸۸ شمسی، روز جمعه ۲۴ آبان‌ماه [۱۳۴۷] وفات کرد. آن مرحوم خدمت اداری را در وزارت پیشه و هنر (اقتصاد) گذرانید و پس از بازنشستگی در کتابخانۀ سلطنتی خدمت می‌کرد. وی چند سفر فرهنگی به ممالک همجوار رفت و در مجامع ادبی و شاعرانه مخصوصاً در پاکستان و افغانستان شهرت بسیار داشت.
مجموعۀ ارزنده‌ای از شعرهایش به نام سایۀ عمر با مقدمۀ گویایی از علی دشتی در سبک و هنر شعری او چند سال پیش نشر شد. شعرش از نظر ذوق و فکر متمایل به سبک هندی و از لحاظ روانی و آسانی متأثر از سعدی بود. در اشعار طنز و طیبت هم قدرت و لطافت طبع شاعر به‌خوبی نمایان است (نادره‌کاران، ص ۳۳۵).


چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی‌سر‌و‌سامانی

من خاکم و من گَردم، من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری، تو عشقی و تو جانی

خواهم که تو را در بر بنشینم و بنشانم
تا آتشِ جانم را بنشینی و بنشانی

ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم تو را مانم، تو اشک مرا مانی

در سینۀ سوزانم مستوری و مهجوری
در دیدۀ بیدارم پیدایی و پنهانی

من زمزمۀ عودم، تو زمزمه‌پردازی
من سلسلۀ موجم، تو سلسله‌جنبانی

از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی‌بینم، دردی که نمی‌دانی

دل با من و جان بی‌ تو، نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من، نستانم و بستانی

ای چشم رهی سویت! کو چشم رهی‌جویت؟
روی از منِ سرگردان شاید که نگردانی

رهی معیّری
آبان‌ماه ۱۳۳۶


بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی


https://t.me/AfsharFoundation/3563

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. #بیوگرافی_پروفسور سید_حسن_امین پرده نخست 👇 https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh #فصلنامه #فرهنگی #هنری #باغ_خبوشان #قوچان #خبوشان #خراسان #تهران #ایران #پژوهش #پژوهشگر #محمد_معین_فر #سردبیر #فرهنگ_و_هنر #گفت_و_گو #هزار_باده_فرهنگ #فصلن…
.
#بیوگرافی_پروفسورحسن_امین
پرده نخست

وی در هفتم آذر سال ۱۳۲۷ خورشیدی در محلهٔ پامنار در شهر
#سبزوار به دنیا آمد. اولین کتاب خود را در سال ۱۳۴۳ با عنوان «ترانه فرشتگان» به چاپ رساند. دیپلم ادبی خود را در سال ۱۳۴۵ خورشیدی از دبیرستان دکتر غنی سبزوار با احراز رتبه اول کسب کرد و سپس در مهر ۱۳۴۵ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی #دانشگاه_تهران در رشتهٔ #حقوق به تحصیل پرداخت.

امین در سال ۱۳۴۹ مقطع کارشناسی را به پایان رساند و در همین سال به انجام خدمت نظام وظیفه رفت. پس از اتمام دوره سربازی در سال ۱۳۵۱ در مقطع کارشناسی ارشد حقوق خصوصی در دانشگاه تهران پذیرفته و در سال ۱۳۵۳ نیز فارغ‌التحصیل شد.

وی در خارج از دانشگاه به خواندن فلسفه نزد استادان حوزهٔ
#فلسفی تهران پرداخت. امین در این مقطع کار #قضاوت را نیز انجام می‌داد و در ابتدا نیز کارآموزی خود را در وزارت دادگستری زیر نظر استادانی مانند: مسعود هدایت گذراند.

عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد وی «تعاقب ایادی غاصبه در فقه و حقوق مدنی» بود و استاد مشاور وی سیدحسین صفایی و استادان راهنمای او نیز ابوالحسن محمدی و ابوالقاسم گرجی بودند. از مهم‌ترین استادان فلسفه او می‌توان به حسن‌زاده آملی، مهدی حائری یزدی و سید رضی شیرازی و از استادان حقوق به سید حسن امامی، احمد متین دفتری و محمود شهابی اشاره کرد.

#پروفسور_حسن_امین #شاهنامه_امین #ایرانی #چهره #چهره_ماندگار #ادبیات #حقوقدان #حقوق_بین_الملل #ایرانیان_موفق

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
📔آیین نکوداشت اندیشمند فرزانه استاد اصغر دادبه

سخنرانان:
#دکتر_سیروس_شمیسا
#دکتر_حکمت_الله_ملاصالحی
#دکتر_فرهاد_طهماسبی
#دکتر_بهرام_پروین_گنابادی

🔹همراه با اجرای موسیقی سنتی

🗓دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 ساعت 17

🏡سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می‌گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.

💢ماهنامه ادبی آزما💢
💢انجمن سرو سایه فکن💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢


https://t.me/iranianhht/22836

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Photo
.
بنام ان‌که جان را فکرت آموخت.
روز آموزش و آموزیدن را به دوست و استاد گران‌مایه‌ام، جناب معین‌فر عزیز خجسته‌باد می‌گویم. چامه‌ای از استاد و آموزگارِ بزرگم، شادروان استاد حاج احمد پهلوانی را به مناسبت و سزاواری روز معلم پیشکش می‌نمایم.

ارادت‌مند،
#مهدی_رحمانی_قوچانی


بنام خداوند جان و خرد.

به‌رنج اندر آری تنت را رواست
که خود رنج بردن به‌دانش سزاست

روز بزرگ‌داشتِ پیامبران دانش و ادب را به استادانِ بزرگم خجسته باد می‌گویم.

شادروان استاد حاج احمد پهلوانی (موسس باشگاه پهلوانی) از نخستین دانش‌آموختگان دانشگاهی در زبان و ادب پارسی بود؛ که شاگردانِ بسیاری را در این رشته‌ی گران تربیت کرد. به ‌این شوند حقِ بزرگی بر گردن شیفتگان ادب و زبان پارسی در قوچان و پسین‌تر مشهد دارد. ‌استاد در سرودن چامه‌های خراسانی دارای طبعی نیرومند و توانا و دانندگیِ ویژه بود. چامه‌ای را که حضرت استاد به سزاواریِ «روز معلّم» به استادان خویش پیشکش نموده‌است.
برای نخستین بار در کانال باغ خبوشان نشر می‌گردد.
«به پاس قدردانی از زحمات توان‌فرسای معلمینِ دانشمند و سخت‌‌کوشم جنابان، آقایان: عباس‌علی خسروان، محمد‌تقی رحمانی، کاظم‌ کاظمی، محمد تقی قهرمان‌زاده و محمد جابانی سروده شده، تقدیم محضر مبارک‌شان می‌گردد.»


که یارد بگوید ثنای معلّم؟
ثنایی که باشد سزای معلّم

ثنایی همین بس که بستوده‌اش
به آیاتِ قرآن خدای معلّم

چه فخری بُود برتر از این به عالم
چه ارزنده‌تر زین برای معلّم

که خود را نموده معلّم خطاب
سَر و خاتمِ انبیای معلّم

علی، رهبرِ شیعیانِ جهان
به تجلیل و بر اعتلای معلّم

به فرموده‌اش عبد او گشته ‌است
بُود این بهین مرحبای معلّم

اگر بوده در روزگاران خود
ز هر مشکلی ابتلای معلّم

فقط می‌شود بر خدا ملتجی
شود بر طرف تا عنای معلّم

نباشد کسِ دیگرش داد‌رس
به دنیای محنت فزای معلّم

رضایش رضای خداوند‌گار
هزار آفرین بر رضای معلّم

ز خدمت خدا باشدش در نظر
نه بر دنیوی اعتنای معلّم

به حشر و به میزان و روزِ جزا
بُود منحصر التجای معلّم

به ملک قناعت شده استوار
ز بنیاد، صحن و سرای معلّم

قناعت، مناعت، درایت کند
به هر وضع و حال اقتضای معلّم

به زخمِ جهالت بُود مرهمی
به دردش موثر دوای معلّم

به سرخیِ سیلیِ رخسار خویش
مناعت کند اکتفای معلّم

به ایفای تعلیم و هم تربیت
همه معتقد بر وفای معلّم

چو آیینه‌ای صاف باشد دلش
خوشا بر دلِ با صفای معلّم

بُود پرتو‌افشان به گیتی چو خور
جهان غرقِ نور و جلای معلّم

ترقیِ پروردگانش فقط
بُود موجبِ ارتضای معلّم

به دورِ جوانی اگرچه ز سعی
نمانده به تن، توش و نای معلّم

مجدانه کوشد ولی هم‌چنان
به سعی است و همت هوای معلّم

خدایا به سختی ورا دست گیر
که باشد به تو اتکای معلّم

الهی به ذاتِ خداوندیت
به حق همه اولیای معلّم

که تا گردشِ روزگاران بپاست
بپا باد و برجا بقای معلّم

که تا جهل گردد ز بُن ریشه کن
بُود این تمنا رجای معلّم

یقین باشدم، می‌شود مستجاب
به درگاهِ یزدان دعای معلّم


#احمد_پهلوانی

۱۰/ ۲/ ۱۳۸۴ به مناسبت روز
#معلم

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
#معلم تو را یک عشق جاوید میخوانم

روزت مبارک

دوستان خوبم که سالهای سال در کسوت استادی به به فرزندان این وطن خدمت کردن و اکنون در کانال من افتخار بودنشان را دارم🙏🏼🌺

اول تشکر ویژه از کسی که شغل معلمی را نداشتند ولی از سال ۷۷ ازشون بهترین ها رو آموختم

جناب سرهنگ اسعدی
دوست و همراه ۲۶ سال مربی شعر و زندگی که مسیر بهتر بودن را به من آموختید🙏🏼🌺🌺🌺🌺🌺
روزتون فرخنده از قوچان
و دیگر دوستان عزیز

خانم محمدزاده
دوست عزیز و همکلاسی دوران کارشناسی که این روزها تنها کسی هستند که سایه به سایه کنارم قدم می زنند🙏🏼از مشهد

خانم سبقتی
مربی پینگ پنگ من در قوچان و حال خوب زندگی در بدترین موقع که اتفاق افتاد و آمدند 🙏🏼 از قوچان

خانم نسترن اسعدی
از بهترین های زندگی من در بجنورد مثل خواهر 🙏🏼 از مشهد و قوچان

خانم دکتر زینب اکبری
شاعر و رقیب مشاعره و دوست عزیزم دختر کرد کرمانشاه 🙏🏼 از تهران

آقای مهندس حمید رضا کاظمی
مربی کار آفرینی من در روزهای نزدیک که با تمام گرفتاری که دارند اینجا هستند 🙏🏼 از مشهد

آقای جلیل کفاشان
مدرس زبان و مدیر آموزشگاه زبان مهر پویا شاعر و دوست قدیمی🙏🏼 از مشهد و قوچان

آقای جواد کلیدری
یکی از بهترین شاعران خراسان، دوست سالهای دور و نقطه امن سوالهای ادبی من🙏🏼 از بجنورد

آقای محمد معین فر
استاد فرش نویسند نمايشنامه نویس مدیر مسئول فصلنامه باغ خبوشان و دوست سالهای دور که افتخار دوستی ایشون دارم از قوچان

آقای دکتر گوهری
مدیر گروه برق و استاد دانشگاه بجنورد
که از ۸۵ افتخار دوستی با ایشان رو دارم🙏🏼 از بجنورد

آقای توکلی
مربی من در این سالهای نزدیک در ایندیزاین. ورد پرس و هر مشکلی در نرم افزاری دارم و ناشر توان قلم در توانیابان
🙏🏼 از مشهد

آقای دکتر طهوریان عسکری
نماینده شورای شهر مشهد و استاد دانشگاه و دوست خوبم که در مناسب سازی های شهری مشهد خیلی همراه بودن🙏🏼 از مشهد

آقای دکتر مجتبی فدایی
نویسنده و شاعر و دوست قدیمی من که بودنش خوشحالی من است در غربت 🙏🏼از مشهد

آقای سهیل میرزایی
شاعری بی ادعا و دوستی مهربان با معرفت سالهای سال در فضای مجازی آشنا بودم و وقتی رفتم شهرشون با مهربانی تمام همراه شدن در کاشان گردی🙏🏼 از کاشان

و دیگر دوستان که اگر اسمی برد نشد نمیدانم که کسوت معلمی را دارند یا نه


🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼

https://t.me/aazamn/847

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan