📿چرا ادعا میکنید جو حوزه علمیه نجف در برابر اهل عرفان تندی بسیار داشته است؟
🖊مرحوم آیت الله سید عبدالکریم #کشمیری در توصیف شرایط وقت حوزه نجف می فرمایند:
« آنقدر جوّ حوزه علميه نجف نسبت به اخلاقيون تند بود كه اگر در مدرسه مثلاً كتاب معراج السعاده را كسى داشت مورد تنفّر قرار مى گرفت...
يكى از اساتيد بنده مى گفت: من مرحوم سيد على آقا #قاضى را دوست مى دارم، و پول براى فاتحه او مى دهم ولى خودم (از ترس علماى ظاهر) شركت نمى كنم...
بعضى اهل دانش كه به ظاهر بسنده مى كردند، سر قبر عارف كامل و واصل سيد بحرالعلوم نمى رفتند و دليلشان اين روايت بود كه «هركس ادعا ديدن امام زمان كرد او را تكذيب كنيد» و سيد بحرالعلوم ادعاى ديدن امام زمان (عج) را كرده و به بعضى همانند ميرزاى قمى ملاقات خود را گفته است!!!»
{منبع:صحبت جانان،صفحه۱۵۸}
😏مشخص است حوزه ای که خواندن کتاب شریف معراج السعاده در آن جرم و زیارت قبر فقیه والامقام سید بحرالعلوم، یک رفتار ناشایست به حساب می آید در چه وضعیتی قرار داشته است.
✨ اتفاقا مرحوم کشمیری در جای دیگری و در بیان رفتار بسیار زننده مخالفین با مرحوم قاضی می فرمایند:
« حتی بعضی از اهل دانش، سنگ جمع کرده بودند و به در خانه آقای قاضی میزدند! در مدرسه جد ما هم یک نفر از اهل دانش با صدای بلند گفت: بعضیها پیش صوفی میروند (و منظورش من بودم)، شکم قاضی را میدرم!»
✍️اتفاقا ناقلین گزارش رفتار تأسف بار مخالفین با اهل عرفان به علامه طهرانی و مرحوم سید عبدالکریم کشمیری خلاصه نمی شود بلکه فرزند مرحوم قاضی نقل می کنند:
« شهریه علامه طباطبایی و بقیه شاگردان را قطع کردند.
علاوه بر این، کارهای دیگری هم کردند، یک مسجدی در نجف بود به نام مسجد طریحی که یک اتاق هم داشت.
یک عده آمدند خدمت آقا- علامه طباطبایی با چند نفر دیگر- که ما وقتی میآییم منزل شما چون آن جا یک اتاق هست بچهها باید بیرون روند و این باعث اذیت است شما بیایید این مسجد نماز بخوانید و بعد از آن هم میتوانیم در اتاق بنشینیم جلسات و صحبتهایمان را داشته باشیم.
ایشان قبول کردند و آقای قاضی میرفتند آن جا، بعد از مدتی عدهای از همسایهها جمع شدند که آقای قاضی آنجا میآید یک چراغی برای مسجد بگذاریم و یک مقداری رسیدگی کنیم. آن عدهای هم که میآمدند مسجد پیش آقا 12-10 نفر بیشتر نبودند.
اما عدهای از طلبههای آن زمان خبردار شدند و ریختند آن جا و چراغهایش را شکستند، سجاده زیر پای آقا را کشیدند و سنگ باران کردند، بله همان طلبههای آن زمان...»
🌴آیت الله #نجابت نیز که خود به علّت قطع شهریه شان در فشار شدید مالی قرار گرفته بودندنقل می کنند:
« کسی چندین نوبت قصد سوءقصد به جان آقای قاضی کرد اما موفق نشد.
یک وقت پیغام فرستاد که دیگر امشب حتماً تو را خواهم کشت.
آقای قاضی آن شب تنها در اتاق خوابیدند و فرمودند: درب خانه را هم باز بگذارید تا راحت و بدون مانع وارد شود.
پس نیمههای شب آن بدبخت نادان بیهیچ مانعی وارد منزل آقای قاضی شد (خودش از این که در را برایش بازگذاشته بودند متعجب شده بود.)
به هر حال فوراً به طرف اتاق آقای قاضی حرکت میکند اما در آن جا با صحنه غیرمنتظرهای روبرو میشود و میبیند از اتاق آقای قاضی دود بیرون میآید.
اندکی درب اتاق را باز میکند و مشاهده میکند که اتاق آتش گرفته و دود همه جا را فرا گرفته، آقای قاضی هم در گوشه اتاق افتادهاند به هرحال پیش خودش فکر میکند که این طور بهتر شد، چون ایشان در این سانحه آتش سوزی وفات میکند و مسئولیتی هم متوجهام نخواهد شد.
پس به سرعت منزل ایشان را ترک میکند.
از طرف دیگر آقای قاضی میفرمودند: نیمههای شب دیدم احساس خفگی میکنم، بیدار شدم دیدم بخاری به روی زمین افتاده و فرش آتش گرفته و دود همه جا را فرا گرفته، فوراً آتش را خاموش کردم، درها و پنجرهها را بازنمودم و دوباره خوابیدم...»
#حوزه_نجف
@ayarenaghdha
🖊مرحوم آیت الله سید عبدالکریم #کشمیری در توصیف شرایط وقت حوزه نجف می فرمایند:
« آنقدر جوّ حوزه علميه نجف نسبت به اخلاقيون تند بود كه اگر در مدرسه مثلاً كتاب معراج السعاده را كسى داشت مورد تنفّر قرار مى گرفت...
يكى از اساتيد بنده مى گفت: من مرحوم سيد على آقا #قاضى را دوست مى دارم، و پول براى فاتحه او مى دهم ولى خودم (از ترس علماى ظاهر) شركت نمى كنم...
بعضى اهل دانش كه به ظاهر بسنده مى كردند، سر قبر عارف كامل و واصل سيد بحرالعلوم نمى رفتند و دليلشان اين روايت بود كه «هركس ادعا ديدن امام زمان كرد او را تكذيب كنيد» و سيد بحرالعلوم ادعاى ديدن امام زمان (عج) را كرده و به بعضى همانند ميرزاى قمى ملاقات خود را گفته است!!!»
{منبع:صحبت جانان،صفحه۱۵۸}
😏مشخص است حوزه ای که خواندن کتاب شریف معراج السعاده در آن جرم و زیارت قبر فقیه والامقام سید بحرالعلوم، یک رفتار ناشایست به حساب می آید در چه وضعیتی قرار داشته است.
✨ اتفاقا مرحوم کشمیری در جای دیگری و در بیان رفتار بسیار زننده مخالفین با مرحوم قاضی می فرمایند:
« حتی بعضی از اهل دانش، سنگ جمع کرده بودند و به در خانه آقای قاضی میزدند! در مدرسه جد ما هم یک نفر از اهل دانش با صدای بلند گفت: بعضیها پیش صوفی میروند (و منظورش من بودم)، شکم قاضی را میدرم!»
✍️اتفاقا ناقلین گزارش رفتار تأسف بار مخالفین با اهل عرفان به علامه طهرانی و مرحوم سید عبدالکریم کشمیری خلاصه نمی شود بلکه فرزند مرحوم قاضی نقل می کنند:
« شهریه علامه طباطبایی و بقیه شاگردان را قطع کردند.
علاوه بر این، کارهای دیگری هم کردند، یک مسجدی در نجف بود به نام مسجد طریحی که یک اتاق هم داشت.
یک عده آمدند خدمت آقا- علامه طباطبایی با چند نفر دیگر- که ما وقتی میآییم منزل شما چون آن جا یک اتاق هست بچهها باید بیرون روند و این باعث اذیت است شما بیایید این مسجد نماز بخوانید و بعد از آن هم میتوانیم در اتاق بنشینیم جلسات و صحبتهایمان را داشته باشیم.
ایشان قبول کردند و آقای قاضی میرفتند آن جا، بعد از مدتی عدهای از همسایهها جمع شدند که آقای قاضی آنجا میآید یک چراغی برای مسجد بگذاریم و یک مقداری رسیدگی کنیم. آن عدهای هم که میآمدند مسجد پیش آقا 12-10 نفر بیشتر نبودند.
اما عدهای از طلبههای آن زمان خبردار شدند و ریختند آن جا و چراغهایش را شکستند، سجاده زیر پای آقا را کشیدند و سنگ باران کردند، بله همان طلبههای آن زمان...»
🌴آیت الله #نجابت نیز که خود به علّت قطع شهریه شان در فشار شدید مالی قرار گرفته بودندنقل می کنند:
« کسی چندین نوبت قصد سوءقصد به جان آقای قاضی کرد اما موفق نشد.
یک وقت پیغام فرستاد که دیگر امشب حتماً تو را خواهم کشت.
آقای قاضی آن شب تنها در اتاق خوابیدند و فرمودند: درب خانه را هم باز بگذارید تا راحت و بدون مانع وارد شود.
پس نیمههای شب آن بدبخت نادان بیهیچ مانعی وارد منزل آقای قاضی شد (خودش از این که در را برایش بازگذاشته بودند متعجب شده بود.)
به هر حال فوراً به طرف اتاق آقای قاضی حرکت میکند اما در آن جا با صحنه غیرمنتظرهای روبرو میشود و میبیند از اتاق آقای قاضی دود بیرون میآید.
اندکی درب اتاق را باز میکند و مشاهده میکند که اتاق آتش گرفته و دود همه جا را فرا گرفته، آقای قاضی هم در گوشه اتاق افتادهاند به هرحال پیش خودش فکر میکند که این طور بهتر شد، چون ایشان در این سانحه آتش سوزی وفات میکند و مسئولیتی هم متوجهام نخواهد شد.
پس به سرعت منزل ایشان را ترک میکند.
از طرف دیگر آقای قاضی میفرمودند: نیمههای شب دیدم احساس خفگی میکنم، بیدار شدم دیدم بخاری به روی زمین افتاده و فرش آتش گرفته و دود همه جا را فرا گرفته، فوراً آتش را خاموش کردم، درها و پنجرهها را بازنمودم و دوباره خوابیدم...»
#حوزه_نجف
@ayarenaghdha
Telegram
attach 📎