💧🖤پیام تسلیت دوست
فرهنگبان خبوشان، دانشور فرزانه و استاد ارجمند، جناب آقای محمد معینفر
درگذشت مادر گرامیتان را تسلیت عرض می کنم. از خداوند متعال برای ایشان که جان علوی از بند تن خاکی رها کرده و به مینوی برین شتافته است، آمرزش و ارامش، و برای جنابعالی و بازماندگان محترم، شکیبایی خواستارم.
#علی_اکبر_مروجان
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
فرهنگبان خبوشان، دانشور فرزانه و استاد ارجمند، جناب آقای محمد معینفر
درگذشت مادر گرامیتان را تسلیت عرض می کنم. از خداوند متعال برای ایشان که جان علوی از بند تن خاکی رها کرده و به مینوی برین شتافته است، آمرزش و ارامش، و برای جنابعالی و بازماندگان محترم، شکیبایی خواستارم.
#علی_اکبر_مروجان
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
💧🖤پیام تسلیت دوست
فرهیخته گرامی و ارجمند، جناب آقای محمد معین فر
در گذشت مادر گرامیتان را تسلیت میگویم و برای جناب عالی و خانواده محترم، شکیبائی آرزومندم.
#سید_محمدعلی_میرخانی
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
فرهیخته گرامی و ارجمند، جناب آقای محمد معین فر
در گذشت مادر گرامیتان را تسلیت میگویم و برای جناب عالی و خانواده محترم، شکیبائی آرزومندم.
#سید_محمدعلی_میرخانی
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
.
#جشن_آذرگان
.
بنام خداوند جان آفرین
با درود و عرض تسلیت مجدد به دوستی که در اندوه فقدان مادر، این نمود راستین فرشتهی عشق و مهربانی، گذشت و فروتنی، بسی سوکوار است. در این روزهای اندوه بار، بارها مردد بودم که مقالهی «جشن آذرگان» را برای نشر در فصلنامهی باغ خبوشان بفرستم یا نه. سرانجام پس از مقاومتهای بسیار، با خود اندیشیدم، مگر نه این است که مادران این مرز وبوم میراثداران شیفته و تخشای فرهنگ و آیینهای این سرزمین اهوراییاند. مادر است که عشق و مهرورزی به این دردانهی اهورایی را با شیر پاک خویش در آمیخته، و پارهی جگرش را همچون سرو بیگزند ایران، برومندی بخشیده، و در لالاییهای مهرانگیزش، آتش رخشان این عشق آسمانی را در درون فرزندش شعلهور ساخته است. سرانجام این اندیشهی راستین مرا مصمم ساخت تا این مقاله را برغم این اندوه بزرگ برای نشر ارسال دارم. بر این باورم که روان پاک همهی مادران این سرزمین از این خویشکاری سترگ و ایزدی فرزندانشان بسی خشنود خواهند بود.
مقالهی «آذرگان جشن تکریم نور، شاد زیستی، راستی و برکت بخشی است» را به روان پاک همه مادران، این میراثداران راستین فرهنگ گرانسنگ شفاهی ایران پیشکش مینمایم. روانشان در مینوی اهورایی در آرامش باد.
#مهدی_رحمانی_قوچانی
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
#جشن_آذرگان
.
بنام خداوند جان آفرین
با درود و عرض تسلیت مجدد به دوستی که در اندوه فقدان مادر، این نمود راستین فرشتهی عشق و مهربانی، گذشت و فروتنی، بسی سوکوار است. در این روزهای اندوه بار، بارها مردد بودم که مقالهی «جشن آذرگان» را برای نشر در فصلنامهی باغ خبوشان بفرستم یا نه. سرانجام پس از مقاومتهای بسیار، با خود اندیشیدم، مگر نه این است که مادران این مرز وبوم میراثداران شیفته و تخشای فرهنگ و آیینهای این سرزمین اهوراییاند. مادر است که عشق و مهرورزی به این دردانهی اهورایی را با شیر پاک خویش در آمیخته، و پارهی جگرش را همچون سرو بیگزند ایران، برومندی بخشیده، و در لالاییهای مهرانگیزش، آتش رخشان این عشق آسمانی را در درون فرزندش شعلهور ساخته است. سرانجام این اندیشهی راستین مرا مصمم ساخت تا این مقاله را برغم این اندوه بزرگ برای نشر ارسال دارم. بر این باورم که روان پاک همهی مادران این سرزمین از این خویشکاری سترگ و ایزدی فرزندانشان بسی خشنود خواهند بود.
مقالهی «آذرگان جشن تکریم نور، شاد زیستی، راستی و برکت بخشی است» را به روان پاک همه مادران، این میراثداران راستین فرهنگ گرانسنگ شفاهی ایران پیشکش مینمایم. روانشان در مینوی اهورایی در آرامش باد.
#مهدی_رحمانی_قوچانی
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
.
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
💠پژوهشی میدانی و بسیار ارزشمند و محققانه از پژوهشگر ارجمند قوچانی جناب آقای #مهدی_رحمانی_قوچانی تقدیم به مخاطبان فرهنگ دوست قوچان،خراسان و فرهیختگان کشوری به ویژه خوانندگان فهیم #فصلنامه_باغ_خبوشان... 👇
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است...
ادامه متن کامل در کانال رسمی #فصلنامه_باغ_خبوشان... 👇
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
💠پژوهشی میدانی و بسیار ارزشمند و محققانه از پژوهشگر ارجمند قوچانی جناب آقای #مهدی_رحمانی_قوچانی تقدیم به مخاطبان فرهنگ دوست قوچان،خراسان و فرهیختگان کشوری به ویژه خوانندگان فهیم #فصلنامه_باغ_خبوشان... 👇
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است...
ادامه متن کامل در کانال رسمی #فصلنامه_باغ_خبوشان... 👇
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵#حرمت_نور_و_آتش_در_سرزمین_قوچان
#آذرگان_جشن_تکریم_نور_شادزیستی_راستی_و_برکت_بخشی_است
بنام خداوند خورشید و ماه
فرهنگ اشراقی (روشن گشت) ایران، بنیادش بر بزرگداشت و احترام نور و روشنایی است. نوری که همهی هستی از او به پیدایی رسیده است. روشنایی که گامهی شناخت و راه بی گزند و روشن برای معرفت یافتن به نور زمین و آسمان است. چرا که دراین اندیشهی گرانسنگ و خلل ناپذیر خداوند «عین نور است». و آتش نزدیک ترین صورت و شکل و هیئت از معبودی است که به راستی «منبع نور» است. پس آتش بخششی است ایزدی که برای سود رسانی به انسان از جهان بالا به جهان خاکی فرستاده شده است. در اندیشههای بلند و بی همال ایرانی، « پروردگار بزرگ؛ پیکری به سان نور و روانی به سان راستی دارد.» پس شگفت نیست که ایرانی دل آگاه نور (آتش) را سوی و قبلهی خویش برمیگزیند، و آنقدر در این عشق سوزان و روشنایی بخش پیش میرود که ناآگاهان سیه دل تهمت آتشپرستی را براو بر مینهند. هر چند که این دروغ و تهمت بزرگ در پیشگاه صاحبان دینهای آسمانی رواج و قبولی نیافت. بر بنیاد این باور سترگ است که در این فرهنگ حکمت آمیز آسمانی، آن یگانهی بیهمانند را «نورالانوار» میخوانند. در پیشگاه این مردم که به راستی شیفتگان نور و روشنایی در جهان هستیاند، نشانههای نور (خورشید ، آتش) بس گرامی و ستودهاند. در این دستگاه اندیشگانی، آتش سرشتی آسمانی دارد، گوهری است اهورایی که نماد و نمود حضرتش در جهان گیتایی است و ایرانیان شیفتهی این آستان بلند ایزدی، هزارههاست که آتش را به این سبب پاس می دارند، و در نکوداشت آن هیچ کوتاهی نمیورزند، و به راستی به «پرستاران آتش» شهره گردیدهاند. عنصری که در تمام هستی ایزدی حضوری پر راز و رمز دارد.
#قوچان به گواه متون کهن ایرانی و انیرانی یکی از نخستین خاستگاه های مردم پارتی ( اشکانیان ) است. مردمی که سخت شیفته ی باورهای مهری بودند، و خورشید (مهر) درپیشگاه آنان ارجی بزرگداشت. بر بنیاد آموزه های مهری، غم و اندوه، شاد نزیستن گناهی بزرگ و نابخشودنی بود. بر این بنیادهای باورمند؛ فرهنگ اشکانیان پارتی بربنیان شاد زیستن، شادمانی، آزادی باور و برپایی جشن هایی پر از شور و شوق و شاد خواری به پای مردی مردم بوده است. برپایه ی این باورداشت پارتی است که دربازگفتی ژرف؛ از آتش بابرنام «رامش دهنده ترین شادمانی» یاد شده است. فرزانه ی دل آگاه خورازم نیز دریک باز گفت روشن در «آثارالباقیه» بر این ویژگی های فرهنگ پارتی صحه می گذارد: «دراین عید (آذرجشن) آتش های بزرگ درخانه می افروختند، و عبادت خداوند و ستایش او را زیاد می نمودند، وبرای صرف غذا و دیگر شادمانی ها به گرد هم جمع می آمدند.» آیین های سوک و ماتم و اندوه را ساسانیان جنوبی به این فرهنگ افزودند، و جشن های ایران شرقی را با بدعت های زروانی خویش دگرگون ساختند، و از قدرت فرهنگی و رواج این جشن ها برای نیل به آماج خویش بهره ها بردند. هنوز فرهنگ کهن و دیرینه سال #قوچان؛ جلوه گاه راستین اندیشه های پارتی است، و شبستان باورهای مردمش، غنودگاه این گل رخان ایران شرقی است. هنوز این مردم به «سوی نور» سوگند می خورند، و با روشن شدن چراغ به پاس حرمت آتش و نور صلوات می فرستند، و درتنگی ها اورا گواه خویش می گیرند. آتش در پیشگاه این مردم؛ چونان گذشته ها؛ آشکار کننده ی حق از باطل، راستی از ناراستی است. روان شاد پدرم؛ تعریف می کرد، هنگامی که در #قوچان؛ گروهی صوفی نما غوغای درویشی درانداخته بودند. شادروان «درویش کربلایی شمشیر» یکی از پرهیزگاران شهره ی این دیار برای آشکارا نمودن صوفی راستین از صوفی نماها، مدعیان دروغین را به آزمایش باآتش فرا خواند. پدرم که خود یکی از شاهدان عینی این آزمایش آیینی بود، ادامه داد؛ درویش کربلایی شمشیر در یک روز معین تمام بزرگان و مردم شهررا دعوت کرد تا در خیابان اکنونی «ابن سینا» در مجاورت مسجد عوضیه گرد آیند، و شاهد رویارویی راستی و دروغ باشند. در روز موعود مردم بی شماری گرد آمده بودند تا شاید آخرین آزمایش با آتش را در #خبوشان کهن؛ سرزمین استوره های ایرانی نظاره گر باشند. کربلایی شمشیر؛ ساجی را ساعتی به روی آتش فروزانی نهاد، تا به قول #قوچانی ها چون «پول سرخ شد» آن گاه؛ کربلایی با صدایی بلند مدعیان را برای آزمایش فراخواند و تاسه مرتبه آنان را برای حقانیت ادعایشان به میدان دعوت کرد. ولی کسی جرئت این آزمایش الهی را نداشت. پیر روشن ضمیر #قوچانی؛ آستین هایش را بالا زد، و سپس در برابر چشمان حیرت زده ی مردم؛ ساج سرخ شده را به روی دستان برهنه اش گرفت، و سه مرتبه در میدان گردانید. وپس از این امتحان شگفت؛ فریادزد: «درویشی یعنی این». مردم وبعضی از مسئولان دست های اورا لمس می کردند، آتش هیچ آسیبی به او نزده بود.
ص - 1
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
خوشبختانه هنوز نسل گذشته ی این سامان؛ هم چون نیاکانشان به پدیده های طبیعی مزدا آفریده به دیده ی بزرگی و حرمت می نگرند، و به بسیاری از باورهای نیک آریایی دل بسته و پای بندند. هنوز هم وقتی که با روستاییان این دیار کهن به گفت و گو می نشینی، واز باورها و آیین هایشان سخن به میان می آید. پژوهش گر با شگفتی درمی ماند که چگونه پس از هزاره ها و هجوم بسی سختی هاو کژرایی های خانمان سوز، این مردم با تمام هستی خویش و عشقی توصیف ناشدنی به پاسداری ازاین ارزش های ایزدی پرداخته اند. به گونه ای که پاره ای از اندیشه - باورهای یشت های اوستایی در برابر دیدگان بهت زده ی آدمی زنده و مجسم می گردد. گویی از روز نخست هستی؛ سرشت این مردم را با عشق به طبیعت و پدیده های نیک آن سرشته اند. مگر جز این از این مردم می توان انتظار داشت. چراکه در فرهنگ سپند و آسمانی آنان به راستی؛ اهورامزدا عین هستی است، و هستی هم چون اهورا مزدا شمرده می شود. مگر می شود بدون پشتوانه ی فرهنگی چند هزاره به خورشید و نور مهر ورزید، واز اندیشه های شیفتگانه ی «خورشید یشت» نیاکانی غافل بود. این پاک نهادان #خبوشانی که در مهد سرایش یشت ها (#خراسان بزرگ) چشم به هستی گشوده اند، خورشید را «شفا بخش، پاک کننده، هستی بخش وبرکت دهنده» می دانند. به گفت کهن مرد روستای «جعفر آباد»، هرگز در پیشگاه خورشید مرتکب گناه و کار نکوهیده و زشت نمی شوند. آیا به راستی می دانند و یا در نهاد ناخودآگاهشان؛ نیرویی زمزمه گر است که «خورشید چشم اهورا مزدا است» چشمی که همواره بیداراست، و فریفته نمی شود. «ستایش می کنم؛ خورشید تیزاسب؛ دیده ی اهورا مزدا را» در یک بر خورد اتفاقی با یکی از کهن سالان روستای جعفرآباد در تاکسی، پیرمرد جعفرآبادی (آقای برات علی سپاسدار)، زیرلب مشغول خواندن بیت های آغازین لیلی و مجنون نظامی بود. ایشان چنان با تسلط و بدون اشتباه این بیت ها را می خواندند که شنونده را در حیرت فرو برد. با اصرار ایشان را به محل کارم دعوت کردم. در بین پرسش و پاسخ ها از جایگاه خورشید و آتش سوآل کردم. نام برده بی درنگ ستایشی از خورشید؛ این گوی آتشین آسمانی را خواند که بسی بر حیرت و شگفتی ام افزود. ناباورانه شاهد خوانش گوشه هایی از خورشید یشت بودم که پیرمردی بی سواد آن را برایم تلاوت می کرد: «خورشید گرما بخش را حرمت می کنیم که به آب و زمین ما پاکی وبه زراعت ما فراوانی و سرسبزی می دهد. به خاطر پاکی و مطهر بودنش در برابر او گناه نمی کنیم.» دقیقآ همانی این آتش ستایش #خبوشانی را در خرده اوستا باز می یابیم: « بده به من ای آذر اهورامزدا ،به زودی گشایش، به زودی پناه، به زودی زندگی، گشایش فراوان، پناه فراوان ،زندگی فراوان، فرزانگی،...»
ص - 2
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 2
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
درراستای همین خویشکاری بزرگ خورشید (پاکی و نیامیختگی) تا چند دهه ی پیش در سرزمین #قوچان؛ سنتی بس دل نواز وکهن به اجرا در می آمد که با ویژگی آتش (خورشید) در پیوند بود. هنگامی که خانه ای جدید بنا می گشت، نخستین بار که می خواستند اجاق منزل نو ویا تنور تاره را آتش بیندازند (روشن کنن )، مقید بودند که باید آن را دوشیزه ای پاک و باکره روشن نماید تا خیرو برکت به صاحب خانه عطا گردد. چراکه درباور آنان؛ اجاق برکت خانه و مقدس ترین چیز بود. شاید بربنیاد این باور؛ بنابر سنتی بس کهن پریستاری از آتش و نگهداری اجاق خانواده بر عهده ی دختر خانواده بود. نقش آتش در همه ی امور زندگی این مردم به روشنی محسوس است، در هر کاری از نیروی جادویی و اثربخش آتش یاری می طلبیدند. در گذشته های نه چندان دور در روستای «غازمه» (یادگار) هنگامی که کشت پاییزی انجام می گرفت، و بذرها در خاک آرام می گرفتند، و کم کم سوز سرما شدت می یافت. کشاورز کهن سال #قوچانی در یک حرکت آیینی در مرکز گندم زار؛ آتشی برمی افروخت، و براین باور بود که: چون خاک سرد است وبذرها درحالت مناسبی قرار ندارند، ما با روشن کردن آتش موجب گرم شدن زمین می شویم تا بذرها دردل خاک ریشه بدوانند، وسال بعد محصول خوبی داشته باشیم. در واقع بربنیاد آیین ایرانی ستایش آتش،هر کنش گری که آتشی را بر می افروزد، درحقیقت یاری رساندن به امر طلوع خورشید را سبب می گردد. دریک باور دیرین، کهن سالان #قوچانی؛ معتقد بودند که با رسیدن ( چله کوچک ) زمین به تدریج گرم می شود، و با این حرارت طبیعی و گرمی خاک؛ بستری مناسب برای رویش کشت های پاییزی ایجاد می گردد ابوریحان بیرونی دریک بازگفت بر بنیاد باورهای کهن؛ سبب آتش افروختن در آذرگان را «برای رفع سرماو خشکی که در زمستان حادث می شود» می داند، و سپس می افزاید: « انتشار حرارت چیزهایی را که برای نباتات زیان آور باشد، دفع می کند.» این همانی ها و پیوند های آیینی؛ نمودار و گویای بزرگی و پیشینه ی فرهنگ نژاده ودیرینه سال #قوچان است که به وسیله ی باشنده ی شیفته ی #خبوشانی در حفظ و نگهبانی آنان اهتمام شده است. بی گمان آتش و نور در بسیاری از اندیشه - باورهای این مردم اشراقی جایگاهی والا دارد، و باورمنداست که در وقت لزوم به یاری اش می شتابد، واز تنگی و محرومی رهایی اش می بخشد. هنوز چوپانان این سرزمین برای رفع نحوست، گزند، چشم زخم و نگاهبانی گله ی خویش از نیروی رازآمیز وبرکت بخش خورشید یاری می طلبند، و با نقش کردن چلیپا بر پشت گوسفندان که نماد خورشید است، در ناخودآگاه خویش از خورشید یاری می جویند. در روستای کهن و باستانی (اسفجیر)؛ دوازده درخت کهن و تنومند چنار وجود داشت که در نزد اهالی از تقدسی ویژه بر خوردار بودند. سوک مندانه در حرکتی ناآگاهانه به وسیله ی گروهی از متعصبان مذهبی وقت، علی رغم مقاومت و پافشاری مردم؛ این درختان مقدس پس از قرن ها بریده شدند. مردم اسفجیر و روستاهای اطراف براین باور بودند که درشب های چهارشنبه در رآس این چنارها نور ویا آتشی مقدس روشن وفروزان می شود. آتشی که هرکس موفق به دیدنش می شد، برایش برکت، سعادت و تندرستی و خوش اقبالی می آورد. در روستای «نجف آباد» به طرف کوران و اسفجیر، تپه ای وجود دارد که وسط این تپه را کنده اند، و به «غیب امام» اشتهار دارد. در مجاورش درخت تناور سنجدی وجود دارد که اهالی معتقدند در شب های جمعه؛ چراغی (آتشی) از غیب درآن جا فروزان می گشته است. شادروان محمد حسین رحمانی اظهار می داشت: « به گواهی چند معتمد موثق که خود ناظر ظاهر شدن چراغ برسر درخت نظرکرده ی سنجد بودند، مردم محل وروستاهای هم جوار به زیارت آن رفته و می روند؛ و خواستار رفع تنگی و برکت و فراوانی می شوند.»
ص - 3
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 3
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
در روستای «خواجه ها» آتشی مقدس وجود داشت که مردم در هنگامه ی تنگی به او نیاز می بردند. در خواجه ها «اجاق آقا کمال» از قداستی ویژه در نزد مردم برخوردار بود. مردم روستا واهالی اطراف معتقد بودند که آتش و خاکستر این اجاق شفا دهنده و برکت بخش است. شادروان «محمد علی مغربی نیا» اظهار می داشت: «اجاق سید کمال سنگ سیاهی بود که مردم به زیارت آن می رفتند، و طلب مراد می کردند. زن هایی که دارای اولاد نبودند ازسر اعتقاد به آن جا می رفتند، و اعتقاد راسخ داشتند که اجاق سید کمال؛ مراد دهنده است. دیکی را پر از آب می کردند و روی اجاق می گذاشتند؛ و براین باور بودند که خداوند این تربت و اجاق مراد و آرزوی آنان را برآورده خواهد ساخت. سیدی دایم درآن جا مجاوربود، بعضی ها می گفتند برادر آقا کمال است، مردمنذورات خود را به محل اجاق که خانه ی کوچکی بود، پیشکش می کردند. خانواده ی آقا سید کمال را اجاق زاده می گفتند.» در مورد لقب اجاق زاده پرسیدم، گفت: «چون مرد حقی بود، آن ها را اجاق زاده می گفتند.» بر بیناد قداست و جایگاه آتش در نزد مردم #قوچان است که تا این اواخر یکی از سوگندان سخت آن ها «قسم به اجاق» بود. و یا برای احقاق حق و راستی خویش؛ شخص مورد نظر را به تقدس و پاکی اجاق تهدیدو حوالت می دادند: «اجاق دی ونت کنه» یعنی؛ اجاق (آتش) به تو نشان دهد. و یا شخص مورد مناقشه را در نفرینی زبانزد به کوری اجاق و یا خاموشی آن تهدید می کردند: (الهی اجاقت کور بره، اجاقت خاموش شود). چراکه اجاق دراصل به معنای خانواده و خاندان است. در پیوند با برکت بخشی اجاق درمیان کشاورزان #قوچانی باوری وجود داشت. گاهی در پدپده ای نادر در کشتزار، دسته ای از گندم ها به صورت طبیعی به هم می پیچیدند، و ظاهرشان به شکل اجاق در می آمد. کشاورز #قوچانی؛ آن دسته ی گندم را به همان شکل از زمین درآورده، و در مرکز خرمن می گذاشت، و آن را برکت خرمن خویش می دانست. در آیین های چهارشنبه سوری که بازمانده ای ازجشن های بی شمار آتش است، در مراسم آتش افروزی چهارشنبه ی آخر سال دریک حرکت آیینی که پیوسته با بزرگ داشت آتش آیینی بود، بعضی از خانواده های #قوچانی به نیت هریک از اعضای خانواده شمعی روشن می کردند، و به این وسیله تندرستی و شادمانی و روزی فراوان را درسال نو از خداوند خواستار می شدند. بعضی از زنان کهن سال؛ چراغی را که در سر سفره ی چهارشنبه سوری روشن می کردند تا پایان روز سیزده فروردین روشن نگه می داشتند، واز این آتش آیینی نگاهبانی می کردند، تا خانه یشان در این روزها برای بازدید ارواح در گذشتگان روشن باشد. در گذشته ها آتش چهارشنبه سوری؛ می بایست از گیاه بیابانی و مقدس «درمنه» افروخته می شد، ودرنزد اهل خانه دارای قداست بود، و به پاکی و مطهر بودن این آتش سوگند یاد می کردند. چراغی که می بایست تا پایان روز سیزده روشن باشد، ازاین آتش مقدس بود. دریک حرکت آیینی دیگر در پایان مراسم آتش بازی؛ آتش مقدس را به اجاق منزل منتقل می کردند، وبه اصطلاح آتش اجاق را نو می کردند، و به این سبب برکت، پایندگی و فروزانی را برای اجاق که در واقع به معنای خانواده است، از خداوند آرزو می کردند.
ص - 4
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 4
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
دریک باورداشت نژاده ی آیینی که پهلوبه هزاره های اوستایی می زند. در پنج روز آخر سال (پنجه ی وه) که روزگار فرود آمدن فروهرهای درگذشتگان است، وبا آیین های نوروزی در آمیخته شده است. مردم #قوچان تا چند دهه ی پیش؛ هم چون نیاکانشان شب هنگام سینی بزرگی (به گویش #قوچانی؛ مجمه) را پراز خوردنی های گوناگون کرده، و همراه چراغ یا فانوسی روشن در پشت بام منزل خویش می نهادند، تا ارواح درگذشتگان شأن راه خویش را درتاریکی گم نکنند. در بعضی از روستاها به جای چراغ برپشت بام آتش می افروختند، ودر انتظار میهمان های آسمانی بودند. به قول یکی از معمرین #قوچانی؛ گویی که تمام دشت غرق درآتش بود ،و شکوهی بی مانند و رویایی رادر برابر دیدگان مشتاق به نمایش می گذاشت. در عصر آخر سال بر سر مزارها گل و یا سبزه ی نوروزی و شیرینی می نهند، و شمع یا فانوسی روشن می کنند، وبافرا رسیدن شب که در #خراسان به «شب علفه» معروف است، با برپایی مجلس قرآن خوانی و دادن شام روح درگذشتگان را خشنود می سازند. این آیین های بس کهن به راستی یادمانی از اندیشه های بلند اوستایی است که ده شب پیاپی فروهرها برای بازدید و یاری بازماندگان خویش به سراغ آنان می آیند: « فروهرهای مقدس و نیک و توانای پاکان را می شناسیم که در هنگام همسپتمدم از آرامگاه های خویش پرواز نموده ودر مدت ده شب پی در پی این جا به سر می برند.» پاره ای دیگر ازاین آیین را شب های برات (چراغ برات) باز می یابیم که در سه روز پیاپی درماه شعبان بر سر مزارها می روند، و مزار درگذشته ی خویش را با فرش های سنتی #قوچان و گلدان های پرگل و چراغ یا فانوس فروزان می آرایند، و با انواع شیرینی و نان های سنتی #قوچان، میوه های گوناگون، خرما وشربت از بازدیدکنندگان پذیرایی (و به قول #قوچانی ها؛ برای مردگانشان خیر و خیرات) می کنند، عصری که شبانگاهش مصادف با تولد امام زمان است!! هنوز هم در بسیاری از سفره های هفت سین #قوچانی؛ شمعدان و یا چراغی روشن به فرخندگی و حرمت نور و آتش خودنمایی می کند، و باورمندند که این آتش (روشنایی) از تقدسی ویژه بر خوردار است. و در سال نو برای اهل خانه؛ عشق وشادی، شورو گرمی، برکت و فراوانی و آرامش به همراه خواهد آورد. در بعضی از آیین ها و مراسمی که با رنگ و روی شیعی به حیات خویش ادامه داده اند. آتش (نور) از جایگاهی بارز و محوری برخوردار است. در سفره های آیینی که بانوان با نام های (سفره ی حضرت رقیه، سفره ی حضرت ابوالفضل، سفره ی حضرت زهرا یا آماج و کماج برگزار می کنند. از آغاز تا پایان مراسم چراغی روشن در سر سفره خودنمایی می کند. در گذشته ها چراغ پی سوز و اکنون فانوس و گرد سوز و به ویژه افروختن شمع جایگاهی ویژه دارند. روشن کردن چراغ و یاشمع اول (همراه با الک کردن آرد) با خواندن دعا و ذکر صلوات همراه است. آتش همه ی شمع هایی که در طول مراسم ( به ویژه سفره ی حضرت رقیه) افروخته می شود، از آتش شمع اول است. مراد ازاین شمع افروزی ها برای برآورده شدن حاجت هاست. آیا این روش الزام آور و مقیدانه در روشن کردن شمع ها از آتش نخست که جنبه ی تقدس و روحانی دارد، بازمانده ای کم رنگ از نقش آتش بهرام (آتش آسمانی) را در ذهن پژوهش گر تداعی نمی کند، که در سنت کهن ایرانی؛ سایر آتش های آیینی از آتش بهرام برپا و فروزان می شود؟ دریک باور آیینی و برکت بخش دیگر؛ نقش آتش و چراغ را به روشنی می توان بازیافت. هنگام تهیه و پخت سمنو؛ در آغاز آتش زیر دیگ را با ذکر صلوات و به نیت عنایت حضرت زهرا ( س ) روشن می کردند. و در اواخر کار که به نیمه های شب می انجامید، روی دیگ را با پارچه ای سفید می پوشاندند، و چراغی روشن را درکنار دیگ می نهادند تا حضرت فاطمه با زدن پنجه ی مبارکش سمنو را شیرین کند.
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
ص - 5
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
هستی شناسی #خبوشان کهن درختی است تناور، که آبشخورش از دریای ژرف و زلال هستی شناسی مدارا سرشت و آسان گیر، آزاده خوی و بردبار#خراسانی است. نحله ای که با فرهنگ سپند و دیرینه ی سرزمین خورشید پیوندی تنگ دارد. و بسیاری از آیین ها وباورهای انسان گرایش نمادو نمودی از فرهنگ وباورهای نژاده ی ایرانی است. «آقا سید عبدالله» یکی از واصلان و اولیای الهی درشهر عتیق بود. از او کرامات بسیاری نقل شده است. «آقا سید ابوالقاسم» که از معمرین و موثقین شهر کهنه است، برایم بازگو می کرد: «خودم شاهد بودم که آقا سید عبدالله بادست آتش جرق (= فروزان) را برمی داشت، و برسر قلیان می گذاشت، و آتش به دستش آسیبی نمی زد.» درویش محمد علی که درمیان مردم به «فقیر مندلی» مشهور است، یکی از پیران و واصلان هستی شناسی #قوچان و #خراسان است. از شادروان فقیر؛ کرامات بسیاری دربین مردم #قوچان رواج دارد، و در پیشگاه مردم پایگاهی بزرگ و آسمانی دارد. آقا سید ابوالقاسم خاطرهای بس شگفت از مرحوم فقیر را از قول برادر ش کربلایی حیدر برایم بازگو کرد: « کربلایی حیدر می گفتند که در روز چهارشنبه در دریک روز سرد و برفی به پاس و حرمت برادری؛ مقداری هیزم را بار الاغ کردم و تنپوش گرم ولحافی برداشته و به سوی شهرکهنه به راه افتادم، تا به باغ معروف برادرم رسیدم. اطاق ایشان دارای دو ورودی بود، اما دری نداشت، و سرمای زمستانی بیداد می کرد. بعداز احوال پرسی گفتم: برادرحان شما چگونه ازسرما و گزند درندگان هراسی ندارید. مرحوم فقیر خندید و گفت: کربلایی حیدر؛ درندگان و سرمای زمستان را با ماکاری نیست. به محض نشستن احساس گرمای جان نواز عجیبی را کردم که به اطاق آرامشی روحانی وگرمایی دل پذیر داده بود، که تا آن لحظه از عمرم چنین گرمای مطبوعی را حس نکرده بودم. بعداز کمی استراحت ؛ فقیر فرمود: بنده تا بعداز ظهر جمعه میهمان شما هستم، و درعصر جمعه از دنیا خواهم رفت. شما اقدامی برای دفن و کفنم نکنید. کسانی می آیند، مرا غسل داده و دفنم می کنند. کربلایی حیدر ادامه داد؛ در عصر جمعه کم کم آثار مرگ پدیدار گردید، و ایشان جان به جان آفرین تسلیم نمودند. پس از فوت ایشان؛ چهار درویش نورانی پدیدار شدند، وپس از مدتی ندبه و زاری؛ دستور دادند که نردبانی برای حمل جنازه ی ایشان فراهم کردم. ایشان جسد برادرم را در لحافی پیچیده و به سوی رود اترک حمل نمودند، یخ قطور رودخانه را شکستند، بدن برادرم را غسل داده و همان جا در میان برف و سرمای شدید نماز دادند، اورا دراطاقش درهمین قبری که خفته است به خاک سپردند، وپس از ساعتی سوگواری ناگهان ناپدید شدند. بعداز فوت برادرم و رفتن چهار درویش؛ احساس کردم که ازشدت سرما می لرزم، و دیگر از آن گرمای الهی خبری نبود.» این گرمای شگفت؛ همان آتش ایزدی است که در گات های زردشت در پیکر « آتش دل » و «آتش مینوی» سخن بسیار رفته است. می توانیم با اطمینان بگوییم، که این آیین های پراکنده در طول سال؛ بازمانده ی آیین های جشن های مربوط به آتش و به ویژه آذرگان است که مردم این دیار کهن با همه ی دشمنی ها و سختی های روزگاران از آنان پاس داری نموده، و در هر زمانی و به هر بهانهای به برپایی این آیین های کهن مردمی و روستایی پای فشرده اند، تا زیباترین و مهربان ترین دردانه ی بارگاه اهورایی، آشا وهیشت ( اردی بهشت ) این بهترین نمود ونماد راستی را که در گیتی موکل و نگاهبان آتش است، خشنود سازند، وبه این شوند خوشی ورامش اهورایی را بهره ی باشندگان روشن روان سازند.
«تو هستی ای آذر، خوشی مزدا اهورا، مانند سپند مینو، تو خوشی اوهستی، بااین کارساز ترین نام تو، ای آذر مزدا اهورا به تو نزدیک می شویم... وآن چه ای وهومن دیدگان را مسرت بخشد، چه از نور خورشید وسپیده ی درخشان، جمله ازپی تسبیح توست، ای راستی، ای مزدا اهورا.»
تلخیصی از مقاله (راز ماندگاری آتش در فرهنگ ایرانی)
۱۹ / ۴ / ۱۳۸۰ خورشیدی
#مهدی_رحمانی_قوچانی
استفاده از مقالههای کانال رسمی فصلنامه باغ خبوشان با ذکر منبع بلامانع خواهد بود.
#یاری_نامه_ها:
۱- بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیه، به کوشش اکبر دانا سرشت، انتشارات امیرکبیر، چ سوم، ۱۳۶۲
۲- پور داود، ابراهیم، یشت ها ، جلد یک. به کوشش دکتر بهرام فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶
۳- پور داود، ابراهیم، خرده اوستا، انتشارات انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی، بدون تاریخ
۴- پور داود، ابراهیم، یسنا، بخش یک، چ سوم، به کوشش دکتر بهرام فره وشی، ۱۳۵۶
۵- گردیزی، ضحاک بن محمود، زین الاخبار، به کوشش دکتر رحیم ملک زاده، ناشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چ اول، ۱۳۸۴
۶- رضوی، طاهر، پارسیان اهل کتابند، به کوشش پرفسور مازندی. سازمان انتشارات فروهر. چاپ دوم،۱۳۳۶
ص - 6
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
«تو هستی ای آذر، خوشی مزدا اهورا، مانند سپند مینو، تو خوشی اوهستی، بااین کارساز ترین نام تو، ای آذر مزدا اهورا به تو نزدیک می شویم... وآن چه ای وهومن دیدگان را مسرت بخشد، چه از نور خورشید وسپیده ی درخشان، جمله ازپی تسبیح توست، ای راستی، ای مزدا اهورا.»
تلخیصی از مقاله (راز ماندگاری آتش در فرهنگ ایرانی)
۱۹ / ۴ / ۱۳۸۰ خورشیدی
#مهدی_رحمانی_قوچانی
استفاده از مقالههای کانال رسمی فصلنامه باغ خبوشان با ذکر منبع بلامانع خواهد بود.
#یاری_نامه_ها:
۱- بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیه، به کوشش اکبر دانا سرشت، انتشارات امیرکبیر، چ سوم، ۱۳۶۲
۲- پور داود، ابراهیم، یشت ها ، جلد یک. به کوشش دکتر بهرام فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶
۳- پور داود، ابراهیم، خرده اوستا، انتشارات انجمن زردشتیان ایرانی بمبئی، بدون تاریخ
۴- پور داود، ابراهیم، یسنا، بخش یک، چ سوم، به کوشش دکتر بهرام فره وشی، ۱۳۵۶
۵- گردیزی، ضحاک بن محمود، زین الاخبار، به کوشش دکتر رحیم ملک زاده، ناشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چ اول، ۱۳۸۴
۶- رضوی، طاهر، پارسیان اهل کتابند، به کوشش پرفسور مازندی. سازمان انتشارات فروهر. چاپ دوم،۱۳۳۶
ص - 6
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
✅ #ماهور منتشر کرد!
"مزامیر"
اثری از علی بهرامی فرد و مرتضی گودرزی
https://t.me/MortezaGoodarziChannel/982
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
"مزامیر"
اثری از علی بهرامی فرد و مرتضی گودرزی
https://t.me/MortezaGoodarziChannel/982
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
Morteza Goodarzi
ماهور منتشر کرد!
"مزامیر"
اثری از علی بهرامی فرد و مرتضی گودرزی
@Mortezagoodarzichannel
"مزامیر"
اثری از علی بهرامی فرد و مرتضی گودرزی
@Mortezagoodarzichannel
✅آلبوم "مزامیر" اثری از علی بهرامیفرد و مرتضی گودرزی توسط موسسهی #ماهور منتشر شد.
https://t.me/MortezaGoodarziChannel/983
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
https://t.me/MortezaGoodarziChannel/983
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
Morteza Goodarzi
آلبوم "مزامیر" اثری از علی بهرامیفرد و مرتضی گودرزی توسط موسسهی ماهور منتشر شد.
@Mortezagoodarzichannel
@Mortezagoodarzichannel
.
« چهل مرغِ خیال »
نقدی بر آلبوم « مزامیر »
✍🏿قلندر قوچانی
وقتی در حال گوش کردن تِرکهای مزامیر بودم به این فکر میکردم که مزامیر یعنی چه که .... بجای سیمرغ خیال، چهل مرغ خیالم به پرواز در آمد. خراسان را دوری زدم و تمام نغمههای محلی خراسان برایم تداعی شد و این مرغ خیالم پر کشید به سوی سیستان و بلوچستان شنیدم نغمه هایی از آنجا و ...گذشتم از مرزهای موسیقی افغانستان، هندوستان، مغولستان، چین، ژاپن و تا شرقیترین فضای موسیقی پرواز کردم و موسیقی شرق جهان را باری دیگر شنیدم و از بلندای آسمان، هرچه نغمههایی از اجداد و نیاکان مان ساخته شده بود را انگار در آسمان میشنیدم و سرمست از آن همه زخمههایی که نمیدانستم خنیاگرانش چه کسانیاند شده بودم تا اینکه چهل مرغ خیالم آنچه را طی کرده بود بازگشت. ایرانم از دور نمایان شد. درهها و کوههای زیادی را در آسمان پر از نغمههای جادویی طی کردم، هرچه جلوتر میآمدم کاخ تخت جمشید بزرگتر میشد، از آسمان به زمین پیاده شدم، مقابلم تالاری بود با ستونهای زیاد و سقفی بلند که از داخل آن صدای آهنگهای مزامیر میآمد. در وادی خیالِ دیگری قدم زدم. داخل تالار شدم. هیچکس نبود جز دو مرد که کنار هم نشسته بودند و به نوبت «چنگ» مینواختند و گاهی با هم دست به ساز میبردند و آهنگی مشترک مینواختند. این دو نفر را ندیده بودم اما شناختم. باربد و نکیسا.
مزامیر، مرا بیاد ساز چنگ میاندازد. وقتی دوتار و سنتور با هم همنواز میشوند احساس میکنم باربد یا نکیسا در حضور کوروش کبیر و بزرگان این سرزمین در تالار تخت جمشید خنیاگرانه چنگ بدست، جادو میکنند که مرا از خراسان ( قوچان ) برد به ۲۰۰۰ سال قبل و شرقیترین نقطهی این جهان موسیقی و اینچنین چهل مرغ وجودم را به پرواز در آورد و از بلندای آسمان موسیقی ایران دیدم و شنیدم اجدادم را و ... شنیدم میراث کهن موسیقیمان را در آلبوم «مزامیر» با هنرمندی استاد مرتضی گودرزی و استاد علی بهرامی فرد.
این اثر، بسیار هوشمندانه ساخته شده است که زیربنای آن و پایههای آن شامل سالها تجربه و تلاش است و نمای آن آذین بسته شده است به عشق و همدلی و نیز بام آن از جنس تلاش است و نوید یک اثر موسیقی نو را میدهد که ریشههای بلند و قوی آن بر میگردد به هزاران سال قبل از شرق جهان و یک موسیقی شرقی ناب است از ایران و بویژه خراسان.
این آلبوم غریب نیست اما عجیب است که چطور در این آشفته بازاری موسیقی، ظهور کرد !!!!؟
مزامیر، عالی است و پاسخی است به هزاران مدعی که در حرف و حرافی استادند و در عمل، و خلق اثر، ناتوان.
https://t.me/MortezaGoodarziChannel/984
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
« چهل مرغِ خیال »
نقدی بر آلبوم « مزامیر »
✍🏿قلندر قوچانی
وقتی در حال گوش کردن تِرکهای مزامیر بودم به این فکر میکردم که مزامیر یعنی چه که .... بجای سیمرغ خیال، چهل مرغ خیالم به پرواز در آمد. خراسان را دوری زدم و تمام نغمههای محلی خراسان برایم تداعی شد و این مرغ خیالم پر کشید به سوی سیستان و بلوچستان شنیدم نغمه هایی از آنجا و ...گذشتم از مرزهای موسیقی افغانستان، هندوستان، مغولستان، چین، ژاپن و تا شرقیترین فضای موسیقی پرواز کردم و موسیقی شرق جهان را باری دیگر شنیدم و از بلندای آسمان، هرچه نغمههایی از اجداد و نیاکان مان ساخته شده بود را انگار در آسمان میشنیدم و سرمست از آن همه زخمههایی که نمیدانستم خنیاگرانش چه کسانیاند شده بودم تا اینکه چهل مرغ خیالم آنچه را طی کرده بود بازگشت. ایرانم از دور نمایان شد. درهها و کوههای زیادی را در آسمان پر از نغمههای جادویی طی کردم، هرچه جلوتر میآمدم کاخ تخت جمشید بزرگتر میشد، از آسمان به زمین پیاده شدم، مقابلم تالاری بود با ستونهای زیاد و سقفی بلند که از داخل آن صدای آهنگهای مزامیر میآمد. در وادی خیالِ دیگری قدم زدم. داخل تالار شدم. هیچکس نبود جز دو مرد که کنار هم نشسته بودند و به نوبت «چنگ» مینواختند و گاهی با هم دست به ساز میبردند و آهنگی مشترک مینواختند. این دو نفر را ندیده بودم اما شناختم. باربد و نکیسا.
مزامیر، مرا بیاد ساز چنگ میاندازد. وقتی دوتار و سنتور با هم همنواز میشوند احساس میکنم باربد یا نکیسا در حضور کوروش کبیر و بزرگان این سرزمین در تالار تخت جمشید خنیاگرانه چنگ بدست، جادو میکنند که مرا از خراسان ( قوچان ) برد به ۲۰۰۰ سال قبل و شرقیترین نقطهی این جهان موسیقی و اینچنین چهل مرغ وجودم را به پرواز در آورد و از بلندای آسمان موسیقی ایران دیدم و شنیدم اجدادم را و ... شنیدم میراث کهن موسیقیمان را در آلبوم «مزامیر» با هنرمندی استاد مرتضی گودرزی و استاد علی بهرامی فرد.
این اثر، بسیار هوشمندانه ساخته شده است که زیربنای آن و پایههای آن شامل سالها تجربه و تلاش است و نمای آن آذین بسته شده است به عشق و همدلی و نیز بام آن از جنس تلاش است و نوید یک اثر موسیقی نو را میدهد که ریشههای بلند و قوی آن بر میگردد به هزاران سال قبل از شرق جهان و یک موسیقی شرقی ناب است از ایران و بویژه خراسان.
این آلبوم غریب نیست اما عجیب است که چطور در این آشفته بازاری موسیقی، ظهور کرد !!!!؟
مزامیر، عالی است و پاسخی است به هزاران مدعی که در حرف و حرافی استادند و در عمل، و خلق اثر، ناتوان.
https://t.me/MortezaGoodarziChannel/984
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
Morteza Goodarzi
.
« چهل مرغِ خیال »
نقدی بر آلبوم « مزامیر »
✍🏿قلندر قوچانی
وقتی در حال گوش کردن تِرکهای مزامیر بودم به این فکر میکردم که مزامیر یعنی چه که .... بجای سیمرغ خیال، چهل مرغ خیالم به پرواز در آمد. خراسان را دوری زدم و تمام نغمههای محلی خراسان برایم…
« چهل مرغِ خیال »
نقدی بر آلبوم « مزامیر »
✍🏿قلندر قوچانی
وقتی در حال گوش کردن تِرکهای مزامیر بودم به این فکر میکردم که مزامیر یعنی چه که .... بجای سیمرغ خیال، چهل مرغ خیالم به پرواز در آمد. خراسان را دوری زدم و تمام نغمههای محلی خراسان برایم…
.
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی_عارف_بزرگ
نیمه شب دعا می کردم، ندا آمد که ای شیخ می خواهی درونت را به همه بنماییم تا همه از اطرافت پراکنده شوند؟
ندا را گفتم: می خواهی از مهر و رحمت و بخشش تو بگویم تا دیگر کسی عبادتت هم نکند؟
ندا آمد که نه تو بگو و نه ما.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
#شیخ_ابوالحسن_خرقانی_عارف_بزرگ
نیمه شب دعا می کردم، ندا آمد که ای شیخ می خواهی درونت را به همه بنماییم تا همه از اطرافت پراکنده شوند؟
ندا را گفتم: می خواهی از مهر و رحمت و بخشش تو بگویم تا دیگر کسی عبادتت هم نکند؟
ندا آمد که نه تو بگو و نه ما.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🔵هشتمین عجائب جهان در ایران است
یک شگفتی خارق العاده دیگر به هفت شگفتی جهان افزوده شد! در واقع هشتمین عجائب جهان در ایران است و ما تا کنون نمیدانستیم و از آن بیخبر بودیم!
اصلا میدانستید که ما در سه هزار سال قبل زیر زمین سدّ ساخته بودیم!؟
آیا میدانستید طول کل قناتهای موجود در ایران، به طول۸۰ هزار کیلومتر میرسد که اندازه فاصله زمین تا کره ماه است!
اندازه قناتهای حفر شده ایران ده بار دور کل کره زمین میچرخد!
این کلیپ و صحبتها را بیش از یک بار ببینید و برای بیش از یک نفر ارسال کنید!
با سپاس از دوست ارجمندم جناب آقای محمد خاکشور بابت ارسال فایل فوق
https://t.me/Akhbar_mvsgh/101974
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵هشتمین عجائب جهان در ایران است
یک شگفتی خارق العاده دیگر به هفت شگفتی جهان افزوده شد! در واقع هشتمین عجائب جهان در ایران است و ما تا کنون نمیدانستیم و از آن بیخبر بودیم!
اصلا میدانستید که ما در سه هزار سال قبل زیر زمین سدّ ساخته بودیم!؟
آیا میدانستید طول کل قناتهای موجود در ایران، به طول۸۰ هزار کیلومتر میرسد که اندازه فاصله زمین تا کره ماه است!
اندازه قناتهای حفر شده ایران ده بار دور کل کره زمین میچرخد!
این کلیپ و صحبتها را بیش از یک بار ببینید و برای بیش از یک نفر ارسال کنید!
با سپاس از دوست ارجمندم جناب آقای محمد خاکشور بابت ارسال فایل فوق
https://t.me/Akhbar_mvsgh/101974
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
.
🔵فراروانشناسی در ادب پارسی
#پروفسور_میرجلال_الدین_کزازی
https://t.me/DrKazzazi/425
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🔵فراروانشناسی در ادب پارسی
#پروفسور_میرجلال_الدین_کزازی
https://t.me/DrKazzazi/425
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
میرجلال الدین کزازی
فراروانشناسی در ادب پارسی
پروفسور میرجلالالدین کزازی
@Elm_Academy
@drkazzazi
www.Elm.ac | آکادمی بینالمللی علم
گروه تلگرامی سوالات متداول دپارتمان زبان و ادبیات فارسی:
https://t.me/joinchat/IEXR4EStLzwfWHSnbAe-Lw
پروفسور میرجلالالدین کزازی
@Elm_Academy
@drkazzazi
www.Elm.ac | آکادمی بینالمللی علم
گروه تلگرامی سوالات متداول دپارتمان زبان و ادبیات فارسی:
https://t.me/joinchat/IEXR4EStLzwfWHSnbAe-Lw
.
مهم مهم / دو نکته فوق حیاتی و نجاتبخش درباره موبایل که تاکنون نمی دانستید و شک نکنید این کلیپ، روزی جان شما یا عزیزتان را نجات خواهد داد! توصیه می کنم کلیپ را در جایی ذخیره کنید و برای هر تعداد مخاطب که می توانید ارسال کنید!
https://t.me/LaLaLandTel/16096
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
مهم مهم / دو نکته فوق حیاتی و نجاتبخش درباره موبایل که تاکنون نمی دانستید و شک نکنید این کلیپ، روزی جان شما یا عزیزتان را نجات خواهد داد! توصیه می کنم کلیپ را در جایی ذخیره کنید و برای هر تعداد مخاطب که می توانید ارسال کنید!
https://t.me/LaLaLandTel/16096
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
LaLaLand™
مهم مهم / دو نکته فوق حیاتی و نجاتبخش درباره موبایل که تاکنون نمی دانستید و شک نکنید این کلیپ، روزی جان شما یا عزیزتان را نجات خواهد داد! توصیه می کنم کلیپ را در جایی ذخیره کنید و برای هر تعداد مخاطب که می توانید ارسال کنید!
🆑 @LaLaLandTel
🆑 @LaLaLandTel
.
🎍خوشنویسی اشعار حافظ
🎍استاد عبدالرضا اثنی عشری
🎍با صدای احمد شاملو
#خوشنویسی #نستعلیق #شکسته_نستعلیق #نقاشیخط #حافظ #شیراز_۱۳۹۹ #عبدالرضا_اثنی_عشری #توامان #مثنی_نویسی
https://t.me/channelhafezfans/5282
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
🎍خوشنویسی اشعار حافظ
🎍استاد عبدالرضا اثنی عشری
🎍با صدای احمد شاملو
#خوشنویسی #نستعلیق #شکسته_نستعلیق #نقاشیخط #حافظ #شیراز_۱۳۹۹ #عبدالرضا_اثنی_عشری #توامان #مثنی_نویسی
https://t.me/channelhafezfans/5282
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
Telegram
کانال انجمن دوستداران حافظ
🎍خوشنویسی اشعار حافظ
🎍استاد عبدالرضا اثنی عشری
🎍با صدای احمد شاملو
#خوشنویسی #نستعلیق #شکسته_نستعلیق #نقاشیخط #حافظ #شیراز_۱۳۹۹ #عبدالرضا_اثنی_عشری #توامان #مثنی_نویسی
🎍https://telegram.me/channelhafezfans
🎍استاد عبدالرضا اثنی عشری
🎍با صدای احمد شاملو
#خوشنویسی #نستعلیق #شکسته_نستعلیق #نقاشیخط #حافظ #شیراز_۱۳۹۹ #عبدالرضا_اثنی_عشری #توامان #مثنی_نویسی
🎍https://telegram.me/channelhafezfans
یادنامه استاد علی باقرزاده.pdf
6.7 MB
.
✅یادنامه #علی_باقرزاده، شاعر قطعه سرای خراسان با آثاری از:
#علی_باقرزاده
#رضا_افضلی
#هاشم_ناصری_گلمکانی
#پروانه_متولی
#رمضان_اصغرزاده (ساعی)
#محمد_گرامی
#هادی_تقی_پور
🔵به مناسبت بیستم آذر ماه، چهارمین سالگشت درگذشت زنده یاد #استاد_علی_باقرزاده.
فایل PDF یادنامه استاد حاج علی باقرزاده، این شاعر قطعه سرای خراسان را - که در شماره چهار تا شش #فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان به چاپ رسانده بودم - به دوستان و شاعران ارجمندِ مؤسسة فرهنگی هنری خردسرای فردوسی به ویژه به دوستان عزیزم و شاعران ارجمندم آقایان:
#هاشم_ناصری_گلمکانی،
#ناصر_عرفانیان_مشیری_نژاد
و همچنین به دوستان ارزشمندم در #انجمن_ادبی_کافه_داش_آقا و به روح بزرگ زنده یاد استاد #رضا_افضلی تقدیم می کنم.
یاد استادان #علی_باقرزاده و #رضا_افضلی گرامی وروانشان شاد، انوشه و مینوی باد.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan
✅یادنامه #علی_باقرزاده، شاعر قطعه سرای خراسان با آثاری از:
#علی_باقرزاده
#رضا_افضلی
#هاشم_ناصری_گلمکانی
#پروانه_متولی
#رمضان_اصغرزاده (ساعی)
#محمد_گرامی
#هادی_تقی_پور
🔵به مناسبت بیستم آذر ماه، چهارمین سالگشت درگذشت زنده یاد #استاد_علی_باقرزاده.
فایل PDF یادنامه استاد حاج علی باقرزاده، این شاعر قطعه سرای خراسان را - که در شماره چهار تا شش #فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان به چاپ رسانده بودم - به دوستان و شاعران ارجمندِ مؤسسة فرهنگی هنری خردسرای فردوسی به ویژه به دوستان عزیزم و شاعران ارجمندم آقایان:
#هاشم_ناصری_گلمکانی،
#ناصر_عرفانیان_مشیری_نژاد
و همچنین به دوستان ارزشمندم در #انجمن_ادبی_کافه_داش_آقا و به روح بزرگ زنده یاد استاد #رضا_افضلی تقدیم می کنم.
یاد استادان #علی_باقرزاده و #رضا_افضلی گرامی وروانشان شاد، انوشه و مینوی باد.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan