کانال اشعار بهمرد
55 subscribers
352 photos
41 videos
3 files
48 links
منصور رضایی سرونوی
تخلص : #بهمرد_هرمزدیار

🍂بهمرد هرمزدیار
🍂 @BHormozdyar
Download Telegram
طرح‌سوال از :
#حاج‌اسدالله_لطیفی 👇
مرداد ۱۴۰۰

شای افراسیاو فرار رو و کو
ویش تک و تنیا بی جم و گرو
هر و او کوه یه مرد دیندار
او هم واو کوه گرده بی قرار
یه ناله شنفت در هنگام خاو
ناله کس نیه جز افراسیاو
نامم رواج بی جهان سراسر
پنام برد وی غار بی در و پیکر
افراسیاوش دی او مرد دیندار
و تند و حیبت آما پری غار
هوا دا پریش سر حلقه کمن
او شاه جنگی گیر آورد و بن
دانا ی خردمن پر عقل و باهوش
ای مرد کیه نام ای غار بوش ؟؟
ــــــــ

جواب منصوررضایی‌سرونوی
متخلص به : #بهمرد_هرمزدیار 👇

عرضِ سلامم و خزمت استاد
خدالَم بِکی عمرت نچوه باد
ار وه جسارت نزانین بوشم
جواو سوالِت روی وژ بپوشم !
شرمم ها وه روی ، وه بین کَلینَل
مِ بامه زوان ، ملرزم چیو مَل
عارضم گِ "هوم" زاهد خداتِرس
روژگار ار اَفِر کردیه شووه پِرس
اَر غاری وه نام "هنگ افراسیاو "
بالل بستیه‌وه بیدون قال و راو
اگر راسم وت جواو کلامت
چپمی پَی بکو ، خوَش وه مرامِت
بنده بویچکتم ، بهمرد هرمزدیار
بنیشه خیر و داوِد نگه دار !
ــــــــ

تایید استاد #درویش‌علی_تتری👇

احسنت وحاجی پیر نکته دان
صد احسنت منصور دانای خوش بیان

لطیفی سرور فرزانه زمان
جواب درست بهمرد کرد عیان

درویش علی تتری
👏👏👏

@Behmard60042
@BHormozdyar
شعر جدیدِ
کُلو ، کوچِک ، پَنشیر
( کلوخ ، سنگ ، پنجشیر )
به زبان شیرین #لکی
اثری نو از :
منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار
تاریخ نشر ۱ / ۷ / ۱۴۰۰

@Behmard60042
@BHormozdyar

#تقدیم‌به‌شماادب‌دوستان 👇👇
سَرمَه مَیژی

سَرمَه مَیژی ! وه بس اندیشه دیرِم
چوینای فرهاد دل ئَی ژیر تیشه دیرِم
چیئمم بست تا سرم سر بایتیه سامان
سامانم سا ! وه سیفایر ریشه دیرِم ...

منصور رضایی سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار

#معنا
سرم درد میکند از بس که اندیشه در آن دارم !
مثل فرهاد دل در زیر تیشه و تلاش دارم
چشم را بستم تا بلکه سرم از درد سر و سامان بگیرد ( خوب شود )
آبادانیم ویران ! وجودم در اندیشیدن ریشه دارد !

@Behmard60042
@BHormozdyar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وه نام خدای بوینای بانِ سر 🙏

شعر #لکی
🌸( سایه‌ی سروناو )🌸

اثر استاد زنده‌یاد :
#میرزاشریف_آزادی‌سرونوی

دکلمه از : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
MirzaSharifAzadiSarvenoi
behmard
وه نام خدای بوینای بانِ سر 🙏

شعر #لکی
🌸( سایه‌ی سروناو )🌸

اثر استاد زنده‌یاد :
#میرزاشریف_آزادی‌سرونوی

دکلمه از : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

نقل است از بزرگان و قدمای روستا
که در روزگار خان و خان بازی ، میان دو طایفه نفاق افتاده بود و بزرگان هر طایفه
در قلعه جمع شده و با خان در مورد چگونگی غلبه بر جانب مقابل به شور
نشسته بودند و ناگفته نماند که این چندمین جلسه بعد از چندین درگیری
بین طرفین بود !

خان از روی ایوان قلعه نگاهی به مردمش
می‌اندازد که همه گرز بدست و نمدین بر
شان آماده‌ی دستورند و برمیگردد داخل
و در جای خود که صدر مجلس است نشسته و زیر چشمی نگاهی به جماعت بزرگان انداخته و متوجه نبود بزرگی از
روستا میشود و با کمال تعجب میپرسد :

ــ انیو کلای ؟؟
یکی پاسخ میدهد : چی اَره ژیر باخَل خان !
خان بر پشتی تکیه زده و میگوید :
یَکی کِل کَنیه شون ...

بعد از دقایقی کربلایی وارد قلعه شده و
جماعت به احترامش بلند شده و او را
بسمت بالانشین مجلس تعارف میکنند و
او در کنار دست خان آرام مینشیند !

مجلس آرام و بیصداست
همه در فکرند و سرها پایین !

خان دستی به ریش میکشد و تکانی به خود داده و رو به کربلایی کرده و میپرسد :
ــ کلای سوالی درم !
کربلایی : بِپِرس خان ؛ ار بتوینم جواوه میئم
خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟!

کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان
انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده
و دوباره به چهره‌ی پریشان خان خیره
میشود و با مکث کوتاهی پاسخ میدهد :

خان سلامت بو
نهات آدم وختی مای گِ ...

#ادامه_دارد ...

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱
( بخش دوم )
... #ادامه

🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

خان : کَلای نهات آدم کَی‌یه ؟؟!

کربلایی نگاهی عمیق به چهره‌ی خان
انداخته و کلاه نمدی را از سر بیرون کرده و دستی بر موهایش میکشد و آنگاه نگاهی در میان جماعت به گردش درآورده
و دوباره به چهره‌ی پریشان خان خیره
میشود و با مکث کوتاهی پاسخ میدهد :

خان سلامت بو
نهات آدم وختی مای گِ
« بِرا وه گَر بِرا وژ بِکَی »
( برادر با برادر خودش بجنگد )

و بدون ادامه ، از شدت خشم لبخندی
به نشانه‌ی خونسردی بر لب آورده و
ساکت میشود !

در میان جماعت ولوله‌ای بر میخیزد
همه از جواب کربلایی حیرانند ولی انگار
خان پاسخش را دریافته و سر به زیر افکنده و هیچ نمیگوید !!!

دقایقی به همین منوال میگذرد و خان
بلند میشود
همگی به رسم خان و رعیتی برمیخیزند

خان : یَی شال و سِتره‌ و کِلاو و کِلاشی خِلاتی
کَلایه !! پیشکَش کَنی ...
و همزمان دست بر دست کوبیده و به
آنی صدای کف زدنها سراسر قلعه را
دربرمیگیرد ...

خان : کَلای توه موشین مَی چیو بو ؟؟

کربلایی : خان سلامت بو
اَر صِلاح مَزانین تا ریشی بَدبِرای وه نام
وَناو بِهوشکنِم ؟؟!!

خان کمی می‌اندیشد
چند قدم راه میرود و برمیگردد رو به
کربلایی و اختیار کار را بدو میسپارد !

ساعتی بعد :
کربلایی سِتره پیشکشی را میپوشد و شال را بر کمر بسته و کلاه زیبای نمدین
را بر سر گذاشته و پاشنه‌ی کِلاش را ورکشیده و از خانه بیرون زده
و بسمت قلعه‌ی طایفه‌ی مقابل به راه می‌افتد ؛
تک و تنها ...

#ادامه‌دارد ...

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
( بخش سوم )
... #ادامه

🔥 یاد ایام نه چندان دور
#مردم_سرونو
#بزرگ‌اندیشی و #سخاوت

ساعتی بعد :
کربلایی سِتره پیشکشی را میپوشد و شال را بر کمر بسته و کلاه زیبای نمدین
را بر سر گذاشته و پاشنه‌ی کِلاش را ورکشیده و از خانه بیرون زده
و بسمت قلعه‌ی طایفه‌ی مقابل به راه می‌افتد ؛
تک و تنها ...

طول مسیر بین دوقلعه‌ی طوایف دقایقی بیش نبود ؛ کربلایی با گامهایی مردانه و استوار ؛ چون در سر نیت خیرخواهی داشت و لبخندی از رضایت بر چهره ، به
قلعه نزدیک شد !

صدای مردی را شنید که فریاد زد :
کَلای دِری وِرَی ایره مای !!!

کربلایی بدون توقف به چشمه‌ی سراب
( سراو ) نزدیک شد و از رویش بدآنسو
جستی زد و به طرف در قلعه روانه گردید !

خان بروی ایوان آمد و پشت سرش تعدادی از بزرگان ایستادند !
جوانان آماده‌ی نبرد ، گرز و چماق بدست
درون محوطه نشسته بودند !

در را گشودند و کربلایی وارد شد
همه‌ی حضار برخواستند و به احترام
او رو به سویش چرخیدند !

خان : ها کَلای ؟؟!! خیر بو ؟؟!!

کربلایی : در جایش ایستاد و گفت :
یاعلی خان !

خان : علی یارت کَلای ؛ بِفرما با بان !

کربلایی به داخل ساختمان قلعه وارد شد و خان او را با دست بطرف بالانشین
اتاق هدایت نمود !
همگی نشستند و بعد از لحظاتی سکوت
خان پرسید :
کَلای چه خَوَر ؟؟ شال و سِتره‌تی نوآ کِردیه ؟؟ بمارک بو ؟؟!!

کربلایی با لبخندی بسیار دلنشین و دلگرم کننده :
خان سلامت بو
حامل دوا خَیریکِم بلکِم اِی نِزاع بَین
بِرال وَناویه خَتِم خَیر کَیمِن !!
خان عه کان ایمرو مِ کِردیه‌سیه وکیل
بَین‌تان ، تا بامه خزمتت و بوشم :
بو تا تاریخ نام‌مان وه بَد ننویسی !
بو تا دواره بویمنه برا
بلکم خَتِم کَیم ، اِی گَن ماجرا
ماشالله ایمسال کشاورزی خاصه
حیفه ایجوره وه بین بچو
ووو ...

خان به واژه واژه‌ی سخنان کربلایی گوش میداد و لحظه به لحظه از آن حالت
پریشانی و گرفتگی احوال بیرون می‌آمد
تا اینکه صحبت کربلایی به پایان رسید !

خان رو به جماعت بزرگان کرد و پرسید :
هومه چَه موشینان کَلینه‌ل ؟؟

همه جواب دادند : هرچَی خان بوشی هر
عوه دورسه !

خان پاسخ داد : ایمیژ خوَشمانه مای بِرایمان پایار بو و جنگ تمام کَیم !!

کربلایی لبخندی از مهر بر لب افشان کرد و گفت : بِرا گوشت بِرا بیئری ، سوخان نِمَشکنیتی !!
و بلند شد و گفت همگی صلوات !

جماعت برخواستند و کربلایی از خان و مجمعش برای روز مشخصی دعوت بعمل آورد تا در خانه‌ی شخصی‌اش حضور یابند !

نقل است که کربلایی گوسفندانی نذر میکند و دست خوانین و بزرگان دو طایفه را در گردن هم انداخته و عداوت را از بین برده و به مردم میگوید از فردا
هرکسی دنبال کار و کشاورزی خود برود ...

ــــــــــــــــــــــــــ
روح پاک کربلایی
#برانازار_رضایی‌سرونوی همنشین نور
رحمت حضرت حق 🙏


#پایان /.

نویسنده : منصوررضایی‌سرونوی
#بهمرد_هرمزدیار ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۱

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳
#شطرنج
#بهمرد_هرمزدیار

یَ دی وختی منویسم ناهمیدِم
وه جا سَوزی ، سیایه رنگِ عیدِم

یَ دی وختی منویسم لرزه ای گیان
مَره موشین وه راسی دارِ بیدِم

نَکه باور ! دماخم شوخ و شاد بو
تُ بوین رنج و خم ای تویکِ سفیدِم

رَمی ای مِ خوشی ، دی قول کیشامی
مِنیژ دی یَ‌و دوما وه خم مریدِم

در و دروازه آزایِم پلومه
اِ چا کتیه وه شوم بختی ؛ کلیدِم

قَدَر وه جا یَ هام پا مِ بِگَردی
بیه قَضا و کِلک گِرتمی چیو زیدِم

وَ های صای کُل ، هویچِت اِ کف نَنامه
صو نوشین گِ ارا ایجور پلیدِم

وژِت چنیت قَله و سرباز اِ حکمه
مگر پِرسیت گِ مِ سی یا سفیدِم ؟!

#بهمرد بس کَ ؛ وه اِ کیش ماتیا بوس
باشد ای دوس ، زانِستِم گِ مَزیدِم !

#کانال‌دوستان‌بهمرد « وَناویَل »
@Behmard60042 👈🇯‌🇴‌🇮‌🇳