چارده مـُهره ی شـطرنج ، همه مـات شدند !
چون دلم خواست " تو " سردارِ قشونم باشی
#امید_صباغ_نو
💫
@Babiehsas
چون دلم خواست " تو " سردارِ قشونم باشی
#امید_صباغ_نو
💫
@Babiehsas
اگر چه گفته بودی پای عشقت تا ابد مردی
ولی روزی که رفتی خواندم از چشمت ، که دلسردی!
به طرزی وحشیانه عاشق زیبایی ات بودم
به جای عشق بازی ، دایماً بازی در آوردی
ارس می خواست در آغوش دریای تو بنشیند
ولـی با سد قهرت نقشه اش را برملا کردی!
شدم مجموعـــه دارِ دردهـــایِ رایـــج دنیـا
شدی برعکس من ، میراث دارِ دردِ بی دردی
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیست!
امانت بــود عشقم در وجــودت ، حیف نامردی!
مرا با خاک یکسان کرده ای، ای دشمن هم خون!
تــو را با خــاک یکسان می کنم روزی کـــه برگردی
#امید_صباغ_نو
@Babiehsas
ولی روزی که رفتی خواندم از چشمت ، که دلسردی!
به طرزی وحشیانه عاشق زیبایی ات بودم
به جای عشق بازی ، دایماً بازی در آوردی
ارس می خواست در آغوش دریای تو بنشیند
ولـی با سد قهرت نقشه اش را برملا کردی!
شدم مجموعـــه دارِ دردهـــایِ رایـــج دنیـا
شدی برعکس من ، میراث دارِ دردِ بی دردی
خیانت در امانت طبق حکم شرع جایز نیست!
امانت بــود عشقم در وجــودت ، حیف نامردی!
مرا با خاک یکسان کرده ای، ای دشمن هم خون!
تــو را با خــاک یکسان می کنم روزی کـــه برگردی
#امید_صباغ_نو
@Babiehsas
زیباتر از آنی
که به تشبیه بگنجی...
نظم تن تو ریخت
به هم قافیه ام را...
من مرد عمودی زمین
بودم و امروز...
از مرحمت عشق
ببین زاویه ام را...!
#امید_صباغ_نو
@Babiehsas
که به تشبیه بگنجی...
نظم تن تو ریخت
به هم قافیه ام را...
من مرد عمودی زمین
بودم و امروز...
از مرحمت عشق
ببین زاویه ام را...!
#امید_صباغ_نو
@Babiehsas
می شود سخت ترین مساله آسان باشد
پشت هر کوچه ی بن بست خیابان باشد
می شود حال بدِ ثانیه ها خوب شود
شهر هم غرقِ هم آغوشی باران باشد
گیرم این عشق که آتش زده بر زندگی ات
بعد جان کندنِ تو شکل گلستان باشد
گیرم این دفعه که برگشت ، بماند...نرود
گیرم از رفتنِ یکباره پشیمان باشد
بعد شش ماه به ویرانه ی تو برگردد
تا درین شعر پر از حادثه مهمان باشد
فرض کن حسرتِ پاییز ، تو را درک کند
روز برگشتنِ او "اولِ آبان" باشد....
بگذر از این همه فرضیه ، چرا که دل من
مثل ریگی ست که در کفش تو پنهان باشد
#امید_صباغ_نو
@Babiehsas✍🍂
پشت هر کوچه ی بن بست خیابان باشد
می شود حال بدِ ثانیه ها خوب شود
شهر هم غرقِ هم آغوشی باران باشد
گیرم این عشق که آتش زده بر زندگی ات
بعد جان کندنِ تو شکل گلستان باشد
گیرم این دفعه که برگشت ، بماند...نرود
گیرم از رفتنِ یکباره پشیمان باشد
بعد شش ماه به ویرانه ی تو برگردد
تا درین شعر پر از حادثه مهمان باشد
فرض کن حسرتِ پاییز ، تو را درک کند
روز برگشتنِ او "اولِ آبان" باشد....
بگذر از این همه فرضیه ، چرا که دل من
مثل ریگی ست که در کفش تو پنهان باشد
#امید_صباغ_نو
@Babiehsas✍🍂