🌴 کانال عاشقان امام حُسِین (ع)🌴
260 subscribers
34.2K photos
29.7K videos
279 files
3K links
السلام و علیک یا اباعبدالله الحُسِین🖤
در آرزوی حرم تو چشم تر دارم
تو را ز جان خود ارباب دوست تر دارم

https://t.me/Ashegan_Emam_hussein

#آیدی_مدیر_کانال

@sardaredelha59
Download Telegram
💎توصیف اسلام

#نهج‌_البلاغه

▫️وَ نُوراً لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِهِ، وَ فَهْماً لِمَنْ عَقَلَ، وَ لُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ

🟠اسلام براى کسانى که از آن روشنایى بطلبند، نور (و هدایت) است و براى آنها که آن را درک کنند، مایه فهم است و براى آنها که تدبّر کنند، سرچشمه عقل است»

از آنجا که براى رسیدن به یک حقیقت، سه مرحله وجود دارد: نخست، پیدا کردن جایگاه آن. سپس، فهمیدن. و بعد، تحلیل دقیق نمودن است. امام(علیه السلام) در سه جمله کوتاه مراحل سه گانه را بیان فرموده; نخست مى فرماید: اسلام نور درخشانى است که افراد را به سوى خود فرا مى خواند تا به آن برسند. سپس مى گوید: قابل درک است براى کسانى که آن را تعقّل کنند. و سرانجام مى فرماید: آنها که در آن تدبّر نمایند، به مغز و حقیقت آن مى رسند.و به راستى، اسلام واجد همه این صفات است! چرا که قرآن که شرح و مبیّن اسلام است، همه جا بر دلیل و برهان و بر منطق عقل تکیه مى کند

📘#خطبه_109
#نهج_البلاغه

📿سُبحانَكَ ما أعْظَمَ ما نَرى مِن خَلْقِكَ ! وما أصْغَرَ كُلَّ عَظيمةٍ في جَنْبِ قُدْرَتِكَ ! وما أهْوَلَ ما نَرى مِن مَلَكوتِكَ ! وما أحْقَرَ ذلكَ فيما غابَ عَنّا مِن سُلطانِكَ ! وما أسْبَغَ نِعَمَكَ في الدُّنيا ! وما أصْغَرَها في نِعَمِ الآخِرَةِ !

🟤 اى خداوند سبحان ! چه عظيم و پرشكوه است آنچه از آفرينش تو مى بينيم! و چه خُرد است هر بزرگى در برابر قدرت تو ! و چه هول انگيز است آنچه ما از ملكوت تو مى بينيم! و چه حقير است آنچه ما مى بينيم در برابر قدرت و سلطنت ناپيداى تو از ديدگان ما! و چه بسيار است نعمتهاى تو در اين دنيا ! و چه اندك است اين نعمتها در برابر نعمتهاى آخرت!


📘#خطبه_109
#نهج_البلاغه

▫️فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ، وَ تَغَيَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ، ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِيهِمْ وُلُوجاً، فَحِيلَ بَيْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَيْنَ مَنْطِقِهِ، وَ إِنَّهُ لَبَيْنَ أَهْلِهِ يَنْظُرُ بِبَصَرِهِ، وَ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ، عَلَى صِحَّة مِنْ عَقْلِهِ، وَ بَقَاء مِنْ لُبِّهِ

🟤به خاطر آن، اعضا و پيکرشان سست مى شود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند; سپس مرگ تدريجاً در آنها نفوذ مى کند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افکند; در حالى که ميان خانواده خود قرار دارند; با چشم خود به آنها نگاه مى کنند و با گوش سخنانشان را مى شنوند و عقلشان سالم و فکرشان برجاست

از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود که معمولا اوّلين چيزى که از کار مى افتد زبان است. همان زبانى که بزرگترين سرمايه انسان براى حلّ مشکلات اوست و چه دردناک است که انسان با چشم ببيند و با گوش بشنود و عقل او سالم باشد، ولى نتواند کمترين سخنى بر زبان جارى کند و خواسته هاى خود را شرح دهد.
يکى از شارحان نهج البلاغه در اين جا مثالى از تورات درباره مرگ نقل کرده است که بسيار گويا است. مى گويد: مرگ همچون درخت پرخارى است که در تمام بدن انسان فرو رود و هر خارى (همچون قلاّب) به يکى از رگ ها و عصب ها بند شود و يک مرتبه انسان قوى و نيرومندى آن درخت را از بدن جدا کند و تمام عروق و اعصاب را پاره پاره سازد.

📘#خطبه_109
🌎دلبستگی به دنیا

#نهج_البلاغه

▫️و مَن عَشِقَ شَيئا أعشى (أعمى) بَصَرَهُ و أمرَضَ قَلبَهُ ، فَهُوَ يَنظُرُ بِعَينٍ غَيرِ صَحيحَةٍ ، و يَسمَعُ بِاُذُنٍ غَيرِ سَميعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، و أماتَتِ الدّنيا قَلبَهُ

🟤هركه شيفته چيزى شود آن چيز ديده اش را كور و دلش را بيمار گرداند؛ چنين كسى با ديده اى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود؛ شهوتها خرد او را از هم گسيخته و دنيا دلش را ميرانده است.

امام عليه السلام به عنوان يک طبيب حاذق، در اين بيان خود، انگشت بر نقطه اصلى درد گذارده است و آن اينکه دنياپرستى و عشق سوزان به زرق و برق و زينت هاى دنياى مادّى، نيروى داورى و قضاوت صحيح را به کلّى از انسان سلب مى کند; به گونه اى که تمام سعادت و خوشبختى خود را در وصول به اين دنياى مادّى مى پندارد، از هر طريق و به هر قيمت که باشد و جدايى از آن، او را بى تاب و بيمار مى سازد.بديهى است که چنين کسى نه حقّ و باطل را تشخيص مى دهد و نه مصالح و مفاسد خويش را درک مى کند. ديوانه وار به سوى لذّات دنيا پيش مى رود و هنگامى بيدار مى شود که همه چيز را از دست داده است

📘#خطبه_109
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍃 سختی جان کندن ...

هنگام مرگ....

#نهج‌_البلاغه

🌗سختى جان كندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد. بدن ها در سختى جان كندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مى دارد، و او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مى بيند و با گوش مى شنود و با عقل درست مى انديشد كه عمرش را در پى چه كارهايى تباه كرده و روزگارش را چگونه سپرى كرده به ياد ثروت هايى كه جمع كرده مى افتد، همان ثروت هايى كه در جمع آورى آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آورى آن همه بر دوش اوست كه هنگام جدايى از آنها فرا رسيده، و براى وارثان باقى مانده است تا از آن بهرمند گردند، و روزگار خود گذرانند.


📘#خطبه_109