#پرسش_پاسخ در مورد «تفاوت #مغز خانمها و آقاها»
کیمیاییاسدی(متخصص مغز و اعصاب)
🔸از نظر قوای ذهنی هیچ تفاوتی بین آنها نیست. اما آمیگدال مغز خانمها که محل ترس است و قشر جلوپیشانی آنها در بخشهای مربوط به همدلی و همدردی بزرگتر از مردها است تا از کودکان و اعضای خانواده بهتر مراقبت کنند و اعضای خانواده را بیشتر بهم مرتبط کنند. بقیهی تفاوتها تربیتی بوده و ناشی از سرکوب خانمها توسط مردها طی تاریخ است تا آنها را بهخصوص از نظر رفتار جنسی کنترل کنند تا مبادا ژنتیک مردان دیگر وارد خانواده شود و مردان ناخواسته فرزندان مردان دیگر را پرورش دهند. دغدغهی اصلی ادیان در این باره است که مستقیمن از حیوانات به ارث برده شده است. مردها از ۲۵ تا ۵۰ درصد زور جسمیشان در مقابل خانمها سو استفادهی بسیاری کردهاند، وگرنه زنها در واقع انسانیت بیشتری از مردها دارند. بهنظر من معیار انسانیت همدلی و همدردی با دیگر انسانها و التفات به موجودات زنده دیگر و احترام به نظم طبیعت است که از ویژگیهای قشر جلوپیشانی و احتمالن ناشی از فعالیت نورونهای فون اکونوموی مغز در این بخش است. این نورونها به تعداد کمتری در حیواناتی مثل فیل و نخست پایگان هم وجود دارد که با افراد گروه رفتار اجتماعی مناسبی میکنند. شاید انسانهای خوب نورونهای فون اکونوموی بیشری دارند باید آنها را بعد از مرگشان شمرد و با افراد بیوجدان مقایسه کرد.
من بارها گفتهام که خارج بدن قرار گرفتن دستگاه تناسلی در مردها و داخل بدن قرار گرفتن آن در زنها به هیچوجه حق و حقوق خاصی برای مردان نباید ایجاد کند.
⚛ @AndisheKonim
کیمیاییاسدی(متخصص مغز و اعصاب)
🔸از نظر قوای ذهنی هیچ تفاوتی بین آنها نیست. اما آمیگدال مغز خانمها که محل ترس است و قشر جلوپیشانی آنها در بخشهای مربوط به همدلی و همدردی بزرگتر از مردها است تا از کودکان و اعضای خانواده بهتر مراقبت کنند و اعضای خانواده را بیشتر بهم مرتبط کنند. بقیهی تفاوتها تربیتی بوده و ناشی از سرکوب خانمها توسط مردها طی تاریخ است تا آنها را بهخصوص از نظر رفتار جنسی کنترل کنند تا مبادا ژنتیک مردان دیگر وارد خانواده شود و مردان ناخواسته فرزندان مردان دیگر را پرورش دهند. دغدغهی اصلی ادیان در این باره است که مستقیمن از حیوانات به ارث برده شده است. مردها از ۲۵ تا ۵۰ درصد زور جسمیشان در مقابل خانمها سو استفادهی بسیاری کردهاند، وگرنه زنها در واقع انسانیت بیشتری از مردها دارند. بهنظر من معیار انسانیت همدلی و همدردی با دیگر انسانها و التفات به موجودات زنده دیگر و احترام به نظم طبیعت است که از ویژگیهای قشر جلوپیشانی و احتمالن ناشی از فعالیت نورونهای فون اکونوموی مغز در این بخش است. این نورونها به تعداد کمتری در حیواناتی مثل فیل و نخست پایگان هم وجود دارد که با افراد گروه رفتار اجتماعی مناسبی میکنند. شاید انسانهای خوب نورونهای فون اکونوموی بیشری دارند باید آنها را بعد از مرگشان شمرد و با افراد بیوجدان مقایسه کرد.
من بارها گفتهام که خارج بدن قرار گرفتن دستگاه تناسلی در مردها و داخل بدن قرار گرفتن آن در زنها به هیچوجه حق و حقوق خاصی برای مردان نباید ایجاد کند.
⚛ @AndisheKonim
#پرسش_پاسخ
دلیل علمی برای این که چرا سن ازدواج مانند هر قرارداد قانونی و یا رای دادن باید ۱۸ سالگی باشد این است که، شاخههای نورونهای قشر جلوپیشانیِ انسانسازِ مغزِ انسانها تا ۱۶ سالگی مانند شاخههای هرز درختان هرس میشوند و غشای میلین آن هم تا سن ۱۸ سالگی تکمیل نشده و بلوغ کامل ارتباطات این قشر با بقیهی مغز، بین سنین ۲۵ تا ۳۵ سالگی است. تفاوت ساختار این قشر تنها عامل تفاوت بین ما و برای مثال شمپانزه و گوریل است. از این نظر حداقل قشر لازم برای تشخیص خوب از بد در سن ۱۸ سالگی و پایان بافتشناسی آن برای بعهدهگیری مسئولیتهای اجتماعی ۲۵ تا ۳۵ سالگی است.
اگر هرس شدن یا میلیندار شدن و یا برقراری ارتباطات با بقیهی مغز درست انجام نگیرد بیماریهای روانی و رفتاری زیادی حتی در سطح جنون ایجاد میشود. اختلالات در فرایندهای دیگر میتواند موجب اختلال شخصیت شود. البته این بخش از مغز قدرت انعطافپذیری خارقالعاده ای داشته و تا وقتی مغز سالم است و صاحبش زنده توسعه بهطرف خوبی یا بدی پیدا میکند. مهمترین عامل تغییرات دیررس در مغز محیط ، آموزش ها، آسیبهای مغزی، بیماریها و مانند اینها هستند، اما تغییرات اولیه سرشتی بوده و ژنتیک و بختواقبال یا جبر سرنوشت در آنها دست دارند.
این هم دلیل علمی برای احمقانهبودن توصیهی ازدواج در سن ۹ سالگی برای دختران و سن اولین علایم بلوغ دستگاه تناسلی در مردان است. این بلوغ تناسلی نیست که باید سن ازدواج را تعیین کند بلکه بلوغ حداقلی مغز است ، که از این جهت هم هست که من بارها نوشتهام که برای ارائهی شغلهای مهم باید مامور حتمن تست نوروسایکالوژی شود تا از سلامت این بخش از مغز اطمینان حاصل شده و افراد ضداجتماعی و مبتلا به اختلالات شخصیتی-روانی مصدر کارها نشوند، افرادی که به فراوانی در صدر مدیریت و رهبران دینی کشورمان بهراحتی قابل تشخیص هستند و کافی است نیمساعتی به آنها گوش دهید.
- دکتر #تقی_کیمیاییاسدی
⚛ @AndisheKonim
bit.ly/2Vtffmv
دلیل علمی برای این که چرا سن ازدواج مانند هر قرارداد قانونی و یا رای دادن باید ۱۸ سالگی باشد این است که، شاخههای نورونهای قشر جلوپیشانیِ انسانسازِ مغزِ انسانها تا ۱۶ سالگی مانند شاخههای هرز درختان هرس میشوند و غشای میلین آن هم تا سن ۱۸ سالگی تکمیل نشده و بلوغ کامل ارتباطات این قشر با بقیهی مغز، بین سنین ۲۵ تا ۳۵ سالگی است. تفاوت ساختار این قشر تنها عامل تفاوت بین ما و برای مثال شمپانزه و گوریل است. از این نظر حداقل قشر لازم برای تشخیص خوب از بد در سن ۱۸ سالگی و پایان بافتشناسی آن برای بعهدهگیری مسئولیتهای اجتماعی ۲۵ تا ۳۵ سالگی است.
اگر هرس شدن یا میلیندار شدن و یا برقراری ارتباطات با بقیهی مغز درست انجام نگیرد بیماریهای روانی و رفتاری زیادی حتی در سطح جنون ایجاد میشود. اختلالات در فرایندهای دیگر میتواند موجب اختلال شخصیت شود. البته این بخش از مغز قدرت انعطافپذیری خارقالعاده ای داشته و تا وقتی مغز سالم است و صاحبش زنده توسعه بهطرف خوبی یا بدی پیدا میکند. مهمترین عامل تغییرات دیررس در مغز محیط ، آموزش ها، آسیبهای مغزی، بیماریها و مانند اینها هستند، اما تغییرات اولیه سرشتی بوده و ژنتیک و بختواقبال یا جبر سرنوشت در آنها دست دارند.
این هم دلیل علمی برای احمقانهبودن توصیهی ازدواج در سن ۹ سالگی برای دختران و سن اولین علایم بلوغ دستگاه تناسلی در مردان است. این بلوغ تناسلی نیست که باید سن ازدواج را تعیین کند بلکه بلوغ حداقلی مغز است ، که از این جهت هم هست که من بارها نوشتهام که برای ارائهی شغلهای مهم باید مامور حتمن تست نوروسایکالوژی شود تا از سلامت این بخش از مغز اطمینان حاصل شده و افراد ضداجتماعی و مبتلا به اختلالات شخصیتی-روانی مصدر کارها نشوند، افرادی که به فراوانی در صدر مدیریت و رهبران دینی کشورمان بهراحتی قابل تشخیص هستند و کافی است نیمساعتی به آنها گوش دهید.
- دکتر #تقی_کیمیاییاسدی
⚛ @AndisheKonim
bit.ly/2Vtffmv
#پرسش_پاسخ در مورد #جبر
گفتگو با دکتر تقی کیمیاییاسدی(متخصص مغز و اعصاب)
پرسش: آیا انسان موجودی است «مجبور» ؟
پاسخ: نمیدانم به گفتگوی ما گوش کردید، چون دکتر نیری هم همین سوال را پیش کشیدند. جواب این است که ما در مقابل رفتارهایمان که جبری هستند مسئولیت اخلاقی نداریم. اما از آنجایی که حیوانی اجتماعی شده هستیم و بقایمان وابسته به نظم اجتماعیست و لذا قانون و هنجار اجتماعی ساختهایم و مغزمان مسئولیت قانونی دارد.
به عبارتی دیگر اگر مثل حیوانات در انزوا زندگی میکردیم مثل آنها هم نه مسئولیتاخلاقی داشتیم نه مسئولیتقانونی. اما چون مجبوریم (یک لایه ی جبر دیگر) برای بقا در اجتماع زندگی کنیم پس مسئولیت قانونی داریم.
جملهی معروفی در کتاب وهم ارادهی آزاد و مسئولیت اخلاقی هست (که در حال حروف چینی برای انتشار در ایران است) که میگوید «ما میدانیم که کسی مسئول رفتارش نیست اما برای حفظ نظم اجتماع فرض میگیریم که هست». لذا باید به مغزهای مخل نظم اجتماعی، اگر قابل تعمیر نباشند، به مثابه دستگاهی نگاه کرد که قابل تعمیر نیست و نه تنها کار مفیدی نمیکند بلکه جان شما و دیگران را به خطر میاندازد. پس این دستگاه را یا باید در انباری ذخیره کرد و دور انداخت (زندان) و یا از بین برد.
از آنجا که اجتماعات و آموزش و پرورشهای مضر مقصر مقدار زیادی از اختلالات رفتاری هستند درمان بیماریهای اجتماعی و تفکر غالب بر اجتماع میتواند اثر بسیاری برای جلوگیری یا ترمیم اختلالات دستگاه الکتروشیمیایی مغز باشد، به همین دلیل است که اگر دقت کرده باشید من بهشدت با افکار منحط دینی که روز و شب بر مغزهای ایرانیها تزریق میشود مخالفت میکنم.
این افکار مانند ویروس مخل کار مغز هستند و شبکهبندیهای آن را به سوی اختلالِ کار شکل میدهند. ما در قبال ویروسهای ذهنی خودمان و ایرانمان مسئول هستیم
⚛ @AndisheKonim
bit.ly/2BOOnES
گفتگو با دکتر تقی کیمیاییاسدی(متخصص مغز و اعصاب)
پرسش: آیا انسان موجودی است «مجبور» ؟
پاسخ: نمیدانم به گفتگوی ما گوش کردید، چون دکتر نیری هم همین سوال را پیش کشیدند. جواب این است که ما در مقابل رفتارهایمان که جبری هستند مسئولیت اخلاقی نداریم. اما از آنجایی که حیوانی اجتماعی شده هستیم و بقایمان وابسته به نظم اجتماعیست و لذا قانون و هنجار اجتماعی ساختهایم و مغزمان مسئولیت قانونی دارد.
به عبارتی دیگر اگر مثل حیوانات در انزوا زندگی میکردیم مثل آنها هم نه مسئولیتاخلاقی داشتیم نه مسئولیتقانونی. اما چون مجبوریم (یک لایه ی جبر دیگر) برای بقا در اجتماع زندگی کنیم پس مسئولیت قانونی داریم.
جملهی معروفی در کتاب وهم ارادهی آزاد و مسئولیت اخلاقی هست (که در حال حروف چینی برای انتشار در ایران است) که میگوید «ما میدانیم که کسی مسئول رفتارش نیست اما برای حفظ نظم اجتماع فرض میگیریم که هست». لذا باید به مغزهای مخل نظم اجتماعی، اگر قابل تعمیر نباشند، به مثابه دستگاهی نگاه کرد که قابل تعمیر نیست و نه تنها کار مفیدی نمیکند بلکه جان شما و دیگران را به خطر میاندازد. پس این دستگاه را یا باید در انباری ذخیره کرد و دور انداخت (زندان) و یا از بین برد.
از آنجا که اجتماعات و آموزش و پرورشهای مضر مقصر مقدار زیادی از اختلالات رفتاری هستند درمان بیماریهای اجتماعی و تفکر غالب بر اجتماع میتواند اثر بسیاری برای جلوگیری یا ترمیم اختلالات دستگاه الکتروشیمیایی مغز باشد، به همین دلیل است که اگر دقت کرده باشید من بهشدت با افکار منحط دینی که روز و شب بر مغزهای ایرانیها تزریق میشود مخالفت میکنم.
این افکار مانند ویروس مخل کار مغز هستند و شبکهبندیهای آن را به سوی اختلالِ کار شکل میدهند. ما در قبال ویروسهای ذهنی خودمان و ایرانمان مسئول هستیم
⚛ @AndisheKonim
bit.ly/2BOOnES
#پرسش_پاسخ
❓آیا میتوان گفت علم کاری است که دانشمندان میکنند؟
✍تعریف دقیق هر پدیدهای کاریست دشوار و چه بسا غیرممکن. تعریف علم نیز از این قاعده مستثنا نیست. یعنی ما هر پدیدهای را تعریف کنیم باز مرزهای دقیقی میان آن و پدیدهای دیگر نمیتوان ترسیم کرد. برای مثال اگر قصد تعریف دقیق و مرزبندی شدهی هنر را داشته باشیم، گاهی مرز آن با ادبیات کاملاً مشخص و قابل تفکیک نیست. به همین ترتیب همیشه در تعریف یک چیزی، مرز آن با چیز دیگر در هالهای از ابهام قرار میگیرد. در تعریف علم نیز همچون سایر پدیدهها با این معضل مواجه خواهیم شد. اندیشمندان و فلاسفه،به ویژه فلاسفه علم و حتی دانشمندان، سالهای زیادیست که در تعریف دقیق علم با این معضل مواجه بودهاند. گاهی مرز بین علم و فلسفه،گاهی مرز میان علم و غیر علم و حتی گاهی مرز میان علم و شبه علم نیز مبهم است.
🎓هرچند میتوان تعریفی حدودی برای علم ارائه داد و صرفنظر از مرزهای آن، موضوعات و فعالیت و روشهای علمی را تبیین کرد، اما برخی معتقدند که این معضل را با تعریف نسبتاً جدیدی از علم میتوان حل کرد. این تعریف نسبتاً جدید، مورد نقد این جستار کوتاه است. در این تعریف میگویند: «علم همان کاری است که دانشمندان میکنند. »
🏢یعنی برای شناخت علم باید گفت همان کاری که دانشمندان در دپارتمانهای علمی،مقالات و دانشگاهها و مراکز علمی انجام میدهند علم است.
❌این تعریف از علم یک خطای منطقی اساسی و ابتدایی دارد که مدافعان آن مورد توجه قرار نمیدهند یا از آن میگذرند. این خطا، دور منطقی است. در منطق خطایی وجود دارد که به عنوان دور منطقی شناخته میشود.
در منطق، وقتی شناخت معرِّف موکول به شناخت معرَّف باشد و شناختن معرَّف نيز به شناخت معرِّف وابسته شود آن را «تعريف دوری» و «تعريف شيء بنفسه» میگويند. يعنی چيزی را با خودش تعریف کنیم.
برای مثال اگر از شما بپرسند عدد زوج چیست؟ بگویید ”عددی که فرد نباشد زوج است”. و در تعريف عدد فرد بگويید: ”عددی است که زوج نباشد”.
⛔️بنابراین طبق اصول اولیه ونطقی، تعریف کردن و شناساندن یک چيز مجهول توسط خودش محال است، چون باید آن چيز قبل از معلوم شدن از طريق تعريف، معلوم شده باشد.
برای مثال فرض کنید کسی تابحال فرش ندیده باشد و بپرسد فرش چیست؟ بعد در پاسخ بگوییم فرش چیزی است که فرش فروش میفروشد. بعد بپرسد فرشفروش چه چیزی میفروشد؟ بگوییم فرش!
♻️این نوع جوابها دور منطقی هستند. حال تعرف علم با توسل به کسانی که کار علمی میکنند تا همین حد سطحی انگارانه و غیرمنطقی است. البته در زبان ما شاید کلمه «علم» و «دانشمند» کمی گمراه کننده باشد. اما تعریف اینچنینی از علم به این معناست که بپرسیم علم (”ساینس”) چیست؟ بعد بگوییم همان کاری که دانشمند (”ساینتیست”) انجام میدهد. بعد بپرسیم دانشمندان چه کارهایی انجام میدهند؟ باید گفت کار علمی (ساینس)!
👩🔬طبق این تعریف ما نیاز به شناخت کار دانشمندان پیدا میکنیم، و بعد اگر قرار باشد کار دانشمندان را علم معرفی کنیم دچار دور شدتایم، اگر هم قرار باشد کار آنها را جور دیگری تعریف کنیم، پس مجدداً داریم تلاش میکنیم که تعریف دیگری برای علم ارائه کنیم، پس تعریف نخست ما بیهوده و بیمعنا بوده است.
📑اشکال در اینجاست که اگر چنین تعریف نادرستی را ارائه دهیم، هر شخصی که در یک ساختمانی شبیه به دانشگاه یا حتی با اسم دانشگاه فعالیت میکند میتواند مدعی فعالیت علمی باشد و خود را دانشمند یا عالم بنامدـ بسیاری از رشتهها در دانشگاهها تدریش میشوند یا اساتید آنها را به غلط دانشمند خطاب میکنند، در صورتی که آنها در رشتههایی تحصیل و فعالیت میکنند که در محدودهی علم (science) نیست. پس این نوع تعاریف علیرغم اینکه از نظر منطقی دچار یک خطای کاملاً سطحی و ابتدایی هستند، در عمل نیز هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.
✍ آرین رسولی
⚛ @AndisheKonim
http://52hertzz.com/scientistss/
❓آیا میتوان گفت علم کاری است که دانشمندان میکنند؟
✍تعریف دقیق هر پدیدهای کاریست دشوار و چه بسا غیرممکن. تعریف علم نیز از این قاعده مستثنا نیست. یعنی ما هر پدیدهای را تعریف کنیم باز مرزهای دقیقی میان آن و پدیدهای دیگر نمیتوان ترسیم کرد. برای مثال اگر قصد تعریف دقیق و مرزبندی شدهی هنر را داشته باشیم، گاهی مرز آن با ادبیات کاملاً مشخص و قابل تفکیک نیست. به همین ترتیب همیشه در تعریف یک چیزی، مرز آن با چیز دیگر در هالهای از ابهام قرار میگیرد. در تعریف علم نیز همچون سایر پدیدهها با این معضل مواجه خواهیم شد. اندیشمندان و فلاسفه،به ویژه فلاسفه علم و حتی دانشمندان، سالهای زیادیست که در تعریف دقیق علم با این معضل مواجه بودهاند. گاهی مرز بین علم و فلسفه،گاهی مرز میان علم و غیر علم و حتی گاهی مرز میان علم و شبه علم نیز مبهم است.
🎓هرچند میتوان تعریفی حدودی برای علم ارائه داد و صرفنظر از مرزهای آن، موضوعات و فعالیت و روشهای علمی را تبیین کرد، اما برخی معتقدند که این معضل را با تعریف نسبتاً جدیدی از علم میتوان حل کرد. این تعریف نسبتاً جدید، مورد نقد این جستار کوتاه است. در این تعریف میگویند: «علم همان کاری است که دانشمندان میکنند. »
🏢یعنی برای شناخت علم باید گفت همان کاری که دانشمندان در دپارتمانهای علمی،مقالات و دانشگاهها و مراکز علمی انجام میدهند علم است.
❌این تعریف از علم یک خطای منطقی اساسی و ابتدایی دارد که مدافعان آن مورد توجه قرار نمیدهند یا از آن میگذرند. این خطا، دور منطقی است. در منطق خطایی وجود دارد که به عنوان دور منطقی شناخته میشود.
در منطق، وقتی شناخت معرِّف موکول به شناخت معرَّف باشد و شناختن معرَّف نيز به شناخت معرِّف وابسته شود آن را «تعريف دوری» و «تعريف شيء بنفسه» میگويند. يعنی چيزی را با خودش تعریف کنیم.
برای مثال اگر از شما بپرسند عدد زوج چیست؟ بگویید ”عددی که فرد نباشد زوج است”. و در تعريف عدد فرد بگويید: ”عددی است که زوج نباشد”.
⛔️بنابراین طبق اصول اولیه ونطقی، تعریف کردن و شناساندن یک چيز مجهول توسط خودش محال است، چون باید آن چيز قبل از معلوم شدن از طريق تعريف، معلوم شده باشد.
برای مثال فرض کنید کسی تابحال فرش ندیده باشد و بپرسد فرش چیست؟ بعد در پاسخ بگوییم فرش چیزی است که فرش فروش میفروشد. بعد بپرسد فرشفروش چه چیزی میفروشد؟ بگوییم فرش!
♻️این نوع جوابها دور منطقی هستند. حال تعرف علم با توسل به کسانی که کار علمی میکنند تا همین حد سطحی انگارانه و غیرمنطقی است. البته در زبان ما شاید کلمه «علم» و «دانشمند» کمی گمراه کننده باشد. اما تعریف اینچنینی از علم به این معناست که بپرسیم علم (”ساینس”) چیست؟ بعد بگوییم همان کاری که دانشمند (”ساینتیست”) انجام میدهد. بعد بپرسیم دانشمندان چه کارهایی انجام میدهند؟ باید گفت کار علمی (ساینس)!
👩🔬طبق این تعریف ما نیاز به شناخت کار دانشمندان پیدا میکنیم، و بعد اگر قرار باشد کار دانشمندان را علم معرفی کنیم دچار دور شدتایم، اگر هم قرار باشد کار آنها را جور دیگری تعریف کنیم، پس مجدداً داریم تلاش میکنیم که تعریف دیگری برای علم ارائه کنیم، پس تعریف نخست ما بیهوده و بیمعنا بوده است.
📑اشکال در اینجاست که اگر چنین تعریف نادرستی را ارائه دهیم، هر شخصی که در یک ساختمانی شبیه به دانشگاه یا حتی با اسم دانشگاه فعالیت میکند میتواند مدعی فعالیت علمی باشد و خود را دانشمند یا عالم بنامدـ بسیاری از رشتهها در دانشگاهها تدریش میشوند یا اساتید آنها را به غلط دانشمند خطاب میکنند، در صورتی که آنها در رشتههایی تحصیل و فعالیت میکنند که در محدودهی علم (science) نیست. پس این نوع تعاریف علیرغم اینکه از نظر منطقی دچار یک خطای کاملاً سطحی و ابتدایی هستند، در عمل نیز هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.
✍ آرین رسولی
⚛ @AndisheKonim
http://52hertzz.com/scientistss/
science & philosophy
آیا میتوان گفت علم کاری است که دانشمندان میکنند؟ - science & philosophy
یعنی برای شناخت علم باید گفت همان کاری که دانشمندان در دپارتمانهای علمی،مقالات و دانشگاهها و مراکز علمی انجام میدهند علم است. این تعریف از علم یک خطای منطقی اساسی و ابتدایی دارد که مدافعان آن مورد توجه قرار نمیدهند یا از آن میگذرند. این خطا، دور منطقی…
#پرسش: «چرا انسانها از #لخت بودن خجالت میکشند؟»
☑️ #پاسخ: «همه اینطور نیستند. این بیشتر موضوعی فرهنگی است، و ریشهاش در حس تشخیص عمومی است.
این داستان را هم گفتهاند که انسانها از لخت بودن در باغ عدن خجالت کشیدند، و این داستان کمک کرد که یک سیستم دینی کنترلکننده ایجاد شود که برای لخت بودن حس شرمندگی و خجالت ایجاد کند.
انسانها برای گرم بودن لباس میپوشند.
حیوانات برای گرم بودن، خز و مو دارند، چون آن عقلانیت یا توانایی درست کردن لباس را ندارند. جواب این سؤال خیلی ساده است و هیچ ربطی به شرمندگی یا دیگر چیزهایی که به شما یاد دادهشده، ندارد.
پس، فرهنگ و دینهای این سیاره هستند که حسهایی که الان دارید را درست کردهاند.
یادت باشد، بسیاری از قبایل در مناطق گرم که هیچوقت در معرض فرهنگ شما نبودند، لخت پیدا شدند و قطعاً هم هرگز شرمنده یا خجالتزده نبودند. آنها قبایلی وحشی هم نبودند، بلکه فقط افرادی بودند که روش زندگی بسیار متوازنی داشتند – که در آن، هرگز سردشان نمیشد. آنها را خدا نفرین نکرده بود، و جرائم جنسی آنها که ناشی از لخت بودن باشد، بیشتر از شما نبود!
اندیشه کنید!
⚛ @AndisheKonim
☑️ #پاسخ: «همه اینطور نیستند. این بیشتر موضوعی فرهنگی است، و ریشهاش در حس تشخیص عمومی است.
این داستان را هم گفتهاند که انسانها از لخت بودن در باغ عدن خجالت کشیدند، و این داستان کمک کرد که یک سیستم دینی کنترلکننده ایجاد شود که برای لخت بودن حس شرمندگی و خجالت ایجاد کند.
انسانها برای گرم بودن لباس میپوشند.
حیوانات برای گرم بودن، خز و مو دارند، چون آن عقلانیت یا توانایی درست کردن لباس را ندارند. جواب این سؤال خیلی ساده است و هیچ ربطی به شرمندگی یا دیگر چیزهایی که به شما یاد دادهشده، ندارد.
پس، فرهنگ و دینهای این سیاره هستند که حسهایی که الان دارید را درست کردهاند.
یادت باشد، بسیاری از قبایل در مناطق گرم که هیچوقت در معرض فرهنگ شما نبودند، لخت پیدا شدند و قطعاً هم هرگز شرمنده یا خجالتزده نبودند. آنها قبایلی وحشی هم نبودند، بلکه فقط افرادی بودند که روش زندگی بسیار متوازنی داشتند – که در آن، هرگز سردشان نمیشد. آنها را خدا نفرین نکرده بود، و جرائم جنسی آنها که ناشی از لخت بودن باشد، بیشتر از شما نبود!
اندیشه کنید!
⚛ @AndisheKonim
چرا طب سنتی به نظر عوام درست میآید؟
#پرسش
نظریه اخلاط چهارگانه از کجا آمد؟
#پاسخ دکتر کیارش آرامش
وقتی خون را مدتی در یک ظرف نگاه دارید، میبینید که به چند بخش تقسیم میشود. امروزه میدانیم که این امر حاصل فرآیند لخته شدن خون است. با استفاده از میکروسکوپ و با شناختی که از فیزیولوژی گردش خون داریم، میدانیم که این اجزا از سلولهای قرمز و سفید و پلاکتها و پلاسما و پروتئین های خون تشکیل شدهاند که در اثر فرآیند لخته شدن در لایههای مختلف قرار گرفتهاند . اما در بدن با هم مخلوط و به صورت خون مایعاند.
اما ارسطو که نه میکروسکوپ داشت و نه فیزیولوژی جدید را میدانست، خیال خود را به کار گرفت و گفت این لایهها عبارتند از خون و بلغم و سودا و صفرا که به طور جداگانه در بدن وجود دارند. بدین ترتیب نظریهی اخلاط اربعه شکل گرفت. حالا هم شیشه ی حاوی خون لخته شده را به هر فرد بیسوادی نشان دهی، نظریهی اخلاط بیشتر به دلش مینشیند تا نظریهی سلولی.
همچنین است طبایع: سردی و گرمی و خشکی و رطوبت. همچنین است معادل بودن سلامت با تعادل میان اخلاط و طبایع
⚛ @AndisheKonim
#پرسش
نظریه اخلاط چهارگانه از کجا آمد؟
#پاسخ دکتر کیارش آرامش
وقتی خون را مدتی در یک ظرف نگاه دارید، میبینید که به چند بخش تقسیم میشود. امروزه میدانیم که این امر حاصل فرآیند لخته شدن خون است. با استفاده از میکروسکوپ و با شناختی که از فیزیولوژی گردش خون داریم، میدانیم که این اجزا از سلولهای قرمز و سفید و پلاکتها و پلاسما و پروتئین های خون تشکیل شدهاند که در اثر فرآیند لخته شدن در لایههای مختلف قرار گرفتهاند . اما در بدن با هم مخلوط و به صورت خون مایعاند.
اما ارسطو که نه میکروسکوپ داشت و نه فیزیولوژی جدید را میدانست، خیال خود را به کار گرفت و گفت این لایهها عبارتند از خون و بلغم و سودا و صفرا که به طور جداگانه در بدن وجود دارند. بدین ترتیب نظریهی اخلاط اربعه شکل گرفت. حالا هم شیشه ی حاوی خون لخته شده را به هر فرد بیسوادی نشان دهی، نظریهی اخلاط بیشتر به دلش مینشیند تا نظریهی سلولی.
همچنین است طبایع: سردی و گرمی و خشکی و رطوبت. همچنین است معادل بودن سلامت با تعادل میان اخلاط و طبایع
⚛ @AndisheKonim
❓ آیا حیوانات هم از سکس احساس لذت و رضایت میکنند؟
#پرسش_پاسخ
⬅️ نکات ناشناخته بسیاری درباره زندگی جنسی حیوانات وجود دارد. آیا لذت عمل جنسی و احساس رضایت از سکس در میان حیوانات هم وجود دارد یا این حس صرفا در انحصار انسانها است؟
#سکس در میان #حیوانات با سکس انسانها در کنار شباهتها، تفاوتهای اساسی هم دارد. انسانها تنها موجودات زندهای هستند که در حین سکس میتوانند چشم در چشم هم بدوزند و از راههای گوناگون به اوج لذت برسند. اما آیا تحریک #جنسی، احساس لذت در طول سکس و #ارگاسم، وجه مشترک حیوانات و انسانها است؟
آنها چه احساسی در جریان سکس دارند: لذت و رضایت یا درد، یا اساسا این یک کنش طبیعی و بیاهمیت برای آنهاست؟ بخش انگلیسی دویچهوله به جستجوی پاسخ این پرسشها رفته است.
لاکپشتهای غولپیکر نر جزایر سیشل، در جریان سکس ناله میکنند. نالههای لاکپشت نر به ظاهر نشاندهنده لذت بردن از عمل جنسی است. اما لاکپشت ماده چطور؟ سکوت آنها نشاندهنده چیست؟ جاستین گرلاخ، بیولوژیستی که یک مرکز پرورش لاکپشتهای عظیمالجثه را در جزایر سیشل اداره میکند و رفتارهای جنسی آنها را هم زیر نظر دارد، میگوید «لاکپشتهای ماده در جریان سکس بسیار عصبی هستند و نزدیک شدن به آنها در چنین مواقعی بسیار دشوار است.»
بررسیهای او نشان میدهند که لاکپشتهای نر، دائما لاکپشتهای ماده را وادار به سکس میکنند. اما آیا این به معنی رنج بردن حیوانات ماده از سکس است؟ اساسا آنها غیر از درد چیزی را در طول سکس حس میکنند؟
📷 goo.gl/9VOonV
▪️ ناحیه خاکستری
سباستین بالدوف، بیولوژیست دانشگاه بن که به بررسی رفتارهای جنسی حیوانات پرداخته، میگوید حیوانات ماده احتمالا احساس شدیدی در جریان سکس ندارند. او در گفتوگو با دویچهوله میگوید برای بسیاری از حیوانات «عمل جنسی چندان مهم نیست، اما کسی دقیقا نمیداند؛ این یک ناحیه خاکستری است.»
اما در اینباره پژوهشهای علمی بسیاری انجام شده است. بر اساس تحقیقات انجامشده، درک اینکه در حین سکس در ذهن حیوانات ماده چه میگذرد، بسیار دشوار است و نمیتوان با قاطعیت گفت که احساس غالب در آنها رضایت است یا درد.
بالدوف میگوید «معمولا در میان حیوانات، جستوجو برای یافتن شریک جنسی مناسب برای تولید مثل زمان بیشتری میگیرد، اما عمل جنسی آنها معمولا سریع و ساده است.» به اعتقاد او «برای حیوانات، سکس بیشتر نوعی معامله است. هر دو جنس میخواهند از زاد و ولد مطمئن باشند، بنابراین وقتی شریک جنسی مناسب خود را مییابند، جنس نر آماده است که اسپرم خود را به بدن جنس ماده منتقل کند و جنس ماده هم آماده پذیرش آن است.»
▪️ سکس، معاملهای در میان حیوانات
درباره اینکه انسان در سیر فرگشتی خود چگونه به ارگاسم رسیده، تئوریهای علمی گوناگونی وجود دارد، از جمله اینکه احساس رضایت انسانها را به ادامه فعالیتهای جنسی و تناسلی ترغیب و تشویق میکند.
برخی پژوهشهای علمی نشان داده که احساس رضایت از سکس ممکن است در شامپانزههای ماده هم وجود داشته باشد. آنها در جریان سکس صداهای خاصی تولید میکنند، اما سباستین بالدوف میگوید «ممکن است تولید این صدا برای تامین نیازی دیگر یا حتی نوعی درخواست از طرف مقابل برای تولید اسپرم بیشتر باشد؛ درباره این موضوع با قاطعیت نمیتوان نظری ارائه کرد.»
رفتار جنس ماده حیوانات معمولا تدافعی به نظر میرسد. آنطور که سباستین بالدوف میگوید، علت چنین رفتاری تلاش برای یافتن شریک مناسب است: «آنها میخواهند از توان باروری شریک خود مطمئن باشند. بنابراین چنین رفتاری ربطی به تجاوز یا سکس ناخواسته ندارد، بلکه بیشتر به موضوع #انتخاب_جنسی مربوط است.»
⚛ @AndisheKonim
#پرسش_پاسخ
⬅️ نکات ناشناخته بسیاری درباره زندگی جنسی حیوانات وجود دارد. آیا لذت عمل جنسی و احساس رضایت از سکس در میان حیوانات هم وجود دارد یا این حس صرفا در انحصار انسانها است؟
#سکس در میان #حیوانات با سکس انسانها در کنار شباهتها، تفاوتهای اساسی هم دارد. انسانها تنها موجودات زندهای هستند که در حین سکس میتوانند چشم در چشم هم بدوزند و از راههای گوناگون به اوج لذت برسند. اما آیا تحریک #جنسی، احساس لذت در طول سکس و #ارگاسم، وجه مشترک حیوانات و انسانها است؟
آنها چه احساسی در جریان سکس دارند: لذت و رضایت یا درد، یا اساسا این یک کنش طبیعی و بیاهمیت برای آنهاست؟ بخش انگلیسی دویچهوله به جستجوی پاسخ این پرسشها رفته است.
لاکپشتهای غولپیکر نر جزایر سیشل، در جریان سکس ناله میکنند. نالههای لاکپشت نر به ظاهر نشاندهنده لذت بردن از عمل جنسی است. اما لاکپشت ماده چطور؟ سکوت آنها نشاندهنده چیست؟ جاستین گرلاخ، بیولوژیستی که یک مرکز پرورش لاکپشتهای عظیمالجثه را در جزایر سیشل اداره میکند و رفتارهای جنسی آنها را هم زیر نظر دارد، میگوید «لاکپشتهای ماده در جریان سکس بسیار عصبی هستند و نزدیک شدن به آنها در چنین مواقعی بسیار دشوار است.»
بررسیهای او نشان میدهند که لاکپشتهای نر، دائما لاکپشتهای ماده را وادار به سکس میکنند. اما آیا این به معنی رنج بردن حیوانات ماده از سکس است؟ اساسا آنها غیر از درد چیزی را در طول سکس حس میکنند؟
📷 goo.gl/9VOonV
▪️ ناحیه خاکستری
سباستین بالدوف، بیولوژیست دانشگاه بن که به بررسی رفتارهای جنسی حیوانات پرداخته، میگوید حیوانات ماده احتمالا احساس شدیدی در جریان سکس ندارند. او در گفتوگو با دویچهوله میگوید برای بسیاری از حیوانات «عمل جنسی چندان مهم نیست، اما کسی دقیقا نمیداند؛ این یک ناحیه خاکستری است.»
اما در اینباره پژوهشهای علمی بسیاری انجام شده است. بر اساس تحقیقات انجامشده، درک اینکه در حین سکس در ذهن حیوانات ماده چه میگذرد، بسیار دشوار است و نمیتوان با قاطعیت گفت که احساس غالب در آنها رضایت است یا درد.
بالدوف میگوید «معمولا در میان حیوانات، جستوجو برای یافتن شریک جنسی مناسب برای تولید مثل زمان بیشتری میگیرد، اما عمل جنسی آنها معمولا سریع و ساده است.» به اعتقاد او «برای حیوانات، سکس بیشتر نوعی معامله است. هر دو جنس میخواهند از زاد و ولد مطمئن باشند، بنابراین وقتی شریک جنسی مناسب خود را مییابند، جنس نر آماده است که اسپرم خود را به بدن جنس ماده منتقل کند و جنس ماده هم آماده پذیرش آن است.»
▪️ سکس، معاملهای در میان حیوانات
درباره اینکه انسان در سیر فرگشتی خود چگونه به ارگاسم رسیده، تئوریهای علمی گوناگونی وجود دارد، از جمله اینکه احساس رضایت انسانها را به ادامه فعالیتهای جنسی و تناسلی ترغیب و تشویق میکند.
برخی پژوهشهای علمی نشان داده که احساس رضایت از سکس ممکن است در شامپانزههای ماده هم وجود داشته باشد. آنها در جریان سکس صداهای خاصی تولید میکنند، اما سباستین بالدوف میگوید «ممکن است تولید این صدا برای تامین نیازی دیگر یا حتی نوعی درخواست از طرف مقابل برای تولید اسپرم بیشتر باشد؛ درباره این موضوع با قاطعیت نمیتوان نظری ارائه کرد.»
رفتار جنس ماده حیوانات معمولا تدافعی به نظر میرسد. آنطور که سباستین بالدوف میگوید، علت چنین رفتاری تلاش برای یافتن شریک مناسب است: «آنها میخواهند از توان باروری شریک خود مطمئن باشند. بنابراین چنین رفتاری ربطی به تجاوز یا سکس ناخواسته ندارد، بلکه بیشتر به موضوع #انتخاب_جنسی مربوط است.»
⚛ @AndisheKonim
#پرسش_پاسخ «آیا ملت ایران بطور ژنتیکی غمناک هستند؟ »
#دکتر_تقی_کیمیایی_اسدی
(متخصص مغز و اعصاب)
ناقل عصبیای به نام آنانداماید در هستههای آکومبنس و استریاتوم(هستههای اصلی سیستم پاداشی که اثر مثبت بر احساسات میگذارند) وجود دارد که بهشدت باعث احساس سعادت، سرخوشی و علاقه به لذات میشود. واژه از کلمهی سانسکریت-فارسی باستانی «ناندا» به معنی شادکامی گرفته شده است. آنزیمی به نام fatty acid amide hydrolase در مغز و اعصاب محیطی وجود دارد که در سنتز آن نقش اساسی دارد.
اجتماعاتی که ژن مربوط به این آنزیم در آنها موتاسیون پیدا کرده و زیاد فعال نیست این آنزیم را کم ساخته و در نتیجه آنانداماید کمتری در مغز سنتز میشود و مردم آن اجتماع افسردهتر از اجتماعاتی هستند که این ژن فعالیت زیادی دارد. این ماده در کاکائو، فلفل و حشیش وجود دارد. اما مصرف زیاد آن باعث ضعیف شدن سیستم حافظه و هیپوکمپ میشود(همان چیزی که در مورد حشیش قبلن گفتم؛ مصرف حشیش، بهعلت غلظت بالای مادهای شبیه به آنانداماید، مانند مواد اعتیادآورهای دیگر بعد از مدتی مصرف ساخت طبیعی آن را از کار میاندازد).
فلفل و شکلاتهایی که دارای کاکائوی طبیعی هستند مقدار بسیار کمی آنانداماید دارند که اثر سرحال آورنده دارند اما آن قدر نیست که مانع کار هیپوکمپ و یا از کار انداختن سنتز داخلی آن شوند. اگر به آمار خوشحالی جوامع گوناگون نگاه کنید فقیرترین ملتهای آمریکای مرکزی که ظاهرن باید احساس بدبختی کنند، خوشحالترین اجتماعات جهان هستند، حتی از مردم اروپای شمالی و ژاپن که مسائل اجتماعی کمتری دارند سرحالتر هستند.
داشتن چنین زمینهی ژنتیکی ضعیفی اجتماع را مستعد قبول عوامل افسردهساز دیگر از قبیل آداب دینی(شیعهگری با ماهها عزاداری و روضهخوانی و حسینیه و فاطمیه) و موسیقی سنتی غمافزا، و سینمایی که مرتب از بدبختیها میگوید، و تلویزیونی که شب و روز بر افسردگیها میافزاید، و مردهپرستیهای گوناگون(از امامان و امامزادگان گرفته تا عزاداری برای افراد با شام غریبان، و مراسم هفت و چهل و سالمرگ و... و... و... ) میکند، که موجب سیکل معیوبی در افزایش احساس مَشقت حتی در بهترین وضع ظاهری مانند اقتصاد خوب میشود. وای به وقتی که عوامل اجتماعی هم افسردهزا شوند، یعنی بدشانسی ژنتیکی بر بدبختیهای ناشی از سیاست اضافه شود، میشود وضعی که الان بر ایران حکمفرماست.
روی آوردن به موادی که دراز مدت وضع فیزیکی-شیمیائی مغز را بدتر از بد میکنند راه فراری است که متاسفانه دامنگیر اجتماع شده و نه تنها دردی را دوا نمیکنند بلکه بر دردهای لاعلاج اجتماعی و فردی میافزایند). من شنیده ام که قبل از اسلام مردم ایران ده روز برای مرگ سیاوش اسطورهای عزاداری میکردهاند
⚛ @AndisheKonim
https://bit.ly/2CCBPB9
#دکتر_تقی_کیمیایی_اسدی
(متخصص مغز و اعصاب)
ناقل عصبیای به نام آنانداماید در هستههای آکومبنس و استریاتوم(هستههای اصلی سیستم پاداشی که اثر مثبت بر احساسات میگذارند) وجود دارد که بهشدت باعث احساس سعادت، سرخوشی و علاقه به لذات میشود. واژه از کلمهی سانسکریت-فارسی باستانی «ناندا» به معنی شادکامی گرفته شده است. آنزیمی به نام fatty acid amide hydrolase در مغز و اعصاب محیطی وجود دارد که در سنتز آن نقش اساسی دارد.
اجتماعاتی که ژن مربوط به این آنزیم در آنها موتاسیون پیدا کرده و زیاد فعال نیست این آنزیم را کم ساخته و در نتیجه آنانداماید کمتری در مغز سنتز میشود و مردم آن اجتماع افسردهتر از اجتماعاتی هستند که این ژن فعالیت زیادی دارد. این ماده در کاکائو، فلفل و حشیش وجود دارد. اما مصرف زیاد آن باعث ضعیف شدن سیستم حافظه و هیپوکمپ میشود(همان چیزی که در مورد حشیش قبلن گفتم؛ مصرف حشیش، بهعلت غلظت بالای مادهای شبیه به آنانداماید، مانند مواد اعتیادآورهای دیگر بعد از مدتی مصرف ساخت طبیعی آن را از کار میاندازد).
فلفل و شکلاتهایی که دارای کاکائوی طبیعی هستند مقدار بسیار کمی آنانداماید دارند که اثر سرحال آورنده دارند اما آن قدر نیست که مانع کار هیپوکمپ و یا از کار انداختن سنتز داخلی آن شوند. اگر به آمار خوشحالی جوامع گوناگون نگاه کنید فقیرترین ملتهای آمریکای مرکزی که ظاهرن باید احساس بدبختی کنند، خوشحالترین اجتماعات جهان هستند، حتی از مردم اروپای شمالی و ژاپن که مسائل اجتماعی کمتری دارند سرحالتر هستند.
داشتن چنین زمینهی ژنتیکی ضعیفی اجتماع را مستعد قبول عوامل افسردهساز دیگر از قبیل آداب دینی(شیعهگری با ماهها عزاداری و روضهخوانی و حسینیه و فاطمیه) و موسیقی سنتی غمافزا، و سینمایی که مرتب از بدبختیها میگوید، و تلویزیونی که شب و روز بر افسردگیها میافزاید، و مردهپرستیهای گوناگون(از امامان و امامزادگان گرفته تا عزاداری برای افراد با شام غریبان، و مراسم هفت و چهل و سالمرگ و... و... و... ) میکند، که موجب سیکل معیوبی در افزایش احساس مَشقت حتی در بهترین وضع ظاهری مانند اقتصاد خوب میشود. وای به وقتی که عوامل اجتماعی هم افسردهزا شوند، یعنی بدشانسی ژنتیکی بر بدبختیهای ناشی از سیاست اضافه شود، میشود وضعی که الان بر ایران حکمفرماست.
روی آوردن به موادی که دراز مدت وضع فیزیکی-شیمیائی مغز را بدتر از بد میکنند راه فراری است که متاسفانه دامنگیر اجتماع شده و نه تنها دردی را دوا نمیکنند بلکه بر دردهای لاعلاج اجتماعی و فردی میافزایند). من شنیده ام که قبل از اسلام مردم ایران ده روز برای مرگ سیاوش اسطورهای عزاداری میکردهاند
⚛ @AndisheKonim
https://bit.ly/2CCBPB9
❓ آیا #حیوانات هم از #سکس احساس #لذت و رضایت میکنند؟
#پرسش_پاسخ
⬅️ نکات ناشناخته بسیاری درباره زندگی جنسی حیوانات وجود دارد. آیا لذت عمل جنسی و احساس رضایت از سکس در میان حیوانات هم وجود دارد یا این حس صرفا در انحصار انسانها است؟
#سکس در میان #حیوانات با سکس انسانها در کنار شباهتها، تفاوتهای اساسی هم دارد. انسانها تنها موجودات زندهای هستند که در حین سکس میتوانند چشم در چشم هم بدوزند و از راههای گوناگون به اوج لذت برسند. اما آیا تحریک #جنسی، احساس لذت در طول سکس و #ارگاسم، وجه مشترک حیوانات و انسانها است؟
آنها چه احساسی در جریان سکس دارند: لذت و رضایت یا درد، یا اساسا این یک کنش طبیعی و بیاهمیت برای آنهاست؟ بخش انگلیسی دویچهوله به جستجوی پاسخ این پرسشها رفته است.
لاکپشتهای غولپیکر نر جزایر سیشل، در جریان سکس ناله میکنند. نالههای لاکپشت نر به ظاهر نشاندهنده لذت بردن از عمل جنسی است. اما لاکپشت ماده چطور؟ سکوت آنها نشاندهنده چیست؟ جاستین گرلاخ، بیولوژیستی که یک مرکز پرورش لاکپشتهای عظیمالجثه را در جزایر سیشل اداره میکند و رفتارهای جنسی آنها را هم زیر نظر دارد، میگوید «لاکپشتهای ماده در جریان سکس بسیار عصبی هستند و نزدیک شدن به آنها در چنین مواقعی بسیار دشوار است.»
بررسیهای او نشان میدهند که لاکپشتهای نر، دائما لاکپشتهای ماده را وادار به سکس میکنند. اما آیا این به معنی رنج بردن حیوانات ماده از سکس است؟ اساسا آنها غیر از درد چیزی را در طول سکس حس میکنند؟
📷 goo.gl/9VOonV
▪️ ناحیه خاکستری
سباستین بالدوف، بیولوژیست دانشگاه بن که به بررسی رفتارهای جنسی حیوانات پرداخته، میگوید حیوانات ماده احتمالا احساس شدیدی در جریان سکس ندارند. او در گفتوگو با دویچهوله میگوید برای بسیاری از حیوانات «عمل جنسی چندان مهم نیست، اما کسی دقیقا نمیداند؛ این یک ناحیه خاکستری است.»
اما در اینباره پژوهشهای علمی بسیاری انجام شده است. بر اساس تحقیقات انجامشده، درک اینکه در حین سکس در ذهن حیوانات ماده چه میگذرد، بسیار دشوار است و نمیتوان با قاطعیت گفت که احساس غالب در آنها رضایت است یا درد.
بالدوف میگوید «معمولا در میان حیوانات، جستوجو برای یافتن شریک جنسی مناسب برای تولید مثل زمان بیشتری میگیرد، اما عمل جنسی آنها معمولا سریع و ساده است.» به اعتقاد او «برای حیوانات، سکس بیشتر نوعی معامله است. هر دو جنس میخواهند از زاد و ولد مطمئن باشند، بنابراین وقتی شریک جنسی مناسب خود را مییابند، جنس نر آماده است که اسپرم خود را به بدن جنس ماده منتقل کند و جنس ماده هم آماده پذیرش آن است.»
▪️ سکس، معاملهای در میان حیوانات
درباره اینکه انسان در سیر فرگشتی خود چگونه به ارگاسم رسیده، تئوریهای علمی گوناگونی وجود دارد، از جمله اینکه احساس رضایت انسانها را به ادامه فعالیتهای جنسی و تناسلی ترغیب و تشویق میکند.
برخی پژوهشهای علمی نشان داده که احساس رضایت از سکس ممکن است در شامپانزههای ماده هم وجود داشته باشد. آنها در جریان سکس صداهای خاصی تولید میکنند، اما سباستین بالدوف میگوید «ممکن است تولید این صدا برای تامین نیازی دیگر یا حتی نوعی درخواست از طرف مقابل برای تولید اسپرم بیشتر باشد؛ درباره این موضوع با قاطعیت نمیتوان نظری ارائه کرد.»
رفتار جنس ماده حیوانات معمولا تدافعی به نظر میرسد. آنطور که سباستین بالدوف میگوید، علت چنین رفتاری تلاش برای یافتن شریک مناسب است: «آنها میخواهند از توان باروری شریک خود مطمئن باشند. بنابراین چنین رفتاری ربطی به تجاوز یا سکس ناخواسته ندارد، بلکه بیشتر به موضوع #انتخاب_جنسی مربوط است.»
⚛ @AndisheKonim
#پرسش_پاسخ
⬅️ نکات ناشناخته بسیاری درباره زندگی جنسی حیوانات وجود دارد. آیا لذت عمل جنسی و احساس رضایت از سکس در میان حیوانات هم وجود دارد یا این حس صرفا در انحصار انسانها است؟
#سکس در میان #حیوانات با سکس انسانها در کنار شباهتها، تفاوتهای اساسی هم دارد. انسانها تنها موجودات زندهای هستند که در حین سکس میتوانند چشم در چشم هم بدوزند و از راههای گوناگون به اوج لذت برسند. اما آیا تحریک #جنسی، احساس لذت در طول سکس و #ارگاسم، وجه مشترک حیوانات و انسانها است؟
آنها چه احساسی در جریان سکس دارند: لذت و رضایت یا درد، یا اساسا این یک کنش طبیعی و بیاهمیت برای آنهاست؟ بخش انگلیسی دویچهوله به جستجوی پاسخ این پرسشها رفته است.
لاکپشتهای غولپیکر نر جزایر سیشل، در جریان سکس ناله میکنند. نالههای لاکپشت نر به ظاهر نشاندهنده لذت بردن از عمل جنسی است. اما لاکپشت ماده چطور؟ سکوت آنها نشاندهنده چیست؟ جاستین گرلاخ، بیولوژیستی که یک مرکز پرورش لاکپشتهای عظیمالجثه را در جزایر سیشل اداره میکند و رفتارهای جنسی آنها را هم زیر نظر دارد، میگوید «لاکپشتهای ماده در جریان سکس بسیار عصبی هستند و نزدیک شدن به آنها در چنین مواقعی بسیار دشوار است.»
بررسیهای او نشان میدهند که لاکپشتهای نر، دائما لاکپشتهای ماده را وادار به سکس میکنند. اما آیا این به معنی رنج بردن حیوانات ماده از سکس است؟ اساسا آنها غیر از درد چیزی را در طول سکس حس میکنند؟
📷 goo.gl/9VOonV
▪️ ناحیه خاکستری
سباستین بالدوف، بیولوژیست دانشگاه بن که به بررسی رفتارهای جنسی حیوانات پرداخته، میگوید حیوانات ماده احتمالا احساس شدیدی در جریان سکس ندارند. او در گفتوگو با دویچهوله میگوید برای بسیاری از حیوانات «عمل جنسی چندان مهم نیست، اما کسی دقیقا نمیداند؛ این یک ناحیه خاکستری است.»
اما در اینباره پژوهشهای علمی بسیاری انجام شده است. بر اساس تحقیقات انجامشده، درک اینکه در حین سکس در ذهن حیوانات ماده چه میگذرد، بسیار دشوار است و نمیتوان با قاطعیت گفت که احساس غالب در آنها رضایت است یا درد.
بالدوف میگوید «معمولا در میان حیوانات، جستوجو برای یافتن شریک جنسی مناسب برای تولید مثل زمان بیشتری میگیرد، اما عمل جنسی آنها معمولا سریع و ساده است.» به اعتقاد او «برای حیوانات، سکس بیشتر نوعی معامله است. هر دو جنس میخواهند از زاد و ولد مطمئن باشند، بنابراین وقتی شریک جنسی مناسب خود را مییابند، جنس نر آماده است که اسپرم خود را به بدن جنس ماده منتقل کند و جنس ماده هم آماده پذیرش آن است.»
▪️ سکس، معاملهای در میان حیوانات
درباره اینکه انسان در سیر فرگشتی خود چگونه به ارگاسم رسیده، تئوریهای علمی گوناگونی وجود دارد، از جمله اینکه احساس رضایت انسانها را به ادامه فعالیتهای جنسی و تناسلی ترغیب و تشویق میکند.
برخی پژوهشهای علمی نشان داده که احساس رضایت از سکس ممکن است در شامپانزههای ماده هم وجود داشته باشد. آنها در جریان سکس صداهای خاصی تولید میکنند، اما سباستین بالدوف میگوید «ممکن است تولید این صدا برای تامین نیازی دیگر یا حتی نوعی درخواست از طرف مقابل برای تولید اسپرم بیشتر باشد؛ درباره این موضوع با قاطعیت نمیتوان نظری ارائه کرد.»
رفتار جنس ماده حیوانات معمولا تدافعی به نظر میرسد. آنطور که سباستین بالدوف میگوید، علت چنین رفتاری تلاش برای یافتن شریک مناسب است: «آنها میخواهند از توان باروری شریک خود مطمئن باشند. بنابراین چنین رفتاری ربطی به تجاوز یا سکس ناخواسته ندارد، بلکه بیشتر به موضوع #انتخاب_جنسی مربوط است.»
⚛ @AndisheKonim
آیا تفاوتی میانِ مغز افراد سنتزده و تجددخواه (مدرن) وجود دارد
#پرسش_پاسخ
- دکتر تقی کیمیاییاسدی (متخصصمغز و اعصاب)
مغز سالم و وظیفهمند انسان، بسیار مشتاق نوآوری، تنوع، و تجدیدنظر در ساختار مدارها و شبکههایی است که بر اثر تعلیمهای گوناگون درون آن شکل گرفتهاند. تکرار برای مغز سالم کسل کننده است و شبیه به ماشینی میشود که از آن کار کشیده نشده و دچاز زنگ زدگی میشود.
فرآیند موضوعاتِ بدیع باعث میشود که مغز، ادراک زمان طولانیتری ایجاد کند و احساس بطالتِ عمر در آن کمتر میشود. این ویژگی هم مانند بقیهی ویژگیهای زیستشناسیِ مغز مفعول منحنی زنگولهای یا هذلولی است. بعضیها در انتهای طیف قرار گرفتهاند، و از نوآوری و تجدد وحشت میکنند. این گروه دست راستیهای سیاسی و دینباوران و سنتگرایان هستند که در انتهای طیف اولیای دینی هستند و از نظر ذهنیت نشخوارکنندهی باقیماندهی آنچه گذشتگان جویده و هضم کردهاند، هستند. برای مغز تنبل و بیهودهگرای این افراد قبول آسان این موضوعات (افکار جویده شده) بهمراتب مقبولتر از فرایند موضوعات تازه است که مستلزم صرف انرژی و تفکر و تعقل هستند. همهی سنت گرایان، بهخصوص موارد متعصبشان در این گروه قرار میگیرند.
موضوعات مورد بحث ایشان از باور به جادو و جمبل و دعا و باورهای دینی و طب سنتی و مانند آن تا معادلات اجتماعی را شامل میشوند. این گروه، بر ضد علم، عقلانیت و هر کوششی هستند که سعی دارد تا روشنگری کرده و سنتها را فروبریزند. نقطهی مقابل آنها تجددخواهان و پیشروان اجتماعاند که از نظر سیاسی هم در طیف چپ قرار میگیرند و حاضرند خودشان و اجتماع را در معرض تجربیات نو قرار دهند، و از این کوششها لذت میبرند.
غلبهی گروه اول بر اجتماع عقب گردی ارتجاعی ایجاد میکند که بهترین نمونهاش کشورهای ایران و افغانستان طالبان و ترکیهی اردوغاناند؛ اما گروه دوم همانهایی هستند که عامل پیشرفتهای همه جانبه شدهاند؛ انقلاب فرانسه و رنسانس و انقلاب علمی غرب نمونههای نوع دوم هستند.
bit.ly/2ZTkCNH
⚛ @AndisheKonim
#پرسش_پاسخ
- دکتر تقی کیمیاییاسدی (متخصصمغز و اعصاب)
مغز سالم و وظیفهمند انسان، بسیار مشتاق نوآوری، تنوع، و تجدیدنظر در ساختار مدارها و شبکههایی است که بر اثر تعلیمهای گوناگون درون آن شکل گرفتهاند. تکرار برای مغز سالم کسل کننده است و شبیه به ماشینی میشود که از آن کار کشیده نشده و دچاز زنگ زدگی میشود.
فرآیند موضوعاتِ بدیع باعث میشود که مغز، ادراک زمان طولانیتری ایجاد کند و احساس بطالتِ عمر در آن کمتر میشود. این ویژگی هم مانند بقیهی ویژگیهای زیستشناسیِ مغز مفعول منحنی زنگولهای یا هذلولی است. بعضیها در انتهای طیف قرار گرفتهاند، و از نوآوری و تجدد وحشت میکنند. این گروه دست راستیهای سیاسی و دینباوران و سنتگرایان هستند که در انتهای طیف اولیای دینی هستند و از نظر ذهنیت نشخوارکنندهی باقیماندهی آنچه گذشتگان جویده و هضم کردهاند، هستند. برای مغز تنبل و بیهودهگرای این افراد قبول آسان این موضوعات (افکار جویده شده) بهمراتب مقبولتر از فرایند موضوعات تازه است که مستلزم صرف انرژی و تفکر و تعقل هستند. همهی سنت گرایان، بهخصوص موارد متعصبشان در این گروه قرار میگیرند.
موضوعات مورد بحث ایشان از باور به جادو و جمبل و دعا و باورهای دینی و طب سنتی و مانند آن تا معادلات اجتماعی را شامل میشوند. این گروه، بر ضد علم، عقلانیت و هر کوششی هستند که سعی دارد تا روشنگری کرده و سنتها را فروبریزند. نقطهی مقابل آنها تجددخواهان و پیشروان اجتماعاند که از نظر سیاسی هم در طیف چپ قرار میگیرند و حاضرند خودشان و اجتماع را در معرض تجربیات نو قرار دهند، و از این کوششها لذت میبرند.
غلبهی گروه اول بر اجتماع عقب گردی ارتجاعی ایجاد میکند که بهترین نمونهاش کشورهای ایران و افغانستان طالبان و ترکیهی اردوغاناند؛ اما گروه دوم همانهایی هستند که عامل پیشرفتهای همه جانبه شدهاند؛ انقلاب فرانسه و رنسانس و انقلاب علمی غرب نمونههای نوع دوم هستند.
bit.ly/2ZTkCNH
⚛ @AndisheKonim
#پرسش و #پاسخ
🔸مرتب دوستان راجع به علت تفاوت #انسانها با #شمپانزه ها نزدیک ترین عموزاده هایمان را می پرسند.
یکی از مهمترین علل این است.
🔻 پنجمیلیونسال قبل, پیش انسانها از پیش شمپانزه ها جدا شده اند.
نه میلیون سال قبل از گوریل ها.
در شاخه ی شمپانزه ها تنوع الیلی یا همتای ژنی کمتر از شاخه ی پیش انسانها بوده است.
همین امر باعث شده تا جمعیت شاخه ی شمپانزه ها از ابتدای امر کمتر باشد چونتنوع ژنی قدرت تطابق با محیط بیشتر و تولید مثل موفق تر به موجود می دهد.
از این جهت هست که فسیل های اجداد شمپانزه ها بسیار نادرند و شمپانزه ها در مقایسه با شاخه ی انسان نماها فرگشت عمده ی کمتری پیدا کرده اند.
هر چه تنوع ژنی بیشتر باشد شانس فرگشت بیشتر می شود.
یک تفاوت دیگر این است هر ژن پروتئین ساز انسانها می تواند تا پنج پروتئین را رمزگذاری کند ولی در شمپانزه ها حداکثر سه پروتئین است.
پیش انسانها با داشتن ژن ها و پروتئین های متنوعتر ودر نتیجه تنوع رفتاری و توان تطابقی بیشتر با مهاجرت به نقاط مختلف دنیا در واکنش به محیط فرمول ژنتیکی خاص و نزدیک به گروهی پیدا کرده اند.
در حالی که شمپانزه ها فقط در افریقا مانده اند. تعداد ژنهای فعال پروتئین سازی انسانها و شمپانزه ها بسیار نزدیک است اما تنوع الیلی در انسان بسیار زیادتر از این تنوع در شمپانزه ها است و از این نظر نمی تواندوانسان مشابه غیر از دوقلوهای تکتخمکی پیدا کرد.
تولید مثل بین انسانهای دارای تنوع الیلی باعث تنوع پروتئینی می شود که توان مقابله با عوامل محیطی و ضریب ذکاوتی را بیشتر می کند.
ازدواج های داخل خانوادگی و یا قبیله ای مانع این تحولات می شوند به این جهت قبائل دورافتاده پیشرفت ذکاوتی پیدا نکرده اند چونتنوع ژنتیکی محدودی داشته اند.
ساکنین قاره ی ارواسیا و افریقا (هر چه شمالی تر) طی چند میلیون سال قبل بیش از همه با هم مخلوط ژنتیکی شده ودر نتیجه متمدن تر از قبائل منزوی شده اند. مخلوط شدن گروه های انسانی بعد از شهرنشینی و مهاجرت ها و جنگ ها باعث افزایش تنوع و در نتیجه افزایش ذکاوت و توانهای عالی مغز شده اند. عکس این امر در اورنگ اوتان ها هم دیده شده است.
این نخست پا که در مناطق محدودی زندگی می کرده که محیط مناسبی بوده و احتیاج به مهاجرت و مخلوط شدن با بقیه نبوده از همه ی نخست پایگان بزرگ جثه کمتر فرگشت پیدا کرده است.
افراد در گروه های انها ژنتیکمشابه با هم اما متفاوت از گروه های منزوی دیگر دارند.
امید است که با مخلوط شدن بیشتر ژنهای اقواممختلف در دنیای با مرزهای کم رنگ تر ذکاوت انسانها افزوده شود. این امر دقیقا برخلاف توصیه ی اسلام است که عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمان بسته شده است.
ازدواج های داخل قبیله ای مانع تنوع ژنتیکی و افزایش بروز اختلالات در الیل های بیماری زا می شود که همان بیماری های ژنتیک رسسیو یا مغلوب هستند.
شانس پیدا شدن الیل مناسب بین نزدیکان که باعث افزایش ذکاوت شود کمتر از شانس افزایش اختلالات ژنتیکی ناشی از موتاسیون های بد است.
احتمالا طی چند هزار سال گذشته که ازدواجداخل قومی که در یهودیان رسم بوده هم ضریب ذکاوتی و از ان بیشتر بیماری های ژنتیکی را در انها افزایش داده است.
#دکتر_تقی_کیمیایی_اسدی
⚛ @AndisheKonim
🔸مرتب دوستان راجع به علت تفاوت #انسانها با #شمپانزه ها نزدیک ترین عموزاده هایمان را می پرسند.
یکی از مهمترین علل این است.
🔻 پنجمیلیونسال قبل, پیش انسانها از پیش شمپانزه ها جدا شده اند.
نه میلیون سال قبل از گوریل ها.
در شاخه ی شمپانزه ها تنوع الیلی یا همتای ژنی کمتر از شاخه ی پیش انسانها بوده است.
همین امر باعث شده تا جمعیت شاخه ی شمپانزه ها از ابتدای امر کمتر باشد چونتنوع ژنی قدرت تطابق با محیط بیشتر و تولید مثل موفق تر به موجود می دهد.
از این جهت هست که فسیل های اجداد شمپانزه ها بسیار نادرند و شمپانزه ها در مقایسه با شاخه ی انسان نماها فرگشت عمده ی کمتری پیدا کرده اند.
هر چه تنوع ژنی بیشتر باشد شانس فرگشت بیشتر می شود.
یک تفاوت دیگر این است هر ژن پروتئین ساز انسانها می تواند تا پنج پروتئین را رمزگذاری کند ولی در شمپانزه ها حداکثر سه پروتئین است.
پیش انسانها با داشتن ژن ها و پروتئین های متنوعتر ودر نتیجه تنوع رفتاری و توان تطابقی بیشتر با مهاجرت به نقاط مختلف دنیا در واکنش به محیط فرمول ژنتیکی خاص و نزدیک به گروهی پیدا کرده اند.
در حالی که شمپانزه ها فقط در افریقا مانده اند. تعداد ژنهای فعال پروتئین سازی انسانها و شمپانزه ها بسیار نزدیک است اما تنوع الیلی در انسان بسیار زیادتر از این تنوع در شمپانزه ها است و از این نظر نمی تواندوانسان مشابه غیر از دوقلوهای تکتخمکی پیدا کرد.
تولید مثل بین انسانهای دارای تنوع الیلی باعث تنوع پروتئینی می شود که توان مقابله با عوامل محیطی و ضریب ذکاوتی را بیشتر می کند.
ازدواج های داخل خانوادگی و یا قبیله ای مانع این تحولات می شوند به این جهت قبائل دورافتاده پیشرفت ذکاوتی پیدا نکرده اند چونتنوع ژنتیکی محدودی داشته اند.
ساکنین قاره ی ارواسیا و افریقا (هر چه شمالی تر) طی چند میلیون سال قبل بیش از همه با هم مخلوط ژنتیکی شده ودر نتیجه متمدن تر از قبائل منزوی شده اند. مخلوط شدن گروه های انسانی بعد از شهرنشینی و مهاجرت ها و جنگ ها باعث افزایش تنوع و در نتیجه افزایش ذکاوت و توانهای عالی مغز شده اند. عکس این امر در اورنگ اوتان ها هم دیده شده است.
این نخست پا که در مناطق محدودی زندگی می کرده که محیط مناسبی بوده و احتیاج به مهاجرت و مخلوط شدن با بقیه نبوده از همه ی نخست پایگان بزرگ جثه کمتر فرگشت پیدا کرده است.
افراد در گروه های انها ژنتیکمشابه با هم اما متفاوت از گروه های منزوی دیگر دارند.
امید است که با مخلوط شدن بیشتر ژنهای اقواممختلف در دنیای با مرزهای کم رنگ تر ذکاوت انسانها افزوده شود. این امر دقیقا برخلاف توصیه ی اسلام است که عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمان بسته شده است.
ازدواج های داخل قبیله ای مانع تنوع ژنتیکی و افزایش بروز اختلالات در الیل های بیماری زا می شود که همان بیماری های ژنتیک رسسیو یا مغلوب هستند.
شانس پیدا شدن الیل مناسب بین نزدیکان که باعث افزایش ذکاوت شود کمتر از شانس افزایش اختلالات ژنتیکی ناشی از موتاسیون های بد است.
احتمالا طی چند هزار سال گذشته که ازدواجداخل قومی که در یهودیان رسم بوده هم ضریب ذکاوتی و از ان بیشتر بیماری های ژنتیکی را در انها افزایش داده است.
#دکتر_تقی_کیمیایی_اسدی
⚛ @AndisheKonim
چرا مردان دچار #نعوض_صبحگاهی می شوند؟
#پرسش_پاسخ
⭕️ نعوظ صبحگاهی، یا به عبارت صحیح تورم آلت تناسلی شبانه (NPT)، نعوظ خود به خودی است که هنگام #خواب و یا موقع بیدار شدن رخ می دهد. این اتفاق برای همه مردانی که دچار اختلال در نعوظ نیستند حدود سه الی پنج بار در خواب رخ می دهد. با کانال دانش همراه باشید تا به بررسی دقیق تر این موضوع بپردازیم.
■ تورم #آلت_تناسلی شبانه در حقیقت از دوران جنینی، یا در رحم آغاز می شود و در طول زندگی ادامه می یابد. #زنان هم در خواب دچار نعوظ #کلیتوریس و تورم #واژن می شوند، این اتفاق برای انواع مختلفی از #پستانداران نیز رخ می دهد. #مردان
■ در حالیکه چندین تئوری مختلف در چند سال گذشته برای توضیح تورم آلت تناسلی شبانه مطرح گشته، ولی همچنان علت وقوع آن نامشخص است.
■ تورم آلت تناسلی شبانه، درست همانند نعوظ کلیتوریس، به بخش REM خواب (حرکت سریع چشم ها) مربوط است. یک ایده این است که هنگام خواب REM، سلول های نورآدرنرژیک (سلول های عصبی که انتقال دهنده های عصبی نور آدرنالین را آزاد می کنند)، که در ناحیه ای از پل مغزی (بخشی از ساقه مغز) قرار دارند، به نام لوکوس سرولئوس؛ خاموش می شوند. تصور می شود که این #سلول ها با پیام های مهاری آلت تناسلی در ارتباط هستند؛ بنابراین، هنگامی که فعالیت شان در هنگام خواب REM کم می شود، پیام های تحریکی وابسته به #تستوسترون صادر شده، که منجر به نعوظ می شود.
■ همچنین گمان می رود که تورم آلت تناسلی شبانه با آزاد شدن اکسید نیتریک (NO) صورت می گیرد. اکسید نیتریک توسط سلول های لایه درون رگی آزاد می شود که در بافت ماهیچه ای نرم پخش شده و باعث شل شدن عضله می گردد. در عین حال باعث گشاد شدن رگ ها، و بنابراین افزایش جریان خون به آلت تناسلی و در نهایت نعوظ می گردد.
■ تصور می شود که افزایش فعالیت پل مغزی در هنگام خواب REM زنجیره ای از اتفاقات را رقم زده که در نهایت منجر به آزاد سازی اکسید نیتریک توسط رشته های عصبی می شود. همچنین توسط آندروژن هایی نظیر تستوسترون تنظیم می گردد.
ما چگونگی این مسئله را توضیح دادیم، اما چرایی آن چطور؟
■ یک ایده مطرح شده این است که این تمرین های هنگام خواب در حقیقت به سلامت آلت تناسلی مربوط می شود. نعوظ باعث می شود تا بافت قابل نعوظ [بافت های اسفنجی شکل آلت تناسلی] (corpora cavernosa) متورم شده و باد کند، که در مقابل باعث اکسیژن رسانی به بافت می شود. این اکسیژن رسانی قابلیت بافت را حفظ نموده و از ابتلا به فیبروز کاورنو جلوگیری میکند، حالتی که در نهایت منجر به اختلال نعوظ می گردد.
⚛ @AndisheKonim
http://iflscience.com/health-and-medicine/what-s-story-morning-glory
#پرسش_پاسخ
⭕️ نعوظ صبحگاهی، یا به عبارت صحیح تورم آلت تناسلی شبانه (NPT)، نعوظ خود به خودی است که هنگام #خواب و یا موقع بیدار شدن رخ می دهد. این اتفاق برای همه مردانی که دچار اختلال در نعوظ نیستند حدود سه الی پنج بار در خواب رخ می دهد. با کانال دانش همراه باشید تا به بررسی دقیق تر این موضوع بپردازیم.
■ تورم #آلت_تناسلی شبانه در حقیقت از دوران جنینی، یا در رحم آغاز می شود و در طول زندگی ادامه می یابد. #زنان هم در خواب دچار نعوظ #کلیتوریس و تورم #واژن می شوند، این اتفاق برای انواع مختلفی از #پستانداران نیز رخ می دهد. #مردان
■ در حالیکه چندین تئوری مختلف در چند سال گذشته برای توضیح تورم آلت تناسلی شبانه مطرح گشته، ولی همچنان علت وقوع آن نامشخص است.
■ تورم آلت تناسلی شبانه، درست همانند نعوظ کلیتوریس، به بخش REM خواب (حرکت سریع چشم ها) مربوط است. یک ایده این است که هنگام خواب REM، سلول های نورآدرنرژیک (سلول های عصبی که انتقال دهنده های عصبی نور آدرنالین را آزاد می کنند)، که در ناحیه ای از پل مغزی (بخشی از ساقه مغز) قرار دارند، به نام لوکوس سرولئوس؛ خاموش می شوند. تصور می شود که این #سلول ها با پیام های مهاری آلت تناسلی در ارتباط هستند؛ بنابراین، هنگامی که فعالیت شان در هنگام خواب REM کم می شود، پیام های تحریکی وابسته به #تستوسترون صادر شده، که منجر به نعوظ می شود.
■ همچنین گمان می رود که تورم آلت تناسلی شبانه با آزاد شدن اکسید نیتریک (NO) صورت می گیرد. اکسید نیتریک توسط سلول های لایه درون رگی آزاد می شود که در بافت ماهیچه ای نرم پخش شده و باعث شل شدن عضله می گردد. در عین حال باعث گشاد شدن رگ ها، و بنابراین افزایش جریان خون به آلت تناسلی و در نهایت نعوظ می گردد.
■ تصور می شود که افزایش فعالیت پل مغزی در هنگام خواب REM زنجیره ای از اتفاقات را رقم زده که در نهایت منجر به آزاد سازی اکسید نیتریک توسط رشته های عصبی می شود. همچنین توسط آندروژن هایی نظیر تستوسترون تنظیم می گردد.
ما چگونگی این مسئله را توضیح دادیم، اما چرایی آن چطور؟
■ یک ایده مطرح شده این است که این تمرین های هنگام خواب در حقیقت به سلامت آلت تناسلی مربوط می شود. نعوظ باعث می شود تا بافت قابل نعوظ [بافت های اسفنجی شکل آلت تناسلی] (corpora cavernosa) متورم شده و باد کند، که در مقابل باعث اکسیژن رسانی به بافت می شود. این اکسیژن رسانی قابلیت بافت را حفظ نموده و از ابتلا به فیبروز کاورنو جلوگیری میکند، حالتی که در نهایت منجر به اختلال نعوظ می گردد.
⚛ @AndisheKonim
http://iflscience.com/health-and-medicine/what-s-story-morning-glory
IFLScience
Why Do Men Get Erections In The Morning?
It’s an amusing, albeit often highly inconvenient, phenomenon that half of the world’s population has to deal with on a regular basis. So what's the scienc
#پرسش های #متداول
میانگین رنگ جهان چیست؟!
رنگ وجود خارجی ندارد و صرفا نمایشی است که مغز ما با دریافت طول موج های متفاوت توسط چشم ترتیب داده.
میانگین رنگ جهان چیست؟
جهان ما دارای رنگ متوسط است که "لاته کیهانی" نام دارد.
اخترفیزیکدان آلستایر گان توضیح می دهد که چگونه دانشمندان رنگ متوسط جهان را محاسبه کرده اند و این رنگ چگونه است.
در مطالعه ای که در سال 2002 انجام شد، ستاره شناسان دریافتند که نوری که از کهکشان ها (و ستارگان درون آنها) و همچنین ابرهای گازی مرئی و گردوغبار در جهان هستی می آید، رنگ عاجی نزدیک به سفید ایجاد می کند. آنها این رنگ را "لاته کیهانی" نامیدند.
زیبا بودن جهان به این دلیل است که مناطقی که نور قرمز، زرد و سبز تولید می کنند کمی بیشتر از مناطقی است که نور آبی تولید می کنند. با این حال، به طور متوسط این رنگ بژ در کل آسمان رقیق شده و تقریباً ( نه کاملا) سیاه رنگ به نظر میرسد.
خاستگاه :
sciencefocus
⚛ @AndisheKonim
میانگین رنگ جهان چیست؟!
رنگ وجود خارجی ندارد و صرفا نمایشی است که مغز ما با دریافت طول موج های متفاوت توسط چشم ترتیب داده.
میانگین رنگ جهان چیست؟
جهان ما دارای رنگ متوسط است که "لاته کیهانی" نام دارد.
اخترفیزیکدان آلستایر گان توضیح می دهد که چگونه دانشمندان رنگ متوسط جهان را محاسبه کرده اند و این رنگ چگونه است.
در مطالعه ای که در سال 2002 انجام شد، ستاره شناسان دریافتند که نوری که از کهکشان ها (و ستارگان درون آنها) و همچنین ابرهای گازی مرئی و گردوغبار در جهان هستی می آید، رنگ عاجی نزدیک به سفید ایجاد می کند. آنها این رنگ را "لاته کیهانی" نامیدند.
زیبا بودن جهان به این دلیل است که مناطقی که نور قرمز، زرد و سبز تولید می کنند کمی بیشتر از مناطقی است که نور آبی تولید می کنند. با این حال، به طور متوسط این رنگ بژ در کل آسمان رقیق شده و تقریباً ( نه کاملا) سیاه رنگ به نظر میرسد.
خاستگاه :
sciencefocus
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پرسش
آیا تکیه کامل به گیاهخواری میتواند
تمام نیازهای بدن ما را تامین کند؟
#پاسخ از #همایون_خیری
⚛ @AndisheKonim
آیا تکیه کامل به گیاهخواری میتواند
تمام نیازهای بدن ما را تامین کند؟
#پاسخ از #همایون_خیری
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا #عقل_انسان برای پاسخ دادن به #پرسش_هایی که در مورد #جهان مطرح کردیم ، کفایت میکنه؟
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی
اختر فیزیکدان آمریکایی
دکتر #نیل #دگراس #تایسون
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی
اختر فیزیکدان آمریکایی
دکتر #نیل #دگراس #تایسون
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim