🎯 معماری یک جهان
📍اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولر
🖊 دانیال حقیقی
🔸در روزگار خوبی زندگی نمیکنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست میکند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی میشوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبریاش هم برای رسانهها کمتر و کمتر شده است. کشاورزان اصفهان، ورزنه و دیگر شهرهای استان با معضل بیآبی و خشک شدن زندهرود روبهرو شدهاند و در استانهای دیگر بخش مرکزی سرزمین هم وضع کم و بیش همین طور است. صنعت ساختمان ایران با بحران جدی روبهرو است و عمدهٔ ساخت و سازها همچنان مطلوب نیست و همان هم به دلیل رشد ناگهانی قیمتها از رمق افتاده.
🔹 هیچ الگوی توسعهای در چهل سال گذشته نتوانسته چتری کلانشهری باشد برای ایجاد ساختی اجتماعی که به تخیل و خلاقیت نخبگان و دانشآموختگان جهت بدهد. روشنفکران همچنان به رویکردهای نخنما و آرمانشهریشان چسبیدهاند و از کانون نویسندگان ایران چیزی جز یک تابلوی پوسیده برجا نمانده است. همه چیز در آنارشیسم کاپیتالیستی رانتی، و گانگستری، از ساخت ایدئولوژی-ژانر تهران پیروی میکند. اینها فقط برخی از مواردی است که بارگذاری آینده را برای ما منتفی کرده است...
#بارگذاری_آینده
▪️میتوانید ادامه این مطلب را در سایت بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/2mon
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
📍اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولر
🖊 دانیال حقیقی
🔸در روزگار خوبی زندگی نمیکنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست میکند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی میشوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبریاش هم برای رسانهها کمتر و کمتر شده است. کشاورزان اصفهان، ورزنه و دیگر شهرهای استان با معضل بیآبی و خشک شدن زندهرود روبهرو شدهاند و در استانهای دیگر بخش مرکزی سرزمین هم وضع کم و بیش همین طور است. صنعت ساختمان ایران با بحران جدی روبهرو است و عمدهٔ ساخت و سازها همچنان مطلوب نیست و همان هم به دلیل رشد ناگهانی قیمتها از رمق افتاده.
🔹 هیچ الگوی توسعهای در چهل سال گذشته نتوانسته چتری کلانشهری باشد برای ایجاد ساختی اجتماعی که به تخیل و خلاقیت نخبگان و دانشآموختگان جهت بدهد. روشنفکران همچنان به رویکردهای نخنما و آرمانشهریشان چسبیدهاند و از کانون نویسندگان ایران چیزی جز یک تابلوی پوسیده برجا نمانده است. همه چیز در آنارشیسم کاپیتالیستی رانتی، و گانگستری، از ساخت ایدئولوژی-ژانر تهران پیروی میکند. اینها فقط برخی از مواردی است که بارگذاری آینده را برای ما منتفی کرده است...
#بارگذاری_آینده
▪️میتوانید ادامه این مطلب را در سایت بخوانید:
📎 metropolatleast.ir/2mon
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
حداقلْ کلانشهر
معماری یک جهان: اقیانوس تخیل حداکثری ریچارد باکمینستر فولر
دانیال حقیقیدر روزگار خوبی زندگی نمیکنیم. تهران هر روز چندمیلیمتر نشست میکند، بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران با تغییرات آب و هوایی دچار سیل و دیگر بلایای طبیعی میشوند، آن هم در روندی که دیگر روزمره شده و حتی ارزش خبریاش هم برای رسان
🎯 مرثیهای برای یک دنبالهرو
🖊 آراز بارسقیان
▪️در گفتگوی بیپایان ششم صحبت دربارهٔ پروژهای موسوم به «پوئتیکا» به نقطهٔ مناسبی رسیده بودیم که با این پست بیرمق اینستاگرامی مواجه شدیم. ما هرگز قصد نقدِ مستقیم کتاب تهرانیها را نداشته و نداریم ولی باید به اهالی ادبیات و مخاطبان فرهنگ متذکر شویم که آدمهای «دنبالهرو» دودستهاند؛ عدهای دنبالهرو هرگز به معنی دزد، غارتگر، بیایده و ناتوان از ابراز بیواسطهٔ حرف خود، نیستند. بلکه آدمهای تأثیرپذیری هستند که الف) همیشه میدانند در نسبت با دیگران چه جایگاهی دارند؛ ب) اگر تحت تأثیر دیگران باشند با فروتنی تمام اعلام میکنند و ج) هیچوقت از گفتگو و همفکری با «دیگری» مضطرب نمیشوند. اینها مورد احترام هستند.
▫️اما دستهٔ دوم را در انگلیسی Crook مینامند. این واژه در توصیف آدمهای پَست آمده و یکی از چندین معنایش میشود «کسی که زندگی را براساس روشهای غیرصادقانه میگذارند». در لغتنامه آمده متقلب/کلاهبردار/دزد. فضاهای اجتماعی پر از این کُروکهاست...
▪️فکر کنید ده سال مدام به شما تریبون بدهند. تمام امکانات مطبوعات و بهترین ناشرهای بخش خصوصی را در اختیارتان باشد. شما را به نقطهای برسانند که شرکت در کارگاه داستاننویسی شما آرزوی همه باشد. در اوج جوانی تمام جوایز بخش خصوصی را به یک مجموعه داستان متوسط شما بدهند. بعد هم از صحنهٔ نوشتن محو شوید و تمام وقت خود را در بخشهای مختلف مطبوعاتی و انتشاراتی و جوایز خصوصی تحت عنوان دبیر بخش بگذرانید. با تمام تریبونهایی که دارید سکوتِ مصلحتی اختیار کنید تا روزی مبادا گربه شاختان بزند. در روزگاری که جامعه نیاز به «چهرهٔ برساختهٔ ادبی» دارد شما براساس حسابکتابهای خارج از جهان کیفی ادبی مطرح شوید ولی وقتی تمام آن فضاهای خصوصی باز مانده از دوران اصلاحات دولت محمد خاتمی، در یک روند روبهزوال چندین ساله از بین میرود، به نقطهای میرسید که بعد از ده سال مجبور هستید «رمان اولتان» چاپ کنید.
▫️فرق یک دنبالهروی شریف که واژهٔ دنبالهرو برای شرافتش فقط حکم تقلیل دارد، با یک متقلّب ادبی در همین زندگی در فضای زوال یافته است. کروک وقتی تمام امکانات را دارد دست به تولید «هیچ» میزند، وقتی امکانات از بین میرود، مشغول تماشا از دست اینوآن میشود. در تمام آن سالها قاب عکس برساختهاش را به دست گرفته و در هر دورهمی و نشست و میزگرد حاضر شده است. قاب عکس او مدتهاست شکسته، چون آن فضای برساختهٔ فرهنگی تقلبی از بین رفته است. این شخص حالا مجبور است تصویری دیگر از خود ارائه بدهد اما چون آموزههایش را از آدمهای اشتباهی گرفته، همان روش دنبالهرویِ پَست را دنبال میکند.
▪️شاگرد اول دروغین پانزده سال پیش، حالا شده از رو دستنویس اینوآن. چند شِگِرد هم دارد؛ یکی از آنها اغواگری است؛ «آدم جمع» کردن است. ردیف کردن اسم. به او یاد دادهاند دور خودش آدم جمع کند و اگر پروژهای [ولو جعلی] دارد حتماً «دو زبانه» باشد. این شکلی اغواگری را کامل کند. در ضمن که وقتی با تقلب 20 میگیری، حتماً یاد گرفتهای معاملهگر باشی. دنبالهرو، کبکی است که سر به زیر برف کرده و فکر میکند کسی دستش را نمیخواند.
▫️یکی از دلایل آزار دهندهٔ عدم نقدِ مستقیم کتاب «تهرانیها»، شباهت صوری و ضعف عمیق اثر او نسبت به اثری بوده که این قلم به نام «پُل» دو سال قبل از انتشار «تهرانیها» وارد بازار کرده بود. اینجا از شباهت داستانی صحبت نمیکنیم؛ این شخص به عنوان نویسنده فرد بسیار ضعیفی است؛ همان نمرهٔ 20 که بیزحمت سالها پیش به دست آوردند و خارج شدن از خط واقعی ادبیات نماد ضعف عمیق اوست؛ اینجا از ظاهرسازی دوباره برای قاب تصویر شکستهٔ «رماننویس مهم» صحبت میکنم. دریغ اینکه این بار در تمام آن سالهایی که با قاب اهدایی عدهای مسئول فرهنگیِ فضایِ خصوصی داشت عکس یادگاری میگرفت، آدمهایی زیادی بودند که میدانستند باید از کدام «پُل» گذشت و از کدام نگذشت.
▫️دنبالهرو کسی است که وقتی تنهایی خود در فضای زوال یافتهٔ را دید، چشم به دنبال بقیه میگرداند؛ اگر دیگران از #بارگذاری_آینده بگویند و برای آن بیانیه بدهند؛ در مقابل پروژه تعریف میکند؛ پوئتیکا و «بازگشت به آینده». او در نامگذاری هم نیهیلیست و کُروک است: پوئتیکا ریشه در واژهٔ یونانی poietikos است؛ بازگشت به آینده نام فیلمی از فرهنگعامه و ساختهٔ دست هالیوود.
▪️افتادن در دام چنین بازماندههایی از یک دوران فرهنگی برساختهٔ مبتذل، خیلی دشوار نیست. ولی از آن آسانتر آگاه شدن نسبت به واقعیتهایی است که برایتان شرح داده شد. امیدوارم روشنگر بوده باشیم...
📌 مطلب در سایت:
📎 metropolatleast.ir/b9vx
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🖊 آراز بارسقیان
▪️در گفتگوی بیپایان ششم صحبت دربارهٔ پروژهای موسوم به «پوئتیکا» به نقطهٔ مناسبی رسیده بودیم که با این پست بیرمق اینستاگرامی مواجه شدیم. ما هرگز قصد نقدِ مستقیم کتاب تهرانیها را نداشته و نداریم ولی باید به اهالی ادبیات و مخاطبان فرهنگ متذکر شویم که آدمهای «دنبالهرو» دودستهاند؛ عدهای دنبالهرو هرگز به معنی دزد، غارتگر، بیایده و ناتوان از ابراز بیواسطهٔ حرف خود، نیستند. بلکه آدمهای تأثیرپذیری هستند که الف) همیشه میدانند در نسبت با دیگران چه جایگاهی دارند؛ ب) اگر تحت تأثیر دیگران باشند با فروتنی تمام اعلام میکنند و ج) هیچوقت از گفتگو و همفکری با «دیگری» مضطرب نمیشوند. اینها مورد احترام هستند.
▫️اما دستهٔ دوم را در انگلیسی Crook مینامند. این واژه در توصیف آدمهای پَست آمده و یکی از چندین معنایش میشود «کسی که زندگی را براساس روشهای غیرصادقانه میگذارند». در لغتنامه آمده متقلب/کلاهبردار/دزد. فضاهای اجتماعی پر از این کُروکهاست...
▪️فکر کنید ده سال مدام به شما تریبون بدهند. تمام امکانات مطبوعات و بهترین ناشرهای بخش خصوصی را در اختیارتان باشد. شما را به نقطهای برسانند که شرکت در کارگاه داستاننویسی شما آرزوی همه باشد. در اوج جوانی تمام جوایز بخش خصوصی را به یک مجموعه داستان متوسط شما بدهند. بعد هم از صحنهٔ نوشتن محو شوید و تمام وقت خود را در بخشهای مختلف مطبوعاتی و انتشاراتی و جوایز خصوصی تحت عنوان دبیر بخش بگذرانید. با تمام تریبونهایی که دارید سکوتِ مصلحتی اختیار کنید تا روزی مبادا گربه شاختان بزند. در روزگاری که جامعه نیاز به «چهرهٔ برساختهٔ ادبی» دارد شما براساس حسابکتابهای خارج از جهان کیفی ادبی مطرح شوید ولی وقتی تمام آن فضاهای خصوصی باز مانده از دوران اصلاحات دولت محمد خاتمی، در یک روند روبهزوال چندین ساله از بین میرود، به نقطهای میرسید که بعد از ده سال مجبور هستید «رمان اولتان» چاپ کنید.
▫️فرق یک دنبالهروی شریف که واژهٔ دنبالهرو برای شرافتش فقط حکم تقلیل دارد، با یک متقلّب ادبی در همین زندگی در فضای زوال یافته است. کروک وقتی تمام امکانات را دارد دست به تولید «هیچ» میزند، وقتی امکانات از بین میرود، مشغول تماشا از دست اینوآن میشود. در تمام آن سالها قاب عکس برساختهاش را به دست گرفته و در هر دورهمی و نشست و میزگرد حاضر شده است. قاب عکس او مدتهاست شکسته، چون آن فضای برساختهٔ فرهنگی تقلبی از بین رفته است. این شخص حالا مجبور است تصویری دیگر از خود ارائه بدهد اما چون آموزههایش را از آدمهای اشتباهی گرفته، همان روش دنبالهرویِ پَست را دنبال میکند.
▪️شاگرد اول دروغین پانزده سال پیش، حالا شده از رو دستنویس اینوآن. چند شِگِرد هم دارد؛ یکی از آنها اغواگری است؛ «آدم جمع» کردن است. ردیف کردن اسم. به او یاد دادهاند دور خودش آدم جمع کند و اگر پروژهای [ولو جعلی] دارد حتماً «دو زبانه» باشد. این شکلی اغواگری را کامل کند. در ضمن که وقتی با تقلب 20 میگیری، حتماً یاد گرفتهای معاملهگر باشی. دنبالهرو، کبکی است که سر به زیر برف کرده و فکر میکند کسی دستش را نمیخواند.
▫️یکی از دلایل آزار دهندهٔ عدم نقدِ مستقیم کتاب «تهرانیها»، شباهت صوری و ضعف عمیق اثر او نسبت به اثری بوده که این قلم به نام «پُل» دو سال قبل از انتشار «تهرانیها» وارد بازار کرده بود. اینجا از شباهت داستانی صحبت نمیکنیم؛ این شخص به عنوان نویسنده فرد بسیار ضعیفی است؛ همان نمرهٔ 20 که بیزحمت سالها پیش به دست آوردند و خارج شدن از خط واقعی ادبیات نماد ضعف عمیق اوست؛ اینجا از ظاهرسازی دوباره برای قاب تصویر شکستهٔ «رماننویس مهم» صحبت میکنم. دریغ اینکه این بار در تمام آن سالهایی که با قاب اهدایی عدهای مسئول فرهنگیِ فضایِ خصوصی داشت عکس یادگاری میگرفت، آدمهایی زیادی بودند که میدانستند باید از کدام «پُل» گذشت و از کدام نگذشت.
▫️دنبالهرو کسی است که وقتی تنهایی خود در فضای زوال یافتهٔ را دید، چشم به دنبال بقیه میگرداند؛ اگر دیگران از #بارگذاری_آینده بگویند و برای آن بیانیه بدهند؛ در مقابل پروژه تعریف میکند؛ پوئتیکا و «بازگشت به آینده». او در نامگذاری هم نیهیلیست و کُروک است: پوئتیکا ریشه در واژهٔ یونانی poietikos است؛ بازگشت به آینده نام فیلمی از فرهنگعامه و ساختهٔ دست هالیوود.
▪️افتادن در دام چنین بازماندههایی از یک دوران فرهنگی برساختهٔ مبتذل، خیلی دشوار نیست. ولی از آن آسانتر آگاه شدن نسبت به واقعیتهایی است که برایتان شرح داده شد. امیدوارم روشنگر بوده باشیم...
📌 مطلب در سایت:
📎 metropolatleast.ir/b9vx
📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature