🖊دوستانه ها
🔹"دوستانه ها"، نامی است که دارنده این قلم، به جای "اخوانیّات" که یکی از انواع مرسوم ادبی قدیم است، به کار می برد. قطعات دوستانه -بیشتر- به نظم و نیز به نثر در قالب های گوناگون (ترسّل، شکوائیه، مدحیه، مرثیه، حبسیّه، سفرنامه، توصیف، خاطره و ...) و معمولا با حس و حالی صمیمی و گاه حتی طنز، آفریده میشوند.
🔸ده ها نوشته و سروده خودمانیِ "دوستانه" از عنفوان جوانی (چنانکه افتد و دانی) از نگارنده باقی مانده که در با بُن مایه یی عاشقانه و عارفانه و به طرزِ طنز، هجو، هزل، جدّ، رثاء، خاطره، وصف، سفرنامه و ... ساخته و پرداخته شده اند.
🔹در ۱۳۹۲/۶/۲۹ یکی از این قطعات طنزگونه را برای یار نازنینم، دکتر عباس هدایتی اصل (پزشک رادیولوژیست، حافظ و قاری قرآن کریم، ادب دوست و سعدی پژوه و خوشنویس) سروده ام که نوشته مزبور عینا نقل میشود:
🔸 قطعه یی برای دکتر عباس هدایتی اصل به اقتفای غزل سعدی علیه الرحمه به پاس درمانگری او سینه گرفته طهورا را و همراهی با ایشان و دیگر دوستان: محمد رضا سامت و علی آقاحسینی در تهران منزل علیرضا نداف👇
🔹آنچه در غیبتت ای دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم الا به حضور
(سعدی)
🔸یا بیا جمعه که جمعیم، تو با پای خودت ...
ورنه آریم تو را یا به دعا یا که به زور
بهر این شربت شیرین که نوشتی ممنون
تا نباشد به سرای ابدی کام تو شور
سینه اش را به zaditen تو شفا بخشیدی
بعد صد سال گشایش دهدت سینه گور
وین دعا میکنمت تا که به "جنات نعیم"
متنعّم بشوی نیز به "انهار" و "قصور"
تا کنی میل "فواکه" چه ز "اعناب" و چه "نخل"
تا خوری در طبق "فضّه" بسی "لحم طیور"
که تناول کنی از "نهر"، "عسل" بعد "لبن"
که بیاشامی از آن "کاس ذهب"، "شُرب طهور"
"سلسبیل" است ولی "لم یتغیّر طعمه"
"غیر آسن" چو بود، هست "مزاجش کافور"
هم برونت بود از لطف خدا پُر "ولدان"
هم درونت شود از فیض الهی پُر "حور"
حور موجود عجیبی است، دعا کن بشود ...
اونجای حور، به هر حال، به اینجای تو جور
من دعا میکنم از دل، تو ز دل آمین گو
دَورِ بد از تو و از همسر و فرزند تو دور
نه دعا میکنم ای یار برای تو و بس
باد گور پدر اندر پدرانت پُر نور
سه دعای دگرم هست به لب بهر سه دوست
برگ سبزی است به درگاه سلیمان از مور
نفسی پاک و خطی نیک و نوایی خوش بخش ...
به رضا و به علیّ و علی ای حیّ غفور
تا که گویند و نویسند و بخوانند به عشق
نپذیرند غبار غم از این دار غرور
روز هفتم، دو و نُه رفته ز ماهِ ششِ سال
که یک و سه، نُه و دو، خور شده از هجرت دور ...
شانزده بیت نُمودم به چهار اختر پاک
دارم امّید که گردند رفیقان مسرور
#حمیدعابدیها #حمید_عابدیها #شعر #ادبیات #ادبیات_فارسی #دوستانه #اخوانیات #طنز #غزل #انجمن_ارزش #دکتر_عباس_هدایتی_اصل #نداف #علیرضا_نداف @AnjomanArzesh
🔹"دوستانه ها"، نامی است که دارنده این قلم، به جای "اخوانیّات" که یکی از انواع مرسوم ادبی قدیم است، به کار می برد. قطعات دوستانه -بیشتر- به نظم و نیز به نثر در قالب های گوناگون (ترسّل، شکوائیه، مدحیه، مرثیه، حبسیّه، سفرنامه، توصیف، خاطره و ...) و معمولا با حس و حالی صمیمی و گاه حتی طنز، آفریده میشوند.
🔸ده ها نوشته و سروده خودمانیِ "دوستانه" از عنفوان جوانی (چنانکه افتد و دانی) از نگارنده باقی مانده که در با بُن مایه یی عاشقانه و عارفانه و به طرزِ طنز، هجو، هزل، جدّ، رثاء، خاطره، وصف، سفرنامه و ... ساخته و پرداخته شده اند.
🔹در ۱۳۹۲/۶/۲۹ یکی از این قطعات طنزگونه را برای یار نازنینم، دکتر عباس هدایتی اصل (پزشک رادیولوژیست، حافظ و قاری قرآن کریم، ادب دوست و سعدی پژوه و خوشنویس) سروده ام که نوشته مزبور عینا نقل میشود:
🔸 قطعه یی برای دکتر عباس هدایتی اصل به اقتفای غزل سعدی علیه الرحمه به پاس درمانگری او سینه گرفته طهورا را و همراهی با ایشان و دیگر دوستان: محمد رضا سامت و علی آقاحسینی در تهران منزل علیرضا نداف👇
🔹آنچه در غیبتت ای دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم الا به حضور
(سعدی)
🔸یا بیا جمعه که جمعیم، تو با پای خودت ...
ورنه آریم تو را یا به دعا یا که به زور
بهر این شربت شیرین که نوشتی ممنون
تا نباشد به سرای ابدی کام تو شور
سینه اش را به zaditen تو شفا بخشیدی
بعد صد سال گشایش دهدت سینه گور
وین دعا میکنمت تا که به "جنات نعیم"
متنعّم بشوی نیز به "انهار" و "قصور"
تا کنی میل "فواکه" چه ز "اعناب" و چه "نخل"
تا خوری در طبق "فضّه" بسی "لحم طیور"
که تناول کنی از "نهر"، "عسل" بعد "لبن"
که بیاشامی از آن "کاس ذهب"، "شُرب طهور"
"سلسبیل" است ولی "لم یتغیّر طعمه"
"غیر آسن" چو بود، هست "مزاجش کافور"
هم برونت بود از لطف خدا پُر "ولدان"
هم درونت شود از فیض الهی پُر "حور"
حور موجود عجیبی است، دعا کن بشود ...
اونجای حور، به هر حال، به اینجای تو جور
من دعا میکنم از دل، تو ز دل آمین گو
دَورِ بد از تو و از همسر و فرزند تو دور
نه دعا میکنم ای یار برای تو و بس
باد گور پدر اندر پدرانت پُر نور
سه دعای دگرم هست به لب بهر سه دوست
برگ سبزی است به درگاه سلیمان از مور
نفسی پاک و خطی نیک و نوایی خوش بخش ...
به رضا و به علیّ و علی ای حیّ غفور
تا که گویند و نویسند و بخوانند به عشق
نپذیرند غبار غم از این دار غرور
روز هفتم، دو و نُه رفته ز ماهِ ششِ سال
که یک و سه، نُه و دو، خور شده از هجرت دور ...
شانزده بیت نُمودم به چهار اختر پاک
دارم امّید که گردند رفیقان مسرور
#حمیدعابدیها #حمید_عابدیها #شعر #ادبیات #ادبیات_فارسی #دوستانه #اخوانیات #طنز #غزل #انجمن_ارزش #دکتر_عباس_هدایتی_اصل #نداف #علیرضا_نداف @AnjomanArzesh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹گفتگوی کوتاه این خاکسار و دخترم طهورا عابدیها با شبکه تلویزیونی قزوین به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان در کتابخانه اردبیلک، پنجشنبه، هفدهم تیرماه ۱۴۰۰
#حمیدعابدیها #حمید_عابدیها #دکترعابدیها #دکترحمیدعابدیها #دکتر_حمید_عابدیها #طنز #طهوراعابدیها #کتاب #کتاب_خوانی #کتابخانه #اردبیلک #قزوین #کتاب_کودک #انجمن_ارزش #تلویزیون #شبکه_قزوین #اخبار #ادبیات #زبان #ادبیات_کودک_و_نوجوان
#حمیدعابدیها #حمید_عابدیها #دکترعابدیها #دکترحمیدعابدیها #دکتر_حمید_عابدیها #طنز #طهوراعابدیها #کتاب #کتاب_خوانی #کتابخانه #اردبیلک #قزوین #کتاب_کودک #انجمن_ارزش #تلویزیون #شبکه_قزوین #اخبار #ادبیات #زبان #ادبیات_کودک_و_نوجوان