پلّه های یادت
- نفسگیر..!!!...
پلّه های فرآموشی ات
- چه تلّی از آوار
که بر سرم نمی ریزد......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas @Babiehsas
- نفسگیر..!!!...
پلّه های فرآموشی ات
- چه تلّی از آوار
که بر سرم نمی ریزد......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas @Babiehsas
آنقدر
دلم را
تنگ می کنم..!!!...
که جای کسی
- جز تو ، نباشد...!!!!.......
عشقِ بزرگ شده
- در آغوش ِ تنهاییِ من...!!!...
#گویا فیروزکوهی
کاربر عزیز سمفونی عاشقی
💔| @babiehsas💔
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄
دلم را
تنگ می کنم..!!!...
که جای کسی
- جز تو ، نباشد...!!!!.......
عشقِ بزرگ شده
- در آغوش ِ تنهاییِ من...!!!...
#گویا فیروزکوهی
کاربر عزیز سمفونی عاشقی
💔| @babiehsas💔
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄
.
چشمهایت را
- به دلم پیوند زدم !
چه حاصل ؟!
در این بهار ِ بی بارور
یک سینه دلتنگی
- کم است ؟!
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍
چشمهایت را
- به دلم پیوند زدم !
چه حاصل ؟!
در این بهار ِ بی بارور
یک سینه دلتنگی
- کم است ؟!
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍
بهار چشمانت عاشقام دارد وُ
پاییز نگاهات شاعرم....
عطش آموز عشقی سوزانم !
که با تمامت عریانیام
- پوست در تابستان ِتنات نترکاندم
سوختهی سرابی تا هنوز.....
سپید میبارد پیریام
- خاطرات با تو را
در هوای متغیّر اکنون.....
نه تابی که فرا روم از سستی ِ سطح
به هِرّهی تماشا.
نه توانی در توالی ِ دقیقهها
که فرو روم در ژرفاژرف این شگفت که منم !
- دچار آمدهی عشق وُ شعر
در عصر انجماد عهد......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍
پاییز نگاهات شاعرم....
عطش آموز عشقی سوزانم !
که با تمامت عریانیام
- پوست در تابستان ِتنات نترکاندم
سوختهی سرابی تا هنوز.....
سپید میبارد پیریام
- خاطرات با تو را
در هوای متغیّر اکنون.....
نه تابی که فرا روم از سستی ِ سطح
به هِرّهی تماشا.
نه توانی در توالی ِ دقیقهها
که فرو روم در ژرفاژرف این شگفت که منم !
- دچار آمدهی عشق وُ شعر
در عصر انجماد عهد......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍
یک پیاله
- بیشتر از چشمانت زدم...!!!
که تو کمی دیر
نگاهم را نوشیدی....!!!!....
به سلامتی عشق
- لبی دیگر از لبانت....
تر می کنم...!!!!
-مست سیاه چشم...!!!!.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍
- بیشتر از چشمانت زدم...!!!
که تو کمی دیر
نگاهم را نوشیدی....!!!!....
به سلامتی عشق
- لبی دیگر از لبانت....
تر می کنم...!!!!
-مست سیاه چشم...!!!!.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍
♥️💥
در خیال زادگاه من
صبح ،
مصداق تلاقئ دو چشم وُ
یک سلام ساده
از عاشق ترین دلهاست...!
#گویا_فیروزکوهی
سلام
بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍🍂
در خیال زادگاه من
صبح ،
مصداق تلاقئ دو چشم وُ
یک سلام ساده
از عاشق ترین دلهاست...!
#گویا_فیروزکوهی
سلام
بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍🍂
یک دفتر خاموشی...
- مرا ورق می زند...!!!
کجاست چشمهای سکوتی؟!
که بخوانَدَم...!!!
- تا کمی باورم کنی...!!!!.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍂
- مرا ورق می زند...!!!
کجاست چشمهای سکوتی؟!
که بخوانَدَم...!!!
- تا کمی باورم کنی...!!!!.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍂
محبوب ِ من
یک خیابان وُ چند کوچه....
چقدر از تو دورم ؛
- تنها دل ِ عاشقم می داند وُ
قاصدکی سرگردان ؛
که به پنجره ی بسته خورده ست !!......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍂
یک خیابان وُ چند کوچه....
چقدر از تو دورم ؛
- تنها دل ِ عاشقم می داند وُ
قاصدکی سرگردان ؛
که به پنجره ی بسته خورده ست !!......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍂
" در من آن پرندهی با تو...
با تو ؛ پرندهای
که زبان باران را
یک پنجره در من ترجمه دارد.
که صبح
- دیگر با من آشتی نمیکند !!!....
پرده کشیدم
تا خاک گلدان را عوض کنم.
...و عکس غبار گرفتهام را
- از قاب !
که شور نزند چشمهایم از بیطلوعی....
نگاه میبرم
- به ایوان رو به عریانی ِفصل
مشتی واژه میپاشم از دفتر ذهن
برای پرندهی با تو
شاید !
- ترنم شاعر در مرا
که فرآموش صبح وُ آفتاب آمدهست ؛
به ترجمه با آبی چشمهایت بنشیند.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍂
با تو ؛ پرندهای
که زبان باران را
یک پنجره در من ترجمه دارد.
که صبح
- دیگر با من آشتی نمیکند !!!....
پرده کشیدم
تا خاک گلدان را عوض کنم.
...و عکس غبار گرفتهام را
- از قاب !
که شور نزند چشمهایم از بیطلوعی....
نگاه میبرم
- به ایوان رو به عریانی ِفصل
مشتی واژه میپاشم از دفتر ذهن
برای پرندهی با تو
شاید !
- ترنم شاعر در مرا
که فرآموش صبح وُ آفتاب آمدهست ؛
به ترجمه با آبی چشمهایت بنشیند.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍂
چشمهایش
بیا و سرت را بر سینهام بگذار؛ تا این زندگی به رنجی که میکشیم، بیارزد . #جمال_ثریا @Babiehsas✍❄️
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تو چیدم
در بارش ِ شکوفه های گیلاس
پشت ِ پرچین ِ پیرار
که سایه ات
کوتاه تر از چینه ی باغ بود !
...و نیز انگشتانت
ظریف تراز مدادهای تراشیده در دستانم
که می رفت ؛
- گیسوانت را
به نقش وُ نوازش بگیرد ،
بر بومِ بی آبرنگ......
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تو چیدم
در بارش ِ لاجوردئ عصر
پشت ِ حیای برآمده
که راز ِ پنهان عشق را
بالغ آمد....
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تَرَک خورده ی تو چیدم
در بارش ِ سکوت وُ آه
پشت ِ مدّ ِ سراب
در صحارئ خیالی
که خیمه سوز ِ عطش ِ قیس ِ جدا مانده
- از نیمه ی دیگر خود بود....
زیباترین بوسه ی جهان را
بگذر....
می خواهم
لب بستن ِ شاعرم را
مصرعی نوبرانه از نگاه ِ تو بچینم
- آوازم بده.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍❄️
از لبان تو چیدم
در بارش ِ شکوفه های گیلاس
پشت ِ پرچین ِ پیرار
که سایه ات
کوتاه تر از چینه ی باغ بود !
...و نیز انگشتانت
ظریف تراز مدادهای تراشیده در دستانم
که می رفت ؛
- گیسوانت را
به نقش وُ نوازش بگیرد ،
بر بومِ بی آبرنگ......
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تو چیدم
در بارش ِ لاجوردئ عصر
پشت ِ حیای برآمده
که راز ِ پنهان عشق را
بالغ آمد....
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تَرَک خورده ی تو چیدم
در بارش ِ سکوت وُ آه
پشت ِ مدّ ِ سراب
در صحارئ خیالی
که خیمه سوز ِ عطش ِ قیس ِ جدا مانده
- از نیمه ی دیگر خود بود....
زیباترین بوسه ی جهان را
بگذر....
می خواهم
لب بستن ِ شاعرم را
مصرعی نوبرانه از نگاه ِ تو بچینم
- آوازم بده.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍❄️
میگردم
چهقدر بیسبب ؛ نیستی ؟!
حتی در من !
و فصلها
که میروند به رنگ چشمهای هماره در راهم در آیند
سبز تا سفید.....
بعید نیست
در کهف ِ خودت پیدا شوی!
تا تو راهی باید باشد
ادامه میدهم تمام تو کاویدن را
که حظّ ِخستگی بردن تا تو
- سهم ِاز نخست ِحیران ِدر من است
که شاید کمی زودتر از قیس ِ همقطار
عاشق افتادم...
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌸
چهقدر بیسبب ؛ نیستی ؟!
حتی در من !
و فصلها
که میروند به رنگ چشمهای هماره در راهم در آیند
سبز تا سفید.....
بعید نیست
در کهف ِ خودت پیدا شوی!
تا تو راهی باید باشد
ادامه میدهم تمام تو کاویدن را
که حظّ ِخستگی بردن تا تو
- سهم ِاز نخست ِحیران ِدر من است
که شاید کمی زودتر از قیس ِ همقطار
عاشق افتادم...
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌸
.
در کجای این جهان تاریکام ؟!
روشنام نیست !
تنها ؛ کلمات مرا میخوانند.
تتها ؛ واژهها مرا میفهمند.
...و تنها ؛ صدا که ادراکام میکند...
دچار آمدهی وهمی
که از آن ِ من نیست !
سایه به سایهی شب ِ مستولی
- پیسوز ِ پیسوز چراغی میسوزم
که خاموشی ِ سالهایم را طی میکند
- خستهتر وُ بی اتراق....
کجا - آرامجایی ؟!
که سکوت خاکخوردهی بی ترا
- ردیف آیم !
در تغزّلی بر آمده از دل
به لبخوانی ِ چشمهایی
که خواب را بر من خراب
- قافیه نمیبندد.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌸
در کجای این جهان تاریکام ؟!
روشنام نیست !
تنها ؛ کلمات مرا میخوانند.
تتها ؛ واژهها مرا میفهمند.
...و تنها ؛ صدا که ادراکام میکند...
دچار آمدهی وهمی
که از آن ِ من نیست !
سایه به سایهی شب ِ مستولی
- پیسوز ِ پیسوز چراغی میسوزم
که خاموشی ِ سالهایم را طی میکند
- خستهتر وُ بی اتراق....
کجا - آرامجایی ؟!
که سکوت خاکخوردهی بی ترا
- ردیف آیم !
در تغزّلی بر آمده از دل
به لبخوانی ِ چشمهایی
که خواب را بر من خراب
- قافیه نمیبندد.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌸
.
با تو ، من این بهار را
عاشقتر میشوم
عاشقتر
- من این بهار را با تو
که عطر خیس شکوفههای شال رها شدهات
شاخساران اردیبشتام را
- به ودیعه میگیرد...
چه حسی از تو تا من
نسیم گیسو گشوده بر قفس اکنونام
تا رها شدن از هر چه قید ِبعید !
تو را مقیّدم به رقص وُ ترانه
به موسیقی شکوفا شدن از نتهای نانوشته
که کوکام دارد با تو از عشق نواختن
ز سر انگشتان کشیده
- بر تار تار ِتاریک آمده
تا روشنات سازد به دهانی آواز
..و لبخوانی ِچشمهای تار کشیده از سکوت.....
من این بهار با تو را عاشقترینام
بانوی بابونه به بوی احساس
کنار هوش چشمهای نیلوفری
که آسمان را در چشم قاب میکند
به انتظاری که گویا از تو نمیرود.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌸
با تو ، من این بهار را
عاشقتر میشوم
عاشقتر
- من این بهار را با تو
که عطر خیس شکوفههای شال رها شدهات
شاخساران اردیبشتام را
- به ودیعه میگیرد...
چه حسی از تو تا من
نسیم گیسو گشوده بر قفس اکنونام
تا رها شدن از هر چه قید ِبعید !
تو را مقیّدم به رقص وُ ترانه
به موسیقی شکوفا شدن از نتهای نانوشته
که کوکام دارد با تو از عشق نواختن
ز سر انگشتان کشیده
- بر تار تار ِتاریک آمده
تا روشنات سازد به دهانی آواز
..و لبخوانی ِچشمهای تار کشیده از سکوت.....
من این بهار با تو را عاشقترینام
بانوی بابونه به بوی احساس
کنار هوش چشمهای نیلوفری
که آسمان را در چشم قاب میکند
به انتظاری که گویا از تو نمیرود.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌸
.
همهء نام ها را
ورق زدم
تا به تو برسم...
که نامم
- فرآموشم شد!!!
راستی ، هنوز می دانی
- از کدام قبیلهء عشقم؟!
ای بی نشان آشفتهء
- کوه وُ صحاری...!!!!.......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌻
همهء نام ها را
ورق زدم
تا به تو برسم...
که نامم
- فرآموشم شد!!!
راستی ، هنوز می دانی
- از کدام قبیلهء عشقم؟!
ای بی نشان آشفتهء
- کوه وُ صحاری...!!!!.......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌻
از جانب کدام میوزی ؟!
که یک پنجره
احساس با توآم گل میکند....
به کوچه میزنم
که مگر بنوشم از خنکای آغوشت
ای آرامش تازهی سپیدهمان بهار
- نسیم عطر پراکن
از آوندهای سبز دقیقههای انتظار
رویای بال کشیده
از محاط لاجوردی افق دوردست
در چشمهای خمار وّ
- خوآبزدهی عاشقی که منم.......
#گویا_فیروزکوهی
سلام صبحتون بخیر دوستان❣
@Babiehsas✍🌻
که یک پنجره
احساس با توآم گل میکند....
به کوچه میزنم
که مگر بنوشم از خنکای آغوشت
ای آرامش تازهی سپیدهمان بهار
- نسیم عطر پراکن
از آوندهای سبز دقیقههای انتظار
رویای بال کشیده
از محاط لاجوردی افق دوردست
در چشمهای خمار وّ
- خوآبزدهی عاشقی که منم.......
#گویا_فیروزکوهی
سلام صبحتون بخیر دوستان❣
@Babiehsas✍🌻
چشمهایش
#حس_خوب😍 @Babiehsas✍🌻
.
یک میز
یک لیوان چای
...و تکّهای تداعی ِخاطره
- به شیرینی وُ طعم بوسهی پنهان !
...و جای خالی ِعاشقانههای شاعر ِدر من
میان کتابی که بیتحمّل از آغوش ناگشوده
- قافیه میبندد.....
خودم ؛ خودم را دعوت کردم !
بعید فرآموش ِاین شعر ِنانوشته شوی
که مصرعی تنهاییام را
پناه به گوشهی دنجی آوردی
تا حس ِهر هنگام بی تو بودنم را
- هجا سازی.
با سرانگشتانی قد کشیده
به نوازش ِگلهای سرخ کاشتهی کنار ِحوضِ فیروزهای.....
یک میز
یک لیوان چای
...و تکّهای تداعی تبسّم
برای من که دور از تو
- از ته مانده صبرم مینوشم......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌻
یک میز
یک لیوان چای
...و تکّهای تداعی ِخاطره
- به شیرینی وُ طعم بوسهی پنهان !
...و جای خالی ِعاشقانههای شاعر ِدر من
میان کتابی که بیتحمّل از آغوش ناگشوده
- قافیه میبندد.....
خودم ؛ خودم را دعوت کردم !
بعید فرآموش ِاین شعر ِنانوشته شوی
که مصرعی تنهاییام را
پناه به گوشهی دنجی آوردی
تا حس ِهر هنگام بی تو بودنم را
- هجا سازی.
با سرانگشتانی قد کشیده
به نوازش ِگلهای سرخ کاشتهی کنار ِحوضِ فیروزهای.....
یک میز
یک لیوان چای
...و تکّهای تداعی تبسّم
برای من که دور از تو
- از ته مانده صبرم مینوشم......
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🌻
از کدامین جانب عشق مےتَراود
طنینِ" دوستَت دارم " ؟!
که دلم را به ارتعاش گرفتهست...
کاش !
تارے از گیسوانت در چَنگم بود.
تا پاسخِ دلم را مےنواختم
با نُت گریههاے چشمِ مانده به راهت...!
#گویا_فیروزکوهے
❤️
@Babiehsas✍🌻
طنینِ" دوستَت دارم " ؟!
که دلم را به ارتعاش گرفتهست...
کاش !
تارے از گیسوانت در چَنگم بود.
تا پاسخِ دلم را مےنواختم
با نُت گریههاے چشمِ مانده به راهت...!
#گویا_فیروزکوهے
❤️
@Babiehsas✍🌻
Bame Tehran
Evan Band - Tak3da.com
.
با خیالت میزنم بیرون...
یک خیابان دورتر از خود
زیر باران ؛
خیس ِ حس ِ پرسه خواهم شد.
خوب میدانم ؛
وزن ِ عشق ِ من به تو بالاست.!
...و دلم
- در تار وُ پود ِ غربت ِ پیراهنم تنگ است...
@Babiehsas✍🌻
#گویا_فیروزکوهی
با خیالت میزنم بیرون...
یک خیابان دورتر از خود
زیر باران ؛
خیس ِ حس ِ پرسه خواهم شد.
خوب میدانم ؛
وزن ِ عشق ِ من به تو بالاست.!
...و دلم
- در تار وُ پود ِ غربت ِ پیراهنم تنگ است...
@Babiehsas✍🌻
#گویا_فیروزکوهی
از توووووووووووووو....
تو را نوشتم.
تو را تصویر کردم.
در من ؛ تو را خواندند!
در من ؛ تو را دیدند!
پنهان در آینه شدم
...و سنگها که تو را تکثیر کردند....
چقدر عاشقم ؟!
هیچ در تو به نظر نمیآیم!
چقدر شاعرم؟!
تا هنوز به لبخوانی ِ چشمهایم نیآمدی....
نه ، تمام نمیشود
- این حس ِ از تو نوشتن!
نه ، رنگ پایان نمیپذیرد
- این نگاه ِ از تو تصویر کردن!
الهام همارهی در من.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍁🍂
تو را نوشتم.
تو را تصویر کردم.
در من ؛ تو را خواندند!
در من ؛ تو را دیدند!
پنهان در آینه شدم
...و سنگها که تو را تکثیر کردند....
چقدر عاشقم ؟!
هیچ در تو به نظر نمیآیم!
چقدر شاعرم؟!
تا هنوز به لبخوانی ِ چشمهایم نیآمدی....
نه ، تمام نمیشود
- این حس ِ از تو نوشتن!
نه ، رنگ پایان نمیپذیرد
- این نگاه ِ از تو تصویر کردن!
الهام همارهی در من.....
#گویا_فیروزکوهی
@Babiehsas✍🍁🍂