چشمهایش
1.92K subscribers
35.8K photos
2.6K videos
156 files
200 links
هیچکس ماندگار نیس

به قول های امروزی اعتباری نیست.

کانال چشمهایش
همون بابی(احساس)سابق هست



🔱🔱 @Babiehsas 🔱🔱 Join@
Download Telegram
برایت سال خوبی آرزو دارم
برایت یک بغل آرامش، امنیّت
برایت عشق، ثروت، دلخوشی، لبخند، آزادی🌱
برایت سرزمینی، غرق آبادی...
برایت حالِ خوبی آرزو دارم!
برایت آشنایی‌های تازه، حرف‌های ناب،
برایت سینه‌ای بی‌تاب...
و می‌خواهم که امسالت، پر از سیر و سفر باشد،
خوشی‌هایت بماند، غصه‌هایت در گذر باشد،
و لبخندت؛ ز هر سالی، عمیقا بیشتر باشد...
برایت لذتِ آغوش می‌خواهم
و شورِ مبتلا بودن
و شوقی بی‌هوا از اینکه تنها نیستی در این دیار بی‌‌سرانجامی
و دوری از شکست و رنج و ناکامی...
برایت جسم سالم، حال خوش، ذهنی پر از ایده
برایت نور عشقی، بر شبِ تاریک، تابیده...
برایت سال خوبی آرزو دارم...❤️

#نرگس_صرافیان_طوفان

@Babiehsas🌸
حالِ من خوب است
نه عاشقم
نه غمگینم
نه دلتنگ ...
این روزها ؛
جای هیچکس خالی نیست !
من در بی تفاوت ترین حالتِ ممکن قرار دارم ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌


@Babiehsas🌸
دمت گرم و سرت خوش باد ..!

اگر حتی نباشم من ؛
تمامِ جوششِ قلبِ پر از احساسِ من آنجاست .
اگر تنها ترین ایام ، از من شد ؛
اگر داراییِ قلبم ؛
فراق و خواستن ها و ندیدن شد ؛
صدایِ خنده ات ، آنقدر شیرین است ؛
که آوایش ؛
برایم از میانِ کوه ها هم ، عالمی دارد ...
بیاسا ای تمامِ عشق ؛
که من ، با شادی ات ، شادم !


#نرگس_صرافیان_طوفان‌  

@Babiehsas🌸
به گذشته‌ام فکر می‌کنم؛ دور می‌روم، دورتر، و باز هم آن بالا می‌ایستم و به منِ خسته، شکست‌خورده و زخمی‌ام نگاه می‌کنم، و باز هم به عقب‌تر می‌روم و نگاه می‌کنم، به خودم، به روزهای تلخ و شیرینی که پشت سر گذاشته‌ام، به موفقیت‌ها، شکست‌ها، به شادی‌ها و رنج‌ها...
و عجیب‌تر این‌که، من به دفعات، به پایان خط رسیده‌ام، تمام امید و توانم را باخته‌ام، به ادامه ندادن فکر کرده‌ام و دلیلی برای ادامه نداشته‌ام. اما حالا اینجا هستم؛ هزاران جای زخم به تن و هزاران تجربه‌ی اندوه به دوش و همچنان امیدوار!
خوب که نگاه می‌کنم و تمام آنچه بر من گذشته را که مرور می‌کنم تازه می‌فهمم چقدر قوی بوده‌ام! چقدر صبور، چقدر مقاوم و چقدر روی پای خود ایستاده!

#نرگس_صرافیان_طوفان
@Babiehsas
غمگینانه به چشم‌هایم نگاه کرد و گفت: چشم‌هایت رنجِ درونِ مرا کم می‌کند و این جمله آنقدر دردناک و آنقدر عمیق بود که دلم خواست وقت رفتن، چشم‌هایم را بگذارم برای او و برگردم...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@Babiehsas🌸
روی پای خودت بایست! این همه‌جوره به نفع توست؛ اول برای غرور تو و بعد برای این‌که روی پای خودت ایستادن و یک تنه جنگیدن برای خواسته‌ها، تو را قوی‌تر می‌کند.
شاید دیرتر برسی، شاید همه‌چیز سخت‌تر باشد، شاید هزار بار جا بزنی و از نو شروع کنی؛ ولی شک نکن که این رسیدن آنقدر زیر دندان دلخوشی‌ات مزه می‌کند که رسیدنِ با یاریِ دیگران، نخواهد کرد!
من تمام آدم‌های تلاشگر را تحسین می‌کنم و دعا می‌کنم آنان که به‌جای آرام نشستن و به مسائل پوچ و معاشرت‌ها و حرف‌های بیهوده پرداختن، بلند شده‌اند و دارند در مسیر رشد و ارتقای خودشان و جهان خودشان تلاش می‌کنند و از کسی توقعی ندارند، به مقصود برسند.
دعا می‌کنم هرکس به قدر تلاش و سخت‌کوشی‌اش از جهان سهم بگیرد و پس از تلاش و رنج‌های فراوان، آسودگی و لبخندهای بسیار باشد...
دعا می‌کنم جهان هم طرفدار آدم‌های تلاشگر باشد و بهترین‌های خودش را برای آنان کنار گذاشته‌باشد،
همانان که دنیا را از ورطه‌ی مسائل پیش‌پا افتاده و زیستن‌های بدون هدف بیرون می‌کشند و لیاقتی فراتر از دستاوردهای معمول جهان دارند.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@Babiehsas🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگر می شود
تـو را داشت ،
تـو را دید ،
با تـو حرف زد ،
و بهشت را روی زمین احساس نکرد؟!
به‌ خدا که بهشت همین‌ جاست
همین نقطه‌ای که من هستم ،
همین‌ جا که تـو میخندی....♥️

#نرگس_صرافیان_طوفان

غردبتون دلبرانه 💋


@Babiehsas🌻
.

هر سال پاییز ؛
انگار کودکِ بی غم و آسوده ی سال هایِ دور ، به رسمِ وفایِ کودکانه اش ، در من ، تکرار می شود ...
باد می وزد ،
باران می بارد ،
و مدام صدایِ زنگِ خاطره انگیزِ مدرسه ، در گوشِ خیالاتِ من ، می پیچد ...
صدایِ خنده ها و پچ پچ هایِ کودکانه در کلاسی که پنجره اش به یک صبحِ روشن و طلاییِ پاییزی ، گشوده بود ،
صدای گچی که معلم ، به تخته سیاه می کوبید تا حواسِ پرتِ مرا ، جمع تر کند ،
و صدایِ دسته جمعیِ کودکانی ، که ترانه ی "باز باران" و "صد دانه یاقوت" می خواندند ...
مدام تصویرِ کبری با آن کتابِ خیس و نم کشیده اش ، و سفره ی پر رونقِ کوکب خانم ، پیش چشمانم ورق می خورَد ،
تصویرِ زاغک و روباه و پنیر ...
و مدام بویِ عطرِ پاک کن و دفتر و کتاب هایِ نو ، جان تازه ای به من می بخشد ...
کاش من هم شبیهِ کبرای کتاب ها ، در خمِ گرفتنِ تصمیم خودم مانده بودم و هرگز بزرگ نمی شدم .
کاش سقوطِ زیبایِ برگ هایِ خشکِ پاییزی ، تداعیِ دردهایِ بزرگسالی ام نمی شد ،
کاش قدم زدن در خیابان هایِ نارنجیِ پاییز ، گریزِ ناگزیری از رنج هایِ تکراری ام نبود ...
خدایا اجازه !
می شود به کودکی ام برگردم ؟!
من از دنیایِ نفس گیرِ آدم بزرگ ها ، خسته ام ،
این روزها دلم بدجور هوایِ کودکی ام را کرده ...
بدجور ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

🍂🕊

.
@Babiehsas🍁🍂
حتی برای ساخت اهرام مصر هم بیش از ۱۰۰ دفعه آزمون و خطا کرده‌اند و ادامه داده‌اند تا رسیده‌اند به یکی از بزرگترین عجایبی که بشر ساخته! آن‌وقت من و تو از خودمان توقع زمین خوردن و اشتباه کردن نداریم و انتظار داریم با همان تیر اول، هدف را بزنیم و به مقصود برسیم...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@Babiehsas🍁🍂
هرچه بیشتر پیش می‌رویم، بیشتر دوستت دارم و هرچه بیشتر دوستت دارم، بیشتر احساس خطر می‌کنم. احساس خطر برای از دست دادنت! برای یک روز سرد پاییزی -شاید چند سال بعد- که تو نیستی و من دارم به تمام مسیری که با تو رفتم و به دوستت دارم هایی که گفتم و شنیدم و به لبخندهای دونفره و تمام چیزی که اتفاق افتاده فکر می‌کنم و گریه‌ام گرفته! من هرچه بیشتر دوستت دارم، بیشتر می‌‌ترسم! می‌ترسم دل ببندم و به جای تمام جهان روی تو حساب کنم و تو بروی! من می‌ترسم دوست داشتنم کفافِ نگه داشتنت را ندهد!
دوباره می‌نشینم و از نو فکر می‌کنم؛ به اینکه مگر همه می‌آیند که بمانند؟ به اینکه اصلا رفتن هم جزئی از این زندگی‌ست، به اینکه گاهی حتی با رفتن و از دست دادنِ آدم‌های محبوبمان، قوی‌تر می‌شویم و یاد می‌گیریم که باید با این بخش اجتناب ناپذیر جهان هم کنار بیاییم.
من باید یاد بگیرم رفتن و از دست دادن تو را بپذیرم و با احتمالِ نداشتنت کنار بیایم، حتی اگر هرگز اتفاق نیفتد! من باید جام زهر را بنوشم، قبل از اینکه به اجبار در دهانم بریزند...
من باید یاد بگیرم در لحظه زندگی کنم و به یک قدم جلوتر قناعت کنم و نخواهم صد قدم آنطرف ترم را حدس بزنم و هزار احتمال و استدلال برای خودم بتراشم. باید برای هر ممکن و ناممکنی آماده باشم و نگذارم که ترسِ از دست دادن، مانع صمیمیت و اعتمادم به آدم‌ها شود. باید دلبسته شوم، نه وابسته و همانطور که با "درودها"، با "بدرودها" هم کنار بیایم. آدمی بود و دوستش داشتم و دوستم داشت و خاطرات خوبی داشتیم و رفت/ رفتم/ رفتیم... دنیا همین است دیگر! مواجهه‌ و عبور آدم‌ها باهم و از کنار هم. حالا این برخورد، هرچقدر طولانی یا کوتاه باشد...

#نرگس_صرافیان_طوفان


@Babiehsas🍁🍂
هر شب در خلوتت می‌نشینی و به این فکر می‌کنی که باید از خطاهای آدم‌ها گذشت و همه را دوست داشت و هیچ‌چیزی را از هیچ‌کسی به دل نگرفت و فردا که می‌شود، از پیله‌ی سادگی‌ات می‌زنی بیرون و با حقیقت جامعه و آدم‌ها مواجه می‌شوی و می‌بینی که هر کس به طریقی بدِ تو را می‌خواهد و تازه پی می‌بری به این حقیقتِ اصیل که آدم‌ها آنقدرها بد نیستند؛ حتی با تمام حسادت‌ها و کینه‌توزی‌های کودکانه‌ای که دارند، حتی با تمام گام‌های محکوم به بازگشتی که برای زمین زدنِ تو برمی‌دارند! تو به این ادراک رسیده‌ای که این آدم‌ها همان کودکان بی‌شیله‌ی دیروزند که اگر دویدند و کامروا نشدند و نرسیدند، می‌خواهند از تمام آنان که رسیده‌اند انتقام بگیرند و اگر موفق نشدند، چشمِ دیدنِ هیچ موفقیتی را ندارند و مشکل از آنان نیست! مشکل اینجاست که اصلا از همان ابتدا به ما یاد نداده‌اند که هرکس مسیرِ رشدِ خودش را دارد و تو اگر در مسیری که دیگری موفق بوده موفق نیستی، قطعا مسیر دیگری هست که تو در آن موفقی و باید به جای چشم دوختن به مسیرهای اشتباه و هدف‌های اشتباه، مسیر و هدف‌های خودت را پیدا کنی و زمانت را به پای افسوس برای نتوانستن‌ها تلف نکنی.
از کالبد سادگی‌ات می‌زنی بیرون و حقایق تلخ و غیرقابل انکار جامعه را می‌بینی و باز هم تصمیم می‌گیری در حد توانت بدون توقع ببخشی و لبخند بزنی و مهربان باشی و این حقیقت را می‌پذیری که دویدنِ تو برای آنان که می‌لنگند، خوشایند نیست؛ حتی اگر خوش‌قلب‌ترین دونده‌ی جهان باشی...

#نرگس_صرافیان_طوفان


@Babiehsas🍁🍂
اگر قرار بود تو سهم من باشی، دنیا قشنگ‌تر می‌شد، زمین سبز تر، آسمان آبی‌تر و خیابان‌ها دنج‌تر...
اگر قرار بود تو سهم من باشی، تمام اتفاقات خوب، در مسیر افتادن بودند و تمام مسیرها در حال رسیدن.
اگر قرار بود تو سهم من باشی، موفقیت، برایم دست‌یافتنی‌ترین حالتِ ماجرا بود و پله‌ها را چهار تا یکی می‌رفتم بالا.
اگر قرار بود تو سهم من باشی، اینقدر غمگین نبودم و اینقدر احساس تنهایی و بی‌پناهی نداشتم...
اگر قرار بود تو سهم من باشی، تمام خوشبختی‌های جهان سهم من می‌شد و با همین چشم‌ها، تمام شادی‌های جهان را تجربه می‌کردم و با همین لب‌ها، تمام لبخندها را می‌زدم...
اگر قرار بود تو سهم من باشی، آغوش خدا بود که سهم من می‌شد...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@Babiehsas❄️
"زن" ها را عاشقانه بخواهید ...
آن ها را قاطیِ بازیِ مسخره ی منطقتان نکنید ...
زن ها دلشان یک "مرد"می خواهد ...
که مثلِ دیوانه ها ،،،
دلداده شان باشد ...!
مردی که ؛
در عاشقی اش ؛
به هیچ صراطی ،،،
مستقیم نباشد ... !

منطق نمی خواهد !
عاشقِ یک "زن" بودن ؛
سخت ترین کارِ دنیاست ...
"جگر"می خواهد !!!




#نرگس_صرافیان_طوفان

@Babiehsas🌸
من شیفته‌ی این‌هایی‌ام که می‌گویند: چه دست‌های زیبایی، چه چشم‌های گیرایی، چه لبخندی و چه صدای قشنگی داری!

این‌هایی که به آدم می‌رسند و بهترین بخش‌های وجود آدم را یادش می‌اندازند.

این‌هایی که سخاوتمندانه، در سمت درستِ خلقت ایستاده‌اند و به همه چیز و همه کس، از زاویه‌ی عمیق و انسانی‌اش نگاه می‌کنند.

#نرگس_صرافیان_طوفان


@Babiehsas🌸
سلام تابستان !
فصل خوب خاطره انگیزِ من
نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،
بوی فراغت می دهد
بادهای لطیف و ملایم بعد از ظهرت ؛
مرا یاد بازی و شیطنت کودکی ام می اندازد
یاد روزهایی که آمدنت ؛
پایان درس و مشغله ها بود
نام تو تداعی کوچه هایی شلوغ ،
و هیاهوی کودکان بازیگوش است .
تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛
من به حرمت لبخند کودکی ام ؛
تو را دوست دارم .
آغوش آرام و بی دغدغه ات،
جان می دهد برای تفریح ،
برای سفر ،
برای فراموشی .
با این که تحمل هوای گرمت
سخت است ولی ؛
نمی شود تو را دوست نداشت ،
تو بخشنده ترین فصل سالی .
دستانت پر است از میوه های
آبدار و رنگارنگ
و خورشید آسمانت ؛
بی وقفه می تابد.
چیزی از بهشت ، کم نداری ،
به جز ابرهایی ؛
که بر سر این دل های بیقرار ؛
باران ببارد . . . 🌷

#نرگس_صرافیان_طوفان
#سلام_تابستان 🌞
#آمدنت_به_خیر_و_نیکی 🙏

@Babiehsas🌸
هرگز برای قضاوت‌ها و واکنش‌ها خودت را سرزنش نکن!
دنیا پر است از آدم‌هایی که مسئولیتِ هیچ‌چیز را نمی‌پذیرند و برای نشدن‌ها و دیر شدن‌هایشان دنبال مقصر می‌گردند. تقصیر تو نیست اگر روزگار، یکی از آنان را مقابل راه تو قرار داده و تقصیر تو نیست که آنان اینقدر بی‌انصاف و نا آرام و خشمگین‌اند...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@Babiehsas🌸
ما از دلگیریِ روزهایمان، به "شب" پناه می بردیم،
و از دلتنگیِ شب هایمان، به روز...
و اینگونه بود که تمامِ جوانیِ مان؛
در ناتمامِ یک انتظار، "تمام" شد...

👤#نرگس_صرافیان_طوفان
اتفاقا بزرگترین ضربه را وقتی می‌خوری که فکر می‌کنی زیاد دوستت دارند!!! گاهی آدم‌ها به اقتضای خلاء‌های درونشان مشغول می‌شوند به دوست داشتنِ شما و خلاء‌های درونشان که ایجاب کرد، مشغول می‌شوند به آزار دادنتان... یعنی شما از یک‌جایی به بعد شیطان می‌بینید، در همان‌جا که تا پیش از آن فرشته می‌دیدید!
"دوست داشتن" وسیله است و چیزی که اهمیت دارد "هدف" است، این‌که دقیقا چرا و با چه نیت و به چه علتی شما را دوست دارند؟! آدمی که برای پر کردنِ حفره‌های وجودش به شما روی آورده، در نهایت یک‌جایی شما را هم مچاله می‌کند تا داخل حفره‌ای جا بگیرید و خلاء شخصیتی و هویتیِ عظیم‌تری را پر کنید.

#نرگس_صرافیان_طوفان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با من قهوه می‌نوشی؟
قدم با من
خیابان را؟
و دستانم به دستت
جان‌فشانی‌های باران را؟
اگر پاییز باشد
من
تو
باران
قهوه
موسیقی
چه کیفی می‌دهد این زیستن
خوش می‌نوازد روح انسان را.
ببين! من دوست دارم با تو باران را
جهان را
قهوه را
پاییز را
حتی زمستان را
کنارت راه رفتن در خیابان را
سفر را
آسمان را
خاک ایران را...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
🍂🌧️🍁🧡🪵🌼

@Babiehsas