Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
❌خدای بی تفاوت بی تدبیر❌
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
☝🏻کافرم به خدایی که اندازه #چوپان تدبیر ندارد
☝🏻کافرم به خدایی که مخلوقاتش را بدون امام رها کرده
☝🏻کافرم به خدایی که هیچ امام و حجت و راهنما و خلیفه ای روی زمین باقی نگذاشته
اُف بر عامه و عقاید پلیدشان
☀️قالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه:
إنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ یَتْرُکَ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ.
🌴حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
خداوند بزرگ تر و عظیم تر از آن است که زمین را بی امام عادل بگذارد.
📖 الكافي- ط الاسلامية ج 1 ص 178 - بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ ح 6
🌼لبیک یامهدی🌼
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
☝🏻کافرم به خدایی که اندازه #چوپان تدبیر ندارد
☝🏻کافرم به خدایی که مخلوقاتش را بدون امام رها کرده
☝🏻کافرم به خدایی که هیچ امام و حجت و راهنما و خلیفه ای روی زمین باقی نگذاشته
اُف بر عامه و عقاید پلیدشان
☀️قالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه:
إنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ یَتْرُکَ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ.
🌴حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
خداوند بزرگ تر و عظیم تر از آن است که زمین را بی امام عادل بگذارد.
📖 الكافي- ط الاسلامية ج 1 ص 178 - بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ ح 6
🌼لبیک یامهدی🌼
Forwarded from فاطمیهی حضرت ولیعصر صاحبالزمان عجّلاللهتعالیٰفرجه
💢 آیت الله العظمی وحید خراسانی: احیای عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام از افضل قربات است ...
🔰 حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی مدظله امروز ۱۶ تیرماه، در آستانهی ماه محرم الحرام در دیدار با عدهای از خادمین هیئات مذهبی فرمودند:
🔸 تعظیم #شعائر_حسینی (علیهالسلام) از اوجب واجبات است و هر کس در این راه به هر نحوی #خدمت کند اجرش بیحساب و اسمش در دفتر حضرت صدیقه کبری (علیهاالسلام) ثبت و ضبط میگردد.
#سیاهپوشان و #عزاداران سیدالشهداء علیه السلام در صف اول مقربان در روز حشر هستند.
🔸 ایشان در ادامه با اشاره به روایت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام به نقل ریان بن شبیب که حضرت میفرمایند: "لقد بکت السماوات السبع و الارضون"، فرمودند: #عزاداری و #گریه بر سیدالشهداء (علیهالسلام) اکسیر اعظم است. همهی شما در این ماه سورهی یس بخوانید و به مادر امام زمان (علیهماالسلام) هدیه کنید تا #رزق_اشک شما را امام زمان بنویسد.
🔸 ایشان با سفارش به هیئات مبنی بر این که جلسات با زیارت آل یاسین آغاز گردد، فرمودند:
از #عاشورا تا #اربعین هر شب زیارت عاشورا را بخوانید و برای #فرج دعا کنید که در تعجیل فرج مؤثر است؛ انشاءالله.
🔸 ایشان با اشاره به وضعیت معیشتی مردم و #گرانی ارزاق فرمودند: کسانی که تمکن دارند از #اطعام مردم در این ماه غافل نشوند. این مردم ایتام آل محمد (علیهمالسلام) هستند. اجر این کار لا یدرک و لا یوصف.
🔸 معظم له در پایان، برپایی دستههای عزاداری را در همه جا (شهرها وروستاها) در ایام محرم، بالاخص #تاسوعا و #عاشورا را خواستار شده و فرمودند:
🔺 هیئات در #قم ، حتما دستههای عزاداری را به #حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) ختم کنند.
حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) باید میزبان دستههای عزاداری بر سیدالشهداء (علیهالسلام) باشد.
📅۱۶/تیرماه/۱۴۰۳
◼️ #خبر #دیدار #محرم
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🔰 حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی مدظله امروز ۱۶ تیرماه، در آستانهی ماه محرم الحرام در دیدار با عدهای از خادمین هیئات مذهبی فرمودند:
🔸 تعظیم #شعائر_حسینی (علیهالسلام) از اوجب واجبات است و هر کس در این راه به هر نحوی #خدمت کند اجرش بیحساب و اسمش در دفتر حضرت صدیقه کبری (علیهاالسلام) ثبت و ضبط میگردد.
#سیاهپوشان و #عزاداران سیدالشهداء علیه السلام در صف اول مقربان در روز حشر هستند.
🔸 ایشان در ادامه با اشاره به روایت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام به نقل ریان بن شبیب که حضرت میفرمایند: "لقد بکت السماوات السبع و الارضون"، فرمودند: #عزاداری و #گریه بر سیدالشهداء (علیهالسلام) اکسیر اعظم است. همهی شما در این ماه سورهی یس بخوانید و به مادر امام زمان (علیهماالسلام) هدیه کنید تا #رزق_اشک شما را امام زمان بنویسد.
🔸 ایشان با سفارش به هیئات مبنی بر این که جلسات با زیارت آل یاسین آغاز گردد، فرمودند:
از #عاشورا تا #اربعین هر شب زیارت عاشورا را بخوانید و برای #فرج دعا کنید که در تعجیل فرج مؤثر است؛ انشاءالله.
🔸 ایشان با اشاره به وضعیت معیشتی مردم و #گرانی ارزاق فرمودند: کسانی که تمکن دارند از #اطعام مردم در این ماه غافل نشوند. این مردم ایتام آل محمد (علیهمالسلام) هستند. اجر این کار لا یدرک و لا یوصف.
🔸 معظم له در پایان، برپایی دستههای عزاداری را در همه جا (شهرها وروستاها) در ایام محرم، بالاخص #تاسوعا و #عاشورا را خواستار شده و فرمودند:
🔺 هیئات در #قم ، حتما دستههای عزاداری را به #حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) ختم کنند.
حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) باید میزبان دستههای عزاداری بر سیدالشهداء (علیهالسلام) باشد.
📅۱۶/تیرماه/۱۴۰۳
◼️ #خبر #دیدار #محرم
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
در اقامه چهله ثابت قدم باشیم نه سست
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه) یَقُولُ إِنِّی لَأُحِبُّ أَنْ أُدَاوِمَ عَلَی الْعَمَلِ وَ إِنْ قَلَّ.
حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) نقل می کند که حضرت علی بن حسین (امام سجاد صلوات الله علیه) می فرمود: من عملی را که دوام داشته باشد دوست دارم و دوست دارم آن عمل را ادامه دهم؛ گرچه کم و اندک باشد.
الكافي- ط الاسلامية ج 2 ص 82 - بَابُ اسْتِوَاءِ الْعَمَلِ وَ الْمُدَاوَمَةِ عَلَیْهِ ح 4
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه) یَقُولُ إِنِّی لَأُحِبُّ أَنْ أُدَاوِمَ عَلَی الْعَمَلِ وَ إِنْ قَلَّ.
حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) نقل می کند که حضرت علی بن حسین (امام سجاد صلوات الله علیه) می فرمود: من عملی را که دوام داشته باشد دوست دارم و دوست دارم آن عمل را ادامه دهم؛ گرچه کم و اندک باشد.
الكافي- ط الاسلامية ج 2 ص 82 - بَابُ اسْتِوَاءِ الْعَمَلِ وَ الْمُدَاوَمَةِ عَلَیْهِ ح 4
Forwarded from ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام
🔶 #ایمان والای #حبیب نسبت به حضرت #غریب 🔶
... حَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ وَ قَدْ قُتِلَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ رَأَيْنَا كُلَّ مَا قَالُوا وَ كَانَ حَبِيبٌ مِنَ السَّبْعِينَ الرِّجَالِ الَّذِينَ نَصَرُوا الْحُسَيْنَ ع وَ لَقُوا جِبَالَ الْحَدِيدِ وَ اسْتَقْبَلُوا الرِّمَاحَ بِصُدُورِهِمْ وَ السُّيُوفَ بِوُجُوهِهِمْ وَ هُمْ يُعْرَضُ عَلَيْهِمُ الْأَمَانُ وَ الْأَمْوَالُ فَيَأْبَوْنَ فَيَقُولُونَ لَا عُذْرَ لَنَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ إِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ مِنَّا عَيْنٌ تَطْرِفُ حَتَّى قُتِلُوا حَوْلَهُ وَ لَقَدْ مَزَحَ حَبِيبُ بْنُ مُظَاهِرٍ الْأَسَدِيُّ فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ بْنُ حُصَيْنٍ الْهَمْدَانِيُّ وَ كَانَ يُقَالُ لَهُ سَيِّدُ الْقُرَّاءِ يَا أَخِي لَيْسَ هَذِهِ بِسَاعَةِ ضَحِكٍ قَالَ فَأَيُّ مَوْضِعٍ أَحَقُّ مِنْ هَذَا بِالسُّرُورِ وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا أَنْ تَمِيلَ عَلَيْنَا هَذِهِ الطَّغَامُ بِسُيُوفِهِمْ فَنُعَانِقَ الْحُورَ الْعِينَ.
... #حبیب_بن_مظاهر از آن هفتاد نفرى بود كه #امام_حسین را يارى كردند و كوههاى آهن را ديدند و نيزهها را بوسيله سينههاى خود و شمشيرها را با صورتهاى خود استقبال نمودند. آنان همان افرادى بودند كه امان و اموال بر آنان عرضه ميشد ولى نمىپذيرفتند و ميگفتند: ما نزد #پیامبر_اکرم عذرى نداريم اگر #اباعبدالله كشته شود و چشمى از ما باز باشد. آنان بالاخره در اطراف #حضرت_حسین كشته شدند.
#حبیب_بن_مظاهر_اسدی مزاح ميكرد و #یزید_بن_حصین_همدانی كه او را سيد الفقراء ميگفتند ميگفت: اى برادر! اكنون وقت #خنده نيست! حبيب ميگفت:
چه موضعى از اين موضع براى مسرت سزاوارتر است؟ بخدا قسم چيزى مانع ما نيست غير از اينكه اين گروه ستمكار ما را با شمشيرهاى خود #شهيد كنند و بعدا ما با حور العين معانقه نمائيم.
📚 رجال کشی ص۷۸ ؛ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج٤۵ ص۹۳
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #سیدالشهدا #سیدالشهداء
#کربلا #عاشورا #محرم #انصار_الحسین
.
... حَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ وَ قَدْ قُتِلَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ رَأَيْنَا كُلَّ مَا قَالُوا وَ كَانَ حَبِيبٌ مِنَ السَّبْعِينَ الرِّجَالِ الَّذِينَ نَصَرُوا الْحُسَيْنَ ع وَ لَقُوا جِبَالَ الْحَدِيدِ وَ اسْتَقْبَلُوا الرِّمَاحَ بِصُدُورِهِمْ وَ السُّيُوفَ بِوُجُوهِهِمْ وَ هُمْ يُعْرَضُ عَلَيْهِمُ الْأَمَانُ وَ الْأَمْوَالُ فَيَأْبَوْنَ فَيَقُولُونَ لَا عُذْرَ لَنَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ إِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ مِنَّا عَيْنٌ تَطْرِفُ حَتَّى قُتِلُوا حَوْلَهُ وَ لَقَدْ مَزَحَ حَبِيبُ بْنُ مُظَاهِرٍ الْأَسَدِيُّ فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ بْنُ حُصَيْنٍ الْهَمْدَانِيُّ وَ كَانَ يُقَالُ لَهُ سَيِّدُ الْقُرَّاءِ يَا أَخِي لَيْسَ هَذِهِ بِسَاعَةِ ضَحِكٍ قَالَ فَأَيُّ مَوْضِعٍ أَحَقُّ مِنْ هَذَا بِالسُّرُورِ وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا أَنْ تَمِيلَ عَلَيْنَا هَذِهِ الطَّغَامُ بِسُيُوفِهِمْ فَنُعَانِقَ الْحُورَ الْعِينَ.
... #حبیب_بن_مظاهر از آن هفتاد نفرى بود كه #امام_حسین را يارى كردند و كوههاى آهن را ديدند و نيزهها را بوسيله سينههاى خود و شمشيرها را با صورتهاى خود استقبال نمودند. آنان همان افرادى بودند كه امان و اموال بر آنان عرضه ميشد ولى نمىپذيرفتند و ميگفتند: ما نزد #پیامبر_اکرم عذرى نداريم اگر #اباعبدالله كشته شود و چشمى از ما باز باشد. آنان بالاخره در اطراف #حضرت_حسین كشته شدند.
#حبیب_بن_مظاهر_اسدی مزاح ميكرد و #یزید_بن_حصین_همدانی كه او را سيد الفقراء ميگفتند ميگفت: اى برادر! اكنون وقت #خنده نيست! حبيب ميگفت:
چه موضعى از اين موضع براى مسرت سزاوارتر است؟ بخدا قسم چيزى مانع ما نيست غير از اينكه اين گروه ستمكار ما را با شمشيرهاى خود #شهيد كنند و بعدا ما با حور العين معانقه نمائيم.
📚 رجال کشی ص۷۸ ؛ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج٤۵ ص۹۳
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روایت #سیدالشهدا #سیدالشهداء
#کربلا #عاشورا #محرم #انصار_الحسین
.
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
همه به زبان خودشان صیحه آسمانی را می شنوند
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه:
یُنَادِی مُنَادٍ بِاسْمِ الْقَائِمِ (عجل الله فرجه) قُلْتُ خَاصٌّ أَوْ عَامٌّ قَالَ عَامٌّ یَسْمَعُ کُلُّ قَوْمٍ بِلِسَانِهِمْ قُلْتُ فَمَنْ یُخَالِفُ الْقَائِمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ قَدْ نُودِیَ بِاسْمِهِ قَالَ لَا یَدَعُهُمْ إِبْلِیسُ حَتَّی یُنَادِیَ فِی آخِرِ اللَّیْلِ فَیُشَکِّکُ النَّاسَ.
حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
(موقع ظهور) صدا زننده ای قائم (عجل الله فرجه) را به نام صدا می زند.
عرض کردم: «این صدا برای افراد خاصی است یا عمومی است؟» فرمود: «عمومی است و هر ملتی به زبان خود آن را می شنوند.» عرض کردم: «با اینکه قائم را به اسم صدا می زنند، دیگر چه کسانی با او مخالفت می کنند؟» فرمود: «شیطان آنها را به حال خود نمی گذارد، تا آنکه در اواخر همان شب صدایی می زند و مردم را به شک می اندازد.»
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 205 حدیث 35
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه:
یُنَادِی مُنَادٍ بِاسْمِ الْقَائِمِ (عجل الله فرجه) قُلْتُ خَاصٌّ أَوْ عَامٌّ قَالَ عَامٌّ یَسْمَعُ کُلُّ قَوْمٍ بِلِسَانِهِمْ قُلْتُ فَمَنْ یُخَالِفُ الْقَائِمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ قَدْ نُودِیَ بِاسْمِهِ قَالَ لَا یَدَعُهُمْ إِبْلِیسُ حَتَّی یُنَادِیَ فِی آخِرِ اللَّیْلِ فَیُشَکِّکُ النَّاسَ.
حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه:
(موقع ظهور) صدا زننده ای قائم (عجل الله فرجه) را به نام صدا می زند.
عرض کردم: «این صدا برای افراد خاصی است یا عمومی است؟» فرمود: «عمومی است و هر ملتی به زبان خود آن را می شنوند.» عرض کردم: «با اینکه قائم را به اسم صدا می زنند، دیگر چه کسانی با او مخالفت می کنند؟» فرمود: «شیطان آنها را به حال خود نمی گذارد، تا آنکه در اواخر همان شب صدایی می زند و مردم را به شک می اندازد.»
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 205 حدیث 35
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
فقط ظهور او درمان روح و جان شیعیان است
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قَالَ سَیّدُنا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ صلوات الله علیه:
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعَاهَةَ
امام سجاد صلوات الله علیه:
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند عز و جل، بیماری را از شیعیان ما می زداید.
الخصال، ج 2، ص 541
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قَالَ سَیّدُنا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ صلوات الله علیه:
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعَاهَةَ
امام سجاد صلوات الله علیه:
هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند عز و جل، بیماری را از شیعیان ما می زداید.
الخصال، ج 2، ص 541
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
دو ندای جهانی که همه خواهند شنید
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قال سیدنا الْبَاقِرُ صلوات اللّه علیه:
الصَّیْحَةُ لَا تَکُونُ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ شَهْرِ اللَّهِ وَ هِیَ صَیْحَةُ جَبْرَئِیلَ إِلَی هَذَا الْخَلْقِ ثُمَّ قَالَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ (عجل الله فرجه) فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَ مَنْ بِالْمَغْرِبِ لَا یَبْقَی رَاقِدٌ إِلَّا اسْتَیْقَظَ وَ لَا قَائِمٌ إِلَّا قَعَدَ وَ لَا قَاعِدٌ إِلَّا قَامَ عَلَی رِجْلَیْهِ فَزَعاً مِنْ ذَلِکَ الصَّوْتِ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذَلِکَ الصَّوْتِ فَأَجَابَ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْأَوَّلَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ وَ قَالَ (علیه السلام) الصَّوْتُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی لَیْلَهِ جُمُعَةٍ لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَلَا تَشُکُّوا فِی ذَلِکَ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ فِی آخِرِ النَّهَارِ صَوْتُ إِبْلِیسَ اللَّعِینِ یُنَادِی أَلَا إِنَّ فُلَاناً قُتِلَ مَظْلُوماً لِیُشَکِّکَ النَّاسَ وَ یُفْتِنَهُمْ فَکَمْ ذَلِکَ الْیَوْمَ مِنْ شَاکٍّ مُتَحَیِّرٍ قَدْ هَوَی فِی النَّارِ وَ إِذَا سَمِعْتُمُ الصَّوْتَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَا تَشُکُّوا أَنَّهُ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ وَ عَلَامَةُ ذَلِکَ أَنَّهُ یُنَادِی بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِیهِ حَتَّی تَسْمَعَهُ الْعَذْرَاءُ فِی خِدْرِهَا فَتُحَرِّضُ أَبَاهَا وَ أَخَاهَا عَلَی الْخُرُوجِ.
وَ قَالَ (علیه السلام) لَا بُدَّ مِنْ هَذَیْنِ الصَّوْتَیْنِ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (علیه السلام) صَوْتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ وَ صَوْتٍ مِنَ الْأَرْضِ فَهُوَ صَوْتُ إِبْلِیسَ اللَّعِینِ یُنَادِی بِاسْمِ فُلَانٍ أَنَّهُ قُتِلَ مَظْلُوماً یُرِیدُ الْفِتْنَهَ فَاتَّبِعُوا الصَّوْتَ الْأَوَّلَ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْأَخِیرَ أَنْ تَفْتَتِنُوا بِهِ
حضرت آقا امام باقر صلوات الله علیه:
«صدای آسمانی فقط در ماه رمضان است، یعنی ماه خدا و آن هم صدای جبرئیل خطاب به این مردم است.»
سپس فرمود: «گوینده ای از آسمان نام قائم (علیه السلام) را ندامی دهد، به طوری که از مشرق تا مغرب آن را می شنوند؛ هر کس خواب است بیدار می شود، و هر کس ایستاده است می نشیند و هر کس که نشسته، از وحشت آن صدا بر روی دو پایش بر می خیزد. خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت می گیرد و به آن پاسخ گوید، زیرا صدای اول، صدای جبرئیل، روح امین است.»
همچنین فرمود: «آن صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان است؛ نسبت به آن شک نکنید، آن را بشنوید و از آن پیروی کنید.
و در آخر آن روز، صدای ابلیس ملعون به گوش می رسد که می گوید: «آگاه باشید! فلانی (مقصود عثمان است) مظلوم کشته شده است» تا بدین وسیله مردم را به شک بیندازد و در میان آنها فتنه انگیزد. چه بسیار مردم مردد و متحیری که در آن روز به واسطه این شک، به آتش دوزخ در افتند. ولی شما اگر صدای اول را در ماه رمضان شنیدید، شک نکنید که صدای جبرئیل است. و علامت آن نیز این است که اسم قائم و پدرش را می برد، به طوری که دختران پرده نشین نیز آن را می شنوند و پدر و برادر خود را تشویق به بیرون آمدن می کنند.»
و فرمود: «قبل از قیام قائم (علیه السلام) این دو صدا باید اتفاق بیفتد: صدایی از آسمان که صدای جبرئیل است و صدایی از زمین که صدای ابلیس لعین است که ندا می دهد: «فلانی ( یعنی عثمان) مظلوم کشته شده است» ، می خواهد این گونه مردم را بفریبد. بر شما باد به پیروی از صدای نخست و مبادا فریفته صدای دوم شوید!»
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 230 و 231
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قال سیدنا الْبَاقِرُ صلوات اللّه علیه:
الصَّیْحَةُ لَا تَکُونُ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ شَهْرِ اللَّهِ وَ هِیَ صَیْحَةُ جَبْرَئِیلَ إِلَی هَذَا الْخَلْقِ ثُمَّ قَالَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ (عجل الله فرجه) فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَ مَنْ بِالْمَغْرِبِ لَا یَبْقَی رَاقِدٌ إِلَّا اسْتَیْقَظَ وَ لَا قَائِمٌ إِلَّا قَعَدَ وَ لَا قَاعِدٌ إِلَّا قَامَ عَلَی رِجْلَیْهِ فَزَعاً مِنْ ذَلِکَ الصَّوْتِ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذَلِکَ الصَّوْتِ فَأَجَابَ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْأَوَّلَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ وَ قَالَ (علیه السلام) الصَّوْتُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی لَیْلَهِ جُمُعَةٍ لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَلَا تَشُکُّوا فِی ذَلِکَ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ فِی آخِرِ النَّهَارِ صَوْتُ إِبْلِیسَ اللَّعِینِ یُنَادِی أَلَا إِنَّ فُلَاناً قُتِلَ مَظْلُوماً لِیُشَکِّکَ النَّاسَ وَ یُفْتِنَهُمْ فَکَمْ ذَلِکَ الْیَوْمَ مِنْ شَاکٍّ مُتَحَیِّرٍ قَدْ هَوَی فِی النَّارِ وَ إِذَا سَمِعْتُمُ الصَّوْتَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَا تَشُکُّوا أَنَّهُ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ وَ عَلَامَةُ ذَلِکَ أَنَّهُ یُنَادِی بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِیهِ حَتَّی تَسْمَعَهُ الْعَذْرَاءُ فِی خِدْرِهَا فَتُحَرِّضُ أَبَاهَا وَ أَخَاهَا عَلَی الْخُرُوجِ.
وَ قَالَ (علیه السلام) لَا بُدَّ مِنْ هَذَیْنِ الصَّوْتَیْنِ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (علیه السلام) صَوْتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ وَ صَوْتٍ مِنَ الْأَرْضِ فَهُوَ صَوْتُ إِبْلِیسَ اللَّعِینِ یُنَادِی بِاسْمِ فُلَانٍ أَنَّهُ قُتِلَ مَظْلُوماً یُرِیدُ الْفِتْنَهَ فَاتَّبِعُوا الصَّوْتَ الْأَوَّلَ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْأَخِیرَ أَنْ تَفْتَتِنُوا بِهِ
حضرت آقا امام باقر صلوات الله علیه:
«صدای آسمانی فقط در ماه رمضان است، یعنی ماه خدا و آن هم صدای جبرئیل خطاب به این مردم است.»
سپس فرمود: «گوینده ای از آسمان نام قائم (علیه السلام) را ندامی دهد، به طوری که از مشرق تا مغرب آن را می شنوند؛ هر کس خواب است بیدار می شود، و هر کس ایستاده است می نشیند و هر کس که نشسته، از وحشت آن صدا بر روی دو پایش بر می خیزد. خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت می گیرد و به آن پاسخ گوید، زیرا صدای اول، صدای جبرئیل، روح امین است.»
همچنین فرمود: «آن صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان است؛ نسبت به آن شک نکنید، آن را بشنوید و از آن پیروی کنید.
و در آخر آن روز، صدای ابلیس ملعون به گوش می رسد که می گوید: «آگاه باشید! فلانی (مقصود عثمان است) مظلوم کشته شده است» تا بدین وسیله مردم را به شک بیندازد و در میان آنها فتنه انگیزد. چه بسیار مردم مردد و متحیری که در آن روز به واسطه این شک، به آتش دوزخ در افتند. ولی شما اگر صدای اول را در ماه رمضان شنیدید، شک نکنید که صدای جبرئیل است. و علامت آن نیز این است که اسم قائم و پدرش را می برد، به طوری که دختران پرده نشین نیز آن را می شنوند و پدر و برادر خود را تشویق به بیرون آمدن می کنند.»
و فرمود: «قبل از قیام قائم (علیه السلام) این دو صدا باید اتفاق بیفتد: صدایی از آسمان که صدای جبرئیل است و صدایی از زمین که صدای ابلیس لعین است که ندا می دهد: «فلانی ( یعنی عثمان) مظلوم کشته شده است» ، می خواهد این گونه مردم را بفریبد. بر شما باد به پیروی از صدای نخست و مبادا فریفته صدای دوم شوید!»
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 230 و 231
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
وحشت شدید مردم از سفیانی که علی الظاهر عابد هم هست
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ (صلوات الله علیه) إِنَّكَ لَوْ رَأَيْتَ السُّفْيَانِيَّ لَرَأَيْتَ أَخْبَثَ النَّاسِ أَشْقَرَ أَحْمَرَ أَزْرَقَ يَقُولُ يَا رَبِّ ثَأْرِي ثَأْرِي ثُمَّ النَّارَ[4] وَ قَدْ بَلَغَ مِنْ خُبْثِهِ أَنَّهُ يَدْفِنُ أُمَّ وَلَدٍ لَهُ وَ هِيَ حَيَّةٌ مَخَافَةَ أَنْ تَدُلَّ عَلَيْهِ.
حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) به عمر بن یزید فرمود: اگر تو سفیانی را ببینی ، خبیث ترین انسان ها را دیده ای ، او مردی بور ، سرخ روی و زاغ چشم است . او همواره می گوید : خدایا انتقام ، انتقام ، سپس دوزخ. (یعنی سپس با اقرار ظاهری اش به پروردگار، کاری می کند که مستوجب آتش می شود و به سمت آن می رود) او به قدری خبیث است که مادرِ بچه اش را زنده به گور می کند ، از ترس اینکه مبادا مردم را به محل او راهنمایی کند (مخفیگاهش را نشان دهد).
كمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحه 651
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 205 حدیث 37
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ (صلوات الله علیه) إِنَّكَ لَوْ رَأَيْتَ السُّفْيَانِيَّ لَرَأَيْتَ أَخْبَثَ النَّاسِ أَشْقَرَ أَحْمَرَ أَزْرَقَ يَقُولُ يَا رَبِّ ثَأْرِي ثَأْرِي ثُمَّ النَّارَ[4] وَ قَدْ بَلَغَ مِنْ خُبْثِهِ أَنَّهُ يَدْفِنُ أُمَّ وَلَدٍ لَهُ وَ هِيَ حَيَّةٌ مَخَافَةَ أَنْ تَدُلَّ عَلَيْهِ.
حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) به عمر بن یزید فرمود: اگر تو سفیانی را ببینی ، خبیث ترین انسان ها را دیده ای ، او مردی بور ، سرخ روی و زاغ چشم است . او همواره می گوید : خدایا انتقام ، انتقام ، سپس دوزخ. (یعنی سپس با اقرار ظاهری اش به پروردگار، کاری می کند که مستوجب آتش می شود و به سمت آن می رود) او به قدری خبیث است که مادرِ بچه اش را زنده به گور می کند ، از ترس اینکه مبادا مردم را به محل او راهنمایی کند (مخفیگاهش را نشان دهد).
كمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحه 651
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 205 حدیث 37
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
گریه امام جواد صلوات الله علیه از ذکر نام صاحب الزمان عجل الله فرجه 😭😢
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین #هلک_المستعجلون
عنِ الصَّقْرِ بْنِ دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا (صلوات الله علیه) یَقُولُ: إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِی ابْنِی عَلِیٌّ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ الْإِمَامَهُ بَعْدَهُ فِی ابْنِهِ الْحَسَنِ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِیهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِیهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَهُ أَبِیهِ ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَکَی علیه السلام بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً تَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ (یَکْثُرُ) فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
صقر بن ابی دلف می گوید: از حضرت امام جواد (صلوات الله علیه) شنیدم که می فرمود: «امام بعد از من، پسرم علی است. امر او امر من، گفته او گفته من و پیروی از او پیروی از من است. و امام بعد از او، فرزندش حسن است. امر او امر پدرش، گفته او گفته پدرش و طاعت وی طاعت پدرش است.» سپس حضرت سکوت فرمود. من به او عرض کردم: یابن رسول اللَّه! بعد از حسن، امام کیست؟ حضرت سخت گریست. آنگاه فرمود: «امام بعد از حسن، فرزندش قائم و منتظَر است.» عرض کردم: چرا او قائم نامیده شده؟» فرمود: «زیرا بعد از آنکه مردم یاد او را فراموش کردند و غالب معتقدین به امامتش مرتد شدند، قیام خواهد کرد.» به او عرض کردم: «چرا او را منتظَر گویند؟» فرمود: «زیرا او غیبتی طولانی خواهد کرد و مخلصین در انتظار او به سر برند و آنها که تردید دارند، منکرش شوند، و منکران ذکر و یاد او را به مسخره گیرند و تعیین کنندگان وقت (آنها که وقت ظهورش را تعیین می کنند)، دروغگو باشند و کسانی که در آمدنش شتاب دارند، به هلاکت افتند و آنان که تسلیم (تقدیر الهی) هستند، نجات یابند.»
كمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحه 378
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 51 صفحه 157
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین #هلک_المستعجلون
عنِ الصَّقْرِ بْنِ دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا (صلوات الله علیه) یَقُولُ: إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِی ابْنِی عَلِیٌّ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ الْإِمَامَهُ بَعْدَهُ فِی ابْنِهِ الْحَسَنِ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِیهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِیهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَهُ أَبِیهِ ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَکَی علیه السلام بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً تَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ (یَکْثُرُ) فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
صقر بن ابی دلف می گوید: از حضرت امام جواد (صلوات الله علیه) شنیدم که می فرمود: «امام بعد از من، پسرم علی است. امر او امر من، گفته او گفته من و پیروی از او پیروی از من است. و امام بعد از او، فرزندش حسن است. امر او امر پدرش، گفته او گفته پدرش و طاعت وی طاعت پدرش است.» سپس حضرت سکوت فرمود. من به او عرض کردم: یابن رسول اللَّه! بعد از حسن، امام کیست؟ حضرت سخت گریست. آنگاه فرمود: «امام بعد از حسن، فرزندش قائم و منتظَر است.» عرض کردم: چرا او قائم نامیده شده؟» فرمود: «زیرا بعد از آنکه مردم یاد او را فراموش کردند و غالب معتقدین به امامتش مرتد شدند، قیام خواهد کرد.» به او عرض کردم: «چرا او را منتظَر گویند؟» فرمود: «زیرا او غیبتی طولانی خواهد کرد و مخلصین در انتظار او به سر برند و آنها که تردید دارند، منکرش شوند، و منکران ذکر و یاد او را به مسخره گیرند و تعیین کنندگان وقت (آنها که وقت ظهورش را تعیین می کنند)، دروغگو باشند و کسانی که در آمدنش شتاب دارند، به هلاکت افتند و آنان که تسلیم (تقدیر الهی) هستند، نجات یابند.»
كمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحه 378
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 51 صفحه 157
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
تشرف مقدس اردبیلی محضر صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
جماعتی از علما از سید فاضل میرعلام برای من (علامه مجلسی) حکایت کردند که سید گفت: «در یکی از شب ها در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بودم، آن موقع قسمت عمده شب گذشته بود. در اثنایی که در صحن گردش می کردم، دیدم شخصی از مقابل من به طرف حرم منور امیرالمؤمنین علیه السلام می رود. وقتی نزدیک رفتم، دیدم استاد بزرگوارم مولانا احمد اردبیلی قدس اللَّه روحه است. من خود را از وی پنهان نگه داشتم تا اینکه به طرف درب حرم آمد. در بسته بود، ولی به مجرد رسیدن او در باز شد و او داخل حرم گردید. شنیدم که سخن می گوید، مثل اینکه با کسی تو گوشی حرف می زند. آنگاه از حرم بیرون آمد و در بسته شد. من هم از عقب سر او رفتم تا از شهر نجف خارج شد و به سمت مسجد کوفه رفت .
من دنبال او بودم، ولی او مرا نمی دید.همین که وارد مسجد کوفه گردید، به سمت محرابی رفت که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا شهید شد. مدتی در آنجا ایستاد، سپس برگشت و از مسجد بیرون آمد و آهنگ نجف کرد. من همچنان پشت سر او بودم، تا اینکه نزدیک مسجد حنانه رسیدیم. در آنجا سرفه ام گرفت، به طوری که نتوانستم خودداری کنم. وقتی صدای سرفه مرا شنید، برگشت، نگاهی به من کرد و مرا شناخت. پرسید:«تو میرعلام هستی؟» گفتم آری. گفت: «اینجا چه می کنی؟» گفتم: «از موقعی که شما وارد صحن مطهر شدید، تاکنون همه جا با شما بوده ام. شما را به صاحب این قبر مطهر قسم می دهم آنچه را که امشب بر شما گذشت، از اول تا آخر به من اطلاع دهید.» گفت: «می گویم، ولی به این شرط که تا من زنده ام، به کسی نگویی!» وقتی به وی اطمینان دادم فرمود: «در پاره ای از مسائل علمی فکر می کردم و حل آن برایم مشکل می نمود. به دلم گذشت که بروم خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و حل آن مشکل را از آن حضرت بخواهم. موقعی که به در حرم رسیدم، چنان که دیدی در بسته به رویم گشوده شد و داخل حرم گردیدم و از خداوند مسألت کردم که شاه ولایت جواب سؤالم را بدهد. ناگهان صدایی از قبر منور شنیدم که فرمود: «برو به مسجد کوفه و از قائم ما سؤال کن، زیرا او امام زمان تو است.» من هم آمدم پهلوی محراب و آن حضرت را در آنجا دیدم، مسأله خود را پرسیدم و حضرت جواب آن را مرحمت فرمود و اینک به منزل برمی گردم.»
▪️▪️▪️
فمنها ما أخبرني جماعة عن السيد الفاضل أمير علام قال : كنت في بعض الليالي في صحن الروضة المقدسة بالغري على مشرفها السلام وقد ذهب كثير من الليل ، فبينا أنا أجول فيها ، إذ رأيت شخصا مقبلا نحو الروضة المقدسة فأقبلت إليه فلما قربت منه عرفت أنه استاذنا الفاضل العالم التقي الذكي مولانا أحمد الاردبيلي قدس الله روحه
فأخفيت نفسي عنه ، حتى أتى الباب ، وكان مغلقا ، فانفتح له عند وصوله إليه ، ودخل الروضة ، فسمعته يكلم كأنه يناجي أحدا ثم خرج ، واغلق الباب فمشيت خلفه حتى خرج من الغري وتوجه نحو مسجد الكوفة.
فكنت خلفه بحيث لا يراني حتى دخل المسجد وصار إلى المحراب الذي استشهد أميرالمؤمنين صلوات الله عليه عنده ، ومكث طويلا ثم رجع وخرج من المسجد وأقبل نحو الغري.
فكنت خلفه حتى قرب من الحنانة فأخذني سعال لم أقدر على دفعه ، فالتفت إلي فعرفني ، وقال : أنت مير علام؟ قلت : نعم ، قال : ما تصنع ههنا؟ قلت : كنت معك حيث دخلت الروضة المقدسة إلى الآن واقسم عليك بحق صاحب القبر أن تخبرني بما جرى عليك في تلك الليلة ، من البداية إلى النهاية.
فقال : اخبرك على أن لا تخبربه أحدا ما دمت حيا فلما توثق ذلك مني قال : كنت افكر في بعض المسائل وقد أغلقت علي ، فوقع في قلبي أن آتي أميرالمؤمنين (صلوات الله علیه) وأسأله عن ذلك ، فلما وصلت إلى الباب فتح لي بغير مفتاح كما رأيت فدخلت الروضة وابتهلت إلى الله تعالى في أن يجيبني مولاي عن ذلك ، فسمعت صوتا من القبر : أن ائت مسجد الكوفة وسل عن القائم (عجل الله فرجه) فانه إمام زمانك فأتيت عند المحراب ، وسألته عنها واجبت وها أنا أرجع إلى بيتي.
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 174 - بعض الحکایات التی سمعتها عمن قرب من زماننا
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
جماعتی از علما از سید فاضل میرعلام برای من (علامه مجلسی) حکایت کردند که سید گفت: «در یکی از شب ها در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بودم، آن موقع قسمت عمده شب گذشته بود. در اثنایی که در صحن گردش می کردم، دیدم شخصی از مقابل من به طرف حرم منور امیرالمؤمنین علیه السلام می رود. وقتی نزدیک رفتم، دیدم استاد بزرگوارم مولانا احمد اردبیلی قدس اللَّه روحه است. من خود را از وی پنهان نگه داشتم تا اینکه به طرف درب حرم آمد. در بسته بود، ولی به مجرد رسیدن او در باز شد و او داخل حرم گردید. شنیدم که سخن می گوید، مثل اینکه با کسی تو گوشی حرف می زند. آنگاه از حرم بیرون آمد و در بسته شد. من هم از عقب سر او رفتم تا از شهر نجف خارج شد و به سمت مسجد کوفه رفت .
من دنبال او بودم، ولی او مرا نمی دید.همین که وارد مسجد کوفه گردید، به سمت محرابی رفت که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا شهید شد. مدتی در آنجا ایستاد، سپس برگشت و از مسجد بیرون آمد و آهنگ نجف کرد. من همچنان پشت سر او بودم، تا اینکه نزدیک مسجد حنانه رسیدیم. در آنجا سرفه ام گرفت، به طوری که نتوانستم خودداری کنم. وقتی صدای سرفه مرا شنید، برگشت، نگاهی به من کرد و مرا شناخت. پرسید:«تو میرعلام هستی؟» گفتم آری. گفت: «اینجا چه می کنی؟» گفتم: «از موقعی که شما وارد صحن مطهر شدید، تاکنون همه جا با شما بوده ام. شما را به صاحب این قبر مطهر قسم می دهم آنچه را که امشب بر شما گذشت، از اول تا آخر به من اطلاع دهید.» گفت: «می گویم، ولی به این شرط که تا من زنده ام، به کسی نگویی!» وقتی به وی اطمینان دادم فرمود: «در پاره ای از مسائل علمی فکر می کردم و حل آن برایم مشکل می نمود. به دلم گذشت که بروم خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام و حل آن مشکل را از آن حضرت بخواهم. موقعی که به در حرم رسیدم، چنان که دیدی در بسته به رویم گشوده شد و داخل حرم گردیدم و از خداوند مسألت کردم که شاه ولایت جواب سؤالم را بدهد. ناگهان صدایی از قبر منور شنیدم که فرمود: «برو به مسجد کوفه و از قائم ما سؤال کن، زیرا او امام زمان تو است.» من هم آمدم پهلوی محراب و آن حضرت را در آنجا دیدم، مسأله خود را پرسیدم و حضرت جواب آن را مرحمت فرمود و اینک به منزل برمی گردم.»
▪️▪️▪️
فمنها ما أخبرني جماعة عن السيد الفاضل أمير علام قال : كنت في بعض الليالي في صحن الروضة المقدسة بالغري على مشرفها السلام وقد ذهب كثير من الليل ، فبينا أنا أجول فيها ، إذ رأيت شخصا مقبلا نحو الروضة المقدسة فأقبلت إليه فلما قربت منه عرفت أنه استاذنا الفاضل العالم التقي الذكي مولانا أحمد الاردبيلي قدس الله روحه
فأخفيت نفسي عنه ، حتى أتى الباب ، وكان مغلقا ، فانفتح له عند وصوله إليه ، ودخل الروضة ، فسمعته يكلم كأنه يناجي أحدا ثم خرج ، واغلق الباب فمشيت خلفه حتى خرج من الغري وتوجه نحو مسجد الكوفة.
فكنت خلفه بحيث لا يراني حتى دخل المسجد وصار إلى المحراب الذي استشهد أميرالمؤمنين صلوات الله عليه عنده ، ومكث طويلا ثم رجع وخرج من المسجد وأقبل نحو الغري.
فكنت خلفه حتى قرب من الحنانة فأخذني سعال لم أقدر على دفعه ، فالتفت إلي فعرفني ، وقال : أنت مير علام؟ قلت : نعم ، قال : ما تصنع ههنا؟ قلت : كنت معك حيث دخلت الروضة المقدسة إلى الآن واقسم عليك بحق صاحب القبر أن تخبرني بما جرى عليك في تلك الليلة ، من البداية إلى النهاية.
فقال : اخبرك على أن لا تخبربه أحدا ما دمت حيا فلما توثق ذلك مني قال : كنت افكر في بعض المسائل وقد أغلقت علي ، فوقع في قلبي أن آتي أميرالمؤمنين (صلوات الله علیه) وأسأله عن ذلك ، فلما وصلت إلى الباب فتح لي بغير مفتاح كما رأيت فدخلت الروضة وابتهلت إلى الله تعالى في أن يجيبني مولاي عن ذلك ، فسمعت صوتا من القبر : أن ائت مسجد الكوفة وسل عن القائم (عجل الله فرجه) فانه إمام زمانك فأتيت عند المحراب ، وسألته عنها واجبت وها أنا أرجع إلى بيتي.
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 174 - بعض الحکایات التی سمعتها عمن قرب من زماننا
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
تشرف مردی از اهل کاشان در مقام صاحب الزمان عجل الله فرجه وادی السلام
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
و دیگر حکایتی است که جماعتی از اهل نجف اشرف برای من (علامه مجلسی) نقل کردند.آنها می گفتند: مردی از اهل کاشان که عازم حج بیت اللَّه بود، به نجف اشرف آمد.وی در آنجا سخت بیمار شد، به طوری که پاهایش خشک شد و قادر به راه رفتن نبود.همراهان وی او را به یکی از صلحا که در یکی از اتاق های مدرسه جنب حرم مطهر سکنی داشت، سپردند و خود به حج رفتند.
صاحب اتاق هم هر روز بیمار را در اتاق می گذاشت، درب آن را قفل می کرد به عزم گردش و طلب روزی به بیابان می رفت. یک روز بیمار به صاحب اتاق گفت: «دلم گرفته و دیگر از ماندن در این اتاق وحشت می کنم . امروز مرا بیرون ببر و در جایی رها کن و هر جا می خواهی برو!» صاحب اتاق هم مرا برد به طرف مقام قائم صلوات اللَّه علیه که در بیرون نجف اشرف (در گورستان وادی السلام) واقع است.سپس مرا در آنجا نشاند و بعد پیراهن خود را در حوض آنجا شست و روی درختی که در آنجا بود پهن کرد و به بیابان رفت.من هم در آنجا تنها ماندم و درباره سرنوشت خود می اندیشیدم. ناگاه دیدم جوانی خوش سیما و گندمگون داخل صحن مقام صاحب الزمان علیه السلام شد و به من سلام کرد.
سپس یک راست به مقام قائم رفت و با خشوع و خضوع که کسی را بدان حالت ندیده بودم، چند رکعت نماز خواند. بعد از آنکه از نماز فارغ شد نزد من آمد و احوالم را پرسید.من گفتم: «مبتلا به یک بیماری شده ام که راحتی ندارم. خداوند نه شفا می دهد که بهبودی یابم و نه جانم را می ستاند که آسوده شوم.» گفت: «غمگین مباش، عنقریب خداوند هر دوی آنها را به تو می دهد.» این را گفت و رفت. وقتی او رفت، دیدم پیراهن روی زمین افتاده است. برخاستم آن را برداشتم و شستم و دوباره روی درخت پهن کردم. سپس درباره خود به فکر فرو رفتم و پیش خود گفتم: «من که قبلا قادر نبودم از جا برخیزم و حرکت کنم، چگونه شد که این طور شدم!» هنگامی که متوجه شدم، دیدم اثری از آن بیماری در من نیست. آن موقع یقین کردم که وی امام زمان علیه السلام بوده است. از آنجا بیرون آمدم و نظری به بیابان افکندم، کسی را ندیدم و بی اندازه پشیمان شدم.
وقتی صاحب اتاق آمد، احوالم را پرسید و از وضع من متحیر شد. من هم ماجرا را به او خبر دادم و او هم بر آنچه از دست او و من رفته بود، حسرت خورد. سپس با او به اتاق رفتیم. اهل نجف می گفتند که او همین طور سالم ماند تا موقعی که حاجی ها و رفقای او آمدند. وقتی آنها را دید و مدتی اندک با آنها به سر برد، دوباره مریض شد و از دنیا رفت و در صحن مطهر مدفون گردید. آنچه حضرت به وی خبر داده بود که هر دو مقصودت عملی خواهد شد، آشکار گردید. این حکایت نزد اهل نجف مشهور بود، موثقین و نیکان آنها آن را به من خبر دادند.»
▪️▪️▪️
ومنها ما أخبرني به جماعة من أهل الغري على مشرفه السلام أن رجلا من أهل قاشان أتى إلى الغري متوجها إلى بيت الله الحرام ، فاعتل علة شديدة حتى يبست رجلاه ، ولم يقدر على المشي ، فخلفه رفقاؤه وتركوه عند رجل من الصلحاء كان يسكن في بعض حجرات المدرسة المحيطة بالروضة المقدسة ، وذهبوا إلى الحج.
فكان هذا الرجل يغلق عليه الباب كل يوم ، ويذهب إلى الصحاري للتنزه ولطلب الدراري التي تؤخذ منها ، فقال له في بعض الايام : إني قد ضاق صدري واستوحشت من هذا المكان ، فاذهب بي اليوم واطرحني في مكان واذهب حيث شئت.
قال : فأجابني إلى ذلك ، وحملني وذهب بي إلى مقام القائم صلوات الله عليه خارج النجف فأجلسني هناك وغسل قميصه في الحوض وطرحها على شجرة كانت هناك ، وذهب إلى الصحراء ، وبقيت وحدي مغموما افكر فيما يؤول إليه أمري فاذا أنا بشاب صبيح الوجه ، أسمر اللون ، دخل الصحن. وسلم علي وذهب إلى بيت المقام ، وصلى عند المحراب ركعات ، بخضوع وخشوع لم أر مثله قط فلما فرغ من الصلاة خرج وأتاني وسألني عن حالي فقلت له : ابتليت ببلية ضقت بها لا يشفيني الله فأسلم منها ، ولا يذهب بي فأستريح ، فقال : لا تحزن سيعطيك الله كليهما ، وذهب.
فلما خرج رأيت القميص وقع على الارض ، فقمت وأخذت القميص وغسلتها وطرحتها على الشجر ، فتفكرت في أمري وقلت : أنا كنت لا أقدر على القيام والحركة ، فكيف صرت هكذا؟ فنظرت إلى نفسي فلم أجد شيئا مما كان بي فعلمت أنه كان القائم صلوات الله عليه ، فخرجت فنظرت في الصحراء فلم أر أحدا فندمت ندامة شديدة.
فلما أتاني صاحب الحجرة ، سألني عن حالي وتحير في أمري فأخبرته بما جرى فتحسر على مافات منه ومني ، ومشيت معه إلى الحجرة.
قالوا : فكان هكذا سليما حتى أتى الحاج ورفقاؤه ، فلما رآهم وكان معهم قليلا ، مرض ومات ، ودفن في الصحن ، فظهر صحة ما أخبره من وقوع الامرين معا.
وهذه القصة من المشهورات عند أهل المشهد ، وأخبرني به ثقاتهم وصلحاؤهم.
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 176 - بعض الحکایات التی سمعتها عمن قرب من زماننا
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
و دیگر حکایتی است که جماعتی از اهل نجف اشرف برای من (علامه مجلسی) نقل کردند.آنها می گفتند: مردی از اهل کاشان که عازم حج بیت اللَّه بود، به نجف اشرف آمد.وی در آنجا سخت بیمار شد، به طوری که پاهایش خشک شد و قادر به راه رفتن نبود.همراهان وی او را به یکی از صلحا که در یکی از اتاق های مدرسه جنب حرم مطهر سکنی داشت، سپردند و خود به حج رفتند.
صاحب اتاق هم هر روز بیمار را در اتاق می گذاشت، درب آن را قفل می کرد به عزم گردش و طلب روزی به بیابان می رفت. یک روز بیمار به صاحب اتاق گفت: «دلم گرفته و دیگر از ماندن در این اتاق وحشت می کنم . امروز مرا بیرون ببر و در جایی رها کن و هر جا می خواهی برو!» صاحب اتاق هم مرا برد به طرف مقام قائم صلوات اللَّه علیه که در بیرون نجف اشرف (در گورستان وادی السلام) واقع است.سپس مرا در آنجا نشاند و بعد پیراهن خود را در حوض آنجا شست و روی درختی که در آنجا بود پهن کرد و به بیابان رفت.من هم در آنجا تنها ماندم و درباره سرنوشت خود می اندیشیدم. ناگاه دیدم جوانی خوش سیما و گندمگون داخل صحن مقام صاحب الزمان علیه السلام شد و به من سلام کرد.
سپس یک راست به مقام قائم رفت و با خشوع و خضوع که کسی را بدان حالت ندیده بودم، چند رکعت نماز خواند. بعد از آنکه از نماز فارغ شد نزد من آمد و احوالم را پرسید.من گفتم: «مبتلا به یک بیماری شده ام که راحتی ندارم. خداوند نه شفا می دهد که بهبودی یابم و نه جانم را می ستاند که آسوده شوم.» گفت: «غمگین مباش، عنقریب خداوند هر دوی آنها را به تو می دهد.» این را گفت و رفت. وقتی او رفت، دیدم پیراهن روی زمین افتاده است. برخاستم آن را برداشتم و شستم و دوباره روی درخت پهن کردم. سپس درباره خود به فکر فرو رفتم و پیش خود گفتم: «من که قبلا قادر نبودم از جا برخیزم و حرکت کنم، چگونه شد که این طور شدم!» هنگامی که متوجه شدم، دیدم اثری از آن بیماری در من نیست. آن موقع یقین کردم که وی امام زمان علیه السلام بوده است. از آنجا بیرون آمدم و نظری به بیابان افکندم، کسی را ندیدم و بی اندازه پشیمان شدم.
وقتی صاحب اتاق آمد، احوالم را پرسید و از وضع من متحیر شد. من هم ماجرا را به او خبر دادم و او هم بر آنچه از دست او و من رفته بود، حسرت خورد. سپس با او به اتاق رفتیم. اهل نجف می گفتند که او همین طور سالم ماند تا موقعی که حاجی ها و رفقای او آمدند. وقتی آنها را دید و مدتی اندک با آنها به سر برد، دوباره مریض شد و از دنیا رفت و در صحن مطهر مدفون گردید. آنچه حضرت به وی خبر داده بود که هر دو مقصودت عملی خواهد شد، آشکار گردید. این حکایت نزد اهل نجف مشهور بود، موثقین و نیکان آنها آن را به من خبر دادند.»
▪️▪️▪️
ومنها ما أخبرني به جماعة من أهل الغري على مشرفه السلام أن رجلا من أهل قاشان أتى إلى الغري متوجها إلى بيت الله الحرام ، فاعتل علة شديدة حتى يبست رجلاه ، ولم يقدر على المشي ، فخلفه رفقاؤه وتركوه عند رجل من الصلحاء كان يسكن في بعض حجرات المدرسة المحيطة بالروضة المقدسة ، وذهبوا إلى الحج.
فكان هذا الرجل يغلق عليه الباب كل يوم ، ويذهب إلى الصحاري للتنزه ولطلب الدراري التي تؤخذ منها ، فقال له في بعض الايام : إني قد ضاق صدري واستوحشت من هذا المكان ، فاذهب بي اليوم واطرحني في مكان واذهب حيث شئت.
قال : فأجابني إلى ذلك ، وحملني وذهب بي إلى مقام القائم صلوات الله عليه خارج النجف فأجلسني هناك وغسل قميصه في الحوض وطرحها على شجرة كانت هناك ، وذهب إلى الصحراء ، وبقيت وحدي مغموما افكر فيما يؤول إليه أمري فاذا أنا بشاب صبيح الوجه ، أسمر اللون ، دخل الصحن. وسلم علي وذهب إلى بيت المقام ، وصلى عند المحراب ركعات ، بخضوع وخشوع لم أر مثله قط فلما فرغ من الصلاة خرج وأتاني وسألني عن حالي فقلت له : ابتليت ببلية ضقت بها لا يشفيني الله فأسلم منها ، ولا يذهب بي فأستريح ، فقال : لا تحزن سيعطيك الله كليهما ، وذهب.
فلما خرج رأيت القميص وقع على الارض ، فقمت وأخذت القميص وغسلتها وطرحتها على الشجر ، فتفكرت في أمري وقلت : أنا كنت لا أقدر على القيام والحركة ، فكيف صرت هكذا؟ فنظرت إلى نفسي فلم أجد شيئا مما كان بي فعلمت أنه كان القائم صلوات الله عليه ، فخرجت فنظرت في الصحراء فلم أر أحدا فندمت ندامة شديدة.
فلما أتاني صاحب الحجرة ، سألني عن حالي وتحير في أمري فأخبرته بما جرى فتحسر على مافات منه ومني ، ومشيت معه إلى الحجرة.
قالوا : فكان هكذا سليما حتى أتى الحاج ورفقاؤه ، فلما رآهم وكان معهم قليلا ، مرض ومات ، ودفن في الصحن ، فظهر صحة ما أخبره من وقوع الامرين معا.
وهذه القصة من المشهورات عند أهل المشهد ، وأخبرني به ثقاتهم وصلحاؤهم.
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 176 - بعض الحکایات التی سمعتها عمن قرب من زماننا
Forwarded from هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن
نشانه های ظهور: تشدید فقر و احتیاج ، عدم انس و الفت بین مردم
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قال سیدنا الْبَاقِرُ صلوات اللّه علیه:
إِذَا اشْتَدَّتِ الْحَاجَةُ وَ الْفَاقَةُ وَ أَنْکَرَ النَّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَقَّعُوا هَذَا الْأَمْرَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً
حضرت آقا امام باقر صلوات الله علیه:
هنگامی که فقر و احتیاج شدت یافت و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن موقع صبح و شام منتظر وقوع این امر باشید.
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 185
#چهله_مهدوی #عاشورا #اربعین
قال سیدنا الْبَاقِرُ صلوات اللّه علیه:
إِذَا اشْتَدَّتِ الْحَاجَةُ وَ الْفَاقَةُ وَ أَنْکَرَ النَّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَقَّعُوا هَذَا الْأَمْرَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً
حضرت آقا امام باقر صلوات الله علیه:
هنگامی که فقر و احتیاج شدت یافت و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن موقع صبح و شام منتظر وقوع این امر باشید.
بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 52 صفحه 185