کانال رسمی هزار باده فرهنگ
611 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

.
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
.
چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد
چرا با آینه ما روگرانیم
.
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
.
فسون قل اعوذ و قل هو الله
چرا در عشق همدیگر نخوانیم
.
غرض‌ها تیره دارد دوستی را
غرض‌ها را چرا از دل نرانیم
.
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم
.
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم
.
کنون پندار مردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم
.
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
.
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم
.
#حضرت_مولانا
کلیات شمس، غزل شماره: 1535،
انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم ص 586 ، 1360
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
(https://attach.fahares.com/8ZmE7dRbxu+ZUMhq3nrfZA==) ✔️ آن‌که می‌گفت پلوی خالی بخوریم و میوه نخوریم، کیست و چه‌قدر شغل دارد؟

👈 کارنامه روان‌‌شناسی که حرف‌هایش درباره قناعت در صداوسیما بسیاری را عصبی کرد

1️⃣ برنامه صبح‌گاهی شبکه دو با یک مشاور روان‌شناسی بسیار جنجالی شد. همو که توصیه کرد حالا که اوضاع خراب است مردم برنج خالی بدون خورش بخورند و میوه هم نخورند یا ماهی یک‌بار بخورند. او که روان‌شناس تربیتی است، از مردم خواست بچه‌های‌شان هم اگر دل‌شان چیزی خواست همین‌طور بارشان بیاورند.

▫️ مجری تلویزیون به این مشاور برنامه یادآوری می‌کرد "مردم از گوشت قرمز و آجیل دست برداشته‌اند، باید از مرغ و میوه کوتاه بیایند؟" و ایشان می‌گفت چاره‌ای نیست. "بهتر است قناعت کنند؛ حتی اگر می‌بینند اقلیتی سه‌کیلو موز را به قیمت نزدیک ۲۰۰هزار تومان می‌خرند، اهمیتی ندهند و برای آرامش‌شان هم شده، نخورند."

2️⃣ این روان‌شناس برای کسانی‌که برنامه‌های صداوسیما را دنبال می‌کنند، احتمالا ناشناخته نیست. #پریناز_بنیسی، دکترای روان‌شناسی و مدیریت آموزشی، در بیش‌از ۱۰برنامه رادیویی و تلویزیونی کارشناسی می‌کند و مشاوره می‌دهد؛ از شبکه خبر و شبکه دو تا رادیوهای سلامت و ورزش...

3️⃣ او که ۴۴ساله است، دکتری تخصصی مدیریت آموزشی و دکترای روان‌شناسی‌ تربیتی دارد. استادیار دانشگاه آزاد و کارشناس رسمی‌دادگستری در امور آموزش است. او چه‌گونه این راه را طی کرده؟

▫️در دانشگاه امام‌صادق درس خوانده؛ بارها در اوایل دهه ۸۰ دانشجوی بسیجی برتر سال کشور و در اواخر دهه ۸۰، استاد بسیجی برتر کشور شده. در دانشگاه امام‌صادق و دانشگاه آزاد اسلامی پژوهشگر برتر شده.

▫️ در دانشگاه امام‌صادق و دانشگاه آزاد رودهن و چند واحد دانشگاهی آزاد دیگر مدیریت‌های ارشد و در هیات علمی چندین نشریه دانشگاهی عضویت داشته و دارد.

▫️هم‌کاری با دولت احمدی‌نژاد در تولید «سند ملی آموزش‌وپرورش» و «بررسی تطبیقی حقوق زنان در اسلام و غرب» از طرح‌های پژوهشی او بوده.

▫️ و البته ناگفته نماند استاد بنیسی، عضو بسیج اساتید دانشگاه آزاد و تشکل اسلامی این دانشگاه است.

4️⃣ مهارت‌های زندگی در هزاره سوم، چگونه یک تصمیم‌گیرنده موفق باشیم، مدیریت اجرایی در مدارس، کنکور دکتری مدیریت آموزشی، کارشناسی ارشد در یک نگاه، تعلیم و تربیت در پرتو اخلاق حرفه‌ای با تاکیدبر اخلاق اسلامی، ازجمله کتاب‌‌های او است.

▫️ ظرف چندسال بیش‌ از ۷۰سخنرانی دانشگاهی با موضوعاتی روان‌شناسی و مدیریت و ۱۵مقاله علمی‌-پژوهشی، ۱۵مقاله علمی بین‌المللی، و ده‌ها مقاله در همین‌ حوزه‌ها در مجلات عمومی‌تر، خصوصا در مجله شادکامی‌ ‌و موفقیت داشته.

5️⃣ استادی که به قناعت توصیه‌مان می‌کند جز درآمد اداری و علمی که از سمت‌های دانشگاهی دارد، در دو نقطه مرفه‌نشین تهران؛ در خیابان آفریقا و شهرک اکباتان، مطب خصوصی دارد و برای یک مشاوره ۴۵دقیقه‌ای، ۲۵۰ تا ۳۰۰هزارتومان حق مشاوره می‌گیرد.

▫️بنیسی، همچنین کارشناس رسمی دادگستری در امور آموزشی است یعنی برای امور حقوقی و اداری در زمینه‌های آموزشی، پرسنلی، رفاهی و مدیریتی سازمان‌ها، از او نظر کارشناسی می‌‌خواهند و حق کارشناسی می‌گیرد.

▫️استاد، همچنین نایب‌رئیس هیات‌مدیران شرکت خدمات بیمه‌ای وحید ایمن در خیابان ظفر، در شمال تهران، است که طرف قرارداد با صداوسیما است و از سال ۱۳۸۰ تاکنون خدمات بیمه‌ای به کلیه کارکنان بازنشسته و شاغل آموزش و پرورش ارائه می‌دهد.

6️⃣ درحالی‌که وب‌سایت‌های نوبت‌دهی پزشکی و منشی تلفنی این مشاور صبح امروز برای چندروز آینده هم وقت مشاوره می‌دادند و تا ۳۰اسفند هم «دکتر» در مطب حاضر بود، پس‌از چندساعت که جنجال درباره حرف‌های او در شبکه‌های اجتماعی بالا گرفت، منشی‌شان خبر دادند که استاد تا سه‌ماه دیگر وقت‌اش پر است.

▫️کمی‌بعد صفحه اینستاگرامی‌اش و وب‌سایت شرکت وحیدایمن هم همین دیشب بسته شد.
.
https://t.me/sahandiranmehr/27719
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
آیا خاستگاه چهارشنبه سوری از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش است؟
(دکتر سجاد آیدنلو)


حداقل از دورهٔ صفویه به این سو شواهد صریحی داریم که ایرانیان در شامِ آخرین سه‌شنبهٔ هر سال که فردای آن چهارشنبه است، جشن سوری یا مراسمی به نامِ چهارشنبه سوری برگزار می‌کردند و می‌کنند که از معروف‌ترین آیین‌های آن افروختن آتش و پـریـدن از روی شـعله‌هاست. (ص312)

مقاله ی «آیا خاستگاه چهارشنبه سوری از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش است؟» اثرِ دکتر سجاد آیدِنلو یکی از مقاله های زیبا، خواندنی و مملو از منابعِ مستندی است که دربارهٔ مراسمِ چهارشنبه سوری و خصوصاً عدم ارتباط آن با داستانِ سیاوش نوشته شده است.

دکتر آیدنلو بر آن اعتقاد است که ظاهراً نخستین بار آقای کاوه علی محمدی در «گاه شماری و تاریخ گذاری از آغاز تا سرانجام» در سال ۱۳۷۳ چهارشنبه سوری و پریدن از آتش در این شب را با داستانِ سیاوش در شاهنامه پیوند داده و پنداشته است که سیاوش برای ردّ تهمتِ نامادریش سودابه و اثبات پاکدامنی خویش در روزی که مقارن با سه شنبهٔ پایان سال بود به سلامت از آتش گذشت. از آن پس ایرانیان برای حفظ این خاطره در آخرین سه شنبهٔ هر سال آتش می‌افروزند و مانند سیاوش از آن می‌گذرند/می‌پرند. (ص312 و 313)

اما چنان که دکتر ابوالفضل خطیبی در سال ۱۳۹۶ به نقد و ردّ این انگاره پرداخته است، (ص313) اساسی‌ترین ایرادِ فرضیهٔ ارتباطِ چهارشنبه سوری با کشته شدن سیاوش این است که او را به مانند کوروش، داریوش و... شخصیّتی تاریخی و واقعی تصوّر کرده‌اند و حال آن که امروز اثبات شده است که سیاوشی وجود نداشته و او شخصیّتی حماسی - اساطیری است (ص314و315)، ضمن آن که در شاهنامه فقط به شادمانی و بزم سه روزهٔ پس از موفقیّت سیاوش در آزمون آتش اشاره و از روز این رویداد سخنی نرفته است (ص317).

علاوه بر فرضیهٔ نادرست مذکور، برخی مانند جناب ذبیح بهروز سبب به وجود آمدن چهارشنبه سوری را اصلاحِ تاریخ توسّط زرتشت در این شب دانسته‌اند (ص319). عدّه‌ای هم گمان کرده‌اند که علّت این مراسم، جشنِ بازگشتِ سالانهٔ فروهرهای نیاکانِ درگذشته به خانه‌هایشان بوده است که برای خانواده‌های خود نیک بختی می‌آورند (ص319)، و بعضی نیز مانند شیعیان آن را مرتبط با قیام مختار ثقفی پنداشته‌اند (ص320و321) و حال آن که این گمانه‌زنی‌ها فاقدِ هرگونه شواهدِ استوار و اسنادِ روشنِ قدیمی است (ص318 و 319).

از این روی احتمال داده‌اند که برگزاری این آیین مربوط به دورهٔ پس از اسلام و به جهت شومی روز چهارشنبه نزد اعراب بوده است و ایرانیان خواسته‌اند با این تطابق از نحوستِ این روز در آستانه ی سال نو مصون بمانند. (ص319) و تا جایی که نگارنده [دکتر سجاد آیدنلو] بررسی کرده است در منابع ادبی و تاریخی تا دورهٔ صفویه هیچ گواهی و اشاره‌ای دربارهٔ آیین چهارشنبه سوری دیده نمی‌شود و از این نظر این مراسمِ نوروزی نیز مشابهِ سیزده‌به‌در است (ص318).

البته شاید بتوان کتابِ «تاریخ بخارا» را استثنا کرد و آن را تنها سندِ کهنی دانست که دربارهٔ چهارشنبه سوری در سال 350 هجری قمری نوشته است: هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند، پاره‌آتش بجست و سقف سرای درگرفت. (ص318)

حال اگر گزارشِ تاریخ بخارا دربارهٔ جشن چهارشنبه سوری و افروختن آتش از آیین‌های دیرپای این شب در ایران پیش از اسلام باشد، اشاره به عظیم بودن این آتش این حدس را پیش می‌آورد که شاید در ادوار گذشته از روی آتش نمی‌پریده‌اند و پریدن از روی آتش از رسومِ متأخّر این جشن باشد (ص320).

در نهایت با توجه به اهمیّت آتش در بین اقوام گوناگون می‌توانیم حدس بزنیم که پریدن از روی آتشِ شبِ چهارشنبه سوری از هر زمان که در ایران رسم شده باشد [هرچند خرافه باشد] به نیّت و نمادِ تطهیر و تقدیس و دور ماندن از آفات، شومی‌ها و بیماری‌ها انجام می‌شده است. (ص321)


آیا خاستگاه چهارشنبه سوری از آتش گذشتن یا کشته شدن سیاوش است؟ سجاد آیدنلو، مجلهٔ بخارا، سال بیست و دوم، شماره 129 ، بهمن و اسفند 1397.


https://t.me/majmaeparishani/3163
.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
#چهارشنبه_سورى - #ابراهيم_پورداوود

آتش‌افروزى ايرانيان در پيشبازى نوروز از آيين ديرين است و همۀ جشن‌هاى باستانى با آتش كه فروغ ايزدى است، پيشباز می‌شود. آن‌چنان‌كه در اوستا آمده، فروردين (جشن نوروز) هنگامى است كه فرورهاى نياكان از براى سركشى بازماندگان از آسمان فرود آيند و ده شبانه‌روز در خان و مان پيشين خود به سر برند. اين ده روز، همان آخرين پنج روز از آخرين ماه سال و پنج روزى است كه به سال مى‌افزودند تا سال خورشيدى، درست داراى ۳۶۵ روز باشد. اين پنج روز را پنجه‌- پنجه دزديده‌- پنجوه‌- بهيزك (و هيچك)- گاه- اندرگاه- روزهاى گاتها مى‌گفتند. ناگزير روزهايى كه از براى پيش آمد آغاز سال آتش مى‌افروختند و شادمانى مى‌كردند، بيرون از اين ده روز نبود. شك نيست كه افتادن اين آتش‌افروزی به شب آخرين چهارشنبۀ سال، پس از اسلام است، چه ايرانيان، شنبه و آدينه نداشتند. هر يك از دوازده ماه نزد آنان بی‌كم‌وبيش سى روز بود و هر روز به نام يكى از ايزدان خوانده مى‌شد، چون هرمزروز- بهمن‌روز- ارديبهشت‌روز و جز اينها. روز چهارشنبه يا يوم الارباع نزد عرب‌ها روز شوم و نحسى است. جاحظ در المحاسن والاضداد آورده «والاربعاء يوم ضنك و نحس». شعر منوچهرى گوياى همين روز تنگى (ضنك) و سختى و شومى است:

چهارشنبه كه روز بلاست باده بخور
به ساتكين مى خور تا به عافيت گذرد

اين است كه ايرانيان آيين آتش‌افروزى پايان سال خود را به شب آخرين چهارشنبه انداختند تا با پيش‌آمد سال نو از آسيب روز پليدى چون چهارشنبه بركنار مانند.
كهن‌ترين جايى كه از آتش‌افروزى سورى ياد شده، در تاريخ بخاراست، تأليف ابوجعفر نرشخى (۲۴۸-۲۶۸). اين كتاب را ابونصر احمد بن محمد بن نصر القباوى در سال ۵۷۲ از عربى به فارسى گردانيده است.
دربارۀ جشن سورى گويد:
«و چون امير سديد منصور بن نوح به ملك بنشست، اندر ماه شوال سال به سيصد و پنجاه به جوى موليان، فرمود تا آن سرايها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود، بهتر از آن به حاصل (كردند). آنگاه امير سديد (به سراى) بنشست. [هنوز] سال تمام نشده بود كه چون شب ‌سورى چنان كه عادت قديم است، آتشى عظيم افروختند. پاره آتش بجست و سقف سراى درگرفت و ديگر باره جمله سراى بسوخت و امير سديد هم در شب به جوى موليان رفت...»
چنان كه ديده می‌شود، در سخن از آتش‌افروزى شب‌ سورى گفته شده «عادت قديم است» ديگر اينكه گفته شده «شب سورى» بدون چهارشنبه. شك نيست كه اين آتش‌افروزى در پايان سال، همان جشن چهارشنبه‌سورى كنونى است.
از اينكه اين جشن در سه‌شنبه‌‌شب گرفته مى‌شود، از‌اين‌رو است كه نزد ايرانيان شب پيش از روز به شمار مى‌رود. بسا در اوستا گفته شده: «در هنگام سه شب يا در هنگام نُه شب به جاى سه روز و نُه روز.» در آتش بهرام نيايش در پارۀ ۱۵ آمده:
«بشود كه رمه‌اى از چارپايان از آنِ تو شود و گروهى از مردان بشود كه از منش ورزيده و از زندگى ورزيده برخوردار شوى، بشود شاد زندگى كنى به شب هايى كه خواهى زيست.»
در فروردين‌يشت، پارۀ ۴۹ آمده:
«فرورهاى نيك تواناى پاكان در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاهان خود به سوى زمين فرود آيند و ده شب پى درپى از براى آگاهى يافتن از بازماندگان درين جا بسر برند».

شنبه يا شنبد

به فال نيك و به روز مبارك شنبد
نبيذ گير و مده روزگار خويش به بد
منوچهری

یك واژۀ بابلى است به دستيارى تازيان به ايران رسيده است. آن‌چنان‌كه در آغاز گفتم، نزد ايرانيان، ماه به چهار هفته بخش نمى‌شده. شباتو Shabbatu كه در عربى، سبت شده، روز پانزدهم (پرماه) و روز آسايش بود. اما سورى كه به جاى جشن به كار رفته، به اين واژه چندين بار در اوستا برمى‌خوريم: سوئيريه Suirya و به معنى چاشت به كار رفته در پهلوى و پارسى به معنى مهمانى بزرگ گرفته شده:

در سور جهان شدم وليكن
بس لاغر بازگشتم از سور
زين سور ز من بسى بتر رفت
اسكندر و اردشير و شاپور
گر تو سوى سور مى‌روى رو
روزت خوش باد و سعى مشكور
ناصرخسرو

سورناى، نايى است كه در مهمانى و عروسى نوازند.
در پايان بايد يادآور شد: در جشن چهارشنبه‌سورى از روى شعلۀ آتش جستن و ناسزايى چون سرخى تو از من و زردى من از تو گفتن از روزگارانى است كه ديگر ايرانيان مانند نياكان خود، آتش را نمايندۀ فروغ ايزدى نمى‌دانستند، آن‌چنان‌كه در آتش‌افروزى جشن سده كه به گفتۀ گروهى از پيشينيان، پرندگان و چارپايان را به قير و نفت اندوده، آتش مى‌زدند، از روزگاران پس از اسلام است.

آناهیتا، تهران، ۱۳۱۲، صص ۱۰۰-۱۰۲.
.
https://t.me/AfsharFoundation/1967
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
💢نخستین تک نگاری گسترده به زبان ایتالیایی دربارۀ «ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی
.
Nahid Norozi, Esordi del romanzo persiano. Dal Vis e Rāmin di Gorgāni (XI sec.) al ciclo di Tristano, Collana "Il cavaliere del leone", Edizioni dell'Orso, Alessandria, 2021, pp. 516.
نخستین تک نگاری گسترده دربارۀ منظومه عاشقانۀ «ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی (سده پنجم ق.) به قلم دکتر ناهید نوروزی به زبان ایتالیایی در مجموعۀ مطالعات و متون قرون وسطایی «شوالیۀ شیر» منتشر شد. عنوان این کتاب «سرآغاز منظومه عاشقانه فارسی از ویس و رامین گرگانی تا چرخه‌ی تریستان» است که به محوری بودن اثر گرگانی و تأثیر مهم آن بر دیگر مثنو‌ های عاشقانه فارسی اشاره دارد و نیز نزدیکی های قابل توجه ساختاری و موضوعی بین «ویس و رامین» و رمان قرون وسطایی «تریستان و ایزوت» را نشان می‌دهد.


https://t.me/bookcitycc/14698
.
ادامه متن خبر را در پست بعدی بخوانید: 👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
💢نخستین تک نگاری گسترده به زبان ایتالیایی دربارۀ «ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی
.
Nahid Norozi, Esordi del romanzo persiano. Dal Vis e Rāmin di Gorgāni (XI sec.) al ciclo di Tristano, Collana "Il cavaliere del leone", Edizioni dell'Orso, Alessandria, 2021, pp. 516.
نخستین تک نگاری گسترده دربارۀ منظومه عاشقانۀ «ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی (سده پنجم ق.) به قلم دکتر ناهید نوروزی به زبان ایتالیایی در مجموعۀ مطالعات و متون قرون وسطایی «شوالیۀ شیر» منتشر شد. عنوان این کتاب «سرآغاز منظومه عاشقانه فارسی از ویس و رامین گرگانی تا چرخه‌ی تریستان» است که به محوری بودن اثر گرگانی و تأثیر مهم آن بر دیگر مثنو‌ های عاشقانه فارسی اشاره دارد و نیز نزدیکی های قابل توجه ساختاری و موضوعی بین «ویس و رامین» و رمان قرون وسطایی «تریستان و ایزوت» را نشان می‌دهد. نویسنده در این تک نگاری با آوردن نمونه‌های فراوان از متون فارسی و با ترجمه بیش از ۱۲۰۰ بیت (بیشتر از«ویس و رامین»)، در بخش نخست کتاب به معرفی منظومه «ویس و رامین» و شاعر آن پرداخته و در بخش دوم، اثر را از زوایای گوناگونِ موضوعی تحلیل کرده است. بخش سوم این کتاب به مطالعات تطبیقی اختصاص دارد که ابتدا در حوزۀ سنت ادبی فارسی می باشد و سپس بر سنت ادبی اروپا متمرکز می‌شود. همانطور که «ویس و رامین» در سرآغاز نوع ادبیِ مثنویِ عاشقانه تأثیر ریشه ای بر شکل گیری ژانر نامبرده در ادب فارسی داشته، «تریستان و ایزوت» نیز در ژانر رمان در اروپا سرآمد و الگو بوده است. تاکنون مقایسه‌های انجام شده بین این دو داستان ایرانی و اروپایی بیشتر بر اساس روایت بازسازی شدۀ «تریستان و ایزوت» به کوشش متون شناس رمانس ژوزِف بِدییه بوده اند که در اوایل قرن بیستم به چاپ رسیده بود و به فارسی هم ترجمه شده است. دکتر نوروزی در مقایسه بینامتنی دقیق اپیزودها و صحنه‌ها و بن مایه‌های موجود در «ویس و رامین» و چرخۀ «تریستان» مستقیماً از بندهای برگرفته از کهن ترین منظومه های مربوطه (از شاعران بِرول، ماری دو فرانس، توماس، ایلهارد، گُتفرید فُن استرازبورگ، و غیره) در زبان‌های دورۀ قرون وسطای اروپا (بیشتر از سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی / ششم و هفتم هجری) از جمله فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و اسپانیولی بهره برده است.
فصل‌های این کتاب به فهرست زیر است:
«پیش درآمد»: نوشته‌ای کوتاه از استاد متون شناسی رُمانس، فرانچسکو بِنوتسو.
پیشگفتار. بخش نخست:۱. گرگانی و اثر او؛ ۲. جنبه های زبانی و روایی وسبک شناختی «ویس و رامین»؛ ۳. «ویس و رامین» در تذکره ها، نسخ و ترجمه ها
بخش دوم: ۴. دینامیزم آرزوی زنانه و راهکارهای توجیه گناه از دیدگاه گرگانی؛ ۵. دیدار عاشقانه در باغ و تصاویر گل و گیاه در «ویس و رامین»؛ ۶. جادو، زنان و دیوان در «ویس و رامین»؛
بخش سوم: ۷. چگونگی دریافت و تلمیح عشاق (رامین و ویس) در ادبیات فارسی ؛ ۸. دیدار عاشقانه در منظر، تطبیق مضمونی در برخی مثنوی های فارسی؛ ۹. زن ستیزی و زن دوستی در مثنوی‌های عاشقانه ایرانی از گرگانی به بعد؛ ۱۰. اپیزودهای موازی و برابری های «ویس و رامین» و «تریستان و ایزوت» ۱۱. نامه های ویس و ایزوت و دیگرموارد و نکته های قابل مقایسه بین «ویس و رامین» و «تریستان و ایزوت» ۱۲. موضع گیری های راویانه در «تریستان و ایزوت» برول و «ویس و رامین» .
کتابشناسی و فهرست نام‌ها.

ناهید نوروزی، پژوهشگر فوق دکترا و استاد معین زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بولونیای ایتالیا، سردبیری دو مجلۀ دانشگاهی «دفترهای میخانه» و «مجلۀ مطالعات هندی ـ مدیترانه ای» را به عهده دارد و در سال های اخیرعلاوه برکتاب حاضر و بیش از ۴۰ مقاله و نقد و ده‌ها ترجمۀ کوتاه، کتاب های دیگری به زبان ایتالیایی منتشر کرده است: نجم الدین کبری، «فواتح الجمال و فوائح الجلال»، برگردان از عربی به ایتالیایی به همراه مقدمه و حواشی، ۲۰۱۱؛ سهراب سپهری، «تا گل هیچ»، برگردان از فارسی به ایتالیایی با مقدمه و حواشی، ۲۰۱۲ ، ۲۰۱۴؛ ناهید نوروزی، «وام واژه‌های عربی ـ فارسی در زبان اسپانیولی»، ۲۰۱۴؛ خواجوی کرمانی، «همای و همایون»، برگردان از فارسی به ایتالیایی با مقدمه و حواشی، ۲۰۱۶؛ ناهید نوروزی، «اسب وحشی خشم. پیش درآمدی بر آثاراحمد شاملو، شاعر سرکش قرن بیستم ایران»، ۲۰۱۷؛ السهلجی، «کتاب النور. گفتار و کردار ابویزید بسطامی»، برگردان از عربی به ایتالیایی به همراه مقدمه و حواشی، ۲۰۱۸ ؛ و نیز تدوین یک همایشنامۀ مطالعات ایرانی برگزار شده در دانشگاه بولونیا: ناهید نوروزی و کارلو ساکونه، «در تلاطم تیغ و پرده. فرهنگ‌ها و سنت‌های ادبی در بوتۀ تطبیق: از آغاز تا دورۀ پترارک و سعدی» ۲۰۱۹
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
#هر_بار_که_نوروز_از_راه_می_رسد...🌱
.
[با یاد استاد دکتر #عبدالحسین_زرین_کوب در زادروزِ ایشان]
.
.
▪️هر بار که نوروز از راه می‌رسد، احساس می‌کنم که من نیز با «سرمدیت» آن دنیایی که ممکن است بهترین دنیایِ ممکن هم نباشد و در عین حال، بهترین بودنش هم غیر ممکن نیست، تولّدی دوباره پیدا می‌کنم و خود را برای مرور بر گذشته ای که نوروز بارها آن را پسِ پشت گذاشته است و ردّ پای خود را در چین پیشانی من نقش کرده است، آماده می‌یابم و هم‌اکنون نیز که توالی شصت نوروز را دارم پشت سر می‌گذارم، به رغم محنت‌ها و مصایبی که یاد آنها در غربت بیشتر از هرجا و به هنگام تجدید سال بیشتر از هر وقت بر دل سنگینی می‌کند، همچنان مثل نوروزِ پیر وجودم را در گذرگاه این نفحۀ ایزدی تسلیم جاذبۀ حیات سرمدی می‌یابم و دل پیرم را بعد از گذشتِ سالهای دورِ جوانی هنوز از وسوسۀ عشق خالی نمی‌بینم. این عشقی است که جان مرا با هرچه زیباست و هرچه انسانی است پیوند می‌دهد و بقایِ آن بعد از فنای من نیز همچنان ممکن است، غیر ممکن نیست.
.
#عبدالحسین_زرین_کوب

۲۹ اسفند ۱۳۶۱، پاریس
منبع: مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۹۱ [ویژه‌نامه استاد زرین‌کوب]
#نوروز_خوانی
.
https://t.me/shafiei_kadkani/2016
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
#دیار_عاشقی‌هایم
.
آواز: #همایون_شجریان
.
موسیقی:
#غلامرضا_صادقی
.
شعر: اسحاق انور، بهمن محمدزاده

کارگردان موزیک ویدیو:
#مسعود_علی_محمدی
.
شعر #بهمن_محمدزاده:
.
به نام نامی ایران
به نام نامی انسان
به آیین وفا داران
به راه و رسم بیداران
دلی دارم پر از خورشید
نگاهی روشن از باران
جز دوست نمی‌خوانم
جز مهر نمی‌دانم
جز عشق نمی‌خواهم
من زاده ایرانم
.
شعر #اسحاق_انور:
.
تویی دلبستگی‌هایم
پناه خستگی‌هایم
به هر جا می روم از تو
دوباره در تو می‌آیم
کران تا بیکران عشق است بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد خیابان در خیابانت
جهان تا هست خواهم بود اگر تو‌ جان من باشی
برایم خانه باشی، خاک باشی و وطن باشی
دیار عاشقی‌هایم
تمام سهم دنیایم
تو را من زندگی‌کردم
به تعداد نفس هایم
تو آن آغوش بی‌اندازه هستی
برای وسعت تنهایی من
من از چشم تو می‌بینم جهان را
تویی آیینه بینایی من
من از تو جان گرفته‌ام کنم فدای تو
ز‌ جان گذر نمی‌توان مگر برای تو
دل از تو بر نمی‌کنم تویی جهان من
دچار تو‌ نمی کند دل از هوای‌تو
.
لطفا متن کامل را در پست بعدی را بخوانید 👇👇
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
#دیار_عاشقی‌هایم
.
تو آن آغوش بی‌اندازه هستی...
.
قطعه دیار عاشقی‌هایم عاشقانه‌ای ست برای ایران عزیزتر از جانم❤️
با امید و آرزوی تندرستی و بهروزی تقدیم به مردم سرزمینم
پیشاپیش نوروزتان پیروز
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
.
آواز: #همایون_شجریان
.
موسیقی: #غلامرضا_صادقی
.
شعر: اسحاق انور، بهمن محمدزاده

کارگردان موزیک ویدیو: #مسعود_علی_محمدی
.
تیر ماه ۱۳۹۸ روزهایی که ساخت شعر و موسیقی قطعه «دیارعاشقی هایم» را پیش می‌بردیم، در تماسی تلفنی از اسحاق عزیز خواهش کردم تا برای یک مصرع از شعر، جایگزین هایی بسراید برای انتخاب. آن روز تلفن زنگ خورد، اما دیگر صدای آن هنرمند نابغه را نشنیدم.
گفتند که: اسحاق درگذشت🖤🖤🖤
یادش همیشه در دلم زنده است.

دوستان گرامی، از آنجایی که این قطعه به ایران عزیزمان تقدیم شده است، تمامی رسانه‌ها می‌توانند آن را پخش نمایند. منتی است بر سر من و باعث افتخار است عزیزانی که برای این موسیقی مایل به ساخت موزیک ویدیو با دیدگاه و سلیقه‌ای دیگر هستند، این صفحه را نیز تگ نمایند، تا از خلاقیت و عشقشان به ایران بهره‌مندم سازند🙏🏻
.
شعر #بهمن_محمدزاده:
.
به نام نامی ایران
به نام نامی انسان
به آیین وفا داران
به راه و رسم بیداران
دلی دارم پر از خورشید
نگاهی روشن از باران
جز دوست نمی‌خوانم
جز مهر نمی‌دانم
جز عشق نمی‌خواهم
من زاده ایرانم
.
شعر #اسحاق_انور:
.
تویی دلبستگی‌هایم
پناه خستگی‌هایم
به هر جا می روم از تو
دوباره در تو می‌آیم
کران تا بیکران عشق است بیابان در بیابانت
هوای زندگی دارد خیابان در خیابانت
جهان تا هست خواهم بود اگر تو‌ جان من باشی
برایم خانه باشی، خاک باشی و وطن باشی
دیار عاشقی‌هایم
تمام سهم دنیایم
تو را من زندگی‌کردم
به تعداد نفس هایم
تو آن آغوش بی‌اندازه هستی
برای وسعت تنهایی من
من از چشم تو می‌بینم جهان را
تویی آیینه بینایی من
من از تو جان گرفته‌ام کنم فدای تو
ز‌ جان گذر نمی‌توان مگر برای تو
دل از تو بر نمی‌کنم تویی جهان من
دچار تو‌ نمی کند دل از هوای‌تو
.
#بهمن_محمدزاده: برای من افتخار بسیار بزرگیست که در این اثر سعادت همکاری با جناب همایون شجریان عزیز و جناب غلامرضا صادقی نازنین رو دارم... همچنین افتخار می کنم که شعرم در کنار شعر رفیق سفر کرده ام اسحاق انور عزیز به مرحله انتشار رسید. رفیقی که نبودن و ندیدنش حسرت ابدی من است.❤️❤️
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
مدیریت و اعضای هیئت تحریریه #فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان، بازآمدن بهار و نوروز باستانی را به ایران‌دوستانی که فرهنگ ملی و ایرانی را گرامی می‌دارند و نگاهبانی از میراث گرانبار پیشینیان را ارج می‌گذارند شاد باش می‌گویند و از همراهان و ادب‌پروران گرامی و صاحبان اندیشه و قلم که از سال 94 یاورمان بودند سپاسگزاری می‌نمایند.
نوروز 1400 خورشیدی بر ملت شریف و ادب پرور ایران فرخنده باد.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Audio
.
#خبوشان_نامه
.
تقدیم شد به مناسبت فرا رسیدن نوروز باستانی 1400 خورشیدی
.
با درود و ارادت پیشگاه تمامی مردم، مشاهیر، و مفاخرِ فرهنگ و ادبِ شهرستانِ قوچانِ کهن.
.
و با سپاس از پژوهشگر نستوه، چراغدارِ فرهنگ و ادب معاصر قوچان و شاعرِ گرانقدر شعر "خبوشان نامه" جناب آقای استاد مهدی رحمانی قوچانی.
.
برگ سبزی است با گویندگی از طرف خاک پای اهل هنر و معرفت، محمد معین فر
.
تقدیم به تمامی شنوندگان شعر ارجمندِ خبوشان نامه...
.
#شاعر: #مهدی_رحمانی_قوچانی
.
#گوینده: #محمد_معین_فر
.
#دوتار: #مرتضی_گودرزی
.
#آلبوم_ابریشم_طرب
.
#انتخاب_موسیقی_ضبط_میکس_و_مسترینگ: #استودیو_بتهوون_با_مدیریت_مهدی_حسن_زاده
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
بنام خداوند خورشید وماه
.
بادرود بیکران، نوروز ایرانی را به جنابعالی و خانواده‌ی محترمتان فرخباد می‌گوییم. سپاس‌دار این همه هم‌دلی و مهربانی شما هستم.
امیدوارم که سالی با سعادت و سلامت و پیروزی و به کام داشته باشید. این چهارپاره را به تمامی عاشقان ایران و فرهنگ سپند و آسمانی‌اش پیشکش می‌نمایم:

.
نوروز که یادگاری از جمشید است
آغاز طلوع چشمه‌ی خورشید است
.
این روز که فرخ است بر ایرانی
«جاء‌الحق» آریایی جاوید است
.
این چهارپاره را به دوست فرهنگ‌مدارم تقدیم می‌کنم:
.
حافظ شده مهمان نگاهت امروز
نوروز تر از همیشه‌ای، مهر افروز
.
من مانده به کار دل، عتابی گل کرد
می‌گفت: به پای عاشقی خوش می‌سوز
.
#مهدی_رحمانی_قوچانی
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
#سپاسی_نهادی_از_این_بر_سرم
.
بنام خداوند خورشید و ماه

پیشکش به دوست گران سنگم، شاعر هنرمند و توانا، جناب آقای
#حسین_میری.
.
«هانیریش - بل» اندیش‌مند غربی در سخنی نغز و سفارش‌گونه به فرزندش می‌گوید: « پسرم: وقتی می‌بینی کسی لهجه دارد، معنایش این است که از تو یک زبان بیشتر می‌داند.»

خراسان بزرگ به گواه تاریخ «دروازه طلایی تمدن و فرهنگ نجد ایران» است، به باور دکتر مهرداد بهار اگر دروازه‌ی تمدن طلایی خراسان بر روی نجد ایران گشوده نمیگشت، هر آینه در هجوم فرهنگ‌های بابلی و آشوری محو می‌شد. قوچان به شوند پیوند دیرینه وناگسستنی‌اش با خراسان بزرگ بسی از این فرهنگ و تمدن طلایی گران بار است.‌ زبان مشرق و شمال ایران به باور بسیاری از زبان‌شناسان، زبان پهلویک‌ (پارتی اشکانی) است، زبانی که گستره‌ی وسیعی از آسیای میانه و خراسان بزرگ را در بر می‌گرفته است:
👇

متن کامل این مقاله وزین در هشت صفحه زیر تقدیم می شود.

استفاده از مقاله فوق با ذکر منابع بلامانع خواهد بود.
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
#سپاسی_نهادی_از_این_بر_سرم
.
بنام خداوند خورشید و ماه

پیشکش به دوست گران سنگم، شاعر هنرمند و توانا، جناب آقای #حسین_میری.
.
«هانیریش - بل» اندیش‌مند غربی در سخنی نغز و سفارش‌گونه به فرزندش می‌گوید: « پسرم: وقتی می‌بینی کسی لهجه دارد، معنایش این است که از تو یک زبان بیشتر می‌داند.»

خراسان بزرگ به گواه تاریخ «دروازه طلایی تمدن و فرهنگ نجد ایران» است، به باور دکتر مهرداد بهار اگر دروازه‌ی تمدن طلایی خراسان بر روی نجد ایران گشوده نمیگشت، هر آینه در هجوم فرهنگ‌های بابلی و آشوری محو می‌شد. قوچان به شوند پیوند دیرینه وناگسستنی‌اش با خراسان بزرگ بسی از این فرهنگ و تمدن طلایی گران بار است.‌ زبان مشرق و شمال ایران به باور بسیاری از زبان‌شناسان، زبان پهلویک‌ (پارتی اشکانی) است، زبانی که گستره‌ی وسیعی از آسیای میانه و خراسان بزرگ را در بر می‌گرفته است: «پهلوی اشکانی، زبان پهله بوده است، که شامل خراسان، مازندران و بخشی از جنوب ترکمنستان امروزی می‌شده است» (تاریخ زبان فارسی، ابو القاسمی، رویه ۱۴۵) شاخه‌ی نژاده و برومند زبان پهلوی اشکانی، زبان دری است که با دلایل و قراین بسیاری خاستگاه آن خراسان بزرگ بوده است. نه این که به باور پاره‌ای، ره آورد شاه آواره‌ی ساسانی و گروه اندکش به خراسان باشد. ابن ندیم در «الفهرست» در بازگفتی که از ابن مقفع می‌آورد بر این ادعا صحه می‌گذارد: «زبان دری لغت شهرهای مداین است و در دربار پادشاه بِدان سخن می‌گفتند، و منسوب است به مردم دربار، و لغت خراسان و مشرق و لغت مردم بلخ برآن زبان غالب است.» (سبک شناسی، بهار، ج یک، رویه ۲۶ و۲۷) مگر جز این است که شهرهای مداین (تیسفون) که نزدیک به پنج سده‌ پایتخت قوم پارتی بوده، بنیاد و ساختارشان اشکانی است. و این شهرها نمودگاه راستین فرهنگ وتمدن و زبان پارتی (پهلویک) در جنوب ایران بوده‌اند. بنابراین در خراسان بزرگ، مردمان به زبان فارسی دری سخن می‌گویند، اما لهجه‌های گوناگونی را برای ادای آن به کار می‌گیرند. لهجه‌هایی که هریک شیرینی و زیبایی خاص خود را دارند، و بسیاری از واژگان به کار رفته در این لهجه‌ها با یک دگر شباهت دارند، ولی گاه با اندک تفاوتی ادا می‌شوند. و گاهی دیده می‌شود که واژه‌ای ویژه‌ی یک شهرستان است و در دیگر جاها کاربرد ندارد.

ص (1)

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
گویش پارسی قوچانی یکی از شاخه‌های برومند و سرسبز درخت تناور زبان فارسی دری(خراسانی) است. پرنیانی است منقش و رنگارنگ، تنیده و بافته شده از دردانه‌های دل و جان حضرت اهورایی. شبستانی است سرشار ازگل‌رخان فرهنگ و زبان سپند و بهشتی فارسی. نازنینی است که تبارش به هزاره‌های مینوی فرهنگ کهن و دیرپای اشکانی- ایرانی پهلو می‌زند. استاد ملک‌الشعرای بهار دریک بازگفت روشن از ناحیه‌ی استوا (قوچان) به عنوان یکی از خاستگاه‌های زبان پهلوی و پسین‌تر دری فارسی نام می‌برد: «زبان و خط پهلوی شمالی و شرق را که خاص مردم آذربایجان و خراسان حالیه (نیشابور، مشهد، سرخس، گرگان، دهستان، استوا، هرات، مرو) بوده و آن را پهلوی اشکانی یا پارتی می‌گویند، و اصح اصطلاحات پهلوی شمالی است.» (سبک شناسی، بهار، ج یک، رویه ۱۷) در شاه‌نامه نیز مراد حکیم توس از زبان پهلوانی، همانا زبان پهلوی اشکانی است که زبان ویژه‌ی خراسان بزرگ است:

اگر پهلوانی ندانی زبان
به تازی تو اروند را دجله خوان

اسدی توسی سبب تألیف «لغت فرس» نخستین واژه‌نامه‌ی پارسی را نا آشنایی گویندگان و سرایندگان غرب کشور (آذربایجان) با زبان دری فارسی می‌داند: «دیدم شاعران را که فاضل بودند، ولیکن لغات پارسی کم می‌دانستند، وقطران شاعر کتابی کرد، و آن لغت‌ها بیشتر معروف بودند. پس فرزندم حکیم جلیل اوحد، اردشیر بن دیلمسپار النجمی شاعر، آزمن که ابو منصور علی بن احمد الاسدی الطوسی هستم. لغت‌نامه‌ای خواست، چنان که برهر لغتی گواهی بود از قول شاعری از شعرای پارسی و آن بیتی بود یا دو بیت، و بر ترتیب حروف آ تا با ساختم.» (مقدمه لغت فرس، اسدی توسی، رویه ۴)
شاهد روشن و گویای دیگری را که می توان از خراسانی بودن فارسی دری آورد، بازگفت حکیم و شاعر زبردست خراسانی، ناصر خسرو قبادیانی است. ناصرخسرو در سال ۴۳۸ هجری، قطران را در تبریز دیده است، و گزارش دیدارش را با شاعر آذری در سفرنامه‌اش این چنین به تصویر کشیده است: «در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعر نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست. پیش من آمد، دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و در پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود برمن بخواند.» (سفرنامه ناصرخسرو، رویه ۹)
.
ص (2)
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan