انسان سوگوار گاهی برای تابآوردنِ فقدان، دیگری را نه آنگونه که هست، بلکه آنگونه که لازم دارد، بازسازی میکند. این بازسازی اگر ادامه پیدا کند، تبدیل میشود به تابوتی عاطفی: جایی که سوگوار، نسخهی خیالیِ محبوب را زنده نگه میدارد و انسان واقعی را در آن زندانی میکند.
تابوت عاطفی:
بهار جوانیام
که از آن حرف میزدند؛ پاییز بود.
حتی آن هم، نه خزان داشت، نه باران.
تابستان مردهای بود، نه گرم و نه سرد؛
پر از ابرهاییکه نمیدانستند چطور ببارند.
که از آن حرف میزدند؛ پاییز بود.
حتی آن هم، نه خزان داشت، نه باران.
تابستان مردهای بود، نه گرم و نه سرد؛
پر از ابرهاییکه نمیدانستند چطور ببارند.
گاهی روان مثل آینهای شکسته است؛ هر رابطه، تکهای از این آینه را برمیدارد، گفتگو، فرصتیست برای کنار هم گذاشتن این تکهها.