امت های پیشین و ولایت امیرالمومنین علیه السلام
🔹قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ یَحْتَجُّ بِعَلِیٍّ فِی کُلِّ أُمَّةٍ فِیهَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ أَشْهَدُهُمْ مَعْرِفَةً لِعَلِیٍّ أَعْظَمُهُمْ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ.
🔸جناب ابوذر گوید از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدم که می فرمود: خداوند پیوسته بوسیله علی علیه السّلام در هر امّتی که پیامبر مرسلی در آنان بوده اتمام حجّت می نمود و آنکه بیشتر به علی علیه السّلام معرفت داشت درجه او نزد خداوند عظیم تر بود.
اسرار آل محمد/ص۵۵۲/ح۴۶.
بحارالانوار/ج۴۰/ص۹۶.
🔹قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ یَحْتَجُّ بِعَلِیٍّ فِی کُلِّ أُمَّةٍ فِیهَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ أَشْهَدُهُمْ مَعْرِفَةً لِعَلِیٍّ أَعْظَمُهُمْ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ.
🔸جناب ابوذر گوید از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شنیدم که می فرمود: خداوند پیوسته بوسیله علی علیه السّلام در هر امّتی که پیامبر مرسلی در آنان بوده اتمام حجّت می نمود و آنکه بیشتر به علی علیه السّلام معرفت داشت درجه او نزد خداوند عظیم تر بود.
اسرار آل محمد/ص۵۵۲/ح۴۶.
بحارالانوار/ج۴۰/ص۹۶.
#استوری| ²⁷ روز تا عید سعید غدیر ...💐
هرکه زد کوسِ خلافت،نشود نفسِرسول
#بردشمنمرتضیعلیلعنت
هرکه زد کوسِ خلافت،نشود نفسِرسول
بزدلِ غار کجا..؟ حیدر کرار کجا...؟
#بردشمنمرتضیعلیلعنت
••اشهدُانعمرفیجهنم🔥••
احاطه امیرالمومنین علیه السلام بر تمام علوم اللهی😍
🔹قَالَ سُلَیْمٌ :وَ سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: عَلَّمَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَلْفَ بَابٍ مِنَ اَلْعِلْمِ، یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ صَادِقٌ، وَ لَمْ أَسْأَلْ عَنْ ذَلِکَ أَحَداً.
🔸سلیم می گوید: از علی علیه السّلام شنیدم که می فرمود: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هزار باب از علم به من آموخت که از هر بابی هزار باب باز می شد. سلیم می گوید: من شک نکردم که آن حضرت علیه السلام صادق است، و در این باره از احدی سؤال نکردم.
اسرار آل محمد/ص۶۱۹/ح۶۴.
🔹قَالَ سُلَیْمٌ :وَ سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: عَلَّمَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَلْفَ بَابٍ مِنَ اَلْعِلْمِ، یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ فَلَمْ أَشُکَّ أَنَّهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ صَادِقٌ، وَ لَمْ أَسْأَلْ عَنْ ذَلِکَ أَحَداً.
🔸سلیم می گوید: از علی علیه السّلام شنیدم که می فرمود: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هزار باب از علم به من آموخت که از هر بابی هزار باب باز می شد. سلیم می گوید: من شک نکردم که آن حضرت علیه السلام صادق است، و در این باره از احدی سؤال نکردم.
اسرار آل محمد/ص۶۱۹/ح۶۴.
طهارت_ظاهری_و_باطنی_امام_حسین_صلوات_الله_علیه.png
84.7 KB
اعتقاد مرحوم شیخ جعفر شوشتری به پاک و مطهر بودن خون امام حسین صلوات الله علیه
امام حسين عليه السلام و طهارت ظاهرى
●امام حسين عليه السلام در شب شهادت با آبى كه فرزندش على براى او آورد ، با اينكه مى دانست به آن آب احتياج پيدا مى كند ، غسل كرد كه اين يكى از ويژگى هاى امام است كه اقسام طهارت را فراهم آورد .
سپس به طاهرى خاص كه همان خون قلبشان بوده ، مطهر شد و از آن صورت را وضو داد . سپس با خون خود غسل ترتيبى انجام داد و بدن خود را غسل داد و آنگاه يك بار ديگر براى غسل ارتماسى در خون خود فرو رفت.
امام حسين عليه السلام و طهارت باطنى
●امام حسين عليه السلام در روز شهادت وضوى مخصوصى گرفت . مشت خود را با خون خود پر كرد و با آن سيماى مبارك را شست و خضاب نمود . سپس با خاك پاك مبارك تيمم كرد ، بعد با آن صورت را مسح كرد و آنگاه كه آماده مى شد تا آنچه را به خدا فروخته است ، تسليم كند ، پيشانى را بر خاك نهاد.
خصائص الحسینیة شیخ جعفر شوشتری
امام حسين عليه السلام و طهارت ظاهرى
●امام حسين عليه السلام در شب شهادت با آبى كه فرزندش على براى او آورد ، با اينكه مى دانست به آن آب احتياج پيدا مى كند ، غسل كرد كه اين يكى از ويژگى هاى امام است كه اقسام طهارت را فراهم آورد .
سپس به طاهرى خاص كه همان خون قلبشان بوده ، مطهر شد و از آن صورت را وضو داد . سپس با خون خود غسل ترتيبى انجام داد و بدن خود را غسل داد و آنگاه يك بار ديگر براى غسل ارتماسى در خون خود فرو رفت.
امام حسين عليه السلام و طهارت باطنى
●امام حسين عليه السلام در روز شهادت وضوى مخصوصى گرفت . مشت خود را با خون خود پر كرد و با آن سيماى مبارك را شست و خضاب نمود . سپس با خاك پاك مبارك تيمم كرد ، بعد با آن صورت را مسح كرد و آنگاه كه آماده مى شد تا آنچه را به خدا فروخته است ، تسليم كند ، پيشانى را بر خاك نهاد.
خصائص الحسینیة شیخ جعفر شوشتری
الطهارة_الظاهرية_العامة_والباطنية_الخاصّة.png
39.6 KB
●باب الطهارة الظاهرية العامة: فقد اغتسل ليلة شهادته بماء اتى به ولده علي مع علمه بانهم يضطرون اليه، وهذا من خصائصه فاختص بالجمع بين اقسام الطهارات، ثم تطّهر بطهور خاص: هو دم قلبه فتوضأ منه بغسل الوجه، ثم اغتسل غسل ترتيب بدمائه، فغسل بها رأسه ثم بدنه ثم ثم غسل بها غسل ارتماس تارة اخرى.
واما الباطنية الخاصة: فقد توضأ في يوم العاشر بوضوء خاص، فملأ كفه من بعض دمائه وغسل بها وجهه وخضبه، ثم تيمم صعيدا طيبا مباركا فمسح به وجهه واضعا عليه جبهته حينما تهيأ لتسليم ما باعه لله تعالى.
الخصائص الحسينيّة خصائص الحسين عليهالسلام ومزايا المظلوم تأليف : آية الله الشيخ جعفر التستري
واما الباطنية الخاصة: فقد توضأ في يوم العاشر بوضوء خاص، فملأ كفه من بعض دمائه وغسل بها وجهه وخضبه، ثم تيمم صعيدا طيبا مباركا فمسح به وجهه واضعا عليه جبهته حينما تهيأ لتسليم ما باعه لله تعالى.
الخصائص الحسينيّة خصائص الحسين عليهالسلام ومزايا المظلوم تأليف : آية الله الشيخ جعفر التستري
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری| ²⁶
سقیفه بر سر خود خراب خواهد شد
علیامیرهست و همیشه امیر میماند🕊
#خلیفةالله
روز تا عید سعید غدیر .
🤍سقیفه بر سر خود خراب خواهد شد
نفاق میرود اما غدیر می ماند☝️🏻
بگو ردای خلافت به تن کنند
'علیامیرهست و همیشه امیر میماند🕊
#خلیفةالله
••ببینبهغیرعلیکیستباءبسمالله؟••
اگر شخصی بدون حب امیر المومنین علیه السلام عمل هفتاد پیامبر را انجام دهد به بهشت نمیرود
🔹کتاب الروضة بِالْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ إِلَی أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: مَرَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام بِنَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ فِی الْمَسْجِدِ فَتَغَامَزُوا عَلَیْهِ فَدَخَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَشَکَاهُمْ إِلَیْهِ فَخَرَجَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَقَالَ لَهُمْ أَیُّهَا النَّاسُ مَا لَکُمْ إِذَا ذُکِرَ إِبْرَاهِیمُ وَ آلُ إِبْرَاهِیمَ أَشْرَقَتْ وُجُوهُکُمْ وَ إِذَا ذُکِرَ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ وَ عَبَسَتْ وُجُوهُکُمْ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلَ سَبْعِینَ نَبِیّاً لَمْ یَدْخُلِ الْجَنَّةَ حَتَّی یُحِبَّ هَذَا أَخِی عَلِیّاً وَ وُلْدَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَقّاً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ إِنَّ لِی حَقّاً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ عَلِیٌّ وَ لَهُ حَقٌّ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَا.
🔸فضائل و الروضه: سند را می رساند به ابو هریر که گفت: علی بن ابی طالب علیه السّلام در مسجدالحرام از کنار چند نفر قریشی رد شد. آنها با اشاره چشم بر او خرده گرفتند (غمزه و کرشمه رفتند) آن حضرت خدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله رسید و شکایت آنها را خدمت ایشان نمود پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله با خشم خارج شد و به آنها فرمود: ای مردم شما را چه می شود که وقتی اسم ابراهیم و آل ابراهیم را می شنوید چهره تان باز می شود اما وقتی نام محمّد و آل محمّد را می شنوید دل هایتان تیره می گردد و چهره تان در هم می شود؟ قسم به کسی که جانم در دست اوست اگر یکی از شما عمل هفتاد پیامبر را انجام دهد داخل بهشت نمی شود مگر این که دوست داشته باشد این برادرم علی و فرزندانش را سپس فرمود: خداوند را حقی است که جز من و علی نمی داند و مرا حقی است که نمی داند آن را جز خدا و علی و از برای علی حقی است که نمی داند آن را جز خدا و من.
📜بحار الانوار/ج۲۷/ص۱۹۶.
🔹کتاب الروضة بِالْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ إِلَی أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: مَرَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام بِنَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ فِی الْمَسْجِدِ فَتَغَامَزُوا عَلَیْهِ فَدَخَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَشَکَاهُمْ إِلَیْهِ فَخَرَجَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَقَالَ لَهُمْ أَیُّهَا النَّاسُ مَا لَکُمْ إِذَا ذُکِرَ إِبْرَاهِیمُ وَ آلُ إِبْرَاهِیمَ أَشْرَقَتْ وُجُوهُکُمْ وَ إِذَا ذُکِرَ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ وَ عَبَسَتْ وُجُوهُکُمْ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلَ سَبْعِینَ نَبِیّاً لَمْ یَدْخُلِ الْجَنَّةَ حَتَّی یُحِبَّ هَذَا أَخِی عَلِیّاً وَ وُلْدَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَقّاً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ إِنَّ لِی حَقّاً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ عَلِیٌّ وَ لَهُ حَقٌّ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَا.
🔸فضائل و الروضه: سند را می رساند به ابو هریر که گفت: علی بن ابی طالب علیه السّلام در مسجدالحرام از کنار چند نفر قریشی رد شد. آنها با اشاره چشم بر او خرده گرفتند (غمزه و کرشمه رفتند) آن حضرت خدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله رسید و شکایت آنها را خدمت ایشان نمود پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله با خشم خارج شد و به آنها فرمود: ای مردم شما را چه می شود که وقتی اسم ابراهیم و آل ابراهیم را می شنوید چهره تان باز می شود اما وقتی نام محمّد و آل محمّد را می شنوید دل هایتان تیره می گردد و چهره تان در هم می شود؟ قسم به کسی که جانم در دست اوست اگر یکی از شما عمل هفتاد پیامبر را انجام دهد داخل بهشت نمی شود مگر این که دوست داشته باشد این برادرم علی و فرزندانش را سپس فرمود: خداوند را حقی است که جز من و علی نمی داند و مرا حقی است که نمی داند آن را جز خدا و علی و از برای علی حقی است که نمی داند آن را جز خدا و من.
📜بحار الانوار/ج۲۷/ص۱۹۶.
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد #حکمتهای_علوی 408- و قال عليه السلام: مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ. 🔸امیرالمومنین صلوات الله علیه: آن كس كه با حق گلاويز شود حق او را بر زمين خواهد كوبيد. نهج البلاغه حکمت 408 عَلِیٌّ مَعَ اَلْحَقِّ وَ اَلْحَقُّ مَعَ…
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد (2)
🔹الخامس رويت بالسند المتصل إلى زيد الشهيد أنه قال سمعت أخي الباقر يقول سمعت أبي زين العابدين يقول سمعت أبي الحسين يقول سمعت أبي علي بن أبي طالب يقول سمعت رسول الله صلّى اللّه عليه و آله يقول: نحن بنو عبد المطلب ما عادانا بيت إلا و قد خرب و ما عادانا كلب إلا و قد جرب و من لم يصدق فليجرب.
🔸مرحوم سید علی خان در شرح صحیفه سجادیه از زید شهید نقل می کند که گفت از برادرم باقر (صلوات الله علیه) شنیدم می فرمود: شنیدم پدرم زین العابدین (صلوات الله علیه) می فرمود: شنیدم پدرم حسین (صلوات الله علیه) می فرمود: شنیدم پدرم علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) می فرمود: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود: هیچ خانه ای (خاندانی) با ما فرزندان عبدالمطلب دشمنی نمی کند مگر اینکه خراب خواهد شد. و هیچ سگی به ما بانگ نمیزند مگر اینکه دچار مرض جرب (یعنی گری و کچلی که واگیره دارد) خواهد شد، و کسی که این موضوع را تصدیق نمیکند پس تجربه نماید!
تتمة المنتهی شیخ عباس قمی
بحارالانوار جلد 107 صفحه 31
روضات الجنات جلد 7 صفحه 183
ریاض العلماء جلد 5 صفحه 263
🔹الخامس رويت بالسند المتصل إلى زيد الشهيد أنه قال سمعت أخي الباقر يقول سمعت أبي زين العابدين يقول سمعت أبي الحسين يقول سمعت أبي علي بن أبي طالب يقول سمعت رسول الله صلّى اللّه عليه و آله يقول: نحن بنو عبد المطلب ما عادانا بيت إلا و قد خرب و ما عادانا كلب إلا و قد جرب و من لم يصدق فليجرب.
🔸مرحوم سید علی خان در شرح صحیفه سجادیه از زید شهید نقل می کند که گفت از برادرم باقر (صلوات الله علیه) شنیدم می فرمود: شنیدم پدرم زین العابدین (صلوات الله علیه) می فرمود: شنیدم پدرم حسین (صلوات الله علیه) می فرمود: شنیدم پدرم علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) می فرمود: شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود: هیچ خانه ای (خاندانی) با ما فرزندان عبدالمطلب دشمنی نمی کند مگر اینکه خراب خواهد شد. و هیچ سگی به ما بانگ نمیزند مگر اینکه دچار مرض جرب (یعنی گری و کچلی که واگیره دارد) خواهد شد، و کسی که این موضوع را تصدیق نمیکند پس تجربه نماید!
تتمة المنتهی شیخ عباس قمی
بحارالانوار جلد 107 صفحه 31
روضات الجنات جلد 7 صفحه 183
ریاض العلماء جلد 5 صفحه 263
تایید امام بر لقب زشت دادن به دشمنان شیعه🔥
🔹عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ حَدَّثَنِي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ جِسْرِ بَابِلَ قَالَ كَانَ فِي الْقَرْيَةِ رَجُلٌ يُؤْذِينِي وَ يَقُولُ يَا رَافِضِيُّ وَ يَشْتِمُنِي وَ كَانَ يُلَقَّبُ بِقِرْدِ الْقَرْيَةِ قَالَ فججت وَ الظَّاهِرُ فَحَجَجْتُ سَنَةً مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ ابْتِدَاءً قوفه ما نامت قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى قَالَ فِي السَّاعَةِ فَكَتَبْتُ الْيَوْمَ وَ السَّاعَةَ فَلَمَّا قَدِمْتُ الْكُوفَةَ تَلَقَّانِي أَخِي فَسَأَلْتُهُ عَمَّنْ بَقِيَ وَ عَمَّنْ مَاتَ فَقَالَ لِي قوفه ما نامت وَ هِيَ بِالنَّبَطِيَّةِ قِرْدُ الْقَرْيَةِ مَاتَ فَقُلْتُ لَهُ مَتَى فَقَالَ لِي يَوْمَ كَذَا وَ كَذَا فِي الْوَقْتِ الَّذِي أَخْبَرَنِي بِهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام).
🔸احمد بن محمّد بن ابی نصر از مردی که اهل جسر بابل بود نقل کرد که گفت در ده ما مردی بود که مرا آزار می داد و میگفت ای رافضی و مرا دشنام میداد مردم او را میمون ده می نامیدند گوید یک سال به مکه رفتم خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم بدون مقدمه فرمود: قوفه ما نامت (یعنی میمون ده مرد) عرض کردم فدایت شوم چه وقت؟ فرمود هم اکنون آن روز و ساعت را یادداشت کردم وقتی به کوفه رسیدم برادرم را دیدم از او پرسیدم کی زنده است و که مرده؟ گفت «قوفه ما نامت» به زبان نبطی یعنی میمون ده مرده، به او گفتم چه وقت؟ گفت فلان روز با همان وقتی که حضرت صادق علیه السلام مرا خبر داده بود مطابق بود.
بصائرالدرجات/ص۳۳۴.
بحارالانوار/ج۴۷/ص۸۱/ح۷۱.
🔹عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ حَدَّثَنِي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ جِسْرِ بَابِلَ قَالَ كَانَ فِي الْقَرْيَةِ رَجُلٌ يُؤْذِينِي وَ يَقُولُ يَا رَافِضِيُّ وَ يَشْتِمُنِي وَ كَانَ يُلَقَّبُ بِقِرْدِ الْقَرْيَةِ قَالَ فججت وَ الظَّاهِرُ فَحَجَجْتُ سَنَةً مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ ابْتِدَاءً قوفه ما نامت قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى قَالَ فِي السَّاعَةِ فَكَتَبْتُ الْيَوْمَ وَ السَّاعَةَ فَلَمَّا قَدِمْتُ الْكُوفَةَ تَلَقَّانِي أَخِي فَسَأَلْتُهُ عَمَّنْ بَقِيَ وَ عَمَّنْ مَاتَ فَقَالَ لِي قوفه ما نامت وَ هِيَ بِالنَّبَطِيَّةِ قِرْدُ الْقَرْيَةِ مَاتَ فَقُلْتُ لَهُ مَتَى فَقَالَ لِي يَوْمَ كَذَا وَ كَذَا فِي الْوَقْتِ الَّذِي أَخْبَرَنِي بِهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام).
🔸احمد بن محمّد بن ابی نصر از مردی که اهل جسر بابل بود نقل کرد که گفت در ده ما مردی بود که مرا آزار می داد و میگفت ای رافضی و مرا دشنام میداد مردم او را میمون ده می نامیدند گوید یک سال به مکه رفتم خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم بدون مقدمه فرمود: قوفه ما نامت (یعنی میمون ده مرد) عرض کردم فدایت شوم چه وقت؟ فرمود هم اکنون آن روز و ساعت را یادداشت کردم وقتی به کوفه رسیدم برادرم را دیدم از او پرسیدم کی زنده است و که مرده؟ گفت «قوفه ما نامت» به زبان نبطی یعنی میمون ده مرده، به او گفتم چه وقت؟ گفت فلان روز با همان وقتی که حضرت صادق علیه السلام مرا خبر داده بود مطابق بود.
بصائرالدرجات/ص۳۳۴.
بحارالانوار/ج۴۷/ص۸۱/ح۷۱.
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
شیر فضه محافظ بدن مطهر امام حسین علیه السلام ●به نقل مردي از قبيله بني اسد، پس از آنکه حسين بن علي سلام الله علیه و اصحابش شهيد شدند و سپاه کوفه از کربلا کوچ کرد، هر شب شيري از سمت قبله مي آمد و به قتلگاه کشتگان ميرفت و بامدادان بر مي گشت. يک شب ماند…
قضیه شیری که به گودال قتلگاه میرفت 😭😭😭
#اسدالله
●حکی عن رجل أسدی قال: کنت زارعا علی نهر العلقمی بعد ارتحال عسکر بنی أمیة فرأیت عجائب لا أقدر أحکی إلاّ بعضها، منها: أنه إذا هبت الریح تمر علی نفحات کنفحات المسک و العنبر، و إذا سکنت أری نجوما تنزل من السماء إلی الأرض و یرقی من الأرض إلی السماء مثلها، و أنا متفرد مع عیالی و لا أری أحدا أسأله عن ذلک، و عند غروب الشمس یقبل أسد من القبلة فأولی عنه إلی منزلی، فإذا أصبح الصباح و طلعت الشمس و ذهبت من منزلی أراه مستقبل القبلة ذاهبا، فقلت فی نفسی إن هؤلاء خوارج قد خرجوا علی عبید اللّه بن زیاد فأمر بقتلهم، و أری منهم ما لم أره من سائر القتلی، فو اللّه هذه اللیلة لا بدّ من المساهرة لأبصر هذا الأسد یأکل من هذه الجثث أم لا؟ فلما صار غروب الشمس و إذا به أقبل فحققته و إذا هو هائل المنظر فارتعدت منه و خطر ببالی إن کان مراده لحوم بنی آدم فهو یقصدنی و أنا أحاکی نفسی بهذا، فمثلته و هو یتخطی القتلی حتی وقف علی جسد کأنه الشمس إذا طلعت فبرک علیه، فقلت: یأکل منه؟ و إذا به یمرغ وجهه علیه و هو یهمهم و یدمدم، فقلت: اللّه أکبر ما هذا إلاّ اعجوبة، فجعلت أحرسه حتی اعتکر الظلام و إذا بشموع معلقة ملأت الأرض، و إذا ببکاء و نحیب و لطم مفجع، فقصدت تلک الأصوات فإذا هی تحت الأرض، ففهمت من ناع فیهم یقول: وا حسیناه وا إماماه، فاقشعر جلدی فقربت من الباکی و أقسمت علیه باللّه و برسوله من تکون! فقال: إنّا نساء من الجن، فقلت: و ما شأنکن! فقلن: فی کل یوم و لیلة هذا عزاؤنا علی الحسین الذبیح العطشان، فقلت: هذا الحسین الذی یجلس عنده الأسد؟ قلن: نعم أتعرف هذا الأسد؟ قلت: لا، قلن هذا أبوه علی بن أبی طالب، فرجعت و دموعی تجری علی خدی:
سلّوا سیوف محمّد بمحمّد ففروا بها هامات آل محمّد
فکأنّ عترة أحمد أعداؤه و کأنّما الأعداء عترة أحمد
فأکثروا رحمکم اللّه الأحزان، و أظهروا شعائر الأشجان، فإنه رزء عظیم و مصاب جسیم، تتزلزل منه الأطواد، و تتفتت منه الأکباد.
●حکایت شده از مردی از قبیله بنی اسد که میگفت کشاورزی بودم که در کناره نهر علقمه بعد از رفتن سپاهیان بنی امیه مشغول کشاورزی بودم؛ عجائبی را مشاهده کردم که نمی توانم آنها را حکایت کنم مگر برخی از آنها را. از جمله آن عجایب این است که هرگاه باد می وزید بر من بوهایی به مانند بوی مشک و عنبر به مشام می رسید وقتی باد آرام میگرفت؛ ستارگانی را مشاهده می کردم که از آسمان به زمین نزول می کردند و از زمین نیز چیزهایی شبیه آن ستارگان به آسمان بالا می رفتند و من با خانواده ام در آن صحرا تنها بودیم و کسی را نمی دیدم که از این علت از او بپرسم؛ به هنگام غروب آفتاب از سمت قبله شیری پیش می آمد از او روی می گرداندم و به سمت منزلم می رفتم؛ و هرگاه صبح میشد و خورشید طلوع میکرد و از خانه بیرون میرفتم آن شیر را مشاهده می کردم که به سمت قبله در حال رفتن بود؛ به خودم میگفتم اینها خارجی بودند که بر عبیدالله بن زیاد خروج کردند او هم به کشتن آنها دستور داد لکن چرا از آنها چیزهایی را می بینم که از دیگر کشتگان نمی بینم سوگند به خدا امشب باید بیدار بمانم تا این شیر را بنگرم آیا از این جسدها چیزی می خورد یا نه، وقتی هنگامه غروب آفتاب شد و دیدم که این شیر پیش می آمد او را دنبال کردم و مشاهده کردم که هیبت ترسناکی دارد از خوف او بدنم لرزید و به ذهنم این موضوع آمد که اگر قصد او خوردن گوشت انسانها باشد حتما قصد مرا خواهد کرد. و من اینگونه با دنبال کردن او در حق خودم ظلم می کنم؛ پس به دنبالش رفتم و او از بین کشتگان عبور میکرد تا اینکه بر جسدی رسید که به مانند خورشید بود آنگاه که طلوع بکند؛ پس آن شیر بر آن جسد خود را افکند بلکه خودش را بر او انداخت به خود گفتم آیا از او میخورد؟ مشاهده کردم که روی خود را به آن جسد می مالد و همهمه میکند و زوزه می کشد؛ گفتم الله اکبر این عجیب و غریب است؛ مشغول نگهبانی از این حالت بودم تا اینکه تیرگی شب همه جا را گرفت به ناگاه مشاهده کردم شمع هایی آویخته شده زمین را پر کرده و گریه و فغان و لطمه زنی بسیار جانگداز به گوش می رسد به سمت آن صداها رفتم دیدم که آن صداها از زیرِ زمین می آید از بین آن صداها صدای یک نوحه خوان را شنیدم که میگفت:
واحسیناه! وا اماماه!
بدنم شروع به لرزیدن کرد و به یکی از گریه کنندگان نزدیک شدم و او را به خدا و رسولش قسم دادم و گفتم تو کیستی؟ گفت ما زنانی از اجنه هستیم. گفتم چه می کنید؟ گفتند هر روز و شب، این عزای ماست بر حسین ذبیح عطشان، گفتم این حسین است که این شیر در نزدش می نشیند؟ گفتند آری، آیا این شیر را می شناسی؟ گفتم: نه. گفتند: این پدرش علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) است. پس بازگشتم و اشک هایم بر گونه هایم می چکید...
المنتخب (طریحی)/ص322
بحارالانوار/ج45/ص193
تظلم الزهراء/ص284
ناسخ التواريخ/ج2/ص266
العوالم/ج17/ص512/ح1
مدينة معاجز/ج3/ص77
#اسدالله
●حکی عن رجل أسدی قال: کنت زارعا علی نهر العلقمی بعد ارتحال عسکر بنی أمیة فرأیت عجائب لا أقدر أحکی إلاّ بعضها، منها: أنه إذا هبت الریح تمر علی نفحات کنفحات المسک و العنبر، و إذا سکنت أری نجوما تنزل من السماء إلی الأرض و یرقی من الأرض إلی السماء مثلها، و أنا متفرد مع عیالی و لا أری أحدا أسأله عن ذلک، و عند غروب الشمس یقبل أسد من القبلة فأولی عنه إلی منزلی، فإذا أصبح الصباح و طلعت الشمس و ذهبت من منزلی أراه مستقبل القبلة ذاهبا، فقلت فی نفسی إن هؤلاء خوارج قد خرجوا علی عبید اللّه بن زیاد فأمر بقتلهم، و أری منهم ما لم أره من سائر القتلی، فو اللّه هذه اللیلة لا بدّ من المساهرة لأبصر هذا الأسد یأکل من هذه الجثث أم لا؟ فلما صار غروب الشمس و إذا به أقبل فحققته و إذا هو هائل المنظر فارتعدت منه و خطر ببالی إن کان مراده لحوم بنی آدم فهو یقصدنی و أنا أحاکی نفسی بهذا، فمثلته و هو یتخطی القتلی حتی وقف علی جسد کأنه الشمس إذا طلعت فبرک علیه، فقلت: یأکل منه؟ و إذا به یمرغ وجهه علیه و هو یهمهم و یدمدم، فقلت: اللّه أکبر ما هذا إلاّ اعجوبة، فجعلت أحرسه حتی اعتکر الظلام و إذا بشموع معلقة ملأت الأرض، و إذا ببکاء و نحیب و لطم مفجع، فقصدت تلک الأصوات فإذا هی تحت الأرض، ففهمت من ناع فیهم یقول: وا حسیناه وا إماماه، فاقشعر جلدی فقربت من الباکی و أقسمت علیه باللّه و برسوله من تکون! فقال: إنّا نساء من الجن، فقلت: و ما شأنکن! فقلن: فی کل یوم و لیلة هذا عزاؤنا علی الحسین الذبیح العطشان، فقلت: هذا الحسین الذی یجلس عنده الأسد؟ قلن: نعم أتعرف هذا الأسد؟ قلت: لا، قلن هذا أبوه علی بن أبی طالب، فرجعت و دموعی تجری علی خدی:
سلّوا سیوف محمّد بمحمّد ففروا بها هامات آل محمّد
فکأنّ عترة أحمد أعداؤه و کأنّما الأعداء عترة أحمد
فأکثروا رحمکم اللّه الأحزان، و أظهروا شعائر الأشجان، فإنه رزء عظیم و مصاب جسیم، تتزلزل منه الأطواد، و تتفتت منه الأکباد.
●حکایت شده از مردی از قبیله بنی اسد که میگفت کشاورزی بودم که در کناره نهر علقمه بعد از رفتن سپاهیان بنی امیه مشغول کشاورزی بودم؛ عجائبی را مشاهده کردم که نمی توانم آنها را حکایت کنم مگر برخی از آنها را. از جمله آن عجایب این است که هرگاه باد می وزید بر من بوهایی به مانند بوی مشک و عنبر به مشام می رسید وقتی باد آرام میگرفت؛ ستارگانی را مشاهده می کردم که از آسمان به زمین نزول می کردند و از زمین نیز چیزهایی شبیه آن ستارگان به آسمان بالا می رفتند و من با خانواده ام در آن صحرا تنها بودیم و کسی را نمی دیدم که از این علت از او بپرسم؛ به هنگام غروب آفتاب از سمت قبله شیری پیش می آمد از او روی می گرداندم و به سمت منزلم می رفتم؛ و هرگاه صبح میشد و خورشید طلوع میکرد و از خانه بیرون میرفتم آن شیر را مشاهده می کردم که به سمت قبله در حال رفتن بود؛ به خودم میگفتم اینها خارجی بودند که بر عبیدالله بن زیاد خروج کردند او هم به کشتن آنها دستور داد لکن چرا از آنها چیزهایی را می بینم که از دیگر کشتگان نمی بینم سوگند به خدا امشب باید بیدار بمانم تا این شیر را بنگرم آیا از این جسدها چیزی می خورد یا نه، وقتی هنگامه غروب آفتاب شد و دیدم که این شیر پیش می آمد او را دنبال کردم و مشاهده کردم که هیبت ترسناکی دارد از خوف او بدنم لرزید و به ذهنم این موضوع آمد که اگر قصد او خوردن گوشت انسانها باشد حتما قصد مرا خواهد کرد. و من اینگونه با دنبال کردن او در حق خودم ظلم می کنم؛ پس به دنبالش رفتم و او از بین کشتگان عبور میکرد تا اینکه بر جسدی رسید که به مانند خورشید بود آنگاه که طلوع بکند؛ پس آن شیر بر آن جسد خود را افکند بلکه خودش را بر او انداخت به خود گفتم آیا از او میخورد؟ مشاهده کردم که روی خود را به آن جسد می مالد و همهمه میکند و زوزه می کشد؛ گفتم الله اکبر این عجیب و غریب است؛ مشغول نگهبانی از این حالت بودم تا اینکه تیرگی شب همه جا را گرفت به ناگاه مشاهده کردم شمع هایی آویخته شده زمین را پر کرده و گریه و فغان و لطمه زنی بسیار جانگداز به گوش می رسد به سمت آن صداها رفتم دیدم که آن صداها از زیرِ زمین می آید از بین آن صداها صدای یک نوحه خوان را شنیدم که میگفت:
واحسیناه! وا اماماه!
بدنم شروع به لرزیدن کرد و به یکی از گریه کنندگان نزدیک شدم و او را به خدا و رسولش قسم دادم و گفتم تو کیستی؟ گفت ما زنانی از اجنه هستیم. گفتم چه می کنید؟ گفتند هر روز و شب، این عزای ماست بر حسین ذبیح عطشان، گفتم این حسین است که این شیر در نزدش می نشیند؟ گفتند آری، آیا این شیر را می شناسی؟ گفتم: نه. گفتند: این پدرش علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) است. پس بازگشتم و اشک هایم بر گونه هایم می چکید...
المنتخب (طریحی)/ص322
بحارالانوار/ج45/ص193
تظلم الزهراء/ص284
ناسخ التواريخ/ج2/ص266
العوالم/ج17/ص512/ح1
مدينة معاجز/ج3/ص77
www.ghbook.ir
مطالعه کتاب المنتخب في جمع المراثي و الخطب - صفحه 322 | کتابخانه دیجیتال (بازار کتاب) قائمیه - دانلود رایگان کتاب - Page #322
بها عن أوساخ الناس فقالوا: هذه للمسلمین کافة فحرموها علیهم و منعوها من الوصول إلیهم، ثم ارتقوا إلی أبلغ من ذلک فقالوا لفاطمة علیها السّلام: فدک لنا لا لک فانتزع - Page #322
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری|ولایت امیر المؤمنین علیه السلام رمز نبوت انبیاء است...🌸
🔹عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:وَلَايَةُ عَلِيٍّ مَكْتُوبٌ فِي جَمِيعِ صُحُفِ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةِ وَصِيِّهِ عَلِيٍّ.
🔸محمّد بن فضيل گويد: امام کاظم علیه السلام فرمود: ولايت علی علیه السلام در تمام كتابهاي انبياء نوشته شده و خداوند هرگز پيامبري را مبعوث نكرده مگر به نبوّت محمّد صلی الله علیه وآله و ولایت وصیش علي علیه السلام.
📜بصائر الدرجات/ص۷۲.
📜الكافي/ج۱/ص۳۴۷.
📜الإختصاص/ص۱۸.
#حدیثگرافیک
••²⁴روز تا عید سعید غدیر••
🔹عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:وَلَايَةُ عَلِيٍّ مَكْتُوبٌ فِي جَمِيعِ صُحُفِ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةِ وَصِيِّهِ عَلِيٍّ.
🔸محمّد بن فضيل گويد: امام کاظم علیه السلام فرمود: ولايت علی علیه السلام در تمام كتابهاي انبياء نوشته شده و خداوند هرگز پيامبري را مبعوث نكرده مگر به نبوّت محمّد صلی الله علیه وآله و ولایت وصیش علي علیه السلام.
📜بصائر الدرجات/ص۷۲.
📜الكافي/ج۱/ص۳۴۷.
📜الإختصاص/ص۱۸.
#حدیثگرافیک
••²⁴روز تا عید سعید غدیر••
محبوب ترین ذکر نزد خاتم النبیین صلی الله علیه و آله ذکر علی علیه السلام است😍
🔹قالَ الأَمِيرُ الْمُؤْمِنِين علیه السلام: وَ اللَّهِ ثُمَّ وَ اللَّهِ مَا ذُكِرَ فِي الْعَالَمِينَ ذِكْرٌ أَحَبُّ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)مِنِّي.
🔸حضرت آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه: بخدا قسم و باز بخدا قسم! در همه عالم ذکری محبوبتر از من به پیشگاه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ذکر نشده است.
كتاب سليم بن قيس/ج۲/ص۸۳۱.
بحار الأنوار/ج۳۹/ص۳۵۳.
🔹قالَ الأَمِيرُ الْمُؤْمِنِين علیه السلام: وَ اللَّهِ ثُمَّ وَ اللَّهِ مَا ذُكِرَ فِي الْعَالَمِينَ ذِكْرٌ أَحَبُّ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)مِنِّي.
🔸حضرت آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه: بخدا قسم و باز بخدا قسم! در همه عالم ذکری محبوبتر از من به پیشگاه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله ذکر نشده است.
كتاب سليم بن قيس/ج۲/ص۸۳۱.
بحار الأنوار/ج۳۹/ص۳۵۳.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری|ولایت من أفضل از ولادت من است
ولایت امیرالمومنینعلیه السلام بر همه عالمین واجب است🌸
🔹قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: وَلَایَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صلوات اللّٰه علیه أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وِلَادَتِي مِنْهُ لِأَنَّ وَلَایَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَرْضٌ وَ وِلَادَتِي مِنْهُ فَضْلٌ.
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند: ولایت من نسبت به أمیرمؤمنان علی بن أبی طالب صلوات الله علیه از ولادت و نسبتم به آن حضرت نزد من محبوبتر است، زیرا ولایت من نسبت به آن حضرت واجب است و ولادت من از آن حضرت فضیلت است.
بحارالأنوار/ج۳۹/ص۲۹۹.
#حدیثگرافیک
••²³روز تا عید سعید غدیر••
ولایت امیرالمومنینعلیه السلام بر همه عالمین واجب است🌸
🔹قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: وَلَایَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صلوات اللّٰه علیه أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وِلَادَتِي مِنْهُ لِأَنَّ وَلَایَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَرْضٌ وَ وِلَادَتِي مِنْهُ فَضْلٌ.
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند: ولایت من نسبت به أمیرمؤمنان علی بن أبی طالب صلوات الله علیه از ولادت و نسبتم به آن حضرت نزد من محبوبتر است، زیرا ولایت من نسبت به آن حضرت واجب است و ولادت من از آن حضرت فضیلت است.
بحارالأنوار/ج۳۹/ص۲۹۹.
#حدیثگرافیک
••²³روز تا عید سعید غدیر••
امیرالمومنین علیه السلام کعبهُ الله است 😍
تمام مردم باید سوی مولا بروند
🔹وَ قَالَ النَّبِيُ صلی الله علیه و آله مَثَلُهُ كَمَثَلِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ يُزَارُ وَ لَا يَزُورُ.
🔸پیامبر صلی الله علیه و آله: مَثَل علی علیه السلام مانند مَثَل بیت الله الحرام است که حاجیان به زیارتش می روند در حالی که به زیارت کسی نمی رود
امالی شیخ صدوق/مجلس۲/ح۷.
بحار الأنوار/ج۳۹/ص۳۸.
المناقب لابن شهرآشوب/ج۳/ص۲۶۸.
تمام مردم باید سوی مولا بروند
🔹وَ قَالَ النَّبِيُ صلی الله علیه و آله مَثَلُهُ كَمَثَلِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ يُزَارُ وَ لَا يَزُورُ.
🔸پیامبر صلی الله علیه و آله: مَثَل علی علیه السلام مانند مَثَل بیت الله الحرام است که حاجیان به زیارتش می روند در حالی که به زیارت کسی نمی رود
امالی شیخ صدوق/مجلس۲/ح۷.
بحار الأنوار/ج۳۹/ص۳۸.
المناقب لابن شهرآشوب/ج۳/ص۲۶۸.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری|تمام دین خدا ولایتامیرالمومنین علیه السلام است 😍
🔹فأنزل الله تعالى ذكره: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الأسلام دينا، فكبر النبي صلى الله عليه وآله وقال: الله أكبر تمام نبوتي وتمام دين الله ولاية علي علیهالسلام بعدي.
🔸رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: تمام نبوت من و تمام دین خدا ولایت علی ابن ابی طالب است.
كتاب سليم بن قيس/ج۱/ص۱۹۹.
#حدیثگرافیک
••²²روز تا عید سعید غدیر••
🔹فأنزل الله تعالى ذكره: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الأسلام دينا، فكبر النبي صلى الله عليه وآله وقال: الله أكبر تمام نبوتي وتمام دين الله ولاية علي علیهالسلام بعدي.
🔸رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: تمام نبوت من و تمام دین خدا ولایت علی ابن ابی طالب است.
كتاب سليم بن قيس/ج۱/ص۱۹۹.
#حدیثگرافیک
••²²روز تا عید سعید غدیر••
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری|تبرک جستن و بوسیدن خاک پای مولا😍
🔹قال رسول الله صلی الله علیه و آله: يا سلمان لولا أن تفرط أمتي في أخي علي كإفراط النصارى في عيسى بن مريم لقلت فيه مقالة يتبعون آثار قدميه في التراب يقبلونه.
🔸حضرت محمد صلی الله علیه و آله: ای سلمان اگر نبود که امتم در باره برادرم علی افراط کنند مانند افراط مسیحیان در باره عیسی بن مریم سخنی در باره او می گفتم که مردم در پی آثار قدمهای او بر خاک می افتادند و آن را می بوسیدند.
كتاب سليم بن قيس/ح۶۲.
مجمع الزوائد/ج۹/ص۱۳۱.
#حدیثگرافیک
••²¹روز تا عید سعید غدیر••
🔹قال رسول الله صلی الله علیه و آله: يا سلمان لولا أن تفرط أمتي في أخي علي كإفراط النصارى في عيسى بن مريم لقلت فيه مقالة يتبعون آثار قدميه في التراب يقبلونه.
🔸حضرت محمد صلی الله علیه و آله: ای سلمان اگر نبود که امتم در باره برادرم علی افراط کنند مانند افراط مسیحیان در باره عیسی بن مریم سخنی در باره او می گفتم که مردم در پی آثار قدمهای او بر خاک می افتادند و آن را می بوسیدند.
كتاب سليم بن قيس/ح۶۲.
مجمع الزوائد/ج۹/ص۱۳۱.
#حدیثگرافیک
••²¹روز تا عید سعید غدیر••
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری|²⁰ روز تا عید سعید غدیر ..💛
که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان
به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد
که با ولایت او کامل است این بنیان
خلافت است فقط لایق علی آری
"لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن
#فقطحیدرامیرالمومنیناست🕊
خطاب آمده بلّغ علی ولی الله
که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان
به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد
که با ولایت او کامل است این بنیان
خلافت است فقط لایق علی آری
"لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن
#فقطحیدرامیرالمومنیناست🕊
#خلافتفقطلایقحیدراست
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
تو را به خدا اینقدر از عمری ها تعریف و تمجید نکنید عمری های عابد و زاهد، در حقیقت بی دین هستند و شیعیان عاصی و گناهکار در حقیقت دین دار هستند 🔻عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنِّي أُخَالِطُ النَّاسَ…
ای منکر امامت! ورع و تقوایت کنار رودخانه بلخ کجا رفته بود؟
عن أبي عمر الدماري عمن حدثه قال : جاء رجل إلى أبي عبد الله (صلوات الله علیه) وكان له أخ جارودي فقال له أبو عبد الله (صلوات الله علیه) كيف أخوك قال جعلت فداك خلفته صالحا قال وكيف هو قال قلت هو مرضي في جميع حالاته وعنده خير إلا أنه لا يقول بكم قال وما يمنعه قال قلت جعلت فداك يتورع من ذلك قال فقال لي إذا رجعت إليه فقل له أين كان ورعك ليلة نهر بلخ أن تتورع قال فانصرفت إلى منزله فقلت لأخي ما كانت قصتك ليلة نهر بلخ أتتورع من أن تقول بإمامة جعفر (صلوات الله علیه) ولا تتورع من ليلة نهر بلخ قال ومن أخبرك قلت إن أبا عبد الله (صلوات الله علیه) سألني فأخبرت أنك لا تقول به تورعا فقال لي قل له أين كان ورعك ليلة نهر بلخ فقال يا أخي أشهد أنه كذا كلمة لا يجوز أن تذكر قال قلت ويحك اتق الله كل ذا ليس هو هكذا قال فقال ما علمه والله ما علم به أحد من خلق الله إلا أنا والجارية ورب العالمين قال قلت وما كانت قصتك قال خرجت من وراء النهر وقد فرغت من تجارتي وأنا أريد بلخ فصحبني رجل معه جارية له حسناء حتى عبرنا نهر بلخ فأتيناه ليلا فقال الرجل مولى الجارية إما أحفظ عليك وتقدم أنت وتطلب لنا شيئا وتقتبس نارا أو تحفظ علي وأذهب أنا قال فقلت أنا أحفظ عليك واذهب أنت قال فذهب الرجل وكنا إلى جانب غيضة [١] فأخذت الجارية فأدخلتها الغيضة وواقعتها وانصرفت إلى موضعي ثم أتى مولاها فاضطجعنا حتى قدمنا العراق فما علم به أحد ولم أزل به حتى سكن ثم قال به وحججت من قابل فأدخلته إليه فأخبره بالقصة فقال تستغفر الله ولا تعود واستقامت طريقته [٢].
🔸ابو عمر دماری گفت مردی خدمت حضرت صادق (صلوات الله علیه) رسید که برادری جارودی (گروهی بودند که از زیدی ها به شمار می رفتند و پیرو فردی در خراسان به نام ابو الجارود بودند) داشت امام صادق (صلوات الله علیه) به او فرمود: برادرت چطور است؟ گفت: فدایت شوم! وقتی آمدم خوب بود فرمود: از نظر دینی چطور است؟ گفت: تمام کارهایش خوب است و خیر در او یافت می شود جز اینکه معتقد به (امامت) شما نیست فرمود به چه علت معتقد به (امامت) ما نیست؟ گوید گفتم: فدایت شوم! میترسد و به واسطه ورع و پرهیزگاری از این اعتقاد خودداری میکند. گوید حضرت به من فرمود: وقتی پیش او بازگشتی پس به او بگو: اگر خیلی اهل ورع هستی چرا در شب نهر بلخ ورع (دوری از محرمات) نکردی؟ گفت به منزل او رفتم؛ به برادرم گفتم قصه ات در شب نهر بلخ چه بوده است؟ از قول به امامت جعفر (صلوات الله علیه) ورع میکنی ولی از شب نهر بلخ ورع نمیکنی؟ گفت چه کسی به تو خبر داد؟ گفتم حضرت صادق (صلوات الله علیه) از من پرسید. پس من به او خبر دادم که تو به جهت ورع از اعتقاد به آن عقیده (امامت) خودداری میکند، پس به من فرمود: به او بگو ورعِ او در شب نهر بلخ چه شد؟ پس گفت: ای برادرم! من گواهی میدهم که این سخنی است که روا نیست ذکر شود. (کسی جز خداوند علم غیب ندارد و از آن جریان آگاه نیست) گوید: گفتم وای بر تو! تقوای الهی پیشه کن. آنچه میگویی غلط است. گوید پس گفت: پس از کجا آن جریان را فهمیده با اینکه به خدا سوگند! جز من و پروردگار جهانیان و آن کنیز هیچ کس از مخلوقات الهی اطلاع نداشت. گوید گفتم: قصه ات چه بوده؟ گفت من از ما وراء النهر خارج شدم کار تجارتم تمام شده بود و من به جانب بلخ میرفتم پس مردی با من همسفر بود که به همراه خود کنیزی زیبا داشت. از نهر بلخ شبانه گذشتیم همسفر من صاحب آن کنیز گفت یا من محافظ تو (اموالت) می باشم و تو برو و چیزی (مواد لازم) بیاور و آتش (نوری) بیاور. یا تو اینجا نگهبان وسایل من باش تا من بروم. گوید گفتم من از تو (اموالت) محافظت میکنم و تو برو. گوید: آن مرد رفت ما کنار انبوهی از درخت منزل داشتیم دست کنیز را گرفتم داخل آن درختها با او در آمیختم بعد برگشتیم به جای خود. بعد صاحبش آمد شب را خوابیدیم بالاخره به عراق رسیدیم پس احدی اطلاع نداشت؛ پس مدام بر همان عقیده بود تا اینکه کوتاه آمد سپس قائل به (امامت آن حضرت) شد. و سال بعد به مکه رفتیم او را خدمت امام بردم. جریان را برایش نقل کرد. فرمود استغفار کن مبادا دیگر چنین کاری بکنی و ثابت قدم شد (از ارادتمندان آن جناب شد)
بصائر الدرجات صفحه 249
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد 47 صفحه 75
الخرائج و الجرائح جلد 2 صفحه 618
رياض الأبرار جلد 2 صفحه 158
مدينة المعاجز جلد 5 صفحه 353
إثبات الهداة جلد 4 صفحه 165
منتهی الآمال
عن أبي عمر الدماري عمن حدثه قال : جاء رجل إلى أبي عبد الله (صلوات الله علیه) وكان له أخ جارودي فقال له أبو عبد الله (صلوات الله علیه) كيف أخوك قال جعلت فداك خلفته صالحا قال وكيف هو قال قلت هو مرضي في جميع حالاته وعنده خير إلا أنه لا يقول بكم قال وما يمنعه قال قلت جعلت فداك يتورع من ذلك قال فقال لي إذا رجعت إليه فقل له أين كان ورعك ليلة نهر بلخ أن تتورع قال فانصرفت إلى منزله فقلت لأخي ما كانت قصتك ليلة نهر بلخ أتتورع من أن تقول بإمامة جعفر (صلوات الله علیه) ولا تتورع من ليلة نهر بلخ قال ومن أخبرك قلت إن أبا عبد الله (صلوات الله علیه) سألني فأخبرت أنك لا تقول به تورعا فقال لي قل له أين كان ورعك ليلة نهر بلخ فقال يا أخي أشهد أنه كذا كلمة لا يجوز أن تذكر قال قلت ويحك اتق الله كل ذا ليس هو هكذا قال فقال ما علمه والله ما علم به أحد من خلق الله إلا أنا والجارية ورب العالمين قال قلت وما كانت قصتك قال خرجت من وراء النهر وقد فرغت من تجارتي وأنا أريد بلخ فصحبني رجل معه جارية له حسناء حتى عبرنا نهر بلخ فأتيناه ليلا فقال الرجل مولى الجارية إما أحفظ عليك وتقدم أنت وتطلب لنا شيئا وتقتبس نارا أو تحفظ علي وأذهب أنا قال فقلت أنا أحفظ عليك واذهب أنت قال فذهب الرجل وكنا إلى جانب غيضة [١] فأخذت الجارية فأدخلتها الغيضة وواقعتها وانصرفت إلى موضعي ثم أتى مولاها فاضطجعنا حتى قدمنا العراق فما علم به أحد ولم أزل به حتى سكن ثم قال به وحججت من قابل فأدخلته إليه فأخبره بالقصة فقال تستغفر الله ولا تعود واستقامت طريقته [٢].
🔸ابو عمر دماری گفت مردی خدمت حضرت صادق (صلوات الله علیه) رسید که برادری جارودی (گروهی بودند که از زیدی ها به شمار می رفتند و پیرو فردی در خراسان به نام ابو الجارود بودند) داشت امام صادق (صلوات الله علیه) به او فرمود: برادرت چطور است؟ گفت: فدایت شوم! وقتی آمدم خوب بود فرمود: از نظر دینی چطور است؟ گفت: تمام کارهایش خوب است و خیر در او یافت می شود جز اینکه معتقد به (امامت) شما نیست فرمود به چه علت معتقد به (امامت) ما نیست؟ گوید گفتم: فدایت شوم! میترسد و به واسطه ورع و پرهیزگاری از این اعتقاد خودداری میکند. گوید حضرت به من فرمود: وقتی پیش او بازگشتی پس به او بگو: اگر خیلی اهل ورع هستی چرا در شب نهر بلخ ورع (دوری از محرمات) نکردی؟ گفت به منزل او رفتم؛ به برادرم گفتم قصه ات در شب نهر بلخ چه بوده است؟ از قول به امامت جعفر (صلوات الله علیه) ورع میکنی ولی از شب نهر بلخ ورع نمیکنی؟ گفت چه کسی به تو خبر داد؟ گفتم حضرت صادق (صلوات الله علیه) از من پرسید. پس من به او خبر دادم که تو به جهت ورع از اعتقاد به آن عقیده (امامت) خودداری میکند، پس به من فرمود: به او بگو ورعِ او در شب نهر بلخ چه شد؟ پس گفت: ای برادرم! من گواهی میدهم که این سخنی است که روا نیست ذکر شود. (کسی جز خداوند علم غیب ندارد و از آن جریان آگاه نیست) گوید: گفتم وای بر تو! تقوای الهی پیشه کن. آنچه میگویی غلط است. گوید پس گفت: پس از کجا آن جریان را فهمیده با اینکه به خدا سوگند! جز من و پروردگار جهانیان و آن کنیز هیچ کس از مخلوقات الهی اطلاع نداشت. گوید گفتم: قصه ات چه بوده؟ گفت من از ما وراء النهر خارج شدم کار تجارتم تمام شده بود و من به جانب بلخ میرفتم پس مردی با من همسفر بود که به همراه خود کنیزی زیبا داشت. از نهر بلخ شبانه گذشتیم همسفر من صاحب آن کنیز گفت یا من محافظ تو (اموالت) می باشم و تو برو و چیزی (مواد لازم) بیاور و آتش (نوری) بیاور. یا تو اینجا نگهبان وسایل من باش تا من بروم. گوید گفتم من از تو (اموالت) محافظت میکنم و تو برو. گوید: آن مرد رفت ما کنار انبوهی از درخت منزل داشتیم دست کنیز را گرفتم داخل آن درختها با او در آمیختم بعد برگشتیم به جای خود. بعد صاحبش آمد شب را خوابیدیم بالاخره به عراق رسیدیم پس احدی اطلاع نداشت؛ پس مدام بر همان عقیده بود تا اینکه کوتاه آمد سپس قائل به (امامت آن حضرت) شد. و سال بعد به مکه رفتیم او را خدمت امام بردم. جریان را برایش نقل کرد. فرمود استغفار کن مبادا دیگر چنین کاری بکنی و ثابت قدم شد (از ارادتمندان آن جناب شد)
بصائر الدرجات صفحه 249
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد 47 صفحه 75
الخرائج و الجرائح جلد 2 صفحه 618
رياض الأبرار جلد 2 صفحه 158
مدينة المعاجز جلد 5 صفحه 353
إثبات الهداة جلد 4 صفحه 165
منتهی الآمال
قدرت امام به اذن الهی
#تفویض
وَ رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَال أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ.
🔸عمر بن فرج رخجی گفت: گفتم به حضرت امام محمّد تقی (صلوات الله علیه) که شیعیان تو ادعا می کنند که تو می دانی هر آبی که هست در دجله و وزن آن را و بودیم ما در کنار دجله، پس به من فرمود که خداوند تعالی قدرت دارد که تفویض کند علم این را بر پشه ای از مخلوقات خود یا نه؟ گفتم: بله (قدرت دارد.) پس (امام جواد صلوات الله علیه) فرمود: من گرامی ترم بر خداوند تعالی از پشه و از بیشتر خلق خدا.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج50، ص: 100
مدينة المعاجز، ج1، ص: 42
اثبات الوصية
#تفویض
وَ رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَال أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ.
🔸عمر بن فرج رخجی گفت: گفتم به حضرت امام محمّد تقی (صلوات الله علیه) که شیعیان تو ادعا می کنند که تو می دانی هر آبی که هست در دجله و وزن آن را و بودیم ما در کنار دجله، پس به من فرمود که خداوند تعالی قدرت دارد که تفویض کند علم این را بر پشه ای از مخلوقات خود یا نه؟ گفتم: بله (قدرت دارد.) پس (امام جواد صلوات الله علیه) فرمود: من گرامی ترم بر خداوند تعالی از پشه و از بیشتر خلق خدا.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج50، ص: 100
مدينة المعاجز، ج1، ص: 42
اثبات الوصية
لعنت خدا بر کسی که علی بن ابی طالب صلوات الله علیه را خلیفه چهارم نمی داند
😳😳😳
🔹ابْنُ شَاذَانَ:عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ،عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ:قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: مَنْ لَمْ يَقُلْ إِنِّي رَابِعُ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَةِ،فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ: فَقُلْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعَلَيْهِمَا السَّلاَمُ:قَدْ رَوَيْتُمْ غَيْرَ هَذَا فَإِنَّكُمْ لاَ تَكْذِبُونَ؟! قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : نَعَمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: وَ إِذْ قٰالَ رَبُّكَ لِلْمَلاٰئِكَةِ إِنِّي جٰاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً فَكَانَ آدَمُ أَوَّلَ خَلِيفَةِ اللَّهِ.وَ يٰا دٰاوُدُ إِنّٰا جَعَلْنٰاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ [2]فَكَانَ دَاوُدُ الثَّانِيَ وَ كَانَ هَارُونُ خَلِيفَةَ مُوسَى قَوْلُهُ تَعَالَى: اُخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ [3] وَ هُوَ خَلِيفَةُ مُحَمَّدٍ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)،فَلِمَ [4] لَمْ يَقُلْ:إِنِّي رَابِعُ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَةِ؟.
🔸از علی بن حسین امام سجاد از پدرش نقل شده که امیرالمومنین صلوات الله علیهم فرمود: هرکس نگوید که من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه می باشم لعنت خدا بر او باد. 😳
حسین بن زید گوید: به جعفر بن محمد امام صادق صلوات الله علیه گفتم: از شما مطلب دیگری، غیر از این روایت شده! آیا تکذیب نمی کنید؟ حضرت فرمود: بلی! خداوند متعال در کتاب محکم خود می فرماید:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (بقرة 30)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين خلیفه ای خواهم گماشت»
پس آدم اولین خلیفه خداوند بود و (در آیه دیگری فرمود:)
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ (ص 26)
اى داوود، ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم
پس داود دومین خلیفه بود و هارون خلیفه موسی بود به استناد کلام خداوند متعال:
هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ (اعراف 142)
در ميان قوم من خلیفه ام باش، و [كار آنان را] اصلاح كن
و او (علی بن ابی طالب صلوات الله علیه) خلیفه محمد صلی الله علیه و آله بود پس چرا نباید می گفت من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه بودم؟
تفسیر البرهان/ج۱/ص۱۶۹.
بله! خلیفة الله یکی از القاب مولاست و آن سه نفر پشم هم نیستند چه رسد به خلیفه ...
#جزء1 #جزء9 #جزء23
😳😳😳
🔹ابْنُ شَاذَانَ:عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ،عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ:قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: مَنْ لَمْ يَقُلْ إِنِّي رَابِعُ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَةِ،فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ: فَقُلْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعَلَيْهِمَا السَّلاَمُ:قَدْ رَوَيْتُمْ غَيْرَ هَذَا فَإِنَّكُمْ لاَ تَكْذِبُونَ؟! قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : نَعَمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: وَ إِذْ قٰالَ رَبُّكَ لِلْمَلاٰئِكَةِ إِنِّي جٰاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً فَكَانَ آدَمُ أَوَّلَ خَلِيفَةِ اللَّهِ.وَ يٰا دٰاوُدُ إِنّٰا جَعَلْنٰاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ [2]فَكَانَ دَاوُدُ الثَّانِيَ وَ كَانَ هَارُونُ خَلِيفَةَ مُوسَى قَوْلُهُ تَعَالَى: اُخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ [3] وَ هُوَ خَلِيفَةُ مُحَمَّدٍ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)،فَلِمَ [4] لَمْ يَقُلْ:إِنِّي رَابِعُ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَةِ؟.
🔸از علی بن حسین امام سجاد از پدرش نقل شده که امیرالمومنین صلوات الله علیهم فرمود: هرکس نگوید که من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه می باشم لعنت خدا بر او باد. 😳
حسین بن زید گوید: به جعفر بن محمد امام صادق صلوات الله علیه گفتم: از شما مطلب دیگری، غیر از این روایت شده! آیا تکذیب نمی کنید؟ حضرت فرمود: بلی! خداوند متعال در کتاب محکم خود می فرماید:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (بقرة 30)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين خلیفه ای خواهم گماشت»
پس آدم اولین خلیفه خداوند بود و (در آیه دیگری فرمود:)
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ (ص 26)
اى داوود، ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم
پس داود دومین خلیفه بود و هارون خلیفه موسی بود به استناد کلام خداوند متعال:
هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ (اعراف 142)
در ميان قوم من خلیفه ام باش، و [كار آنان را] اصلاح كن
و او (علی بن ابی طالب صلوات الله علیه) خلیفه محمد صلی الله علیه و آله بود پس چرا نباید می گفت من چهارمین خلیفه از خلفای چهارگانه بودم؟
تفسیر البرهان/ج۱/ص۱۶۹.
بله! خلیفة الله یکی از القاب مولاست و آن سه نفر پشم هم نیستند چه رسد به خلیفه ...
#جزء1 #جزء9 #جزء23
گناه همه امت گردن ابوبکر و عمر است
۱۲ نفری که امت را به جهنم دعوت میکنند🔥
🔹قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي رَأَيْتُ عَلَى مِنْبَرِي اثْنَيْ عَشَرَ مِنْ قُرَيْشٍ، كُلُّهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ يَدْعُونَ أُمَّتِي إِلَى النَّارِ وَ يَرُدُّونَهُمْ عَنِ الصِّرَاطِ الْقَهْقَرَى: رَجُلَانِ مِنْ حَيَّيْنِ مِنْ قُرَيْشٍ عَلَيْهِمَا مِثْلُ إِثْمِ الْأُمَّةِ وَ مِثْلُ جَمِيعِ عَذَابِهِمْ وَ عَشَرَةٌ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ رَجُلَانِ مِنَ الْعَشَرَةِ مِنْ وُلْدِ حَرْبِ بْنِ أُمَيَّةَ وَ بَقِيَّتُهُمْ مِنْ وُلْدِ أَبِي الْعَاصِ بْنِ أُمَيَّةَ.
🔸حضرت محمد صلی الله علیه و آله: ای فرزندان عبد المطلب من بر منبرم دوازده نفر از قریش دیدم که همه آنان گمراه و گمراه کننده بودند و امّتم را به آتش دعوت می کردند و از صراط (راه راست) به عقب بر می گرداندند دو نفر از دو طایفه قریش (1) که مثل گناه همه امت و عذاب همه آنان برای آن دو است و ده نفر از بنی امیه دو نفر از ده نفر از فرزندان حرب بن امیّه (2) و بقیه از فرزندان ابی العاص بن امیّه (3) هستند.
كتاب سليم بن قيس الهلالي/ج۲/ص۹۰۷.
1-یعنی ابو بکر که از طایفه بنی تیم و عمر که از طایفه بنی عدی است.
2-حرب بن امیه همان ابو سفیان است و منظور از دو نفر معاویه و یزید هستند.
3-هشت نفر بقیه بنی مروان هستند که از اولاد مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیّه هستند.
۱۲ نفری که امت را به جهنم دعوت میکنند🔥
🔹قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّي رَأَيْتُ عَلَى مِنْبَرِي اثْنَيْ عَشَرَ مِنْ قُرَيْشٍ، كُلُّهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ يَدْعُونَ أُمَّتِي إِلَى النَّارِ وَ يَرُدُّونَهُمْ عَنِ الصِّرَاطِ الْقَهْقَرَى: رَجُلَانِ مِنْ حَيَّيْنِ مِنْ قُرَيْشٍ عَلَيْهِمَا مِثْلُ إِثْمِ الْأُمَّةِ وَ مِثْلُ جَمِيعِ عَذَابِهِمْ وَ عَشَرَةٌ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ رَجُلَانِ مِنَ الْعَشَرَةِ مِنْ وُلْدِ حَرْبِ بْنِ أُمَيَّةَ وَ بَقِيَّتُهُمْ مِنْ وُلْدِ أَبِي الْعَاصِ بْنِ أُمَيَّةَ.
🔸حضرت محمد صلی الله علیه و آله: ای فرزندان عبد المطلب من بر منبرم دوازده نفر از قریش دیدم که همه آنان گمراه و گمراه کننده بودند و امّتم را به آتش دعوت می کردند و از صراط (راه راست) به عقب بر می گرداندند دو نفر از دو طایفه قریش (1) که مثل گناه همه امت و عذاب همه آنان برای آن دو است و ده نفر از بنی امیه دو نفر از ده نفر از فرزندان حرب بن امیّه (2) و بقیه از فرزندان ابی العاص بن امیّه (3) هستند.
كتاب سليم بن قيس الهلالي/ج۲/ص۹۰۷.
1-یعنی ابو بکر که از طایفه بنی تیم و عمر که از طایفه بنی عدی است.
2-حرب بن امیه همان ابو سفیان است و منظور از دو نفر معاویه و یزید هستند.
3-هشت نفر بقیه بنی مروان هستند که از اولاد مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیّه هستند.