درود بر دست های تو باد
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپيدی شان آوازم
و بوسه هاشان حيات من است
پاهايت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آويزد
امروز در رگ هايم
خون تو جاری است
جريانی لطيف ساده و ابدی...
#پابلو_نرودا
سلام
بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍🍂
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپيدی شان آوازم
و بوسه هاشان حيات من است
پاهايت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آويزد
امروز در رگ هايم
خون تو جاری است
جريانی لطيف ساده و ابدی...
#پابلو_نرودا
سلام
بر صبح نشینان آداب عشق
کرشمه زنان شور بر شعر
@Babiehsas✍🍂
امشب
غمگینانهترین
سطرها را مینویسم :
دوستش داشتم
و او نیز گاهی
دوستم میداشت...!
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍂
غمگینانهترین
سطرها را مینویسم :
دوستش داشتم
و او نیز گاهی
دوستم میداشت...!
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍂
چونان به من نزدیکی
که اگر جایی نباشم ، تو نیز نیستی !
چونان نزدیکی که دست های تو بر شانه ام
گویی دست های من اند ...
و هنگام که تو چشم می بندی
منم که به خواب می روم
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍂
که اگر جایی نباشم ، تو نیز نیستی !
چونان نزدیکی که دست های تو بر شانه ام
گویی دست های من اند ...
و هنگام که تو چشم می بندی
منم که به خواب می روم
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍂
من از پنجرهام
جشن غروب را دیدهام سرِ تپههای دور
گاه مثل یک سکه
یک تکه آفتاب میان دستهای من میسوخت
تو را از ته دل به یاد میآوردم،
دلی فشرده به غم،
غمی که آشنای توست...
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍂
جشن غروب را دیدهام سرِ تپههای دور
گاه مثل یک سکه
یک تکه آفتاب میان دستهای من میسوخت
تو را از ته دل به یاد میآوردم،
دلی فشرده به غم،
غمی که آشنای توست...
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍂
❄️
کاش با آن چشمهای غمزدهات و با سکوتت که مورد پسند من است؛ اینجا بودی.
از میان نامههای #پابلو_نرودا♥️
@Babiehsas✍❄️
کاش با آن چشمهای غمزدهات و با سکوتت که مورد پسند من است؛ اینجا بودی.
از میان نامههای #پابلو_نرودا♥️
@Babiehsas✍❄️
«اگر هیچچیز نتواند ما را از دهشت مرگ رها کند، لااقل عشق باید ما را از وحشت زندگی نجات دهد.🌹♥️
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🌸
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🌸
آنقدر دوستت دارم
که هرچه بخواهی، همان را بخواهم
اگر بروی شادم اگر بمانی شادتر...
تو را شادتر میخواهم
با من یا بی من
بی من اما
شادتر اگر باشی، کمی فقط کمی ناشادم
و این همان عشق است!
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد
خواستن تو تنها یک مرز دارد
و آن نخواستن توست!
و فقط یک مرز دیگر
و آن آزادی توست
تو را آزاد مىخواهم...
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🌻
که هرچه بخواهی، همان را بخواهم
اگر بروی شادم اگر بمانی شادتر...
تو را شادتر میخواهم
با من یا بی من
بی من اما
شادتر اگر باشی، کمی فقط کمی ناشادم
و این همان عشق است!
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد
خواستن تو تنها یک مرز دارد
و آن نخواستن توست!
و فقط یک مرز دیگر
و آن آزادی توست
تو را آزاد مىخواهم...
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🌻
صدایت را از یاد بردهام
صدای پر از شادیات را؛
چشمانت را به خاطر ندارم.
همانگونه که گلی با عطرش همآغوش میشود
با خاطرات مبهمی از تو در آمیختهام.
با دردهای زخمگونهای زیست میکنم؛
اگر مرا لمس کنی
آسیبی به من خواهی زد که ترمیم نخواهد شد!
نوازشهایت مرا احاطه میکند
مانند پیچکهایی که از دیوار افسردگی بالا میروند!
عشقت را از یاد بردهام
با اینحال از ورای هر پنجرهای مانند تصویری گنگ میبینمت.
❤️💔
#پابلو_نرودا
#پنجشنبه_فاتحه_ی_عشق
@Babiehsas✍🍁🍂
صدای پر از شادیات را؛
چشمانت را به خاطر ندارم.
همانگونه که گلی با عطرش همآغوش میشود
با خاطرات مبهمی از تو در آمیختهام.
با دردهای زخمگونهای زیست میکنم؛
اگر مرا لمس کنی
آسیبی به من خواهی زد که ترمیم نخواهد شد!
نوازشهایت مرا احاطه میکند
مانند پیچکهایی که از دیوار افسردگی بالا میروند!
عشقت را از یاد بردهام
با اینحال از ورای هر پنجرهای مانند تصویری گنگ میبینمت.
❤️💔
#پابلو_نرودا
#پنجشنبه_فاتحه_ی_عشق
@Babiehsas✍🍁🍂
با من بيا !
مگو كجا؟
تنها با من بيا !
با من بيا تا درد، تا زخم
با من بيا تا نشانت دهم
عشقم را آغاز از كجاست .
با من بيا تا دوباره به نوشداروی تو
روئينه جانی تازه بگيرم .
تا شرابی باشی
كه عشقی را سيراب می كند .
با من بيا تا طعم آتش را دوباره احساس كنم
آتشی از خون و ميخك
آتشی از عشق و شراب
#پابلو_نرودا
@Babiehsas✍🍁🍂
.
لحظههایی هستند که هستیم
چه تنها چه در جمع
امّا با خودمان نیستیم
انگار روحمان میرود، همانجا که میخواهد
بیصدا بیهیاهو
همان لحظههایی که...
شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم
دیدیم و نفهمیدیم...
هوا روشن شد
تاریک شد
چای سرد شد ...
یک لحظه سکوت برای لحظههایی که با خودمان نیستیم....
#پابلو_نرودا
زادروز
(۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴ – ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳)
نویسنده و شاعر نوگرای شیلیایی
برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات (۱۹۷۱)
.
لحظههایی هستند که هستیم
چه تنها چه در جمع
امّا با خودمان نیستیم
انگار روحمان میرود، همانجا که میخواهد
بیصدا بیهیاهو
همان لحظههایی که...
شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم
دیدیم و نفهمیدیم...
هوا روشن شد
تاریک شد
چای سرد شد ...
یک لحظه سکوت برای لحظههایی که با خودمان نیستیم....
#پابلو_نرودا
زادروز
(۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴ – ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳)
نویسنده و شاعر نوگرای شیلیایی
برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات (۱۹۷۱)
.