کانال رسمی هزار باده فرهنگ
594 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
.
گفتی بگو که: در چه خیالی و حال چیست؟
ما را خیال توست! تو را در خیال چیست؟

جانم به لب رسید، چه پرسی ز حال من؟
چون قوت جواب ندارم سوال چیست؟

بی‌ذوق را ز لذت تیغت چه آگهی؟
از خلق تشنه پرس که: آب زلال چیست؟

گفتم: همیشه فکر وصال تو می‌کنم
در خنده شد که: این همه فکر محال چیست؟!

دردا! که عمر در شب هجران گذشت و من
آگه نیم هنوز که: روز وصال چیست؟

چون حل نمی‌شود به سخن مشکلات عشق
در حیرتم که: فایده‌ی قیل و قال چیست؟؟

#هلالی_جغتایی


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
#در_سینه_ام_هزار_خراسان_نهفته_است



در خون من غرور نیاکان نهفته است
خشم و ستیز رستم دستان نهفته است

در تنگنای سینۀ حسرت‌کشیده‌ام
گهوارۀ بصیرت مردان نهفته است

خاک مرا جزیرۀ خشکی گمان مبر
دریای بیکران و خروشان نهفته است

خالی دل مرا تو ز تاب و توان مدان
شیر ژیان میان نیستان نهفته است

پنداشتی که ریشۀ پیوند من گسست
در سینه‌ام هزار خراسان نهفته است

#اسکندر_ختلانی(تاجیک)


منبع: #اسکندر_خنلایی_تاجیک « #هزار_خراسان». در: #ای_زبان_پارسی، به کوشش #میلاد_عظیمی، تهران: موقوفات دکتر محمود افشار، جلد سوم، ۱۳۹۰، ص ۱۵۵۸.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#نقد
#شعر
#داستان
#ادبیات
#فرهنگ
#پژوهش
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#محمد_معین_فر

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
#شفیعی_کدکنی_در_هجوم_کژخوانان

تجزیه‌طلبان دانسته‌اند که برآورده‌شدن آرزوهای‌شان منوط است به همراه کردن "مردم" با خود. می‌کوشند"مردم" را اغوا ‌کنند و بر امواج عواطف برافروخته‌شده سوار شوند. انصاف باید داد که در ماجرای سخنان شفیعی‌کدکنی در موضوع زبان فارسی و زبان‌های محلی،رسانه‌های مجازی را خوب به کار گرفتند و در این نبرد روانی ‌توفیقاتی داشتند و توانستند عده‌ای از "مردم" را جذب کنند. و این خطرناک است. بی "مردم"، ایرانی نخواهد بود که زبان ملی‌اش فارسی باشد یا نباشد. زبان فارسی ملک مشاع تک تک"مردم" ایران است. به قول شفیعی: «قرن‌ها و قرن‌هاست كه همه اين اقوام در شكل‌گيري زبان بين‌الاقوامي فارسي مساهمت دارند. هيچ قومي بر قومي ديگر در ساختن امواج اين درياي بزرگ، تقدّم ندارد». نباید گذاشت تبلیغات، خاطر "مردم" را مشوش کند.
کانون تبلیغات آنان این بوده: «شفیعی گفته شاشیدم به زبان‌های محلی». این عبارت را هشتگ کردند و پراکندند و توانستند مخاطب را به هیجان بیاورند. گفتند شفیعی به قوم و زبان ما توهین کرده. سخنان شفیعی در دسترس است. در کلام او این عبارت کذایی هست اما او این سخن را از قول دیگری نقل کرده. بلاتشبیه مثل قرآن که در آن آیاتی هست که از قول مشرکان، پیامبر اسلام، مجنون خوانده شده. آیا می‌توان به استناد آن آیات گفت که خدا پیامبرش را مجنون می‌داند؟در همین فایل صوتی، شفیعی در مقام نقل قول گفته: «گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ!» آیا او خواسته به زبان فارسی و بزرگانش اهانت‌کند؟ معلوم است که نه اما دوستان باید آتش خود را به قیمت ذبح اخلاق و حقیقت باد بزنند. باشد در این میانه چند نفر را صید کنند.
در پرتو این سخن تحریف شده، دروغ‌های بزرگ گفتند. گفتند شفیعی مثل هایدگر فاشیست است و قتل زبان‌های محلی را تئوریزه کرده. می‌گوید مردم نباید به زبان مادری خود سخن بگویند! «از لزوم ممانعت تدریس زبان‌های محلی در مدارس و دانشگاه‌ها سخن می‌گوید». نژادپرست است و دشمن اقوام غیر "فارس" با هزار دشنام دیگر.
شفیعی پنجاه سال معلم بوده و از همه جای ایران شاگرد داشته. این‌همه کتاب و مقاله و شعر نوشته است. یک اشاره کم‌رنگ در خوارداشت زبان و فرهنگ اقوام ایرانی ننوشته است. شاگردانش بگویند آیا هرگز شنیده‌اند که او به اقوام و زبان‌های بومی توهین‌کند؟ اصلاً شفیعی دمیدن در کوره اختلاف مذهبی و قومی را خواست دولت‌های استعماری می‌داند. در همین فایل هم که گفته: «زبان‌هاي محلي، پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر زبان‌هاي محلي‌مان را حفظ نكنيم، عملاَ بخشي مهم از فرهنگ مشترك‌مان را نمي‌فهميم». دیگر این جنجال‌ها برای چیست؟

شفیعی هواخواه زبان‌های محلی و فرهنگ‌های بومی و خواهان تحقیق علمی درباره آنهاست. این را نوشته و گفته است. البته اعتقاد دارد همه این تحقیق‌ها باید زیر خیمه ایران باشد و اجاق ایران را گرم کند؛ ایران رنگارنگ. ایران یکپارچه. ایرانی که برای «همه» ایرانیان است. به نظر او عده‌ای در پوشش دلسوزی برای زبان‌ها و فرهنگ اقوام، تیشه به ریشه زبان فارسی و فرهنگ ملی و مبانی ملیت ایرانی می‌زنند و آب به آسیاب بیگانگان می‌ریزند. زبان، بهانه ایشان برای تجزیه ایران است. درستی این سخن مثل آفتاب روشن است. به صفحات تجزیه‌طلبان نگاهی بیندازید، همین را به صراحت می‌نویسند. آزادوار و بی‌هیچ‌گونه آزرمی. توئیت زیر را بخوانید. عکس پروفایل نویسنده آن، پرچم ترکیه است🙂:

«شفیعی‌کدکنی حقیقت را گفته. "زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد" باید شاشید به آن زبان. خدا رحم کرد "دولت تورکیه" پشتیبان زبان تورکی است والّا چیزی از زبانمان باقی نمی‌ماند...زبانی که قدرت دولتی پشتش نباشد همان بهتر که اسمش محلی باشد و باید شاشید به آن زبان. شفیعی‌کدکنی تکلیف را برای خیلی‌ها (از جمله فعالین فرهنگی مدنی ما که صبح تا شب از "ایرانی‌ها" گدایی احترام می‌کنند) روشن کرده است. "زبان یک ملت توسط دولت ملی آن ملت اعتلا می‌یابد"».

ادامه 👇
دیگر با چه زبانی حرف دلشان را بگویند.

از این ماجرا باید درس آموخت. اگر شفیعی آن عبارت کذایی را به کار نبرده بود، "مردم" کمتر به هیجان می‌آمدند. پس همه ما باید در ابراز نظر در این موضوع بسیار حساس، آهسته‌تر باشیم و بهانه به دست کسی ندهیم. هنگام نشر این سخنان باید دوراندیش‌تر باشیم. بی‌شک اگر شفیعی می‌دانست این سخنان منتشرمی‌شود، عبارات دیگری را برمی‌گزید.
دیگر اینکه از مقایسه میان زبان فارسی و زبان‌های محلی باید پرهیز کرد. اینجا دیگر عرصه علم نیست زمین منافسه و کری‌خواندن شده است. البته شفیعی برای اینکه به کسی برنخورد،زبان «کدکنی» را مثال زد اما هوا بد است و دیدیم به کسانی برخورد. عده‌ای از "مردم" نسبت به این مقایسه‌ها حساس‌اند.نباید عواطف را تحریک‌کرد. خصوصاً صداوسیما و دستگاه‌های رسمی و چهره‌های ملی باید بسیار کشیده‌عنان باشند.

https://t.me/n00re30yah/900

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی


ای زبان پارسی افسونگری
هر چه گویم از تو، زان افزون تری

متن کامل شعر در چهار صفحه‌ی بعدی ...👇👇👇👇



https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی ای زبان پارسی افسونگری هر چه گویم از تو، زان افزون تری متن کامل شعر در چهار صفحه‌ی بعدی ...👇👇👇👇 https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh #فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان https://t.me/Baghekhabushan
.
ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت یکم


ای زبان پارسی افسونگری
هر چه گویم از تو، زان افزون تری

این صدای توست کاندر گوش ماست
میشناسم من صدایی آشناست

بانگ او وابانگی از فرهنگ تست
این صدای پای پیش آهنگ تست

در تک آور پای و سر در پیش نه
تکروان را در قفای خویش نه

نکته پردازی فرح اندیش باش
قهرمان داستان خویش باش

می شتابد مرکب چالاک تو
من عنان بربسته بر فتراک تو

دست چون بازم تو را با پای لنگ
اندکی آهسته تر، لختی درنگ

یادم آمد کز زمان کودکی
میشنیدم از تو نام رودکی

آنکه میگفت از گذشت روزگار
رهنمون تر نیست هیچ آموزگار

باید از تاریخ درس آموختن
پند جستن، تجربت اندوختن

تو به فردوسی توان بخشیده ای
از توان برتر روان بخشیده ای

عرصه جولان او میدان تو
گوی او اندر خم چوگان تو

فرخی هم بهره جست از مایه ات
سرو او بالید زیر سایه ات

نونهالش دست پرورد تو بود
ارمغانش هم ره آورد تو بود

عنصری پرورده دامان تو
در دبستان طفل ابجدخوان تو

حافظ ار بر شد به بام آسمان
نردبانش خود تو بودی ای زبان

رمزها گر داشت از راز تو داشت
سوز دل با ساز دمساز تو داشت

چالش سعدی به نیروی تو بود
آب این سرچشمه از جوی تو بود

در گلستانش تو بودی باغبان
بلبلش بر شاخسارت نغمه خوان

بوستان را آبیاری کرده ای
گونه گون گلها در آن پروردهای

گر غزالش در غزل شد رام او
دانه پاشیدی تو اندر دام او

عطر عطار از شمیم بوی توست
این نسیم از کوی تو وز سوی توست

بر سر خوان تو، مهمان تو بود
گر سنایی هم ثناخوان تو بود

خیمه زد خیام هم بر بام تو
بود جامی نیز مست جام تو

داشت گر نامی نظامی از تو داشت
توسنش این تیزگامی از تو داشت

سودش از سرمایه سرشار تو
پنج گنجش مخزن الاسرار تو

مثنوی را هم تو مبدأ بوده ای
گر فزون شد، تو بر آن افزوده ای»

این همه سوداگر سود تواند
خوشه چین خرمن جود تواند

کیستم من تا که از خود دم زنم
نیستم جولاهه تا بر خود تنم

از که پرسم؟ در تو می جویم تو را
با زبان تو ثنا گویم تو را

منبع: #حسین_خطیبی « #ای_زبان_پارسی». در: #ای_زبان_پارسی، به کوشش #میلاد_عظیمی، تهران: موقوفات دکتر محمود افشار، جلد سوم، ۱523، ص ۱۵26.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت یکم ای زبان پارسی افسونگری هر چه گویم از تو، زان افزون تری این صدای توست کاندر گوش ماست میشناسم من صدایی آشناست بانگ او وابانگی از فرهنگ تست این صدای پای پیش آهنگ تست در تک آور پای و سر در پیش نه تکروان را در…
.
ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت دوم


ای زبان پارسی، در کار باش
رهگشای راه ناهموار باش

لفظ پردازی و معنی آفرین
در عذوبت، لفظ با معنی قرین

با تو بتوان گفت بی بست و گسست
با اشارت یا کتابت هر چه هست

یاریم ده تا توانم گفت باز
آن چه در دل دارم از گرم و گداز

جویبار نثر تو صافی ز درد
ریگ را در قعر آن بتوان شمرد

نظم بی پیرایه از دل خاسته
یا که زیور بسته و آراسته

از رسایی نظم در اوج کمال
در روانی، نثر، چون آب زلال

سایه گستر شاخ پر بار و بری
باغبان خبره ای، گل پروری

هر گلی با رنگی و بویی دگر
می کشد زین سو مرا سویی دگر

پهن دشتی، هر که خواهد گو در آ
زان که «كل الصيد في جوف الفرا»

ژرف اقیانوسی و پر گوهری
کوه نستوهی، همه كانِ زری

از هنر پیشینه ها در سینه ات
جلوه گر دیرینه ها ز آیینه ات

خوان الوان کرم گسترده ای
بر درت نه برده ای، نه پرده ای

دیهقان را گو که با داس درو
خرمن آماده ست بشتاب و برو

رازداری با تو بتوان گفت راز
گر نخواهد کس، نخواهی گفت باز

اسب تازی در سبق یار تو نیست
گر بتازی کس جلودار تو نیست

مرد باید، مرد میدان کلام
تا به نیرو گیردت در کف زمام

ور نباشد یکه تازی چیره دست
تا به خود جنبد، عنان خواهی گسست

منبع: #حسین_خطیبی « #ای_زبان_پارسی». در: #ای_زبان_پارسی، به کوشش #میلاد_عظیمی، تهران: موقوفات دکتر محمود افشار، جلد سوم، ۱523، ص ۱۵26.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت دوم ای زبان پارسی، در کار باش رهگشای راه ناهموار باش لفظ پردازی و معنی آفرین در عذوبت، لفظ با معنی قرین با تو بتوان گفت بی بست و گسست با اشارت یا کتابت هر چه هست یاریم ده تا توانم گفت باز آن چه در دل دارم از گرم…
.
ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت سوم


ای زبان پارسی، ای پرتوان
ای تو آن دریای ژرف بیکران

ریزه خوار خوان يغمای توام
جرعه نوش جام صهبای توام

تا که بودم، در کنارت بوده ام
آستین بر آستانت سوده ام

بردم ار سودی، ز جودت برده ام
سر نهم آنجا که باده خورده ام»

گر گسستم باز پیوستم به تو
تازه کرده عهد و بر بستم به تو

این جدایی بود، این دوری نبود
یا اگر دوری، ز مهجوری نبود

بازگشتم، من دگر آن نیستم
سخت جانی سست پیمان نیستم

بار دیگر با تو دمساز آمدم
رفتم و از نیمه ره باز آمدم

آمدم با کوله باری ز آرزوی
خود جز از حسرت چه دارم پیش روی

در پس پشت آن همه رنج و تعب
پیش رو روزی که می آید به شب

پیر گشتم، دیر شد، تدبیر چیست؟
پیر را پروای زود و دیر نیست

بام عمرم رفته و شام آمدست
آفتابم بر لب بام آمدست

ای کلید بسته درهای سخن
آشنایم در به رویم باز کن

بی زبانی از تو می خواهد مدد
ای فزون تر از شمار و از عدد

بی نشانی از تو می جوید نشان
برفشان آن آستین زرفشان

تا گشاید لفظ و معنی را گره
آنچه داری در توان، یاریش ده

با تو گر یاری کنی از تار و پود
عقده¬ی دل را توان آسان گشود

از زبان پارسی گویم نخست
این زبان سرمایه فرهنگ تست

نام دیرین زبان ما، دری ست
پارسی ما زبان مادری ست

بود گلگشت تو در بستان او
شیر دانش خوردی از پستان او

منبع: #حسین_خطیبی « #ای_زبان_پارسی». در: #ای_زبان_پارسی، به کوشش #میلاد_عظیمی، تهران: موقوفات دکتر محمود افشار، جلد سوم، ۱523، ص ۱۵26.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت سوم ای زبان پارسی، ای پرتوان ای تو آن دریای ژرف بیکران ریزه خوار خوان يغمای توام جرعه نوش جام صهبای توام تا که بودم، در کنارت بوده ام آستین بر آستانت سوده ام بردم ار سودی، ز جودت برده ام سر نهم آنجا که باده خورده…
.
ای زبان پارسی – شعر: حسین خطیبی، قسمت چهارم

او به مهر مادری چون جان خویش
مر تو را پرورد در دامان خویش

این لسان اهل فردوس برین
در معانی از بیان سحر آفرین

رفته تا بنگاله اش قند سخن
طوطیان هند از آن شکر شکن

وز بخارا تا به کشمير و به ری
یک شبه، صد ساله ره را کرده طی

ره ز ری تا قونیه پیموده است
گرچه مقصد تا سپاهان بوده است

پس به سوی گنجه و شروان گذشت
راه خود پیمود و نیز از آن گذشت

روی سوی خطة شیراز کرد
تنگ شکر را در آنجا باز کرد

بزم خود گسترد در هر مرز و بوم
از در آمویه تا اقصای روم

پی سپر از خاوران تا باختر
وان به نیرو، هرنفس گستاخ تر

پهن گیتی عرصه جولان او
«از حلب تا کاشغر میدان او»

یکه تازانی به مضمار بیان
لفظ با معنی عنان اندر عنان

لفظ و معنی میرود بر یک نسق
گاه گیرد لفظ بر معنی سبق

گاه در سیر سخن، همراه اوست
«می رود آنجا که خاطرخواه اوست»

گاه معنی لفظ را در پی نهد
راز خود را بر زبان نی نهد

با نوای «بشنو از نی» دم زند
«حرف و نطق و صوت را بر هم زند»

این دو غواصان دریای هنر
با شتاب از هفت دریا در گذر

این دو همراهان چست تیزگام
آسمان پیمای بیدای کلام

بارور شد نطفه پیوندشان
نظم و نثر پارسی فرزندشان

زاده و پرورده و بالان شده
سعدی و فردوسی و سلمان شده

فرخی و عنصری و انوری
آن خداوندان گفتار دری


منبع: #حسین_خطیبی « #ای_زبان_پارسی». در: #ای_زبان_پارسی، به کوشش #میلاد_عظیمی، تهران: موقوفات دکتر محمود افشار، جلد سوم، ۱523، ص ۱۵26.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.

🔷کبوترحرم علی‌ابن‌موسی‌الرضا (ع) پر کشید و آسمانی شد.

تسلیت به جامعه‌ی فرهنگ و هنر قوچان

دقایقی پیش ...
#سعید_تشکری داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس شهیر قوچانی درگذشت😭😭😔😔🖤🖤


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#نقد
#شعر
#سعید_تشکری
#داستان
#ادبیات
#فرهنگ
#پژوهش
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#محمد_معین_فر

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.

⚫️مراسم تشییع زنده یاد سعید تشکری در حرم مطهر رضوی برگزار گردید

⚫️دراین مراسم که جمع کثیری ازاصحاب هنر و اندیشه حضور داشتند سید مهدی شجاعی نویسنده متعهد کشورمان در وصف مرحوم تشکری گفت هرچه قلم او قوی تر و هنر او عمیق تر شد، شکر هنررا بیشتربجا آورد و ارادت او به آستان اهل بیت و هنر متعهد بیشتر و بیشتر شد

⚫️درادامه وحید جلیلی قایم مقام سازمان صداوسیما گفت او بحمدالله همواره محترم و عزیز بود وهمگان به احترام او تمام قامت برمیخواستند
اویک مجاهد فرهنگي، متواضع، بی ادعا و بی هیاهو بود
پرچمی ک او برافراشت ذیل پرچم فردوسی است
سعید تشکری به قهرمانان و زنده نگهداشتن حماسه های این ملت و خراسان بزرگ بسیار اهتمام داشت

⚫️درپایان این مراسم پیکر این هنرمند فرهیخته در جوار حرم امن رضوی درصحن حضرت زهرا سلام الله علیها وبا قرائت تلقین توسط حجت الاسلام پژمانفرنماینده مردم مشهد آرام گرفت

⚫️حاج آقا هراتی مطلق امام جمعه، مهندس مرآتی فرماندار، امیر فخرابادی رییس و خانم دکتر شوشتری عضو شواری اسلامی شهر وآقای جلیل سروری در قالب هیئتی به نمایندگی از مردم شهرستان در مراسم شرکت و با خانواده مرحوم همدردی نمودند.

https://t.me/Qochan1400/218613

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#نقد
#شعر
#سعید_تشکری
#سید_رجب_چمنی
#داستان
#ادبیات
#فرهنگ
#پژوهش
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#محمد_معین_فر

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan