#حضرت_علی_ابن_ابیطالب_علیه_السلام
با صداقت باش یارِ ما شوی
لاف با عاشق مَزَن رسوا شوی
کارِ ما بر سِرّ حق پِی بردن است
در سبوی معرفت مِی خوردن است
بی رخِ ساقی جهان باقی مَباد
لحظه ای میخانه بی ساقی مَباد
حُرمَتِ میخانه از مستی بُوَد
حقِ مِی بِشکستن از پَستی بُوَد
ما نه آن دُردی کِشِ ساقی کُشیم
ما فقط در سایهء ساقی خوشیم
رمز و رازِ عشق با عاقل مگو
حرفِ مِی با مردمِ جاهل مگو
در بهاران صحبتی از دِی مکن
جاهلان را با خبر از مِی مکن
مِی که ما گوئیم مستی آورد
نیستی، نِی ، بلکه هستی آورد
مِی که ما گوئیم صاف است و زُلال
این چنین مِی را خدا کرده حَلال
مِی که ما گوییم داروی دل است
مِی چه مِی؟ حلّالِ صدها مشکل است
مِی که ما گوییم خالص کُوثر است
آن بلورین جام دستِ حیدر است
مِی که ما گوئیم لطفِ حق بُوَد
لطفِ حقّ در مستیِ مُطلق بُوَد
مِی که ما گوئیم عاری از ریاست
مست از این مِی اَنبیاء و اوُلیاست
مِی که ما گوئیم الطافِ جَلیست
مستیِ این مِی، فقط یک یا علیست
ساقی ما در سقایت اوّلیست
تا اَبد مُولای سرمستان علیست
مِی که ما گوئیم زَهرا می دهد
با تولّی و تبرّی می دهد
مِی که ما گوییم دستِ فاطمه است
ساقیش مولاست، مستِ فاطمه است
مِی که ما گوئیم صهبای وِلاست
ساقی و میخانه اش در کربلاست
مِی که ما گوئیم پُر سوز و تب است
ان بلورین جام، دستِ زینب است
مستی #خوشزاد از این مِی بُوَد
دیدن ساقی چه داند کِی بُوَد
التماس دعای فرج
#خوش_زاد
با صداقت باش یارِ ما شوی
لاف با عاشق مَزَن رسوا شوی
کارِ ما بر سِرّ حق پِی بردن است
در سبوی معرفت مِی خوردن است
بی رخِ ساقی جهان باقی مَباد
لحظه ای میخانه بی ساقی مَباد
حُرمَتِ میخانه از مستی بُوَد
حقِ مِی بِشکستن از پَستی بُوَد
ما نه آن دُردی کِشِ ساقی کُشیم
ما فقط در سایهء ساقی خوشیم
رمز و رازِ عشق با عاقل مگو
حرفِ مِی با مردمِ جاهل مگو
در بهاران صحبتی از دِی مکن
جاهلان را با خبر از مِی مکن
مِی که ما گوئیم مستی آورد
نیستی، نِی ، بلکه هستی آورد
مِی که ما گوئیم صاف است و زُلال
این چنین مِی را خدا کرده حَلال
مِی که ما گوییم داروی دل است
مِی چه مِی؟ حلّالِ صدها مشکل است
مِی که ما گوییم خالص کُوثر است
آن بلورین جام دستِ حیدر است
مِی که ما گوئیم لطفِ حق بُوَد
لطفِ حقّ در مستیِ مُطلق بُوَد
مِی که ما گوئیم عاری از ریاست
مست از این مِی اَنبیاء و اوُلیاست
مِی که ما گوئیم الطافِ جَلیست
مستیِ این مِی، فقط یک یا علیست
ساقی ما در سقایت اوّلیست
تا اَبد مُولای سرمستان علیست
مِی که ما گوئیم زَهرا می دهد
با تولّی و تبرّی می دهد
مِی که ما گوییم دستِ فاطمه است
ساقیش مولاست، مستِ فاطمه است
مِی که ما گوئیم صهبای وِلاست
ساقی و میخانه اش در کربلاست
مِی که ما گوئیم پُر سوز و تب است
ان بلورین جام، دستِ زینب است
مستی #خوشزاد از این مِی بُوَد
دیدن ساقی چه داند کِی بُوَد
التماس دعای فرج
#خوش_زاد
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
علاجِ دردیمه سقراط دَن دوا یازیلوب
دوا اَثر ایلمز نسخۀ فَنا یازیلوب
جهانِ طبّ دَه مبهوت دور ارسطو لر
خدا گر ایستسه معلوم دور شَفا یازیلوب
مُدام رَمزیله دئ دردیوی ابُوالفضله
که علمِ طبّ دَه عباسه مَرحبا یازیلوب
حسینه نوکر اولان اوزگیه غُلام اولماز
حسین نوکری خالص دی بی ریا یازیلوب
حسین نوکری نه جام و جم نه لازم دور
که کربلا آدی جامِ جهان نَما یازیلوب
خلوص نیّتله قوی قدم او درباره
که شاه دفتری نه سن کیمی گدا یازیلوب
ویرنده فاطمه برگِ عبور مَحشرده
همان او برگدَه یتمش ایکی فَدا یازیلوب
ایدوب پیمبرِ خاتم او برگه نی ممهور
حسین قانی نه الله خون بَها یازیلوب
من عاشقم او گذرنامیه که ذِیلندَه
مدینه و نَجف مَکه و مَنا یازیلوب
نه تئز بو مطلبی آزدون قَلم خطا گِیدون
کتابِ عشقدَه بیر اوزگه ماجرا یازیلوب
گرگ رقیّه ویره نسخهُ طبابتوّی
همان او نسخه که ذِیلندَه کربلا یازیلوب
باش اَیمه مردمِ نامرده دَهر دَه #خوشزاد
که صفحه دلیوه کلمهُ خدا یازیلوب
التماس دعای فرج
#خوشزاد
علاجِ دردیمه سقراط دَن دوا یازیلوب
دوا اَثر ایلمز نسخۀ فَنا یازیلوب
جهانِ طبّ دَه مبهوت دور ارسطو لر
خدا گر ایستسه معلوم دور شَفا یازیلوب
مُدام رَمزیله دئ دردیوی ابُوالفضله
که علمِ طبّ دَه عباسه مَرحبا یازیلوب
حسینه نوکر اولان اوزگیه غُلام اولماز
حسین نوکری خالص دی بی ریا یازیلوب
حسین نوکری نه جام و جم نه لازم دور
که کربلا آدی جامِ جهان نَما یازیلوب
خلوص نیّتله قوی قدم او درباره
که شاه دفتری نه سن کیمی گدا یازیلوب
ویرنده فاطمه برگِ عبور مَحشرده
همان او برگدَه یتمش ایکی فَدا یازیلوب
ایدوب پیمبرِ خاتم او برگه نی ممهور
حسین قانی نه الله خون بَها یازیلوب
من عاشقم او گذرنامیه که ذِیلندَه
مدینه و نَجف مَکه و مَنا یازیلوب
نه تئز بو مطلبی آزدون قَلم خطا گِیدون
کتابِ عشقدَه بیر اوزگه ماجرا یازیلوب
گرگ رقیّه ویره نسخهُ طبابتوّی
همان او نسخه که ذِیلندَه کربلا یازیلوب
باش اَیمه مردمِ نامرده دَهر دَه #خوشزاد
که صفحه دلیوه کلمهُ خدا یازیلوب
التماس دعای فرج
#خوشزاد
#السلام_علیک_یا_حسین
سنی یاددان چیخاردان یا حسین دردَه دچار اُولسون
سنی اِنکار اِیدن نامردلَر هَمواره خوار اُولسون
ابُوالفضلین سَنون مَردان دنیایه مُقابل دور
گُورم اُمّ البنین اُوغلی مدالِ اِفتخار اُولسون
ایکی قول بیر گُوزوندن چون گِیچوب دور مکتب اُوستند
گُوروم بو مَکتب عالمده همیشه پایدار اُولسون
حقیقت غیرت الله اُوغلی غیرتمندی دور عباس
یانوندا وار یِری مَردان عالم شَرمسار اُولسون
حسین لایق بولوب عباسی سردارِ سپاه اِیتدی
حسینون باوفا سرداری خوشدور سَربدار اُولسون
یوزون شمره دوتوب عبّاس بو نوعی خطاب اِیتدی
حسینی سوؤمین نامَردیلر بیزدَن کنار اُولسون
منم عبّاس نام آور آتام دور فاتحِ خیبر
جهاندا کیم گُوروبدور شیر روباهه شکار اُولسون
حسین قویماز حُکومت اِیله سین اَبلَه لَر اَحمق لَر
حسین اِعلان اِیدوب آلِ اُمّیه تار و مار اُولسون
حسین دور صاحب عزّت وَلی هند اُوغلی بی غیرت
حسین نِهضت اِیدوب تا که عَدالت برقرار اُولسون
دیدی شمره یتور تیز ماردَه عبّاس پیغامون
اُمیدیم وار صباح شمشیرِ عبّاسه دچار اُولسون
حسین روحیم حسین جانیم حسین فکریم حسین ذِکریم
حسین سیز بیر گُونوم گِئچسه سراسر نَنگ و عار اُولسون
یخوب دور پهلوانلار حیدر اُوغلی شیری دور عبّاس
کیمین وار جُرأتی عبّاسیله هم کارزار اُولسون
حقیقی نوحه خوان ساتماز اُوزون سیم و زره #خوشزاد
سزا دور نوحه خوانلاردا وِقار و اِعتبار اُولسون
التماس دعای فرج
#شادروان_سید_حسن_خوشزاد
#مجموعه_کانالهای_ادبیات_آئینی_عاشورایی
سنی یاددان چیخاردان یا حسین دردَه دچار اُولسون
سنی اِنکار اِیدن نامردلَر هَمواره خوار اُولسون
ابُوالفضلین سَنون مَردان دنیایه مُقابل دور
گُورم اُمّ البنین اُوغلی مدالِ اِفتخار اُولسون
ایکی قول بیر گُوزوندن چون گِیچوب دور مکتب اُوستند
گُوروم بو مَکتب عالمده همیشه پایدار اُولسون
حقیقت غیرت الله اُوغلی غیرتمندی دور عباس
یانوندا وار یِری مَردان عالم شَرمسار اُولسون
حسین لایق بولوب عباسی سردارِ سپاه اِیتدی
حسینون باوفا سرداری خوشدور سَربدار اُولسون
یوزون شمره دوتوب عبّاس بو نوعی خطاب اِیتدی
حسینی سوؤمین نامَردیلر بیزدَن کنار اُولسون
منم عبّاس نام آور آتام دور فاتحِ خیبر
جهاندا کیم گُوروبدور شیر روباهه شکار اُولسون
حسین قویماز حُکومت اِیله سین اَبلَه لَر اَحمق لَر
حسین اِعلان اِیدوب آلِ اُمّیه تار و مار اُولسون
حسین دور صاحب عزّت وَلی هند اُوغلی بی غیرت
حسین نِهضت اِیدوب تا که عَدالت برقرار اُولسون
دیدی شمره یتور تیز ماردَه عبّاس پیغامون
اُمیدیم وار صباح شمشیرِ عبّاسه دچار اُولسون
حسین روحیم حسین جانیم حسین فکریم حسین ذِکریم
حسین سیز بیر گُونوم گِئچسه سراسر نَنگ و عار اُولسون
یخوب دور پهلوانلار حیدر اُوغلی شیری دور عبّاس
کیمین وار جُرأتی عبّاسیله هم کارزار اُولسون
حقیقی نوحه خوان ساتماز اُوزون سیم و زره #خوشزاد
سزا دور نوحه خوانلاردا وِقار و اِعتبار اُولسون
التماس دعای فرج
#شادروان_سید_حسن_خوشزاد
#مجموعه_کانالهای_ادبیات_آئینی_عاشورایی
#مقام_حضرت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
فاطمه جلوهء ذاتِ ازَلی است
فاطمه ترجمهء عشقِ علیست
مَلک و جِن و بَشر زنده از اُوست
قافِ قُوسین برازنده از اُوست
فاطمه خالقِ لُوح و قَلم است
فاطمه در دو جَهان مُحترم است
فاطمه مُبتکرِ آفاق است
شاهکارِ هُنرش نُه طاق است
ماه دلباختهء فاطمه است
کَهکِشان ساختهء فاطمه است
آفرینش چو دل اَنگیزی کرد
عشق را فاطمه پی ریزی کرد
صورتش آینهء هَشت بهشت
کِلکِ حقّ مَدحتِ صِدیقه نوشت
فکر جُز فاطمه تَشریح نداشت
ذِکر بی فاطمه تَسبیح نداشت
فاطمه جاذبهء حق دارد
فاطمه قدرتِ مُطلق دارد
حَشر تحتِ علمِ فاطمه است
عَفو هم با قَلمِ فاطمه است
تا علی مَظهرِ اُوصافِ جَلی است
حرفِ زَهرا همه جا حرفِ علیست
کعبهء دل، دلِ بی تابش بود
چشمِ خورشید به مِحرابش بود
پدرش پیرِ دو صَد هابیل است
خادمَش حضرتِ میکائیل است
سائلش مَنصبِ شاهی دارد
در جَبین نورِ اِلهی دارد
نَمک از نعمتِ او ساخته شد
سفره اش تا فَلک اَنداخته است
چشمِ بد جای تأسف دارد
حسنش حٌسنِ دو یوسف دارد
دخترش مَسئله تَحلیل کند
پسرش ناز به جِبریل کند
فضّه از سنگ طلا می سازد
او به موسی هم عَصا می سازد
هر چه گنج است بگنجینه اُوست
مَخزنِ سِرَِّ خدا سینه اوست
مَریم و فاطمه را نیست قیاس
نیست این طایفه صِدیقه شناس
خانه اش مرکزِ جَناتِ نَعیم
سینه اش صفحهء قرآنِ کریم
مَحضرِ قُربِ خدا مَحضرِ اوست
چشمه ها مُنشَعب از کُوثرِ اوست
مهربان یارِ علی فاطمه است
چارهء کارِ علی فاطمه است
زنِ بی پیروِ زَهرا زن نیست
قیمتش قیمت یک اَرزَن نیست
هنرِ بی هنران لَمّازیست
هنرِ فاطمه آدم سازیست
سالها سیّدِ #خوشزاد بسوخت
دین به دینار و به دِرهم نَفروخت
التماس دعای فرج
#زنده_یاد_سید_حسن_خوشزاد
#مجموعه_کانالهای_ادبیات_آئینی_عاشورایی
فاطمه جلوهء ذاتِ ازَلی است
فاطمه ترجمهء عشقِ علیست
مَلک و جِن و بَشر زنده از اُوست
قافِ قُوسین برازنده از اُوست
فاطمه خالقِ لُوح و قَلم است
فاطمه در دو جَهان مُحترم است
فاطمه مُبتکرِ آفاق است
شاهکارِ هُنرش نُه طاق است
ماه دلباختهء فاطمه است
کَهکِشان ساختهء فاطمه است
آفرینش چو دل اَنگیزی کرد
عشق را فاطمه پی ریزی کرد
صورتش آینهء هَشت بهشت
کِلکِ حقّ مَدحتِ صِدیقه نوشت
فکر جُز فاطمه تَشریح نداشت
ذِکر بی فاطمه تَسبیح نداشت
فاطمه جاذبهء حق دارد
فاطمه قدرتِ مُطلق دارد
حَشر تحتِ علمِ فاطمه است
عَفو هم با قَلمِ فاطمه است
تا علی مَظهرِ اُوصافِ جَلی است
حرفِ زَهرا همه جا حرفِ علیست
کعبهء دل، دلِ بی تابش بود
چشمِ خورشید به مِحرابش بود
پدرش پیرِ دو صَد هابیل است
خادمَش حضرتِ میکائیل است
سائلش مَنصبِ شاهی دارد
در جَبین نورِ اِلهی دارد
نَمک از نعمتِ او ساخته شد
سفره اش تا فَلک اَنداخته است
چشمِ بد جای تأسف دارد
حسنش حٌسنِ دو یوسف دارد
دخترش مَسئله تَحلیل کند
پسرش ناز به جِبریل کند
فضّه از سنگ طلا می سازد
او به موسی هم عَصا می سازد
هر چه گنج است بگنجینه اُوست
مَخزنِ سِرَِّ خدا سینه اوست
مَریم و فاطمه را نیست قیاس
نیست این طایفه صِدیقه شناس
خانه اش مرکزِ جَناتِ نَعیم
سینه اش صفحهء قرآنِ کریم
مَحضرِ قُربِ خدا مَحضرِ اوست
چشمه ها مُنشَعب از کُوثرِ اوست
مهربان یارِ علی فاطمه است
چارهء کارِ علی فاطمه است
زنِ بی پیروِ زَهرا زن نیست
قیمتش قیمت یک اَرزَن نیست
هنرِ بی هنران لَمّازیست
هنرِ فاطمه آدم سازیست
سالها سیّدِ #خوشزاد بسوخت
دین به دینار و به دِرهم نَفروخت
التماس دعای فرج
#زنده_یاد_سید_حسن_خوشزاد
#مجموعه_کانالهای_ادبیات_آئینی_عاشورایی
#مدح_و_بعثت_پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
در صفِ پیغمبران، آیتِ عَظمی تویی
پیکِ خدا زینتِ مَسجد الَاقصی تویی
ماهِ درخشندهء لِیله الَاسری تویی
منبعِ نورِ رخِ حضرتِ زَهرا تویی
کعبه تویی دل تویی کعبهء دل ها تویی
مهرِ درخشان بُود ذرِه ای از روی تو
قبله شود آشکار از خَم اَبروی تو
جان جهانی بُوَد بسته به یک موی تو
ای به فدای تو و مسیر نیکوی تو
خاتمِ پیغمبران، حضرتِ طاها تویی
ماتِ کَلیم الله از مُعجز قرآنِ تو
نوح بُوَد بنده ای در خطِ فرمانِ تو
عیسی مَریم بُوَد طفلِ دَبستان تو
حاتم طائی یکی ریزه خورِ خوانِ تو
طوطی شَکّر دَهن لَعلِ شَکرخا تویی
علمِ جهان قطره و علمِ تو دریا بُوَد
مُستمعِ درسِ تو صد چو مَسیحا بُوَد
رایتِ حُسن تو بر عَرشِ مُعلی بُوَد
زُهرهء ایوان تو حضرتِ زَهرا بُوَد
در فلکِ مَعرفت عَقدِ ثُریا تویی
منطقِ کوبنده ات کلامی از کبریاست
حدیثِ لبخند تو چکامه ای دلرباست
من چه بخوانم تو را که نامِ تو کِبریاست
اَحمد و بُوالقاسم و محمّد و مُصطفی ست
ای اُمَنا را اَمین، اَمینِ والا تویی
روزِ گُزینشِ تو، بر سِمتِ رَهبری است
جشنِ شکوهمندِ، بِعثتِ پیغمبری است
مَکتبِ ما حیدری است، مَذهب ما جَعفری است
شُعار ما یا علی است، زِ هر خَطائی بَری است
شافعِ ما شیعیان به یُومِ عُقبی تویی
توئی که با خُلق و خو زِ اَنبیا بَرتری
آمنه را گُوهری خَدیجه را شُوهری
پیغمبری رَهبری سر آمدی سَروری
ماذنه را مُنظری، ستارهء مَنبری
طورِ تَجلای عشق، آن یَدِ بیضا تویی
سلامِ ما بر تو و به حیدر صَفدرت
به بانوی بانوان فاطمهء اَطهرت
بر حسن و حسین، زینبِ غم پَرورت
به بُوذر و به سَلمان به مالِک اَشترت
قلبِ شَریعت تو و مَدارِ تقوا تویی
بر اثرِ مهرِ تو مَلَک دل آباد شد
به بنده اُفتاد از بندگی آزاد شد
علی به شاگردیت نشست و اُستاد شد
مدیحه گُوی تو و سَبطِ تو #خوشزاد شد
بمحفلِ گُلرخان عارضِ زیبا توئی
#زنده_یاد_خوشزاد
#مجموعه_کانالهای_ادبیات_آئینی_عاشورایی
در صفِ پیغمبران، آیتِ عَظمی تویی
پیکِ خدا زینتِ مَسجد الَاقصی تویی
ماهِ درخشندهء لِیله الَاسری تویی
منبعِ نورِ رخِ حضرتِ زَهرا تویی
کعبه تویی دل تویی کعبهء دل ها تویی
مهرِ درخشان بُود ذرِه ای از روی تو
قبله شود آشکار از خَم اَبروی تو
جان جهانی بُوَد بسته به یک موی تو
ای به فدای تو و مسیر نیکوی تو
خاتمِ پیغمبران، حضرتِ طاها تویی
ماتِ کَلیم الله از مُعجز قرآنِ تو
نوح بُوَد بنده ای در خطِ فرمانِ تو
عیسی مَریم بُوَد طفلِ دَبستان تو
حاتم طائی یکی ریزه خورِ خوانِ تو
طوطی شَکّر دَهن لَعلِ شَکرخا تویی
علمِ جهان قطره و علمِ تو دریا بُوَد
مُستمعِ درسِ تو صد چو مَسیحا بُوَد
رایتِ حُسن تو بر عَرشِ مُعلی بُوَد
زُهرهء ایوان تو حضرتِ زَهرا بُوَد
در فلکِ مَعرفت عَقدِ ثُریا تویی
منطقِ کوبنده ات کلامی از کبریاست
حدیثِ لبخند تو چکامه ای دلرباست
من چه بخوانم تو را که نامِ تو کِبریاست
اَحمد و بُوالقاسم و محمّد و مُصطفی ست
ای اُمَنا را اَمین، اَمینِ والا تویی
روزِ گُزینشِ تو، بر سِمتِ رَهبری است
جشنِ شکوهمندِ، بِعثتِ پیغمبری است
مَکتبِ ما حیدری است، مَذهب ما جَعفری است
شُعار ما یا علی است، زِ هر خَطائی بَری است
شافعِ ما شیعیان به یُومِ عُقبی تویی
توئی که با خُلق و خو زِ اَنبیا بَرتری
آمنه را گُوهری خَدیجه را شُوهری
پیغمبری رَهبری سر آمدی سَروری
ماذنه را مُنظری، ستارهء مَنبری
طورِ تَجلای عشق، آن یَدِ بیضا تویی
سلامِ ما بر تو و به حیدر صَفدرت
به بانوی بانوان فاطمهء اَطهرت
بر حسن و حسین، زینبِ غم پَرورت
به بُوذر و به سَلمان به مالِک اَشترت
قلبِ شَریعت تو و مَدارِ تقوا تویی
بر اثرِ مهرِ تو مَلَک دل آباد شد
به بنده اُفتاد از بندگی آزاد شد
علی به شاگردیت نشست و اُستاد شد
مدیحه گُوی تو و سَبطِ تو #خوشزاد شد
بمحفلِ گُلرخان عارضِ زیبا توئی
#زنده_یاد_خوشزاد
#مجموعه_کانالهای_ادبیات_آئینی_عاشورایی