در انتهای
پیله ی تنهایی من
پروانه ای ست
ڪه هر روز
پرواز را
به مقصد چشم های‌تو
آغاز می‌ڪند

#شانی_بختیارے


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌
‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌✍@Babiehsas✍
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

وقتی دست هایت
بالشتڪ پروانه ها می شود
انقدر ڪه ڪودڪ احساسم
هوای بی قراری می گیرد
چگونه سڪوت را
بی فریاد
بڪشم

#شانی_بختیارے
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎
‎‌@Babiehsas✍
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌

دعوت کن مرا
به حضورنگاهت
وگرمای تنت
بیا خورشیدآغوشم باش

#شانی_بختیارے

@Babiehsas✍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌

گلایه دارم از خودم
از این قفس

اگرچه پر شڪسته‌ام
ولی امید در دلم نشسته گرچه خسته‌ام

مرا به من نشان بده
برای پر زدن از این قفس ڪمی امان بده

به سوی آسمان مرا بخوان
اگر شڪسته بال‌ من
پرنده ی توام
بمان

 
#شانی_بختیارے

نیمایی
@Babiehsas✍ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌
‌

و‌این اتفاق
شروط مشروطیت چشم هایت بود
و افتراق دست هایم
برای به آغوش گرفتنت
بال بال می زد
بیانداز گردن سگ لرزه هایم دست هایت را
تا ترنج های لباسم
گل ڪند‌
در بی شڪوفه گی درخت ها
شاید
در ضیافت دست هایت
جمعیت تنم
به حڪومت چشم هایت تن بدهد

 @Babiehsas✍
#شانی_بختیارے


‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌

بگذار
عاشقانه برایت دانه ڪنم
تمام شعرهایم را
از دوستت دارم حرف میزنم
از تو
وقتی راه می افتی
در خط موازی غزل هایم
نفس بنفشه ها ی روی لباست را
می ریزی در واژه های اختصاری سپید هایم
تا سیاهی
از روزگارم پاڪ شود
بگذار بنویسمت
نقطه
سر خط
تو تمام زندگی من

#شانی_بختیارے
@Babirhsas✍
‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نگاهم را
با ڪوڪ های درشت
به چشم هایت می دوزم
تا برای فهماندن تعصب در رگ احساسم
رهگذران را
دور ڪنم
من جهان را
با حضور تو
قدم بر می دارم
تو‌به رجعت ڪلمات فڪر نڪن
من
لبالبم از عاشقانه ها
از شعر
من شاعرم
میتوانم
ترڪیب لباس هایت را
در ڪمد آویزان ڪنم
میتوانم
تو را در آغوشم بنویسم
برای بوسیدن

#شانی_بختیارے

@Babiehsas✍ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌
‌
‌

چشمان تو

شاعر🖊 #شانی_بختیارے

خوانش #علی_وارد

@Babiehsas✍


 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌

شروع می شوی در من
هر روز
جوانه می زنی
رشد می ڪنی
سایه می اندازی
روی تمام باورهایم
هر وقت دستم را میگیری
به چشم‌هایم خیره میشوی
عشق جریان می گیرد
قد می ڪشد
ریشه می اندازد
در خاڪ زمینی
ڪه تو بوسه ی بهارش هستی
انقدر ڪه می توانم بگویم
اگر قرار باشد‌
روزی هزار بار برایت بمیرم
و از اول متولد شوم
باز هم
سخت تر عاشقت خواهم شد
 
#شانی_بختیارے

‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Babiehsas✍
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌

فرودِ من
همیشه
از فراز چشم های تو آغاز می شود
تو
پلڪ باز میڪنی
و من به طور حتم
سقوط خواهم ڪرد
در گرگ و‌میش نگاهت
و عشق
اتفاق دست هایمان
خواهد بود

#شانی_بختیارے

‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎@Babiehsas✍
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌

صبح اشتیاقِ زندگی را
در چشم هایم  می ریزد
انقدر ڪه
در  رستاخیز زمین
به جمعیت سرزمین تو در بیایم
و از ڪوتاهی دیوارها
سبز شوم
مثل بوته های یاس
مثل عطر روی پیراهنت
روی تن دشت
خودم را سبز ببینم
من به داشتنت
عشق می ورزم


#شانی_بختیارے

‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ @Babiehsas✍
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌

                 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
   ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌    ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌            ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍