Forwarded from جلال ارمغان
جناب معین فر تبریک میگم
و تشکر میکنم از بزرگوارانی که حضور داشتند و به فال نیک میگیرم قول معاونت آموزش و پرورش را مبنی بر تهیه این کتاب برای مقطع متوسطه دوم
و تشکر میکنم از بزرگوارانی که حضور داشتند و به فال نیک میگیرم قول معاونت آموزش و پرورش را مبنی بر تهیه این کتاب برای مقطع متوسطه دوم
سه دوبیتی از شاعر پیشکسوت قوچانی جناب آقای #اسعدی در جلسهی #رونمایی #کتاب: مجموعهی #نمایشنامه #عشق_و_پایداری_آن_روزها، نوشتهی #محمد_معین_فر
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس 4/7/98
به یاد سردار خلبان #شهید_اسعدی
عقابی داشتم سرمست و مغرور
به اوج آسمانها از نظر دور
بزد صیاد ظالم تیرش بر بال
الهی چشم صیادش بشه کور
***
عقابم بهر یک صیدی هوس کرد
شتابان راه طی در یک نفس کرد
گرفت صیاد ظالم شاهبازم
چه نا مردانه او را در قفس کرد
***
هلا صیاد رحم بر حال ما کن
عقاب آسمانم را رها کن
ندارد طاقت سقف و قفس را
رهایش از قفس بهر خدا کن
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس 4/7/98
به یاد سردار خلبان #شهید_اسعدی
عقابی داشتم سرمست و مغرور
به اوج آسمانها از نظر دور
بزد صیاد ظالم تیرش بر بال
الهی چشم صیادش بشه کور
***
عقابم بهر یک صیدی هوس کرد
شتابان راه طی در یک نفس کرد
گرفت صیاد ظالم شاهبازم
چه نا مردانه او را در قفس کرد
***
هلا صیاد رحم بر حال ما کن
عقاب آسمانم را رها کن
ندارد طاقت سقف و قفس را
رهایش از قفس بهر خدا کن
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
✅هفتم مهر سالروز شهادت سرداران غیورمرد و فرماندهان ارشد نظامی هشت سال دفاع مقدس،
محمد جهان آرا، شهید فکوری، شهیدفلاحی، شهیدنامجو و شهیدکلاهدوز است.
روحشان شاد و یادشان گرامی...
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
محمد جهان آرا، شهید فکوری، شهیدفلاحی، شهیدنامجو و شهیدکلاهدوز است.
روحشان شاد و یادشان گرامی...
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
✅متن کامل سخنان #محمد_معین_فر به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس در #رونمایی از کتاب مجموعهی نمایشنامه"#عشق_و_پایداری_آن_روزها" در دفتر #فصلنامه_باغ_خبوشان تاریخ: 4/7/98
#فصلنامه_باغ_خبوشان
👇👇👇
telegram.me/baghekhabushan
#فصلنامه_باغ_خبوشان
👇👇👇
telegram.me/baghekhabushan
✅متن کامل سخنان #محمد_معین_فر به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس در #رونمایی از کتاب مجموعهی نمایشنامه"#عشق_و_پایداری_آن_روزها" در دفتر #فصلنامه_باغ_خبوشان تاریخ: 4/7/98
👇👇
بسم الله ارحمن الرحیم
«صلى الله عليك يا ابا عبدالله الحسين(ع)»
در این لحظه باید آرزویی کرد غیر قابل دسترس، بنابراین...
«... یَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِيماً»
اى کاش با شما بودم، و به رستگارى بزرگ مىرسیدم.
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک بالان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را در گشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گـشاده
کجایید ای نوای بی نوایی
در آن بحرید کاین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل اصل هر ضیایی
(مولوی، دیوان شمس، غزل۲۷۰۷)
ایضا
...«هیچ کس را تا نگردد او فنا
نیست راه در بارگاه کبریا»
«مـا بها و خون بها را یافتیم
جانب جان باختن بشتافتیم»
«غرق عشقیام که غرق است اندرین
عشق های اولین و آخرین»
«وقت آن آمد که من عریان شوم
جسم بگذارم سراسر جان شوم»
«دین من از عشق، زنده بودن است
زندگی زین جان و تن ننگ من است»...
مثنوی معنوی، جلد سوم، دفتر ششم، به تصحیح رینولد.ا.نیکلسون، به اهتمام دکتر نصرالله پورجوادی، صص 284 و 285
*****
🔹خیرمقدم عرض میکنم به دوستان و هموندان عزیز و گرامیام که با حضورشان سرفرازم کردند. از تمامی دوستان حاضر و غایب در این جلسه بسیار سپاسگزارم.
به بسیاری از دوستان، هم به صورت تلفنی و هم به صورت اطلاعیهای که در فضای مجازی تقدیم کردم، موضوع این جلسه را به مناسبت هفته دفاع مقدس و رو نمایی از کتاب کوچکی با عنوان: "عشق و پایداری آن روزها" تعیین شده بود. به همین منظور در این لحظه در خدمت دوستان هموندم هستم تا دقایقی را شاگردی کنم و درسهای آموخته از استادانم را بازپس بدهم...
سعی میکنم زیاد وقت دوستان و میهمانان گرانقدرم را نگیرم.
بنابراین عرایضم را در دو قسمت با دو موضوع تقدیم شما میهمانان ارجمند میکنم:
قسمت نخستین آن در باره کتاب و ادبیات جنگ خواهد بود و قسمت دوم در بارهی فصلنامه باغ خبوشان و این مکان فرهنگی است که در ان حضور دارید.
💠و اما قسمت نخست. ادامه ...👇
👇👇
بسم الله ارحمن الرحیم
«صلى الله عليك يا ابا عبدالله الحسين(ع)»
در این لحظه باید آرزویی کرد غیر قابل دسترس، بنابراین...
«... یَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزا عَظِيماً»
اى کاش با شما بودم، و به رستگارى بزرگ مىرسیدم.
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک بالان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را در گشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گـشاده
کجایید ای نوای بی نوایی
در آن بحرید کاین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل اصل هر ضیایی
(مولوی، دیوان شمس، غزل۲۷۰۷)
ایضا
...«هیچ کس را تا نگردد او فنا
نیست راه در بارگاه کبریا»
«مـا بها و خون بها را یافتیم
جانب جان باختن بشتافتیم»
«غرق عشقیام که غرق است اندرین
عشق های اولین و آخرین»
«وقت آن آمد که من عریان شوم
جسم بگذارم سراسر جان شوم»
«دین من از عشق، زنده بودن است
زندگی زین جان و تن ننگ من است»...
مثنوی معنوی، جلد سوم، دفتر ششم، به تصحیح رینولد.ا.نیکلسون، به اهتمام دکتر نصرالله پورجوادی، صص 284 و 285
*****
🔹خیرمقدم عرض میکنم به دوستان و هموندان عزیز و گرامیام که با حضورشان سرفرازم کردند. از تمامی دوستان حاضر و غایب در این جلسه بسیار سپاسگزارم.
به بسیاری از دوستان، هم به صورت تلفنی و هم به صورت اطلاعیهای که در فضای مجازی تقدیم کردم، موضوع این جلسه را به مناسبت هفته دفاع مقدس و رو نمایی از کتاب کوچکی با عنوان: "عشق و پایداری آن روزها" تعیین شده بود. به همین منظور در این لحظه در خدمت دوستان هموندم هستم تا دقایقی را شاگردی کنم و درسهای آموخته از استادانم را بازپس بدهم...
سعی میکنم زیاد وقت دوستان و میهمانان گرانقدرم را نگیرم.
بنابراین عرایضم را در دو قسمت با دو موضوع تقدیم شما میهمانان ارجمند میکنم:
قسمت نخستین آن در باره کتاب و ادبیات جنگ خواهد بود و قسمت دوم در بارهی فصلنامه باغ خبوشان و این مکان فرهنگی است که در ان حضور دارید.
💠و اما قسمت نخست. ادامه ...👇
واژهی "جنگ" اصلا واژهی خوبی نیست! اما جدای از تمامی فرماندهان و رزمندگان و رشادتهای وطن پرستانهی سلحشوران که از نزدیک دستی بر آتش سوزانِ جنگ داشتهاند، صاحبانِ قلمی را میشناسم که در طول هشت سال جنگِ نابرابر به عنوان اندیشمندانِ عرصهی کتاب و قلم، فراوان در باره موضوعِ "جنگ" در قالب ادبیات روایی، داستانی، رمان و ادبیات دراماتیک نوشته و به چاپ رساندهاند.
نویسندهای منتقد و تحلیلگر به نام "دکتر محمد حنيف" در سال 1386 کتابی را با عنوان "جنگ از سهدیدگاه" با بررسی بیست رمان به چاپ میرساند که در اینباره نظر قابل تأملی دارد، بنابراین در اینجا نظرات ایشان را با کمی دخل و تصرف و نقل به مظمون تقدیم سروران عزیز میکنم.
به عنوان مثال: در باره جنگ و مصادیق آن میتوان به داستانهاي "مثبتنگر" و"منفینگر" با موضوع جنگ اشارات فراوانی کرد.
داستانهاي مثبتنگر همچون: «پل معلق» محمدرضا بايرامي، «دل دلدادگي» شهريار مندنيپور، « سرود اروندرود» منيژه آرمين، «نخلهاي بيسر» قاسمعلي فراست...
و داستانهاي منفینگر همچون «نشانههاي صبح» ابراهيم حسنبيگي «آداب زيارت» تقي مدرسي، «ثريا در اغما» و «زمستان 62» اسماعيل فصيح، «شب ملخ» جواد مجابي، «محاق» منصور كوشان و «ناگهان سيلاب» مهدي سحابي را میتوان نام برد.
گروه دیگری از داستاننویسان و داستانهای با موضوع جنگ را میتوان اشاره کرد که نه مثبتنگرند و نه منفینگر.
داستانهایی همچون «باغ بلور» محسن مخملباف، «خانهي سفيد» مياندوآبي (يعقوب آژند)، «زمين سوخته»ي احمد محمود، «گنجشكها بهشت را ميفهمند» حسن بنيعامري و «هلال پنهان» علياصغر شيرزادي را میشود در این گروه قرار داد.
کتاب مورد اشاره بنده در 164 صفحهای با تیراژ سههزار نسخه، از انتشاراتی که وابسته به "بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس" به چاپ رسیده.
دکتر محمد حنيف با اعتقاد به اینکه از جنگ نوشتن چه مثبت و چه منفی یا هر نگاه دیگری بسیار دردناک است: در بخشي از اين كتاب آورده است: «تحليل داستانهاي جنگي نشان ميدهد كه تقي مدرسي، جواد مجابي و مهدي سحابي نگاه ناخوشايندي به مقولهي جنگ عراق علیه ایران دارند. هرچند كه اسماعيل فصيح و منصور كوشان نيز دل خوشي از وقوع و ادامهي جنگ ندارند، اما اين نگاه در آثار اين دو ملايمتر است. نگاه شخصيتهاي اصلي رمانهاي «شب ملخ» جواد مجابي، «ناگهان سيلاب» مهدي سحابي و «آداب زيارت» تقي مدرسي، نگاه تلخ يك ايراني كلافه از شرايط جنگي است؛ در حالي كه نگاه «زمستان 62» و «ثريا در اغما»ي اسماعیل فصيح نگاه يك هموطن دلسوز انگاشته ميشود. در آن سوي خط نيز همهي ديدهها به جنگ به يك اندازه مثبت نيست. گر چه همهي نويسندگان خوشبين به جنگ، آن را خدمتي الهي دانستهاند، ولي ديد محمدرضا بايرامي، رنجبر گلمحمدي و ناصر ايراني با نگاه ميثاق اميرفجر، منيژه آرمين، جعفر مدرس صادقي، سيروس طاهباز و محمود گلابدرهاي يكي نيست. نويسندگاني همچون فيروز زنوزي جلالي، ابراهيم حسنبيگي، قاسمعلي فراست و احمد دهقان نيز در ابتداي دورهي نويسندگيشان از جنگ شيرين ياد ميكردند و در دورههاي بعد، تلخيهاي جنگ را نيز لابهلاي نوشتههايشان به كام خوانندگان چشاندند.»
*****
«نوع نگاه نویسندگان رمان جنگ دهۀ 60 به پدیدة جنگ و همچنین درونمایۀ این رمانها، حاکی از وجود سه دیدگاه و گرایش موافق، مخالف و بی طرف یا « نگاه سوم » نسبت به جنگ است که در ادبیات داستانی و به ویژه رمان این دهه نمود یافته است. نویسندگان موافق جنگ، عمدتاً نویسندگان جوان و تازه کاري هستند که پس از انقلاب، به نویسندگی گرایش بیشتري یافتهاند. هدف اصلی این نویسندگان و داستانهاي آنها، ستایش پایداري و دفاع از میهن، تهییج و تقویت روحیۀ سلحشوري و انجام رسالت عقیدتی و دفاع از ارزش هاي انقلابی و اسلامی در خصوص جنگ است...
از جمله ویژگیهاي رمان هاي جنگ دهۀ 60 میتوان به مواردي چون حادثه محور بودن داستان، تأثیرپذیري شخصیتها از فرهنگ عاشورایی، عدم پرداخت هنري و گزارش گونه بودن حوادث، کمبود کشمکش و هول و ولا، وجود الگوهاي تکراري، وجود ردپاي آشفتگیهاي ناشی از انقلاب و...اشاره کرد.» ادامه ... 👇
*****
نویسندهای منتقد و تحلیلگر به نام "دکتر محمد حنيف" در سال 1386 کتابی را با عنوان "جنگ از سهدیدگاه" با بررسی بیست رمان به چاپ میرساند که در اینباره نظر قابل تأملی دارد، بنابراین در اینجا نظرات ایشان را با کمی دخل و تصرف و نقل به مظمون تقدیم سروران عزیز میکنم.
به عنوان مثال: در باره جنگ و مصادیق آن میتوان به داستانهاي "مثبتنگر" و"منفینگر" با موضوع جنگ اشارات فراوانی کرد.
داستانهاي مثبتنگر همچون: «پل معلق» محمدرضا بايرامي، «دل دلدادگي» شهريار مندنيپور، « سرود اروندرود» منيژه آرمين، «نخلهاي بيسر» قاسمعلي فراست...
و داستانهاي منفینگر همچون «نشانههاي صبح» ابراهيم حسنبيگي «آداب زيارت» تقي مدرسي، «ثريا در اغما» و «زمستان 62» اسماعيل فصيح، «شب ملخ» جواد مجابي، «محاق» منصور كوشان و «ناگهان سيلاب» مهدي سحابي را میتوان نام برد.
گروه دیگری از داستاننویسان و داستانهای با موضوع جنگ را میتوان اشاره کرد که نه مثبتنگرند و نه منفینگر.
داستانهایی همچون «باغ بلور» محسن مخملباف، «خانهي سفيد» مياندوآبي (يعقوب آژند)، «زمين سوخته»ي احمد محمود، «گنجشكها بهشت را ميفهمند» حسن بنيعامري و «هلال پنهان» علياصغر شيرزادي را میشود در این گروه قرار داد.
کتاب مورد اشاره بنده در 164 صفحهای با تیراژ سههزار نسخه، از انتشاراتی که وابسته به "بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس" به چاپ رسیده.
دکتر محمد حنيف با اعتقاد به اینکه از جنگ نوشتن چه مثبت و چه منفی یا هر نگاه دیگری بسیار دردناک است: در بخشي از اين كتاب آورده است: «تحليل داستانهاي جنگي نشان ميدهد كه تقي مدرسي، جواد مجابي و مهدي سحابي نگاه ناخوشايندي به مقولهي جنگ عراق علیه ایران دارند. هرچند كه اسماعيل فصيح و منصور كوشان نيز دل خوشي از وقوع و ادامهي جنگ ندارند، اما اين نگاه در آثار اين دو ملايمتر است. نگاه شخصيتهاي اصلي رمانهاي «شب ملخ» جواد مجابي، «ناگهان سيلاب» مهدي سحابي و «آداب زيارت» تقي مدرسي، نگاه تلخ يك ايراني كلافه از شرايط جنگي است؛ در حالي كه نگاه «زمستان 62» و «ثريا در اغما»ي اسماعیل فصيح نگاه يك هموطن دلسوز انگاشته ميشود. در آن سوي خط نيز همهي ديدهها به جنگ به يك اندازه مثبت نيست. گر چه همهي نويسندگان خوشبين به جنگ، آن را خدمتي الهي دانستهاند، ولي ديد محمدرضا بايرامي، رنجبر گلمحمدي و ناصر ايراني با نگاه ميثاق اميرفجر، منيژه آرمين، جعفر مدرس صادقي، سيروس طاهباز و محمود گلابدرهاي يكي نيست. نويسندگاني همچون فيروز زنوزي جلالي، ابراهيم حسنبيگي، قاسمعلي فراست و احمد دهقان نيز در ابتداي دورهي نويسندگيشان از جنگ شيرين ياد ميكردند و در دورههاي بعد، تلخيهاي جنگ را نيز لابهلاي نوشتههايشان به كام خوانندگان چشاندند.»
*****
«نوع نگاه نویسندگان رمان جنگ دهۀ 60 به پدیدة جنگ و همچنین درونمایۀ این رمانها، حاکی از وجود سه دیدگاه و گرایش موافق، مخالف و بی طرف یا « نگاه سوم » نسبت به جنگ است که در ادبیات داستانی و به ویژه رمان این دهه نمود یافته است. نویسندگان موافق جنگ، عمدتاً نویسندگان جوان و تازه کاري هستند که پس از انقلاب، به نویسندگی گرایش بیشتري یافتهاند. هدف اصلی این نویسندگان و داستانهاي آنها، ستایش پایداري و دفاع از میهن، تهییج و تقویت روحیۀ سلحشوري و انجام رسالت عقیدتی و دفاع از ارزش هاي انقلابی و اسلامی در خصوص جنگ است...
از جمله ویژگیهاي رمان هاي جنگ دهۀ 60 میتوان به مواردي چون حادثه محور بودن داستان، تأثیرپذیري شخصیتها از فرهنگ عاشورایی، عدم پرداخت هنري و گزارش گونه بودن حوادث، کمبود کشمکش و هول و ولا، وجود الگوهاي تکراري، وجود ردپاي آشفتگیهاي ناشی از انقلاب و...اشاره کرد.» ادامه ... 👇
*****
به خاطر فراوان بودن موضوع "تئاترجنگ" شاید در وقت و حوصله حاضران این جلسه نتوانم حق مطلب را ادا کنم و بگویم که در ادبیات دراماتیک با موضوع جنگ در دهه 60 و دهههای بعد از جنگ تا کنون چه اتفاقاتی افتاده است. اما همه ما میدانیم که حوزه اجرایی و بستر هنر تئاتر صحنهای هم میتوانست در جبهههای جنگ برای رزمندگان باشد و هم میتوانست در پشت جبههها برای مردم و به ویژه برای خانوادههای رزمندگان اجرا شود. عاقلانهتر مینمود که در درون جبههها از ژانرهای کمدی و طنز استفاده کنند تا رزمندگان با روحیهی شاد و خندان مصائب و سختیهای جنگ را برتابند. و در پشت جبههها برای خانوادهها و جوانان علاقهمند به دفاع از وطن از ژانرهای قهرمانی و رشادتها و شهادت طلبیها و ایثارگریهای فرزندان رشید همین مردم استفاده کرد.
علاوه بر ریشههای اعتقادیِ دینی، اسلامی و انقلابی، ایستادگی و رشادتهای رزمندگان بود که موجب پیدایش تئاتر دفاع مقدس و جنگ شد. بنابراین با روزهای آغازین جنگ تحمیلی، گروههای نمایشی در هر کوی و برزن شکل گرفتند و با حضور هنری و فرهنگی خود در جبهه و پشت جبهه، رزمندگان را همراهی کردند. استادان پیشکسوت و گروههای با سابقهی هنر نمایش ایرانی و کهن که ریشه در تعزیهخوانی داشتند، تئاتر دفاع مقدس را متفاوت از نوقلمهایی مانند نگارنده میدیدند. عقاید مشترک دینی بین نمایش تعزیه و تئاتر دفاع مقدس مهمترین فاکتور راهبردی در نمایشهای دههی 60 محسوب میشود که کماکان هنوز هم کاربرد اجرایی دارد...
به هر روی امیدوارم بنده هم به حسب وظیفه و به عنوان یک فرهنگی رسالت سنگین فرهنگی بودن را ادا کرده باشم و به حکم انسانی در "آن روزها" «عمل خود را خالصانه و مخلصانه انجام داده باشم.
💠و اما قسمت دوم: تحت عنوان "احیا و نگاهبانی از فرهنگ و هنر"
فصلنامه باغ خبوشان در پاییز سال 1394 با مجوز رسمی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راه اندازی شد.
نخستین اهداف طراحی فصلنامه در ذهن و زبان من، بازشناسی و معرفی فرهنگ و هنر اصیل و بومی منطقه بود،
اما با توجه گستره توزیع کشوری فصلنامه و اهداف جامعتری که در نظر داشتم، تلاش بنده بر این قرار گرفت که مجموعهی فعالیتهای هنری، فرهنگی و پژوهشی خود را با دو هدف عمده پیگیری کنم:
1- بازشناسی و معرفی مشاهیر و مفاخر فرهنگ و هنر به مردم.
2- تولید مقالات پژوهشی در زمینهی فرهنگ و هنر.
از جمله برنامههایی که در زیر مجموعهی اهداف اصلی انتشار فصلنامه قرار دادیم، برگزاری جلسات فرهنگی و هنری به کمک دوستان فعال فرهنگی و انجمنهای هنری بوده است که به برخی از آنها اشاره میکنم: ادامه 👇
علاوه بر ریشههای اعتقادیِ دینی، اسلامی و انقلابی، ایستادگی و رشادتهای رزمندگان بود که موجب پیدایش تئاتر دفاع مقدس و جنگ شد. بنابراین با روزهای آغازین جنگ تحمیلی، گروههای نمایشی در هر کوی و برزن شکل گرفتند و با حضور هنری و فرهنگی خود در جبهه و پشت جبهه، رزمندگان را همراهی کردند. استادان پیشکسوت و گروههای با سابقهی هنر نمایش ایرانی و کهن که ریشه در تعزیهخوانی داشتند، تئاتر دفاع مقدس را متفاوت از نوقلمهایی مانند نگارنده میدیدند. عقاید مشترک دینی بین نمایش تعزیه و تئاتر دفاع مقدس مهمترین فاکتور راهبردی در نمایشهای دههی 60 محسوب میشود که کماکان هنوز هم کاربرد اجرایی دارد...
به هر روی امیدوارم بنده هم به حسب وظیفه و به عنوان یک فرهنگی رسالت سنگین فرهنگی بودن را ادا کرده باشم و به حکم انسانی در "آن روزها" «عمل خود را خالصانه و مخلصانه انجام داده باشم.
💠و اما قسمت دوم: تحت عنوان "احیا و نگاهبانی از فرهنگ و هنر"
فصلنامه باغ خبوشان در پاییز سال 1394 با مجوز رسمی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راه اندازی شد.
نخستین اهداف طراحی فصلنامه در ذهن و زبان من، بازشناسی و معرفی فرهنگ و هنر اصیل و بومی منطقه بود،
اما با توجه گستره توزیع کشوری فصلنامه و اهداف جامعتری که در نظر داشتم، تلاش بنده بر این قرار گرفت که مجموعهی فعالیتهای هنری، فرهنگی و پژوهشی خود را با دو هدف عمده پیگیری کنم:
1- بازشناسی و معرفی مشاهیر و مفاخر فرهنگ و هنر به مردم.
2- تولید مقالات پژوهشی در زمینهی فرهنگ و هنر.
از جمله برنامههایی که در زیر مجموعهی اهداف اصلی انتشار فصلنامه قرار دادیم، برگزاری جلسات فرهنگی و هنری به کمک دوستان فعال فرهنگی و انجمنهای هنری بوده است که به برخی از آنها اشاره میکنم: ادامه 👇
32- فهرست نسخههای خطی فارسی موجود در کتابخانه موسسه شرقشناسی جمهوری چک،پراگ به کوشش دکتر
مهدی مشکوهالدینی
33- فهرست نسخههای عکسی کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی نجفی مرعشی جلد 1 تا 5 به کوشش سید
محمود مرعشی- محمد علی حائری- سید محمود مرعشی نجفی- ابوالفضل حافظیان بابلی
34 – فهرست نسخه های خطی (کتابخانه ملک وابسته به آستان قدس رضوی) زیر نظر ایرج افشار و محمد تقی
دانشپژوه. جلد 1 تا 13 .
35- نسخهشناسی: پژوهشهایی دربارۀ نسخههای خطی در ایران وجهان جلد 1 تا10 سید محمود مَرعشی نجفی
36- شبه قاره (نامه فرهنگستان - ازشماره 1تا7 ) مدیرمسئول غلام علی حداد عادل- سردبیر: احمد سمیعی گیلانی
37- فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان ازجلد1 تا15 ( گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان ادب فارسی)
38- فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی، ازجلد 1 تا11 زیرنظر ایرج افشار
39- فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی، (جلد 1 تا 2) مجموعهها، ارجنامهها، جشننامهها، کنگرهها....). زیرنظر ایرج افشار
و بسیاری دیگر .....
تا زمستان 95 با توجه به انتشار شش شماره از فصلنامه و مجموعه فعالیتهای فرهنگی و هنری و برگزاری نشستها و جلسات فرهنگی مورد اشاره در بالا و همچنین تجهیز هرچه بیشتر دفتر فصلنامه برای استفادهی پژوهشگران و اهل فرهنگ، از طرف هیچ مسئول و متولی فرهنگ، هیچ حمایتی چه معنوی و چه مادی نداشتهایم. حتی یارانهی قانونی نشریه را به ما پرداخت نکردهاند که هیچ.... بلکه با سکوت مسئولان و رسانههای منطقه با هدف به انزوا کشیدن روح و روان و حتی بریدن تابلوی قانونی سردرِ نشریه، سعی در تخریب چهرهی فرهنگی فصلنامه باغ خبوشان را داشتهاند...
من و دوستان هیأت تحریریه تلاشمان این بوده است که با سازمانها و نهادهای فرهنگی و مردمیِ منطقه و سراسر ایران تعامل فرهنگی بیشماری داشته باشیم. تا از این طریق بتوانیم قوچان را از انزوا (بدنامی...) و نادیده گفتن و عقب ماندگی نجات دهیم. چرا ما معتقدیم اسِ اساس و رکن رکینِ پیشرفت منطقه انجام فعالیتهای فرهنگی زیرساختی و زیربنایی خواهد بود. حتی اگر رشد اقتصاد و رشد سیاسی را لازمه توسعه بدانیم، باید از کانال فرهنگ عبور کنیم.
مدتهاست در این دفتر به انتظار ورود دلسوزان فرهنگ نشستهایم تا بیایند طرحهایی ارائه کنند که جوانان نازنینمان را از بیراهه رفتن و بطالت عمر نجات دهیم! اما دریغ و هزاران دریغ...
ارادتمند و خاک پای شما دوستان اهل و هنر و معرفت
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
مهدی مشکوهالدینی
33- فهرست نسخههای عکسی کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی نجفی مرعشی جلد 1 تا 5 به کوشش سید
محمود مرعشی- محمد علی حائری- سید محمود مرعشی نجفی- ابوالفضل حافظیان بابلی
34 – فهرست نسخه های خطی (کتابخانه ملک وابسته به آستان قدس رضوی) زیر نظر ایرج افشار و محمد تقی
دانشپژوه. جلد 1 تا 13 .
35- نسخهشناسی: پژوهشهایی دربارۀ نسخههای خطی در ایران وجهان جلد 1 تا10 سید محمود مَرعشی نجفی
36- شبه قاره (نامه فرهنگستان - ازشماره 1تا7 ) مدیرمسئول غلام علی حداد عادل- سردبیر: احمد سمیعی گیلانی
37- فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان ازجلد1 تا15 ( گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان ادب فارسی)
38- فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی، ازجلد 1 تا11 زیرنظر ایرج افشار
39- فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی، (جلد 1 تا 2) مجموعهها، ارجنامهها، جشننامهها، کنگرهها....). زیرنظر ایرج افشار
و بسیاری دیگر .....
تا زمستان 95 با توجه به انتشار شش شماره از فصلنامه و مجموعه فعالیتهای فرهنگی و هنری و برگزاری نشستها و جلسات فرهنگی مورد اشاره در بالا و همچنین تجهیز هرچه بیشتر دفتر فصلنامه برای استفادهی پژوهشگران و اهل فرهنگ، از طرف هیچ مسئول و متولی فرهنگ، هیچ حمایتی چه معنوی و چه مادی نداشتهایم. حتی یارانهی قانونی نشریه را به ما پرداخت نکردهاند که هیچ.... بلکه با سکوت مسئولان و رسانههای منطقه با هدف به انزوا کشیدن روح و روان و حتی بریدن تابلوی قانونی سردرِ نشریه، سعی در تخریب چهرهی فرهنگی فصلنامه باغ خبوشان را داشتهاند...
من و دوستان هیأت تحریریه تلاشمان این بوده است که با سازمانها و نهادهای فرهنگی و مردمیِ منطقه و سراسر ایران تعامل فرهنگی بیشماری داشته باشیم. تا از این طریق بتوانیم قوچان را از انزوا (بدنامی...) و نادیده گفتن و عقب ماندگی نجات دهیم. چرا ما معتقدیم اسِ اساس و رکن رکینِ پیشرفت منطقه انجام فعالیتهای فرهنگی زیرساختی و زیربنایی خواهد بود. حتی اگر رشد اقتصاد و رشد سیاسی را لازمه توسعه بدانیم، باید از کانال فرهنگ عبور کنیم.
مدتهاست در این دفتر به انتظار ورود دلسوزان فرهنگ نشستهایم تا بیایند طرحهایی ارائه کنند که جوانان نازنینمان را از بیراهه رفتن و بطالت عمر نجات دهیم! اما دریغ و هزاران دریغ...
ارادتمند و خاک پای شما دوستان اهل و هنر و معرفت
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
1- برگزاری آیینهای نکوداشت مفاخر و شخصیتهایی که با چاپ هر شماره از فصلنامه تصویرشان روی
جلد نشریه معرفی میشود.
2- دعوت از انجمن شعر و ادب نوعی خبوشانی و برگزاری شب شعر.
3- برگزاری شب نقد و برسی رمان "قند و آتش" نوشتهی محمد سام موقّر با همراهی دکتر علی اصغر ارجی
4- دعوت از "انجمن ادبی کافه داشآقا" و انجمن شعر و ادب نوعی خبوشانی و برگزاری شب شعر.
5- دعوت از "انجمن ادبی استاد محمد قهرمان" و انجمن شعر و ادب نوعی خبوشانی و برگزاری شب شعر.
6- سه نوبت دعوت از بانوی پژوهشگر فرش ایران سرکار خانم شیرین صوراسرافیل و معرفی صنایع دستی منطقه، و
دیدار با چند خانواده از بانوان گلیمباف و بخشیهای موسیقی ناحیه قوچان آقای علی غلامرضا المه جوقی که
منجر به انتشار گزارشها و مقالاتی در ماهنامهی نقش و فرش شد.
7- دعوت از بانوی هنرمند و پژوهشگر موسیقی محلی سرکار خانم زهره عشقی خاص و دیدار با بخشیهای افتخارآمیز منطقه مانند: استادان هنرمند، آقایان آلمهجوقی و علیرضا سلیمانی و تعدادی دیگر از هنرمندان حوزههای مختلف هنری ماننده شاعران، خوشنویسان، موسیقی و بانوان تولیدکنندگان پوشاک محلی و کرمانجی...
8- خرید، آرشیو و تجهیز کتابخانهی دفتر فصلنامه از صدها نشریات معتبر علمی و آموزشی، فرهنگی، هنری و تاریخی از حدود سالهای 1300 تا کنون.
9- عکاسی، تهیه و چاپ پرترههای مفاخر فرهنگی و هنری و نصب در دفتر فصلنامه برای معرفی بیشتر به مراجعین.
فهرست مختصری از خرید کتابهای مرجع تحقیقاتی برای استفادهی پژوهشگران و محققان منطقه مانند:
1- فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا) به کوشش مصطفی درایتی جلد 1 تا 45
2- فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ عمومی حضرت آیت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، جلد 1 تا34 و جلد 37 و38 به کوشش سید احمد حسینی زیر نظر سید محمود مرعشی.
3- راهنمای فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ عمومی مرعشی نجفی جلد 1 تا 3 به کوشش سید احمد حسینی زیر نظر سید محمود مرعشی
4- فهرست نسخههای عکسی، مرکز احیاء میراث اسلامی جلد یک تا هفت نگارش سید جعفر حسینی اشکوری- سید صادق حسینی اشکوری زیر نظر: سید احمد اشکوری
5- فهرست نسخههای خطی مرکز احیاء میراث اسلامی جلد1 تا8 به کوشش سید احمد حسینی
6- فهرستوارۀ کتابهای فارسی جلد 1 تا11 به کوشش احمد منزوی
7- گنجینههای دستنویسهای اسلامی درجهان جلد 1 تا3 به کوشش احمدرضا رحیمی ریسه
8- فهرستواره پایان نامههای ترکیه به کوشش اسراء دوغان
9- فهرست دسنویسهای فارسی کتابخانه ایا صوفیا(استانبول) به کوشش سید محمد تقی حسینی
10- اسناد روزنامه نگاران و مطبوعات به انضمام اسناد چاپ به کوشش سید فرید قاسمی
11- مغولان در هند بررسی کتابشناسی دستنویس به کوشش حسین برزگرکشتلی، تألیف دارانوسروانجی مارشال
12- فهرست مجلههای فارسی به کوشش آزادۀ حیدری
13- فهرست دستنویسهای فارسی کتابخانه فاتح(استانبول) تألیف: سید محمدتقی حسینی
14- فهرست مقالات در (شبه قاره) به اهتمام مهدی رحیم پور زیر نظر محمدرضا نصیری
15- فهرست نسخههای خطی کتابخانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی به کوشش محمد رضا نصیری
16- فهرست نسخههای خطی شرقی (کتابخانه ملیکیف(اوکراین) زیر نظرمهرصفا اخوان
17- فهرست نسخههای خطی موجود در ولایت برخشان تاجیکستان ترجمه قدرت بیگ ایلچی بیگ(سید انورشاه خماروف) زیر نظر سیدعلی موجانی
18- فهرست نسخههای خطی کتابخانه دولتی روسیه (لنین) علی بهرامیان
19- مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزرات امورخارجه با همکاری کتابخانۀ بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی- قم
20- فهرست نسخههای خطی کتابخانه رونقی- شهر سبز (ازبکستان) به کوشش شادمان بیک واحد وف- اقتان دل ارکین اف، زیرنظر سیدعلی موجانی
21- فهرست نسخههای خطی فارسی بخش اول از جلد دوم- تصوف: سید علی موجانی، علی بهرامیان- عصامالدین اروثبایف شاه نیاز موسایف
22- فهرست نسخههای خطی پاکستان (وبنگلادش) به کوشش عارف نوشاهی
23- تاریخچه کتابخانه مجلس(اولین کتابخانه رسمی کشور) به کوشش غلامرضا فدایی عراقی
24- نسخههای نویافته به کوشش سید محمود مرعشی نجفی
25- فهرست نامگوی نسخههای خطی فارسی دارالکتب قاهره، زیر نظر صفا اخوان
26- فهرست آثار خطی شیخ مفید زیرنظر رضا مختاری، حسین شفیعی
27- بخشی از دست نوشتههای آثار علامه دوران شیخ بهاءالدین عاملی(ره) به کوشش شید محمود مرعشی نجفی و میر محمود موسوی
28- نسخههای خطی وترجمههای صحیفه سجادیه، زیرنظر: سید محمد حسین حکیم
29- فهرست دست نوشتههای آثار خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی(ره) به کوشش سید محمود مرعشی
30- کتابشناسی دست نوشتههای آثار علامه خواجه نصیرالدین محمد طوسی به کوشش سید محمود مرعشی
31- فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی عشق آباد ترکمنستان زیرنظر: سید محمود مرعشی نجفی. ادامه ...👇
جلد نشریه معرفی میشود.
2- دعوت از انجمن شعر و ادب نوعی خبوشانی و برگزاری شب شعر.
3- برگزاری شب نقد و برسی رمان "قند و آتش" نوشتهی محمد سام موقّر با همراهی دکتر علی اصغر ارجی
4- دعوت از "انجمن ادبی کافه داشآقا" و انجمن شعر و ادب نوعی خبوشانی و برگزاری شب شعر.
5- دعوت از "انجمن ادبی استاد محمد قهرمان" و انجمن شعر و ادب نوعی خبوشانی و برگزاری شب شعر.
6- سه نوبت دعوت از بانوی پژوهشگر فرش ایران سرکار خانم شیرین صوراسرافیل و معرفی صنایع دستی منطقه، و
دیدار با چند خانواده از بانوان گلیمباف و بخشیهای موسیقی ناحیه قوچان آقای علی غلامرضا المه جوقی که
منجر به انتشار گزارشها و مقالاتی در ماهنامهی نقش و فرش شد.
7- دعوت از بانوی هنرمند و پژوهشگر موسیقی محلی سرکار خانم زهره عشقی خاص و دیدار با بخشیهای افتخارآمیز منطقه مانند: استادان هنرمند، آقایان آلمهجوقی و علیرضا سلیمانی و تعدادی دیگر از هنرمندان حوزههای مختلف هنری ماننده شاعران، خوشنویسان، موسیقی و بانوان تولیدکنندگان پوشاک محلی و کرمانجی...
8- خرید، آرشیو و تجهیز کتابخانهی دفتر فصلنامه از صدها نشریات معتبر علمی و آموزشی، فرهنگی، هنری و تاریخی از حدود سالهای 1300 تا کنون.
9- عکاسی، تهیه و چاپ پرترههای مفاخر فرهنگی و هنری و نصب در دفتر فصلنامه برای معرفی بیشتر به مراجعین.
فهرست مختصری از خرید کتابهای مرجع تحقیقاتی برای استفادهی پژوهشگران و محققان منطقه مانند:
1- فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا) به کوشش مصطفی درایتی جلد 1 تا 45
2- فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ عمومی حضرت آیت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، جلد 1 تا34 و جلد 37 و38 به کوشش سید احمد حسینی زیر نظر سید محمود مرعشی.
3- راهنمای فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ عمومی مرعشی نجفی جلد 1 تا 3 به کوشش سید احمد حسینی زیر نظر سید محمود مرعشی
4- فهرست نسخههای عکسی، مرکز احیاء میراث اسلامی جلد یک تا هفت نگارش سید جعفر حسینی اشکوری- سید صادق حسینی اشکوری زیر نظر: سید احمد اشکوری
5- فهرست نسخههای خطی مرکز احیاء میراث اسلامی جلد1 تا8 به کوشش سید احمد حسینی
6- فهرستوارۀ کتابهای فارسی جلد 1 تا11 به کوشش احمد منزوی
7- گنجینههای دستنویسهای اسلامی درجهان جلد 1 تا3 به کوشش احمدرضا رحیمی ریسه
8- فهرستواره پایان نامههای ترکیه به کوشش اسراء دوغان
9- فهرست دسنویسهای فارسی کتابخانه ایا صوفیا(استانبول) به کوشش سید محمد تقی حسینی
10- اسناد روزنامه نگاران و مطبوعات به انضمام اسناد چاپ به کوشش سید فرید قاسمی
11- مغولان در هند بررسی کتابشناسی دستنویس به کوشش حسین برزگرکشتلی، تألیف دارانوسروانجی مارشال
12- فهرست مجلههای فارسی به کوشش آزادۀ حیدری
13- فهرست دستنویسهای فارسی کتابخانه فاتح(استانبول) تألیف: سید محمدتقی حسینی
14- فهرست مقالات در (شبه قاره) به اهتمام مهدی رحیم پور زیر نظر محمدرضا نصیری
15- فهرست نسخههای خطی کتابخانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی به کوشش محمد رضا نصیری
16- فهرست نسخههای خطی شرقی (کتابخانه ملیکیف(اوکراین) زیر نظرمهرصفا اخوان
17- فهرست نسخههای خطی موجود در ولایت برخشان تاجیکستان ترجمه قدرت بیگ ایلچی بیگ(سید انورشاه خماروف) زیر نظر سیدعلی موجانی
18- فهرست نسخههای خطی کتابخانه دولتی روسیه (لنین) علی بهرامیان
19- مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزرات امورخارجه با همکاری کتابخانۀ بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی- قم
20- فهرست نسخههای خطی کتابخانه رونقی- شهر سبز (ازبکستان) به کوشش شادمان بیک واحد وف- اقتان دل ارکین اف، زیرنظر سیدعلی موجانی
21- فهرست نسخههای خطی فارسی بخش اول از جلد دوم- تصوف: سید علی موجانی، علی بهرامیان- عصامالدین اروثبایف شاه نیاز موسایف
22- فهرست نسخههای خطی پاکستان (وبنگلادش) به کوشش عارف نوشاهی
23- تاریخچه کتابخانه مجلس(اولین کتابخانه رسمی کشور) به کوشش غلامرضا فدایی عراقی
24- نسخههای نویافته به کوشش سید محمود مرعشی نجفی
25- فهرست نامگوی نسخههای خطی فارسی دارالکتب قاهره، زیر نظر صفا اخوان
26- فهرست آثار خطی شیخ مفید زیرنظر رضا مختاری، حسین شفیعی
27- بخشی از دست نوشتههای آثار علامه دوران شیخ بهاءالدین عاملی(ره) به کوشش شید محمود مرعشی نجفی و میر محمود موسوی
28- نسخههای خطی وترجمههای صحیفه سجادیه، زیرنظر: سید محمد حسین حکیم
29- فهرست دست نوشتههای آثار خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی(ره) به کوشش سید محمود مرعشی
30- کتابشناسی دست نوشتههای آثار علامه خواجه نصیرالدین محمد طوسی به کوشش سید محمود مرعشی
31- فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی عشق آباد ترکمنستان زیرنظر: سید محمود مرعشی نجفی. ادامه ...👇
💠هشتم مهر روز بزرگداشت مولانا گرامی باد
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند...
#فصلنامه_باغ_خبوشان
👇👇
telegram.me/baghekhabushan
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند...
#فصلنامه_باغ_خبوشان
👇👇
telegram.me/baghekhabushan
💠هشتم مهر روز بزرگداشت مولانا گرامی باد
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند...
🔹نام جلال الدین محمد بلخی بلندآوازه تر از آن است که بخواهم او را معرفی کنم. شاعری که در جهان به چنان شهرت و جایگاهی رسیده که آثارش به بسیاری از زبان های زنده دنیا نظیر انگلیسی و فرانسه و آلمانی ترجمه و از سوی مردم کشورهای مختلف استقبال شده است. اغلب دوستان به ویژه نوجوانان دست کم نام آثار خداوندگار عشق و عرفان را شنیده اند اما تنها تعداد اندکی کتاب های این عارف بزرگ را مطالعه کرده اند مگر در حد داستان هایی نظیر «طوطی و بازرگان» و «فیل در تاریکی» آن هم به ضرورت درس و مدرسه! در این مجال کوتاه نمی خواهم زندگی و آثار این شاعر بزرگ قرن هشتم ه.ق را بازگو کنم بلکه می خواهم به همه دوستان و به ویژه نوجوانان عزیز ارزش و اعتبار سروده ها و نوشته های عرفانی و تعلیمی مولوی را تنها یادآوری کنم. اهمیت این شاعر بزرگ نباید به برگزاری چند همایش و بزرگداشت محدود شود و هیچ کس نباید خود را از مطالعه آثار وی محروم کند. هرچند همه کتاب های این عارف بزرگ برای عموم قابل درک نیست اما هر کس با هر سطح از دانش می تواند دست کم بخش هایی از مثنوی را بخواند و به اندازه سواد خود از این کتاب به ویژه داستان هایش بیاموزد و لذت ببرد، برنامه ای که در مکتب خانه های سال های نه چندان دور، اجرا شده و نتیجه آن سواد و بینشی است که پدربزرگ ها و مادربزرگ هایمان از آن بهره برده اند.
🔹مولوی، زاده ایران زمین است (که به دلایلی در کودکی به همراه خانواده به قونیه مهاجرت کرد) فارسی زبان است، فارسی می نویسد و فارسی می سراید و با این وجود بسیار مورد توجه و احترام مردم جهان به ویژه دانشمندان است.
🔹در ایران استادان و اندیشمندان بزرگی چون بدیع الزمان فروزانفر و عبدالحسین زرین کوب به نشر و تصحیح و تحلیل و شرح آثار جلال الدین بلخی پرداخته اند و در حال حاضر نیز برخی استادان و موسسات به پژوهش در زمینه زندگی و آثار وی مشغول هستند اما این شاعر و عارف بلندآوازه بیش از اینها قابلیت شناخت و پژوهش دارد و نوشتن چند مقاله و کتاب ضروری اما کافی نیست. در سال های اخیر فیلمی نیز با عنوان «جلال الدین» در ایران ساخته و از تلویزیون پخش شد اما به دلایلی نظیر محدودیت های مالی چنان که باید و شاید توجه مخاطبان را به خود جلب نکرد.
🔹و اما چهره جهانی و اقبال غیرفارسی زبانان به مولانا و آثارش قابل توجه و تأمل است. رینولد الین نیکلسون، دانشمند انگلیسی و استاد و محقق در ادبیات و تصوف اسلامی و بزرگترین مولوی شناس مغرب زمین، صاحب بهترین تصحیح مثنوی است و اصلا شهرت او از همین جاست. همچنین سازمان یونسکو به پیشنهاد ترکیه سال ۲۰۰۷ م مصادف با هشتصدمین سال تولد وی را سال جهانی مولانا اعلام کرد. در سال ۲۰۰۱ م نیز پرفروش ترین کتاب سال آمریکا، ترجمه مثنوی توسط کولمن بارکس بود. اخیرا نیز دیوید فرانزونی (فیلمنامه نویس برنده جایزه اسکار سال ۲۰۰۰م برای فیلم گلادیاتور) فیلمنامه ای با موضوع زندگی مولانا نوشته است که لئوناردو دی کاپریو قرار است در این فیلم نقش مولوی را بازی کند.
🔹گذشته از دلایل مختلف توجه جهان به ویژه غرب به زندگی و آثار جلال الدین، مهمترین و منطقی ترین دلیل، ارزش تعلیمی، عرفانی، اخلاقی و … آثار و زندگی پر از نکته و فراز و نشیب و خاص این هنرمند است که نگاه جهان را به خود جلب میکند.
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند...
🔹نام جلال الدین محمد بلخی بلندآوازه تر از آن است که بخواهم او را معرفی کنم. شاعری که در جهان به چنان شهرت و جایگاهی رسیده که آثارش به بسیاری از زبان های زنده دنیا نظیر انگلیسی و فرانسه و آلمانی ترجمه و از سوی مردم کشورهای مختلف استقبال شده است. اغلب دوستان به ویژه نوجوانان دست کم نام آثار خداوندگار عشق و عرفان را شنیده اند اما تنها تعداد اندکی کتاب های این عارف بزرگ را مطالعه کرده اند مگر در حد داستان هایی نظیر «طوطی و بازرگان» و «فیل در تاریکی» آن هم به ضرورت درس و مدرسه! در این مجال کوتاه نمی خواهم زندگی و آثار این شاعر بزرگ قرن هشتم ه.ق را بازگو کنم بلکه می خواهم به همه دوستان و به ویژه نوجوانان عزیز ارزش و اعتبار سروده ها و نوشته های عرفانی و تعلیمی مولوی را تنها یادآوری کنم. اهمیت این شاعر بزرگ نباید به برگزاری چند همایش و بزرگداشت محدود شود و هیچ کس نباید خود را از مطالعه آثار وی محروم کند. هرچند همه کتاب های این عارف بزرگ برای عموم قابل درک نیست اما هر کس با هر سطح از دانش می تواند دست کم بخش هایی از مثنوی را بخواند و به اندازه سواد خود از این کتاب به ویژه داستان هایش بیاموزد و لذت ببرد، برنامه ای که در مکتب خانه های سال های نه چندان دور، اجرا شده و نتیجه آن سواد و بینشی است که پدربزرگ ها و مادربزرگ هایمان از آن بهره برده اند.
🔹مولوی، زاده ایران زمین است (که به دلایلی در کودکی به همراه خانواده به قونیه مهاجرت کرد) فارسی زبان است، فارسی می نویسد و فارسی می سراید و با این وجود بسیار مورد توجه و احترام مردم جهان به ویژه دانشمندان است.
🔹در ایران استادان و اندیشمندان بزرگی چون بدیع الزمان فروزانفر و عبدالحسین زرین کوب به نشر و تصحیح و تحلیل و شرح آثار جلال الدین بلخی پرداخته اند و در حال حاضر نیز برخی استادان و موسسات به پژوهش در زمینه زندگی و آثار وی مشغول هستند اما این شاعر و عارف بلندآوازه بیش از اینها قابلیت شناخت و پژوهش دارد و نوشتن چند مقاله و کتاب ضروری اما کافی نیست. در سال های اخیر فیلمی نیز با عنوان «جلال الدین» در ایران ساخته و از تلویزیون پخش شد اما به دلایلی نظیر محدودیت های مالی چنان که باید و شاید توجه مخاطبان را به خود جلب نکرد.
🔹و اما چهره جهانی و اقبال غیرفارسی زبانان به مولانا و آثارش قابل توجه و تأمل است. رینولد الین نیکلسون، دانشمند انگلیسی و استاد و محقق در ادبیات و تصوف اسلامی و بزرگترین مولوی شناس مغرب زمین، صاحب بهترین تصحیح مثنوی است و اصلا شهرت او از همین جاست. همچنین سازمان یونسکو به پیشنهاد ترکیه سال ۲۰۰۷ م مصادف با هشتصدمین سال تولد وی را سال جهانی مولانا اعلام کرد. در سال ۲۰۰۱ م نیز پرفروش ترین کتاب سال آمریکا، ترجمه مثنوی توسط کولمن بارکس بود. اخیرا نیز دیوید فرانزونی (فیلمنامه نویس برنده جایزه اسکار سال ۲۰۰۰م برای فیلم گلادیاتور) فیلمنامه ای با موضوع زندگی مولانا نوشته است که لئوناردو دی کاپریو قرار است در این فیلم نقش مولوی را بازی کند.
🔹گذشته از دلایل مختلف توجه جهان به ویژه غرب به زندگی و آثار جلال الدین، مهمترین و منطقی ترین دلیل، ارزش تعلیمی، عرفانی، اخلاقی و … آثار و زندگی پر از نکته و فراز و نشیب و خاص این هنرمند است که نگاه جهان را به خود جلب میکند.
#فصلنامه_باغ_خبوشان
telegram.me/baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Forwarded from ارج نامه
آیه اللهآقانجفیقوچانی و
مثنویمعنوی
🌹🌹🌹🌹🌹
آقانجفی قوچانی فقیه، مجتهد و صاحب کتاب سیاحت شرق است. شخصیت شگفت و سخت کوش او و بخشی مهمی از تاریخ مشروطیت و ظلم روس ها را می توان در این سفرنامه بیست ساله به نجف و کربلا به روشنی دید. در حقیقت کسب فیض از محضر آخوند خراسانی و محشوری با مثنوی و معنوی جنس واژگان و زبان و احساس آقانجفی را در این اثر به طرز بارزی زیبا و گیرا ساخته است:
"من بس که خوشم می آمد و می فهمیدم مطالب او را دلم می خواست در میان درس برقصم و در نوشتن درس فقه و اصول آخوند عشق غریبی داشتم".
🌹در آزادگی و صداقت نویسنده نیز همین بس که بی سانسور خلوت ها و ناگفتنیهای زندگی اش را برای ما
بیان می کند؛ از عاشق شدنش در یک لحظه در جوانی و حکایت زن های صیغه ایی و نمازهای استیجاری:
"دوجوان پیاده با دختری دوازده یا چهارده ساله از عقب سررسیدند و چون ماه تابان و یا خورشید نیسان بر
من طالع گردید و با یک جاذبیت فوق العادهای و چون من خسته و آن ها تازه دم از من گذشتند و من بی اختیار شدم در تندرفتن یعنی روح به جاذبه معنوی که در عقب آن خورشید چون ستاره اول شب روان بود و بدن که از قدیم علاق مندی شدید به روح داشت از عقب روح در اهتزاز و حرکت آمد... خداوند عجوبه
ساز از خاک تیره چه بنیاد کرده و بدیهی است که این جلوه های حسن نه صلصال است بلکه از پرتو جمال است".
🌹آقانجفی فراتر از اهل زمانه خویش می اندیشده، در پوسته و شعائر دینی و فقهی نمی گنجید و عاشق علم دین بود اما دانشی که لب و لباب است و نه لق لق زبان. از این رو در برابر تحجر و مقدس نمایی چون تیغ برّان و حافظوار عمل می کرد:
"طلبه باید دامن همت به کمر زند و صبر پیشه گیرد. شیطان و یا ریاست دنیا و یا چرب و شیرینی دنیا او را نفریبد که هالک ابدی آورد و بدیهی است که طلبه ای که لدنیا درس می خواند تن خود را به زحمت ندهد و در فکر مطلب فهمی نباشد، به چهار کلمه لفاظی و صناعی جهال را قانع کند".
یا:
"با ارتداد باطنی و خرابی اصول دین و کم عقلی این تعزیه داری و سینه زنی و رقاصی فایده ندارد. با این ظاهر سازی ها مغرور نباید گردید. در عبادات و وجوه دیانت عقل الزم است و خلوص نیت و فکر می خواهد".
🌹و اگر از پس آنان برنمی آید، زورش به خودش می رسید و ...
"گفتم خدواندا من که قدرت ندارم لباس روحانیت را از بر این ظالمان و مخربان شریعت بکنم... من زورم به خودم می رسد. محض آن که من شبیه آن ها نباشم که مشمول وبالی آن ها گردم، خودم را از زی آن ها بیرون می کنم. کم کم هر دفعه که عمامه را می پیچیدم به قدر نیم زرع تحت الحنک آن را که کهن تر هم
شده بود پاره کردم تا آن که در ظرف دو ماه به قدر دو پیچ در سر من بیش نماند".
🌹نکته دیگر زبان طنز اوست که بسیار ظریف و طبیعی است:
"در عالم فکر و خیال با موسی بن جعفر ع به مناجات قلبی و گفتگوی روحی مشغول شدم: هنوز که به پابوس شما نرسیده بودم با آن خستگی های راه و ناپرهیزی های منزل که در حفظ الصحه خود داشتم، هیچ بلایی و چشم زخمی به من نرسید. وقتی که زیر پرچم علم شما و حصن حصین دیار شما داخل شدم و از خستگی راحت و از خوف و وحشت مامون شدم در این دیار غربت و مالصق فقر و هالکت و پیاده روی فردا در حال وحدت و وحشت، دردی از روی دل ما برنداشتی، علاوه دردی در سربار گذاشتی".
🌹اما همان طور که گفته شد انس آقانجفی با مثنوی معنوی، روح و زبان او را بلند و لطیف ساخته و آتش نهفته درونش را شعله ور کرده بود :
"سید مثنوی خواندن گرفت. عرفان گل نمود از ناسوت به جبروت بلکه به الهوت عروج نموده در بحر فنا غرق و از خود بی خود شدیم و با خدا گردیدیم".
"گفتم گذشت و حورالعینی او هم از یاد رفت. فقط مایه تسلیت بود در نبود میرزاحسن و حال مثنوی بخوان!".
🌹بنابراین به تناسب حال و محل و استدلال در هر کجا که فرصت می یافت از ابیات مثنوی برای مقصود و باروری اندیشه اش استفاده می کرد.
برای نمونه برای قیاس و تمایز دو صنف از طلبه ها و علمای نجف که یکی مشروطه خواه بودند و پیرو آخوند خراسانی و گروهی که از استبداد شاهی تبعیت می کردند، این دو بیت از مثنوی را می آورد:
رگ رگ است این آب شیرین آب شور
در خلایق می رود تا نفخ صور
نوریان مر نوریان را طالبند
ناریان مر ناریان را جاذبند
🌹اما برای حسن ختام بهترست به واقعه دیگری در سیاحت شرق اشاره کنیم که ارادت آقانجفی به مولانا و مثنوی معنوی را به شیوایی بیان می کند و آن موضوع به توپ بستن بقعه امام رضا(ع) توسط روس ها در سال 1330 و رفتن آقانجفی پیش آیه الله شیخ اسماعیل محلاتی و تفال او به مثنوی است. از زبان خود او بشنویم:
"گفت بیا برویم نزد آقا شیخ اسماعیل محلاتی که از مجتهدین منزوی است و خوش صحبت و خوش قریحه است بلکه عقده دلمان بگشاید.
رفتیم ایشان هم خیلی اظهار همدردی نمودند و این مصیبت را بزرگ می شمردند.
مثنویمعنوی
🌹🌹🌹🌹🌹
آقانجفی قوچانی فقیه، مجتهد و صاحب کتاب سیاحت شرق است. شخصیت شگفت و سخت کوش او و بخشی مهمی از تاریخ مشروطیت و ظلم روس ها را می توان در این سفرنامه بیست ساله به نجف و کربلا به روشنی دید. در حقیقت کسب فیض از محضر آخوند خراسانی و محشوری با مثنوی و معنوی جنس واژگان و زبان و احساس آقانجفی را در این اثر به طرز بارزی زیبا و گیرا ساخته است:
"من بس که خوشم می آمد و می فهمیدم مطالب او را دلم می خواست در میان درس برقصم و در نوشتن درس فقه و اصول آخوند عشق غریبی داشتم".
🌹در آزادگی و صداقت نویسنده نیز همین بس که بی سانسور خلوت ها و ناگفتنیهای زندگی اش را برای ما
بیان می کند؛ از عاشق شدنش در یک لحظه در جوانی و حکایت زن های صیغه ایی و نمازهای استیجاری:
"دوجوان پیاده با دختری دوازده یا چهارده ساله از عقب سررسیدند و چون ماه تابان و یا خورشید نیسان بر
من طالع گردید و با یک جاذبیت فوق العادهای و چون من خسته و آن ها تازه دم از من گذشتند و من بی اختیار شدم در تندرفتن یعنی روح به جاذبه معنوی که در عقب آن خورشید چون ستاره اول شب روان بود و بدن که از قدیم علاق مندی شدید به روح داشت از عقب روح در اهتزاز و حرکت آمد... خداوند عجوبه
ساز از خاک تیره چه بنیاد کرده و بدیهی است که این جلوه های حسن نه صلصال است بلکه از پرتو جمال است".
🌹آقانجفی فراتر از اهل زمانه خویش می اندیشده، در پوسته و شعائر دینی و فقهی نمی گنجید و عاشق علم دین بود اما دانشی که لب و لباب است و نه لق لق زبان. از این رو در برابر تحجر و مقدس نمایی چون تیغ برّان و حافظوار عمل می کرد:
"طلبه باید دامن همت به کمر زند و صبر پیشه گیرد. شیطان و یا ریاست دنیا و یا چرب و شیرینی دنیا او را نفریبد که هالک ابدی آورد و بدیهی است که طلبه ای که لدنیا درس می خواند تن خود را به زحمت ندهد و در فکر مطلب فهمی نباشد، به چهار کلمه لفاظی و صناعی جهال را قانع کند".
یا:
"با ارتداد باطنی و خرابی اصول دین و کم عقلی این تعزیه داری و سینه زنی و رقاصی فایده ندارد. با این ظاهر سازی ها مغرور نباید گردید. در عبادات و وجوه دیانت عقل الزم است و خلوص نیت و فکر می خواهد".
🌹و اگر از پس آنان برنمی آید، زورش به خودش می رسید و ...
"گفتم خدواندا من که قدرت ندارم لباس روحانیت را از بر این ظالمان و مخربان شریعت بکنم... من زورم به خودم می رسد. محض آن که من شبیه آن ها نباشم که مشمول وبالی آن ها گردم، خودم را از زی آن ها بیرون می کنم. کم کم هر دفعه که عمامه را می پیچیدم به قدر نیم زرع تحت الحنک آن را که کهن تر هم
شده بود پاره کردم تا آن که در ظرف دو ماه به قدر دو پیچ در سر من بیش نماند".
🌹نکته دیگر زبان طنز اوست که بسیار ظریف و طبیعی است:
"در عالم فکر و خیال با موسی بن جعفر ع به مناجات قلبی و گفتگوی روحی مشغول شدم: هنوز که به پابوس شما نرسیده بودم با آن خستگی های راه و ناپرهیزی های منزل که در حفظ الصحه خود داشتم، هیچ بلایی و چشم زخمی به من نرسید. وقتی که زیر پرچم علم شما و حصن حصین دیار شما داخل شدم و از خستگی راحت و از خوف و وحشت مامون شدم در این دیار غربت و مالصق فقر و هالکت و پیاده روی فردا در حال وحدت و وحشت، دردی از روی دل ما برنداشتی، علاوه دردی در سربار گذاشتی".
🌹اما همان طور که گفته شد انس آقانجفی با مثنوی معنوی، روح و زبان او را بلند و لطیف ساخته و آتش نهفته درونش را شعله ور کرده بود :
"سید مثنوی خواندن گرفت. عرفان گل نمود از ناسوت به جبروت بلکه به الهوت عروج نموده در بحر فنا غرق و از خود بی خود شدیم و با خدا گردیدیم".
"گفتم گذشت و حورالعینی او هم از یاد رفت. فقط مایه تسلیت بود در نبود میرزاحسن و حال مثنوی بخوان!".
🌹بنابراین به تناسب حال و محل و استدلال در هر کجا که فرصت می یافت از ابیات مثنوی برای مقصود و باروری اندیشه اش استفاده می کرد.
برای نمونه برای قیاس و تمایز دو صنف از طلبه ها و علمای نجف که یکی مشروطه خواه بودند و پیرو آخوند خراسانی و گروهی که از استبداد شاهی تبعیت می کردند، این دو بیت از مثنوی را می آورد:
رگ رگ است این آب شیرین آب شور
در خلایق می رود تا نفخ صور
نوریان مر نوریان را طالبند
ناریان مر ناریان را جاذبند
🌹اما برای حسن ختام بهترست به واقعه دیگری در سیاحت شرق اشاره کنیم که ارادت آقانجفی به مولانا و مثنوی معنوی را به شیوایی بیان می کند و آن موضوع به توپ بستن بقعه امام رضا(ع) توسط روس ها در سال 1330 و رفتن آقانجفی پیش آیه الله شیخ اسماعیل محلاتی و تفال او به مثنوی است. از زبان خود او بشنویم:
"گفت بیا برویم نزد آقا شیخ اسماعیل محلاتی که از مجتهدین منزوی است و خوش صحبت و خوش قریحه است بلکه عقده دلمان بگشاید.
رفتیم ایشان هم خیلی اظهار همدردی نمودند و این مصیبت را بزرگ می شمردند.
Forwarded from ارج نامه
گفتیم ممکن است این عقده از دل ما بیرون رود و انتقام کشیده شود؟ گفت: البته امکان ذاتی دارد لکن نظر به اسباب عادی ممکن نیست چون هیچ دولتی امروزه در روی کره، مقاومت با روس ندارد بلکه تمام دول هم اگر متحد شوند باز اشکال دارد؛ چه اگر به نقشه نظر کنی، ممالک دیگر نسبت به مملکت
روس ساخلوهای سرحدی یک مملکت محسوب هستند. بنابراین خیلی اشکال دارد به این زودی ها این عقده از دل ها بیرون رود و باید دعا کرد.
🌹بعد از آن دست برد کتاب مثنوی را از طاقچه برداشت. مشغول به صلوات و سوره حمدی شد که بگشاید و تفألی با شعار او در این قضیه بزند و من تعجب نمودم از این مجتهد پیرمرد که کتاب مثنوی در نزد این پیدا می شود و محل اعتنا است که به او تفأل می زند و بالجمله مثنوی را گشود و تبسم نمود و اظهار تعجب و این اشعار قرائت شد از جلد چهارم صفحه 133 چاپ علاءالدوله:
🌹"حمله بردند اسپه جسمانیان
جانب قلعه و دژ روحانیان
تا فرو گیرند بر در بند و غیب
تا کسی ناید از آن سو پاک جیب
غازیان حمله غزا چون کم برند
کافران بر عکس حمله آورند
غازیان غیب چون از حلم خویش
حمله ناوردند بر تو زشت کیش
حمله بردی سوی در بندان غیب
تا نیایند این طرف مردان غیب
جنگ در صلب و رحم ها بر زدی
تا که شارع را بگیری از بدی
چون بگیری شهرهای که ذوالجلال
برگزیده است از برای انتسال
تو زدی در بندها را ای لجُوج
کوری تو کرد سرهنگی خروج
نک منم سرهنگ و هنگت بشکنم
نک به نامش نام و ننگت بشکنم
تو هال در بندها را سخت بند
چند گاهی بر سبال خود بخند
سبلتت را برکند یک یک قدر
تا بدانی کالقدر یعمی البصر
سبلت تو تیزتر یا آنِ عاد
که همی لرزید از دمشان بالد
تو ستیزه روی تر یا آن ثمود
که نیاید مثل ایشان در وجود
صد از این ها گر بگویم تو کری
بشنوی و ناشنوده آوری
توبه کردم از سخن که انگیختم
بی سخن من دارویت آمیختم
گُه نهم بر ریش خامت تا پزد
یا بسوزد ریش خامت تا ابد
تا بدانی کو خبیر است ای عدو
می دهد هر چیز را در خورد او "
🌹بعد از این اشعار بسیار خوشحال شدم؛ کانّه وحی آسمانی بود که بر ما نزول نمود و یقین نمودیم که روس به
همین نزدیکی ها مضمحل خواهد شد به توسط یک سرهنگی و آن سرهنگ را به هیچ یک از دول نتوانستیم ولو به طور ظن تطبیق کنیم مگر حضرت حجت و یا کسی که از طرف اهلل باشد و عقیده و ارادت ما به مثنوی بیش از پیش شد که این بشارت را به ما داد و سرورکی به قلب ما داخل نمود و ما هم فاتحه و با
اخلاص از سر اخلاص به گور پر نور او هدیه نمودیم و از آن جا برخاستیم و منتظر بودیم که تا کدام سرهنگ و از کدام نقطه به تایید اسالم و بَرید قلوب مؤمنین و بر اضمحلال دولت نیکلای کمر بندد و بلکه عالم را از این خرس شمالی آسوده سازد".
"علی اصغر ارجی"
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روس ساخلوهای سرحدی یک مملکت محسوب هستند. بنابراین خیلی اشکال دارد به این زودی ها این عقده از دل ها بیرون رود و باید دعا کرد.
🌹بعد از آن دست برد کتاب مثنوی را از طاقچه برداشت. مشغول به صلوات و سوره حمدی شد که بگشاید و تفألی با شعار او در این قضیه بزند و من تعجب نمودم از این مجتهد پیرمرد که کتاب مثنوی در نزد این پیدا می شود و محل اعتنا است که به او تفأل می زند و بالجمله مثنوی را گشود و تبسم نمود و اظهار تعجب و این اشعار قرائت شد از جلد چهارم صفحه 133 چاپ علاءالدوله:
🌹"حمله بردند اسپه جسمانیان
جانب قلعه و دژ روحانیان
تا فرو گیرند بر در بند و غیب
تا کسی ناید از آن سو پاک جیب
غازیان حمله غزا چون کم برند
کافران بر عکس حمله آورند
غازیان غیب چون از حلم خویش
حمله ناوردند بر تو زشت کیش
حمله بردی سوی در بندان غیب
تا نیایند این طرف مردان غیب
جنگ در صلب و رحم ها بر زدی
تا که شارع را بگیری از بدی
چون بگیری شهرهای که ذوالجلال
برگزیده است از برای انتسال
تو زدی در بندها را ای لجُوج
کوری تو کرد سرهنگی خروج
نک منم سرهنگ و هنگت بشکنم
نک به نامش نام و ننگت بشکنم
تو هال در بندها را سخت بند
چند گاهی بر سبال خود بخند
سبلتت را برکند یک یک قدر
تا بدانی کالقدر یعمی البصر
سبلت تو تیزتر یا آنِ عاد
که همی لرزید از دمشان بالد
تو ستیزه روی تر یا آن ثمود
که نیاید مثل ایشان در وجود
صد از این ها گر بگویم تو کری
بشنوی و ناشنوده آوری
توبه کردم از سخن که انگیختم
بی سخن من دارویت آمیختم
گُه نهم بر ریش خامت تا پزد
یا بسوزد ریش خامت تا ابد
تا بدانی کو خبیر است ای عدو
می دهد هر چیز را در خورد او "
🌹بعد از این اشعار بسیار خوشحال شدم؛ کانّه وحی آسمانی بود که بر ما نزول نمود و یقین نمودیم که روس به
همین نزدیکی ها مضمحل خواهد شد به توسط یک سرهنگی و آن سرهنگ را به هیچ یک از دول نتوانستیم ولو به طور ظن تطبیق کنیم مگر حضرت حجت و یا کسی که از طرف اهلل باشد و عقیده و ارادت ما به مثنوی بیش از پیش شد که این بشارت را به ما داد و سرورکی به قلب ما داخل نمود و ما هم فاتحه و با
اخلاص از سر اخلاص به گور پر نور او هدیه نمودیم و از آن جا برخاستیم و منتظر بودیم که تا کدام سرهنگ و از کدام نقطه به تایید اسالم و بَرید قلوب مؤمنین و بر اضمحلال دولت نیکلای کمر بندد و بلکه عالم را از این خرس شمالی آسوده سازد".
"علی اصغر ارجی"
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
💠مهرگان جشن مهر و دوستی ٬ پیمان و دادخواهی است
به نام خداوند خورشید و ماه
فرهنگگران سنگ و سپند ایرانی بخششی است آنسری. نازنینی است که هرگز تن به نشیب وفرودهای آلوده نداده است...
#فصلنامه_باغ_خبوشان
👇👇👇👇
telegram.me/baghekhabushan
به نام خداوند خورشید و ماه
فرهنگگران سنگ و سپند ایرانی بخششی است آنسری. نازنینی است که هرگز تن به نشیب وفرودهای آلوده نداده است...
#فصلنامه_باغ_خبوشان
👇👇👇👇
telegram.me/baghekhabushan
Forwarded from کانال رسمی هزار باده فرهنگ
💠مهرگان جشن مهر و دوستی ٬ پیمان و دادخواهی است
به نام خداوند خورشید و ماه
🔹فرهنگگران سنگ و سپند ایرانی بخششی است آنسری. نازنینی است که هرگز تن به نشیب وفرودهای آلوده نداده است. و اگر با باشنده ی زمینی آمیزشی تنگ یافته به آماج ( هدف ) رهایی وپالایش اواز دام های تباهی و آهرمنی است . بستری است پویا و پوینده که آدمی را به جایگاه بلند و اندیشه های همزاد با عشق آسمانی فرا می خواند تا با درکی نغز وباریک از هستی به شادی راستین دست یابد . به همین چرایی هاست که در روز شمار کهن ایرانی هر سی روز ماه را نامی است سپند ٬ که روز آغازینش با نام خداوند بزرگ که دارنده و فزاینده ی خرد است ٬ سپندی و آرایش یافته است:
همان اورمزد وهمان روز مهر
به شوید به آب خرد جان و چهر
( فرهنگ شاهنامه ٬ ۱۳۷۵ ٬ رویه ۴۸۷ )
🔹و هرگاه نام روز و ماه باهم برابر ویکی می شدند ٬ ایرانیان آن روز را جشن می گرفتند . جشن های ایرانی به راستی « فرصتی برای آشتی و ایجاد محبت و برادری و تقوی و پرهیزگاری بود .» ( سروش پیر مغان ٬ ۱۳۸۴ ٬ رویه ۸۹۹ ) مهرگان ( روز مهر از ماه مهر ) یکی از آن جشن های قدسی است که از شانزدهم ماه ( مهرگان عامه ) آغاز و تابیست ویکم ( مهرگان خاصه ) ادامه داشته است . مهرگان را با ایزد مهر ( میثر ٬ میترا ) نماینده ی سامه ( عهد ) و پیمان ٬ مهر و دوستی ٬ راستی و دارنده ی چراگاه های فراخ پیوندی تنگ است ٬ و دریک چم نژاده وپیوسته « مهر به معنی رحم و شفقت و مهر ومحبت نیز هست . » ( برهان قاطع ٬ ۱۳۷۶ ٬ رویه ۲۰۶۲ ) در آمیغ مهرگان جشن بزرگ داشت ایزد مهر و ارزش های آیینی او بوده که در پارسی باستان آن را « میترا کانا » می خواندند . ( یشت ها٬ ج ۱ ٬ ۲۵۳۶ ٬ رویه ۳۹۶ ) در ادبیات بشکوه سده های چهارم و پنجم هجری که در خراسان بزرگ پدید آمده است ٬ بیشتر شاعران آن روزگار براین خویشکاری های جشن مهرگانپای فشردهاند:
روز مهر وماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
( دیوان مسعود سعد سلمان ٬ رویه ۶۶۳ . حاشیه برهان قاطع ٬ رویه ۲۰۶۲ )
🔹در نامه ی ورجاوند ایران ٬ حکیم خردمند توس در آغاز داستان فریدون هنگامی که از پیروزی فریدون نماد آگاهی وخیزش ایرانی بر ضحاک انیرانی نماد بیداد و تباهی ٬ کاستی و ناراستی سخن می راند ٬ فریدون را به شوند این پیروزی درخشان بنیان گذار جشن مهرگان می داند . جشنی که نماد یگانگی و یک پارچگی ٬ هم دلی و دوستی و پای بندی به ارزش های ایزدی است . و به سخنی پیروزی گروه رنج کش بر دارندگان زر و زور است . از آن روزگاران است که « بعد از آن حکام را مهر ومحبت به رعایا به هم رسید . » ( برهان قا طع ٬ ۱۳۱۹ ٬ رویه ۱۱۰۷ ) از آن زمان است که یادمان و نماد مهر و مهربانی؛ یعنی حلقه ی ازدواج نه در ایران بلکه با راهیابی درتمام فرهنگ های گیتی هم چون نشانه ی یکی شدن ٬ پیمان و همبستگی رواجی چشم گیر یافته است:
فریدون چو شد بر حهان کامکار
ندانست جز خویشتن شهریار
به روز خجسته سر مهر ماه
بسر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هرکس ره ایزدی
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه مهر
بکوش و برنج ایچ منمای چهر
( شاهنامه مسکو ٬ ۱۹۶۶ ٬ رویه ۷۹ )
به نام خداوند خورشید و ماه
🔹فرهنگگران سنگ و سپند ایرانی بخششی است آنسری. نازنینی است که هرگز تن به نشیب وفرودهای آلوده نداده است. و اگر با باشنده ی زمینی آمیزشی تنگ یافته به آماج ( هدف ) رهایی وپالایش اواز دام های تباهی و آهرمنی است . بستری است پویا و پوینده که آدمی را به جایگاه بلند و اندیشه های همزاد با عشق آسمانی فرا می خواند تا با درکی نغز وباریک از هستی به شادی راستین دست یابد . به همین چرایی هاست که در روز شمار کهن ایرانی هر سی روز ماه را نامی است سپند ٬ که روز آغازینش با نام خداوند بزرگ که دارنده و فزاینده ی خرد است ٬ سپندی و آرایش یافته است:
همان اورمزد وهمان روز مهر
به شوید به آب خرد جان و چهر
( فرهنگ شاهنامه ٬ ۱۳۷۵ ٬ رویه ۴۸۷ )
🔹و هرگاه نام روز و ماه باهم برابر ویکی می شدند ٬ ایرانیان آن روز را جشن می گرفتند . جشن های ایرانی به راستی « فرصتی برای آشتی و ایجاد محبت و برادری و تقوی و پرهیزگاری بود .» ( سروش پیر مغان ٬ ۱۳۸۴ ٬ رویه ۸۹۹ ) مهرگان ( روز مهر از ماه مهر ) یکی از آن جشن های قدسی است که از شانزدهم ماه ( مهرگان عامه ) آغاز و تابیست ویکم ( مهرگان خاصه ) ادامه داشته است . مهرگان را با ایزد مهر ( میثر ٬ میترا ) نماینده ی سامه ( عهد ) و پیمان ٬ مهر و دوستی ٬ راستی و دارنده ی چراگاه های فراخ پیوندی تنگ است ٬ و دریک چم نژاده وپیوسته « مهر به معنی رحم و شفقت و مهر ومحبت نیز هست . » ( برهان قاطع ٬ ۱۳۷۶ ٬ رویه ۲۰۶۲ ) در آمیغ مهرگان جشن بزرگ داشت ایزد مهر و ارزش های آیینی او بوده که در پارسی باستان آن را « میترا کانا » می خواندند . ( یشت ها٬ ج ۱ ٬ ۲۵۳۶ ٬ رویه ۳۹۶ ) در ادبیات بشکوه سده های چهارم و پنجم هجری که در خراسان بزرگ پدید آمده است ٬ بیشتر شاعران آن روزگار براین خویشکاری های جشن مهرگانپای فشردهاند:
روز مهر وماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
( دیوان مسعود سعد سلمان ٬ رویه ۶۶۳ . حاشیه برهان قاطع ٬ رویه ۲۰۶۲ )
🔹در نامه ی ورجاوند ایران ٬ حکیم خردمند توس در آغاز داستان فریدون هنگامی که از پیروزی فریدون نماد آگاهی وخیزش ایرانی بر ضحاک انیرانی نماد بیداد و تباهی ٬ کاستی و ناراستی سخن می راند ٬ فریدون را به شوند این پیروزی درخشان بنیان گذار جشن مهرگان می داند . جشنی که نماد یگانگی و یک پارچگی ٬ هم دلی و دوستی و پای بندی به ارزش های ایزدی است . و به سخنی پیروزی گروه رنج کش بر دارندگان زر و زور است . از آن روزگاران است که « بعد از آن حکام را مهر ومحبت به رعایا به هم رسید . » ( برهان قا طع ٬ ۱۳۱۹ ٬ رویه ۱۱۰۷ ) از آن زمان است که یادمان و نماد مهر و مهربانی؛ یعنی حلقه ی ازدواج نه در ایران بلکه با راهیابی درتمام فرهنگ های گیتی هم چون نشانه ی یکی شدن ٬ پیمان و همبستگی رواجی چشم گیر یافته است:
فریدون چو شد بر حهان کامکار
ندانست جز خویشتن شهریار
به روز خجسته سر مهر ماه
بسر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هرکس ره ایزدی
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه مهر
بکوش و برنج ایچ منمای چهر
( شاهنامه مسکو ٬ ۱۹۶۶ ٬ رویه ۷۹ )
🔹بنا بر بازگفت شاهنامه ؛ مهرگان جشن به سر ٱمدن همه ی تباهی ها و تنگی ها ٬ دردها و رنج ها و در فرجام رخت بربستن اندیشه های نارواست . روزگار گشایش و فراوانی ٬ شادی و هم دلی ورهنمون شدن به راه و روش خداوندی است . مهرگان در باورهای ایرانی پیوسته با زمین و کشاورزی جشن برداشت کشت و خرمن است ٬ چراکه دراین هنگام روییدنی ها به اوج رشد و کمال خود می رسند . گاهنبار « پیی تیش ههی » روز میزان ؛ سی ام شهریور ماه است که زمین آفریده شد . ( خرده اوستا ٬ رویه ۲۱۶ - ۲۲۱ ) وچون هر گاهنبار پنج روز به طول می انجامیده است ٬ می توان گفت که آفرینش زمین درجشن مهرگان رخ داده است . و « خداوند از نور و ظلمت بین نوروز و مهرگان پیمان گرفت . » ( آثارالباقیه ٬ ۱۳۶۳ ٬ رویه ۳۳۸ ) همان گونه که پیش تر آمد ؛ جشن مهرگان با مهر وآیین مهری پیوندی تنگ دارد . در باورهای مهری پیوند مهر با کشت و چراگاه بسی آشکار است ٬ وسوگند به کشت ( زراعت ) یک زمین از آیین های مهری بوده است . ( آیین مهر ٬ ۱۳۷۱ ٬ رویه ٬ ۷۸ ) در یکی از هفت گامه ی مهری ( گامه ی پارسی) هلال ماه وداس نشانه های این زینه ی مهری است . این دو نماد با کشت و دروگری پیوستی تنگاتنگ دارند ٬ وبا کشاورزی که بنیاد روزی واقتصاد جامعه ی ایرانی است از آیین مهر بهره برده است . ( همان ٬ رویه ۳۵۸ ) هنوز در بسیاری از جاهای ایران این باور کهن میان کشاورران و دام داران ( به ویژه کشاورزان قوچانی ) به جای مانده است که نور ماه در رویش وفراوا نی وباروری دام وگیاهان هنایشی ( تأثیری ) به سزا دارد . روستا مرد قوچانی به درستی از هنایش نور ماه بر گله و رویش کشتزارها سخن گفت : « نورماه باعث وفور وفراوانی و سرسبزی درگله و زراعت ما می شود . » در ماه نیایش به روشنی به این باور ژرف ایرانی اشارت رفته است : « در هنگامی که ماه روشنی بتابد گیاه سبز رنگ یکسان در بهار بروید اندر ماه و پر ماه » ( خرده اوستا ٬ رویه ۱۲۴ ) اندرماه روز اول ماه است که تیغهی آن پدیدار می شود ٬ و پر ماه روزی است که دایره ی ماه پر و کامل است . ایرانیان باستان سال را به گواه روشن اوستا بر دو بخش تابستان ( hama - هَمَ ) و زمستان (zayana - زین ) تقسیم می کردند . ( یشت ها ٬ ج۱ ٬ ۱۳۵۶ ٬ رویه ۳۹۷ ) و مهرگان جشن آغاز شدن فصل زمستان وآغاز بارش وریزش های آسمانی بود . جشن مهرگانهم زمان با پایان درو وخرمن کوبی برپا می شده است ( اگرچه دریک گردش چند هزاره درمیان توده ی مردم ) در آیین این جشن ایزدی به پاس قدر و ارزش دانی از روزی و بهره های اهورایی ٬ فرآورده های کشاورزی و دامی همراه با آیین های سپاس و شکر گزاری به نمایش گذاشته می شد ٬ و با همراهی موسیقی نژاده ی ایرانی و پخش شکرینه و شیرینی به اوج خود می رسید . از این رو مهرگان جشن مهر و دوستی وگاه عشق ورزیدن به خداوند از سوی مردمی است که برای روزی وبهره هایی که به آنان ارزانی شده در کمال فروتنی وسپاس داری با شادی اهورا آفریده اورا به ستایشی از جان برآمده بنشینند . در روستاهای قوچان کهن تا چند دهه ی پیش جشن خرمن و آیین های پیوسته اش به این گونه برگزار می گردید . هر روستا زمین ویژه ای به نام خرمنگاه داشت . هنگامی که فصل درو آغاز می شد و دسته های طلایی گندم به جایگاه خرمنگاه جابه جا می شد ٬ و به زبانزد روستاییان « تاج » می گردید٬ کوبیدن دسته ها ( خوشه ها ) به وسیله ی گاوان نر در حرکت - باوری آیینی ( با گذاشتن قند دردهان حیوان و دود کردن اسفند و ذکر صلوات ) چه در هنگام کشت وچه درزمان برداشت و کوبیدن خرمن که از آخور به دشت برده می شد ٬ آغاز می گشت . میدان دشت آکنده از کوشش وبوی دل آویز گندم بود ٬ و هر جنب وجوش آیینی دراین جشن کشاورزی رنگ و بویی ازجنس سپاس گزاری از خداوند را داشت.